آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 102
بازخوانی نقد معرفت شناسی کانت از دیدگاه استاد مطهری
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کارکردهای من استعلایی کانت
نویسنده:
مسعود امید ، بهزاد حسن پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
من استعلایی کانت سوژۀ نهایی مطلقی است که بنیاد منطقی معرفت و تجربه را تشکیل می‏‏‏دهد. من استعلایی امری کاملاً سوبژکتیو است که در مقام ضروری‏‏‏ترین و بنیادی‏‏‏ترین رکن معرفت‏‏‏شناسی کانت هر گونه حکم، شهود و تصور، تألیف، مقوله و در یک کلام هر‌گونه معرفت و تجربه را به نحو پیشین همراهی می‏‏‏کند. یکی از مسائل بسیار اساسی و مهم دربارۀ من استعلایی، کارکردهای آن در معرفت‏‏‏شناسی کانت است. این مقاله چهار مورد از کارکردهای من استعلایی کانت را با استناد به دیدگاه‏‏‏های کانت در نقد عقل محض استخراج کرده است که عبارتند از: 1- من استعلایی به شناخت‏‏‏های ما کلیت می‏‏‏بخشد. 2- من استعلایی به شناخت‏‏‏های ما ضرورت می‏‏‏بخشد. 3- من استعلایی به شناخت‏‏‏های ما امکان می‏‏‏بخشد. 4- من استعلایی به واسطۀ فرایند و کنش ترکیب به شناخت‏‏‏های ما وحدت می‏‏‏بخشد. در پایان به این نکته دست یافتیم که کارکرد وحدت‏‏‏بخشی به خاطر بنیادین و اساسی بودن فرایند ترکیب در معرفت‏‏‏شناسی کانت، اساسی‏‏‏ترین کارکرد من استعلایی است.
بررسی من استعلاییِ کانت از نگاه سلبی
نویسنده:
مسعود امید، بهزاد حسن پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
من استعلایی یکی از عناصر اصلی و بلکه اصل عالی در نظام فلسفی کانت است. یکی از شیوه ­های وررود به مسئله­ من استعلایی و تحلیل و بررسی آن در فلسفه ­کانت، نگاه سلبی به آن می­باشد، زیرا در برخی مواقع، نگاه یا رویکرد سلبی به مسائل می­تواند راهگشای نگاه ایجابی باشد. در این نوشتار نخستین گام سلبی مربوط به مقایسه منِ استعلایی کانت با دیگر نظریه­ ها در باب من از قبیل من متافیزیکی، من تجربی، من عرفانی، من فیزیولوژیک و من پراگماتیک است تا نشان داده شود که من استعلایی از نوع یا مشابهِ هیچ یک از موارد مذکور نیست. در مرحله ­ی بعدی در دومین گام سلبی به برخی از مهم­ترین ویژگی­های سلبی من استعلایی پرداخته شده است، از قبیل اینکه من استعلایی: 1- سوژه­ای تجربی نیست. 2- از سنخ مفهوم نیست. 3- از سنخ تصور نیست. 4- از سنخ شهود نیست. 5- از سنخ مقوله نیست. 6- فاقد محتواست. 7- فاقد جنبه­ آنتولوژیک و هستی­شناسانه است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 70
کانت و تاريخ فلسفه: چشم‌اندازها و نکته‌ها
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرسش از تاريخ فلسفه و ديدگاههاي فيلسوفان درخصوص آن، از آن جهت اهميت دارد که مهمترين منبع فلسفه‌ورزي و دانش فلسفه، همانا تاريخ فلسفه است. جريان فلسفه جديد خواه در قالب عقل‌گرايي و خواه تجربه‌گرايي، عموماً بدون اظهار نياز به تاريخ فلسفه و موضوعيت دادن بدان و بدون منظري تاريخي در باب آن شکل گرفته است؛ مثلاً دکارت براي تدوين فلسفه خويش تنها به ظرفيتهاي خودِ انديشنده و جهان ممتد نگريست. تجربه‌گرايان نيز با دَلو تجربه‌گرايي از چشمه طبيعت آدمي و جهان کيفيات و کميات به استخراج معرفت پرداختند. اما نزد کانت، هر چند آغازگاه کتاب نقد عقل محض تمرکز بر امکانات شناختاري سوژه است، ولي پايان بخش آن، عنوان تاريخ عقل محض ميباشد. حتي مطلع و برخي مضامين تمهيدات وي مشتمل بر چشم‌اندازها و نکته‌هايي در باب تاريخ ‌فلسفه است. بنابرين ميتوان گفت که وي نيم‌نگاهي به جريان تاريخ فلسفه نيز داشته است و حتي تدوين و تثبيت فلسفه خود را وامدار فهم ماهيت و تاريخ متافيزيک و علوم و درسها و عبرتهاي آن ميدانسته است. کانت دريافت که بدون نگريستن به تاريخ متافيزيک و ديگر علوم فلسفي و تجربي، درک ماهيت فلسفه و نيز انکشاف و اکتشاف فلسفي مقدور نيست. ظهور نظريه سوژه و کشف ماهيت استعلايي آن بدون لحاظ تاريخ فلسفه و علوم و داشتن منظري تاريخي در باب معارفِ نظام‌مند آدمي، مقدور نبود. البته نزد کانت با تاريخ فلسفه في‌نفسه سروکار نداريم، بلکه با تاريخ فلسفه‌شناسي سروکار داريم. بعلاوه، در همين حد هم نسبت تاريخ فلسفه‌شناسي يا منظر تاريخي به تعريف و تحديد و تعيين سوژه، از نوع معرفتزاي تقويمي نيست، بلکه ميتواند از سنخ کارکردي تنظيمي باشد. تاريخ فلسفه‌شناسي ميتواند در حکم يک اصل راهنما براي فهم و کار فلسفي باشد؛ ميتواند نشانه‌ها و ردپاي سوژه را نشان دهد ولي نميتواند في‌نفسه عهده‌دار تعريف يا تکوين آن باشد. اين امر به اين مبنا برميگردد که سوژه کانتي داراي وجه تاريخي است، اما نه آنکه تاريخمند باشد. به بيان ديگر سوژه، تاريخ‌شناس و منظردار و تاريخبند است، ولي نه تاريخمند. تاريخ فلسفه، شرط وقوعي سوژه است و نه شرط استعلايي آن. شرايط استعلايي سوژه، دروني است و در تعريف آن گنجانيده شده است و نه آنکه بيروني و تاريخي و عارض بر آن باشند. اين نوشتار متکفل پرسش از تأملات کانتي در باب تاريخ فلسفه است تا شايد از اين طريق اين وجه مهجور و مسکوت انديشه اين فيلسوف تا حدي مکشوف گردد. از اينرو اين نوشتار به مسائلي از قبيل معنا و تعريف تاريخ فلسفه، تاريخ فلسفه‌گرايي، پايان تاريخ ‌فلسفه، تمايز و تشابه با تاريخ علم، تقسيمبندي تاريخ فلسفه، نسبت فلسفه و تاريخ‌فلسفه، رابطه فلسفه تاريخ و تاريخ فلسفه و... از نظر وي ميپردازد.
صفحات :
از صفحه 57 تا 80
صورت‎بندی و ارزيابی استدلال كانت بر نفی «امكان شناخت نظری نفس»
نویسنده:
احمد حمداللهی اسکويی، مسعود اميد
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
با توجه به آرا و ديدگاه‎هاي کانت، استدلال وي بر عدمِ «امکان شناخت نفس از طريق نظري» را مي‌توان اين‎گونه صورت‎بندي کرد: «1. کثرات شهود حسي از نفس («من» انديشنده) داده نمي‌شود؛ 2. هر چيزي که کثرات شهود حسي از آن داده نشود، شناخت‌ناپذير خواهد بود؛ نتيجه: نفس شناخت‎ناپذير است». اين استدلال از نظر صوري معتبر است و اگر نفس را به عنوان من انديشنده يک امر صرفاً استعلايي و غيرتجربي بدانيم، نتيجه آن، البته صرفاً در محدوده معناي کانتي از شناخت، به طور مطلق صادق و معتبر خواهد بود؛ اما ابهام و ناسازگاري موجود در ديدگاه کانت درباره نفس يا من، نتيجه استدلال او را حتي در محدوده معناي کانتي از شناخت، مخدوش و نامعتبر مي‌سازد.
صفحات :
از صفحه 103 تا 121
چگونگی استقلال اخلاق از دین در فلسفه استعلایی کانت
نویسنده:
حبیب الله کاظم خانی، مسعود امید
نوع منبع :
نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کانت در پاسخ به پرسش دیرین اندیشمندان در باب استقلال اخلاق از دین یا ابتناءاش بر آن، همانند برخی اسلاف خویش، به استقلال اخلاق از دین حکم می‌دهد. اما در مقام توجیه استقلال ادعایی پاسخی بدیع و متفاوت از اسلاف خویش می‌دهد که اجمالاً بدین شرح است: عقل عملی یا اراده محض، به‌عنوان وجه عملی عقل محض، واجد مفاهیم و عناصری پیشین از قبیل خیر مطلق، تکلیف، امر مطلق، اصل خودمختاری اراده، اصل غایتمندی و ... است. این عناصری استعلایی دارای ویژگی‌های سلبی مانند : غیر تجربی، غیرفطری، غیر عقلانی و ویژگی‌های ایجابی از قبیل: پیشینی، صوری، کلی و ضروری، شرطیت وعینیت است. عقل عملی بواسطه این عناصر و ویژگی‌هاست که می‌تواند با اتکا به خود و بدون ارجاع و ابتناء به مراجعی بیرون از خود، حتی خدا، منشأ تصورات و تصدیقات اخلاقی قرار گیرد و احکام تألیفی پیشینی با دو صفت کلیت و ضرورت صادر نماید؛ به‌گونه‌ای که برای هر موجود عاقلی و در هر زمان و مکان، معنی دار، معرفت زا، نافذ و الزام‌آور باشد. مقاله حاضر با اتخاذ روشی توصیفی ـ تحلیلی و با شیوه‌ای متفاوت کوشیده است تا اولاً با استخراج عناصر پیشین عقل عملی و ثانیاً با بیان ویژگی‌های ایجابی و سلبی آنها، که کانت‌پژوهان در بحث از فلسفه اخلاق کانت کمتر بدان توجه دارند، چگونگی استقلال اخلاق از دین را از منظر فلسفه استعلایی توجیه و تبیین نماید.
صفحات :
از صفحه 121 تا 140
مفهوم حق در فلسفه لاک و کانت
نویسنده:
راحله زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در دوران مدرن در نتیجه‌ی تلاش‌های متفکران و فیلسوفان این دوره، انسان بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفت و جایگاه مرکزی را در عالم اشغال کرد. در این دوران همه چیز از زاویه‌ی انسانی تعریف می‌شد. بر این اساس مفهوم حق هم در این دوران معنایی انسانی به خود گرفت. در این دوران حقوق کیهان محور یونان باستان و حقوق خدا محور قرون وسطی، که در نتیجه‌ی آن، نقش اراده‌ی انسانی در تعیین حقوق فردی و اجتماعی نادیده گرفته می‌شد و حق به مجموعه‌ای از ارزش‌های از پیش تعیین شده اطلاق می‌گردید و انسان همواره محکوم به رعایت این ارزش‌ها بود، کنار گذاشته شد. متفکران دوران جدید با ارج نهادن به مقام والای انسانی در تعیین سرنوشت خویش و تأکید بر توانایی‌های عقل انسان در شناسایی حق و حقوق، مفهوم حق را در رابطه‌ی تنگاتنگ آن با اختیار و اراده‌ی انسانی مطرح کردند. جان لاک فیلسوف قرن هفدهم و نظریه‌پرداز بزرگ حقوق طبیعی، انسان را دارای حقوقی می‌دانست که مستقل از کلیسا و نظام حکومتی معتبر بود و عقل و خرد انسانی کاشف این حقوق بود و لذا حقوق انسان، حقوق اعطایی از جانب کلیسا و حکومت نبود و تنها نقش حکومت، پاسداری از حقوق طبیعی افراد بود. در ادامه‌ی این مسیر فکری به فیلسوف اخلاق قرن هجدهم، ایمانوئل کانت می‌رسیم. کانت نیز مفهوم حق را در ارتباط با مقام و منزلت رفیع انسانی مطرح کرد و می‌توان گفت که بیشتر از جان لاک، به برجسته کردن جایگاه انسان در ارتباط با حقوق انسانی پرداخت. او مفهوم حق را در حوزه‌ی اخلاق مطرح کرد تا همواره انسان با التزام به قانون اخلاقی و خرد خود بنیاد، در ارتباط با دیگر انسان‌ها به گونه‌ای اخلاقی و از بُعد شرافت والای انسانی و غایت فی نفسه بودن انسان، هم در وجود شخص خویش و هم در وجود دیگران، با آنان رفتار کرده و حقوق انسانی را مراعات نماید و با حرکت در مسیر تکامل اخلاقی، هر چه بیشتر در راستای انسانیت گام برداشته و آزادی را تحقق بخشد.
مفهوم انسان در انسان‌شناسی پراگماتیکی کانت
نویسنده:
سمیه رفیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت با اطلاق اصطلاح «پراگماتیکی» بر انسان‌شناسی خود، به انتقاد از دیگر نظریات مطرح شده در این موضوع پرداخته و بر این باور است که با مشاهده و توصیف اعمال انسان و نیز نحوه تعامل او با محیط پیرامون خود و انسان‌های دیگر می‌توان به شناخت بهتری از انسان دست یافت. او با بررسی اعمال انسان در چهار سطح مختلف، انسان‌شناسی خود را از علوم دیگری که به مطالعه انسان می‌پردازند، متمایز می‌گرداند. اما مسأله‌ای که درباره انسان‌شناسی کانت مطرح می‌گردد، این است که آیا انسان‌شناسی او با فلسفه انتقادی‌اش، ارتباطی دارد؟ چنین به نظر می‌رسد که بتوان چنین ارتباطی را در نقد سوم بر مبنای حکم تأملی غایی یافت. در این پژوهش تلاش می‌شود تا ضمن بررسی نحوه ارتباط میان فلسفه انتقادی و انسان‌شناسی کانت، توصیف مناسبی از انسان‌شناسی کانت و هچنین ماهیت انسان از نگاه او، ارایه گردد تا از این طریق نه‌تنها زمینه برای آشنایی بیشتر با بخش دیگری از فلسفه کانت که خود آن را مفهوم «جهانی» فلسفه می‌نامد، گشوده شود، بلکه زمینه انسان‌شناسی‌های معاصر نیز روشن‌تر خواهد شد.
کانت و الگوی معماری در فلسفه‌ورزی
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مراد از الگوی فیلسوفی به‌معنای عام، قالبی تمثیلی است که فیلسوف به‌لحاظ آن و در چارچوب و در محاکات با آن، فلسفه‌ورزی و فلسفه خود را شکل می‌دهد. به نظر این نوشتار با تأمل در تاریخ فلسفه می‌توان رد پای الگوهایی را برای فیلسوفی و فلسفه‌ورزی آشکار ساخت. به باور نگارنده، ایمانوئل کانت در هر سه نقد معروف خود از اصطلاح‌های مرتبط با معماری استفاده کرده است. این مفهوم لازم می‌آورد تا بتوانیم از نظر کانت فیلسوف را به‌مثابه معمار بدانیم. از نظر کانت فیلسوف به‌مثابه معمار نه مانند بنّایی است که در پی ساخت بناهای تکراری است و حاصل آن تنظیم یک فلسفه رایج است و نه مانند هنرمندان عقل یا دانشمندان علوم رایج است که تنها فن کاربرد عقل را بلدند و کاربری عقل را بر عهده دارند، بلکه فیلسوف به‌عنوان یک معلم ایدئال، قانون‌گذار عقل است و انشا و تنظیم فلسفه را بر عهده دارد. به بیان دیگر، او تعریف و تنظیم‌کنندۀ عقل است. این الگو از فیلسوفی در کنار دیگر الگوهای پیش و پس از کانت، مطرح شده و نقش خود را در دوره کانت و پس از او در تاریخ فلسفه ایفا کرده است.
صفحات :
از صفحه 157 تا 175
دیدگاه مطهری و کانت در مورد ادراکات فطری
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
  • تعداد رکورد ها : 102