آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 42
نقد مبانی جان هیک در پلورالیسم دینی
نویسنده:
محمدعلی توحیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قبل از ظهور »صنعت ارتباطات جهانی«، علی رغم داعیه جهانی بودن برخی از ادیان، بسته به محلی بودن اقتصاد، سیاست و فرهنگ، ادیان نیز، محدود به قلمرو و بوم خاصی بودند، با شکل‌گیری »دوره ارتباطات« و انفجار اطلاعات و به وجود آمدن»دهکده جهانی« ادیان در رویارویی و تماس نزدیک و گسترده نسبت به هم قرار گرفتند، در گفتمان‌های بین الادیانی، سوال‌هایی از حقانیت و نجات‌بخشی همه ادیان مطرح گردید که آیا همه ادیان از حقانیت بهره‌مند بوده و نجات‌بخش پیروان‌شان هستند و یا دین خاصی، در پاسخ به این پرسش سه دیدگاه »انحصارگرایی«،»شمول‌گرایی« و »پلورالیسم دینی«، مطرح گردیده است. جان هیک فیلسوف انگلیسی که نظریه‌پرداز و بنیانگذار نظریه پلورالیسم دینی است، برای اثبات و استحکام آن، به مبانی و ادله‌ای چون تجربه دینی، یکسان انگاری ماهیت و حقیقت وحی و تجربه دینی، معرفت شناسی کانت و تفکیک »نومن« از»فنومن«، فرضیه نجات و اشتراک و بهره‌مندی همه ادیان در توانایی ایجاد تحول از خودمحوری به خدامحوری (گوهر ادیان)، تکافو ادله، هدایت عام الهی و »جهانی شدن« تمسک جسته است، هدف تحقیق حاضر نقد و بررسی صحت و سقم این مبانی و ادله می‌باشد که با استفاده از شیوه اسنادی و اکتشافی در محدوده مباحث کلامی، فلسفی و معرفت شناختی، مبانی جان هیک در پلورالیسم دینی را به نقد و چالش گرفته است. پلورالیسم دینی را می‌توان از دو زاویه برون‌دینی و درون‌دینی مورد بررسی قرار داد؛ در ساحت برون‌دینی، نقد مبانی کثرت‌گرایی دینی و آشکار ساختن اشکالات کلامی و فلسفی و معرفت شناختی آن‌ها، به معنای تیشه به ریشه زدن پلورالیسم دینی است؛ مبانی و پایه‌های مطرح شده از طرف جان هیک برای پلورالیسم دینی، هیچکدام قابل دفاع نبوده و هرکدام در معرض اشکالات عدیده کلامی و معرفتی قرار دارند. سودجویی از نظریات عرفا در جهت استحکام دیوار لرزان پلورالیسم دینی، با واقعیت همخوانی ندارد. به لحاظ درون‌ دینی؛ اسلام با در نظرداشت معیارها و ویژگی‌هایی چون: الف) انتساب به خداوند متعال؛ ب) ابتنا بر پایه فطرت انسانی؛ ج) پایداری و منزه بودن از انحراف و اعوجاج؛ د) وحیانی بودن؛ هـ) تأخر زمانی، برای دین حقیقی، ادیان وحیانی را در اصول و تعالیم اساسی یکی دانسته و تفاوت‌های موجود میان آن‌ها را به دوره‌های متفاوت و مقتضیات زمانی و مکانی، ارجاع می‌دهد؛ از نظر اسلام، ادیان غیر وحیانی، از حقیقت بهره‌ای ندارد، ادیان آسمانی هرچند در دوره زمانی مختص خودشان از حقانیت قابل پیروی و نجات‌بخش بهره‌مند بودند و لکن بعد از ظهور اسلام، نه قابل پیروی است و نه برای پیروان، نجات بخش. اسلام، نجات پیروان ادیان باطل و غیر حقیقی، چه آسمانی و چه غیر وحیانی را در دوره بعد از طلوع خورشید اسلام، به تفضل و رحمت واسعه خداوند متعال، امکان‌پذیر می‌داند، البته به شرط معاند نبودن آن‌ها. اسلام، رویکردهای گوناگون پلورالیسم دینی را نه به طور کامل می‌پذیرد و نه همگی را طرد می‌کند؛ رویکردهایی چون: تساهل و تسامح، تبادل نظر و گفتگو بین الادیانی، از نظر اسلام مانعی ندارند، اما رویکردهایی چون: شکاکیت و نسبیت در فهم حقیقت، بهره‌مندی همه ادیان از حقیقت یکسان و نجات بخشی همه ادیان در همه زمان‌ها را مطرود و غیر قابل قبول می‌داند.
حقیقت در نگاه نیچه از نظر هایدگر
نویسنده:
مصطفی میرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حو: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده (فارسی): چکیده مدرنیته دوره ای از تاریخ انسان است که درآن برای اولین بار فهم جدیدی از«حقیقت» ظاهرشد. «دکارت»مؤسس فلسفه یِ جدید است. درفلسفه اروپای جدید «دکارت» اولین کسی بود که بین «شناخت» و «وجود»تمایز افکند. اثرحاضر برآن است تا فرایند «حقیقت» را نزد نیچه ازنظرهایدگرمورد بررسی قرار دهد . یکی از پرسش های اساسی ،پرسش از «حقیقت» است .هایدگر به دیدگاهی متفاوت از«حقیقت»پرداخته است که می توان آن را دیدگاه پدیدارشناسانه هرمنوتیک نامید . در حالی که «نیچه» می گوید: حقیقت نا حقیقت است ومنکر هر باور متافیزیکی است ، هایدگر معتقد است، وی در عمیق ترین اندیشه متافیزیکی غوطه ور است. هایدگر بر این باور است ، نیچه ازفلاسفه بزرگ دوران جدید است که اصول تفکر وی در جهت تحکیم مبانی وپایه های تمدن جدید غربی ودرباطن خود امانیستی است. وجه امانیستی تفکرنیچه را می توان در این اصل خلاصه کرد: اصالت سوژه که بنیاد فلسفه نیچه بر آن استوار است و در پی مطلق کردن انسان است. هایدگر نیچه را خاتم فلاسفه غربی و فلسفه او را پایان فلسفه یِ غربی معرفی می کند. در دیدگاه هایدگر«حقیقت» ،خواست قدرت یا بازگشت جاودانه و یا «ابرانسان» نیست. تفسیر غالب هایدگر از نیچه همین است.اما : هایدگر تفسیر دیگری نیز از «ابرانسان» در نگاه نیچه ارائه داده است وآن مبتنی است بر ماهیت دو گانه «گشتل». دراین بحث به تفاوت رأی هایدگر با نیچه نیز در ماهیت حقیقت ،اشاره شده است .
مواجهه با مسئلۀ علیت ذهنی از منظر صدرالمتألهین
نویسنده:
سیدحسین جمالیان زاده ، سیِّد احمد فاضلی ، مهدی ذاکری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئلۀ علیّت ذهنی در پی تبیین چگونگی کنش و واکنش ذهن و بدن نسبت به یکدیگر است. هر نظریۀ کارآمد در فلسفۀ ذهن، باید ظرفیت پاسخ‌گویی به مسئلۀ علیّت ذهنی را دارا باشد. ضعف دوگانه‌انگاری در ارائۀ تبیین صحیح برای این مسئله، موجب شد فیزیکالیست‌ها ذهن مجرّد را کنار نهند و از این طریق در پی حل این مشکل برآیند. با این حال، فیلسوفان ذهن نیز همچون دوگانه‌انگاران نتوانسته‌اند پاسخی مناسب به این مسئله بدهند. ملاصدرا مشکل هر دو طیف را عدم نگاه جامع به نفس می‌داند و خود با ترسیم درست تمام حقیقت نفس و چگونگی ظهور آن از بدن، به مشکلات تعیّن مضاعف، شبه‌پدیدارگرایی، مسئلۀ طرد، مشکل لزوم تماس، مشکل جفت شدن و استدلال علیّت رو به پایین پاسخی درخور ارائه می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 111 تا 132
پیام آور فر هنگ جدید(نگاهی به تاثیر پذیری قرآن از محیط)‌
نویسنده:
محمدهادی معرفت,مهدی ذاکری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
امکان سنجی علوم انسانی اسلامی بر مبنای زبان دین
نویسنده:
مهدی ذاکری,حمید خدابخشیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
چکیده :
علوم انسانی اسلامی به عنوان شـاخه ای از علـم دينـی دارای دو دسـته مبـانی اسـت؛ مبـانی علم شناختی و مبانی دين شناختی. بحث از مبانی علـم شـناختی از سـنخ مسـائل فلسـفه علـم است و مباحث مربوط به مبانی دين شناختی، بيشتر در زمره مباحث فلسفه دين قابـل طـرح است. مبانی دين شناختی علم دينی به اصول و ويژگيهايی از دين گفته می شود كه دين با برخورداری از آن، امكان ورود به عرصه علوم را پيدا می كند. زبـان ديـن اسـلام در زمـره اين اصول است. اين زبان به واسطه ويژگی معناداری و حكايت گری از واقع، ايـن قابليـت را به دين اسلام می دهد تا در علوم انسانی ايفای نقش كند؛ اما در مباحث رايـج در فلسـفه دين، ديدگاه هايی وجود دارد كه با خدشه در وجود اين ويژگـی هـا در زبـان ديـن، راه را برای ورود دين به اين عرصه مسدود می كنند. پوزيتيويستها بـا طـرح چـالش معنـاداری، ويتگنشتاين با ايده بازيهای زبانی و كاركردگرايـان بـا پيـروی از نظريـه كـاربردی معنـا، طراحان اصلی ديدگاه های مخالف به شمار می روند. در ايـن نوشـتار پـس از تبيـين امكـان تحقق علوم انسانی اسلامی براساس ويژگي های زبانی ديـن اسـلام، بـه بيـان ديـدگاه هـای مخالف و طرح اشكالات هريك ازآنها خواهيم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 103 تا 134
بازسازی روش ‌ابن‌سینا در نفس‌شناسی
نویسنده:
مهدی ذاکری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجه اشتراک بخش‌های مختلفی که فلسفۀ نظری را تشکیل می‌دهند، شناخت برهانیِ جهان است؛ هرچند مبادی برهانی هر بخش، متناسب با موضوع آن بخش تفاوت دارد. در دسته‌بندی بدیهیات، مبادی اختصاصی نفس‌شناسی درزمرۀ وجدانیات قرار می‌گیرند که ‌ابن‌سینا درک آن‏ها را به حواس باطنی و خود نفس نسبت داده است. یک مسئله این است که آیا هیچ‏یک از قوای باطنی براساس کارکردهایی که ‌ابن‌سینا برای هرکدامشان مشخص کرده، می‌توانند درکنار خود نفس، مبدأ شناخت نفس قرار گیرند یا خیر. تنها قوۀ نامزد این امر، قوۀ واهمه است؛ اما کارکرد آن، ادراک معانی جزئی است؛ نه معرفت به ادراک معانی جزئی که به شناخت نفس می‌انجامد. مسئلۀ دیگر این است که نفس چگونه می‌تواند به قوای حیوانی و گیاهی خود که مادّی و منطبع در بدن هستند، معرفت یابد. در مقالۀ حاضر، با بررسی کارکردهایی که ‌ابن‌سینا به قوای نفس نسبت داده است، نشان خواهیم داد هیچ‏یک از حواس ظاهری و باطنی نفس به کار شناخت آن نمی‌آیند و خود نفس ناطقه با ادراک بی‌واسطۀ خویش و احوال و افعالش به گزاره‌هایی که مبدأ نفس‌شناسی‌اند، معرفت می‌یابد؛ افزون‌بر این، معرفت به قوای حیوانی و مادّی نفس نیز ازطریق ادراک مستقیم افعال این قوا صورت می‌گیرد که درعین حال، اَعراض نفس هستند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 23
کانت و مساله شکاکیت در باب عالم خارج: بررسی مبحث (رد ایده آلیسم) کتاب نقد عقل محض کانت
نویسنده:
محسن عالمی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
کانت در طبع دوم کتاب «نقد عقل محض» در مبحثی تحت عنوان «رد ایده آلیسم»، برای پاسخ به شکاکیت در باب عالم خارج، استدلالی ارائه می کند تا نشان دهد که وجود اشیاء خارجی شرط ضروری آگاهی از خود در زمان است و از این رو حتی تجربه درونی که از نظر دکارت تردیدناپذیر بود، تنها بر مبنای تجربه بیرونی امکان دارد. این راهبرد ضد شکاکانه که به نام استدلال استعلایی مشهور شده، توسط شارحان و فیلسوفان معاصر مورد تفسیرها و بازسازی های مختلفی قرار گرفته است. استدلال استعلایی ضد شکاکانه، شکاکیت در باب عالم خارج را از این طریق ابطال می کند که سعی می کند نشان دهد تجربه یا شناخت عالم خارج شرط ضروری برخورداری از نوعی شناخت، مفهوم یا توانایی شناختی است که از نظر شکاک غیر قابل مناقشه است یا لازمه بیان موضع شکاکانه است. استدلال های استعلایی ضد شکاکانه نوکانتی و نیز تفاسیری که از استدلال کانت صورت گرفته است، اغلب یا رویکردی معرفت شناختی دارند (که وجود اشیاء خارجی را شرط توجیه نوع خاصی از احکام می دانند)، و یا مبتنی بر تحقیق گرایی هستند (که وجود اشیاء خارجی را شرط معناداری احکام مربوط به آن ها می دانند). اما هیچ یک از این رویکردها نمی تواند پاسخی رضایت بخش برای رد شکاکیت ارائه دهند. در این پایان نامه تفسیری از استدلال «رد ایده آلیسم» کانت طرح و بررسی شده که نشان می دهد این استدلال ناظر است به شرایط ضروری تشکیل نوع خاصی از باورهای ما. بر مبنای این تفسیر، مقصود اصلی کانت در رد ایده آلیسم این است که تجربه عالم خارج شرط ضروری آن است که اصلاً بتوانیم حکمی در باب نظم حالات درون ذهنی خویش صادر کنیم. واژگان کلیدی: شکاکیت، شکاکیت در باب عالم خارج، ایده آلیسم، رد ایده آلیسم، استدلال استعلایی.
بررسی مقایسه‌ای منابع معرفت از نظر ملاصدرا و میرزا مهدی اصفهانی و آثار آن در معرفت الله
نویسنده:
حسین عمادزاده استاد راهنما: مهدی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ذاکری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استاد مشاور: رضا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برنجکار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استاد مشاور: محمدعلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اردستانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بی تردید منابع معرفت از مبانی فلسفی مهم علم کلام است. تفاوت دیدگاه ها در منابع معرفت، نتایج متفاوتی در علم کلام و به خصوص معرفت الله ایجاد می کند. رویکرد ملاصدرا و میرزای اصفهانی به منابع معرفتی و در نتیجه معرفت الله، بسیار متفاوت است. در این رساله رویکرد متفاوت ملاصدرا و میرزای اصفهانی در منابع معرفت و آثار آن در معرفت الله، مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد. منابع معرفتی ملاصدرا شامل حواس ظاهری، حواس باطنی، حافظه، عقل، گواهی و متون دینی است. منابع ملاصدرا در معرفت الله، عقل، نقل و شهود است. هر چند از نظر ملاصدرا توانائی عقل در معرفت الله محدود است ولی عقل مهم ترین منبع در معرفت الله است؛ چرا که باید شهودات عرفانی و مدلول ادله نقلی به وسیله عقل تبیین و اثبات شوند. مهم ترین اثر منابع معرفتی ملاصدرا در خداشناسی، وحدت وجود است؛ نظریه ای که از نظر ملاصدرا علاوه بر داشتن دلایل عقلی و شهودی، مدلول نهائی متون دینی است. از دیدگاه میرزای اصفهانی سه منبع عقل و علم، معرفت فطری و متون دینی، منابع معرفت انسان‌اند. مهم‌ترین و بنیادی‌ترین منبع معرفت برای میرزای اصفهانی «معرفت فطری» است. در نگرش میرزای اصفهانی، شناخت خداوند فطری است؛ معرفتی از خدا در قلب و جان انسان از عوالم قبل از خلقت به ودیعت نهاده شده است و بعد از ورود به این عالم، فراموشانده شده و با یادآوری آن معرفت فراموش شده، معرفت فطری مرکب حاصل می شود. خداشناسی فطری، نتیجه معرفت فطری است. ملاصدرا و میرزای اصفهانی علاوه بر اختلاف نظر در منابع معرفتی و معرفت الله دارای اشتراکاتی نیز هستند. ملاصدرا و میرزای اصفهانی هر دو معتقدند که توان عقل در خداشناسی محدود است و مهم ترین منبع برای معرفت الله را معرفت مشاهده ای می دانند. با وجود اهمیت برخی از نقدهای میرزای اصفهانی، برخی دیگر از نقدهای میرزای اصفهانی بر ملاصدرا پذیرفتنی نیستند. برخی از نظریات میرزای اصفهانی و ملاصدرا در منابع معرفت و معرفت الله قابل نقد هستند ولی نظریات ملاصدرا در منابع معرفت و معرفت الله،از اشکالات کمتری رنج می برد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
غایت طبیعی و نسبت آن با غایت نهایی در نقد سوم کانت
نویسنده:
مرتضی سعیدی ابواسحاقی، مهدی ذاکری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت در نقد قوه حکم طبیعت را به مثابه نظام غایات در نظر می‎گیرد و برخلاف نظام علّی معلولی و نگرش مکانیستی‎ای که در نقد عقل محض بر فلسفه‎اش حاکم بود، غایتمندی و نگرش غایت‎محور مهم‌ترین ویژگی سومین نقد کانت می‎شود. فیلسوف کونیگسبرگی در مواجهه با طبیعت و به‌ویژه در ارگانیسم‎ها و موجودات جاندار و گیاهان به مواردی برمی‎خورد که نگرش مکانیستی قادر به تبیین آن نبود؛ پس بدون اینکه منکر اصل علیّت شود به اصل غایتمندی در طبیعت متوسل شده و اولی را به جهان فنومنال و دومی را به جهان نومنال نسبت می‎دهد و دلیل آن را هم این می‎داند که انسان شهروند هر دو جهان است. غایت طبیعی یا موجودات سازمند (ارگانیک) مهم‌ترین موجوداتی هستند که کانت با نگرش غایت‎محور به آنها می‎پردازد. آنها هم علت و هم معلول خود هستند و از طرف دیگر تولیدکننده نوع خود به‌شمار می‎روند و همچنین بقا و رشد آنها از طریق خودشان انجام می‎شود، به این ترتیب که موادی از خارج جذب می‎کنند و صورت خودشان را به آن می‎دهند. به نظر کانت واپسین غایت فقط می‌تواند انسان باشد؛ زیرا اوست که توانایی توسعه غایات را دارد و با اراده انسان به مثابه موجودی اخلاقی است که طبیعت می‎تواند غایتمند باشد و تعیین غایت به اختیار انسان، همان فرهنگ یا پرورش است و به این واسطه به طبیعت ارزش می‎بخشد، وگرنه طبیعت و موجودات در آن عبث بودند. هگل در نقد بر دیدگاه ارگانیستی کانت در طبیعت، بر آن است که احکام مطرح‌شده درباره ارگانیک و غایت طبیعی در نقد سوم از جنبه استعلایی هستند و عینیتی در طبیعت ندارند؛ به‌دیگرسخن طبیعت به مثابه غایت طبیعی و ارگانیسم غیرقابل شناخت است و تصور ارگانیسم در نقد سوم تنها کاربرد تنظیمی دارد و کاربرد تقویمی ندارد؛ از سوی دیگر دانشمندان فیزیک جدید معتقدند مجبور نیستیم که میان دو نظریه مکانیکی و ارگانیکی یکی را برگزینیم؛ زیرا در ذرات بنیادیِ همه اشیاء، حیاتی ارگانیک وجود دارد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 94
تبیین دیدگاه علامه طباطبایی درباره حیث التفاتی محتوا براساس مبانی فلسفی ایشان
نویسنده:
حسین اسفندیار ، زهرا نجفی ، مهدی ذاکری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حیث التفاتی بعنوان مفهومی محوری در فلسفه ذهن، در کانون گفتگوهای فلسفی قرار دارد.چگونگی امکان حیث التفاتی و نیز نحوه تعین محتوای ذهنی از مسائل مهمّ حیث التفاتی است و تبیین آن مبتنی بر مبانی مختلف فلسفی تفاوت می کند. تاکنون تحقیق درخوری درباره حیث التفاتی محتوا از منظر فلسفه اسلامی خصوصا به قرائت معاصر آن صورت نگرفته است. بدلیل قرابت مفهوم حیث التفاتی با مفاهیم «وجود ذهنی» و «علم»، میتوان این مفهوم را در سیاق فلسفه صدرایی با قرائت علامه طباطبایی مطرح کرد و لذا برای نخستین بار در این مقاله نشان داده شده است که میتوان با طرح این مفهوم و مسائل مربوط به آن و استنطاق مبانی فلسفی علامه طباطبایی، پاسخی نو برای مسئله امکان حیث التفاتی و تعین محتوای ذهنی جست. بطور خلاصه باید گفت کاشفیت ذاتی علم و تجرد آن پاسخگوی امکان حیث التفاتی مفاهیم ذهنی ما بوده و محتوای ذهنی، با توجه به نحوه انتزاع خاص هر علم حصولی از واقعیتِ محکی خود، متعین می گردد و به تعبیر دیگر محکی هر مفهوم و گزاره ای، محتوای آنرا متعین و مشخص می کند.
صفحات :
از صفحه 387 تا 409
  • تعداد رکورد ها : 42