آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 107
نظریه سلولی اخلاق با تأکید بر آرای علامه طباطبایی
نویسنده:
عبداله صلواتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در تئوری­های متنوعی که در حوزة فرااخلاق مطرح است، اصول اخلاقی در یکی از دو راهیِ جهان­شمولی یا جهان­ناشمولی قرار می­گیرد. اما نگارنده در این جستار تلاش کرده تا راه سومی باز کند؛ راه سومی که در آن، اخلاق به مثابة سلولی زنده تلقی شده مشتمل بر هسته و سیتوپلاسمی که بحسب حضورشان در بافت (=دین) و سیستم خاص (=زیست بوم و زیست نوع انسانی)، ظهور مصداقی متفاوتی پیدا می­کند؛ البته این سلول اخلاقی در همة بافت­ها و سیستم­ها هستة سخت غیرفروکاهشیِ جهان­شمول دارد، اما این هسته بحسب دین و زیست­بوم­های متفاوت و زیست­نوع­های مختلف، ظهور متفاوت پیدا کرده؛ ظهوری که قدر مشترکی با هستة اولیه و تفاوتهایی با آن دارد؛ هسته­های جدید، بحسب مفهوم و فضایل چهارگانه و عینیت آنها مشترک با هستة اولیه و بلحاظ مصادیق جدیدش، هویت غیرجهان­شمول دارد و متفاوت با هستة اولیه است؛ همانند سلول زنده که در بافت­ها و اندام­های مختلف، ظهور و کارکردهای آن تغییر می­یابد. بنابراین پرسش پایة این جستار عبارت است: چگونه می­توان اخلاق را از دیدگاه علامه طباطبایی هم جهان­شمول و هم وابسته به زیست­بوم و زیست­نوع و غیرجهان­شمول دانست؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: نظریة سلولی مستنبط از علامه طباطبایی سه هستة متنوع دارد که اخلاق بحسب هستة نخست، جهان شمول و غیرفروکاهشی است، اما بلحاظ مصادیق متفاوت هستة دوم و سوم، غیرجهان­شمول، یعنی، منطقه­ای، گروهی و گاهی شخصی است. گفتنی است: نظریة اخلاقی یاد شده بحسب هستة سخت یک و دو هیچ یک از مختصات و الزامات نسبی­گرایی اخلاقی را واجد نیست. همچنین، رفتار هایی که در نظریه­های اخلاقی رایج از مصادیق کارهای افراطی است در نظریة سلولی، می­تواند برای گروهی، رفتار افراطی و برای طیفی دیگر متعالی و ضروری باشد.
نقد و بررسی نسبی‌گرایی اخلاقی از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
عبد الله صلواتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی در المیزان، روایتی از نسبی‌گرایی اخلاقی را مطرح کرده، به نقد و بررسی آن می‌پردازد؛ نسبی‌نگری‌ای که به هیچ اصل اخلاقی جهان‌شمولی باور ندارد و اخلاق را تابع اهداف و شرایط متغیر اجتماعی و فرهنگی می‌داند. پرسش پایة این جستار این است: علامه طباطبایی چگونه و بر پایة چه پایگاه فکری‌ای نسبی‌نگری اخلاقی را نقد می‌کند؟ دستاورد پژوهش حاضر این است که علامه سه نوع مغالطه را در ادعای نسبی‌گرایان تشخیص می‌دهد که عبارت‌اند از: 1. مغالطة خلط میان اصل اخلاقی و امور ناظر به واقع؛ 2. مغالطة خلط میان اطلاق مفهومی (=کلیت) و اطلاق وجودی (= دوام)؛ 3. مغالطة‌ خلط میان امر عینی و فرضی. همچنین، به نظر می‌رسد: پایگاه فکری علامه طباطبایی در نقد نسبی‌گرایان اخلاقی، شهودگرایی اخلاقیِ مُستنَد به فطرت است؛ شهودگرایی‌ای که از سوی عقل و نقل، تأیید و تفسیر و تبیین شده است و نقل و عقل در حل تعارض میان شهودات متعارض به ما کمک می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 35 تا 58
بررسی دیدگاه سویین برن درباب ارزش معرفت شناختی تجربه دینی براساس آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه اکبری احمدآبادی ؛ استاد راهنما: زهرا کاشانیها ؛ استاد مشاور: عبداله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پس از آن که در قرون هجده ونوزده فلسفه و متافیزیک در مغرب زمین اعتبار وحجیت خود را ازدست داد ودانشمندانی چون هیوم وکانت براهین فلسفی خداشناسی را به شدت زیر سوال بردند، شلایرماخر برای دفاع از آموزه های دینی، دست به دامن مباحث ذوقی واحساسی شد و بحث تجربه دینی را مطرح کرد. ادعای او این بود که اساسا دین براستدلال عقلی وبرهانی مبتنی نیست،بلکه گوهر دین را باید در عواطف دینداران جست. سپس گروهی ازفیلسوفان دین غربی تجارب دینی را به عنوان برهانی برای اثبات وجود خدا مطرح کردند. مساله ای که در این جا مطرح می شود این است که آیا تجارب دینی ارزش معرفت شناختی دارد ؟ دراین جا برای روشن شدن بحث، تعریفی از تجربه دینی بیان می کنیم :"تجربه واقعه ای است که شخص از سر می گذراند ونسبت به آن آگاه و مطلع است .تجربه دینی را غیر از تجربه های متعارف می دانند یعنی شخص، متعلق این تجربه را موجود یا حضوری مافوق طبیعی می داند یا آن را موجودی می انگارد که به نحوی با خداوند مربوط است و یا آن را حقیقتی غایی می پندارد، حقیقتی که توصیف ناپذیر است."(مایکل پترسون و...، 1376،مترجم نراقی و سلطانی،ص 36و37) پس درتعریفی کلی تجربه دینی هرگونه مواجهه شخص با امر ما فوق طبیعی است. اما آیا متعلق این تجربه خداست و آیا تجربه دینی می تواند به عنوان برهانی برای اثبات وجود خدا و توجیه باورهای دینی مطرح شود ؟ بحث تجربه دینی از موضوعات مطرح در فلسفه دین است که می توان آن را از ابعاد مختلفی چون بعد پدیدار شناختی ،روان شناختی و معرفت شناختی و... مورد بررسی قرار داد. باتوجه به این که پس از رنسانس و ترویج شکاکیت درغرب مباحث معرفت شناختی گسترش یافت و از آن جا که "مهم ترین مباحث معرفت شناسی دینی مبحث ارزش معرفت دینی است، به این معنا که چگونه می توان در معرفت های دینی ،معرفت های صادق وحقیقی را از معرفت های کاذب و غیر حقیقی باز شناخت؟ "(محمد حسین زاده ،1379،ص33) قصد داریم ارزش معرفت شناختی تجربه دینی را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این راستا به منظور تبیین مساله ابتدا به بررسی تاریخچه ،ماهیت و انواع تجربه دینی می پردازیم و سپس ارزش معرفت شناختی انواع آن از دیدگاه سویین برن مورد تحلیل قرار می دهیم. جایگاه این مباحث در فلسفه دین، بخش براهین اثبات خداست. سویین برن فیلسوف متاله غربی در دو کتاب به نامهای "وجود خدا"و"آیا خدایی هست؟" به بررسی برهان تجربه دینی پرداخته است. فیلسوفان مسلمان به دلیل رویکرد عقلی برای اثبات وجود خدا، مشخصا از برهانی به نام برهان تجربه دینی نام نبرده اند، اما مفاهیمی چون معرفت فطری ،شهود باطنی(علم حضوری ) مورد بحث حکیمان و عرفای مسلمان بوده است وحتی کشف وشهود یا علم حضوری درکنار عقل و وحی منبعی برای معرفت بشری شناخته می شود . علامه طباطبایی فیلسوف گرانقدر اسلام درکتاب "اصول فلسفه وروش رئالیسم "به مباحث معرفت شناسی می پردازد ودر کتاب "نهایه الحکمه" در حصری عقلی علم را به حصولی و حضوری تقسیم میکند. ایشان در تفسیر آیات قرآن در تفسیر المیزان نیز مباحث خداشناسی فطری را مطرح می کند . مساله اصلی این پژوهش این است که ارزش معرفت شناختی تجربه دینی از دیدگاه سویین برن، براساس آراء علامه طباطبایی چگونه بیان می شود؟ برای کندوکاو دراین مساله پژوهشی پاسخگویی به پرسشهای ذیل ضروری است : تاریخچه و تعاریفی که برای تجربه دینی ارائه شده است چیست؟ تعریف و تقسیم بندی سویین برن در مورد تجربه دینی چیست؟ سویین برن درباب ارزش معرفت شناختی تجربه دینی چه اصولی را بیان می کند ؟ آیا می توان ارزش معرفت شناختی تجربه دینی از دید سویین برن را با ارزش معرفتی کشف و شهود و معرفت فطری مورد نظر علامه طباطبایی مورد بررسی قرارداد؟ آیا معرفت حاصل از تجارب دینی برای دیگران هم حجیت دارد؟
استعاره مفهومی خدا با تاکید بر اراء امام محمد غزالی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: وحید جعفری نوش آباد استاد راهنما: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ارسطو اولین کسی است که به طور رسمی درباره استعاره بحث کرده است. در قرن 20 لیکاف و جانسون از نخستین افرادی بودند که نظریه جدید در مسئله استعاره مطرح کردند ارسطو در تعریف استعاره چنین می آورد" تشبیه با حذف توضیحات به صورت استعاره ظاهر می گردد"( ارسطو 1398). اما تعاریف دیگری هم مطرح شده است. به تعبیر بلک "قاعده الف به عنوان ب را داریم و در واقع الف را به جای ب می نشانیم و تمامی احکام الف را احکام ب می شناسیم"(black1993). در دیدگاه کلاسیک استعاره ها محدود به زبان وتحت عنوان بلاغت مطرح می شد.اما در نگاه جدید به عنوان یک فرایند شناختی است که با ذهن بشر پیوند خورده است. بحث از چیستی خدا از جمله مباحثی است که تاریخ بشر را به خود مشغول ساخته است. ویژگی هایی برای خدا در ادیان ابراهیمی مطرح می شوند که مهمترین آنها قادر مطلق بودن، عالم مطلق بودن، حی محض بودن است. اما ویژگی دیگری نقش مهم دارد، غیب بودن خداوند است .خدا بازیگر اصلی غیب است . دو متفکر که در دو فضای متفاوت دغدغه شرح عقاید دینی و هدایت دیگران را داشته‌اند، درباره امر پیچیده خدا به ایضاح مفهومی پرداخته اند و استعاره هایی را درباره خدا به کار برده اند.. ازجمله استعاره هایی که امام محمد غزالی استفاده می کند، عبارتند از پادشاه، فرمانده، مقنن، نورو... .هرکدام از این استعاره ها از مبانی و نظریات کلامی یا فلسفی یا اخلاقی متفاوتی بیرون می ایند.. علامه طباطبایی نیز از استعاره هایی مثل معلم، نور، داور، مقنن، نجار و محبوب و محب(معشوق و عاشق) استفاده کرده است. این دو نه تنها در ابتدا و انتهای مسیر وجوه اشتراک و اختلاف هایی دارند بلکه استعاره های به کار رفته توسط ان دو لوازم خاصی را خواهد داشت
بررسی وحی و نبوت از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
رضا حق طلب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پدیده وحی و نبوت یکی از پایه های اصیل ادیان الهی توحیدی است. و از جملهاز آموزه ها و مفاهیم دینی هستند که بیش از هر مفهوم دیگری مورد تحلیل بررسی قرار گرفت، و چیستی و چگونگی وحی همواره مورد سوال بشر بوده است. در این گفتار با کنکاش در آثار دو اندیشمنداسلامی یعنی فارابی و علامه طباطبایی به عنوان نمایندگان فیلسوف عقل گرا و فیلسوف نقل بر مستندات آیات قرآنی، نظریه وحی و نبوت مورد بررسی تطبیقی قرار می گیرد. در این مقال در پی آنیم که با وجود افتراقات این دو فیلسوف چه اشتراکاتی در نظریه وحیانی آنها وجود دارد؟ ازنظر فارابی نبی پس از رسیدن به مرحله عقل مستفاد با عقل فعال متحد می شود و بین او و عقل فعال واسطه ای نیست، در نتیجه معارف از عقل فعال به او افاضه می شود، این افاضه همان وحی است. به نظر علامه طباطبایی ادراک و تلقی نبی از غیب، همان است که در زبان قرآن وحی نامیده می شود و آن حالتی که انسان از وحی می گیرد، نبوت خوانده می شود. و تلقی علامه از وحی و نبوت مبانی وجود شناسی، معرفت شناسی، و انسان شناسی، و نظام فکری ام مبتنی است. و رایطه خاص میان خدا و فرشته وحی و نفس پیامبر از دسترس کامل علم حصولی ما به دور است. بنابراین، در هر دو نظریه وحی دسترسی به عالم غیب است و غیب همان معارف الهی است که از جنس شهود و علوم حضوری استو پیامبر به آن دسترسی پیدا می کند، بنابراین در هر دو نظریه، وحی را موهبتی الهی می دانند و عقل در هر دو موضوعیت دارد.
جایگاه تعالیم وحیانی در تبیین وجودی انسان نزد ملاصدرا
نویسنده:
عبداله صلواتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
چکیده :
اغلب معارف وحیانی در فلسفه به مثابه فرع و موید لحاظ می شود، اما در حکمت متعالیه این معارف از آغاز تا انجام به عنوان رکن پژوهش، فیلسوف را همراهی می کند. حکیم حکمت متعالیه گاهی در طرح مساله، زمانی در برهان و برخی مواقع در رهیافت خویش وامدار آیات و روایات است و در دوره ای فلسفه اش به موقعیتی رهنمون می شود که فارغ از معارف وحیانی در تبیین پدیده ها کارآمدی خود را از دست می دهد. این جستار درصدد آن است که بیان کند ملاصدرا به مثابه فیلسوف مسلمان در مقام معرفت به انسان و در امتداد نگرش وجودی خویش به انسان و طرح انواع انسانی با بهره گیری از آموزه های دینی نگاه فلسفی به انسان را تعالی بخشیده است.
صفحات :
از صفحه 79 تا 94
بررسی کارکرد زبان دین در پلورالیسم دینی از دیدگاه جان هیک و مقایسه آن با آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: مریم فیروزی ؛ استاد راهنما: عین اله خادمی ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
زبان دین یکی از مسائل فلسفی و کلامی است که درباره‌ی معناداری و معناشناسی گزاره‌های دینی بحث می‌کند. پلورالیسم دینی نیز از مسائل نو پیدا در اندیشه‌ی کلامی معاصر است و به معنای پذیرش حقانیت همه‌ ادیان و اینکه سعادت و نجات بسته به پیروی از یک دین خاص نیست، است. پژوهش حاضر درصدد است که کارکرد زبان دین در پلورالیسم دینی را از دیدگاه جان هیک اندیشمند مسیحی-انگلیسی و مرحوم علامه طباطبایی فیلسوف و دین‌شناس مسلمان موردبررسی قرار بدهد. مهم‌ترین مسائلی که در بحث زبان دین مطرح است ناظر به شناختاری و واقع‌گرا بودن یا غیرشناختاری و نا واقع‌گرا گرا بودن زبان دین، بحث سخن گفتن خدا با انسان و بحث معناشناسی صفات خداوند است. هیک و علامه هردو زبان دین را شناختاری و واقع‌گرا می‌دانند هرچند که در بحث واقع‌گرایی زبان دین هیک معتقد به واقع‌گرایی انتقادی است ولی علامه برخلاف هیک دیدگاهی میان واقع‌گرایی خام و واقع‌گرایی انتقادی دارد. پرسش مهم دیگری که در عرصه‌ی زبان دین مطرح است مربوط به شیوه‌ی سخن گفتن خداوند با انسان است. اینکه خداوند با چه زبانی با ما سخن می‌گوید و ما چگونه باید متوجه منظور سخن خداوند شویم؟ پرسش‌هایی از این قبیل ذیل بحث زبان دین است که پاسخ داده می‌شوند. مسائل مطرح‌شده در باب پلورالیسم دینی شامل حقانیت ادیان، نجات پیروان ادیان، بحث فهم و تفسیر دین و مسأله‌ی هدایتگری خداوند می‌شود. دغدغه اندیشمندان در بحث پلورالیسم دینی این است که از میان ادیان موجود در جهان کدام‌یک از حقانیت بیشتری برخوردار است و پیروی از کدام دین ما را به سعادت می‌رساند؟ هیک شاخص‌ترین مدافع نظریه‌ی پلورالیسم دینی، حقانیت برابر و نجات را به همه‌ی ادیان تعمیم می‌دهد. علامه طباطبایی از میان سه شیوه مواجهه با تعدد ادیان، در بحث حقانیت رویکرد انحصارگرایانه دارد و معتقد است دین حق یکی است و آن‌هم دین اسلام است؛ اما در بحث نجات، می‌توان دیدگاه علامه را شمول‌گرایی اسلامی خواند. در خصوص ارتباط زبان دین و پلورالیسم دینی که دغدغه‌ی اصلی پژوهشگر در این پژوهش است. هیک میان این دو مسأله ارتباط برقرار می‌کند و برای ایجاد این ارتباط از اصل معرفت‌شناسی‌ کانت و دیدگاه بازی‌های زبانی ویتگنشتاین مدد می-گیرد اما علامه طباطبایی ارتباطی میان زبان دین و پلورالیسم دینی نمی‌بیند. این پژوهش ما را به این نتیجه رهنمون کرد که زبانی در اندیشه‌ی پلورالیسم دینی کارکرد دارد که از حالت شناختاری خارج‌شده و شکل اسطوره‌ای به خود گرفته باشد. هیک با تأثیرپذیری از معرفت‌شناسی کانت بنیان‌های معرفتی‌اش در زبان دین خصوصاً در شناختاری و واقع‌گرایی زبان دین بعد از طرح پلورالیسم تغییر می‌کند. بعد از طرح پلورالیسم زبان دین شکل اسطوره‌ای به خود می‌گیرد و واقع‌گرایی انتقادی در اندیشه‌ی هیک شدت می‌گیرد.
بررسی تطبیقی مبانی انسان شناختی آرای سیاسی امام خمینی و توماس هابز
نویسنده:
پدیدآور: صالحه باقری ؛ استاد راهنما: زهرا کاشانیها ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق حاضر که پیرامون مبانی انسان شناختی آرای سیاسی امام خمینی و توماس هابز می باشد در چهار محور اصلی به شرح زیر تدوین گشته است: دو محور مربوط به حوزه انسان شناسی از دیدگاه امام خمینی و توماس هابز است و دو محور دیگر در زمینه آرای سیاسی این دو اندیشمند بزرگ می باشد. سپس در پایان به مقایسه اهم نظریّات این دو فیلسوف پرداخته شده است. نگرش امام خمینی به انسان، نگرشی کاملا دینی و الهی است؛ او انسان را خلیفه خدا در زمین می داند و برپایی حکومت الهی و جاری ساختن قوانین خداوندی را برای سعادت ابدی او ضروری و حیاتی قلمداد می کند؛ این نوع نگاه دقیقا در مقابل دیدگاه مادّی گرایانه ی هابز نسبت به انسان قرارمی گیرد؛ زیرا که هابز نگاهی تیره و بدبینانه به انسان دارد و او را گرگ انسان می خواند که جز چوپان(حکومت) کسی نمی تواند خوی درنده ی او را کنترل نماید. این تحقیق، چگونگی تاثیر صورت پردازی میان انسان و اندیشه سیاسی را در دستگاه فکری امام خمینی و توماس هابز نشان می دهد.
تشکیک و کارکردهای آن از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فرح افشار ؛ استاد راهنما: عین‌الله خادمی ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تشکیک در لغت به معنی شک و تردید و در اصطلاح به این معنی است که یک لفظ دارای مفهوم واحدی باشد ولی اموری که آن مفهوم شامل آنها می شود به تقدم و تاُخر متفاوت می باشند.کتابهای منطق در بحث از کلی و جزئی و تقسیمات آن به مشکک و متواطی به بحث درباره تشکیک نیز پرداخته اند و کتابهای فلسفی در مباحث امور عامه و وجود شناسی و عرفانی ضمن بحث از "وحدت وجود"به مطالعه "تشکیک"نیز پرداخته اند.هر چند اصطلاح تشکیک ،بیشترین نقش خود را در نظریه وحدت تشکیکی وجود صدرایی می نمایاند ،اما این اصطلاحنیز مانند بسیاری از اصطلاحات تخصصی فلسفی در عرصه تحول و تطور،سرگذشت تاریخی قابل توجهی داشته است و معنای آن در نزد اندیشمندان مسلمان یکسان نبوده است.تشکیک نظریه مهمی است که درباره وجود بعنوان موضوع اصلی فلسفه اطلاق شده است .این که این اطلاق درباره مفهوم وجود است یا حقیقت وجود،مهم ترین تفکیکی است که معمولا به آن توجه نمی شود. ابن سینا نخستین حکیمی بوده است که به مساُله تشکیک در وجود (نه صرفا تشکیک)پرداخته است .وی در الهیات شفا می گوید:((وجود بما هو وجود با شدت و ضعف مختلف نمی شود و کمتر و ناقص تر را نمی پذیردو تنها تفاوت در سه حکم می پذیردکه عبارتند از:تقدَم و تاًخر، بی نیازی و نیاز و وجوب و امکان.حکمای مشاء تشکیک را مربوط به نحوه صدق مفهوم وجود بر مصادیقش می دانند که بعدها بعنوان تشکیک عامی نامیده شد و بعد آن عناوین دیگری چون تشکیک خاصی نیز به کار گرفته شد.پرداختن به نظریه ای که در حکمت متعالیه به منظور توجیه کثرت موجودات مطرح شده در حل بسیاری از مسائل فلسفی تاثیر بسزایی داشته است.نظریه تشکیک می تواند نقش مبنایی و بنیادی در تبیین و تفسیر مباحث اعتقادی و توحیدی مهمی چون معاد جسمانی،حقیقت نفس ناطقه،مباحث هستی شناسی مانندرابطه علت و معلول و قبول وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت و ...داشته باشد.سهروردی فیلسوف نامدار قبل از ملاصدرا،مساله تشکیک را عنوان نموده و آن را از مسائل مهم و اساسی فلسفه به شمار آورده است و تشکیک را از باورهای حکمای ایران باستان می داند.علامه طباطبایی بعنوان یکی از حکمای نوصدرایی در برخی مسائل با ملاصدرا هم عقیده است ولی این تحقیق بر آن است که دیدگاه ایشان را در باره تشکیک و اقسام و کارکردهای آن تبیین کند.سوال این است که تشکیک در فلسفه سهروردی چه اقسامی دارد؟ملاک تشخیص تشکیک چه می باشد؟آیا تشکیک می تواند در حیطه هستی شناسی و معرفت شناسی،انسان شناسی،روانشناسیو حیطه توحیدی کارکرد داشته باشد؟آیا تشکیک یک اختلاف طولی است یا عرضی؟و فیلسوفان در چه مسائلی توانسته اند از تشکیک بهره ببرند؟اینها سوالاتی است که نگارنده در این تحقیق در پی پاسگویی به آنها از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی می باشد.
تبیین ضرورت‌های سه‌گانة انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
عبدالله صلواتی ، فاطمه کوکرم
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شناختن انسان کامل و پی بردن به ابعاد وجودی او جهت پیروی از وی در امور از گذشته همواره مورد توجه و علاقۀ اندیشمندان بزرگ بوده است. این موضوع یکی از مهم­ترین ارکان عرفان اسلامی است. نگارندگان در این تحقیق قصد دارند تا به تبیین ضرورت­های سه­گانة انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی بپردازند. پرسش اساسی این پژوهش آن است که ضرورت وجود انسان کامل از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عربی چیست؟ ضرورت انسان کامل تنها برای عالم انسانی نیست، بلکه ضرورتش برای کل عالم است یعنی انسان نه تنها برای طی مراتب کمال به انسان کامل نیاز دارد بلکه کل عالم برای بقا و حفظش نیاز به انسان کامل دارد. در این پژوهش نخست مراتب وجود از دیدگاه علامه مورد بررسی قرار می‌گیرد و توجه ویژة ایشان به عالم اسمای الهی تبیین می­شود. ابن عربی و علامه هر یک از موجودات عالم را اسمی از اسمای الهی می­دانند که در میان آن­ها «انسان» جامع جمیع همۀ اسمای الهی است. ابن عربی براساس رویکرد علم الاسمایی خود به تبیین رابطۀ حق، انسان کامل و عالم می‌پردازد. از دیدگاه ابن عربی، انسان کامل نزدیک‌ترین تجلی به خدا محسوب می­شود و می­گوید انسان کامل واسطۀ فیوضات حق به ممکنات است. علامه نیز ولیّ خدا را کسی می­داند که به مقام ولایت الهی رسیده است و انسان­ها از او تبعیت می­کنند. رویکرد علامه در مورد این موضوع به آیات قرآن و اصول و مبانی عقلی استوار است. یکی از دستاوردهای این پژوهش آن است که نگارندگان علاوه بر ضرورت وجودی انسان کامل، که غالباً محور مباحث ضرورت وجود انسان کامل در عالم پیرامون این موضوع بحث می­شود، در مورد ضرورت سلوکی و ضرورت معرفتی نیز پرداخته­اند و هر یک از ضرورت­های سه­گانه دلایلی جهت اثبات ضرورت وجود انسان کامل در عالم هستند.
صفحات :
از صفحه 38 تا 55
  • تعداد رکورد ها : 107