آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 61
مناقشه فوکو با هایدگر و دریدا در فهم و تفسیر فلسفه افلاطون
نویسنده:
سیدجمال قریشی خوراسگانی ، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این نوشتار با تمرکز بر تفسیر هایدگر از آموزه حقیقت افلاطون و تفسیر دریدا از فارماکون افلاطون، خط تفسیری‌ای را برجسته می‌کند که در آن افلاطون آغاز فهمی فلسفی است که وجه غیاب و پوشیدگی هستی و حقیقت را طرد می‌کند. در برابر این خط تفسیری، تفسیر فوکو از افلاطون و کردارهای فلسفی یونان طرح و بسط داده می‌شود. از قِبل این تفسیر روشن می‌شود که با دو شرح متمایز از کردارهای فلسفی یونان و نسبت آن با سربرآوردن و ظهور مدرنیته روبرو هستیم؛ شرحی که مدرنیته را بسط ژرف‌ترین معنای نمودارشده در متافیزیک یونانی می‌داند و شرحی که بنیاد فلسفه مدرن را در رویارویی با بنیاد اندیشه افلاطونی تفسیر می‌کند و افلاطون و جریان‌های فلسفی اثرپذیرفته از وی را چونان افقی برای ایستادگی در برابر سیطره مدرن می‌انگارد. بااینکه می‌توان طرح هنر زیستن فوکو را وامدارِ طرح پروای خود و کار هنری هایدگر دانست، این طرح به فوکو امکان می‌دهد تا تفسیر متفاوتی از افلاطون فراپیش نهد. نشان می‌دهیم که چه ملاحظات روش‌شناسانه‌ای به فوکو کمک می‌کند تا این تفسیر متفاوت را درمیان گذارد. فوکو برای به‌دست دادن چنین تفسیر متفاوتی به کارکرد نوشتار، لوگوس و حقیقت چونان پارسیا در اندیشه افلاطون و فلسفه یونانی توجه می‌کند. در ادامة مسیرِ فوکو، واکاوی و تحلیلی از ایده‌ها، آگاثون و دیالوگ مطرح می‌شود که وجوه زیستی، درگیرانه، هنری و سیاسی آن‌ها را برجسته می‌کند. این جعبه‌ابزار مفهومی و روشی کمک می‌کند تا خط تفسیری متفاوتی از اندیشه افلاطون را طرح کنیم و بسط دهیم.
صفحات :
از صفحه 219 تا 244
مبانی و مولفه‌های روشنگری و رمانتیسم در اندیشه‌ی روسو
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه سلیمانی دهنوی ؛ استاد راهنما: یوسف شاقول ؛ استاد مشاور: علی کرباسی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
بررسی و مطالعۀ تطبیقی تفکر نیچه و دیلتای دربارۀ تاریخ
نویسنده:
حسن غیبی پور ، علی کرباسی زاده اصفهانی ، محمد جواد صافیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«تاریخ» تحت تأثیر تفکرات هگل در قرن نوزدهم، جایگاه رفیعی به خود اختصاص داد. سپس برخی از تاریخ­نگاران با طرز تفکری پوزیتیویستی، ایدۀ تاریخ­نگاری علمی را مطرح کردند تا بر مبنای آن، تاریخ به علمی یقینی تبدیل شود و همانند علوم طبیعی جدا از ذهنیات پژوهشگر قرار گیرد. مسئلۀ اساسی که در این مقاله سعی داریم تا به بررسی آن بپردازیم چگونگی رابطۀ میان فلسفه و تاریخ است. مسئلۀ از اینجا آغاز می­شود که تاریخ­گرایی آلمان با اعتقاد به نیروی هنجاری تاریخ، بر این مهم تأکید داشت که مورخ باید با کشف واقعیت­های محض و آشکارکردن معنای تاریخی آنها، جهت‌گیری­ای برای جامعه و فرهنگ فراهم کند. براساس این تصور از تاریخ، عملکرد اجتماعی و فرهنگی فلسفه به چالش ­کشیده ­شد. در این اوضاع نابسامان که فلسفه را با بحران هویت روبه‌رو ساخته بود، طرح‌های نیچه و دیلتای، یعنی جنبش گسترده و متنوع «فلسفۀ­ حیات» به نیروی محرکۀ­ تجدید فلسفه در قرن 19 تبدیل شدند. نیچه و دیلتای در این موضوع اتفاق نظر داشتند که تاریخ­نگاری جامع در درک خود از انسان، مسئلۀ­ نسبیت­گرایی را به وجود آورده است که موجب «انحلال» و «بدبینی» می­شود و نمی­تواند آیندۀ فرهنگ بشریت را پیش­بینی کند؛ ازاین‌رو، خواستار فلسفۀ جدیدی شدند که باید هدف فرهنگ بشری را آشکار و از پیشرفت آن در جهت رسیدن به هدفش حمایت کند. آنها با اینکه در برابر نتایج نقد تاریخی، مسیری مشابه برای تأیید اقتدار فرهنگی فلسفه انتخاب کردند، اما به یک راه­حل کاملاً متفاوت رسیدند. نیچه پادزهرها علیه تاریخ­گرایی را «فوق تاریخی» می­خواند که شامل هنرِ نحوۀ­ فراموش‌کردن تاریخ و زندگی در افقی محصور و تعین شده است؛ یعنی داشتن این استعداد که چه وقت باید تاریخ را حس کند و چه وقت باید آن را کنار بگذارد. به عقیدۀ وی این هر دو روش به صورت همسان برای تندرستی فرد، سلامت یک ملت و فرهنگ لازم­اند. دیلتای برخلاف نیچه، تاریخ را پادزهر و درمان شکست‌های فلسفۀ­ زندگی می‌داند: تاریخ اگر زخم ایجاد کند، باید آن را نیز درمان کند.
صفحات :
از صفحه 185 تا 202
علم حضوری، معیار بداهت گزاره‌های بدیهی از نگاه صدرا و دکارت
نویسنده:
علی کرباسی زاده ، مهدی دهباشی ، سید محمد داود علوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دستیابی به معرفتِ خطاناپذیر، دغدغه‌ی همیشگی فیلسوفان است، بر این اساس مبناگرایان گزاره‌ها را به نظری و بدیهی تقسیم و دلیل صدق گزاره‌های نظری را ارجاع آن‌ها به گزاره‌های بدیهی می‌دانند. امّا چرا گزاره‌هایی بدیهی خطاناپذیرند؟ پرسشی‌ است که این مقاله سعی نموده‌است با اشاره به نگاه متفاوت صدرا و دکارت در باره‌ی شهود (صدرا شهود را مترادف حضور می‌داند، ولی دکارت ذوات بسیط را متعلق شهود می‌شمارد) و یقین (صدرا معتقد است یقین به مثابه رخدادی وجودی افاضه‌ی واهب الصور است، ولی مقصود دکارت از یقین، یقین معرفت‌شناسی است.) این واقعیت را آشکار ‌سازد که علم حضوری معیار و سرّ بداهت گزاره‌های بدیهی است. با این تفاوت که دکارت علم حضوری را محدود به گزاره‌های وجدانی دانسته و اولیّات را به جهت وضوح مفهومی خطاناپذیر می‌داند. در حالی‌که به نظر می‌رسد ملاصدرا نه تنها گزاره‌هایی وجدانی و اوّلی که هر علمی حصولی را مبتنی بر علم حضوری می‌داند. روش به کار رفته در این نوشته جمع آوری، دسته بندی، تحلیل و تبیین و در نتیجه نشان دادن اشتراک‌ها و تفاوتهای این دو فیلسوف است.
صفحات :
از صفحه 91 تا 122
گستره و راز بداهت تصدیقات ازنظر صدرا و دکارت
نویسنده:
سید محمد داود علوی ، مهدی دهباشی ، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تلاش­های فیلسوفان برای یافتن اساس محکم برای معرفت، منجر به یافتن معارفی شده­ است که به آن بدیهی می­گویند. حال بدیهی چیست؟ چه رابطه‌ای با شهود، وضوح و تمایز دارد؟ گسترۀ آن تا کجاست و چه رازی در بداهت بدیهی وجود دارد؟ این مقاله تلاش می‌کند پاسخ این پرسش‌ها را ازنظر ملاصدرا و دکارت بررسی کند. بررسی‌ها نشان می­دهد رابطۀ وضوح و تمایز با بدیهی، رابطۀ عام و خاص مطلق و با شهود احتمالاً مترادف است. پاسخ دو فیلسوف دربارۀ گسترۀ بدیهیات تصدیقی یکسان است و هردو آن را محدود به اولیات و وجدانیات می­دانند؛ ولی دربارۀ ملاک و راز بداهت تصدیقات، صدرا ویژگی درونی و مفهومی و دکارت بساطت گزاره­ها را معرفی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 69 تا 97
قلمرو شناخت عقل نظری و محدودیت‌‌های آن از نظر دکارت و ملاصدرا
نویسنده:
مینا مهدی‌زاده، علی کرباسی‌زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقایسه‌ی قلمروی شناخت عقل نظری و محدودیت‌های آن در سه بخش، صورت گرفته است. اول، ثابت و ازلی‌بودن یا مخلوق و مجعول‌‌بودن اصول و احکام عقلی که به‌نظر ملاصدرا، اصول عقلی فی‌نفسه ثابت و ازلی هستند، اما ازنظر دکارت، این اصول، مخلوق و تحت‌اراده‌ی خداوند هستند. دوم، محدودیت عقل در شناخت خداوند که ازنظر ملاصدرا، درک مفهومی عقلی و مابه‌ازائی از خداوند نمی‌توان داشت. وی راه حقیقی شناخت خداوند را شهود می‌داند، اما به‌نظر دکارت، مفهوم خداوند واضح‌ترین و متمایزترین مفهوم ذهنی است، هرچند درک احاطی به آن ممکن نیست. سوم، پژوهش درباره‌ی اموری که پیش‌زمینه‌ی بروز خطا و درنتیجه، ایجاد محدودیت در شناخت عقل هستند، ازجمله اشتغال به امور محسوس و هوای نفس، پیش‌داوری و تقلید و لزوم به‌کارگیری روش علمی صحیح در درک حقایق.
صفحات :
از صفحه 81 تا 106
بررسی تطبیقی شهر خدای آگوستین و مدینه‌ی فاضله‌ فارابی
نویسنده:
علی کرباسی زاده، زهرا ذوفقاری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
مقاله‌ی حاضر پژوهشی تطبیقی است در زمینه‌ی فلسفه‌ی مدنی آگوستین و فارابی با تکیه بر کتاب شهر خدا اثر آگوستین و کتاب آراء اهل مدینه فاضله اثر فارابی. در ابتدا، مفاهیمی چون شهر، عدالت و سعادت مورد بررسی قرار گرفته و سپس مبانی نظری آن‌ها در این دو اثر مقایسه شده است. آگوستین شهر را به معنایی جدید معرفی نموده،فارابی معنای متداول آن را منظور داشته است. مبنای نظری آگوستین آموزه‌های کتاب مقدس درباره‌ی دو نوع طبیعت انسانی است و مبنای فارابی مدنی‌الطبع بودن انسان. این اختلافات منجر به اختلاف در نظام حاکم بر شهر یا مدینه شده است. آگوستین بر شهروندان تکیه دارد و فارابی بر رئیس مدینه. بررسی مبانی نظری و نظام حاکم نشان می‌دهد امکان تحقق شهر خدا نیز منوط به وجود شهروندان آن است و همواره از ابتدای تاریخ، شهر خدا وجود داشته است، اما تحقق تام آن در روز داوری واپسین خواهد بود، در صورتی که تحقق مدینه‌ی فاضله منوط به وجود رئیس فاضل است و تاکنون تحقق نیافته است. در پایان، فرجام شهروندان مورد بررسی قرارگرفته و این نتیجه حاصل شده است که برمبنای این دو کتاب، اندیشه‌ی آگوستین در فلسفه‌ی مدنی ییشتر صبغه‌ی کلامی و اندیشه‌ی فارابی صبغه‌ی فلسفی داشته است.
صفحات :
از صفحه 73 تا 90
بررسی تطبیقی موضوع مابعدالطبیعه در ابن سینا و سوآرز
نویسنده:
اصغر فتحی عمادابادی؛ علی کرباسی زاده
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در آغاز کتاب چهارم(گاما)، مابعدالطبیعه ، را علم « موجود بماهو موجود» معرفی می کند و این علم را «فلسفه اولی » یا «فلسفه نخستین» نامیده است و همچنین در موارد دیگر نام «حکمت» و «الهیات» نیز به این علم داده است . همان طور که وی نام های مختلفی بر این علم نهاده است ، موضوعات متعدد و متنوعی نیز برای این علم قرار داده است . لذا از دیر باز شارحان و مفسران ارسطو در تعیین موضوع مابعدالطبیعه دچار مشکل شده اند و هر کدام به طریقی رفتنه اند. با ورود ابن سینا به بحث های قرون وسطی تحولات بسیار زیادی در بحث موضوع مابعدالطبیعه اتفاق می افتد. وی موضوع متافیزیک را موجود بماهو موجود می داند اما موجود را به نحو عام در نظر می گیرد که هم شامل خدا و هم موجودات محسوس می شود و این یک تحول در موضوع مابعدالطبیعه محسوب می شود . سوآرز نیز یک قرون وسطی است که ابن سینا را درک کرده است و اما موضوعی که ارائه می دهد خود را از ابن سینا و سایر اسلافش جدا می سازد .تفسیر او یک تفسیر ارسطویی ـ ابن سینایی است که ناخواسته مودی به تاسیس مابعدالطبیعه نوین می شود که با نظام مابعدالطبیعی ارسطویی و ابن سینا متفاوت است . در این مقاله، مساله اصلی پرداختن به موضوع مابعدالطبیعه تطبیقی بین ابن سینا و سوآرز است به جهت بیان و تبیین وتعین نقاط اشتراک و اختلاف در دو سنت اسلامی و مسیحی در موضوع مابعدالطبیعه
صفحات :
از صفحه 49 تا 71
مسیحیت از منظر هگل
نویسنده:
مسعود عسگری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسیحیت از منظر هگل درسه دوره قابل بررسی می‌باشد. برن، فرانکفورت و ینا. برن و فرانکفورت متعلق به دوره جوانی هگل یا نوشته‌های کلامی اویند، اما ینا به دوره کمال هگل تعلق دارد که درآن هگل فلسفه خویش را بنا می‌کند. دربرن مسیحیت را با یونان باستان مقایسه می‌کند و بیان می‌کند که برخلاف یونان که دین آزادی است، مسیحیت به واسطه ایجابیتی که در ذات آن است، به مجموعه‌ای از قوانین الزام‌آور تبدیل می‌شود که نفی آزادی را به همراه می‌آورد. او در این دوره مسیح را با سقراط مقایسه می‌کند و بیان می‌کند که برخلاف مسیح که به رستگاری فرد می‌اندیشد، سقراط عموم و رستگاری جامعه را مدنظر دارد و به این دلیل سقراط را برتر از مسیح می‌داند، اما در فرانکفورت نگاه او تعدیل می‌شود و تلقی مثبتی از مسیحیت پیدا می‌کند. او آنجا بیان می‌دارد که مسیح عشق را جایگزین احکام تنجیزی یهودیت می‌کند و این رستگاری انسان را به همراه دارد و سرانجام در ینا که متعلق به کمال و پختگی اوست هگل بیان می‌دارد که مسیحیت حقیقت مطلق است، همچنان که فلسفه حقیقت مطلق است. تفاوت این دو تنها در نحوه بیان است. مسیحیت حقیقت را به شکل تمثیل و کنایه بیان می‌کند و فلسفه به شکل اندیشه ناب. البته او در انتها نتیجه می‌گیرد که نیاز به فراروی از مذهب و رفتن به سمت فلسفه هست چون دین اندیشه مجسم است نه اندیشه ناب و تنها فلسفه‌ است که حقیقت را به شکل ناب عرضه می‌کند.
نظریه عنایت؛ جایگاه و نتایج آن در فلسفه ابن‌سینا
نویسنده:
محمدصالح طیب‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از دشوارترین مباحث فلسفه و کلام، مبحث عنایت الهی است. از یک طرف پیوند صفت عنایت با دیگر صفات الهی از جمله علم، اراده، علیت، حکمت، رضا و ... و از طرف دیگر ارتباط آن با مسأله احسن بودن نظام آفرینش و مسأله شرور بر پیچیدگی و دشواری درک این صفت الهی افزوده است. شاید بتوان گفت ابن سینا اولین فیلسوفی است که نظریه عنایت را یکی از ارکان خداشناسی فلسفی خود قرار داده و با طرح فاعل بالعنایه تحول شگرفی در این حوزه پدید آورد و تاحد زیادی جهت گیری فیلسوفان بعدی را چه در جهان اسلام و چه در مغرب زمین مشخص نموده است. چنانچه در‌ اندیشه‌های‌ ابن‌سینا درباره‌ عنایت‌ الهی‌ به‌ درستی‌ تأمل‌ شود، علی‌رغم‌ برخی‌ ابهامات‌ و کاستی‌ها نکات‌ بسیار دقیقی‌ در آن‌ وجود دارد که‌ افق‌های‌ گسترده‌ای‌ را برای‌ پژوهندگان‌ حقیقت‌ آشکار می‌سازد. عنایت،‌ از نظر او علم‌ حق‌ تعالی‌ به‌ موجودات‌ و نظام‌ آنهاست‌ و این‌که‌ تمامی‌ موجودات همراه با بهترین نظام حاکم بر آنها،‌ از احاطه علمی‌که‌ خداوند به‌ آنها دارد، پدید آمده‌اند. علیرغم اهمیت موضوع و ارائه پاسخ‌ تفصیلی‌ بسیاری‌ از مسائل مرتبط با عنایت الهی در کلمات‌ ابن‌ سینا و طرفداران‌ حکمت‌ مشاء‌، ولی متأسفانه در کمتر اثری همه لوازم و آثار فلسفی این نظریه در کنار هم دیده شده است به گونه ای که روشن نیست که آیا ابن سینا راه متفاوتی را نسبت به فیلسوفان قبلی پیموده است؟ آیا دیدگاه بوعلی در باب علم الهی، فاعلیت ایجادی خداوند و اراده الهی می تواند همه لوازم فلسفی عنایت الهی را آنگونه که مدنظر اوست، فراهم سازد؟ آیا نقدهایی که فیلسوفان بعدی به نظر ابن سینا در این باب دارند، این معضلات را برطرف نموده و یا مشکلات جدیدی را پدید آورده است؟ و دهها پرسش دیگر که همگی حاکی از ضرورت پرداختن به این موضوع است.نگارنده بر آن است که ابن سینا در این نظریه، اگرچه از عناصر بنیادی فلسفه ارسطوئی و نوافلاطونی در پیوند با تعالیم اسلام بهره برده است، ولی به هیچ وجه نمی توان نظریه او را طرحی تلفیقی و التقاطی محسوب نمود؛ بلکه نظریه ای نو و ابتکاری است که با هدف پاسخگویی به چرایی آفرینش و تبیین چگونگی آن و همچنین پاسخ به چگونگی علم خداوند به جزئیات، ارائه شده است. از نظر ابن سینا نظریه عنایت مبتنی بر سه رکن فاعلیت ایجادی، علم به نظام خیر و رضای حق تعالی به نظام خیر است. وی لازمه عنایت الهی را احسن بودن نظام آفرینش می داند و بدین منظور به تبیین چرائی و چگونگی دخول شرور در قضای الهی پرداخته است. سهروردی به علت نقدهای بنیادی که به تقریر ابن سینا از علم الهی و فاعلیت الهی دارد، نظریه عنایت را نمی پذیرد هرچند براساس مبانی خود احسن بودن آفرینش و نفی شرور را تبیین می کند. ملاصدرا اشتراک نظر بیشتری با ابن سینا دارد. وی اگرچه نظریه صور مرتسمه و ایجاد شیئ من شیئ را رد می کند ولی با ارائه اصلاحاتی نظریه عنایت را اثبات می کند.
  • تعداد رکورد ها : 61