آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
آثار مرتبط با شخصیت ها
>
03.اساتید و پژوهشگران مراکز دانشگاهی و حوزوی (ایرانی و غیر ایرانی)
>
01.اساتید و مدرسان مراکز دانشگاهی ایران
>
اساتید دانشگاههای دولتی
>
دانشگاه اصفهان
>
دانشکده ادبیات و علوم انسانی
>
گروه فلسفه
>
علی کرباسی زاده اصفهانی
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
3
4
5
6
7
تعداد رکورد ها : 61
عنوان :
فلسفه و محیط زیست
نویسنده:
محمد بیدهندی، علی کرباسی زاده و محسن شیراوند
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
زبان :
فارسی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
شرح و بسط پروکلوس از اشارات افلاطون به مسئلة شرور و نسبت آنها با عنایت و فاعلیت الهی
نویسنده:
رضا کورنگ بهشتی,سعید بینای مطلق,علی کرباسی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
کلیدواژههای اصلی :
افلاطون
,
فاعلیت الهی
,
عنایت الهی
,
شر
,
هستی بالعرض و جانبی
,
پروکلوس
,
مسأله شر(فلسفه دین)
چکیده :
هرچند نزد افلاطون نظریة منسجمی دربارة مسئلة شرّ دیده نمی شود، اما در آثار او پاره هایی هست که برای افلاطونیان بعدی، دستمایه ای برای بسط و پرورش چنین نظریه ای شد. پروکلوس، برجسته ترین فیلسوف مکتب نوافلاطونی متأخر است که نظریه اش به دیدگاه مرجع نوافلاطونیان دربارة مسئلة شرّ بدل شد. وی در مواجهه ای انتقادی با پیشینیانش می کوشد که شرح و تبیینی وحدت انگار از اشارات افلاطون به مسئلة شرّ ارائه دهد. بر اساس تبیین وی مراتب عالی هستی، خیر و فقط علّت خیرند. شرّ واقعیتی ضروری است اما تنها به نحو نسبی، جانبی، بالعرض و آویخته به خیر تحقق دارد و تنها در مرتبة باشندگان جزئی یافت می شود. هستی بالعرض شرّ، علت وجودبخش ندارد بلکه پیدایی اش به سبب ناهماهنگی افعال نیروهای متعدد موجود مرکب جزئی است. آویختگی و آمیختگی هستی شرّ به خیر چنان است که به رغم ضدیتش با خیر، در تحقق خیر کل مشارکت دارد و از این رو با عنایت و فاعلیت مطلق الهی قابل جمع است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
رهیافتی هایدگری به طرح بدنمندی و مسئلۀ تقویم در علوم شناختی
نویسنده:
سیدجمال قریشی خوراسگانی ، علی کرباسیزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
مراجع
زبان :
فارسی
چکیده :
در این مقاله به بحث درباره چگونگی نقشآفرینی بدن در شناسایی میپردازیم. بدین منظور، دو رویکرد تقویمی و علّی در علوم شناختی مطرح میشود. این بحث معضلاتی را به پیش کشیده است، ازجمله اینکه هر دو رویکرد، درنهایت، فهمی دکارتی-فرادستی از نسبت بدن و شناسایی فراپیش مینهند و بدن را به امری فیزیکال فرومیکاهند. افزونبراین، تقویمگرایانی همچون کلارک نمیتوانند صورتبندی پدیدارشناسی از تقویم را در سطح علوم شناختی بدنمند بازسازی کنند که نتیجۀ آن بازگشت موضع دکارتی در قبال شناسایی است. با توجه به رهیافت پدیدارشناسانه هایدگر این معضلات را تبیین و راهی برای گذار از برخی معضلات این بحث مطرح کنیم. مبانی هایدگری کمک میکند دو انگاره از بدنمندی یعنی بدنمندی تودستی و بدنمندی بنیادین را طرح کنیم؛ هر دو انگاره از بدنمندی در برابر فهم فیزیکالیستیِ برخی نحلههای علوم شناختی از بدنمندی قرار میگیرد. در مرحلۀ بعد با توجه به اشاراتی که هایدگر در هستی و زمان درباره بحث بدنمندی مطرح کرده است، تلاش وی برای گذار به سطحی بنیادیتر در تحلیل هستی را بررسی میکنیم و توضیح میدهیم چرا هایدگر در سطح تحلیلی بدنمند از هستی نمیماند.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 348 تا 374
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نیچه به مثابه پیشرو فلسفه تحلیلی و منتقد آن (نقد و بررسی)
نویسنده:
اصغر فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
زبان
,
نیچه
,
منتقد
,
فلاسفه ی تحلیلی
,
پیشرو
چکیده :
چکیده فلسفه ی معاصر شامل چندین جریان است . رایج ترین تقسیم بندی در فلسفه ی معاصر بدین شرح می باشد ، که در یک سو فلسفه ی تحلیل زبان انگلیسی است و در سوی دیگر فلسفه اروپایی زبان آلمانی و فرانسوی است که به متفکرانی مثل نیچه و هایدگر مربوط می شود . در قرن بیستم فلسفه ی غرب هم در وجه تحلیلی اش و هم در وجه اروپایی اش دچار چرخش شد که تحت عنوان "چرخش زبانی " معروف شده است . و این جریان از متافیزیک و نظام سازی فلسفی فاصله گرفت و به سمت زبان قدم برداشت ، لذا این پژوهش بر آن است که این چرخش از نیچه آغاز شد و روز به روز بر این آگاهی افزوده شد که همه ی پرسش ها چه فلسفی و چه غیر فلسفی در نهایت با نحوه ی بیان در زبان پیوند تنگاتنگی دارند و این فرآیند بعدها در فرگه و فیلسوفان تحلیلی به شکل جدی تر دنبال شد . از اینرو نیچه با فلاسفه ی تحلیلی دغدغه های مشترکی می تواند داشته باشد از جمله : دعوت فیلسوف به فراروی از مسائل فلسفی به شیوه تحلیل زبانی ، مسئله باز ارزش گذاری ارزش ها در نیچه و معانی زندگی در فلاسفه ی تحلیلی و ...... البته همان طور که از عنوان این رساله مشخص است نیچه نقدهای جدی به فلاسفه ی تحلیلی وارد کرده است از جمله : وی معتقد است که فیلسوف نباید به تحلیل زبان صرف در بر خورد با مسائل و مشکلات فلسفی خود را محدود سازد ، در واقع تحلیل زبان برای وی یک مقدمه است برای یورش بردن به مسائل دیگر فلسفی . همچنین وی این دیدگاه فلاسفه ی تحلیلی به خصوص ـ افرادی مثل - ویتگنشتاین را نقد می کند که این فلاسفه مسائل را با یک تحلیل زبانی از قبل به عنوان پیش فرض خود در نظر می گرفتند و با این دید به مسائل توجه می کردند . ازاینرو نیچه با توجه به این دلایل می تواند هم پیشرو فلسفه ی تحلیلی و هم منتقد آن باشد .کلید واژه ها : نیچه ، فلاسفه ی تحلیلی ، زبان ، پیشرو ، منتقد .
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
رمزگشایی از ساز و کار حیات عرفانی از منظر ملاصدرا و آندرهیل
نویسنده:
هنگامه بیادار ، فروغ السادات رحیم پور ، علی کرباسی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ملاصدرا شیرازی: صدرالمتألهین
چکیده :
یکی ازبزرگترین موهبت های الهی در سیر و سلوک عرفانی حیات معنوی است که مورد توجه عرفا و حکمای بسیاری قرار گرفته است. خانم اِوِلین آندرهیل عرفان پژوه مسیحی و ملاصدرای شیرازی متأله و فیلسوف اسلامی نیز در آثار خود تلاش در فهم چیستی حیات معنوی و کیفیت نیل به آن داشته اند. این دو متفکر با رویکردی مشترک، انسان را موجودی دارای سه ساحت عقلی، ارادی و احساسی می دانند اما در تقدم و تفوق این ساحات و کم و کیف تأثیر هریک بر حیات معنوی انسان، اختلاف نظر دارند. آندرهیل با تقدم احساس بر عقل و اراده، حیات معنوی را منوط به کسب سه ویژگی عبودیت، همکاری و وفاداری می داند و بر این اساس، افرادی که در این حیات زیست می کنند را واجد ویژگی هایی از جمله طمأنینه، ملاطفت و اطمینان قلب می داند که از هرگونه هیاهو و ناشکیبی به دورند. ملاصدرای شیرازی نیز با مقدم دانستن ساحت اندیشه بر دیگر ساحات نفس، معتقد است که حیات معنوی با اولین مرحله سلوک عقل نظری ایجاد می شود و نفس، پس از استکمال در عقل نظری می تواند با اقدامات عملی از جمله معرفه النفس، مراقبه و عشق به مخلوفات واجد مرتبه ای از حیات شود که ثمره آن کسب توانایی های ویژه ای برای نفس است از جمله منور شدن به نور یقین و بصیرت، خلق صور، دور ماندن از خدعه و نیرنگ اهل ظلمت.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 51 تا 70
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بازخوانی تفسیر هایدگر از تفکر شاعرانۀ هولدرلین در پرتو رویآورندگی به غیر
نویسنده:
سید جمال سامع ، محمد جواد صافیان ، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
مراجع
زبان :
فارسی
چکیده :
مقالۀ حاضر تأملات هایدگر را دربارۀ تفکر شاعرانۀ هولدرلین از منظر مسئلۀ اساسی رویآورندگی به غیر در نظر میآورد. پس از خارجشدن فلسفههای غربی از اطلاق اولیهشان، این مسئله پیش روی متفکران غربی قرار گرفت که اگر دیگر امکان دفاع از اطلاق فلسفه و تمدن غربی میسر نیست، چگونه میتوان به دیگری و غیر نظر کرد؟ متفکران غربی، از جمله هایدگر، پرسش مذکور را چنان جدی مطرح کردند که از پی طرح آن، در جستوجوی راههای تازهای در تفکر به قصد پیجویی سرآغازهای اصیلتر برآمدند. در این مقاله کوششهای هایدگر در پیمودن این راه را با نظر به آنچه خود او «تفکر شاعرانۀ هولدرلین» نامیده است، دنبال میکنیم. بدون تردید، از نظر هایدگر شعر برخلاف تصور اندیشۀ متافیزیکی که آن را در مرتبهای فروتر از مفهومپردازی فلسفی قرار میدهد، جایگاه اصیلی است که در آن امکان آشکارگی اصیل عالم فراهم میشود. هایدگر در این آشکارگی اصیل، امکان فراروی از ضابطۀ غالب فرادهش غربی، یعنی ضابطۀ سوژه-ابژه را دنبال میکند. مادام که غیر (دیگری) بهمثابۀ ابژهای بیروح و خالی از هر نوع تمایز پیشاروی ما قرار گیرد، آنچه از مواجهه با دیگری برجا میماند، فقط شبحی رنگپریده از دگربودگی است که بهسختی نشانی از حقیقتِ دیگری دارد؛ بنابراین، پرسشهای راهنمای مقالۀ حاضر این است که چگونه میتوان در پرتو تفکر شاعرانۀ هولدرلین در جوار دیگری سکنی گزید؟ تفکر شاعرانه چه امکاناتی برای رویآورندگی اصیل به غیر فراهم میآورد؟
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 55 تا 75
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
واکاوی بنیادهای تطبیق در اندیشهی مارتین هایدگر
نویسنده:
سید جمال سامع ، محمدجواد صافیان ، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
مراجع
زبان :
فارسی
چکیده :
چکیده: با خارج شدن فلسفههای غربی از اطلاق اولیهشان این پرسش پیشاروی تفکر قرار گرفت که اندیشهها چگونه میتوانند با یکدیگر ملاقات کنند و نسبت آنها با یکدیگر چیست؟ این پرسش اساسی زمینهساز آن نحو از اندیشیدنی شد که بعدها به مدد اندیشهی متفکران متعدد فلسفهی تطبیقی نام گرفت. اما فلسفهی تطبیقی بیش از آنکه یک روش یا یک الگو باشد، افقی بود که امکان ملاقات اندیشهها را با یکدیگر بررسی میکرد. فلسفهی تطبیقی در اساس خود بیشتر یک پرسش بود تا یک پاسخ و وروش؛ پرسش این است که شرط امکان رویآورندگی به غیر چیست؟ موضوع نوشتار حاضر بازخوانش مولفهها و پاربنهای اساسی تفکر هایدگر در جهت نشان دادن امکانهای تطبیق در آنها و ذکر مختصر نمونههایی است که هایدگر بر اساس این مولفهها به دیگز متفکران روی آورده است. استدلال مقاله این است که هایدگر در دورههای متعدد فکریاش عمیقاً درگیر پرسش محوری فلسفهی تطبیقی بوده است، وی با اینکه هرگز از عنوان فلسفهی تطبیقی بهره نجست، فلسفه را عین مواجهه با دیگری لحاظ کرد. از نظر او وظیفهی تفکر پیجویی مداوم سرآغازهای جدید برای اندیشه است؛ رویآورندگی اندیشهی وی به پیشاسقراطیان، تفکر شاعرانهی هولدرلین و مواجهه با سنتهای شرقی شاید روشنترین نمونههای این پیجوییها باشند. پرسش راهنمای مقاله این است که آیا میتوان بر اساس مولفههای بنیادین اندیشهی هایدگر به طرحی برای فلسفهی تطبیقی و پرسش محوری آن درمورد امکان مواجهه با دیگری رسید؟
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 169 تا 180
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
معرفت شناسی نیچه
نویسنده:
علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
Epistemology شناخت شناسی - بحث معرفت (مجتبوی)
چکیده :
از زمانی که دکارت - پدر فلسفه جدید - کوژیتو را مبنای دریافت حقیقت و شناخت واقعیت دانست، گویی تمامی امکانات فلسفه و مساعی فیلسوفان بسیج شد تا هر چه بیشتر به بررسی ماهیت شناسایی بشر بپردازند و به مبنا بودن فاعل شناسایی (سوژه) و خود بینادی بشر (سوبژکتیویته) برسند. انقلاب کپرنیکی کانت به کرسی نشاندن همین دیدگاه یعنی اثبات تابعیت متعلق شناسایی (ابژه) از فاعل شناسایی به جای هماهنگی و مطابقت این دو بود. تاریخ فلسفه پس ازکانت را می توان مساعی فیلسوفان غربی در به ثمر نشاندن انقلاب کپرنیکی (فلسفه استعلایی کانت) و نقد و بررسی آثار و پی آمدهای آن به شمار آورد. اما با ظهور نیچه، در پایان عصر تجدید(مدرنیته) و طلیعه دوران پس از تجدد (پست مدرن) هم در زبان و ادبیات فلسفه جدید و هم درمضمون و محتوای آن، انقلاب و دگرگونی بنیادی پد د آمد. سبک نوشتاری نیچه - که بیشتر گزین گویه، شاعرانه، ادبی و یا رد قالب عباراتی ب ناب ن شعر و نثر است - از مفاد و عمق اندیشة اوجدایی ناپذیر است و او خود در پاسخ به منتقدانی مکه این گونه سبک و شیوه را در خور شأن فلسفه و مناسب برای انتقال دیدگاههای یک فیلسوف نمی دانند، پاسخ می دهد که ماهیت و منش اندیشه هایش - و اساسا زبان در گوهر خود استعاری است: فلسفه - از نظر نیچه - که گاهی از آن به صفلسفة آینده تعبیر می کند، دو وظیفه اساسی تفسیر و ارزشیابی بر عهده دارد و این طرزنگرش - یعنی نگریستن به امور بر پایة تفسیر و چشم انداز - به تفکر چشم اندازی نامیده می شود.نیچه با هر گامی که به دوران پختگی و کمال اندیشه اش نزدیکتر شد، استفاده از اصطلاحات کلیدی مانند تفسیر و چشم انداز را گسترش بخشیده و اساسا فلسفة خاص مورد نظر خود را باهمین مفاهیم و واژه ها وصف کرده است. او از چشم انداز نگریستن را شرط اساسی تمامی زندگی به شمار آورد، شرطی که افلاطون با اختراع روح مجرد و خیر محض، آن را انکار و حقیقت راواژگون ساخت. جدا از چشم انداز هیچ چیز را نتوانیم دید و جدا از تفاسیر ما هیچ حقیقت فی نفسه، قائم به خود مطلقی در کار نیست. نظریة چشم انداز، حمله نیچه به متافیزیک و به هردیدگاهی است که به امکان وجود یک حقیقت مطلق باو.ر داشته باشد و بخواهد هر چیز مربوط به انسان را از این واقعیت واحد، استنتاج کند و نه از واقعیت وجودی انسان یعنی از کوشش های راستین، نیازها، خواست ها و انگیزه ها. تنها گونة حقیقت قابل دسترسی برای بشر، حقیقت چشم اندازی است که جستجوی آن وظیفة فیلسوفان آینده است. نظریه چشم انداز، برداشت نوینی از معرفت ارائه می دهد که نیچه، خود، آن را جانشینی برای معرفت شناسی سن تی به شمارآرده است. نیچه نخستین فیلسوف اروپایی است که با انکار تقابل میان فاعل شناسایی و متعلق شناسایی، پی و اساس معرفت شناسی را زیر سوال برد. به نظر او معرفت شناسی که در صدد کشف شرایط اصلی شناخت ماست، باید به مثابة پیش فرضهای بنیادین غیرنقادانه متافیزیک کنار گذاشته شود. معرفت شناسی مستلزم وجود شی فی نفسه و فراچشم اندازی به عنوان متعلق معرفت است.و چنین شناخت مطلق و نامشروطی، چیزی جز آرزوی شناختن بدون شناخت نیست. نیچه درصدد نبود تا به مانند کانت درباره شناخت، نظریه پردازی کند. چرا که به گفتة او: صفلسفه اگر به نمظریه شناخت فرو کاسته شود، چیزی نخواهد بود جز تعلیق حکم ترسو یا نه... یعنی فلسفه درآخرین نفسهای خویش، در پایان کار، در حال جان کندن . البته نیچه نم خواهد با انکارمعرفت شناسی، ایده معرفت را بطور کلی کنار بگذارد. هدف او، نفی ادراک غیر چشم انداز غیرمشروط از موجود حقیقی است. او شناخت را با تفسیر چشم اندازی پیوند می دهد. شناخت،گونه ای اضافه و نسبت است که میان شناسنده و شناخته شده برقرار می شود و فقط باید در یک معنای بشر محوری و زیست شناختی فهمیده شود. بر پایة نظریة چشم انداز، فرض یک فاعل شناسایی مستقل و واجد هویت و وحدت - که بنیاد معرفت شناسی جدید بود - نیز فرضی بیهوده پنداشته می شود. بر این اساس، شناسانده به صورت آفریننده زبان در می آید و رابطة میان فاعل با متعلق شناسایی نه یک رابطه علی - معلولی بلکه رابطة است استعاری که نیچه آن را حداکثرنگرشی زیباشناسانه می نامد. بر این اساس، مساله صدق و کذب یک چشم انداز به مسأله ارزش آن برای زندگی بر می گردد، یعنی به مثابة معیاری که ارزیابی های چشم اندازی بر پایة آن، صورت می گیرد. نظریه چشم انداز نیچه از هنگام طرح آن، با انتقادات و اعتراضات بسیاری روبرو شده است که مشهورترین آن ها خود ناقض بودن آن است. مفسران و شارحان نیچه به این انتقاد که آیا خود نظریة چشم انداز، چشم اندازی است یا نه؟ به گونه های مختلف، پاسخ داده اند. نیچه خود نیز از این انتقاد آگاه بوده است و می توان بر اساس نظریة محوری او: اراده معطوف به قدرت و تبیین نسبت آن با نظریه چشم انداز به بسیاری از انتقادات مذکور پاسخ داد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
ملارجبعلی و ملاصدرا در مواجهه با اثولوجیا
نویسنده:
علی کرباسیزاده اصفهانی، فریده کوهرنگ بهشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
زبان :
فارسی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ملاصدرا شیرازی: صدرالمتألهین
چکیده :
اثولوجیا اثر فلوطین که سالها به اشتباه به ارسطو نسبت داده میشد، همه فیلسوفان جهان اسلام از جمله ملارجبعلی تبریزی و صدرالمتألهین شیرازی را تحتتأثیر قرار داده است؛ هرچند این دو حکیم در یک زمان میزیستهاند و متعلق به مکتب اصفهان بوده و مسائل یکسانی برای آنها مطرح بوده و هر دو در تأیید برخی از اقوال خود به اثولوجیا استناد کردهاند، اما در تاریخ فلسفه دو جریان کاملاً متفاوت را هدایت کرده و در مقابل هم قرار گرفتهاند؛ چرا که ملارجبعلی بشدت دغدغههای کلامی داشته و پذیرش اشتراک معنوی وجود بین واجب و ممکن و انتساب صفات به ذات باریتعالی را به دور از تنزیه و منافی آیات و روایات میدانسته، برخلاف ملاصدرا که او نیز با دغدغههای کلامی و عرفانی، با طرح تشکیک وجود، این مسائل را حل شده میپنداشته است. اما نكتة قابل توجه این است که چگونه دو فیلسوفی که در مسائل مختلف آراء متضادی دارند از یک کتاب واحد بهره برده و از آن نقلقول کردهاند! اگرچه تأثیر اثولوجیا در مبانی فکری و عقیدتی این دو حکیم انکارناپذیر است، اما در اینجا بنظر میرسد چون این کتاب را از آنِ ارسطو و ارسطو را حکیمی الهی میدانستهاند، سعی داشتند عبارات این کتاب را در تأیید آراء خود بیان کنند تا اعتبار اقوالشان را فزونی بخشند و بنابرین هریک از منظر خود به این کتاب نگریسته و مضامین آن را درک کرده است و هر کجا آن را سازگار با مبانی خود دیده، پذیرفته و در تأیید عقایدش آورده است و هر کجا آن را ناسازگار با مبانی خود یافته، بیاعتنا از آن گذشته و یا سعی در توجیه آن داشته است.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 57 تا 82
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی تطبیقی موضوع مابعدالطبیعه نزد ارسطو و اسکوتوس
نویسنده:
اصغر فتحی عمادابادی ، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
مراجع
زبان :
فارسی
چکیده :
ارسطو در کتاب چهارم و ششم به موضوع مابعدالطبیعه میپردازد. وی در کتاب گاما، مابعدالطبیعه را علم کلی و موضوع آن را موجود بما هو موجود میداند و در کتاب اپسیلن، مابعدالطبیعه را همان فلسفه اولی میداند که موضوع آن موجودات الهی میباشد. بیانهای وی در کتاب متافیزیک به همین دو موضوع ختم نمیشود. ارسطو موضوعات دیگری را برای مابعدالطبیعه از قبیل جوهر، جواهر مفارق را نیز مطرح مینماید و همین امر سبب سردرگمی فلاسفه و مفسران بعد از او شد. اسکوتوس در بحث موضوع مابعدالطبیعه رویکردی ارسطوئی – مشائی انتخاب میکند. وی تحت تاثیر ارسطو معتقد است که موضوع مابعدالطبیعه موجود بماهو موجود است با این تفاوت که وی الهیات و علم الهی را جزء علوم عملی در نظر میگیرد و با این تفکر از ارسطو که الهیات را، به عنوان مابعدالطبیعه به معنای خاص و جزئی از مابعدالطبیعه عام در نظر میگرفت، دور میشود. یکی از نتایج تفکر اسکوتوس در بحث موضوع مابعدالطبیعه این بود که برای او خدا اولین و تنهاترین موضوعی نیست که متافیزیسینها باید بدان بپردازد. این نوع نگاه نتیجه اقانیم سهگانه (تثلیث) مسیحیت بر روی اسکوتوس میباشد و همین امر سبب میشود که وی مابعدالطبیعهای را جدای از مابعدالطبیعه ارسطو برای خود رقم بزند و به سمت مابعدالطبیعه ابنسینایی روی آورد، البته ابنسینایی که مسیحی شده است. در این نوشتار سعی شده است که به روش تطبیقی به موضوع مابعدالطبیعه از نگاه ارسطو و اسکوتوس پرداخته شود به جهت بیان اشتراکات و اختلافات دو سنت یونان باستان و فلسفۀ قرون وسطای مسیحی.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 528 تا 541
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
3
4
5
6
7
تعداد رکورد ها : 61
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید