آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 68
مقایسه انتقادی دیدگاه های فیلیپس وکیوپیت در باب ناواقع گروی دینی
نویسنده:
محسن فیض بخش، امیر عباس علیزمانی، رضا اکبری، عباس یزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ناواقع‌گروی دینی به عنوانِ یکی از رهیافت‌های مهمّ در تحلیل زبان دینی، از اواخر قرن بیستم کانون توجّه فلاسفه‌ی دین بوده است. ناواقع‌گروی را می‌توان ایده‌ی عدم پذیرشِ واقعیّت مستقلّ از انسانِ متعلّق گزاره‌های دینی در عینِ مهمّ پنداشتنِ دین تعریف کرد. د. ز. فیلیپس و دان کیوپیت دو تن از متفکّرانی اند که به ناواقع‌گروی دینی شهرت دارند. دان کیوپیت، استاد فلسفه‌ی دانشگاه کمبریج، زبان دینی را به مثابه بازتاب معنوی انسان می‌پندارد و معتقد است که باور‌های متافیزیکی دینی -که ذاتی دین نیستند- در زمانه‌ی معاصر باید کنار نهاده شوند و گوهر دین -که خواست دینی است- خود را خالص تر نمایان سازد. وی بر این مبنا، باور دینی، عمل دینی و تجربه‌ی دینی را تحلیل ناواقع‌گرایانه می‌کند. د. ز. فیلیپس، استاد ولزی دانشگاه سونسی و مدرسه عالی کلیرمانت، مبتنی بر نگاه ویتگنشتاین متأخّر به باور دینی، برای شناخت زبان دینی و یافتنِ راهی جدا از تحویل‌گروی و واقع‌گروی، طرحی تحتِ عنوانِ فلسفه‌ی تأمّلی دین ارائه می‌کند. از دید او فلسفه‌ی تأمّلی دین باید جنبه‌ی وصفی داشته باشد و بی‌طرف و خود‌بنیاد باشد؛ کار فیلسوف وصف باور دینی است؛ نه طرفدارِ آن است نه منکرِ آن. بر مبنای این تحلیل، وظیفه‌ی فلسفه روشن کردنِ گرامرِ عمقیِ گزاره‌های دینی است؛ گرامری که خلطِ آن با گرامرِ گزاره‌های تجربی باعث پیدایی این خطا می‌شود که گزاره‌های دینی ناظر به واقع دانسته شوند. بدین ترتیب مفاهیم دینی لزوماً ما بازای خارجی ندارند؛ بلکه عناصر تشکیل دهنده‌ی زبان دینی اند. فیلیپس و کیوپیت در نفی واقع‌گروی و اهمّیّت قائل شدن به دین هم عقیده اند؛ امّا اگر چه فیلیپس مخالف تحویل‌گروی است و وظیفه‌ی فیلسوف دین را وصف می‌داند؛ امّا کیوپیت را می‌توان تحویل‌گرا دانست و هم چنین وی آشکارا به تجویز نسبت به گزاره‌های دینی می‌پردازد. به نظر می‌رسد مهم ترین اشکال وارد به این دو نگاه، این است که آن‌ها به دنبال اثبات چیزی اند (نا‌واقع‌گروی دینی) که از پیش آن را مفروض انگاشته اند. هم چنین اگر هدفِ این رویکرد احیای ایمان باشد، به نظر می‌رسد دشوار به این هدف نائل خواهد شد؛ چرا که آگاهانه باور داشتن به موجودی که وجود واقعی ندارد، به نظر پارادوکسیکال می‌رسد.
چالش دلیل گرایی درباره ی عقلانیت باورهای دینی و نقد رهیافت ضد دلیل گرایی پلنتینگا
نویسنده:
عباس یزدانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
هدف این مقاله، اولا دفاع از رهیافت دلیل گرایی در مورد عقلانیت باورها، ثانیا بررسی چالش دلیل گرایی درباره عقلانیت باور به خدا، و بررسی رهیافت پلنتینگا به این چالش خواهد بود. در این مقاله، استدلال خواهد شد که چالش دلیل گرایی درباره عقلانیت باور به خدا مخدوش است، هر چند رهیافت دلیل گرایی در عقلانیت باورها قابل دفاع خواهد بود. هم چنین روش ضد دلیل گرایی پلنتینگا را در رابطه با این چالش نقد نموده، استدلال خواهم نمود که پروژه پلنتینگا برای ابطال دلیل گرایی در خصوص عقلانیت باورها پروژه ای ناتمام است، زیرا او لزوما نیاز ندارد موضعی مخالف دلیل گرایی اتخاذ نماید تا تئوری عقلانیت باور به خدا را بنا نهد، بلکه می تواند دلیل گرایی را بپذیرد و در عین حال، چالش دلیل گرایی درباره باور به خدا را از طریق ارایه یک تبیین اصلاحی از دلیل گرایی ابطال نماید. در این مقاله نشان داده خواهد شد که می توان مفهوم دلیل را توسعه داد تا شامل دلایل شخصی نیز بشود، زیرا دلیل محدود به دلیل گزاره ای و عمومی نمی شود. به علاوه در این مقاله استدلال خواهد شد که به رغم پایه دانستن باور به خدا، باورهای خداگرایانه هنوز در بعضی شرایط، از دلیل بازشناسانه بی نیاز نخواهد بود. براین اساس، مفهوم جدیدی از دلیل گرایی برای عقلانیت باورهای دینی پیشنهاد خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 99 تا 118
تجرد نفس در فلسفه ملاصدرا و مقایسه آن با آراء ابن سینا
نویسنده:
عباس یزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
جایگاه رای مردم در حکومت اسلامی از دیدگاه قرآن،سنت پیامبر (ص) وسیره امام علی(ع)
نویسنده:
علی اکبر هاشمی کروئی، علی اکبر علیخانی، عباس یزدانی، زهرا مصطفوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش در مورد موضوع پایان نامه حاضر از جهاتی حائز اهمیت است. این اهمیت از جهتی برمی‎گردد به تلاش برای درک درست از اسلام در همه ابعاد، از جمله بعد فلسفه سیاسی که بخش مهمی از آموزه‎های اسلام را دربر می‎گیرد. از جهت دیگر اهمیت این دست پژوهش‎ها ناشی از احساس نیاز و، در پی آن، اقبالی است که امروزه در جهان به این‎گونه مباحث می‎شود. به خصوص با توجه به جریانات اخیر جهان اسلام موسوم به بیداری اسلامی. هدف از این تحقیق تلاش برای شناخت دقیق و همه جانبه نظر اسلام در مورد جایگاه رأی مردم، میزان و نحوه اعتبار آن در حکومت اسلامی و دست‎یابی به الگویی کارآمد در این زمینه است. روش تحقیق در این پایان‎نامه نظری و کتاب‎خانه‎ای با رویکرد تاریخی ـ تحلیلی است. در این روش به قرآن، سنت پیامبر (ص) و سیره علی(ع) مراجعه کرده، شواهد مناسب را استخراج، دسته‎بندی و تحلیل می‎نماییم. این اثر در پی اثبات این ادعا‎ست که رأی مردم در تعیین حاکم و تصمیم‎سازی‎ها و تصمیم‎گیری‎های حکومت اسلامی تأثیری جدی دارد. نیز این ادعا ‎که حاکم اسلامی در تصمیم‎گیری‎ها و عمل‎کردها باید افکار عمومی را در نظر داشته باشد و نهایت تلاش خود را برای راضی نگه داشتن مردم به‎کار‎برد. برخی نتایج این پژوهش عبارتند از: 1. مشروعیت حکومت معصوم، ابتداءً و استمرارا و به نحو جزءالعله، به رأی و رضایت عموم مردم است؛ 2. در عصر غیبت مشروعیت حاکمیت (حاکم بودن) و حکومتِ فقیه جامع‎الشرایط در گرو اقبال عمومی است؛ 3. مشورت با مردم در امور سیاسی‎ـ اجتماعی وظیفه زمامدار است؛ 4. جلب هم‎کاری مردم با حکومت اسلامی از راه‎های غیر اخلاقی و نا‎مشروع جایز نیست؛ 5. نظارت بر تصمیم‎ها و عمل‎کردهای حکومت و، در صورت لزوم، انتقاد و مخالفت حق و وظیفه مردم است و نباید از این جهت مورد تعرض حکومت اسلامی واقع شوند؛ 6. توجه حکومت اسلامی به افکار عمومی در تصمیم‎گیری‎ها و عمل‎کردها ضروری است.
بررسی فهم عرفی در اندیشه توماس رید و نقش آن در معرفت شناسی اصلاح شده
نویسنده:
حسینعلی نصراللهی؛ استاد راهنما:عباس یزدانی؛ استاد مشاور:امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
توماس رید (1796-1710) در دورهای می زیست که شکاکیت هیومی سایه سنگینی بر فضای فلسفی انداخته و امکان معرفت را در معرض خطر قرار داده بود. او با بازسازی معرفت بشری بر اساس اصول اولیه ی فهم عرفی نقش قابل توجهی در آشتی دادن فهم فلسفی با فهم متعارف داشت. اصول اولیه ی فهم عرفی شکل بسط یافته تر باورهای پایه است که مبناگروی مدرن آن را به باورهای بدیهی و خطاناپذیر محدود کرده بود. رید با رویکرد روانشناسانه-ای که به معرفت شناسی دارد معتقد است دست خلقت ما را مجهز به مکانیسم های باورساز متعددی کرده که همگی آن ها از اعتباری اولیه برخوردارند و تا زمانی که خطای آن ها اثبات نشود خروجی هایشان قابل اعتماد است. اعتباری که رید به قوای باورساز بشر می بخشد مورد توجه گروهی از فیلسوفان قرن بیستم که بعدها به معرفت شناسان اصلاح شده معروف شدند قرار گرفت. آن ها همچون رید با نقد معیار توجیه در مبناگروی و نیز نقد معیار معقولیت در دلیل گروی مدعی شدند تمایلات باورساز دارای گستره ی متنوعی است، و باور به گزاره هایی که از آن ها ناشی می شوند ناقض وظیفه ی ما در اخذ به باورهای صادق نیست. مهمترین ادعای مدرسه ی معرفت شناسی اصلاح شده به عنوان یک معرفت شناسی دینی این است که باور به خدا نیز می تواند به عنوان یک باور پایه پذیرفته شود. ادعا شده است که معرفت شناسان اصلاح شده به میزان قابل توجهی از رید متأثر بوده اند. هدف این نوشتار این است که صحت این ادعا را با مطالعه ی مکتوبات رید و مقالات و کتبی که درباره ی او نوشته شده است و نیز آثار معرفت شناسان اصلاح شده از قبیل پلنتینگا، ولترستورف و آلستون بررسی کند. نتیجه این بررسی این است که هر چند معرفت شناسی اصلاح شده در مبانی عام معرفت شناسی از رید متأثر بوده است، اما به عنوان یک معرفت شناسی دینی نمی-توان ادعاهای اصلی این مدرسه از قبیل پایه بودن باور به خداوند را به راحتی به رید منسوب کرد.
رابط عقل و خدا در فلسفه کانت
نویسنده:
معصومه جنگلی کاخکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اکثر کسانی که در حوزه فلسفه و همینطور دین کار می‌کنند، به خوبی می‌دانند که کانت عقل نظری را ناتوان از شناخت خدا اعلام می‌کند و معتقد است ما اگر بخواهیم وجود متعلق این مفهوم عقلی را ثابت کنیم، باید از طریق دیگری غیر از عقل نظری مبادرت به انجام چنین کار کنیم. اما فهم اینکه کانت چرا عقل نظری را ناتوان از شناخت خدا اعلام می‌کند و سپس در جستجوی آن است که از طریق دیگری غیر از عقل نظری وجود آن را ثابت کند برای کمتر کسی حاصل شده است. به همین خاطر ما در این پژوهش قصد داریم چنین کاری انجام دهیم. یعنی بررسی کنیم و ببینیم که کانت چه تعریفی از عقل نظری دارد، که طی آن عقل نظری ناتوان از شناخت خداوند است. طریق دیگری که کانت برای اثبات وجود خدا پیشنهاد می‌کند چه طریقی است؟ و آیا کانت توانسته است از این طریق وجود خدا را اثبات کند؟خواهیم دید که چون کانت، شناخت‌های عقل نظری را برآمدی از صورت و ماده شناخت می‌داند، و چون ما از عالم ماراء تجربی هیچگونه سهش و ادراک تجربی‌ای که همان ماده شناخت است، نداریم پس نمی‌توانیم هیچ‌گونه شناختی از این عالم داشته باشیم. وجود خدا و سایر مباحث مربوط به اعتقادات دینی هم در حوزه اینگونه شناخت‌ها قرار می‌گیرند، در نتیجه وقتی کانت، امکان کسب شناخت از این عالم را غیرممکن اعلام می‌کند، مسئله وجود خدا و همینطور سایر مباحث فلسفه دین منتفی می‌شود.اما روش کانت در اثبات وجود خدا از طریق عقل عملی هم چندان معتبر به نظر نمی‌رسد. چون کانت در این برهان فرض می‌گیرد که عقل رسیدن به خیر اعلأ را فرمان می‌دهد و چون این خیر اعلأ برای تحقق یافتن نیازمند علتی خارج از گود است، نتیجه می‌گیرد که این علت خارج از گود همان خدا است. در نتیجه خدا به عنوان یکی از اصول موضوعه عقل عملی به اثبات می‌رسد. اما کانت در تعریفی که از عقل عملی ارائه می‌کند، نتوانسته است ثابت کند که عقل عملی رسیدن به خیر اعلأ را فرمان می‌دهد. به همین خاطر این برهان نمی‌تواند مبنای اثبات وجود خدا قرار بگیرد و مخدوش است.
نقد و بررسی رویکرد معرفت‌شناسانه آلستون درباب تجربه‌ی دینی
نویسنده:
حسینعلی نصراللهی، عباس یزدانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
با مخدوش‌ شناخته‌شدن براهین اثبات وجود خداوند در عصر روشنگری، برخی از الهی­دانان مسیحی بر آن شدند تا برهانی از طریق تجربه‌ی دینی بر وجود خداوند اقامه کنند. ویلیام. پی. آلستون طرحی درباب اعتبار معرفت‌شناختی تجربه‌ی دینی پیشنهاد کرد که می‌توان دو رکن اساسی آن را چنین بیان کرد: اصل توجیه در بادی نظر و مشابهت ادراکات حسی و ادراکات عرفانی در کاستی­ها و قوت‌ها. هدف این نوشتار بررسی و نقد این رویکرد، ازطریق مطالعه‌ی مقالات و کتب آلستون و نیز مقالاتی است که درباره‌ی اندیشه‌های وی نوشته شده است. ادعای اصلی نگارنده این است که هرچند باور به محتوای تجربیات دینی برای صاحبان این تجارب توجیه‌پذیر است، به‌سختی می‌توان توجیهی بین‌الأذهانی برای این قبیل باورها تصور کرد. در پایان خواهم گفت رویکرد معرفت‌شناسانه به تجربه‌ی دینی تاکنون رویکرد موفقی نبوده است.
صفحات :
از صفحه 149 تا 168
مبانی معرفت شناسی اصلاح شده و میزان تأثیرات توماس رید بر آن
نویسنده:
عباس یزدانی، حسینعلی نصراللهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معرفت شناسی اصلاح شده به عنوان مکتبی نوپا در فلسفۀ دین با انتقاد از مبناگروی کلاسیک و مدرن در باب معیار معقولیت باورهای دینی مدعی است باور به وجود خداوند، با صرف نظر از موفقیت یا عدم موفقیت براهینی که برای اثبات وجود خداوند ارائه شده­اند؛ همچنان می­تواند معقول باشد. ادعا شده است که معرفت شناسان اصلاح شده به میزان قابل توجهی از توماس رید (1796-1710) فیلسوف اسکاتلندی قرن هجدهم متأثر بوده­اند. هدف این نوشتار این است که میزان صحت این ادعا را با پرداختن به مبانی معرفت شناسی اصلاح شده در آثار پلنتینگا، ولترستورف و آلستون، و نیز مطالعۀ مکتوبات رید و مقالات و کتبی که دربارۀ او نوشته شده است از یک سو، و تحلیل و تطبیق میان آنها از سوی دیگر بررسی کند. نتیجه این بررسی این است که هر چند معرفت شناسی اصلاح شده در مبانی معرفت شناسی عام از رید متأثر بوده است، اما به عنوان یک معرفت شناسی دینی نمی­توان ادعای اصلی این مدرسه یعنی پایه بودن باور به خداوند را به راحتی به رید منسوب کرد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 89
مقایسه انتقادی رابطه علم و ایمان از منظر علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی
نویسنده:
مصطفی ایزدی یزدان آبادی ، عباس یزدانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله قصد دارد رابطه ایمان و علم را از منظر علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی بررسی کند. هردوی آنها عمل را از دایره ایمان خارج می‌دانند و عقد قلب و اذعان نفسانی را رکن ایمان می‌دانند. اما دیدگاه آنها درباره دخالت علم استدلالی در ایمان متفاوت است. علامه طباطبایی حصول ایمان به خدا را بدون علم استدلالی ممکن نمی‌داند، اما آیت‌الله جوادی آملی ایمان را بدون علم به وجود خدا و صرفا از روی تقلید نیز قابل تحقق می‌داند. این مقاله با استفاده از روش انتقادی و مقایسه‌ای، ضمن تقریر صحیح نظر علامه طباطبایی و نقد بعضی برداشت‌ها از دیدگاه ایشان قائل است علامه طباطبایی ایمان تقلیدی را ایمان نمی‌داند اما علامه جوادی ایمان تقلیدی را هرچند ایمان به حساب می آورد اما برای ثمربخش بودن قائل است ایمان باید از روی علم باشد و تقلید صرف کافی نیست. در این مقاله به روش عقلی و تحلیل مفهومی ضمن انتقاد به هر دو نظریه، ذکر خواهد شد که ایمان تقلیدی و از روی شک نیز در بعضی موارد برای انسان مفید خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 47 تا 66
رواداری مرگ در رفتارارتباطی درون شخصی :بررسی مقایسه ای دیدگاههای آکوئیناس و هیوم
نویسنده:
امیر اسکندری، عباس یزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
فاقد چکیده
  • تعداد رکورد ها : 68