آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 84
مفهوم روح قومی در بستر فلسفه‌ی تاریخ هگل
نویسنده:
زاهده فلاحتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع و طرح مسئله: هدف نشان دادن جايگاه منطقی مفهوم روح قومي در انديشه‌ي هگلي و تبيين ضرورت وجودي اين مفهوم در تفكر او و نقش آن به‌عنوان ايده‌اي تأثيرگذار و اجتناب‌ناپذير در فلسفه‌ي تاريخ هگل مي‌باشد، به‌نحوي كه كليدي‌ترين مفهوم فلسفه‌ي تاريخ هگل را شامل مي‌شود. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها: مبناي اصلي اين رساله كنار هم قرار دادن بخش‌هاي مؤثر در فهم انديشه‌ي روح قومي در فلسفه‌ي تاريخ اوست تا سير منطقي تفكر هگل در رسيدن به اين مفهوم روشن گردد. درابتدا تمهيداتي از فلسفه‌ي تاريخ و انديشه‌ي تاريخ‌نگرانه‌ي هگل آورده شده است. فصل اول، با عنوان روح (Geist) روشن‌كننده‌ي نقطه‌ي آغاز فلسفه‌ي هگل و چرايي و چگونگي آن است. فصل دوم با عنوان روح جهان (Weltgeist) تبیین‌کننده‌ي ارتباط فلسفه‌ي هگل با تفكر تاريخي او، چگونگي تجلي روح در تاريخ جهان و نيز تحقق عقل می‌باشد. لذا فصل سوم با عنوان روح قومي (Volksgeist) فاعل اصلي تاريخ جهان را براي ما نمايان مي‌سازد. اين فاعل به‌منزله‌ي واحد زنده و حقيقي روح، عبارتست از اقوام و ملت‌هاي مختلف و روح حاكم بر آن‌ها. روش تحقيق شامل تعريف مفاهيم، روش تحقيق، نحوه‌ي اجراي آن، شيوه‌ي گردآوري و تجزيه و تحليل داده‌ها: تبيين جداگانه‌ي انديشه‌ي هستي‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ي هگل و روشن‌سازي وحدت بنيادين ميان آن‌ها بر اساس دو اثر عظيم هگل پديدارشناسي روح و درسگفتارهايي درباره‌ي فلسفه‌ي تاريخ. يافته‌‌هاي تحقيق: روح به‌منزله‌ي اصل فلسفه‌ي هگل، ذاتي آگاه و آزاد و نيز متعين است كه در قالب اقوام و ملل مختلف به تجلي درمي‌آيد و تنها از طريق دولتِ اخلاقي و نيز هماهنگي افراد با نظام كليِ سامان‌مندِ عقلاني، به خودآگاهي و آزادي دست مي‌يابد. لذا براساس اهميت مفهوم جماعت در انديشه‌ي هگل، ارتباط ميان سه قلمروي فلسفه (روح)، تاريخ (عينيت)، و اجتماع (قوم) در تفکر او روشن مي‌گردد نتيجه‌گيري و پيشنهادات: روح قومي به‌منزله‌ي هستيِ روحانيِ يك قوم، روحي كلي و در عين‌حال متعين است كه واسطه‌ي تحقق و تجلي عقل در تاريخ جهان قرار مي‌گيرد. لذا بحث درباره‌ي این مفهوم، فلسفه‌ي هگلي را عينيت بخشیده؛ مفهوم روح را در اذهان، معقول‌تر و به‌تبع كاربرد آن‌را منطقي‌تر مي‌سازد.
بررسی انتقادی فلسفه اخلاق دکتر عبدالکریم سروش بر مبنای دو رساله «تفرج صنع» و « اخلاق خدایان»با تکیه بر آراء هیوم و پوپر
نویسنده:
حسین علوی آزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عصاره و چکیده مسائل مورد توجه در این پژوهش عبارت است از: 1- آیا آنچه که آقای سروش به عنوان راه حل مشکلی که به زعم ایشان گریبان اخلاق را گرفته، بیان داشته اند، اساساً راه حلی فلسفی است؟ بدین معنی که ایشان ابتدا مشکلاتی را در ساحت فلسفه اخلاق طرح کرده و سپس به درمان آن اقدام می کنند. این تحقیق بر آن است که راه حل مطروحه ایشان را از این منظر که؛ آیا چنین راه حلی در ذیل مسائل فلسفه اخلاق می گنجد یا نه مورد واکاوی قرار خواهد داد.2- زمینه های فکری‌ای که آقای سروش را به ارائه چنین نگاهی به مقوله اخلاق کشانده کدامند؟ در بیانی گویاتر؛ آیا آنچه به عنوان نظرات شخصی آقای سروش در دو رساله اخلاقی مذکور مطرح گشته، ماحصل تاملات شخص ایشان است یا بازگویی آراء گروهی از فلاسفه مغرب زمین؟3- بیان آراء ایشان تا چه حد تابع اصول متعارف یک پژوهش علمی یا در عبارتی گویاتر؛ تا چه حد تابع ضوابط اخلاق پژوهشی است؟ 4- چه نسبتی میان فلسفه اخلاق آقای سروش و مسلّمات وحیانی دین مبین اسلام وجود دارد؟5- جامعه‌ای که مبادی اخلاقی مورد نظر آقای سروش را فراراه خود قرار دهد نهایتا به کجا خواهد انجامید؟ یا به عبارتی؛ مختصات اوتوپیای اخلاقی آقای سروش کجاست؟
تقویم موضوع آگاهی (سوژه) به وسیلهً مفاهیم «میل» و «مرگ» در دیالکتیک خواجه و برده نزد هگل و لکان
نویسنده:
پدیدآور: محمدامین عسکری ؛ استاد راهنما: مهدی پارسا خانقاه ؛ استاد مشاور: احمدعلی حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
آنچه بنیاد هستی‌شناسی هگل را در تعریف امور تشکیل می‌دهد مفهوم «منفیّت مطلق» است؛ چنانکه هر موجودیّت (واجد جایگاهی در ساحت وجود)، در ذات خود واجد تناقضی بنیادین یا تفاوتی محض (خودِ تفاوت، یا تفاوت با خود و نه با امور دیگر) است. این تناقض یا تفاوت، همان وجه منفی بنیادین و مقوم هر موجودیّت منحصربه‌فرد است. به همین ترتیب برای هگل مفهوم منفیّت مطلق را با بیانی ویژه، می‌توان در ساحت مربوط به روح (انسان) و در تعیّن سوبژکتیویته نیز حاضر یافت. ورود امر منفی به ساحت آگاهی در کتاب پدیدارشناسی روح، در طی گذار از «آگاهی» به «خود-آگاهی» و در بخش محوری و اساسی دیالکتیک ارباب و بنده صورت می-پذیرد. از این منظر، پدیدار شدن خود-آگاهی (سوبژکتیویته)، از رهیافت میل‌مندی سوژه و تمنای وی برای حصول «بازشناسی» در آئینه‌ی خود-آگاهی دیگر و درنهایت رابطه‌ی مبتنی بر استیلای ارباب و بنده، که در آن مسائلی همچون مرگ و بدن‌مندی، کار و ازخودبیگانگی و آزادی مطرح است، خود را نمایان می‌سازد. لکان با در نظر داشتن الگوی ساختاری رابطه‌ی میان ارباب و بنده، تعیّن سوژه را در چارچوب نظریه روانکاوی و بازخوانی آراء فروید در ارتباط با مفهوم «نفی»، در تطابق با شرح هگل، یعنی لزوم تظاهر امر منفی در تعیّن سوبژکتیویته توضیح می‌دهد. از این منظر، امر منفی برای لکان پیوندی موثق با مفاهیمی همچون «نام پدر»، می‌یابد که می‌تواند مسائلی همچون عقده‌ی اختگی، هویت‌یابی و پرخاشگری را توضیح داده و در نهایت مفهوم «سوژه دوپاره» (یا آگاهی خط‌خورده) را در تظاهر منطقی واقعیت «ناخودآگاه» تبیین نماید.
امکان تأسیس مدینه فاضله فلسفی-دینی بر اساس آراء فیلسوفان غربی و اسلامی (با تاکید بر اندیشه‌های افلاطون و آگوستین در غرب-فارابی و سهروردی در اسلام)
نویسنده:
پدیدآور: پرویز حاجی‌زاده؛ استاد راهنما: حسین کلباسی ؛ استاد مشاور: احمدعلی حیدری ؛ استاد مشاور: حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مدینه فاضله فلسفی و دینی، چه در غرب و چه در سنّت اسلامی به دنبال تحقق قابلیتهای انسانی برای بهتر زیستن و رساندن افراد انسانی به سعادت حقیقی است و در این راستا فلاسفه غربی و مسلمان تحقق فضایل چهارگانه اخلاقی معقول مانند حکمت، شجاعت، خویشتنداری و عدالت را راهکاری مناسب برای طرح مدینه فاضله می دانند.برهمین اساس مهم ترین فرضیه این رساله بررسی امکان تأسیس چنین مدینه ای بر محور اندیشه توحیدی است. در دو رویکرد غربی و اسلامی، میتوان قرابت بسیاری میان آراء افلاطون و فارابی در باب مدینة فاضله به عیان دید.اگرجه مدینه فاضله فارابی ، افلاطونی نیست چراکه ویژگیها یی که فارابی برای مدینه فاضله، رئیس و مردم این مدینه ذکر می کند، با واقعیات جوامع اسلامی پیوندی وثیق داشته و همان آرمان شهر واقعی شیعی است و مدینه های جاهله همان حکومتهای مستقر آن دوره اند که نه دولت هایشان با فضیلت نسبتی دارند و نه مردمانش حکمت و سعادت حقیقی را می شناسند. در واقع فارابی آغازگر اندیشه فلسفی شیعی درباره حکومت است که با سهروردی(شیخ اشراق) شکوفا می گردد.از سوی دیگر، در حوزة دینی، با مقایسة میان آراء آگوستین در سنّت مسیحی در قرون وسطی با سهروردی در سنّت اسلامی به وجوه مشترک و تمایز این حوزة فکری پرداخته شده است سهروردی رهیافت سیاسی خود را با ابتنا بر اندیشه اشراقی و در واکنش به غزالی و با بازسازی اندیشه فارابی و ابن سینا تدوین می‌کند. مهم‌ترین شاخص طرح سیاسی سهروردی، اندیشه شیعی - ایرانی است و کتاب بسیار ارزشمند «هیاکل النور» مهم‌ترین منبع این رویکرد محسوب می‌شود. به باور نگارنده، با بررسی دیدگاههای این چهار حکیم هم از حیث هستیشناسانه و هم از حیث معرفتشناسانه امکان تحقّق مدینة فاضله معطوف به عصر حاضر برای زمینهسازی جهت ورود به عصر ظهور در جهان مدّ نظر است و تدقیق در معنی و حقیقت مدینه فاضله غربی و مدینة فاضلة اسلامی میتواند رهگشای ما باشد.
مواجهه سلبی و ایجابی کانت با مفهوم سعادت در اخلاق و دین
نویسنده:
فرزانه مدبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کانت از بزرگترین فیلسوفان اخلاق است، که مبانی اخلاق وظیفه گرایی را برای اولین بار مطرح کرده است. نقطه تمایز فلسفه کانت از فیلسوفان پیش از خود در اهمیت دادن به مفهوم تکلیف و وظیفه است، چنین تکلیفی برای کانت تنها زمانی ارزش دارد کهبی لحاظ هیچ غایتی خیر تلقی شود، چراکه به گمان او ارزش عمل در ذات فعل نهفته است و نه در غایاتی که به آن خواهد رسید. اما سعادت به عنوان مهم ترین غایت بشری، را نمی توان در زندگی انسان ها نادیده گرفت و اخلاق به غایتی همچون سعادت نیاز دارد تا عمل اخلاقی را موجه سازد. دید رایج درباره اخلاق کانت چنین است که او سعادت را از اخلاق خود طرد می کند اما خود کانت نیز به اهمیت سعادت به عنوان غایت طبیعی برای بشر واقف است، بنابراین بررسی سیر چگونگی برخورد با این مفهوم در اخلاق کانت ضروری است.
رابطه اخلاق و زیبایی‌شناسی در فلسفه کانت
نویسنده:
فرزاد کیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت در نقد عقل محض در پی شناخت همگانی از طبیعت بوسیله قوه فاهمه است. قوه‌ای که ادراکات متکثر حسی را طبق مقولات فاهمه وحدت می‌بخشید و عقل محض را که در معرض خلط شدن با مباحث متافیزیکی است در شناخت طبیعت کنار می‌گذارد ولی در اخلاق که رها از قید طبیعت است دوباره به عقل محض باز می‌گردد. قاعده اخلاق بر پایه عقل عملی محض بنا شده و رها از قواعد طبیعت است بر این‌مبنا اخلاق می‌تواند به محدوده فوق محسوس پای بگذارد. با این تمایز بین عالم طبیعت و اخلاق،گسست و فاصله مشهودی بین عالم خارج از اراده ما و عالم در اراده ما ایجاد می‌شود. کانت در نقد قوه حکم در پی این موضوع است که فاصله‌ میان عالم بیرون از اراده‌ انسان و عالم در اراده انسان وجود دارد را از میان بردارد و این دو عالم را از طریق نقد سوم به یکدیگر نزدیک کند. براین‌ اساس پیوندی بین اخلاق و زیبایی‌شناسی در فلسفه کانت شکل می‌گیرد که می‌توان به مباحثی مثل قائل نبودن به غایت بیرونی در هر دو موضوع، آزادی از جبر قوانین طبیعت، امر والا و ایده نامتناهی اشاره کرد.
مقایسه مفهوم علیت در فلسفه لایب نیتس و هیوم
نویسنده:
مهدی بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در میان مسایل فلسفی، اصل علیت از اولین مسایلی است که فکر بشر را به خود مشغول کرده است. در بیان اهمیت آن، همین قدر کافی است که بدانیم این اصل، پایه و اساس هر گونه معرفتی است به طوری که بطلان یا تزلزل آن، موجب تزلزل معرفت بشری می‌گردد. پس از رنسانس، با دو جریان عمده عقل‌گرایی و تجربه‌گرایی در فلسفه مغرب‌زمین مواجهیم که تمام مسایل فلسفی از جمله علّیت را تحت‌الشعاع خویش قرار دادند. ما در این تحقیق، با انتخاب لایب‌نیتس از گروه اول و هیوم از گروه دوم، به مقایسه نظرات این دو جریان در ارتباط با تبیین فلسفی علیت می‌پردازیم. در دیدگاه لایب‌نیتس، حالتی از جوهر (یا مناد)، علت برای حالت بعدی همان جوهر است و وی رابطه علیت را بین خدا و مخلوقات می‌پذیرد امّا تأثیر و تأثر بین دو جوهر مخلوق را نفی می‌کند و آن را به هماهنگی پیشین‌بنیاد بین آنها ارجاع می‌دهد. در مقابل، هیوم بر مبنای نظام تجربه‌باورانه خویش، وجود ضرورت علّی میان پدیده‌های علت و معلول را انکار نموده و با تحلیلی روان‌شناسی، ایجاد مفهوم آن را در ذهن ناشی از عادت و تجربه قلمداد می‌کند.در پایان، نظرات این دو فیلسوف در رابطه با علیت در چهار محور زیر مورد مقایسه قرار گرفته‌اند: نگاه ابژکتیو یا سوبژکتیو به علیت، موضع کانت در برابر دو فیلسوف، ارتباط ضرورتعلّی با آزادی و اختیار آدمی، جایگاه خدا در بحث علیت.
بازخواني حکمت تطبيقي از ديدگاه هانري کربن و جايگاه آن در ايران معاصر
نویسنده:
محمدحسن يعقوبيان ، احمدعلي حيدري ، حسين کلباسي اشتري
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هانري کربن با گذر از خوانش اورسل از فلسفه تطبيقي مبتني بر پوزيتيويسم و پديدار‌شناسي هگلي ذيل سنت شرق‌شناسي، به نوعي معنويت ناظر به اديان در چارچوب فلسفه و اسلام ايراني با چشم‌انداز شيعي رسيده است. حکمت از ديدگاه او جامع بحث و معنويت و تطبيق، به معناي انطباق تجارب معنوي است. حکمت سهروردي به ‌عنوان کليد فرهنگ معنوي ايران نيز مصداق سنتي اين حکمت تطبيقي است. ازجمله مباني ديدگاه او، متاتاريخ و زمان لطيف، ارض ملکوت و مکان قدسي، حکمت خالده و معرفت اشراقي و قوه خيال است. به لحاظ روشي نيز با کليد هرمنوتيک هايدگري و پديدار‌شناسي تأويلي متمايز از پديدار‌شناسي هوسرلي و با نظر به گفت‌وگو و پديدار کتاب قدسي، به حکمت تطبيقي موردنظر خود پرداخته است. پسينه ديدگاه او در ايران معاصر، ضمن وجود جريانات تقابل و تمايز با نگرش کربني، تداوم کار او در انديشة ايزوتسو، داريوش شايگان و سيدحسين نصر نيز با تمايزاتي دنبال شده است؛ اما ويژگي‌هاي خاص خوانش کربني، فلسفه تطبيقي در ايران را به سمت حکمت تطبيقي سوق داده و علي‌رغم گام‌ها و نکات مثبت خود، تنوع روشي و خوانشي فلسفه تطبيقي با رويکرد بحثي و تاريخي و متافيزيک تمايز را مورد بي‌مهري قرار داده است.
صفحات :
از صفحه 129 تا 145
بررسی امکان تطبیق آراء ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان
نویسنده:
محمد رعایت‌جهرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امکان‌سنجی تطبیق اندیشه‌های ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان، موضوع محوری گفتار حاضر است. اما گنجانیدن تعبیر امکان‌سنجی و اصرار و ابرام نگارنده در التفات مخاطب بدان، بر ادله‌ای چند، مترتب بوده که از آن جمله است، واگرایی محتوایی سننی که ویتگنشتاین و گادامر را بدانها انتساب است. از دیگر سو، بدیع بودن موضوع و محتوا در ایران و اینکه تا کنون، پژوهشی در این باب، تبلور نیافته است، اخذ طریق امکان‌سنجی و استنکاف از تفصیل شتاب‌زده را، موجه می‌نماید.یکی از پیش‌فرضهای اصلی گفتار، این است که ویتگنشتاین و گادامر، در زمره آخرین حلقه‌های زنجیره‌ی سنن تحلیلی و قاره‌ای می‌باشند. به گونه ای که اگر شاخصه‌های کلیدی جریانهای تحلیلی و قاره‌ای را مفروض بداریم، برآیند این ویژگیها را می توانیم به صورت جامع در ویتگنشتاین و گادامر، ملاحظه کنیم. از نظر دور نمی‌داریم که مهم‌ترین و پرکاربردترین واژه در گفتار حاضر، مفهوم زبان است. ویتگنشتاین با دو نظام فلسفی متفاوت، از محوری‌ترین دغدغه‌ی خود یعنی زبان، تلقی دو‌وجهی ارائه کرده است. جایگاه و اهمیتی که در کمتر فیلسوف تحلیلی، مشهود است. از سوی دیگر گادامر، هستی و فهم را زبانی می داند و زبانمندی را محور بحثهای هرمنوتیک خود در حوزه‌ی هستی‌شناسی، قرار می دهد. فلاسفه قاره‌ای زیادی با دغدغه‌ی زبان، تفلسف کرده‌اند اما گادامر حتی به لحاظ زمانی نیز در کنار جنبه محتوایی، یکی از آخرین حلقه‌های این سنت است. امری که در باب ویتگنشتاین نیز صادق است. به هر روی، می توان زبان را کانونی‌ترین دغدغه‌یِ اندیشمندان دو سنت تحلیلی و قاره‌ای در دو قرن اخیر و بهترین پل برای ترابط میان آنها دانست. زبان، دغدغه‌ی مشترک ویتگنشتاین دوم و گادامر است. گره‌خوردگی و درهم‌تنیدگی زبان، با مقوله فرهنگ و اجتماع است که زمینه‌یِ اتصال ویتگنشتاین و گادامر را فراهم می‌آورد. گستردگی دایره شمول مفهوم زبان و اشتراکش به عنوان دغدغه‌ی محوری نزد اندیشمندان قاره‌ای و تحلیلی، باعث شده تا تمرکز گفتار حاضر در کنار سایر جنبه های فکری ویتگنشتاین و گادامر، برمفهوم زبان و چگونگی داد‌ و ستد فکری میان این دو در حوزه‌ی فلسفه‌ی زبان باشد. از ویژگیهای فکری دنیای معاصر، ترابط میان علوم مختلف، پیدایش مباحث بین رشته‌ای و داد و ستدهای علوم با فلسفه در قالب زایش فلسفه‌های مضاف است. یکی دیگر از ضرورتهای پرداختن به این موضوع در این گفتار، ظرفیتهای گسترده‌ای است که در ویتگنشتاین و گادامر برای تبیین مدعای حاضر یعنی بین رشته‌ای شدن علوم و درهم‌تنیدگی آنها با هم، وجود دارد. نتایج رهیافت اجتماعی ویتگنشتاین و گادامر برای علوم‌اجتماعی یا جامعه‌شناسی، یکی از همین، قابلیتها است که ضرورت تبیین و بسط آن، بدیهی است. ب. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها:آنچه به طور مشخص، مسائل طرح حاضر را تشکیل می‌دهد، عبارتند از:1-
بررسی تطبیقی مبانی فلسفه حقوق بشر از دیدگاه محمدتقی جعفری و جان لاک
نویسنده:
مریم ملک محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حق، آزادی، عدالت و تساوی واژگانی است که طی سال های اخیر همواره افکار ما را تحت تأثیر قرار داده است. پرسش این است که آیا دانشی جز فلسفه و کسی جز فیلسوف توانایی تحلیل این مبانی را دارد؟ اکنون زمان آن رسیده که فلسفه و فیلسوف اسلامی نیز با هوشیاری کامل قدم در مسیر پرتلاطم ارزیابی حقوق بشر گذارد و پرسش های بی جواب را پاسخی دهد. کاری که اندیشمند بزرگوار علامه جعفری انجام داد، گامی ارجمند در همین مسیر است. از سوی دیگر جان لاک از زمره ی فیلسوفانی است که میباید بخشی از بنیادهای فلسفی بحث از حقوق بشر را در آراء و افکار او جستجو نمود. لذا به مقایسه آراء این دو فیلسوف پرداخته ایم.
  • تعداد رکورد ها : 84