آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 143
بررسی تطبیقی اراده امر والا، امر قدسی و تجربه دینی نزد اتو و شوپنهاور
نویسنده:
هوشیار قادری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پس از رواج افکار کانت در نقد عقل محض، این اندیشه که از راه عقل نظری نمیتوان دربارهی بود و نبود خداوند، و اسماء و صفات او سخن گفت، مقبولیت عام یافت و راهی که کانت با توسل به عقل عملی، موسوم به برهان اخلاقی، برای اذعان به واقعیت خداوند گشود، نتوانست جایگزین براهین سنتی منزوی شده در ادای وظیفه‌ی اثبات وجود خدا گردد. در این بحرانِ شکگرایی به حقایقِ ماورالطبیعی و نیز به عنوان واکنشی در قبال تحویل دین به اخلاق، اندیشمندانی برآن شدند تا راهی دیگر برای بشر به سوی خداوند بگشایند و آن تجربهی دینی بود.برخی از فیلسوفان مانند «شلایر ماخر» و به ویژه «رودلف اتو» در تبیین و توضیح تجربه دینی سعی بسیار نمودند تا بتوانند این احساس ناب را در مواجهه با امر قدسی یا امر والا با رویکردی پدیدار شناسانه بیان کنند. اما این تجربه که از نظر اتو مجموعهای پیچیده از احساسات است، هیچ‌گاه به صورتی واضح و روشن که درخور ساختار و نظامی فلسفی-مفهومی باشد، درنیامد. از این رو همواره از سوی منتقدان با انتقادات جدی روبرو شد. از جمله این انتقادات میتوان به این مشکل اشاره کرد؛ اگر این احساس و تجربه بیان ناپذیر است و اگر تجربه چنان بنیادین است که از حد تمایزات معرفتی فراتر میرود، فهم این امر دشوار است که فرد چگونه از دل احساسات غیر معرفتی، مدعیات صدق و کذب برداری را که در الهیات و فلسفهی دینی یافت میشوند، به دست میآورد؟ پس حقایق دینی چگونه از آن نتیجه میشوند؟ و نیز اشکالاتی دیگر از این قبیل؛ که فرایند حصول این سنخ تجارب چگونه است، و در حوزهی معرفت شناختی چگونه به آن میشود پرداخت؟ این اشکالات و انتقادها ناظر به ماهیت این تجربه وجود دارد.این پژوهش تلاشی است برای توضیح و تبیین هر چه بیشتر تجربه دینی مدّ نظر اتو در پیوند با اندیشه شوپنهاور، آن گونه که وی در زیباییشناسی و نبوغ هنری، شهود و نظارگی امر والا را در امحای ارادهی فردی و خلاصی از عینک «اصل علت کافی » لحاظ می کند؛ تا ضمن بسط و روشنسازی بیش از پیش تجربه دینی این احساس را هر چه بیشتر در ساحت مفاهیم فلسفی قرار دهد.ما در این رساله سعی داریم تا ماهیت تجربه دینی را به صورتی پدیدارشناسانه ، یعنی همان گونه که نزد پیروان آن ادیان درک میشود، و آنگونه که رودلف اتو ویژگیها و عناصر موجود در آن را معرفی میکند، بررسی کنیم و پی بگیریم تا در مقایسه با «تجربهی امر والا»، نزد شوپنهاور، ریشههای این تجربه را به صورتی معرفت شناختی، آشکار نماییم و بدین وسیله چگونگی فرایند انگیزش و ایجاد این سنخ تجربهها را مشخص کرده و با این مقایسه، تا اندازهای کیفیتِ روندِ تشکیل، و فرایندِ تحصیلِ این نوع تجارب رازآلود عرفانی را، که راهی نو به سوی اثبات امر متعالی و قدسی است، در حوزهی معرفت شناسی، نشان دهیم.
مابعدالطبیعۀ عوام: پژوهشی در باب نقش دین در فلسفۀ شوپنهاور
نویسنده:
امیرعباس سولی خانی ، هدایت علوی تبار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آرتور شوپنهاور معمولاً فیلسوفی ملحد و پوچ‌انگار دانسته شده است. این نظر گرچه نادرست نیست، تأکید بیش از حد بر آن موجب غفلت از بحث‌های دینی در فلسفۀ او شده است. در این مقاله، خواهیم کوشید تا جنبه‌های گوناگون دین‌شناسی شوپنهاور را بررسی کنیم. بدین منظور، پس از ذکر نکات مقدماتی، به خاستگاه‌های دین نزد وی می‌پردازیم و خواهیم دید که شوپنهاور منکر منشأیی فراطبیعی برای دین است و ریشه‌های دین را در ملال انسان و میل او به جاودانگی جستجو می‌کند. سپس پیدایش ادیان تاریخی را بررسی می‌کنیم و روشن می‌سازیم که از نظر شوپنهاور همۀ ادیان در یک روند تدریجی از دو دین برهمایی و بودایی منبعث شده‌اند و هر چه بهرۀ بیشتری از این دو داشته باشند معقول‌تر هستند. در بحث از تقسیم‌بندی ادیان بزرگ خواهیم دید که شوپنهاور ادیان را به خوش‌بین و بدبین تقسیم می‌کند و علت گرایش او به ادیان هندی بدبین بودن آنها است. در ادامه جنبه‌های مثبت و منفی دین از نگاه شوپنهاور مد نظر قرار می‌گیرد. او اموری مانند تحجر را از معایب دین و مواردی مانند تسلی‌بخشی را از محاسن آن برمی‌شمارد. در پایان برخی انتقادها به دیدگاه‌های او در خصوص دین، از جمله عرفی‌سازی دین، مطرح می‌شود. مقالۀ حاضر نشان می‌دهد که به رغم ناسازگاری فلسفۀ شوپنهاور با آموزه‌های دینی، نظام فلسفی او، تا اندازه‌ای، متأثر از ادیان شرقی و مسیحیت زاهدانه است.
صفحات :
از صفحه 121 تا 146
تبیین و نقد رابطه اخلاق و زیبایی‌شناسی از منظر شوپنهاور
نویسنده:
منا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه اخلاق شوپنهاور، در فلسفه اخلاق از اهمیت زیادی برخوردار است. در مباحث فرا اخلاقی با آن که نمی توان کاملاً، تقسیم بندی های تحلیلی را برای فلسفه وی در نظر گرفت، اما نظریات اصلی در فرا اخلاق در باب واقعیت و معنا مبنای استناد و استفاده ما در مباحث فرا اخلاقیِ شوپنهاور می باشد.رساله حاضر به این مسئله می پردازد که شوپنهاور چه معیارهایی را برای گزاره های اخلاقی و صدق و کذب آن ها در نظر می گیرد.همچنین خواهیم دید که شوپنهاور در تبیین رهایی از اراده و روند ژرف اندیشی می تواند تعریفی جامع از اخلاق ارائه دهد. نگارنده کوشیده است در پاسخ به مسائل مورد بحث درباره اخلاق و طریق دیگرِ نفیِ اراده، یعنی زیبایی شناسی، علاوه بر بیان آرای شوپنهاور، دیدگاه های مختلف شارحان و منتقدان وی را نیز مبنا و اساس گزارش قرار دهد. بدین سان در ابتدا صرفاً به نوعی، روایت گری از مباحث شده است و در پایان هر فصل استنباط خویش را از مباحث، در قسمت نتیجه گیری رساله بیان کرده ام. در فصل اول بعد از بیان کلیات، به مبانیِ هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی پرداخته شده و این که این مباحث چه ارتباطی می توانند با فلسفه اخلاق شوپنهاور داشته باشند. فصل دوم به بحث درباره نظریات فرا اخلاقی شوپنهاور، اختصاص یافته است. ابتدا شرح داده ام که شوپنهاور چه جایگاهی را در اخلاق، به واقعیت نسبت می دهد واراده در ماهیت خویش چگونه می تواند اساسِ دیدگاه اخلاقی شوپنهاور را تشکیل دهد. سپس بدین موضوع پرداخته ام که وی نظریه خویش راجع به ارزش و باور را چگونه با بیان «آگاهی برتر» توجیه می کند.بدین سان به شرح نظریه معنا و نیز بعد روانشناسی فرا اخلاق با بیان انگیزه ها در فلسفه شوپنهاور پرداخته شده است و در پایان نیز علاوه بر نتیجه، تحلیلی نیز بر مباحث ارائه داده ام؛ در فصل سومِ رساله طی چندین گفتار به این مسائل پرداخته ام: آزادی و ضرورت ، تفکیک شخصیت، ملال و شکل های آن، عدالت، شفقت، اخلاق فضیلت... و در فصل چهارم ارتباط میان اخلاق و زیبایی شناسی که در طی رساله نیز بدان توجه شده است مورد بررسی قرار گرفته است. آن چه در این فصل، مد نظر است بیانِ شباهت های میان اخلاق و زیبایی شناسی به عنوان دو راه رهایی از اراده است، آن هم، در وجوهِ مختلفی هم چون شکل و روند ژرف اندیشی، ارزیابی، نظریه لذت، روشنگری و فرآیندهای مشابه در اخلاق و هنر مثل عشق و از خود بیگانگی. در آخر نیز باید گفت، آیا شرح این شباهت ها می تواند برای توجیه رابطه متقابل میان هنر و اخلاق کافی باشد یا خیر. با بیان این مسائل می توانیم دریابیم که شوپنهاور به راستی به ارتباط دوسویه ای میان اخلاق و زیبایی شناسی با توجه به رویکردش نسبت به دیدگاه های کانت و افلاطون، معتقد است.
فریدریش مکس مولر و علم ادیان
نویسنده:
مهدی لک زایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
مطالعات علمی ادیان از قرن 19 میلادی و با کوشش های مکس مولر آغاز شد و به لحاظ ماهیت کاملا با آنچه که دین داران و متکلمان درباره دین خود آموختند و یا آموزش می دادند، تفاوت داشت. از مکس مولر به عنوان بنیان گذار مطالعات علمی ادیان یا همان علم دین یاد می شود، اما در کنار او باید از کرنلیوس پترس تیله هم یاد کرد که کوشید رهیافتی متفاوت از متکلمان در زمینه پژوهش درباره پدیدارهای دینی ارایه دهد. رهیافتی که در نهایت به پیدایش «علم دین» انجامید. این مقاله بیشتر عهده دار بررسی نظریات و آثار مکس مولر است. او با تاکید بر رهیافت تجربی و غیرهنجاری در خصوص مطالعات ادیان، در صدد برآمد تا روش تطبیقی را در این حوزه به کار بندد. کار اصلی او بیشتر درباره ادیان هند است. او متخصص در حوزه زبان و ادبیات سنسکریت و اسطوره شناسی بود. هر چند که نظریات بدیع او در حوزه اسطوره شناسی و تعمیم آن به حوزه ادیان با اقبال دین پژوهان مواجه نشد، اما او را به عنوان پدر علم دین و یکی از چهره های سرشناس این حوزه بر سر زبان ها انداخت. نظریات علمی- تجربی او درباره اساطیر و پیدایش دین تا مدت ها ذهن محققان را به خود معطوف کرده بود. دیدگاه او درباره پیدایش دین هندویی از اسطوره، به ویژه اسطوره شناسی خورشیدی موجب شد تا بسیاری از محققان علیه نظریه های او موضع گیری کنند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 151
ذات یا «بود» عالم از دیدگاه شوپنهاور و کارکرد معرفتی هنر در آن با تأملی در فلسفه افلاطون
نویسنده:
سیمین اسفندیاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شوپنهاور این عالم را پدیداری می‌داند که تجلی شئ فی‌نفسه است و شئ فی‌نفسه یا به عبارتی «بود» عالم، چیزی نیست جز اراده که باطن جهان و نه چیزی برتر از جهان است. جهان فلسفی او از سه مرتبه‌ی اراده، ایده و پدیدارها تشکیل شده است. اراده بنیاد و اساس فلسفه شوپنهاور را شکل می‌دهد که هستی ظهور آن است. شوپنهاور ایده را ناب‌ترین تصویرِ شیء فی‌نفسه یا اراده می‌داند؛ به‌عبارت‌دیگر مستقیم‌ترین تعین اراده جهان نمونه‌های عالم معقولات است که در فلسفه افلاطون مثل خوانده می‌شود و مخلوقات سایه و نسخه‌ای از آن اصل هستند. از نگاه شوپنهاور مثال افلاطونی واسطه میان اراده به‌عنوان شئ فی‌نفسه و پدیدار است. البته مثال افلاطونی معقول است؛ حال‌آنکه عقل به اراده شوپنهاور راهی ندارد، بلکه هنر می‌تواند شئ فی‌نفسه و اراده را به‌خوبی درک کند. در این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی سعی شده است بعد از تبیین عالم پدیدار و شئ فی‌نفسه از دیدگاه شوپنهاور، به اهمیت و جایگاه هنر، مراتب هنر و کارکرد معرفتی آن در اندیشه شوپنهاور با تأملی در فلسفه افلاطون و دیدگاه او پیرامون رابطه هنر با درک حقیقت عالم پرداخته شود.
صفحات :
از صفحه 27 تا 51
رابطه هنر موسیقی و اراده از نظر شوپنهاور
نویسنده:
علی حاجی موسائی ، مریم بختیاریان ، شهلا اسلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هنر، یکی از بارزترین جلوه های اسرارآمیز فرهنگ و تمدّن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. در فلسفۀ شوپنهاور نیز هنر بسان جزئی از اجزاء این نظام، در بطن آن مطرح شده و جزء لاینفک نظام فلسفی اوست. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوایی در صدد بررسی جایگاه هنر موسیقی در نظام فلسفی شوپنهاور می باشد. جهت رسیدن به این مطلوب، کلّ مقولۀ هنر از دیدگاه این فیلسوف، بررسی شده است. نتیجۀ مطالعات نشان داد که در فلسفۀ شوپنهاور دیگر هنر برای هنر مطرح نیست، بلکه وظیفه اش، حل مسألۀ وجود است و به عنوان دستاویز و مفرّی است برای نجات انسان از سلطۀ اراده به زندگی. شوپنهاور، معتقد است موسیقی جایگاهی مکانی و توهّمی ندارد. از این رو، ما را با نوعی واقعیّتِ عمیقِ خارج از مکان آشنا می سازد و نسبت به سایر هنرها، قدرت بیشتری در بالا بردن ما از این عالم نفسانی دارد. او موسیقی را برترین هنرها و معماری را پست ترین آن ها لحاظ می کند. زیرا، موسیقی نه تنها به ایده ها نزدیک است، بلکه خودِ اراده است و معماری چون دورترین جایگاه را به ایده ها دارد، پست ترین هنرهاست.
صفحات :
از صفحه 69 تا 90
مقالاتی درباره شوپنهاور و نیچه: ارزش ها و اراده زندگی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Christopher Janaway
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press,
مرگ ‏آگاهی از دیدگاه نیچه و شوپنهاور
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مرگ‏آگاهی نزد شوپنهاور در شناخت خواست و مرگ خودخواسته و در واقع، در لغو خواست جاودانگی نهفته است. نظر وی هر نوع تفرد در جاودانگی را انکار می‏کند و از این رو، میل به بقاء در انسان را سیراب نمی‏کند. جنس مرگ‏اندیشی وی از نوع شهود نفسانی است. نیچه از مرگ به سمت زندگی نظر می‏کند و به عبارتی، سرنا را از ته می‏نوازد، این مرگ است که نیروی زندگی به انسان می‏بخشد. ایده‏آل زندگی هر فردی با مشخصه‏های شخصی او تعریف می‏شود. نیچه از انسان می‏خواهد خلاقانه زندگی کند نه منفعلانه. نیچه پیرو اخلاق طبیعی فردی است، اما در تبیین باور خود، زوایایی از اخلاق طبیعی که مبتنی بر اموری غیر از تنازع بقاء هستند را نادیده می‏گیرد. همچنین، او از نقش عوامل محیطی و آموزش در ساخت ابَرانسان غفلت ورزیده است. آنچه وی به عنوان راه‏کار برای معناداری زندگی معرفی می‏کند، مستلزم داشتن خرد ناب است که هم‏سنگ خردهای عامۀ مردم نیست و از این رو، کارآمدی همگانی ندارد. مرگ‏آگاهی نزد وی از جنس فهم است که به وسیلۀ تمام قوای طبیعی انسان تولید می‏شود.
صفحات :
از صفحه 137 تا 153
رباعی نمونه هایی از تأثیر فلسفی: شوپنهاور داستایفسکی نیچه سیوران [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Daria Lebedeva
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Peter Lang GmbH, Internationaler Verlag der Wissenschaften,
نمونه هایی از تأثیر فلسفی: شوپنهاور-داستایفسکی-نیچه-سیوران [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Daria Lebedeva
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Peter Lang GmbH, Internationaler Verlag der Wissenschaften,
چکیده :
ترجمه ماشینی : تأثیر فلسفی یک مفهوم، ابزار روش شناختی و فرآیندی است که ارزش تحقیق دارد، زیرا چارچوبی را برای مشارکت فیلسوف در سنت تعیین می کند. این پژوهش نگاهی دقیق به تأثیر فلسفی بر وابستگی و وابستگی متقابل بین ایده‌ها و مفاهیم، جریان‌ها و گرایش‌ها و تجربیاتی دارد که هر فیلسوفی از سنت گذشته به ارث برده است. همچنین چهار فیلسوف را برای شناسایی ریشه‌های تأثیر معرفی می‌کند: آرتور شوپنهاور، فئودور داستایوفسکی، فردریش نیچه و امیل سیوران.
  • تعداد رکورد ها : 143