آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 126
حروب المعنى
نویسنده:
مجموعة مؤلفين؛ ترجمه: فتحی المسکینی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
جبیل - عربستان: صفحة سبعة للنشر والتوزیع,
پراگماتیسم و ایده آلیسم: رورتی و هگل در مورد بازنمایی و واقعیت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Robert B. Brandom
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی : رابرت بی براندوم در این کتاب کوتاه که بر اساس سخنرانی‌های اسپینوزا در دانشگاه آمستردام است، رویکردی عمل‌گرایانه به بازنمایی و واقعیت ارائه می‌کند که از ریچارد رورتی و هگل استفاده می‌کند. رورتی در دهه آخر زندگی خود بر اعتبار ضد استبدادی عملگرایی خود تأکید کرد. او عمل گرایی را به عنوان ایمان مبارز مرحله دوم روشنگری دید. مرحله اول، همانطور که رورتی آن را تعبیر کرد، مربوط به رهایی ما از اقتدار غیرانسانی در مسائل عملی بود: مسائلی درباره آنچه باید انجام دهیم و کارها چگونه باید باشند. مرحله دوم پیش بینی شده بیشتر به رهایی ما از اقتدار غیرانسانی در موضوعات نظری می پردازد. براندوم نشان می‌دهد که چگونه عمل‌گرایی فراتر از مدل سنتی واقعیت به‌عنوان مقتدرانه بر بازنمایی‌های شناختی ما از آن در زبان و اندیشه، به درک جدیدی از اینکه چگونه شیوه‌های گفتمانی به ما کمک می‌کنند تا با فراز و نشیب‌های زندگی کنار بیاییم، حرکت می‌کند. هگل چالش با ایده واقعیت عینی را به عنوان ارائه هنجارهایی برای تفکر پیش بینی می کند که رورتی معتقد بود ما را ملزم به اجرای مرحله دوم روشنگری می کند. برخلاف رورتی، هگل گزارشی جزئی، سازنده، ضد استبدادی، غیر فتیشیستی و عملگرایانه اجتماعی از بعد بازنمایی محتوای مفهومی ارائه می کند. در قلب آن، گزارشی از بعد اجتماعی هنجارگرایی گفتمانی از منظر شناخت متقابل، و گزارشی از بعد تاریخی هنجارگرایی گفتمانی بر حسب یک برداشت جدید متمایز از عقل است: عقلانیت جمعی که گذشته ای را به سنت تبدیل می کند. بدین ترتیب ایده آلیسم او یک جایگزین واقعی عملگرایانه برای ضد بازنمودگرایی معنایی و معرفت شناختی جهانی رورتی ارائه می دهد.
هگل گرایی در فلسفۀ ریچارد رورتی
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله می‌کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا رورتی، فیلسوفی هگلی است؟ به‌ یقین پاسخ به این پرسش آسان نخواهد بود و صرف آری یا نه، نمی­تواند جوابی قانع‌کننده باشد، زیرا بدون شک رورتی از هگل تأثیر پذیرفته است. بنابراین به منظور ارائۀ پاسخی دقیق‌تر، ابتدا نگاهی اجمالی به جایگاه هگل در پراگماتیسم (قدیم و جدید) انداخته­ایم تا ذهن خواننده نسبت به جایگاه هگل در اندیشۀ نئوپراگماتیستی رورتی روشن شود، سپس در بخش اصلی جایگاه هگل در اندیشۀ رورتی را تحلیل نموده‌ایم. برمبنای این تحلیل رورتی از چند جهت فیلسوف هگلی است. نخست این‌که همانند هگل دغدغۀ اجتماعی دارد و وظیفۀ فلسفه را در همین راستا تعیین می­کند. هم‌چنین وی تحت تأثیر تاریخ­گرایی هگل به نقد مدرنیته و فلسفۀ مدرن می­پردازد و فلسفه و مسائل آن را یک پیشامد تاریخی قلمداد می‌کند. رورتی معتقد است که پس از هگل، فرهنگ فلسفی جای خود را به فرهنگ ادبی داد، فرهنگی که ریشه در تفکر هگلی دارد. اما در عین حال رورتی همانند هگل طرفدار عقل و روح مطلق نیست و از نظام‌سازی نیز به شدت بیزاری می‌جوید و از این‌رو به نقد این ویژگی‌های فلسفۀ هلگی می­پردازد.
صفحات :
از صفحه 53 تا 74
پست مدرنیسم و تاثیر نیهیلیسم بر آن
نویسنده:
فیاض زاهد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
اندیشه پست مدرن یکی از آخرین رهیافت های فیلسوفان و مورخان در سال های اخیر است. هر چند دوران آن به نظر برخی متفکران به پایان رسیده و عصر نگره های جدیدی آغاز شده است. پست مدرنیته از نقد مدرنیته می آید. هر چند در آغاز شکلی ادبی داشت اما توسط متفکران برجسته فرانسوی از جمله میشل فوکو، لیوتار، بودریار و ریچاردرورتی امریکایی و در سال های اخیر واتیمو از متفکران ایتالیایی به جهان شناسانده شد. اما این دسته از متفکران خود تحت تاثیر هایدگر و البته نیچه قرار داشتند. هایدگر حلقه وصل این اندیشمندان با نیچه بود. او این امکان را به متفکران غربی داد تا اندیشه های نیچه را بازشناسی و بازخوانی نمایند. طرح فکری او در باره نیهیلیسم به رشد پست مدرنیسم بسیار کمک کرد. آن ها در باب مفهوم خداوند، متافیزیک، انسان و تاریخ اصول جدیدی را ارائه کردند. آن ها با روایتگری های مطلق گرایانه مخالفت کردند. تاریخنگاری کلاسیک از نظر آن ها محل اتکا نبود و نیاز بود تا داوری و تفسیر نوینی از رویدادها ارائه شود. انسان هم در مرکز این باز داوری قرار می گرفت. تفاسیر افلاطونی و نئو اسکولاستیکی در ادیان مورد عمیق ترین نقدها قرار داشت. پست مدرنیسم بر مفاهیمی چون تاریخ استعمار، تاریخ سیاهان، تاریخ زنان، ابدیت انگاری تاریخی و تئوری های خطی خط بطلان کشید. انسان را آزاد فرض کرد و هر گونه فرجام نگری در کارش را ناپسند و غیرعقلانی دانست. البته بر نگرش آن ها نیز نقدهای مستحکمی وارد شد. آن ها برای اثبات صحت ادعاهای خویش محکوم به رعایت قواعد و اصولی بودند که دنیای مدرن و پیش از مدرن بنیان های آن را بنا نهاده بودند.
صفحات :
از صفحه 103 تا 124
البراغماتية الجديدة في فلسفة ريتشارد رورتي
نویسنده:
خليفي بشير، مشرف:الزاوي حسين
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
بررسی رابطه متقابل فلسفه و تغییرات اجتماعی از دیدگاه ریچارد رورتی و هگل
نویسنده:
پدیدآور: علی‌مراد حسینی شیتاب ؛ استاد راهنما: مهدی دهباشی ؛ استاد مشاور: یوسف شاقول
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این رساله در صدد است تا بیان دارد که اندیشه ی سیاسی در قرون هجده و نوزده مبتنی بر متافیزیک و مابعدالطبیعه بود و درکالبدشکافی تئوریک خود؛ مشهورات سیاسی و ایدئولوژیک خویش را مشروط به شاخص‌های معرفت‌شناختی و متافیزیکی می‌کرد. خود مدافعان اندیشه ی سیاسی نیز این تقدم مابعدالطبیعه بر اندیشه‌ی سیاسی را قبول داشته و رعایت می‌کردند. تا این که در پایان قرن نوزدهم این اندیشه پیش آمد که تأسیس و قوام علوم ربطی به فلسفه و متافیزیک ندارد. ریچارد رورتی نوپراگماتیسم آمریکایی، در دفاع از آراء و نظرات جان رالز، بر این باور است؛ که حقانیت و مشروعیت یک نظام اجتماعی و یا سیاسی یا برتری یک نظام اجتماعی و سیاسی بر سایر نظامها، بی نیاز از دفاع فلسفی و نظری است. این تقابل دیدگاه ما را برآن داشت تا به نسبت سنجی میانِ رابطه ی متقابل تغییرات اجتماعی و فلسفه از دیگاه ریچارد رورتی و هگل بپردازیم . راه بردن به این مسئله ی محوری - چنان که در طول رساله آشکار است - از پاسخ به این پرسش بر می آید که رابطه ی متقابل تغییرات اجتماعی و فلسفه در هگل و رورتی چگونه است ؟ برای پاسخ گویی به این مسئله، به اندیشه های سیاسی و اجتماعی رورتی و سپس هگل پرداخته شد و یادآور شدیم که تأثر رورتی از هگل بیشتر سلبی بوده تا ایجابی، هرچند که دو فیلسوف تقدم فلسفه بر ساختارهای تحقق یافته در جامعه را انکار کرده اند و اصلاح سیاسی و ایده سازی در راستای بهبود وضعیت اجتماعی وسیاسی جامعه را پذیرفته اند؛ اما آنچه بجای آن پیشنهاد کرده اند مختلف و بعضاً متعارض است چنانکه، رورتی دمو کراسی را قبول دارد اما هگل با آن بشدت دشمن است.
نظریه تفسیری نوپراگماتیسم
نویسنده:
احمد واعظی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشکده ادبیات و علوم انسانی,
چکیده :
تلقی سنتی و کلاسیک از فهم و تفسیر متن بر آن است که معنای متن مستقل از قرائت و مقدم بر تفسیر خوانندگان، موجود است و به قصد و نیت مؤلف وابسته است. نوپراگماتیسم یک مکتب فکری پست مدرن از زمره روی کردهای تفسیری و ذهنی گرا محسوب می شود که در تحلیل خود از فرایند قرائت « خواننده محور » متن، نقش محوری را به مفسر داده و سهم بسیار ناچیزی برای متن قائل است. مقاله حاضر ضمن تشریح مبانی نظری و فلسفی روی کرد نوپراگماتیسمی به تفسیر متن (که در آثار ریچارد رورتی و استانلی فیش متبلور است) و نقد و ارزیابی آن، وجوه ضعف و نارسایی آن را خاطرنشان می کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 2
نسبیت‌گرایی در پژوهشهای فلسفی ویتگنشتاین
نویسنده:
امیررضا جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نحوۀ بحث و بررسی پیرامون برخی مسائل در کتاب پژوهشهای فلسفی به گونه‌ایست که امکان ارائۀ تفاسیری نسبی‌گرایانه از آنها را فراهم می‌کند. بازیهای زبانی و قرائت کریپکی از مفهوم پیروی از قاعده از جملۀ مهمترینِ این مسائل هستند. در باب استقلال سبکهای مختلف زندگی و بازیهای زبانی و امکان گفتگو و سنجش آنها با یکدیگر نیز مباحثات دامنه داری میان برخی فلاسفۀ معاصر در گرفته است. عده ای با تکیه بر بعضی فقرات پژوهشها و نیز انگشت نهادن بر تفاوت میان سبکهای مختلف زندگی، امکان مقایسۀ آنها با یکدیگر و فهم یکی از دیگری را منتفی دانسته اند. در مقابل عده ای با اشاره به فقراتی دیگر از پژوهشهای فلسفی و نیز یادآوری مشی ویتگنشتاین در رویارویی با سبکهای زندگی و بازیهای زبانی گوناگون، وی را از اتهام نسبیت‌گرایی مبرّی می‌سازند. ادعای دستۀ دوم مشخصا با تکیه بر این مطلب شکل می‌گیرد که چنانچه سبکهای زندگی را بصورت کاملا مجزا و مستقل از هم بدانیم، شرکت کنندگان در یک سبک زندگی قادر نخواهند بود هیچ شناختی از سبکهای زندگی دیگر حاصل کنند، یا در باب آنها سخنی بگویند یا حتی از آنها ذیل عنوان سبک زندگی یاد کنند. به همین ترتیب، در باب قرائت کریپکی از ویتگنشتاین نیز، صف‌آرایی ادلۀ دو جبهه خودنمایی می‌کند. یکی جبهه ای که بر عدم وجود معیاری عینی به منظور تعیّن معنا تکیه می‌کند و دیگری که کاربرد صحیح بر اساس قاعده، مطابق با آنچه کاربران زبان انجام می‌دهند، را معیاری کافی جهت تعیّن معنا می‌داند
صفحات :
از صفحه 31 تا 68
حقیقت و توجیه
نویسنده:
سعیده کوکب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
در چارچوب پارادایم زبانی، همواره مرتبط با تلقی حقیقت به عنوان سازگاری، این مسأله وجود دارد که چگونه می‌توانیم در پرتو دلائل قابل دسترس، ادعای حقیقی نامشروطی را بیان کنیم که ورای آنچه توجیه شده است، قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر در چارچوب زبانی، حقیقت یک قضیه را نمی‌توان مطابقت آن با چیزی در جهان دانست، زیرا در این صورت ما باید قادر باشیم از زبان خارج شویم، در حالی که از زبان استفاده می‌کنیم، پس چگونه حقیقت از توجیه قابل تشخیص است. در پاسخ به این سؤال دو نظریه اصلی مطرح می‌گردد: از یک طرف، ریچارد رورتی به دلیل رادیکال کردن پراگماتیکی چرخش زبانی، فهم غیررئالیستی از شناخت را مطرح می‌کند و حقیقت را با توجیه یکسان می‌داند. او معتقد است از آنجا که هیچ چیزی غیر از توجیه وجود ندارد و هیچ راهی وجود ندارد که از عقاید و زبانمان خارج شویم تا وسیله آزمون دیگری غیر از سازگاری بیابیم، لذا مفهوم حقیقت اضافی است. از طرف دیگر، متفکرانی مانند یورگن هابرماس، سعی می‌کنند شهودهای رئالیستی را در درون پارادایم زبانی حفظ کنند. هابرماس معتقد است، ارتباط درونی بین حقیقت و توجیه وجود دارد و توجیهی که در یک چارچوب خاص به نحو موفق مطرح می‌شود، می‌تواند معطوف به حقیقتی مستقل از چارچوب باور موجه باشد. از نظر هابرماس برای تبیین رابطه درونی حقیقت و توجیه فقط می‌توان به عمل متقابل بین اعمال و گفتمان استناد نمود. فقط تأثیر متقابل دو نقش متفاوت پراگماتیک مفهوم حقیقت که در چارچوب‌های عملی و گفتمان عقلانی ایفا می‌شود، می‌تواند تبیین کند که چرا توجیه موفق یک باور مطابق با معیارهای خاص ما، در راستای اثبات حقیقت مستقل از چارچوب باور موجه است.
صفحات :
از صفحه 137 تا 174
تحلیل تطبیقی دیدگاه‌های تربیت اخلاقی کانت و ریچارد رورتی
نویسنده:
ماشااله ویسی چراغ آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تاملات اخلاقی همواره با اندیشه درباره طبیعت آدمیهمراه بوده و از دیرباز تا کنون، تصویری که فیلسوفان و عالمان اخلاق از طبیعت آدمی عرضه کرده اند از مهمترین پایه های شکل گیری تئوریهای تربیتی بوده، که روش ها و اصول خاصی را در تربیت افراد به دنبال داشته است. در این پژوهش نیز، موضوع تحلیل تطبیقی تربیت اخلاقی از دیدگاه امانوئل کانت و ریچارد رورتی مورد بررسی قرار گرفته است که در این راستا محقق با سولاتی مانند، خاستگاه های بنیادین فلسفه اخلاق کانت و رورتی کدامند؟ بر مبنای بنیاد های نظری فلسفه اخلاق رورتی و کانت چه روش هایی را برای تربیت اخلاقی کانت و رورتی می توان ارئه داد؟ مواجهه شده، که پژوهشگر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و روش مطالعات تطبیقی(توصیف،تفسیر، همجواری و مقایسه)جرج بردی به بررسی متون فلسفی، تربیتی، اخلاقی کانت و رورتی وآثار مرتبط با آنها می پردازد.همچنین در این راستا محققپس از استخراج خاستگاه هایاساسی اخلاق کانت و رورتی، و روش هایی برای تربیت اخلاقی بر اساس خاستگاه هایشان به بررسی تشابهات و تفاوت های تربیت اخلاقی آنها نیز پرداخته است. در این میان چون رورتی همواره از فلسفه اخلاق کانت انتقاد کرده و آن را به چالش کشیده است و از بنیان(نادیده گرفتن نظریه های جهان شمول عقل گرایانه که خاستگاه اصلی اخلاق کانت است) با آن مخالف است،به همین دلیل تشابه خاصی میان آنهادیده نمی شود اما تفاوت های اساسی و مهمی با آن دارد که اهم آن را می توانیم اینگونه برشمریم؛ تربیت اخلاقی کانت وظیفه گراست که در آن مهم عمل کردن به وظیفه عقلانی است و خوشایند یا ناخوشایندبودن نتیجه عمل چندان اهمیتی ندارد،اما تربیت اخلاقی رورتی نتیجه گراست که هدفش کاهش عینیت و تلاش برای همبستگی بیشتر با توجه به حفظ عنصر نسبیت گرایی خود است.کانت اصول گرا است و بر مطلق بودن عقل به منزله مرجع و مبنای تربیت اخلاقی تاکید فراوان دارد،اما رورتی مخالف اقتدارگرایی عقل است و در حقیقت تربیت اخلاقی مورد نظر او فاقد بنیادهای ثابت و جهانی است.رویکرد تربیت اخلاقی کانت، عقل باور و خرد گرا و صرفا به پشتوانه عقل است. اما به زعم رورتی تاکید زیاد بر عقل اشتباه بوده و بیشتر بر احساسات تاکید می کند.
  • تعداد رکورد ها : 126