آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 117
پیراستگی برهان صدیقین علامه طباطبایی
نویسنده:
عسکری سلیمانی امیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی تطبیقی معنای زندگی از منظر علامه طباطبایی و والتر استیس
نویسنده:
محدثه مولوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«زندگی» معانی گوناگون دارد، مهم‌ترین آن، دو معنای: بیولوژیکی، یعنی زیستن و زنده بودن؛ و دیگری، معنای اصطلاحی و فلسفی، یعنی حیات معنوی است. «معنا» نیز ‌سه کاربرد دارد که از این میان «هدفداری» مدِّ نظر این نوشتار است. در دیدگاه علامه طباطبایی، نظام خلقت و به تبع آن معناداری زندگی انسان هدفمند بوده و غایت آن تقرب به خداوند متعال است. از نظر علامه معنای زندگی آدمی تنها در پیگیری هدف خدا از خلقت انسان و پیمودن مسیر خاصی که هماهنگ با کل نظام وجود است، قابل قبول است، وگرنه هیچ هدف دیگری یارای معنابخشی را ندارد و غایت مطلوب وصول به «حیات طیبه» است، که سعادت و قرب الی الله را باخود به همراه دارد. دیدگاه استیس دراین‌باره، بر بی‌هدفی جهان و در نتیجه نفی معنویت از نظام خلقت و زندگی انسان استوار است. او معتقد است که زندگی واقعاً معنا ندارد و در عین حال خود انسان باید وارد پروژه‌ی معناسازی شود. این پروژه‌ توسط علم نوین صورت می‌گیرد و بوسیله‌ی آن مشکل بی‌معنایی زندگی انسان راه‌حلِّ خود را می‌یابد. در مقایسه‌ی این دو دیدگاه می‌توان گفت؛ مفهوم «معنا» از نظر هردو دیدگاه به معنای «هدف» است؛ با این تفاوت که استیس وجود خدا را عقلاً منتفی می‌داند، درنتیجه جهان و زندگی از هدف الهی تهی می‌گردد، اما علامه معناداری زندگی را امری بدیهی می‌داند، که در گرو پیمودن هدفی که خدا برای انسان معین کرده، محقق می‌گردد. از نظر هر دو اخلاق با معنای زندگی ارتباط وثیقی دارد، با این فرق که استیس اخلاق را نسبی و علامه آن را مطلق می-داند؛ لذا هدف از اخلاق از نظر استیس رسیدن به خوشبختی و رفاه مادی است، درحالی‌که از نظر علامه قرب الی الله، هدف اصلی ومطلوب نهایی است.کلید واژه: معنا، هدف، زندگی، حیات، علامه طباطبایی، والتر ترنس استیس
اتحاد عاقل و معقول از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
عزیز موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله اتحاد عاقل و معقول، از مسایل غامض و پردامنه مباحث فلسفی است، که سابقه آن به یونان باستان بازمی‌گردد، اما همچنان معرکه آرای فیلسوفان باقی مانده است. مسأله اتحاد عاقل و معقول، به تعبیری سخن از شناخت بعدی از نفس و جان آدمی، و شناخت خالق در مقام فعل است که سرنوشت این ادراکات را روشن نموده، و ثابت می‌کند که هر فکر و ادراکی، و هر عملی که مورد ادراک عالم قرار گرفته، نابود نشده، و به عنوان جزیی از وجود آدمی، در روز قیامت وارد صحنه محشر می‌شود. بر اساس ره‌آورد حکمت متعالیه، بحث از اتحاد عقل و عاقل و معقول، همان اتحاد علم و عالم و معلوم است؛ زیرا ملاصدرا با اصول متقن ثابت نمود که مطلق ادراک، شامل مرحله حس، وهم و خیال، همه در مسأله اتحاد، داخل هستند. از میان شش مورد، یعنی وجود خارجی و ماهیت آن، وجود عاقل و ماهیت آن، و معقول بالذات و ماهیت آن، آن‌چه مقصود بحث اتحاد می‌باشد وجود عاقل و معقول بالذات است. از نظر علامه طباطبایی و شهید مطهری، اتحاد در تمام مراحل ادراک حسی، وهمی و خیالی صورت می‌گیرد. همچنین علم تصوری و تصدیقی، و علم خدا و غیر او در این مسأله یکسان است. این نظریه با دلایل و براهین متقن به اثبات رسیده، که از جمله می‌توان به برهان تضایف، برهان ماده و صورت، و برهان جوهر و عرض اشاره کرد. علامه طباطبایی در ابتکاری جالب، برهان اخیر را به این شکل ارایه نموده که علم شیء به شیء، حصول معلوم یا صورت ادراکی برای عالم است، پس حصول شیء نیز چیزی غیر از وجود آن نیست؛ در نتیجه، حصول معلوم برای عالم همان وجود معلوم نزد عالم است. همچنین علامه برهان تضایف را که از سوی ملاصدرا ارایه گردید، مورد مناقشه قرار داده، اما شهید مطهری به رد اشکالات او پرداخته است. از ثمرات مسأله اتحاد می‌توان به اثبات "تجسم اعمال" و "علم الهی به ماسوا در مرحله ذات" اشاره کرد.
معرفت شناسی از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
علیرضا رفعت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه از چهار فصل تشکیل شده است. در فصل اول کلیات بحث مطرح می شود و با اشاره ای گذرا به سیر تاریخ معرفت شناسی در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی نیتجه گرفته می شود که سیر معرفت شناسی در فلسفه غرب به سوی شکاکیت و نسبی گرایی بوده ولی در فلسفه اسلامی بنای معرفت شناسی بر اساس معرفت یقینی و انکار شکاکیت بوده است. در فصل دوم بحث امکان معرفت مطرح می شود و مکتب سوفسطایی و شک گرایی از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری بررسی می گردد و در نهایت امکان بلکه وقوع معرفت حقیقی اثبات می شود. در فصل سوم ابزار معرفت از دیدگاه این دو حکیم فرزانه تبیین می گردد. در فصل چهارم ارزش معلومات از دیدگاه شهید مطهری و علامه دنبال می گردد.
بررسی شبهات جدید مبناگرایی اسلامی با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
رضا باذلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبناگرایی کهن‌ترین دیدگاه درباره ساختار و شاکله توجیه به شمار می‌رود. اغلب حکمای مسلمان در دو حوزه تصورات و تصدیقات قائل به قرائت خاصی از مبناگرایی هستند. در مبناگرایی اسلامی، معارف چه تصوری و چه تصدیقی به دو قسم بدیهی و نظری تقسیم می‌شوند. معرفت‌های نظری مبتنی بر معرفت‌های بدیهی بوده، توسط آنها معلوم می‌گردند؛ اما معلومات بدیهی، بی‌نیاز از دیگر معلومات هستند. وجه تمایز مبناگرایی اسلامی با سایر قرائت‌های مبناگرایی، نخست در ویژگی معلومات پایه (بدیهی بودن) و دوم در کیفیت ابتنای نظریات بر بدیهیات است. ابتنای نظریات بر بدیهیات در تصورات از طریق تعریف و در تصدیقات تنها از راه برهان شکل می‌گیرد. دیدگاه علامه طباطبایی در این مورد همانند دیگر فلاسفه مسلمان است؛ اما با این اختلاف که ایشان بدیهیات تصدیقی واقعی را منحصر در اولیات کرده‌اند. مبناگرایی به ویژه در این اواخر با سربرآوردن دیدگاه‌های رقیب، با چالش‌های جدیدی مواجه شده است. از جمله‌ی این چالش‌ها می‌توان به انکار باورهای پایه، نفی ویژگی خطاناپذیری باورهای پایه، استدلال ویتگنشتاین علیه زبان خصوصی، شکاکیت درباره جهان خارج، عدم تکرار حد وسط در بدیهیات و ... اشاره کرد. سوال اصلی تحقیق این است که آیا مبناگرایی اسلامی به خصوص با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی توان پاسخ‌گویی به شبهات جدید و دفع آن‌ها را دارد؟ روش تجزیه و تحلیل مطالب، روش عقلی و فلسفی و روش گرد‌آوری اطلاعات، روش کتابخانه‌ای است. نگارنده در حد بضاعت خویش، اشکالات مطرح شده را نقد و بررسی کرده و در پایان نتیجه گرفته است که بسیاری از این مناقشات بر اثر عدم درک صحیح مبناگرایی به ویژه مبناگرایی اسلامی وارده شده است. مبناگرایی اسلامی با تکیه بر فلسفه اسلامی از چنان ظرفیت و قابلیتی برخوردار است که شبهات مطرح شده به هیچ وجه یارای کنار گذاشتن و زیر سوال بردن آن را ندارند. بنابراین دیدگاه مبناگرایی به خصوص قرائت اندیشمندان مسلمان همچنان کامل‌ترین و بهترین نظریه‌ای است که در ساختار و شاکله توجیه ارائه شده است.
دیدگاه های منطقی علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
حسام‌الدین شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی در کتاب‌های خود برخی اصول و مباحث منطقی را بیان کرده است. مباحثی که برخی از آنها منطقی صرف و برخی بیانگر مسائلی است که در فلسفه‌ی منطق مطرح است. این مطالب، گاه مشترک با سایر منطق‌دانان و گاه ارائه دهنده‌ نظر خاص علامه است. هدف این تحقیق استخراجاین مباحث است. اهم مطالب بیان شده توسط علامه عبارتند از: جایگاه منطق و دفع شبهات پیرامون آن، تصور و تصدیق، اقسام بدیهیات، حقیقی و اعتباری، کلی وجزئی، ذاتی و عرضی، تضاد و تناقض، تضایف، انواع حمل، اجزاء قضیه، ماهیت حکم، مواد قضایا، صدق قضیه، شرایط مقدمات برهان، اقسام برهان.
قاعده فرعیه و ثبوت‏ الثابت
نویسنده:
عسکرى سلیمانى امیرى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قاعده فرعيه قاعده اى است كه در كلمات فيلسوفان به اين صورت شهرت يافته است: «ثبوتُ شىء لشىء فرعُ ثبوتِ المثبتِ له لاالثابتِ.» همان گونه كه مشاهده مى شود، اين قاعده دو مطلب را افاده مى كند: اول آن كه «مثبت له» بايد موجود بوده تا شيئى براى آن ثابت باشد و چيزى كه معدوم محض است و بهره اى از وجود ندارد هيچ چيز برايش ثابت نمى شود. دوم آن كه «ثابت»، كه براى «مثبت له» ثابت است، لازم نيست موجود باشد. اين فرض كه عدم، كه خود وجودى در خارج ندارد، براى موجودى ثابت باشد، از نظر مشهور فلاسفه نامعقول نيست. آنچه در اين نوشتار بررسى مى شود مطلب دوم است؛ يعنى: بررسى ثبوت الثابت يا عدم ثبوت الثابت است. به طور واضح تر، اين كه آيا «ثبوتُ شىء لشىء» همان گونه كه فرع ثبوت «مثبت له» است، فرع ثبوت «ثابت» هم هست يا خير؟
توجیه شرایط مقدمات برهان
نویسنده:
عسکری سلیمانی امیری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
منطق‌دانان برای مقدمات برهان علاوه بر یقینی بودن، شش شرط دیگر ذکر کرده‌اند. پرسشی که در این تحقیق بدان پاسخ داده می‌شود، این است که چرا منطق‌دانان علاوه بر یقینی بودن مقدمات، شروط دیگری را مطرح کرده‌اند. آیا آنان در افزودن این شرایط درصدد تحقق برهان بودن هر برهانی بوده‌اند یا اهداف دیگری را در نظر داشته‌اند؟ به‌نظر می‌رسد منطق‌دانان در بیان این شرایط، چند هدف متفاوت را تعقیب می‌نموده‌اند. برخی از آن‌ها برای محقق ساختن برهان‌ها و برخی دیگر برای محقق ساختن مسائل برهانی در یک علم برهانی بوده است.
صفحات :
از صفحه 127 تا 152
قطع و يقين از منظر علم اصول و معرفت‌شناسي (برپايه ديدگاه آخوند خراساني و علامه طباطبايي)
نویسنده:
علي احدي، عسکري سليماني اميري ، عليرضا صانعي
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در علم اصول، باور جازم مکلفان قطع ناميده مي‏شود که گستره آن، از علم تا جهل مرکّب را دربر مي‏گيرد. در فصل‌بندي و تبيين مطالب علم اصول، به جنبه روان‏شناختي قطع بسيار پرداخته شده، ولي بُعد معرفت‏شناختي آن عمدتاً فراموش شده است. مرحوم علامه طباطبايي ازجمله کساني است که بر کتاب کفايهًْالاصول حاشيه زده است، ويژگي حاشيه مرحوم علامه اين است که بُعد معرفت‏شناختي قطع را پررنگ کرده است. آخوند خراساني قطع را اعتقاد جازمي مي‌داند که از نظر صاحب يقين مطابق با واقع باشد و حجيت آن را ذاتي برشمرده و قائل به کاشفيت براي آن است؛ اما به باور علامه طباطبايي، قطع اساساً کاشفيتي ندارد و حجيت قطع هم ذاتي نيست. ازاين‏رو، نوشتار پيش‌رو بنا دارد به قطع و يقين از منظر علم اصول و معرفت‌شناسي بر مبناي آخوند خراساني و علامه ‌طباطبايي بپردازد. اين پژوهش از سنخ پژوهش‌هاي نظري و توسعه‌اي است و اطلاعات و مواد اوليه تحليل به روش کتابخانه‌اي گردآوري شده و با روش استدلال و نه فنون آماري، مورد تجزيه و تحليل عقلاني قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 56
حضوری بودن محسوسات
نویسنده:
عسکری سلیمانی امیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
کلیدواژه‌های فرعی :
صورت , تجرد علم , وحدت در کثرت نفس , علت فاعلی , رابطه وجودی نفس و قوا , علم اشراقی , تشکیک مراتب نفس , اتحاد نفس و بدن , حکمت اشراق the School of Illumination , حکمت متعالیه , فلسفه مشاء , جسم مرئی , اضافه وضعی , کیف محسوس , کیف نفسانی , ملموسات(فلسفه) , احکام علل اربعه , مغالطه اخذ ما بالعرض مکان ما بالذات (منطق) , عالَم مثال منفصل(مقابل مثال متصل) , مبصرات , معلوم بالعرض((اصطلاح وابسته)، مقابل معلوم بالذات) , معلوم بالذات((اصطلاح وابسته)، مقابل معلوم بالعرض) , متخیله , صورت متخیله(اصطلاح وابسته) , وجود ذهنی(اصطلاح وابسته) , نظریه انطباع(اصطلاح وابسته) , نظریه انشاء نفس(اصطلاح وابسته) , خطاپذیری حس , حیثیت حکایتگری , علت فاعلی و علت غائی , اقسام علم حضوری , وحدت قوای نفس , خطا ناپذیری علم حضوری , ملاک تحقق علم حضوری , ربط آلی , مادی بودن احساس , نقش اعصاب و سلولهای مغز در ابصار , انطباع کبیر در صغیر , حضوری بودن احساس , تقسیم حصری علم به حصولی و حضوری , تقسیم قیاسی وجود , ارتباط حواس با خارج , مرتبه نازله نفس , تأثیر مادی بر مجرد , خطا پذیری علم حصولی , ادراک احول , امتناع ازدحام دو صورت بر یک ماده , علت قابلی , نسبت وجودی نفس با جسم خارجی , وحدت قوای نفس با ابزارشان , حاس بالقوه , قیاسی بودن تقسیم وجود به مجرد و مادی , امکان مجرد بودن مادی ,
چکیده :
فیلسوفان مشاء در مورد محسوسات قائل به انطباع صورت‏های حسی در اندام‏های حسی هستند. و در خصوص ابصار دو رأی از گذشته مطرح بوده است: یکی، خروج شعاع و دیگری، انطباع صورت مبصر در چشم. شیخ اشراق قول به خروج شعاع را نفی مى‏کند؛ چه این که به دلیل امتناع انطباع کبیر در صغیر، انطباع صورت حسی در چشم را منکر است. از این‏رو، در خصوص ابصار معتقد است که نفس علم حضوری به مبصر خارجی مى‏یابد. صدرالمتالهین، رأی شیخ اشراق را نقد مى‏کند و در همه ادراکات حسی مدعی مى‏شود که صور محسوسات به انشاء نفس در عالم مثالِ متصل تحقق مى‏یابند و ادراک صورت مى‏گیرد. اما بر اساس مبانی حکمت متعالیه مى‏توان گفت که ادراکات حسی از نوع علوم حضوری هستند و مجرد بودن متعلق علم، به دلیل تجرد علم و عالم، با مادی بودن معلوم و محسوس منافات ندارد؛ زیرا تقسیم موجود به مجرد و مادی از نوع تقسیم قیاسی است. لذا موجود مادی به اعتبار فاعل شناسا و وجود برای فاعل شناسا مجرد مى‏باشد. هم چنان که، خارجی بودن هر وجودی منافات با تقسیم وجود به خارجی و ذهنی ندارد.
صفحات :
از صفحه 11 تا 41
  • تعداد رکورد ها : 117