آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 33
فلسفه‌ فلسفه ستیزی مکتب تفکیک (با محوریت آراء شیخ مجتبی قزوینی)
نویسنده:
علی قدردان قراملکی، محمد حسن قدردان قراملکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دین پژوهی از روش‌های مختلفی همچون «عقلی»، «نقلی» و «شهودی» بهره می‌برد. مکتب تفکیک از میان این روش‌ها تنها راه کاشف دین را، نقل با رهیافت تاکید بر روایات و بهره‌گیری از عقل فطری می‌داند. این مکتب با تفکیک میان عقل فطری و عقل بشری، به اعتبار عقل فطری حکم می‌کند. با توجه به بهره‌گیری دانش فلسفه از عقل بشری، مکتب تفکیک این دانش را نامعتبر دانسته و آن را رقیب و مقابل دیدگاه خویش که آن را شریعت و دین تلقی می‌کند، قلمداد کرده است، ازاین‌رو بر نقد و گریز از دانش فلسفه همت گماشته است. فلسفه‌ فلسفه ستیزی مکتب تفکیک را می‎توان ‎‎تحت دو عامل معرفتی (دلیل گرایانه) و غیر معرفتی (علّت گرایانه) تقسیم نمود. «یقینی نبودن فلسفه»، «بی ‌اعتباری منطق»، «تأویل ظواهر و نصوص دینی توسط فلسفه»، «نکوهش فلسفه در روایات» و «مخالفت نتایج دو روش» عوامل معرفتی و ادله این مکتب بوده، و «صعوبت مسائل فلسفی»، «ایجاد تحیّر یا تقلید» و «به حاشیه راندن اهل بیت:» عوامل غیر معرفتی و علل این مکتب در فلسفه ستیزی است. در این نوشتار با تأمل در ادله و علل مطرح شده طرفداران مکتب تفکیک با محور قرار دادن شیخ مجتبی قزوینی، عدم دلالت مبانی یاد شده بر مدعای مکتب تفکیک تبیین شده است.
صفحات :
از صفحه 121 تا 139
تاله قرآنی در بیان الفرقان
نویسنده:
محمدرضا حکیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بیان تاله قرآنی موجود در کتاب«بیان الفرقان» آیت الله علامه شیخ مجتبی قزوینی خراسانی می پردازد که درس های با برکت این استاد گرانقدر را شامل می گردد و به طور خلاصه بیانگر این است که در مسیر حرکت انسان به سوی ابدیت و کمال هیچ چیز همچون کتاب آسمانی قرآن نمی تواند هدایتگر انسان باشد و بهترین راهنما در تمسک به آن، اهل بیت(ع) می باشند که نظرات فلاسفه شرق و غرب جهان اسلام بدون توجه به این دو جزء باعث سرگردانی انسان نمی شود.
مکتب تفکیک
عنوان :
نویسنده:
محمدرضا حکیمی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دلیل ما,
چکیده :
«مکتب تفکیک» نام کتابی است از محمدرضا حکیمی، متفکر مسلمان معاصر. مکتب تفکیک (مکتب مشهد و مکتب معارفی خراسان نیز خوانده می شود) مکتبی در علوم مذهبی شیعی است که پیروانش بر تفکیک آموزه های فلسفی از روش های دین شناسی تأکید دارند. این مکتب منتج از آموزه های میرزا مهدی اصفهانی در مشهد شکل گرفت. عنوان مکتب تفکیک نخستین بار توسط محمدرضا حکیمی طی مقاله ای با همین نام در شمارهٔ ۱۲، سال نهم کیهان فرهنگی، در اسفند ۱۳۷۱ معرفی شد و شهرت یافت. پس از آن و در سال ۱۳۷۵ وی کتابی با همین نام منتشر کرد و در آن به تفسیر دیدگاه های این مکتب و معرفی بنیان گذاران آن پرداخت. این مکتب در ابتدای انقلاب ایران در بازداری ترویج رسانه ای بعضی برنامه ها با موضوع عرفان اصطلاحی تاثیر داشت و تا حال نیز مواضع علمی - انتقادی نسبت به شیوه های مصطلح فلسفه و عرفان اسلامی دارد. حکیمی در این کتاب سید موسی زرآبادی، میرزا مهدی اصفهانی و مجتبی قزوینی خراسانی (استاد خود) را به عنوان سه رکن اصلی مکتب تفکیک معرفی کرده است. وی دربارهٔ اصطلاح مکتب تفکیک بیان می کند: «واژه‌ٔ تفکیک را اینجانب از سالها پیش دربارهٔ این مکتب پیشنهاد کردم و به کار بردم و امروز اصطلاح شده و معروف گشته است‌. در اینجا باید از باب توضیح لازم بیفزایم که این مکتب به جز جداسازی سه جریان شناختی از یکدیگر، بُعد دیگری نیز دارد و آن بیان معارف ناب و سرهٔ قرآنی است، بدون هیچ گونه امتزاجی و التقاطی و خلطی و تأویلی - از نوع تأویلهایی که می دانیم - و همین خود جوهر غایی این مکتب است‌.
نگره تفکیک و ادله عقلی جسمانیت نفس، بررسی و نقد (با محوریت شیخ مجتبی قزوینی)
نویسنده:
علی قدردان قراملکی، غلامحسین گرامی، حسن پناهی آزاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم نفس‌شناسی، مسئله تجرّد یا عدم تجرّد نفس است. حکما و متکلمان عقلی از دیدگاه تجرّد و متکلّمان نقلی و پیروان نگره‌ تفکیک از دیدگاه جسمانیت نفس دفاع می‌کنند. تفکیکیان با ارائه نظریه «جسمانیت نفس با رهیافت جسم لطیف» پرداختند. آنان برای اثبات دیدگاه خود از ادله عقلی مختلفی بهره برده‌اند. در این پژوهش با روش کتابخانه‌ای و با مطالعه آثار تفکیکیان، به این ادله می‌توان دست یافت و پس از تحلیل این ادله، آن‌ها را در دو دسته «ادله اثباتی» با اقسام «مغایرت نفس با علم و عقل»، «ارتباط با ارواح گذشتگان» و «اختلاف آثار نفس و مجردات» و «ادله سلبی» با اقسام «ادراک کلیات و بسائط توسط نفس»، «علم حضوری نفس به خودش»، «عدم ادراک نفس در پاره‌ای اوقات» و «عدم نیاز نفس بر ابزار مادّی» تحلیل کرد. با تأمل در این ادله، به دست می‌آید که آن‌ها فاقد قوّت کافی برای اثبات مدعای تفکیکیان بوده و انتقادات متعددی بر هر یک از این ادله قابل طرح است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 26
مقایسه معاد شناسی علامه محمد حسین حسینی طهرانی و آیت الله شیخ مجتبی قزوینی
نویسنده:
سمیه رضا سلطانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر این پایان نامه به مقایسه ی دیدگاه علامه محمد حسین حسینی طهرانی و شیخ مجتبی قزوینی درباره ی معاد پرداخته ایم در فصل اول کلیات تحقیق آورده شده است که درباره ی زندگی نامه ی قزوینی وعلامه طهرانی،تعریف معاد،و معرفی مکتب تفکیک مطالبی را آورده ایم.در فصل دوم نظرات شیخ مجتبی قزوینی درباره ی معاد،برزخ،حقیقت نفس،شبهات وارد بر معاد جسمانی و پاسخهای وی به آنها را بیان کرده ایم.در فصل سوم نظرات علامه طهرانی درباره ی معاد،برزخ و نفس و شبهات وارد بر معاد جسمانی و پاسخهای علامه به آنها را آورده ایم.و در فصل چهارم به تطبیق و بررسی تفکرات علامه وشیخ مجتبی قزوینی پرداخته ایم در آخر هم ذکر منابع موجود است نتیجه ی حاصل از تحقیق این است که شیخ مجتبی قزوینی با نقد نظریه ی صدرا و اینکه حشر عنصری همین بدن دنیوی از ضروریات اسلام است معاد جسمانی عنصری را اثبات می کند وی جهت تبیین معاد جسمانی و روحانی پنج اصل مقدماتی ارائه می دهد که عبارتند از حدوث عالم،خلقت انسان و عوالم آن،خلقت حضرت آدم (ع)،ابطال تناسخ و امکان خراب عالم ودر مقابل او علامه طهرانی موافق با نظریه ی صدرا بوده و معاد مثالی را قبول می کند وی اگر چه به معاد قرآنی اذعان می کند اما آن را با معاد مثالی ملاصدرا منطبق می بیند.واژگان کلیدی:معاد،شیخ مجتبی قزوینی،علامه طهرانی،معاد جسمانی،معاد مثالی
نقد و بررسی معاد در کتاب بیان الفرقان آقا شیخ مجتبی قزوینی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا درمحمدی ؛ استاد راهنما: محمدرضا ارشادی‌نیا ؛ استاد مشاور: محمد باقری سبزوار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد و بررسی کتاب
چکیده :
نظریه تفکیک یا نظریه معارفی خراسان، اندیشه‌ای است که برای نخستین بار توسط میرزا مهدی اصفهانی در مشهد تأسیس گردید. این نظریه بر خالص‌سازی معارف دینی و جدایی آن از اندیشه‌های فلسفی و عرفانی پایه‌گذاری شده است. از جمله مفسران سرشناس تفکیک‌گرایان شیخ مجتبی قزوینی است. وی در تفسیر بیان‌الفرقان خویش به رد نظریات فلاسفه، عرفا و مادی‌گرایان پرداخته است؛ حال آنکه مبانی و نظریاتش حاکی از ماده‌انگاری ایشان است. پژوهش حاضر به بررسی معاد از دیدگاه شیخ مجتبی قزوینی در کتاب مذکور پرداخته و سپس با استناد به نظریات فلاسفه، متکلمان و مفسران برجسته‌ای چون علامه طباطبایی، ملاصدرا و...، نظریات ایشان را مورد نقد و ارزیابی قرار داده است. نتایح حاصل از نقد و بررسی نظریات تفکیک‌گرایانی چون شیخ مجتبی قزوینی حاکی از آن است که، نفس، روح، معاد روحانی و عالم آخرت جسمانی است، و منظور از جسم در معاد جسمانی، جسم عنصری است؛ همچنین به همسانی احکام عالم آخرت با عالم جسمانی دنیا قائل هستند. لذا، از آن‌جا که تفکر تفکیک‌گرایان رو به افزایش است، پژوهش حاضر گام مؤثری در جهت نقد و نفی این گرایش انحرافی است.
بیان الفرقان
نویسنده:
مجتبی قزوینی خراسانی،تعلیقات: سید جعفر سیدان
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دلیل ما,
چکیده :
این کتاب، اولین مجلد از دوره 4 جلدی بیان الفرقان است. موضوع کتاب شامل اعتقادات از دیدگاه فلسفه، عرفان و قرآن مجید در موضوع توحید الهی بوده و تمایزات و تشابهات مطرح در هر سه دیدگاه را بیان داشته و به رد دودیدگاه اول و دفاع از دیدگاه سوم می پردازد. نویسنده محترم، در قسمتی از مقدمه چنین می‌نگارند: بر ارباب اطلاع و واردین در علوم، واضح است در قدیم الأیام طریق فقهای آل محمد(ع) که پیروان قرآن مجید و سنّت سیدالمرسلین(ص) می‌باشند، از طریق فلاسفة یونان و عُرَفای صوفیه ممتاز بوده و پیروان فلسفه و عرفان هم از یک دیگر ممتاز بوده‌اند و هر یک، طریق خود را حق و دیگری را باطل می‌دانسته‌اند و باکی از مخالفت با یک دیگر نیز نداشتند. از این جهت، هر یک از دیگری تَبَرِّی و بیزاری می‌جستند. همچنین از مُسَلَّمات بوده که طریقِ قرآن و سنت مخالفِ طریق فلسفه [و عرفان] است. فلسفة یونان در عصر خلفا ترجمه شده و متکلمین که پیرو قرآن بودند از ائمه متابعت نکردند خواستند که مطالب فلسفه را مطابق با قرآن کنند و به دو فرقة «اَشاعره» و «مُعْتَزِلَه» متفرق شدند. (ص27 ـ 28 کتاب)... آیت الله شیخ مجتبى قزوینى (1318ق ـ 1386ق) از شاگردان برجستۀ میرزا مهدى اصفهانى، پایه‏گذار مدرسه معارفى خراسان است. کتاب «بیان الفرقان» از مهم‏ترین منابع اصحاب مکتب تفکیک به شمار مى‏رود. مروجان مکتب تفکیک در زمان ما، اغلب از شاگردان شیخ مجتبى قزوینى هستند. استاد محمدرضا حکیمى نیز که از شاگردان وى است، انتخاب نام «مکتب تفکیک» را الهام گرفته از نام کتاب «بیان الفرقان» استاد خود مى‏داند. وى انگیزۀ خود را از این نامگذارى، چنین بیان مى‏دارد: تصور این بنده این است که واژه «تفکیک» رسانندۀ همه ابعاد این منظور هست؛ زیرا هنگامى که قرار باشد سه مکتب شناختى و معارفى معروف (قرآن، فلسفه، عرفان)، از یکدیگر جدا شود، باید هر یک نیز به خوبى شناخته و تبیین گردد. پس بیان معارف قرآنى در «مکتب تفکیک»، جزو عناصر اصلى است، بلکه اصلى‏ترین عنصر است؛ و استاد ما ـ رضوان الله علیه ـ دوره کتابى را که در این مقصود (از نوع «تألیف عام» اهل این مکتب) نوشت، «بیان الفرقان» نامید؛ به معناى تشریح تفاوت و تبیین فرق و فاصله میان سه مشرب و مکتب معروف؛ و او در «بیان الفرقان» نمى‏خواست کتابى فلسفى و عرفانى (حتى فلسفى و عرفانى انتقادى) بنویسد و مطالب «شفا» و «فتوحات» و «اسفار» را دوباره در کتاب بیاورد، بلکه در صدد بود تا به قدر ضرورت به مطالب اشاره کند و سپس مبانى معارف قرآنى را تشریح نماید؛ و بدینگونه نام «مکتب تفکیک» از تدبّر تداعى‏گر «بیان الفرقان» نیز الهام گرفته است. به هر حال غرض از این نامگذارى، یکى این است که تعبیرى روشن و واژه‏اى ساده و کوتاه در دسترس باشد؛ واژه‏اى که نیروى تذکر و تداعى آن نیز قوى باشد تا نیاز به تعبیرهاى طولانى نیفتد.[1] مجموعۀ بیان الفرقان تألیف شیخ‏مجتبى قزوینى (م 1386ق) در پنج جلد به فارسى نگاشته شده است: جلد اوّل، «توحید در قرآن» است و به بررسى این موضوعات مى‏پردازد: تبیین روش‏هاى فکرى گوناگون، نقل احادیث در ردّ تصوف، نفى تأویل غیر ضرور، تبیین توحید فطرى، انواع تذکر به آیات، آیات آفاقى و انفسى، انسان‏شناسى، ماهیت نفس از نظر مادیّون و فلاسفه منابع دینى، علم و عقل، خداشناسى در فلسفه و عرفان، علم خداوند، حدوث عالم، جبر و تفویض، قضا و قدر، سعادت و شقاوت، هدایت و ضلالت و دعا. جلد دوم به «نبوت در قرآن» اختصاص دارد و از این موضوعات بحث مى‏کند: نبوّت عامه و خاصّه، اقسام خوارق عادات، وظایف انبیا، اعجاز قرآن و وجه اعجاز. جلد سوم به «معاد در قرآن» مى‏پردازد. موضوعات طرح‏شده در این جلد، عبارت‏اند از: حدوث عالم و کیفیّت آن، خلقت انسان و عوالم آن، خلقت حضرت آدم، خلقت عالم آخر، عالم برزخ، نقد اصولى فلسفى ملاصدرا در معاد، پاسخ به شبهات مطرح پیرامون معاد. جلد چهارم در موضوع امامت، با عنوان «میزان القرآن» است و در آن از این موضوعات بحث شده است: اثبات امامت، نقد دیدگاه‏هاى اهل سنّت در راه‏هاى تعیین خلیفه، اجماع، شورا، بیعت، استخلاف، قهر و غلبه، و خاتمه‏اى در نقد روش عرفا و فلاسفه. جلد پنجم، دربارۀ رجعت و غیبت است. موضوعات این جلد در سه بخش غیبت، رجعت و شفاعات سامان یافته است. بخش نخست به اثبات امامت امام عصر؟عج؟ و مسائل مرتبط با غیبت و ظهور حضرت مهدى؟عج؟ اختصاص دارد و بخش دوم و سوم بررسى موضوع رجعت و شفاعت را برعهده دارد. موضوع این مجموعۀ پنج جلدى، بر دو محور استوار است: 1. ارائه معارف اسلامى و اصول دین و مذهب شیعه بر مبناى قرآن، حدیث و عقل (استدلالى)؛ 2. نقد اندیشه عرفانى و فلسفى متأثر از یونان در قلمرو فرهنگ اسلامى، به ویژه نقد و انتقاد شدید از آراى صدرالدین شیرازى. همچنین در بخش امامت، نقد آراى اهل سنّت دربارۀ امامت و به خصوص نقد آراى غزالى در این زمینه و همچنین دفاع از آرمان‏هاى رهبرى و امامت شیعى مطرح شده است.[2] چاپ نخست کتاب در مجموعه پنج جلدى، با این مشخصات منتشر شده است: 1. بیان الفرقان فى توحید القرآن؛ ج 1، مشهد: شرکت چاپخانه خراسان، 1370ق، وزیرى، 216ص. 2. بیان الفرقان فى نبوّت القرآن؛ ج 2، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1371ق، رقعى، 218 ص. 3. بیان الفرقان فى معاد القرآن؛ ج 3، تهران: مرکز جامعه تعلیمات اسلامى، 1373ق، وزیرى، 122ص. 4. بیان القرآن فى میزان القرآن؛ ج 4، [تهران]: چاپخانه زوّار، [1375ق]، وزیرى، 167ص. 5. بیان الفرقان: غیبت و رجعت؛ ج 5، مشهد: چاپخانه طوس، 1339ش/1380ق، وزیرى، 320ص. چاپ دیگرى از این اثر پنج جلدی در یک مجلد، بدون تحقیق و حروف‏نگارى جدید دو سال قبل با این مشخصات منتشر شده است: بیان الفرقان؛ با مقدمه‏اى از استاد محمدرضا حکیمى، به اهتمام نقى افشارى؛ چ 1، قزوین: حدیث امروز، 387، وزیرى، 1044 ص. چاپ جدید کتاب با تحقیق مدرسه علوم دینى حضرت ولى عصر؟عج؟ در مشهد و تعلیقات آیت‏الله سیّدجعفر سیّدان منتشر شده است. در این چاپ، آیت‏الله سیدان مطالبى که مؤلف به اشاره از آن گذشته است و نیازمند واشکافى بیشتر بوده، در پاورقى تشریح کرده است. همچنین در تحقیق کتاب، این کارها انجام شده است : 1. آیات و روایات مستند شده است؛ 2. آیات و روایاتى که در متن ترجمه نشده است، داخل «[]» ترجمه شده است؛ 3. هرکجا عبارت از نظر لفظ و معنى مشکل و نارسا به نظر مى‏رسیده، با استفاده از علامت «[]» این نارسایى برطرف شده و در موارد ضرورى در پى‏نوشت یادآورى گشته است؛ 4. از آنجا که متن بیان الفرقان با زبان فارسى روان نگارش نیافته است و گاه فهم آن براى خواننده دشوار مى‏نمود، ویرایش متن با حفظ اصل آن با استفاده از علایم ویرایشى و پاراگراف‏بندى انجام شده است و مشکلاتِ فراوانى که ممکن بوده خواننده را دچار اشتباه در فهم و برداشت سازد، برطرف گشته و بر گویایى متن افزوده است. شیخ مجتبى قزوینى در مقدمۀ جلد نخست بیان الفرقان، عناوین برخى از اختلافات اساسى فلسفه و عرفان با مکتب وحى را چنین برمى‏شمارد: 1. شناختن خداوند متعال و اثبات وجود او امرى است نظرى و محتاج به اقامه برهان؛ و برهان متوقف است بر تحقیق و بحث در علت و معلول و ابطال تسلسل؛ 2. توحید واجب الوجود متوقف است بر اثبات اصالة الوجود و تشکیک در حقیقت وجود یا اقامۀ برهان تعیّن یا اثبات وحدت اطلاق؛ 3. قول به ثبوت قدیم با ذات خداوند نه در مرتبۀ ذات مانند مثل افلاطونیه یا قول به صورت زایده بر ذات و قائمه به ذات و انحصار علم خداوند به کلیات یا قول به اینکه علم خداوند عبارت است از نفس حضور موجودات نزد او بدون علم سابق بر اشیا یا قول به اینکه «بسیط الحقیقة کل الاشیاء» یا علم اجمالى در عین کشف تفصیلى و امثال اینها که عرفا قائل شده‏اند؛ 4. توحید در افعال، یعنى اسناد تمام افعال به خداوند به سلسله علت و معلول، بدون امکان تخلّف حتى افعال بشریه بالتبع و استناد شرور به خداوند یا انکار شرور در عالم؛ 5. اثبات لذایذ و آلام روحى که سبب آنها اخلاق حسنه و رذیله است و سبب آنها امور تکوینیه و اسبابى که منجر شوند به اسباب غیر اختیاریه که منتهى است به علم خداوند به ذات و نظام عالم؛ 6. اثبات قدم اصول عالم حتى عناصر؛ 7. انحصار حوادث به حوادث یومیه ازلاً و ابداً که مستند مى‏باشند به اسباب تکوینى؛ 8. اثبات عدم امکان تغییر و تغیّر در عالم و انکار بداء؛ 9. انکار نسبت حسن و قبح در عالم به اراده و اختیار بشر؛ 10. انکار معاد جسمانى؛ 11. انکار نبوت به معنایى که در ادیان وارد شده است و انکار ملائکه و جبرئیل به معنایى که از مجارى وحى رسیده است؛ 12. محدودشمردن علم و قدرت خداوند به امور و موجودات کائنه؛ 13. اثبات سنخیّت بین واجب و ممکن؛ 14. انکار خلود در عذاب. بر ارباب فضل آشکار است که طریق انبیا و آثار آن، مخالف و مباین نتیجه‏هاى فوق است. از آنچه گذشت اجمالاً آشکار شد که ورود در طریق دوم و سوم [فلسفه و عرفان] مأمون از خطا نبوده، خطاى آن مسلم است و باید طریقى را طى نمود که مأمون از خطا باشد و آن، طریق انبیا عهم؟ است؛ چون سعادت بشر در پیروى از عاقل‏ترین مردم است و پیمبران عاقل‏ترین تمام مردم‏اند.[3] [1] . محمدرضا حکیمی؛ مکتب تفکیک؛ قم: دلیل ما، ص 160 ـ 161. [2] . برخى به‏اشتباه این اثر را «تفسیر فارسى بیان الفرقان» معرفى کرده‏اند. برای مثال، ر. ک به: بهاءالدین خرّمشاهى؛ قرآن شناخت: مباحثى در فرهنگ‏آفرینى قرآن؛ چ 1، تهران: طرح نو، 1374، ص 160. عبدالحسین شهیدى صالحى؛ بیان الفرقان، دایرة المعارف تشیّع؛ زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادى، کامران فانى، بهاءالدین خرّمشاهى و حسن یوسفى اشکورى؛ ج 4، چ 3، تهران: نشر شهید محبّى، 1381، ص 572. عبدالحسین شهیدى صالحى؛ «[تفسیر] بیان القرآن»، دانشنامه قرآن‏پژوهى؛ به کوشش بهاءالدین خرّمشاهى، ج 1، چ 1، تهران: دوستان ـ ناهید، 1377، ص 670 ـ 678. همچنین این اثر جزو منابع معرفى‏شده در «کتابنامه تفسیر و تفاسیر جدید» در چهار جلد شناسانده شده است. ن. ک به: بهاءالدین خرّمشاهى؛ تفسیر و تفاسیر جدید؛ چ 1، تهران: کیهان، 1364، ص 205. روشن است که این اثر تفسیر نیست، بلکه همانند کتب اعتقادى و کلام عقلى و نقلى، در ارائه عقاید، از قرآن به عنوان یکى از منابع اصلى استفاده شده است؛ همانگونه که در کتاب نهج المسترشدین علامه حلّى، در همه موارد لازم از آیات قرآن بهره مى‏جوید؛ در حالى که نهج المسترشدین کتاب تفسیرى به شمار نمى‏آید؛ بنابراین نامگذارى «بیان الفرقان فى توحید قرآن»، «نبوت القرآن»، «معاد القرآن» و «میزان القرآن»، به معناى تفسیربودن این اثر نیست، بلکه تأکید بر اهمیت و نقش محورى قرآن در عرصه عقاید در زمینه توحید، نبوّت، معاد، رجعت و غیبت از نگاه مؤلف است. حتى این مجموعه را «تفسیر موضوعى» نیز نمى‏توان نام نهاد (ر.ک به: هادی ربّانى؛ «شناخت قرآن شناخت» و کاستى‏هاى آن»، صحیفه مبین، شماره 5، بهار 1375، ص 51). [3] . بیان الفرقان فى توحید القرآن؛ چ 1، ج 1، قم: دلیل ما، 1389، ص 49 ـ 60 (نقل با تصرف).
آیت‌الله سید جعفر سیدان؛ میراث‌بر شیخ مجتبی قزوینی
نوع منبع :
مقاله , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دین آنلاین,
کلیدواژه‌های اصلی :
سن شیخ مجتبی قزوینی در زمان ورود میرزا مهدی اصفهانی به مشهد
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
پاسخ تفصیلی:
با عرض سلام، میرزا در ۱۳۴۰ وارد مشهد شدند و مرحوم قزوینی متولد ۱۳۱۸ می‌باشند و در ۱۳۴۱ به مشهد آمده‌اند (طبق گزارش زندگینامه ایشان به نام متأله قرآنی) پس در سال ورود به مشهد ۲۳ ساله بوده‌اند و در مهرنامه شماره ۲۲ ص ۲۱۷ هم حقیر ۲۳ سال عرض کرده‌ام و مع بیشتر ...
کلیدواژه‌های اصلی :
بقای نفس در مکتب خراسان؛ تبیینی از نفس‌شناسی میرزامهدی اصفهانی، شیخ مجتبی قزوینی و آیت‌الله مروارید (ره)
نویسنده:
ابراهيم عليپور ، اكرم قرباني قمي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مکتب خراسان با نگرشی متمایل به فلسفه‌گریزی و اعتقاد به جدایی حوزه‌های وحی، عقل و عرفان از یکدیگر و همچنین اهتمام بر ظواهر متون دینی، نگاهی متفاوت به نفس و بقای آن دارد. بنظر حامیان این مکتب، نفس جسمي لطیف است که تنها بواسطۀ عوارض با بدن متفاوت است و کمالاتی مانند علم و عقل که حقایقی نوری، مجرد، واحد و خارج از نفس هستند را تنها به افاضة حق‌تعالی دریافت میکند. انسان نه تنها در مبدأ خلقت بلکه تا انتهای آنچه بدان واصل میگردد، همواره جسمانی بوده و خواهد بود. در مکتب خراسان، نفس‌شناسی مقدمه¬یی ضروری برای اثبات بقای نفس است، بگونه‌یی که جاودانگی فرع بر شناخت حقیقت نفس¬ شمرده میشود. نفس که در زندگی دنیا، در کنار بدن زیست میکند، در برزخ، بدون نیاز به بدن و بطور مستقل و با هیئتی شبیه بدن، باقی مانده و به حیات خویش ادامه میدهد، اما در عالم آخرت به بدن دنیوی برگردانده ¬شده و در کنار آن متنعم یا معذب میگردد. این دیدگاه با اشکالاتی روبروست؛ از جمله 1) لازمۀ جسم‌انگاری نفس اینست که معاد روحانی و معاد جسمانی، دو اسم برای یک مسمی باشند، 2) دیدگاه این مکتب، در برخی موارد، انسجام و سازگاری درونی نداشته و در آن پراکندگی آراء دیده میشود و 3) برخی مفاهیم و مسائل مربوطه بدرستی تبیین نشده‌اند. در پژوهش حاضر، با روش تحلیلی‌ ـ کتابخانه¬‌يي، دیدگاه سه تن از شخصیتهای برجستۀ این مکتب دربارۀ حقیقت نفس و بقای آن، تبیین و ارزیابی شده است.
صفحات :
از صفحه 177 تا 208
  • تعداد رکورد ها : 33