آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3125
تأمّلی در ماهیت تصدیق
نویسنده:
مجتبی قربانی ، احمد غفاری قره‌ باغ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم به حضوری و حصولی تقسیم می‌شود. در علم حضوری، علم و معلوم عین هم هستند؛ اما در علم حصولی، علم غیر از معلوم است. علم حصولی را به حضور صورت شیء در عقل تعریف کرده‌اند. علم حصولی به تصور و تصدیق تقسیم می‌شود. در باب ماهیت تصدیق، دیدگاه‌های مختلفی مطرح است که می‌توان آنها را به سه دسته کلی، تقسیم کرد. یک گروه تصدیق را امری مرکب و اعم از حکم و تصورات محکوم‌علیه و محکوم‌به می‌دانند. دسته دوم تصدیق را به تصور همراه با حکم و دسته سوم آن را به حکم و اذعان تعریف می‌کنند؛ هرچند در تبیین ماهیت حکم و تفسیرِ تصور همراه حکم، اختلاف وجود دارد. تصدیق عبارت است از فهم صدق قضیه. از طرفی تصور صدق نیز علم به صدق قضیه است. با دقت در تفاوت‌هایی که بین فهم صدق و تصور صدق وجود دارد، می‌توان ماهیت تصدیق را شناسایی کرد. با شناخت ماهیت تصدیق راه برای بازتعریف علم حصولی هموار می‌شود.
صفحات :
از صفحه 111 تا 135
خدا، انسان و رابطه آنها از دیدگاه ابن سینا و ژیلسون
نویسنده:
سوسن بهشتیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در سه بخش به بررسی مسئله "خدا، انسان و رابطه آنها" از دیدگاه ابن‌سینا و ژیلسون پرداخته است . ابتدای هر دو بخش نظرات ژیلسون و ابن‌سینا در مورد "خداوند" می‌باشد. سپس مسئله "انسان" مطرح گردیده است . و آخر هر دو بخش نیز بازگوئی مسئله "رابطه خدا و انسان" است . بخش سوم مقایسه اجمالی و نتیجه‌گیری نظرات مطرح شده می‌باشد. این مساله روشن می‌سازد که خداوند به نظر هر دوی آنها از لحاظ فلسفی قابل اثبات است و آنان براهین تقریبا مشترکی برای اثبات خداوند یگانه ارائه داده‌اند. هر چند نوع براهین آنها صد درصد یکسان نیست . صفات خداوند از دیدگاه ایشان صفات تقریبا یکسانی است و این یکسانی تا حدودی به جهت تکیه آنها بر مطالب دینی می‌باشد. از دیدگاه آن دو جهان متکثر ناشی از ذات واحد خداوند است . اگرچه آنان در نحوه بیان صدور کثرت از وحدت به شیوه یکسانی سخن نگفته‌اند. در مورد نفس انسانی نیز آن دو تعاریف مشترکی ا نفس ارائه می‌دهند و ژیلسون معتقد است که تعریف ابن‌سینا در این دیدگاه کاملتر ارائه شده است . آن دو به اثبات نفس انسانی پرداخته و معتقد به حدوث و وحدت و جوهریت و تجرد و خلود نفس هستند و برای این مطالب دلائلی ذکر می‌کنند که در بعضی جهات مشترک است . نفس و بدن را در عین تغایر، مرتبط دانسته و برای نفس قوایی را نام می‌برند. انسان را موجودی مدرک معرفی کرده و علم او را توضیح می‌دهند گرچه تا حدودی با هم اختلاف دارند. سعادت او را در تقرب و معرفت الهی دانسته و او را در دایره قوانین الهی مختار می‌داند. آنان با بیان قدم خداوند و حدوث عالم - که به نظر هر دو از راه ایمان به طور یقینی می‌توان به آن پی برد، تقدم ذاتی خدا را بر جهان نشان می‌دهند. معتقد به تاثیر علل ثانویه و وسایط فیض الهی در جهان بوده و انواع علل موثر در جهان را توضیح می‌دهند. غایت انسانها را وصول به خیر اعلی که خداوند است معرفی می‌کنند و معتقدند که انسان با عشقی درونی به سوی این غایت در حرکت است . در نظر آن دو وحی و وجود پیامبران ضرورت داشته و نشانه‌ای از کرامت و خلافت انسان است . مباحث مطروحه روشن می‌سازد که بین ژیلسون به عنوان یک فیلسوف نوتومائی و ابن‌سینا به عنوان یک فیلسوف مشاء، نقاط اشتراک فراوانی است که یی از دلایل آن روش مشترک فلسفی هر دو یعنی روش مشاء و بهره‌گیری از عقل بوده و دلیل دیگر عقیده مشترک آنها در سازگاری عقل و دین می‌باشد که در بسیاری موارد موجب اشتراک نظر گردیده هر چند اختلافاتی در بیان مطالب دارند.
بررسی قوه خیال از دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
حسن متفکر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان این پایان‌نامه "بررسی قوه خیال از دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا" است ، در آن آرا و نظرات دو فیلسوف نامدار و عظیم‌الشان جهان اسلام درباره قوه خیال مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته است . قوه خیال یکی از قوای مدرکه باطنی نفس در انسان است که تجرد آن مورد اختلاف این دو شخصیت برجسته، بی‌نظیر و صاحب مکتب در فلسفه اسلامی واقع شده است . استاد شهید مرتضی مطهری درباره ابن‌سینا، رئیس مکتب مشاء می‌گوید: (بوعلی حسین‌بن‌عبدالله ابن‌سینا اعجوبه دهر و نادره روزگار شناختش یک عمر و شناساندنش کتابی بسیار قطور می‌خواهد) و درباره ملاصدرا بنیان‌گذار و قهرمان حکمت متعالیه گفته است : (محمدبن‌ابراهیم قوامی‌شیرازی معروف به ملاصدرا و صدرالمتالمین حکیم الهی و فیلسوف رباین بی‌نظیری [است ] که حکمت الهی را وارد مرحله جدیدی کرد) ابن‌سینا مانند فلاسفه قبلی در مجموع ارا و نظرات خود بر مادی بودن قوه خیال و سایر قوای باطنی نفس در انسان معتقد شده و استدلال نموده است ، اگر چه در کتاب المباحثات خود در مادی بودن آن تشکیک نموده و بر تجردش دلیل آورده است . ولی صدرالمتالهین معتقد است قوه خیال و سایر قوای باطنی نفس در انسان مجرد از ماده‌اند و بر تجرد آن دلایل و براهین زیادی اقامه کرده و نیز به تمامی دلایل شیخ‌الرئیس و جمهور مبنی بر مادی بودن قوه خیال، پاسخ داده است اثبات تجرد قوه خیال از لحاظ "معرفه‌النفس " و "معادشناسی" دارای اهمیت فوق‌العاده‌ای است و درباه هر یک از آن دو نتایج و فواید مهمی را در پی دارد و مبنای حل بسیاری از مسایل در این دو موضوع اساسی است . این پایان‌نامه در سه فصل تدوین یافته است : فصل اول، تعاریف و کلیات است و جایگاه ویژه قوه خیال را تبیین می‌کند. فصل دوم، به دلایل مادی و مجرد بودن قوه خیال اختصاص دارد و دلایل ابن‌سینا را در مادی بودن قوه خیال به همراه پاسخ ملاصدرا و دلایل صدرا را در تجرد آن بیان می‌کند. فصل سوم، برخی از نتایج و فواید تجرد قوه خیال را در دو بعد "معرفه‌النفس فلسفی" و "معادشناسی" یادآرود می‌شود و اهمیت آنها را بیان می‌کند و نیز به برخی از معضلات و مشکلاتی که اعتقاد به مادی بودن قوه خیال در انسان‌شناسی و معاد جسمانی در پی دارد اشاره دارد.
بررسی اختلافات ابن رشد و ابن سینا در حوزه فلسفه اولی
نویسنده:
علی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در امور عامه، ابن سینا معتقد به امکان وجود بالفعل نامتناهی در موجودات فاقد وضع است. ابن رشد معتقد است ابن سینا علاوه بر خروج از شیوه فلاسفه ی متقدم دچار تناقض گویی هم شده است،در حالی که ابن سینا خود متعرض اشکالات ابن رشد شده و آنها را دفع کرده است. ابن سینا معتقد به عروض تحلیلی وجود برماهیت است. ابن رشد هم اصل عروض وجود بر ماهیت را نقد کرده و هم آنرا مستلزم تسلسل دانسته است، در حالی که چون عروض خارجی مراد نیست اشکالات ابن رشد هم وارد نیست. از نظر ابن رشد دو نوع ممکن داریم: حقیقی و ضروری، لذا او تقسیم موجودات به ممکن و واجب توسط ابن سینا را دچار مغالطه اشتراک لفظ در مورد واژه ممکن می داند در حالی که مراد ابن سینا امکان ذاتی است و شامل هر دو نوع امکان مورد نظر ابن رشد می شود. ابن رشد وجوب غیری ممکن بالذات را مستلزم انقلاب ماهیت می داند در حالی که وجوب غیری مربوط به وجود ممکن است نه ماهیت آن. ابن رشد در بحث حدوث اولا تعلق فعل را به وجود بالقوه می داند نه بالفعل و ثانیا معتقد است جهان از سنخ اضافه نیست بلکه جوهر است پس سخن ابن سینادر مورد احتیاج جهان به فاعل، پس از احداث تام نیست . در حالی که مراد ابن سینا تعلق فعل به وجود بالفعل نیست ضمن اینکه ابن سینا معتقد است چون جهان از امکان ذاتی خود منفک نمی شود لذا همواره محتاج علت است.ابن رشد در قاعده الواحد ضمن پذیرش اصل قاعده، معتقد است ابن سینا فاعل محسوس را قیاس به فاعل غیر محسوس کرده است و همچنین تبیین نحوه صدور کثرت از واحد قابل نقد است. در حالی که ابن سینا سخن خود را معلق بر فهم درست معنای وحدت کرده و دچار قیاس فاعل نامحسوس با محسوس نشده است. در الهیات بالمعنی الاخص ابن رشد در مسأله فیض یا صدور معتقد است نظریه فیضی که ابن سینا روایت می کند اصلا معنی ندارد زیرا علت ایجادی اگر موجود را موجود کند تحصیل حاصل است و اگر معدوم را موجود کند اجتماع نقیضین است، در حالی که ابن سینا هیچکدام از این اقوال را نمی گوید او معتقد است فاعلیت در عرصه وجود است و مبدأ فیاض وجود را ایجاد می کند. در برهان صدیقین ابن رشد معتقد است که محور برهان صدیقین بر استحاله تسلسل است و طبق تعریف ابن سینا از ممکن امکان اثبات تسلسل وجود ندارد در حالی که ابن سینا به هیچ وجه برهان خود را مبتنی بر تسلسل نکرده و حتی تصریح می کند اگر قائل به تسلسل هم شدیم از پذیرش موجودٌ ما می توان وجود واجب را اثبات کرد و همین برهان صدیقین است. در مورد علم خداوند به جزئیات ابن سینا معتقد است خداوند به جزئیات علم دارد اما به نحو کلی نه به نحو جزئی. برداشت ابن رشد این است که ابن سینا منکر علم خداوند به جزئیات است در حالی که اینگونه نیست. در مسأله عدم جسمانیت خداوند خلاصه سخن ابن سینا آن است که اجزای امور جسمانی بر آنها تقدم دارند و این با مبدئیت خداوند برای ماسوی الله سازگار نیست. ابن رشد تذکر می دهد که در صورتی که ما معتقد به بساطت جسم شدیم برهان ابن سینا درباره عدم جسمانیت خداوند هم از کار می افتد، اما این سخن با مبانی ارسطویی ابن رشد سازگاری ندارد. در تحلیل معجزه انبیاء ابن سینا تحقق معجزه را ناشی از قدرت نفس نبی می داند و ابن رشد بدون تعرض به محتوای سخن ابن سینااصل ورود به حوزه مباحث اختصاصی شرع توسط یک فیلسوف را تخطئه می کند..
بررسی و نقد مُثُل از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا با تأکید بر نقش آن در معرفت شناسی
نویسنده:
ایرج اسدی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف غایی ازاین تحقیق همان طوری که ازعنوان آن پیداست بررسی دیدگاه های دو فیلسوف بزرگ جهان اسلام یعنی ابن سینا و صدرالمتالهین پیرامون مثل افلاطونی با تاکید برنقش آن درمعرفت شناسی است. ابن سینا به عنوان یکی از مخالفین سرسخت مثل و ملاصدرا که یکی از مدافعین مثل است که بعضی از استدلال های هرکدام همراه با بررسی و نقد آن در این نوشتار آورده شده است و درادامه، ارتباط مثل بااصالت وجود واعتباری بودن ماهیت و جایگاه آن در مراتب هستی، واستدلال بر توانایی عقلانی بشر در مسائل ماوراءالطبیعه، و تبیین صدور موجودات از وحدت به کثرت، و ارتباط وحدت و کثرت با توجه به دیدگاه اشراق و مشاء و بیان نقاط ضعف وقوت آن دو دیدگاه و همچنین ارتباط مثل با تشکیک وجود وعالم ماده، در ادامه مطلب، به تبیین معرفت فلسفی صدرائیون نقش آن در شناخت مثل، و ارتباط مجردات و عالم ماده، و ارتباط مثل با واجب الوجود بالذات که در باب معرفت شناسی آن معرفتی حائز اهمیت و یقینی است که دو طرف قضیه یعنی مبداُ و منتها مورد غفلت قرار نگیرد. در پایان مبرهن ساختیم که علت مخالفت یا موافقت حکیمان درمسئله مثل به مبانی معرفت شناختیو هستی شناختی آنان در این مساله بر می گردد.
بررسی نسبت میان واقعیت و وجود در اندیشه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
محمود حسن زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی نسبت واقعیت به وجود یکی از مباحث مهم در حوزه فلسفه است که به طور خاص در فلسفه الهی و به نحو اخص در فلسفه اسلامی مطرح است. موضوع اصلی این رساله "بررسی نسبت واقعیت به وجود از دیدگاه ملا صدرا و بو علی سینا" است که با استفاده از شیوه تحلیلی توصیفی، دیدگاه‎های سه مکتب مشّاء، اشراق و حکمت متعالیه بررسی شده است. تحقیقات نگارنده به این امر منتهی شده که دیدگاه‌های هر سه مکتب در نگاهی کلان، با هم قابل جمع است، و تفاوت آنها در نحوه نگرش به مسأله است. بوعلی- نماینده شاخص مکتب مشّاء- به عنوان یکی از پیروان اصالت وجودبا تبیینی که از علّیت و قواعد مترتب بر آن- علی الخصوص قاعده الواحد- دارد توانسته واقعیت و قوس نزول را بر همین اساس تبیین کند و به تبع آن، قایل به حقایق و وجودات متباین شود؛ به نحوی که هر موجودی دارای حقیقتی فی نفسه است که دارای منشاء خاص خود است. اما ملا صدرا- بانی مکتب حکمت متعالیه- با استناد به تشکیک وجود، کثرت عرضی را انکار، و کثرت طولی وجود را در ابتدا می‌پذیرد و به نحوی منکر رابطه علّیت در قوس نزول می شود. ایشان با پذیرش تشکیک در وجود در نهایت راهی جز پذیرش حقیقت شخصیه وجود ندارد و تنها حقیقت فی نفسه را برای واجب الوجود قایل می شود و تمام موجودات را مظاهر و تجلّیات اسماء و صفات واجب می‌داند. در نتیجه ایشان در خصوص مفهوم وجود قایل به اشتراک معنوی وجود می شود. مکتب اشراق توانسته قوس نزول را بر اساس دو رکن اساسی بنا کند که عبارتند از علّیت و تشکیک. از یک طرف متعلّق جعل و ایجاد می‌بایست اموری باشند که نه واجب باشند و نه ممتنع، بلکه ممکن باشند، و از طرف دیگر رابطه علّت و معلول را بر اساس اشراق نور و مشاهده تبیین می‌کند، که رابطه تشکیکی است.کلید واژه ها: واقعیت، وجود، فلسفه مشّاء، فلسفه اشراق، حکمت متعالیه، صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ابن سینا، حسین بن عبدالله.
مقایسه دلالتهای تربیتی فلسفه مشاء و اشراق با تاکید بر آراء ابن سینا و سهروردی
نویسنده:
سمیه حسین زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر بحث هایی که امروزه درباره‌ی تعلیم و تربیت اسلامی در جریان است، توجه بسیار اندکی به دیدگاه‌های آن دسته از فیلسوفان و حکیمان مسلمان شده است که طی قرن ها، با نظر به پرسش‌های اساسی‌ای نظیر انسان کیست؟، سرشتش چیست؟، از کجا می‌آید؟ و به کجا می‌رود؟، در مورد غایت تعلیم و تربیت به تامل پرداخته‌اند. آن‌ها نوعی فلسفه‌ی تعلیم و تربیت عرضه کرده‌اند که، در عین وفادار ماندن به ماهیت انسان با نظر به ماهیت و کمال او، نقش زمینه و بستری را برای ایجاد نه فقط فلسفه‌ی اسلامی، بلکه علاوه بر آن برای ایجاد علم تجربی اسلامی ایفا کرد. دیدگاه‌های فیلسوفان اسلامی درباره‌ی تعلیم و تربیت نشان دهنده‌ی شاخه‌ی مهمی از درخت سنت عقلی اسلام است که در تعالیم قرآن و احادیث ریشه دارد. هیچ دغدغه‌ی جدی نسبت به تعلیم و تربیت اسلامی امروزه نمی‌تواند نسبت به این میراث هزار ساله بی‌توجه بماند و هیچ گزارش و شرحی از تعلیم و تربیت اسلامی که عمق، گستره، جامعیت و نیز ارزش و اهمیت عملی در خور توجه تصورات و دیدگاه‌های فیلسوفان اسلامی در باب تعلیم و تربیت را لحاظ نکند، نمی تواند کامل و جامع به شمار آید.این تحقیق به روش توصیفی سعی دارد آراء دو مکتب مشاء واشراق را مبتنی بر نظرات دومتفکر برجسته این دو مکتب یعنی ابن سینا و سهروردی در مورد این موضوعات ودلالتهای تربیتی آنها را ارایه دهد.
تقریر و تحلیل انتقادی ادراک عقلی از نظر ابن‌سینا، ابن‌ رشد، فخر رازی
نویسنده:
مجید سرآبادانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کیفیت حصول ادراکات عقلی و نحوه واقع نمایی آنها از موضوعات مهم در فلسفه و کلام است . در این باره نظریات متفاوتی از سوی فلاسفه و متکلمان ارائه شده است . ابن‌سینا، فیلسوف بزرگ مشائی در جهان اسلام، پیدایش ادراکات حسی و خیالی مبتنی می‌کند و مطالعه صور ادراکی جزئی را به منظور حصول استعداد نفس در اتصال با عقل فعال امری ضروری می‌داند. او قائل به مراتب چهارگانه هیولانی، بالملکه، بالفعل و مستفاد برای نفس ناطقه است . از نظر او وصل به مرتبه عقل مستفاد، که همان مرتبه دریافت معقولات و مطالعه بالفعل و مستفاد با عقل فعال است . ابن‌سینا عقل فعال را حافظ و مفیض صور عقلی می‌داند. او اتحاد عقل را با معقولات و با عقل فعال انکار می‌کند و عقل فعال را در آخرین مرتبه از سلسله عقول خارج از نفس قرار می‌دهد. از آنجا که عقل فعال افاضه‌کننده صور نوعیه نیز هست لذا می‌تواند صور عقلیه مطابق با واقع و نفس الامر را بر نفس ناطقه افاضه نماید. از نظر ابن‌سینا خطای در اندیشه از هزنی‌های قوه متخیله حاصل می‌شود و با استفاده از موازین منطقی می‌توان به شناخت صحیح دست یافت . ابن‌رشد، شارح معروف ارسطو نیز حصول ادراکات عقلی را متوقف بر ادراکات حسی و خیالی می‌داند. او صور ادراکی را به معانی کلی و معانی شخصی تقسیم می‌کند و ادراک شخصی را شامل ادراکات حسی و خیالی می‌داند. از نظر ابن رشد، ادراک عقلی توسط نفس ناطقه که عقل نامیده می‌شود تحقق می‌یابد و بر ادراک معانی عام مجرد از هیولی اطلاق می‌گردد. او در پیدایش ادراکات عقلی بر وجود عقل فعال تاکید می‌کند. از نظر ابن‌رشد عقل فعال فقط محرک عقل هیولانی است که با معقول ساختن صور ادراکی خیالی، موجب به فعلیت رسیدن عقل هیولانی می‌شود. او اشاره‌ای به این مطلب ندارد که عقل فعال، حافظ صور عقلی است . ابن‌رشد به پیروی از ارسطو، نفس را به صورت منطبع در ماده می‌داند، از این رو قول به حدوث و فنای آن را می‌پذیرد، لیکن براساس تقیدات شرعی خود، این عقیده را می‌پذیرد که نفس ، امری باقی است . فخررازی، متکلم بزرگ اشعری، اگر چه همانند ابن‌سینا و ابن‌رشد نفس را در ابتدای خلقت آن فاقد هر گونه ادراک و معرفتی معرفی می‌کند لیکن از دو جهت به مخالفت با ایشان برمی‌خیزد، جهت اول اینکه او علم و ادراک را حالتی اضافه نفس با اشیا حاصل می‌شود و تحقق آن مشروط به حصول صورت ادراکی در نفس است . جهت دوم اینکه از نظر او، نفس از راه تفکر و استنتاجهای منطقی به تکثیر معلومات می‌پردازد و در کسب معلومات ، نیازی به عقل فعال وجود ندارد. فخررازی قوای مختلف حس و خیال را آلات و شرایط حصول معرفت می‌داند. از نظر او ادراکات مختلف حسی، خیالی، وهمی و عقلی، انواع مختلف ادراک‌اند نه مراتب مختلف تجرید. قوای عامله و عالمه و مراتب چهارگانه عقل نیز از نظر فخزرازی به منزله استعداد نفس در تدبیر بدن و دریافت علوم تلقی می‌شوند.
مقایسه تطبیقی برخی از مسائل فلسفی در فلسفه سینوی و ابن رشدی
نویسنده:
منیره سیدمظهری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چیستی وهم، نسبت آن با عقل و نقش آن در اخلاق و عرفان نزد ملاصدرا
نویسنده:
نفیسه ترابی، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
واهمه در میان قوای نفس قوه ای مهم است که علاوه بر جایگاه مهمی که در نفس شناسی دارد در سایر حوزه های پژوهشی مانند معرفت شناسی، اخلاق و عرفان نیز نقش آفرینی می کند. واهمه در نسبت با عقل دو جنبه مطیع و سرکش دارد. از یک سو در درک معانی جزئی به عقل خدمت می کند و از سوی دیگر، سبب خطای ذهن در امور کلی می شود. بنا بر نظر ملاصدرا، وهم قوه ای غیرمستقل و دارای مرتبه ای از تجرد و به منزله عقل نازل است. قوه واهمه از این حیث که سبب به خطا افکندن ذهن می شود، بیش از جنبه دیگر آن مورد توجه فلاسفه است. به گونه ای که ملاصدرا آن را شیطان درون و راه نفوذ شیطان به نفس آدمی می داند. طبق دیدگاه او جنبه گمراه کننده واهمه به مدد خواطر شیطانی، علاوه بر آن که منشأ بروز برخی رفتارهای انسان است، در مسیر سلوک نیز موانعی برای سالک راه حق ایجاد می کند. در این مقاله ضمن بررسی چیستی وهم و نسبت آن با عقل نزد ملاصدرا، نقش آن را در اخلاق و عرفان بررسی می کنیم.
صفحات :
از صفحه 55 تا 69
  • تعداد رکورد ها : 3125