جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
تحلیل انتقادی آرائ فلسفی ابوالبرکات بغدادی در کتاب المعتبر
نویسنده:
محمدرضا زمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابوالبراکات بغدادی (560 - 470 هق) یکی از منتقدین فلسفه ابن سینا محسوب می شود. او که در فلسفه و طب، سرآمد دوران است. دارای تلیفات متعددی است که مهمترین آنها کتاب ((المعتبر)) است. از نظر ابوالبرکات، هیولای اولی همان معنای جسمیت است و وجود مستقل ندارد. او مکان و خلا را جسمی می داند که دارای ابعاد سه گانه (طول، عرض، عمق) اند. او زمان را امری ما بعدالطبیعی دانسته و آن را به مقدار وجود تعریف می کند که توسط معرفت اولی قابل درک است و جوهریت مستقل زمان را دلیل قدمت و عدم تناهی آن می داند. او علت را از مصادیق فاعل دانسته و در بحث حدوث و قدم عالم، شیوه متکلمان را پیموده است. علم از نظر ابوالبرکات، از مقوله اضافه است، نه صورت منطبع در ذهن.ابوالبرکات، تعریف ارسطوئی و سینوی ((نفس)) را نمی پذیرد. او نفس را قوه ای حال در بدن می داند که بوسیله آن، افعال خود را با شعور و معرفت انجام می دهد. از نظر او وجود نفس، وجودی بدیهی است که توسط ((معرفت اولیه)) یا ((معرفت بدون تمییز)) درک می شود. ابوالبرکات، نورالانوار را به خداوند اطلاق نموده است و وحدانیت و بساط خداوند را مرهون واجب الوجود بودن او می داند. از نظر او، تمام موجوادت - اعم از جزییات یا کلیات - مشمول علم باری تعالی می باشند. بنابر اعتقاد ابوالبرکات، خداوند صاحب اراده ای متجدد است که متعلق این ارادهها، جزییات متغیره اند و اراده دائم خداوند نیز موجب استمرار افعال می گردد.ابوالبرکات، وجود عقل فعال مدبر نفوس را نمی پذیرد و تعداد عقول را به اندازه تعداد موجودات ذکر می کند. او همچنین نظریه صدور از دیدگاه مشائیان بر مبنای قاعده الواحد را مردود می داند و به ارائه نظریه جدیدی در این خصوص می پردازد.
بررسی تحلیلی و نقد روش تفسیر عرفانی با نگاهی بر تفاسیر "لطائف‌الاشارات ، کشف‌الاسرار، التاویلات‌النجمه، تفسیر مسنوب به ابن‌عربی"
نویسنده:
محسن قاسم پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تفسیر قران کریم بروزگار رسول‌الله (ص ) آغاز شد، در دوره صحابه دامن گشود و در زمان تابعین گسترده گشت . با ورود جریانهای فکری گونه به حوزه فرهنگ اسلامی، و گسترش نیازها، نگاه به قران کریم و تفسیر آن، گونه‌های مختلفی پیدا کرد و بدین‌سان جریانهای تفسیری شکل گرفت . تفسیر عرفانی که تاویل اصلی‌ترین نماد برجسته آن است نیز در چنین حال و هوایی شکل گرفت . پیشینه تفسیر عرفانی که بالحاظ مبانی و روش از دیگر روشها کاملا متمایز است به متون دینی قبل از اسلام و حتی مکاتب بشری یونان باستان می‌رسد. عمده‌ترین جریانات تاویل‌گرا در اسلام را، اسماعیلیان، فلاسفه اخوان الصفایی، حکمای مکتب اشراق و عارفان و صفویان رقم زده‌اند. در این پژوهش تاریخ تاویل و علل گرایش و نتایج آن وارسی شده است . تاثیرپذیری برخی متفکران مسلمان از اندیشه‌های خارج از فرهنگ اسلام غیرقابل انکار است . اما این نیز بدیهی می‌نماید که در قران، علائم و شواهدی وجود دارد که مفسران را به قناعت نکردن به مفاهیم ظاهری و سطحی و لزوم تدبر و کوشش برای رهیافت به معانی باطنی مقولات دینی تحریض کرده است . عارفان در دست‌یابی به مقصود یاد شده، همه از یک روش تبعیت نمی‌کنند و عرفان در تقسیمی کلی به عرفان نظری و عملی تقسیم می‌شود، تفاسیر عرفانی نیز بر همین اساس به دو بخش نظری و عملی تقسیم پذیرند. در تفاسیر عرفانی نظری، مفسران در کشف آموزه‌های الهی، بیشتر به پیشینه‌های نظری و تئوریک توجه دارند. در حالیکه در بخش دیگر، مفسران بر این باورند که در پرتو تهذیب نفس ، می‌توان به حقایقی دست یافت . که با اشاره قابل تبیین خواهد بود. با اینهمه عارفان در یک سلسله مبانی تفسیر با هم اشتراک نظر دارند. اصل ظاهر و باطن، تاویل و تمثیل‌گرایی، تکیه بر معرفت قلبی و ذوقی و اعتقاد به کشف و الهام، از جمله این مبانی است که عارفان بر آن، اجماع دارند. در بین تفاسیر مورد بررسی قرار گرفته در این رساله، تفسیر منسوب به این عربی" به تفاسیر تئوریک و نظری شبیه‌تر و تفاسیر "لطائف‌الاشارات " ،"کشف‌الاسرار" و "التاویلات‌النجمه" با تفاسیر اشاری، قرابت بیشتری دارد. تاویل آیات و احادیث به منظور اثبات نظریه عرفانی مفسر، کمابیش در تمام این جریانات تفسیری وجود دارد.
تقریر و تحلیل انتقادی ادراک عقلی از نظر ابن‌سینا، ابن‌ رشد، فخر رازی
نویسنده:
مجید سرآبادانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کیفیت حصول ادراکات عقلی و نحوه واقع نمایی آنها از موضوعات مهم در فلسفه و کلام است . در این باره نظریات متفاوتی از سوی فلاسفه و متکلمان ارائه شده است . ابن‌سینا، فیلسوف بزرگ مشائی در جهان اسلام، پیدایش ادراکات حسی و خیالی مبتنی می‌کند و مطالعه صور ادراکی جزئی را به منظور حصول استعداد نفس در اتصال با عقل فعال امری ضروری می‌داند. او قائل به مراتب چهارگانه هیولانی، بالملکه، بالفعل و مستفاد برای نفس ناطقه است . از نظر او وصل به مرتبه عقل مستفاد، که همان مرتبه دریافت معقولات و مطالعه بالفعل و مستفاد با عقل فعال است . ابن‌سینا عقل فعال را حافظ و مفیض صور عقلی می‌داند. او اتحاد عقل را با معقولات و با عقل فعال انکار می‌کند و عقل فعال را در آخرین مرتبه از سلسله عقول خارج از نفس قرار می‌دهد. از آنجا که عقل فعال افاضه‌کننده صور نوعیه نیز هست لذا می‌تواند صور عقلیه مطابق با واقع و نفس الامر را بر نفس ناطقه افاضه نماید. از نظر ابن‌سینا خطای در اندیشه از هزنی‌های قوه متخیله حاصل می‌شود و با استفاده از موازین منطقی می‌توان به شناخت صحیح دست یافت . ابن‌رشد، شارح معروف ارسطو نیز حصول ادراکات عقلی را متوقف بر ادراکات حسی و خیالی می‌داند. او صور ادراکی را به معانی کلی و معانی شخصی تقسیم می‌کند و ادراک شخصی را شامل ادراکات حسی و خیالی می‌داند. از نظر ابن رشد، ادراک عقلی توسط نفس ناطقه که عقل نامیده می‌شود تحقق می‌یابد و بر ادراک معانی عام مجرد از هیولی اطلاق می‌گردد. او در پیدایش ادراکات عقلی بر وجود عقل فعال تاکید می‌کند. از نظر ابن‌رشد عقل فعال فقط محرک عقل هیولانی است که با معقول ساختن صور ادراکی خیالی، موجب به فعلیت رسیدن عقل هیولانی می‌شود. او اشاره‌ای به این مطلب ندارد که عقل فعال، حافظ صور عقلی است . ابن‌رشد به پیروی از ارسطو، نفس را به صورت منطبع در ماده می‌داند، از این رو قول به حدوث و فنای آن را می‌پذیرد، لیکن براساس تقیدات شرعی خود، این عقیده را می‌پذیرد که نفس ، امری باقی است . فخررازی، متکلم بزرگ اشعری، اگر چه همانند ابن‌سینا و ابن‌رشد نفس را در ابتدای خلقت آن فاقد هر گونه ادراک و معرفتی معرفی می‌کند لیکن از دو جهت به مخالفت با ایشان برمی‌خیزد، جهت اول اینکه او علم و ادراک را حالتی اضافه نفس با اشیا حاصل می‌شود و تحقق آن مشروط به حصول صورت ادراکی در نفس است . جهت دوم اینکه از نظر او، نفس از راه تفکر و استنتاجهای منطقی به تکثیر معلومات می‌پردازد و در کسب معلومات ، نیازی به عقل فعال وجود ندارد. فخررازی قوای مختلف حس و خیال را آلات و شرایط حصول معرفت می‌داند. از نظر او ادراکات مختلف حسی، خیالی، وهمی و عقلی، انواع مختلف ادراک‌اند نه مراتب مختلف تجرید. قوای عامله و عالمه و مراتب چهارگانه عقل نیز از نظر فخزرازی به منزله استعداد نفس در تدبیر بدن و دریافت علوم تلقی می‌شوند.
  • تعداد رکورد ها : 3