مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 301
بررسی مراتب هستی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:اردشیر امیری؛ استاد راهنما:عین الله خادمی؛ استاد مشاور :محمد ذبیحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر مربوط به بررسی مراتب هستی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا و وجوه تشابه و تمایز دیدگاه های این دو فیلسوف می باشد. در فصل اول رساله به بیان کلیات پرداخته شده است. در فصل دوم به بیان دیدگاه سهروردی در مورد وجود و مراتب عالم ، و همچنین بیان دیدگاه های او اشاره شده است، سهروردی یک فیلسوف اشراقی است، و بر همین اساس مبنای فلسفه او نور است، وی معتقد است که اصالت با نور است، و بر همین مبنا مراتب هستی را به چهار دسته تقسیم می کند که عبارتند از؛ نور قاهر«نورالانوار»، عقول یا انوار طولیه، نفوس یا انوار عرضیه. این سه مرتبه، از انوار، انوار قائم بالذات هستند. هیأت های مثالی، مادی، جمادی، نباتی، حیوانی، این مرتبه از نور، قائم بالغیر است. سهروردی دیدگاه های خود را در باره مراتب هستی، بر مبنایی مشایی و مشایی با نگرش انتقادی و همچنین بر مبنای حکمت اشراقی تقریر نموده است. همچنین در یک تقسیم بندی کلی مراتب عالم را به؛ عالم انواره قاهره (عقول)، عالم انوار مدبره(نفوس)، عالم برزخیان (اجسام)، عالم مثل معلقه یا خیال، تقسیم می نماید و در ادامه نیز برای اثبات مراتب عالم از قاعده امکان اشرف را به کار می برد. در فصل سوم این رساله دیدگاه ها و نظرات ملاصدرا بیان شده است، ملاصدرا که یک فیلسوف طرفدار اصالت وجود است، او نیز مراتب عالم هستی را به سه دسته یعنی؛ عالم محسوسات، عالم مثال، عالم معقولات، که هر کدام از این عوالم تعریف خاص خود را دارند، محسوسات که همان عالم دنیوی است، یعنی ماده. عالم مثال، همان عالم صور است. و عالم معقولات، همان عالم است که مجرد از ماده است. ملاصدر با تأثیرپذیری از حکمت اشراقی و مشایی، عامل اصلی پیدایش کثرت در عقل اول و سایر عقول را، حیثیات اعتباری معرفی می‌کنند. صدرا نیز همانند سهروردی برای اثبات مراتب هستی در فلسفه خود قاعده امکان اشرف را به کار برده است.وی معتقد است،وجود منبسطنفس صدور حقیقی حضرت حق است نه صادر اول،ملاصدرا نیز دیدگاه های خود را در باره مراتب هستی ،بر مبنای مشایی ،عرفانی تقریر نموده است.فصل چهارم این رساله نیز به بیان دیدگاه های این دو فیلسوف بزرگ در بحث مراتب هستی می باشد،که در آن ضمن بررسی دیدگاه آنها بیان می شود.
مبانی هستی شناختی هکسیس پاسخ ارسطو به پرسشهای سقراطی از دانش و فضیلت
نویسنده:
نویسنده:محمد جولايي؛ استاد راهنما:محمدرضا حسيني بهشتي؛ استاد مشاور :جمال الدين ميرشرف الدين
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
اگر ما پاسخِ پرسشهای سقراطی از چیستی معرفت و فضیلت‌ها را از ارسطو بخواهیم، او به ما خواهد گفت که همگی آن‌ فضیلت‌ها و معرفت‌ها هکسیس هستند. مفسران مدرن ارسطو تحت تأثیر آموزه‌های دکارت و کانت، هکسیس را اینهمان با عادت و صرف تکرار مکانیکی پدیده‌های یکسان فهم می‌کنند. تحت این رویکرد تفسیری، از هکسیس همچون پدیداری غیرعقلانی، غیرآزاد و مقلّدانه تعبیر می‌شود. طی سه دهه‌ی اخیر نظریه مکانیستی هکسیس آماج انتقادات متعددی قرار گرفته است. ایده‌ی مشترک این مجموعه تحقیقات انتقادی تأکید بر هویت دوگانه‌ و سیالیت مرزی مفهوم مورد مطالعه‌ی ماست. هکسیس در میانه‌ی قلمروهای طبیعت و فرهنگ و فرای حوزه‌های اختصاصی شناخت و اخلاق می‌ایستد. به هر دو می‌ماند و همزمان از هر دو فاصله می‌گیرد. «طبیعت ثانوی» اصطلاح رایج فیلسوفان در اشاره‌ی به این دوگانگی ویژه است. اما اغلب تحقیقات پیش‌گفته به نحوی یک‌سویه تنها از زاویه‌دید اخلاق‌پژوهانه یا معرفت‌شناختی به دشواری دوگانگی هکسیس نگریسته‌اند و از مواجهه‌‌‌ای هستی‌شناسانه با مفهوم بازمانده‌اند. در پژوهش حاضر تلاش ما این بوده است که اولا دوگانگی نظری و ساختاری پدیده‌ی هکسیس را در ساحتی فراگیرتر یعنی در هستی خاص آن شناسایی و تبیین کنیم و ثانیاً نشان دهیم که کدام مساله‌های فلسفی بنیادین ارسطو را بر آن داشته است که مفهوم هکسیس را از جهان پزشکی وارد نظام فکری مابعدالطبیعی و اخلاقی خود کند.در برابر تفسیر مکانیستی از هکسیس ما از یک رویکرد ارگانیستی دفاع می‌کنیم و برای این کار به نظریه‌ی اسکندر افرودیسی بازمی‌گردیم و به توسعه‌ی نظری آن می‌پردازیم. هکسیس باید در تلاقی نقد ارسطو به تبیین متفکران پیشین یونان باستان از دو مساله‌ی بسیار مهم حقیقت نفس و واقعیت خیر و شر ملاحظه شود. به جای اصول بنیادینی نظیر اتم، عدد، مثال افلاطونی و هارمونی این هکسیس است که نقش تعیین‌کننده‌ای در مواجهه‌ی ارسطو با مسائل مذکور ایفا می‌کند. نهایتاً کوشش ما متوجه بازگرداندن معانی متکثر هکسیس به معنای نخستینی و دربرگیرنده‌تری است که آن را می‌توان «از آنِ خودسازی و توانِ مهیّا بودگی» نامید. ما وجود خاص هکسیس را در ساختار دوگانه‌ی «هم بالقوه و هم بالفعل» تشریح می‌کنیم که واجد یک اصل ایستایی و یک اصل پویایی است. از دل اصل ایستا مولفه‌های حضور و مقاومت و از اصل پویا مولفه‌های آزادی و انعطاف‌پذیری را استنتاج می‌کنیم.
مطالعه تطبیقی پیدایش هستی و پایان جهان از دیدگاه علامه طباطبایی و استیون هاوکینگ
نویسنده:
نویسنده:سید عیسی موسوی مطلق؛ استاد راهنما:علی کربلایی؛ استاد مشاور :مهدی اخوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر که به موضوع آغاز و فرجام جهان طبیعت از دیدگاه دو اندیشمند معاصر دین و علم علامه سید محمد حسین طباطبایی، و استیون هاوکینگ اختصاص دارد، بر آن است تا به دعاوی و مسائل مطرح شده در دو قلمرو علم و دین، که گاه متعارض، متمایز و یا مکمل یکدیگر است و رابطه‌ی علم تجربی و اندیشه‌ی دینی در این حوزه بپردازد. به این منظور، با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و استیون هاوکینگ مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاه علامه با دو رویکرد تفسیری و عقلی بیان شده است که بنا بر دیدگاه تفسیری، جهان طبیعت مخلوق خداوند و پایان آن تحول و تبدلِ حیات از نظام مادی به نظام اخروی است؛ بنا‌بر دیدگاه عقلی، عوالم وجود(عقل، مثال، ماده)، فعل خداوند است و سرانجام عالم ماده نیز در سیر استکمالی، بازگشت به سوی خداوند است. در قلمرو علمی، دیدگاه استیون هاوکینگ با رویکرد علمی- الهیاتی در دو دوره‌ی فکری وی مورد بررسی قرار گرفته است. بنا‌بر دیدگاه متقدمِ هاوکینگ که مبتنی بر نظریه‌ی نسبیت عام اینشتین است، جهانِ طبیعت آغاز و پایانی محتمل دارد، از این‌رو، امکان وجود خالقی برای آن نیز محتمل است. بنا بر دیدگاه متأخرِ هاوکینگ که مبتنی بر مکانیک کوانتومی است، جهان خودبسنده است، از این‌ رو، نیازمند خالق نیست. بررسی و سنجش دیدگاه این دو اندیشمندِ معاصر دین و علم نشان می دهد که علیرغم اشتراک نظرهایی در چگونگی پیدایش زمان و مکان به عنوان دو ویژگی جهان طبیعت؛ و اشاره هایی به رویدادهای پایان جهان همچون بی‌فروغ شدن ستارگان، این دو اندیشمند در روش ورود به موضوع، منابع شناختی و حدود آن، ماهیت گزاره‌های دینی و علمی، و نحوه‌ی کاربرد اصول فلسفی برای اثبات دعاوی، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. علامه طباطبایی استفاده از یافته‌های اثبات شده‌ی علم تجربی و تفسیر علمی را برای فهم بهتر آیات الهی پذیرفته است. از دیدگاه هاوکینگ، یافته‌های علم تجربی و پیرو آن نظریه‌های علمی در حوزه‌ کیهان‌شناسی، معیار تشخیص اعتقاد یا عدم اعتقاد به وجود خدا هستند. از برآیند این دو نگرش می‌توان گفت یافته‌های علمی که حاصل تجربه است، در معرض آزمون و خطا قرار دارد، و گزاره‌های مبتنی بر آن با حدس و احتمال بیان می‌شود، از این رو، قطعیت آن همواره مورد تردید است. در حالی که گزاره‌های دینی برخاسته از وحی و مصون از هر گونه خطا و اشتباه بوده، بنابراین یقینی است. بر این اساس یافته‌ها و نظریه‌های علم تجربی نمی‌توانند سرچشمه معرفت دینی قرار بگیرند. بر اساس توصیه‌های دین (کتاب و سنت) به پژوهش در طبیعت، علم تجربی نه تنها ممکن است معارض یا متمایز با دین نباشد بلکه می‌تواند به فهمِ بهتر گزاره‌های دینی یاری رساند؛ هر‌چند از این مطلب مهم تاریخی نمی‌توان غافل شد که زایش علوم بیش از آنکه وام‌دار تلقی فلسفی باشد پرورش یافته‌ی دامان اندیشه‌ی دینی بوده است.
بررسی چیستی ظاهر و باطن هستی در «مصباح الهدایه امام خمینی و رساله الولایه علامه طباطبائی »
نویسنده:
نویسنده:اعظم سادات شریفی؛ استاد راهنما:حوران اکبرزاده؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار در صدد بررسی چیستی ظاهر و باطن هستی از منظر امام خمینی و علامه طباطبائی در دو کتاب مصباح الهدایه و رساله الولایه می باشد. مباحث این دو رساله می‌تواند به عنوان مکمل یکدیگر به کار گرفته شود. عمده ی مباحث کتاب مصباح الهدایه پیرامون سریان ولایت و خلافت و نبوت در کل هستی و چگونگی آن در قوس نزول می باشد. در رساله الولایه حضرت علامه با اشاره ی اجمالی به نشئات مربوط به قوس صعود نحوه‌ی سلوک انسان در قوس صعود را متذکر شده اند. طریق اصلی علم یافتن به حقیقت خود و حقیقت هستی توسط انسان طریق معرفت النفس است که هم امام و هم علامه به آن اذعان دارند. با نظر به جایگاه هر یک از عقل و قلب در فهم ظاهر و باطن عالم، در خواهیم یافت که برای وصول حقیقت و باطن عالم باید وجود انسان متحول شود و صرف اطلاع عقلی از مفاهیم برای انسان کافی نیست. توسط عقل می-توان حقایق را به صورت برهانی دریافت و از توهم نجات یافت اما برای ارتباط با خود حقایق باید اصل گوهر وجودی انسان متحول و با حقایق متحد شود. اولین منزل برای رابطه با حق معرفت النفس است. چرا که حق در کل هستی که انسان و ظاهر و باطنش نیز جزوی از این هستی است، سریان دارد. هر حقیقت غیبی به واسطه‌ی نبی ظهور می‌یابد. نبوت در تمام مراتب هستی جاری است. از آنجا که نبی خود مظهر اسم الله است، در هر نشئه متناسب با استعداد موجودات همان نشئه، هر موجودی را به کمال خود می-رساند.
رخداد به مثابه زمان هستی شناسانه و معرفت شناسانه در اولیسِ جیمز جویس
نویسنده:
نویسنده:شوکت اسماعیل‌زاده؛ استاد راهنما:شهریار منصوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
زمانی که نویسندگان مدرنیست از تک گویی درونی به عنوان ارائه غیر واسطه ای و مستقیم اندیشه شخصیت ها استفاده کردند، برخی از فلاسفه به تأثیرات بی واسطه روانشناختی آن علاقه مند شدند. پس هنری برگسون با تفاوت کیفی خود یک دیرند ناب را به عنوان جریان فکری پیوسته و غیر قابل اندازه گیری معرفی می کند. چنین زمانی غیر منسجم به عنوان یک تجربه ذهنی از زمان، ترتیب منظم زمانی و رابطه علی و معمولی را از بین می برد و منجر به ناهمگنی می شود. به همین ترتیب، او مفهوم دیگری را به عنوان یک حافظه ناب معرفی می کند که ظهور و ناپدید شدن آن معمولاً غیرارادی است و در نتیجه بدون واسطه است. آنچه بیشترین اهمیت را دارد این است که چگونه، از طریق تجارب ذهنی کیفی و ناهمگن بی اختیار و با ارائه دانش معرفتی، یک سوژه می تواند در جهان مادی که هستی شناسی کمی و همگن ایجاد می کند، مداخله کند. دقیقاً در اینجاست که آلن بدیو خوانش متمایز هستی شناختی خود را مطرح می کند تا بر وجود خلا به عنوان ناهمگنی اولیه تأکید کند که به دلیل ساختاردهی دولت نادیده گرفته شده است. با بومی سازی ناهمگنی نادیده گرفته شده تحت عنوان رخداد، شرط لازم برای سوژه مشروع فراهم شده است تا خوش بینانه حقیقت خود ساخته اش را با تفاوت کیفی خود به منظور تغییر در آینده فراهم کند. بر این اساس، با بررسی اولیس جیمز جویس، مطالعه حاضر نشان می دهد که چگونه می توان از یک مصنوعات شخصی با حالت زمانی در ذهن شخصیت ها به عنوان ابزاری برای ارائه حقیقت خود ساخته آن ها استفاده کرد تا در یک لحظه ناگهانی بیش از حد، وضعیت ساختاری داده شده را بازخوانی کند. در این لحظه بیش از حد ناگهانی است که شخصیت ها با برداشت های بی واسطه ی جدید بمباران می شوند، خواه به شکل یک دیرند ناب یا یک خاطره ناب که در زندگی روزمره وقفه ایجاد می کند و شرایط را برای اتفاقات جدید به عنوان یک رخداد آماده می کند. شخصیت ها در اینجا با حفظ دید آرمانی خود، این فرصت را دارند که از طریق فرایند رخدادی، از نظر معرفت شناختی به وجود هستی شناختی بپردازند.
هستی و چیستی قرائت الناس (با تأکید بر بررسی سندی و دلالی)
نویسنده:
محمد فاکر میبدی ، سید مهدی حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث و موضوعاتی که همواره مورد توجه دانشمندان و علمای قرائت از صدر اسلام تاکنون بوده، لزوم دستیابی به قرائت صحیح از پیامبر اکرمa و یا حداقل قرائت نزدیک به قرائت ایشان از میان قرائت‌های موجود است. در این زمینه تلاش‌های زیادی صورت گرفته و روایات متعددی در جوامع روایی نقل شده که مشهورترین و بارزترین آنها‌‌‌، روایت ‌سالم بن ابی‌سلمه از امام صادقg است که می‌فرماید: ‌«اقرا کما یقرا الناس: قرآن را همان گونه که مردم می‌خوانند، بخوانید». بررسی سندی این روایت نشان می‌دهد که صحیح ‌بوده و خدشه‌ای بر آن وارد نیست و از نظر دلالت، پس از مراجعه به زمان صدور روایت و شرایط حاکم بر آن، می‌توان نتیجه گرفت که منظور، انحصارگرایی قرائات صحیح در یک قرائت نمی‌باشد؛ بلکه این حدیث، شامل همه قرائت‌ها‌‌‌یی که مورد تأیید بزرگان و رایج و شایع بین مردم هر زمان بوده، است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 128
استدلال های هستی شناختی و اعتقاد به خدا [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Graham Oppy
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این کتاب کمکی بی نظیر به فلسفه دین است. بحث جامعی از یکی از مشهورترین براهین وجود خدا ارائه می دهد: برهان هستی شناختی. نویسنده یک طبقه‌بندی انتقادی از آن نسخه‌های استدلالی که در ادبیات فلسفی اخیر ارائه شده‌اند، و همچنین نسخه‌های مهم تاریخی که در آثار سنت آنسلم، دکارت، لایب‌نیتس، هگل و دیگران یافت می‌شوند، ارائه و تحلیل می‌کند.
روشن کردن معنای «هستی» در هایدگر متاخر از طریق جنبه‌هایی از الهیات شبه دیونیسیوس و مایستر اکهارت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mario Garitta
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه تلاشی برای روشن کردن معنای وجود در هایدگر از طریق دیالکتیک نفی، رابطه پیچیده و ظریف بین تصدیق و نفی است که در الهیات «منفی» شبه دیونیسیوس و میستر اکهارت وجود دارد. اگرچه تمرکز بر هایدگر متأخر است، فصول اولیه برای ایجاد یک زمینه فروخته شده در هر دو پرسش در مورد معنای هستی، و اینکه درک در مورد هستی در هایدگر اولیه وجود دارد، کار می کند. «قانون اساسی متافیزیک بر تئولوژیکال» به عنوان متن اصلی به نمایندگی از هایدگر متاخر انتخاب شده است. ما ابتدا از دیونیسیوس و اکهارت برای روشن کردن نقد هایدگر از هستی‌شناسی و سپس در نهایت در تلاش برای روشن ساختن پروژه اندیشیدن هایدگر به عنوان «تفاوت به خودی» (differenz as solche) استفاده می‌کنیم.
هستی از نظر آکویناس [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Anthony Kenny
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: آنتونی کنی بررسی انتقادی از روایت تأثیرگذار توماس آکویناس از هستی ارائه می دهد و استدلال می کند که از سردرگمی سیستماتیک رنج می برد. به دلیل مرکزیت این دکترین، این امر پیامدهایی برای سایر بخش‌های نظام فلسفی آکویناس دارد. مطالعه واضح و دقیق کنی این سردرگمی را برطرف می کند و به فیلسوفان و الهیدانان راهنمایی در لابلای هستی شناسی آکویناس ارائه می دهد.
عظمت و فقر مابعدالطبیعه: سفر از معنای هستی به عرفان در زندگی و فلسفه ژاک ماریتن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anthony Richard Haynes
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه به انگیزه معنوی و بعد زیسته فلسفه تومیست فرانسوی ژاک ماریتن در پرتو نقد هایدگری جان کاپوتو از متافیزیک تومیست می پردازد. کاپوتو در کتاب هایدگر و آکویناس: مقاله ای درباره غلبه بر متافیزیک استدلال می کند که اندیشه توماس آکویناس، احتمالاً مهم ترین و نماینده ترین شخصیت تفکر ارتدکس کاتولیک، نمونه ای پارادایم از آنچه مارتین هایدگر «هستی خداشناسی» می نامد است. این گرایش غالب فلسفه و الهیات غرب است که هستی را نه به عنوان یک راز، بلکه از نظر متافیزیکی به عنوان مجموعه ای صرف از چیزهایی که صرفاً بیرون از انسان حضور دارند و ارزش آن استفاده است، تلقی می کند. از نظر آکویناس، طبق نظر کاپوتو، خدا بالاترین «موجودی» است که «موجودات» دیگر را می‌آفریند، و به واسطه همین رابطه است که انسان‌ها که گفته می‌شود به شکل خدا ساخته شده‌اند، جهان را صرفاً مجموعه‌ای از چیزها می‌بینند. دستکاری شده است. پس اولین سؤالی که نقطه عزیمت این مطالعه را تشکیل می دهد این است: اگر آکویناس واقعاً نمونه ای از تفکر هستی شناسی است، آیا در مورد ژاک ماریتن، شاید تأثیرگذارترین پیرو و مفسر توماس آکویناس در قرن بیستم، همین امر صادق است؟ با این حال در همان اثر کاپوتو همچنین اعلام می کند که آنچه گفته شد تمام حقیقت در مورد آکویناس نیست، و این استدلال که اندیشه او نمونه ای از هستی شناسی است در واقع همان چیزی است که کاپوتو برای بازیابی یک آکویناس تصمیم می گیرد به آن پاسخ دهد. که یک «عقل‌گرای سرد» نبود، بلکه یک متفکر با استعداد معنوی، یک قدیس کاتولیک بود. کاپوتو می گوید که ما می توانیم با به کارگیری روشی از «بازیابی» یا «واسازی» - الهام گرفته از هایدگر و ژاک دریدا - آنچه را در آکویناس پنهان یا «نااندیشیده» باقی مانده است، اما با این وجود کل زندگی فلسفی و دینی او را تعیین می کند. . کاپوتو استدلال می کند که این یک گرایش ماقبل متافیزیکی و عرفانی است که معطوف به راز هستی است که بر متافیزیک غلبه می کند و از هستی شناسی می گریزد.
  • تعداد رکورد ها : 301