مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 128
تبیین ماهیت علم خداوند از دیدگاه ویلیام آلستون و بررسی تطبیقی آن با دیدگاه شیخ اشراق
نویسنده:
حسین شوروزی، محمد سعیدی‌مهر، اعظم قاسمی، رضا ماحوذی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئلة ماهیت علم خداوند از مسائلی است که از دیر باز ذهن اندیشمندان و متفکران را به خود واداشته است. در فلسفة دین معاصر، ویلیام آلستون به این مسئله چیستی ماهیت علم خداوند می‌پردازد؛ آیا می‌توان گفت علم خداوند همان باور صادق موجه است؟ در فلسفة اسلامی نیز علم را به دو قسم تقسیم می‌کنند؛ علم حضوری و علم حصولی. علم خداوند کدام قسم از این دو مورد است؟ علم حصولی یا حضوری؟ در این مقاله پس از بیان دیدگاه آلستون و شیخ اشراق در مورد علم خداوند، به این نظریه می‌پردازیم که این دو متفکر تا حدودی دیدگاه مشترکی در مورد علم خداوند پس از ایجاد دارند. نظریة شهود مستقیم آلستون و اضافیة اشراقیة سهروردی دو تعبیر از یک دیدگاه است. از دیدگاه آلستون علم خداوند را نمی‌توان همان باور درنظر گرفت، چراکه باور با محدودیت‌ها و الزاماتی مواجه است که همسو و سازگار با علم مطلق نیست. نظریة شهود مستقیم آلستون به این معنا است که خداوند مستقیماً جهان را شهود می‌کند و از این رو به آن علم دارد. همچنین آلستون نظریة متفکرانی را که معتقدند علم خداوند همان باور صادق موجه است رد می‌کند؛ زیرا انتساب آن به خداوند با تناقضاتی مواجه است. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی دیدگاه ویلیام آلستون و شیخ اشراق، دیدگاه این دو متفکر در مورد ماهیت علم خداوند تشریح شود و تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌ها در این زمینه روشن شود.
صفحات :
از صفحه 103 تا 127
مرگ‌اندیشی در پرتو دیدگاه‌های اسلامی و غربی: مقایسه تطبیقی دیدگاه‌های ملاصدرا و هیدگر با توجه نظرات هانری کربن
نویسنده:
هژیر مهری، علیرضا منصفی، علی‌اصغر مصلح
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا با تکیه بر چشم‌اندازی وجودی به عالم و اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه، مرگ را استکمال نفس و استقلال وجودی‌اش از بدن می‌داند. در نظر صدرالمتألهین مرگ پایان زندگی نیست، بلکه تولدی است دوباره برای تکامل و تعالی و فراتررفتن از آنچه انسان تاکنون در دنیای مادی بدان مشغول بوده است. طرف دیگر مارتین هیدگر به عنوان یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان اگزیستانس، با تکیه بر روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی، به پدیدة مرگ نه به منزلة نقطة پایان زندگی، بلکه به مثابة پدیده‌ای وجودی و اگزیستانسیال نگریسته که در مواجهه با حقایق زندگی انسان مد نظر قرار می‌گیرد. بر اساس چنین نگرشی، مرگ شیوه‌ای از زیستن محسوب می‌شود‌؛ به این معنا که مرگ به منزلة آخرین امکان دازاین از بدو تولد در وجود او لانه کرده و به همین دلیل در نگرش او هر وجود انسانی را می‌توان «هستی- رو- به- مرگ» محسوب می‌شود، وجودی که در مواجهه با پایان است، اما وقوف به این واقعیت و نه گریز از آن روی آوردن به «وجود اصیل» است. بنابراین بر اساس چنین رویکردی، انسان در مواجهه با مرگ، به «هستی» می‌اندیشد و حضور رمزگونه‌اش را با تمام وجود احساس می‌کند. برای تطبیق و ارائة مدل بایستی گفت ملاصدرا و هیدگر نه‌تنها تأمل در مسأله مرگ و نحوة مواجهه درست انسان با حقیقت مرگ را باعث شکوفا‌شدن استعداد‌های بالقوه انسان می‌دانند، بلکه بر اساس دیدگاه آن‌ها در پرتو مرگ‌اندیشی، می‌توان به وجود اصیل و شناخت ارزش‌های اصیل زندگی نائل شد. در این مقاله دیدگاه‌های صدرالدین شیرازی و مارتین هیدگر در مسأله مرگ با توجه به نظرات هانری کربن تبیین خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 45 تا 65
الفلسفة التطبيقية وتطوير الدرس الفلسفي العربي
نویسنده:
مصطفى النشّار
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره - مصر: روابط للنشر والتوزیع,
کلیدواژه‌های اصلی :
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا با تأکید بر نفس نباتی و حیوانی
نویسنده:
حسین زمانیها
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر اساس تفسیر رایج، تفاوت اصلی ابن‌سینا با ارسطو بر سر چیستی و حقیقت نفس ناطقۀ انسانی است؛ اما دربارۀ نفس نباتی و حیوانی میان این‌دو اختلاف‌نظر آشکاری وجود ندارد؛ چه اینکه هر دو، نفس نباتی و حیوانی را از سنخ صورت منطبع در ماده ­می‌دانند. ما در این نوشتار می‌کوشیم تا با توجه به مبانی متافیزیکی ایشان و تفسیر خاصی که هر یک از این دو فیلسوف از رابطۀ ماده و صورت ارائه می‌دهند، نشان دهیم، حتی دربارۀ رابطۀ نفس نباتی و حیوانی با بدن نیز میان این دو اختلاف‌نظر آشکاری وجود دارد. ارسطو صورت - و به تبع آن - نفس را نه جوهر به معنای شیء، بلکه اصل یا ساختاری می‌داند که بر اساس آن ماده به عنوان یک شیء خاص مد نظر است. به همین دلیل در تحلیل ارسطو از حقیقت موجود زنده، با دو جوهر به منزلۀ دو شیء روبه‌رو نیستیم؛ بلکه موجود زنده جوهر واحدی است که دارای قابلیت یا ظرفیت خاصی است که به واسطۀ آن مبدأ اعمال حیاتی می‌شود. دقیقاً بر همین اساس است که بسیاری از ارسطوپژوهان معاصر دیدگاه عرض‌گرایانه دربارۀ نفس را بر دیدگاه جوهر‌انگارانه ترجیح می‌دهند؛ درحالی‌که در فلسفۀ ابن‌سینا صورت و مادۀ دو جوهر به معنای دو شیءاند که با هم ترکیب شده‌اند. به عبارت دیگر، در فلسفۀ ابن‌سینا در تحلیل موجود زنده - اعم از نبات، حیوان و انسان - به نوعی دوگانگی میان نفس و بدن می‌رسیم؛ هرچند این دوگانگی الزاماً به معنای تجرد و مفارقت نفس نباتی و حیوانی از بدن نیست.
صفحات :
از صفحه 115 تا 138
حضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر
نویسنده:
فاطمه قوانلو ، حامد ناجی اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به­ عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه‌ تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می ­دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می‌یابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، به­ معنای داشتن «عالم» است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی و توانایی انسان بر تفسیر و ارزیابی هستی و فرارفتن از هستی، مسئله‌ حضور و عالمداری را مطرح می‌کند. بنابراین می‌توان گفت حضور آدمی نزد خود، بنیان عالمداری اوست و از این لحاظ، ملاصدرا و هایدگر مشابهت بسیاری به یکدیگر دارند.
صفحات :
از صفحه 129 تا 153
تحلیل تطبیقی ویژگی های تجربه و استقراء در فلسفه ابن سینا و پوپر
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
استقراء و تجربه از مسائل مهم فلسفه علم در جهان معاصر است که در فلسفه ابن­ سینا و پوپر همواره مورد توجه بوده است. ابن­ سینا با استناد به مواردی چون اخذ ذاتی، قاعده اتفاقی و قیاس خفی، تلاش نمود تا تجربه را از استقراء جدا کند و برای آن یقین و کلیت مشروط خاصی را لحاظ کند؛ ضمن اینکه تقسیم او از استقراء به تام و ناقص نیز اهمیت خاص خود را دارد. پوپر با نظر به مشکل عدم­ امکان استنباطات کلی در استقراء، تلاش نمود با طرح اصل انتقال و نشان دادن همسانی نگرش منطقی و روانشناسی­ گری، مشکل استقراء را حل کند و سپس با معرفی معیار ابطال­ پذیری، معیاری کلی و تجربی برای تأیید نظریات علمی ارائه ­دهد. شباهت دیدگاه ابن­ سینا و پوپر، مواجهه نقادانه با مسئلۀ استقراء و تجربه و تلاش برای تبیین ابعاد معرفتی آنها در علم و زندگی عملی بشر است، اما در نهایت ضمن اینکه هر دو، روش علمی را در تجربه و استقراء محدود نمی­ کنند، پوپر درحالی تجربه را بعنوان یکی از معیارهای تفکیک علم از غیر علم می­ داند که برای تجربه هیچ مبنای محکمی درنظر نمی­ گیرد، ولی ابن ­سینا تأکید دارد که تجربه از بدیهیات اولیه است و بنابراین در شکل ­گیری مجموعه معرفت بشری نقش مهمی دارد. در نوشتار حاضر، با تبیین و تحلیل تطبیقی دیدگاه­های ابن­ سینا و پوپر در باب تجربه و استقراء، تلاش می­ شود توانمندهای رویکرد ابن­ سینا نشان داده شود.
صفحات :
از صفحه 7 تا 34
  • تعداد رکورد ها : 128