مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
توجیه باور‌ اخلاقی توجیه باور دینی توجیه فهم نظریه‌‌های توجیه
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 72
اثبات مدنی از دیدگاه معرفت‌شناسی
نویسنده:
مهری حمزه‌هویدا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت شناسی یا نظریه‌ی شناخت، زمینه‌ای فلسفی است که موضوع اصلی آن بررسی شرایط و مبانی نظری کسب معرفت و شناخت است. معرفت شناس با انجام تحلیل های فلسفی در پی تبیین این مسئله است که با تحقق کدام شرایط و مولفه‌ها می‌توان صحیحاً ادعای شناسایی و معرفت نسبت به یک موضوع را مطرح نمود. به طور سنتی تعریف معرفت عبارت است از: «باور صادق موجه». مطابق این تعریف یا تحلیل سه جزیی که قدمتی چند هزار ساله دارد و تبار آن به افلاطون می‌رسد، با وجود مولفه‌های مذکور می‌توان گفت که معرفت و شناخت حاصل شده است. علیرغم وجود پاره ای انتقادها، هنوز هم این تعریف دارای مقبولیتی عام و گسترده است به گونه‌ای که از آن به عنوان تعریف معیار یاد می‌کنند.جریان اثبات دعوا نیز یک تلاش معرفتی محسوب می‌شود، به این معنا که قاضی با همکاری اصحاب دعوا، به دنبال دانستن و کسب شناخت پیرامون امور موضوعی دعواست تا از این طریق زمینه‌ی صدور حکم را مهیا نماید. از این رو، فرآیند اثبات دعوا اساساً و در تحلیل نهایی به مسئله‌ی شناخت و شیوه‌ی حصول آن باز می‌گردد. در نوشتار حاضر، مقوله‌ی اثبات با چنین رویکردی مورد مطالعه قرار گرفته و با تمرکز بر تعریف سه جزیی معرفت تلاش شده که نشان داده شود هر کدام از عناصر و مولفه‌های این تعریف (یعنی، حقیقت، توجیه و باور)، چه نقش و جایگاهی را می‌توانند در حقوق اثبات دعوا داشته باشند. نتیجه‌ی بررسی ها حکایت از آن دارد که جریان اثبات دعوا در بخش عمده ای از مبانی نظری خود، تا حد زیادی وابسته به اتخاذ مواضع بنیادین در معرفت شناسی است.
ترجمه و بررسی کتاب معرفت شناسی اخلاقی آرُن زیمرمن
نویسنده:
سیمین جهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امکان تشخیص درست از خطا و چگونگی آن، همراه با انبوهی از موضوعات مربوطه، موضوع رشته معرفت‌شناسی اخلاقی است. به همین دلیل از میان همه، زیمرمن مباحث کتاب را بر فهم نظریات مختلفی متمرکز می‌کند که درباره "معرفت اخلاقیِ بنیادین و توجیه" است.
ویلیام اکام و مبناگرایی
نویسنده:
عبدالله نصری، جلال پیکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
چکیده :
نظریه موسوم به «مبناگرایی سنتی» که اول بار ارسطو مطرح کرده بود، در قرون وسطی نیز مورد توجّه قرار گرفت. توماس آکوئیناس نظریه مبناگرایی ارسطویی را با اندکی تغییر همچنان حفظ کرد. امّا ویلیام اکام با تلقّی خاصّ خود از سازوکار حصول معرفت، مبناگرایی ای را ارائه داد که بر واقع گرایی مستقیم مبتنی بود و با تأکید بر یقینی بودن تجربه و رد نظریه صورت، طریقی را پیمود که برخی از ایرادهای وارد بر مبناگرایی ارسطویی بر آن وارد نباشند. در این نوشتار، نخست به مبناگرایی ارسطو و آکوئیناس اشاره می‌کنیم و سپس به بررسی مبناگرایی اکام می‌پردازیم. سرانجام نیز روشن خواهیم ساخت که مبناگرایی مورد نظر ویلیام اکام با نظریه آشنایی مستقیم سازگار است. امروزه بسیاری از مدافعان شاخص مبناگرایی سنتی، نجات این نظریه را در گرو تمسک بر نظریه آشنایی مستقیم می دانند.
صفحات :
از صفحه 63 تا 80
وثاقت گرایی در توجیه
نویسنده:
مسعود الوند
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
وثاقت‌گرایی،از جمله رویکردهای معرفت‌شناختی است که برای تحلیل دو مفهوم‌ معرفت و توجیه به کار رفته است.یکی از معروف‌ترین نظریه‌های توجیه،در قالب‌ رویکرد وثاقت‌گرایی،متعلق به آلوین گلدمن است.بر اساس نظریه‌ی گلدمن،باور موجه،باوری است که محصول فرایند(فرایندهای)شناختی قابل اعتمادی شناختی قابل اعتمادی باشد.اما حالتی را می‌توان تصور نمود که اگرچه باوری محصول یک فرایند واقعا قابل اعتماد است،ولی شخص،دلایلی در دست دارد که بنا بر آن‌ها فرایند مذکور،قابل اعتماد نیست.رأی نهایی گلدمن درباره‌ی باور موجه،شامل شرطی اضافی برای اصلاح این‌ نقیصه است.نظریه‌ی وثاقت‌گرایی در تبیین دستاوردهای معرفتی به عنوان‌ خروجی‌های شناختی و تقلیل یک مفهوم دستوری نظیر توجیه به این فرایندها، وجهه‌ای طبیعت‌گرایانه دارد.همچنین،این نظریه در توسل به مفهوم صدق در تعریف فرایند قابل اعتماد و تعبیر باور موجه به عنوان باوری درست ساخت،از جمله‌ نظریه‌های برون‌گرا محسوب می‌شود.نظریه‌ی توجیه گلدمن،دارای دو معضل به‌ نام‌های مسأله‌ی کلیت و مسأله‌ی دامنه است.نقدهای فولی و فلدمن در قالب این‌ مسائل،باعث به چالش کشیدن نظریه‌ی توجیه گلدمن و ارائه‌ی طرح‌های دیگری از این نظریه می‌شود.
صفحات :
از صفحه 73 تا 103
توجیه و تحلیل معرفت
نویسنده:
رضا محمدزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در تحلیل معرفت، مفهوم«توجیه»مورد توجه جدی معرفت‌شناسان قرار گرفته است. این‌که توجیه،در حقیقت معرفت داخل است،یا از شروط لازم یا کافی آن است،یا اساسا در تحلیل معرفت نقشی ندارد،هر یک،نظریاتی را به خود اختصاص داده‌ است و لذا این نظریات،دیدگاه‌های اصلاحی خویش در مورد معرفت را عرضه نموده‌اند.تمامی این تلاش‌ها به این جهت صورت گرفته تا بتوان مصادیق‌ راستین معرفت را از غیر آن تشخیص داد.در این میان،غیر از عنوان توجیه،عناوین‌ دیگری از جمله«تحلیل توجیه»و«عوامل توجیه»نیز مورد ملاحظه‌ی اندیشمندان‌ واقع گردیده است و طبعا در مباحث مربوط به معرفت نیز اثر قابل توجهی از خویش‌ به جای نهاده است.در این نوشتار،تلاش شده تا مروری اجمالی بر این دیدگاه‌ها صورت گرفته و ویژگی‌های آن‌ها با یکدیگر مقایسه شوند.
صفحات :
از صفحه 11 تا 44
حقیقت و توجیه
نویسنده:
سعیده کوکب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
در چارچوب پارادایم زبانی، همواره مرتبط با تلقی حقیقت به عنوان سازگاری، این مسأله وجود دارد که چگونه می‌توانیم در پرتو دلائل قابل دسترس، ادعای حقیقی نامشروطی را بیان کنیم که ورای آنچه توجیه شده است، قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر در چارچوب زبانی، حقیقت یک قضیه را نمی‌توان مطابقت آن با چیزی در جهان دانست، زیرا در این صورت ما باید قادر باشیم از زبان خارج شویم، در حالی که از زبان استفاده می‌کنیم، پس چگونه حقیقت از توجیه قابل تشخیص است. در پاسخ به این سؤال دو نظریه اصلی مطرح می‌گردد: از یک طرف، ریچارد رورتی به دلیل رادیکال کردن پراگماتیکی چرخش زبانی، فهم غیررئالیستی از شناخت را مطرح می‌کند و حقیقت را با توجیه یکسان می‌داند. او معتقد است از آنجا که هیچ چیزی غیر از توجیه وجود ندارد و هیچ راهی وجود ندارد که از عقاید و زبانمان خارج شویم تا وسیله آزمون دیگری غیر از سازگاری بیابیم، لذا مفهوم حقیقت اضافی است. از طرف دیگر، متفکرانی مانند یورگن هابرماس، سعی می‌کنند شهودهای رئالیستی را در درون پارادایم زبانی حفظ کنند. هابرماس معتقد است، ارتباط درونی بین حقیقت و توجیه وجود دارد و توجیهی که در یک چارچوب خاص به نحو موفق مطرح می‌شود، می‌تواند معطوف به حقیقتی مستقل از چارچوب باور موجه باشد. از نظر هابرماس برای تبیین رابطه درونی حقیقت و توجیه فقط می‌توان به عمل متقابل بین اعمال و گفتمان استناد نمود. فقط تأثیر متقابل دو نقش متفاوت پراگماتیک مفهوم حقیقت که در چارچوب‌های عملی و گفتمان عقلانی ایفا می‌شود، می‌تواند تبیین کند که چرا توجیه موفق یک باور مطابق با معیارهای خاص ما، در راستای اثبات حقیقت مستقل از چارچوب باور موجه است.
صفحات :
از صفحه 137 تا 174
نقدی بر انسجام گرایی
نویسنده:
محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
آقای ریچارد فیومِرتُن، پروفسور فلسفه در دانشگاه آیووا است. او در این مقاله، استدلال می‌کند که هر تلاشی برای تعریف باور موجّه بر حسب انسجام میان باورها، با مشکلاتی اساسی روبرو است. یک نظریّه‌ی انسجام، برای آن‌که قابل‌قبول باشد، باید درونی‌گرایی را بپذیرد، امّا طرفدار نظریّه‌ی انسجام، نمی‌تواند تفسیر معقولی از دسترسی ما به باورهای خودمان، ارایه کند. علاوه بر این، حتّی انسجام نسبتاً قوی نیز، به ظاهر برای توجیه باورهای ما، نه کافی است و نه لازم.
صفحات :
از صفحه 173 تا 185
طبیعت گرایی
نویسنده:
رضا اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
مقاله‌ی کواین، با نام «معرفت‌شناسی طبیعی‌شده»، منتشرشده در سال 1969، تأثیر فراوانی بر خطّ سیر مباحث معرفت‌شناسی داشته است. معرفت‌شناسی سنّتی، بر دو مسأله‌ی شکّاکیّت و توجیه، تأکید فراوانی دارد و برای حصول معرفت، رعایت برخی وظیفه‌های معرفتی را خواستار است. به عنوان نمونه، مطالبه‌ی وظیفه‌های معرفتی در اندیشه‌های دکارت و کارنپ ملاحظه می‌شود. کواین، این نگاه دستوری به معرفت‌شناسی را ناکارآمد می‌داند و به جای آن، جایگزین شدن نگاه توصیفی به معرفت‌شناسی را پیشنهاد می‌کند. در نگاه او، معرفت‌شناسی، مقدّم بر علوم نیست، بلکه این علوم هستند که بر معرفت‌شناسی، تقدّم دارند. کیم، با انتقاد از دیدگاه کواین، معتقد است که امکان سلب جنبه‌ی دستوری از معرفت‌شناسی وجود ندارد و برای ادّعای خود، دلیلی را اقامه می‌کند. سخن کیم، با پاسخ افرادی هم‌چون کمپل مواجه شده است. در این مقاله، دیدگاه کواین، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است و نشان داده شده است که ادّعای کواین، هر چند از جهاتی قابل‌پذیر است، امّا نمی‌تواند به عنوان یک کل، نظریّه‌ی صحیحی قلمداد شود.
صفحات :
از صفحه 89 تا 106
تعریف سه جزیی معرفت و شرط چهارم
نویسنده:
عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
افلاطون در رساله تئوتتوس معرفت را «باور صادق موجه» تعريف می کند. اين تعريف که به تعريف (يا تحليل) سه جزيی معرفت معروف است تا دهه 1960م تعريفی غالب برای معرفت به حساب می آمد. در سال 1963م ادموند گتيه، فيلسوف آمريکايی، در مقاله ای سه صفحه ای، ضمن پذيرش لازم بودن اجزای سه گانه، با طرح دو مثال نقضی، کافی بودن آنها را مورد ترديد قرار داد. از آن زمان تاکنون پاسخ های متعددی به مثال های نقضی گتيه داده شده است. دسته ای از اين پاسخ ها، ضمن پذيرش ايراد گتيه در کافی نبودن شرايط سه گانه، با افزودن شرط چهارمی در پی تکميل شرايط سه گانه برآمده اند. در اين مقاله ضمن بررسی و نقد اين قبيل پاسخ ها نشان می دهيم که تلاش در اين زمينه تاکنون ناموفق بوده و ايراد گتيه همچنان به قوت خود باقی است.
صفحات :
از صفحه 9 تا 28
تحلیل و بررسی اعتبار معرفت‌شناختی کشف و شهود از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
سهیلا رنجبر نقدعلی علیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی تاریخ فلسفه نشان می‌دهد که معرفت شناسی همواره ذهن فیلسوفان را به خود مشغول ساخته است. افلاطون معرفت را باور صادق موجه می‌دانست تعریفی که هنوز از اقبال برخوردار است. یکی ازراه‌های شناخت بنابر عرفان‌اسلامی، کشف وشهود است. مکاتب مهم مشائی و حکمت متعالیه هم دارای گرایشات و آراء‌ عرفانی هستند که مکتب مشاء سهم کمتری را نسبت به حکمت متعالیه دارا می‌باشد. از این رو تلاش و باز خوانی آراء ونظرات آنها به ویژه به لحاظ اعتبار معرفتی اهمیت ویژه‌ای دارد. در این راستا، ملاصدرا عمده‌ی اصول مهم فلسفی خود راحاصل مکاشفات عرفانی و فیوضات اشراقی می‌داند. تجربه‌ی عرفانی از دیدگاه وی نوعی ادراک حضوری است که متعلق این ادراک علاوه بر مظاهر ملکوتی و مثالی نهایتاً به نحوی مشاهده حق تعالی است که با فنای انّیت محقق می‌شود.در همین زمینه دیدگاه ابن سینا مبتنی بر اتصال به مبادی بالاست که در آن سالک بر اثر استکمال عملی و علمی از طریق ریاضت به آن می‌رسد. در مورد اینکهتا چه میزان می‌توان کشف و شهود عارفانه را وسیله معرفت برای غیر عارف دانست و تا چه حد چنین معرفتی حجّیت خواهد داشت. شواهد حاکی از آن است که فیلسوفان اسلامی مبناگرا می باشد. در این راستا ملاصدرا تلاش کرده تا با ارتقاء علیت به تشأن وبر اساس قاعده بسیط الحقیقه وحدت شخصی وجود را مبرهن سازد و بدین ترتیب ما را به وحدت وجود نزدیک می‌کندو ابن سینا نیز بر اساس قاعده مشهور الواحد در پی اثبات وحدت وجود بر آمده است. در این راستا دیدگاه‌های ملاصدرا وابن سینا بر اساس نظریات توجیه در مباحث معرفت شناسی منطبق بر دیدگاه مبنا گروی است.
  • تعداد رکورد ها : 72