جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 43
مقام معنوی حضرت مریم (س) از منظر قرآن
نویسنده:
فاطمه سلیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برابری زن و مرد در دستیابی به ارزشهای اخلاقی و کمالات انسانی از اصول نگرشی اسلاماست .بنابراین اسلام ضمن حمایت از جایگاه و شخصیت انسانی زنمیان زن و مرد در دستیابی به درجات والای انسانی تفاوتی قائل نشده است . در همین راستا خداوند در قرآن کریم بالاترین ستایش ها را از حضرت مریم(س) به عمل آوردهو با ذکر اوصافی همچون : محدثه ، صدیقه ،مطهره ،قانته به ابعاد والای انسانی و برگزیدگی او اشاراتی داشته است.صاحب نظراندر مورد مقام اصطفای حضرت مریم(س) نظرات مختلفی ارائه داده اند . برخی ، چگونگی بار دار شدن مریم و ارتباط این رویداد را با نفخ روح الهی ، دلیل اصلی برتری آن حضرت می دانند . برخیدیگر معتقدند که اصطفای ایشان به جهت مقام نبوت بوده است .با ارائه چنین دیدگاه هایی می توان گفت موضوع نبوت زنان با سه رویکرد روبرو بوده است :1- زنان در دستیابی به مقام نبوت قابلیت ندارندو نبوت مختص مردان است .2-زنان می توانند به مقام نبوت دست یابند و مریم چنین بود .3- برخی دیگر هیچ گونه نظری ارائه نداده اند .در این پژوهش با بررسی ادله ی این صاحب نظران چنین برداشت می شود که زنان می توانند نبی باشند ؛ اما از آن جا که رسالت امری است اجرایی و مردمباید رهبر را تلقی به قبول کنند ؛ بنابراین حکمت باری تعالی اقتضا ء می کند که رسالت در اختیار مردان باشد ؛ اما این دلیل بر نقص معنوی زن نیستو خدشه ای به مقامایشان وارد نمی کند . در بخش پایانی با بررسی ابعاد نقش مادرانه ی مریم در پرورش عیسی (ع) چنین به نظرمی رسد که مقام و منزلت آن حضرت ، صرفاً به دلیل " مادر عیسیبودن" او نیست ، بلکه وی از آن جهت که بر گزیده ی خداوند و دارای صفت اصطفاء بوده ، مادر عیسی روح الله شده است . بنابراین مقام اصطفاء و بر گزیدگی آن حضرت ، بر مقام مادر عیسی بودن او ، برتری دارد .
عبودیت از منظر امام علی علیه السلام
نویسنده:
زهرا حسینی قهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عبودیَت از ریشه عبد و به نظر بسیاری از لغت شناسان به مفهوم خضوع است. و در معانی متعددی چون اطاعت و فرمانبرداری از خداوند و پرستش او استعمال می شود. در این پژوهش عبودیت از منظر امام علی علیه السلام، بررسی شده است.علم و آگاهی،خردورزی، توبه و استغفار، تزکیه و تهذیب نفس و تقوا برخی از عوامل گرایش به عبودیت محسوب می شود. عبودیت، موانع بازدارنده نیرومندى دارد که آدمى را، در صورت غفلت، در دام خود گرفتار کرده و از برکات سرشار پرستش خداوند محروم مى‏سازد. برخی از موانع تحقق عبودیت از منظر امام علی علیه السلام پیروی از هوای نفس، آرزو های طولانی، وسوسه های شیطان، گناه و استکبار می باشد. عبودیت در کلام علی علیه السلام دارای آثار و دستاوردهایی است که می توان آن را در ابعادفردی – دنیوی، فردی – اخروی و اجتماعی – دنیوی مورد بررسی قرار داد. آزادگى، توکل، دوری از گناه و خروج از سلطه شیطان، جلب رضایت خداوند، کسب یقین و... از جمله آثار عبودیت در بُعد فردی – دنیوی است. جاودانگی در سرای ابدی، عاملنجات در قیامت، کسب سعادت و... از جمله آثار عبودیت در بُعد فردی – اخروی است. درک عظمت و قدرت اسلام، ارتقاء اخلاق اجتماعی و... از جمله این آثار در بُعد اجتماعی – دنیوی می باشد. لازم به ذکر است قرار گرفتن در صراط مستقیم الهی مهمترین اثر عبودیت می باشد که در برگیرنده تمامی آثار یاد شده، است.
حسن خلق در قرآن و سنت
نویسنده:
مریم سلیمی,مریم سلیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهبرای توسعه و تعمیق روابط دوستانه و ارتباط صمیمانه با افراد جامعه و حل مشکلات ونابسامانی‌هایی که ناشی از سوء رفتار افراد در تعامل با یکدیگر است؛ شناخت چگونگی معاشرت صحیح و روابط اجتماعی نیکو ضرورت می یابد. این مهم از طریق آشنایی با علم اخلاق و عمل به آن میسر می شود. بهترین منبع دستیابی به قوانین و ضوابط اخلاقی صحیح، دستورات دینی که از جانب خدا و پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) ارائه شده می باشد؛ زیرا موجب نیل به کمال و سعادت دنیوی و اخروی است. دستورات اخلاقی را می توان به دو گروه تقسیم کرد: 1- محاسن اخلاق، که مربوط به روابط اجتماعی و چگونگی معاشرت است و جهت بهسازی زندگی اجتماعی و تأمین حیات بشری، لازم است و از مصادیق آن نرم خویی، خوش زبانی، گشاده رویی و ... می‌باشد. 2- مکارم اخلاق، که خلقیات رفیع و سجایای عالی انسانی است و برای احیای جنبه انسانی و تکمیل جهات معنوی ضرورت می‌یابد. مصادیق آن عبارتند از: عفو در برابر ظلم، صله رحم در برابر قطع رحم، عطا و بخشش در برابر محروم ساختن و... . حسن خلق، مقدمه برای رسیدن به مکارم اخلاقی است و این تحقیق به پژوهش درباره حسن خلق از منظر قرآن و سنت پرداخته است. عوامل حسن خلق عبارتند از: موهبت الهی، ایمان، تقوا و ... . موانع حسن خلقبه موانع درونی و بیرونی تقسیم شده است. موانع درونی شامل: حسد، تکبر، تفاخر و... می باشد و موانع بیرونی در دو بخش حوزه عقیدتی و حوزه رفتاری بررسی شده است. حوزه عقیدتی شامل: کفر، شرک و نفاق و حوزه رفتاری شامل دشمنی و مخالفت با خدا و رسول (ص)، ظلم وتعدی ورعایت نکردن حدود الهی می باشد. مهمترین آثار حسن خلق عبارتند از: محبوبیت نزد خدا، برکت، محبوبیت نزد مردم، ناکام ساختن شیطان و... .کلید واژه ها: حسن، خلق، حسن خلق، قرآن، سنت
روش قرآن در زدودن رذائل و تثبیت فضائل بر اساس ترتیب نزول
نویسنده:
وحیده باباییان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
- پژوهش حاضر با هدف دستیابی به روش کاربردی قرآن در تثبیت فضائل و زدودن رذائل به بررسی سیر نزول آیات قرآن در محو رذائلی چون: تکبّر، بخل، حسد، دروغ و ریا، و تثبیت فضائلی مانند: عفو، سخاوت، صداقت و وفای به عهد پرداخته و به چهار روش تربیتی مشترک در تمام صفات یاد شده دست یافته است؛ که عبارتند از: إعطای بینش، ایجاد بیم و امید، ارائه الگو و تداوم وتکرار.- بینش و نگرش صحیح مقدمه‌ و لازمه‌ی عمل صحیح است و بینش و نگرش غلط منجر به عمل ناروا می‌شود.- قرآن برای تغییر تلقّی انسان و ایجاد نگرش صحیح در مورد امور مختلف مجموعه بینش‌هایی مطرح کرده است که به دو گروه «اعتقادی» و «اخلاقی- رفتاری» تقسیم می‌شوند؛ بینش‌های اعتقادی شامل مجموعه باورها و اعتقادات درباره‌ی خالق جهان، انسان و جهان هستی، فرجام و عاقبت خلقت و چگونگی ارتباط و تعامل موارد مذکور با یکدیگر است، و بینش‌های اخلاقی شامل شناخت حقیقت یک صفت خاص و بیان ویژگی‌ها و پیامدهای اخلاقی-رفتاری ناشی از آن می‌باشد.- خداوند به عنوان مبدأ و خالق هستی و به عنوان مدبّر امور عالم، دارای ویژگی‌ها و صفاتی است، جهل انسان به چنین خدایی یا غفلت از آن یکی از عوامل بروز صفات ناپسند در وی است و معرفت و شناخت صفات ذات و افعال خداوند عاملی موثر در تخلّق به صفات نیکو و ربوبی شدن است- قرآن خداوند را خالق هستی که عالِم بر هر غیب و شهود، مالک و خالق همه چیز، قادر مطلق و صاحب فضل و رحمت و حکمت بی‌منتها معرفی می‌کند. چنین بینشی افق کوتاه دید آدمی را وسعت می‌دهد و حصارها و حجاب‌ها را کنار می‌زند، خود را در محضر خدای قادر می بیند، یا از ارتکاب رذائل شرم می‌کند و یا از بیم عقوبت و مواخذه‌ی قادر متعال دست از گناه می‌شوید و با اتّکا و توکّل بر او هر رنج و زحمتی را در راه کسب فضائل بر خود هموار می‌کند، چرا که می‌داند خداوندی توانمند و مهربان او را می‌بیند و یاری می‌کند و همه‌ی نیازهای او را مرتفع می‌کند. بنابراین تلقّی و ارزیابی انسان از امور دگرگون می‌شود و آماده‌ی به ظهور رساندن رفتارها و اعمال تازه‌ای می‌شود.- قرآن وجود خاکی انسان را به وی می‌شناساند و بیان می‌کند غرایز و تمایلات مادی هرچند برای بقا و حیات انسان ضروری هستند، اما اصل و هدف نیستند بلکه نقطه‌ی عظیمت‌اند و وصال به سعادت جز با مهار خواهش‌های افراطی نفس (دشمن درون) و پرهیز از وسوسه‌های شیطان (دشمن برون) ممکن نمی‌باشد؛ تن دادن به خواهش‌های نفس و بسنده کردن به برآوردن نیازهای وجود مادی، حاصلی جز ماندن در حضیض حیوانی ندارد.- قرآن همگام با توصیف وجود خاکی، بعد افلاکی انسان را می‌نمایاند که وجودی کرامت یافته از نفخه‌ی الهی است و جانشین خدا بر زمین. بالاترین ظرفیت علمی به او عطا شده و عالم هستی مسخّر او قرار گرفته است تا بار امانت الهی را بر دوش گیرد.- انسان یگانه موجودی است که قانون خلقت، قلم ترسیم چهره‌ی او را به دست خودش داده است. راه هدایت و ضلالت به او نشان داده شده و بعد در انتخاب راه آزاد گذارده شده است، تا با انتخابگری و عمل خویش، خود را مشمول نعمت و غفران یا نقمت و عذاب گرداند.- با چنین شناختی از خود احساس شرافت و کرامت می‌کند و خود را از تن‌دادن به پستی‌ها برتر می‌شمارد و مقدسات اخلاقی و اجتماعی برایش معنا پیدا می‌کند؛ وتمام تلاش خود را در رسیدن به سعادت و کسب کمال شایسته‌ی خویش مبذول می‌دارد.- براساس قرآن دنیا زینتکده‌ای است که کالای ناچیز آن در زرورق پیچیده شده و بهره‌مندی از آن کوتاه و محدود است و باید با فرارسیدن مرگ، آن را ترک کرد و به سرایی باقی و جاودانی کوچ کرد که بهره‌مندی و آسایشش ابدی و رنج و عذابش بی‌منتهاست ؛ تنها راه برخوردار شدن از این آسایش و رهایی از آن عذاب، غنیمت دانستن فرصت دنیا، انجام عمل صالح و فریفته نشدن به آن است؛ چنین نگرشی، سبب هوشیاری انسان می‌شود تا برای زخارف دنیا، بهای گزاف نپردازد و جلوه‌های آن را به جدّ نگیرد و به گرفتن نصیب خویش اکتفا کند و تمام توان خویش را بر اندوختن ذخیره گذارد و دنیا، این مزرعه‌ی آخرت را با بذر عمل صالح پر بار کند و ثمره‌ی باقی و پایدار آن را در آخرت برداشت نماید.- اگر چه انسان بر اساس آموزه‌های قرآن فطرتاً حسن و قبح اعمال را درک می‌کند، اما از آن جا که همیشه در معرض غفلت و نسیان قرار دارد، قرآن از باب تذکر و اتمام حجّت و برای هدایت و دستگیری بشر به ارائه‌ی مجموعه بینش‌هایی درباره‌ی حقیقت صفات و پیامدها و ویژگی‌های اخلاقی- رفتاری ناشی از آن می‌پردازد.- مدح و ستایش کارهای پسندیده و نشان دادن زیبایی آن‌ها و نیز مذمّت و سرزنش کردار زشت و پدیدار نمودن زشتی‌ها، برای جذب انسان‌ها به سوی ارزش‌ها و دور نگه داشتن از زشتی‌ها به شکل عاملی درونی، انسان را به سوی انجام نیکی‌ها و پرهیز از بدی‌ها سوق می‌دهد.- شناسایی ویژگی‌ها و خصوصیات افراد متخلّق به اخلاق حمیده و یا گرفتار به صفات رذیله و نیز آگاهی نسبت به پیامدهای اخلاقی- رفتاری صفات مختلف، با بالا بردن بصیرت و شناخت اخلاقی متربّی وی را کمک می‌کند تا با مقایسه‌ی آن ویژگی‌ها، با خصوصیات خود، میزان گرفتاری خود به رذائل و یا تخلّق خود به فضائل را تشخیص دهد و متناسب با آن اقدامات لازم برای حرکت در مسیر کمال را به انجام رساند.- اگر چه بینش و شناخت صحیح شرط لازم و ضروری برای تخلّق به اخلاق حمیده و انجام اعمال صالح و دوری از اخلاق رذیله و انجام عمل ناشایست است، اما کافی نیست و لزوماً به بروز رفتارهای مطلوب نمی‌انجامد؛ از این رو باید با بکارگیری شیوه‌هایی موجبات رغبت و تلاش برای تخلّق و آراسته شدن به صفات و افعال نیکو و دوری و کراهت از صفات و افعال رذیله را فراهم آورد. قرآن برای دستیابی بدین مقصود از راهکار ایجاد بیم و امید (انذار و تبشیر) بهره گرفته است.- قرآن برای ترغیب و تشویق بندگان بر ترک رذائل و اتّصاف و پرداختن به فضائل با شیوه‌هایی چون وعده عفو و غفران و پذیرش توبه، وعده‌ی نصرت و یاری، بیان پیامدها و مواهب دنیوی و اخروی به امید‌آفرینی می‌پردازد، و به آنان که در راه کسب رضای الهی و انجام عمل صالح گام می‌نهند، وعده‌ی پاداش بهتر و بیشتر از عملشان را می‌دهد.- فضل و رحمت بی‌منتهای خداوند مانع آن است که بنده را به محض ارتکاب خطا مواخذه و مجازات کند، بلکه مشفقانه و خیرخواهانه بندگان را مورد عفو و مغفرت قرار می‌دهد و حتی بدی‌هایشان را به نیکی بدل می‌کند تا با روشن کردن چراغ امید انگیزه‌ی ترک رذائل و تخلّق به فضائل را در ایشان ایجاد نماید.- انسان به کسب منفعت و خیرعلاقمند است؛ از این رو خداوند برای ترغیب بندگان، با در نظر گرفتن سعه‌ی وجودی متفاوت افراد، به بیان مواهب مادی ومعنوی صفات و اعمال شایسته می‌‌پردازد. همچنین خداوند از سر فضل و رحمت وعده‌ی پاداش بیشتر و شایسته‌تر از عمل می‌دهد. واضح است که چنین فضل و بخشایشی به نحو بسیار مطلوبی در ترغیب متربّی در انجام عمل شایسته و تخلّق به اخلاق حمیده موثر خواهد بود.- اصولاً انجام رفتارهای پسندیده برای انسان دشوار و مشقت‌بار است چرا که تقیّد به فضائل معمولاً با محدودیت‌هایی همراه است و انسان طبیعتاً تمایلی به محدودیت ندارد و دوست دارد هر آن چه را مایل است انجام دهد. به سبب همین مشقت و سختی خداوند برای ترغیب و ایجاد انگیزه و امید برای تخلّق به فضائل، ضمن فراخواندن انسان به انجام اعمال پسندیده و دوری از رذائل وعده می‌دهد که در این راه او را تنها نمی‌گذارد و یاریش می‌نماید.- قرآن برای ترهیب و تحذیر بندگان از رذائل و اعمال ناپسند با شیوه‌هایی چون دعوت به عبرت‌گیری و بیان پیامدها و عواقب دنیوی و اخروی اعمال رذیله، ایشان را بیم می‌دهد و با یادآوری کوتاهی فرصت توبه و انجام عمل صالح انسان‌ها را به ترک رذائل و کسب فضائل تحریک می‌کند.- مشاهده و یادآوری عواقب و پیامدهایی که گریبانگیر خاطیان در گذشته شده است با ایجاد بیم از دچار شدن به سرنوشتی چون سرنوشت ایشان موجب پرهیز از عملکردی شبیه عملکرد ایشان می‌شود.- انسان به حکم فطرت از آن‌چه ضرری را متوجه او کند گریزان است؛ از این رو قرآن با عنایت به تطوّر وسع و تفاوت‌های افراد به بیان پیامدهای منفی و عواقب مادی و معنوی اعمال و صفات ناپسند در دنیا و آخرت پرداخته و بدین وسیله موجبات بیم و پرهیز از آن‌ها را فراهم آورده است.- قرآن برای پرهیز دادن از رذائل اخلاقی و دعوت به توبه و جبران مافات و همچنین برای دعوت به فضائل و اعمال نیکو همواره هشدار می‌دهد که فرصت عمل و اصلاح کوتاه است، چرا که حداکثر به اندازه‌ی چند روزه‌ی عمر دنیا فرصت دارید و دنیای پس از مرگ و سرای آخرت جای عمل کردن نیست بلکه جایگاه کسب نتیجه‌ی اعمال است.- قرآن به شکل گسترده و فراوان از ارائه‌ی الگو بهره برده است، و با ارائه‌ی الگوهای عملی و مثبت، اولاً، نحوه‌ی رفتار صحیح را به انسان می‌نمایاند تا بتواند آن چه را در مقام نظر آموخته است، در عمل نیز مشاهده نماید و آن را سرلوحه‌ی عملکرد خویش قرار دهد تا در عرصه‌ی رفتار موفق باشد و کمتر دچار خطا شود، ثانیاً، موجب تقویت اعتماد به نفس وی می‌شود؛ زیرا اگر انسان ببیند افرادی از بشر توانسته‌اند به قلّه‌های معرفت و اخلاق دست یابند، این امید و انگیزه در وجودش بیدار می‌شود که او نیز به عنوان یکی از افراد بشر با شناختن ظرفیت‌های خود و تلاش کافی می‌تواند بدان کمال و مقامات عالی دست یابد. همچنین قرآن با ترسیم چهره‌ی زشت الگوهای منفی و نمایاندن عاقبت ناگوار ایشان زمینه‌ی عبرت‌آموزی را برای بشر فراهم می‌آورد و سبب می‌شود نوعی دلزدگی و نگرش منفی نسبت به آن‌ها در متربّی پدید آید.- اعمال و رفتار و افکار و نیات انسان در تأثیر و تأثّر پیوسته و مستمر خود، در عمق جان انسان شکل و طرحی پایدار را به ‌وجود می‌آورند که این طرح پایدار تمام اعمال و رفتار بعدی انسان را تنظیم می‌کند و جهت می‌دهد. در فرهنگ قرآن از این طرح پایدار باطنی به «شاکله» تعبیر شده است. از آن‌جا که ایجاد شاکله امری تدریجی است، قرآن به منظور حذف شاکله‌ی منفی و ایجاد شاکله‌ی مثبت به شکل مستمر و مکرر به بیان معارف و حقایق پرداخته است.- قرآن برای زدودن رذائل و تثبیت فضائل به شکلی هماهنگ و پیوسته در تمام طول نزول از روش‌های اعطای بینش، ایجاد بیم و امید و ارائه الگو بهره برده است.- قرآن در اولین برخورد با رذائل به شدت عکس العمل نشان می‌دهد تا هرچه بیشتر زشتی آن را بنمایاند.- خداوند پیش از آن‌که بندگان را به اعمال و صفات نیکو دعوت کند، خود را متخلّق به آن صفات معرفی می‌کند.- قرآن هنگام زدودن رذائل، برخلاف تثبیت فضائل، با بسامد بالایی از روش‌های ارائه الگوی منفی و بیم‌دهی بهره برده، در صورتی که از این روش‌ها در تثبیت فضائل بدین‌گونه عمل نکرده است.
ابزارهای شناخت ازمنظر قرآن کریم
نویسنده:
لیلا ابراهیم پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت به معنای درک ودریافتن شی ء با اندیشه وتدبر برآثار آن است و اخصِّ از علم تلقی می گردد. کسب شناخت درانسان به کمک ابزارهای نهفته در ذات او صورت می گیرد، که از آن ها تعبیر به ابزارهای شناخت می شود. این پژوهش با تفحّص در آیات قرآن، به منظور کشف دیدگاه این کتاب آسمانی نسبت به ابزارهای شناخت ، محدوده و قلمرو هر یک صورت پذیرفته است. آیات کلام الهی، حواس ظاهری، عقل و قلب را ابزارهای کسب معرفت در انسان معرفی می کند . هر ابزار دامنه وسیعی از معرفتهای حسی ،عقلی و قلبی یا شهودی را نصیب انسان می کند و با دارابودن ویژگی های منحصر به فرد، دامنه ی آگاهی حاصل از خود را مشخص می کند ، لذا با تعیین قلمرو کارایی خویش، لزوم وجود دیگر ابزار شناخت را اثبات می نماید. حواس پنج گانه، که اشاره بر آن در قرآن به سمع و بصر محصور گشته است، جدا از نقش بسزا در زندگی دنیوی و ایجاد مقدمات براهین عقلی در معارف دینی، .به دلیل ویژگی های: جزئیت، فردی بودن ، محدودیت درزمان و مکان، خطاپذیری و... شناخت های سطحی وغیر یقینی را ایجاد و تنها امور مادی را پشتیبانی می کند ؛ و هر چند مقدمه ی کسب معرفت های فرا مادی است، اما خود از درک آنها عاجز است؛ از این رو جهت ایجاد معرفت های یقینی وابستگی مستقیمی به ابزارهای دیگر خصوصا عقل دارد. عقل با دارا بودن ویژگی های ترکیب ، تجزیه، تجرید و تعمیق مفاهیم حسی، خطای حواس ظاهری را رفع نموده و با در کنار هم قرار دادن مقدمات حاصل از این ابزارها، می تواند پاره ای از مسائل فرا طبیعی را مورد استدلال و استنباط قرار دهد. عقل دردامنه ی بُرد فعالیت خویش، اثبات وجود پروردگار، اصول بنیادین دین و... را قرار می دهد، اما به دلیل خطا پذیری و درک مفاهیم کلی و عدم توانایی در ادراک امور جزئی، بسیاری امور، مانند: درک جزئیات دین و... خارج از قلمرو کارایی آن قرار می گیرد. وصول به حقیقت و معارف عمیق الهی، مظروف وسیعی است که تنها قلبمی تواند ظرفیت گنجایش آن را داشته باشد. قلب که غالبا از آن با واژه ی فواد یاد می شود، در سه معنای : عقل، ابزار شناخت های غیر حسی- عقلی، روح وحقیقت انسان، مورد کاربرد قرار گرفته است. زمینه های تقوا، ایمان ، عمل صالح توام با اخلاص، روزنه ی شناختی قلب را بر ادراک، اعم از حصولی وحضوری قادر می سازد وآن را به منبع گسترده ی معارف تبدیل می نماید؛ تاآن جا که دامنه ی کارایی آن امور وحیانی و الهامات الهی را در بر می گیرد، ویژگی زنگار پذیریِ قلب ،آن را کانون جذب وسوسه های شیطانی و نفسانی قرار می دهد، از این رو ، قرآن بر لزوم سلیمنگهداشتن آن تاکید می نماید. اگرچه قرآن کریم هریک از روزنه های شناختی وجود انسان را در جایگاه خویش معتبر می داند و هر سه ابزار را درطول هم قرار می دهد؛ اما یگانه معرفت معصوموخطا ناپذیر را وحی الهی دانسته که از دریچه ی قلب حاصل می گردد.
نقش خشیت در سیر الی الله از منظر قرآن کریم
نویسنده:
معصومه خونساری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهانسان‌ تکویناً عبد رب العالمین و مملوک او است و همراه همه‌ی جهان هستیبه سوی رب خویش رجوع می‌نماید. از آن‌جا که رب متعال با سه شأن رحمانیت، رحیمیت و مالکیت به تدبیر جهان هستی از جمله انسان می‌پردازد، لذا برای رجوع انسان و هدایت او به کمالات خویش، صراط مستقیم را ترسیم نموده و او را به آن رهنمون گشته‌است. سالک الی الله کسی است که رجوع الی الله را اختیار کرده و قدم در صراط مستقیم می‌گذارد. رجوع اختیاری او با انتباه در اثر ذکر خدای رحمان، آگاهی از نسبت عبدیت محض در برابر او، درک عظمت ذات یگانه‌اشواحساس فقر و ذلت نفس خویش و توبه به درگاه او آغاز شده و وی به مرتبه‌ی عبدیت خاص ارتقا می‌یابد. درک عظمت الهی که منجر به احساس ذلت و حقارت در عبد می‌گردد، «خشیت» نامیده می‌شود که از جنس علم و متعالی‌ترین معرفت است. در نتیجه نمی‌توان آن را قریب‌المعنای خوف که نوعی تأثر قلبی است، دانست. در طول سیرالی الله، خشیت از خداوند عزوجل، متناسب با میزان هماهنگی علم و عمل در قلب عبد رشد می‌نماید و با افزایش معرفت او به خدای عزوجل در مظهریت اسماء حسنی، خشیت در مقامات مختلف الوهی برای عبد پدید می‌آید. سیر علمی عبد با معرفت خدای رحمان آغاز شده و در اثر خشیت حاصل از آن عبد، مطیع اوامر الهی می‌گردد و با رحیمیت رب متعال آشنا می‌شود. با پیشروی در معرفت رب متعال و درک عظمت او، اشفاق به قلبش عارض گردیده و با تکرار تبعیت از رسول خدا و قرآن کریم، ملکه‌ی تقوی در قلبش پدیدار می‌گردد و اعمال او مورد قبول درگاه الهی واقع می‌شود. در طول سیر خویش از اخلاق حیوانی خارج و متخلق به اخلاق الهی می‌گردد و نفس او با سیر در احوال گوناگون، انواع حالات و مقامات را تجربه می‌نماید. بنابراین او روز به روز از آثار نفسانی خارج شده و آثار معرفت ربوبی که کنه عبودیت او است، در او ظاهر می‌گردد، و به مقام نفس مطمئنه که متصف به راضیه مرضیه است، نایل شده، آن‌گاه نسبت به «مالک یوم الدین» که از شوون رب متعال است، عارف می‌گردد. سپس باری دیگر با خطاب "ارجعی" رجوعی دیگر را آغاز نموده و به مقام عبدیت اخص مشرف شده و به شریف‌ترین درجات جنت بار می-یابد. واژگان کلیدی: رجوع به خدا، سیر الی الله، درک عظمت، خشیت، عبد.
خرافه از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
نویسنده:
اعظم خود
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهطبع کنجکاوبشر او را به جستجو و بررسی اسباب و علل حوادث بر می انگیزد و انسان را وا می دارد تا درباره ی پیدایش جهان و سبب آفرینش آسمان و زمین و حوادث جوی و زمینی بیندیشد.بدیهی است بشر نمی تواند همواره پاسخ هائی صحیح و مبتنی بر اصول علمی بیابد و لذا گاه از قوه ی تصور وخیالبهره جسته،پاسخ هائی برای سوالات خود می تراشد و بدین سان به وادی موهومات و خرافات در می غلتد.یکی از خطرهائی که بنیان زندگی را تهدید می کند و آدمی را از مسیر صحیح حرکت منحرف می سازد، خرافه است.خرافه یعنی هر امری که علم و عقل و دین آن را تأیید نکند ،مردم به آن معتقد بوده و از مخالفت با آن هراس داشته باشند.زمینه ها و عوامل بسیاری از جمله جهل و نادانی،تقلید کورکورانه،تعصب،غلو و ...در پیدایش خرافات و رواج آن در بین جوامع دخیل بوده اند.خرافات را به لحاظ میزان ثبات و نهادینگی آنها در باورهای مردم می توان به دو دسته ی اجتماعی، اعتقادیتقسیم نموده ،اعتقاد به خرافه – در بعضی موارد _منجر به جاری ساختن احکام ساختگی، خواهد شد.قرآن کریمو نهج البلاغه برای از بین بردن خرافات و رهائی از چنگال توهمات دو شیوه را پی گرفته اند،از طریق سلبی، یکایک عقاید خرافی را با بیاناتی محکم و روشن ،مهمل و بی اثر معرفی ساخته و در مقابل به اندیشه ای سالم یا سنتی شایسته و صحیح ارشاد می نمایند از طریق ایجابی با دعوت به تفکر صحیح ،تعقل و بسط علم و فرهنگ هر گونه نفوذ و مدخلیت خرافات را از صحنه ی زندگی ساقط می نمایند؛ تا این که چراغ معرفت در حیات آدمی فروزان گردد و ریشه ی خرافه و خرافه سازی را بسوزاند.واقعیت امر حاکی از آن است که انسان با بهره گیری از قرآن کریم و نهج البلاغه و منطق عقل و برخورداری از علم و دانش ،می تواند زندگی خود را به گونه ای سامان بخشد که کوچکترین خرافه ای در آن راه نیابد.کلید واژه ها:خرافه ، جهل، تقلید ،ترس ،تعصب ، غلو .
نقش معادباوری در اصلاح زندگی انسان از نگاه امام علی (ع)
نویسنده:
سعیده علی محممدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از بنیادی ترین باورهای دینی «باور به معاد» است. باور به زنده شدن پس از مرگ ظاهری وحیات دوباره نه تنها ریشه در فطرت انسانها دارد بلکه درسرلوحه برنامه های فرهنگی وتبلیغی پیامبران الهی وائمه معصومین (ع) قرار داشته است. این باور دینی، آثاربسیار سازنده و مثبتی درزندگی فردی واجتماعی انسان بر جای گذاشته وزمینه را برای تربیت نفوس انسانی فراهم میسازد .علی (ع) نیز به مساله معادباوری، با دیده ی اهمیت نگریسته واعتقاد به معاد را مایه آرامش جان و روان آدمی میداند. در پرتو این اعتقاد آثار مهمی در زندگی انسان پدیدار میشود. از منظر علی (ع): تقوا مداری، غفلت زدایی، عبودیت، تعدیل در آرزوها، مرگ اندیشی از جمله آثار فردی اعتقاد به معاد در زندگی انسان میباشد. معاد باوری در ارتباط انسان با جامعه نیز اثرات سازنده ای دارد . جامعه ای که اعتقاد به معاد از جمله زیربناهای نظام اعتقادی آن به شمار میرود بهترین ابزار جهت ضمانت اجرای قوانین را دارا میباشد. زیرا اعتقاد به معاد، آنچنان نیرومند است که انسان را ازقانون شکنی علنی باز میدارد. برقراری عدالت اجتماعی، رعایت حقوق شهروندی، توجه به محرومان ومستضعفان، اصلاح اخلاق اقتصادی، جلوگیری از ناهنجاری های اجتماعی، مالی وریاست طلبی، اجرای امنیت اجتماعی و بهبود نظام خانواده از جمله آثار اجتماعی اعتقاد به معاد از منظر امام علی (ع) میباشد.
مقایسه دیدگاه بانو امین و شیخ طبرسی درباره داستان حضرت موسی (ع) در قرآن
نویسنده:
فرزانه نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
داستان‌های قرآن یکی از موضوعات مهم علوم قرآنی بوده و بی شک آگاهی از آن‌ها در تفسیر آیات الهی بسیار موثر خواهد بود. بیشتر قصص قرآن از زندگی پیامبران و پیروان آنان سخن می‌گوید. از آنجا که حضرت موسی(ع) یکی از انبیای اولوالعزم می‌باشد، داستان زندگی وی یکی از مهم‌ترین قصه‌های قرآنی است که در سوره‌های مختلف بیان شده است. سرگذشت حضرت موسی(ع) ویژگی‌هایی دارد که بیش از دیگر قصص قرآن، نظر مفسران و قرآن پژوهان را به خود جلب کرده است. برخی با رویکردی عقل گرایانه و برخی با رویکردی تأویل‌گرا و نگاهی عارفانه به تفسیر وقایع مربوط پرداخته‌اند. در این پژوهش نگاه مفسری اجتهادی و عقل گرا، همچون شیخ طبرسی در مجمع البیان و مفسری عرفانی و تأویل‌گرا، مانند بانو امین در مخزن العرفان مورد مقایسه قرار گرفته است. با توجه به این که بانو امین متأخر و معاصر بوده و تفسیر مجمع البیان یکی از منابع مهم ایشان بوده، این مسأله سبب شده که در این زمینه، اشتراکات بسیاری مانند چگونگی تولد، نحوه وحی شدن بر مادر موسی(ع) و موضوع میقات مشاهده شود. اما در پاره‌ای موارد نیز دو مفسر به نحو معناداری اختلاف نظر دارند، مانند واقعه وادی ایمن و واقعه دیدار با خضر نبی(ع). هم چنین در برخی آیات تنها یکی از دو مفسر نظر داده و دیگری به ترجمه بسنده نموده است. باید گفت اختلاف نظر دو مفسر مبتنی بر اختلاف مبانی فکری و سبک تفکرشان می‌باشد؛ چنان که شیخ طبرسی برای پی بردن به تفسیر آیات، جهات ادبی، شأن نزول، معنای لغات، استدلال به برخی از آیات دیگر، تفسیر به وسیله روایات شیعه و اهل تسنن را در زمینه قصص قرآن، مورد توجه قرار داده است. اما بانو امین که دیدگاه غالب او عرفانی است از زاویه نگرش عرفانی به این داستان پرداخته است.داستان‌های قرآن یکی از موضوعات مهم علوم قرآنی بوده و بی شک آگاهی از آن‌ها در تفسیر آیات الهی بسیار موثر خواهد بود. بیشتر قصص قرآن از زندگی پیامبران و پیروان آنان سخن می‌گوید. از آنجا که حضرت موسی(ع) یکی از انبیای اولوالعزم می‌باشد، داستان زندگی وی یکی از مهم‌ترین قصه‌های قرآنی است که در سوره‌های مختلف بیان شده است. سرگذشت حضرت موسی(ع) ویژگی‌هایی دارد که بیش از دیگر قصص قرآن، نظر مفسران و قرآن پژوهان را به خود جلب کرده است. برخی با رویکردی عقل گرایانه و برخی با رویکردی تأویل‌گرا و نگاهی عارفانه به تفسیر وقایع مربوط پرداخته‌اند. در این پژوهش نگاه مفسری اجتهادی و عقل گرا، همچون شیخ طبرسی در مجمع البیان و مفسری عرفانی و تأویل‌گرا، مانند بانو امین در مخزن العرفان مورد مقایسه قرار گرفته است. با توجه به این که بانو امین متأخر و معاصر بوده و تفسیر مجمع البیان یکی از منابع مهم ایشان بوده، این مسأله سبب شده که در این زمینه، اشتراکات بسیاری مانند چگونگی تولد، نحوه وحی شدن بر مادر موسی(ع) و موضوع میقات مشاهده شود. اما در پاره‌ای موارد نیز دو مفسر به نحو معناداری اختلاف نظر دارند، مانند واقعه وادی ایمن و واقعه دیدار با خضر نبی(ع). هم چنین در برخی آیات تنها یکی از دو مفسر نظر داده و دیگری به ترجمه بسنده نموده است. باید گفت اختلاف نظر دو مفسر مبتنی بر اختلاف مبانی فکری و سبک تفکرشان می‌باشد؛ چنان که شیخ طبرسی برای پی بردن به تفسیر آیات، جهات ادبی، شأن نزول، معنای لغات، استدلال به برخی از آیات دیگر، تفسیر به وسیله روایات شیعه و اهل تسنن را در زمینه قصص قرآن، مورد توجه قرار داده است. اما بانو امین که دیدگاه غالب او عرفانی است از زاویه نگرش عرفانی به این داستان پرداخته است.داستان‌های قرآن یکی از موضوعات مهم علوم قرآنی بوده و بی شک آگاهی از آن‌ها در تفسیر آیات الهی بسیار موثر خواهد بود. بیشتر قصص قرآن از زندگی پیامبران و پیروان آنان سخن می‌گوید. از آنجا که حضرت موسی(ع) یکی از انبیای اولوالعزم می‌باشد، داستان زندگی وی یکی از مهم‌ترین قصه‌های قرآنی است که در سوره‌های مختلف بیان شده است. سرگذشت حضرت موسی(ع) ویژگی‌هایی دارد که بیش از دیگر قصص قرآن، نظر مفسران و قرآن پژوهان را به خود جلب کرده است. برخی با رویکردی عقل گرایانه و برخی با رویکردی تأویل‌گرا و نگاهی عارفانه به تفسیر وقایع مربوط پرداخته‌اند. در این پژوهش نگاه مفسری اجتهادی و عقل گرا، همچون شیخ طبرسی در مجمع البیان و مفسری عرفانی و تأویل‌گرا، مانند بانو امین در مخزن العرفان مورد مقایسه قرار گرفته است. با توجه به این که بانو امین متأخر و معاصر بوده و تفسیر مجمع البیان یکی از منابع مهم ایشان بوده، این مسأله سبب شده که در این زمینه، اشتراکات بسیاری مانند چگونگی تولد، نحوه وحی شدن بر مادر موسی(ع) و موضوع میقات مشاهده شود. اما در پاره‌ای موارد نیز دو مفسر به نحو معناداری اختلاف نظر دارند، مانند واقعه وادی ایمن و واقعه دیدار با خضر نبی(ع). هم چنین در برخی آیات تنها یکی از دو مفسر نظر داده و دیگری به ترجمه بسنده نموده است. باید گفت اختلاف نظر دو مفسر مبتنی بر اختلاف مبانی فکری و سبک تفکرشان می‌باشد؛ چنان که شیخ طبرسی برای پی بردن به تفسیر آیات، جهات ادبی، شأن نزول، معنای لغات، استدلال به برخی از آیات دیگر، تفسیر به وسیله روایات شیعه و اهل تسنن را در زمینه قصص قرآن، مورد توجه قرار داده است. اما بانو امین که دیدگاه غالب او عرفانی است از زاویه نگرش عرفانی به این داستان پرداخته است.
مدیریت زمان از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
نویسنده:
معصومه ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زمان کمیتی بنیادی و غیر قابل انقطاع در جهان هستی است که بهره انسان از آن با موهبت ربّانی حیات، آغاز و با ستاندن آن انجام می یابد. لذا زمان در رابطه با انسان دارای ویژگیهای زیر است: محدودیّت، غیر قابل پیش بینی، غیرقابل توقف، غیر قابل تکرار، غیرقابل جایگزین، غیرقابل ذخیره و غیرقابل داد و ستد. قرآن راه رهایی از خسران گریزناپذیر زمان را پایبندی به استانداردهای ایمان، عمل صالح، تواصی به حق و تواصی به صبر می داند. در همین راستا مولای متقیان با آسیب شناسی روانکاوانه انسان ضمن هشدار از غفلت، هواپرستی، آرزو پروری و اهمال کاری، کوتاهی و زودگذری عمر و حیله گری شیطان و جاذبه های دنیا را متذکّر می شود و با توصیه به خردورزی، خویشتن بانی و خداترسی، شتاب در انجام اعمال صالح را جهت عمران سرای ابدی ضروری می بیند. از این رو ضرورت ولایت بر لحظات و آنات شخصی که مدیریت برخود یا مدیریت عمر نام دارد، در زندگی هر فرد هوشمندی اجتناب ناپذیر است. سعادت و کمال ایجاب می کند که هدف اصلی از این مدیریت، ایصال به هدف الهی خلقت یعنی رضوان الله باشد،که راههای وصول به آن عبارتند از: وسیله یابی، برنامه ریزی، ارزیابی عملکرد، اولویت بندی و رعایت اولویتها. مدیریت زمان در کوتاهترین بیان یعنی مدیریت تحول. استفاده بهینه از زمان با خدا محوری، علم آموزی، مدیریت نفس، تهجّد، درک دوره جوانی، مرگ اندیشی و ... میسر است.امروزیابی،اشتغال، مدیریت اوقات فراغت و مبارزه با سارقان زمان از تباهی عمر می کاهد. آنچه در این راستا بایستی در رأس اولویتها قرار گیرد، پرهیز از تسویف است. درمان تسویف با عزم راسخ و هشیاری از تسویلات شیطان میسر است. راهکار سیطره انسان بر زمان نیز، شکوفاسازی تمامی استعدادهای بالقوه است.
  • تعداد رکورد ها : 43