جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1203
رویکرد پدیدارشناختی به تجربه دینی در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Carolyn J Sweers
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه، همانطور که از عنوان مشخص است، بررسی مفهوم تیلیش از تجربه دینی در پرتو روش پدیدارشناسی است. تیلیش در رویکردش به مسئله معرفت خدا از سنت آگوستین پیروی می کند و معتقد است که سرنخ هایی از ماهیت اساسی تجربه دینی را در خود انسان می یابد تا در طبیعت یا با استنتاج عقلانی. برای تیلیش سوال کلیدی این نیست که "آیا خدا وجود دارد؟" اما تجربه خدا از نظر تجربه محدود انسانی به چه معناست. برای انجام تحلیل خود از ماهیت هستی‌شناختی وجود انسان به عنوان متناهی و به‌عنوان مطرح‌کننده پرسش خدا (چیزی که می‌تواند دلیل این واقعیت باشد که با وجود همه تهدیدهایی که برای نظم اقتضایی وجود دارد، این نظم پابرجاست و بنابراین باید بر چیزی غیرقابل استوار باشد. تیلیش روش پدیدارشناسی را ابزاری ارزشمند می‌داند. او این روش را بدون انتقاد نمی پذیرد، هر چند بسیار مدیون هوسرل و هایدگر است. تیلیش احساس می‌کند که اگر قرار است پدیدارشناسی ابزار کافی برای الهیات باشد، باید با ارجاع به مکاشفه نهایی (وجود جدید در مسیح) به عنوان معیار نوع تجربه‌ای که باید تحت تحلیل پدیدارشناختی قرار گیرد، «اصلاح» شود. چیزی که تیلیش در رویکرد هوسرل گم می‌کند، هرگونه شناخت اهمیت تجربه انتخاب شده به عنوان هنجاری است. پدیدارشناسی نه تنها باید معانی را توصیف کند، بلکه باید نشان دهد که این تجربه کجا و برای چه کسی اتفاق افتاده است. با این وجود، قبل از اینکه بتوانیم رویکرد خاصی را که تیلیش اتخاذ می کند درک کنیم، باید دانش کلی از چیستی جنبش پدیدارشناختی داشته باشیم، به ویژه همانطور که در نوشته های دو پدیدارشناس که مستقیماً بر تیلیخ تأثیر گذاشتند: ادموند هوسرل و مارتین هایدگر یافت می شود. بر این اساس، بدنه اصلی پایان نامه با فصلی با عنوان «جنبش پدیدارشناختی» آغاز می شود. این فصل با بحث کلی درباره اصول و فنون روش پدیدارشناسی آغاز می شود. در اینجا به این نکته اشاره می شود که یکی از اصول اساسی روش پدیدارشناسی، پرهیز از پیشداوری های پیش فرضی است که رویکرد فرد به موضوع را مخدوش می کند. رایج ترین تعصبی که پدیدارشناسان به آن اشاره می کنند، دیدگاه طبیعی است. این موضوع توسط هوسرل در ایده‌ها به‌طور مفصل مورد بحث قرار می‌گیرد، زیرا او می‌خواهد به این نکته اشاره کند که ما اساساً و اساساً جهان را مستقل و «آنجا» تجربه نمی‌کنیم، به نحوی که تأثیراتی بر یک آگاهی عمدتاً منفعل ایجاد می‌کنیم. در عوض، جهان ما همیشه توسط ارزش‌گذاری‌ها و تغییرات چشم‌انداز خاصی نفوذ می‌کند. این ما را به این فکر می‌کند که آگاهی نقش فعال‌تر و سازنده‌تری در فرآیند شناخت نسبت به آنچه عقل سلیم فرض می‌کند دارد. بنابراین، برای مطالعه عینی جهان و در نتیجه امکان پذیر ساختن فلسفه «علم سختگیرانه» (هوسرل)، باید نگاه خود را از اشیاء طبیعی به سوی ساختارهای آگاهی معطوف کنیم و بر آنچه این امکان را می دهد تمرکز کنیم. برای اینکه ما تجربیاتی را داشته باشیم که به روشی که انجام می دهیم. برای انجام این کار باید «پرانتز»…
رونمایی از هستی الهیات: هایدگر و ماریون در تلاقی فلسفه و الهیات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Wayne Brian Rogers
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هایدگر هستی‌شناسی را به‌عنوان شکلی محاسبه‌گر از تفکر تعریف می‌کند که همه چیز را بر اساس یک اصطلاح پایه‌ای مطلق به یک شی یا موجود تقلیل می‌دهد. در هستی‌شناسی از خدا خواسته می‌شود تا این عالی‌ترین واژه باشد که همه موجودات دیگر به‌عنوان یک کل بر آن مبتنی بر «هستی» جهانی خود هستند. از نظر تاریخی، هستی‌شناسی رابطه بین فلسفه و الهیات را بر این نظام هستی‌شناسی جهانی استوار می‌کند که تنها یکسانی را تحت شرایط علیت و دلیل کافی می‌پذیرد. هایدگر خواستار یک «گام به عقب» از هستی‌شناسی به سوی شیوه‌ای از تفکر فلسفی است که به موجودات اجازه می‌دهد بر اساس شرایط خودشان ظاهر شوند و به الهیات درجاتی از خودمختاری نسبی برای درمان رابطه وجودی مؤمن با دیگری می‌دهد. از سوی دیگر، ژان لوک ماریون راه‌حل «فلسفی» هایدگر برای هستی‌شناسی را رد می‌کند و راه‌حلی رادیکال «الهیاتی» است. ماریون مدعی است که مفهوم هستی‌شناختی خود منشأ هستی‌شناسی است و به این ترتیب، باید در رابطه‌ای عرفانی با دیگری کاملاً غلبه کرد که وارونگی بنیادی تفکر فلسفی را انجام می‌دهد. ماریون پروژه الهیات خود را با پدیدارشناسی «دادگی» تقویت می‌کند که پارادوکس رسیدن متعالی را به عنوان بالاترین امکان فلسفه در نظر می‌گیرد.

در این پروژه من خطوط گام‌های مربوط به هایدگر و ماریون را از به خداشناسی دنبال می‌کنم. و استدلال می‌کنند که اولین گزارش‌های هایدگر از «حیات واقعی» منابع پرباری را برای افشای یک هستی‌شناسی باقی‌مانده در اندیشه ماریون ارائه می‌دهد. من عمیق‌ترین منبع هستی‌شناسی را هرگونه تعهد به استقلال مطلق اندیشه نظری در مقابل تعهدات بنیادی یا جهان‌بینی می‌دانم. علاوه بر این، من استدلال می‌کنم که عقب‌نشینی ماریون از هستی‌شناسی نه تنها ناقص است، بلکه این دیدگاه فلسفی را که هستی‌شناسی لزوماً یا از نظر ساختاری خشونت‌بار است، تداوم می‌بخشد. من با ترسیم برنامه ای برای یک فلسفه مسیحی که به استقلال نسبی فلسفه و الهیات به عنوان رشته های نظری که به طور متقابل وجودی در جهان بینی ریشه دارند، به پایان می رسم. این بازیابی به شرایط اساسی هرمنوتیکی فلسفه‌ورزی احترام می‌گذارد، حتی در حالی که فضایی را برای فلسفه مسیحی باز می‌کند تا مفروضات هستی‌شناختی خود را درباره رابطه سوژه با دیگری کاملاً بیان کند.

عناصر اصلی تفکر معنوی در اندیشه هیدگر و مولانا
نویسنده:
یوسف سیف زاد آبکنار ، بهمن پازوکی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نظر هیدگر تفکر را نمی‌توان فقط به مابعدالطبیعه، علم و تکنولوژی، سوژه‌مداری، تمثل و منطق‌گرایی منحصر کرد. بلکه تفکر معنوی لوازمی دارد که مهم‌ترین آن پرسش‌گری و به‌راه افتادن در مسیر اندیشه است. از نظر وی تفکر و تشکر هم‌ریشه بوده و با لوگوس یا گفتار پیوند دارد. هرچند ویژگی اصلی تفکر این است که در طلب وجودی باشد که او را به‌سوی تفکر فرا‌‌‌می‌خواند. از نظر مولانا نیز از طریق دانش‌های نظری یا حصولی نمی‌توان به معرفت حقیقی دست یافت. بلکه تفکر ذیل ادراک عارفانه یا حضوری قرار گرفته و بر یاد، شهود، ذوق و عشق دلالت می‌کند. از نظر وی لازمه اصلی تفکر، سلوک است که در مرتبه عالی آن، انسانِ کامل با اتصال به حق، به یقین و معرفت خواهد رسید. بنابراین علی‌رغم تفاوت‌های آشکار آنها از نظر خاستگاه فکری و مبانی اندیشه، اما عناصر مشترکی نیز در اندیشه آنها به چشم می‌خورد. چنان‌که هیدگر و مولانا معتقدند دلیل‌باوری و تعقل‌گرایی به‌تنهایی نمی‌تواند به تفکر منجر شود. بلکه تفکر، شهودی یا معنوی بوده که از طریق انکشاف و گشودگی رخ خواهد داد.
صفحات :
از صفحه 67 تا 92
سرمایه گذاری در الهیات وجودی: چهارضلعی وسلی و عدسی هایدگری جان مک کواری، رودولف بولتمان، پل تیلیش و کارل رهنر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Hubert Woodson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : سرمایه گذاری ها؟ که مک کواری، بولتمن، تیلیش و رهنر در الاهیات اگزیستانسیال اتخاذ می کنند، از رهگذرهای هایدگری به سمت ازلی بودن در راه پنهان ماندن پیروی می کند، یا ???????. از طریق هر سرمایه گذاری،؟ هر متکلم وجودی موضع الهیاتی خاصی را اتخاذ می کند؟ که از یک لنز وجودی استفاده می کند؟ در حالی که اولی مطمئناً آنها را اساساً پایه گذاری می کند، دومی از طریق تأثیرات هایدگری به آنها اجازه می دهد که سرمایه گذاری کنند؟ فراتر از چارچوب کلامی سنتی با استفاده از گزاره های فلسفی. در تلاش برای تبیین رابطه انسانیت و خدا، هر یک از متکلمان وجودی به بررسی معنای انسان بودن می پردازد، نه به لحاظ الهیات، بلکه به گونه ای که به طور جدایی ناپذیری با درکی از فلسفه هستی گره خورده است: مفهوم چیستی وجود. است
گوش دادن به یکدیگر، خود و جهان: بررسی مفاهیم گفتمان و زبان هایدگر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
James Patrick Andrus
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه، من به دو نکته اصلی در مورد اهمیت و توسعه مفاهیم گفتمان و زبان مارتین هایدگر استدلال می کنم. اول این که مفهوم او از گفتمان، که برای هایدگر هستی و زمان، تمرین انسانی برای بیان معنا یا معقولیت است، اغلب به عنوان (الف) نام دیگری برای زبان‌های طبیعی، یا (ب) یک نام کاملاً پیش‌زبانی درک شده است. و پدیده پیش ارتباطی من سعی می‌کنم راهی میانی بین این دو تفسیر بیابم که به نظر من با متن صادق‌تر است، و استدلال می‌کنم که اگرچه گفتمان گاهی خود را پیش‌زبانی نشان می‌دهد، اما اساساً پدیده‌ای ارتباطی است. نکته دومی که من استدلال می‌کنم این است که برخلاف تفسیر معمول از رشد او، «روی» هایدگر به «زبان» در آثار متأخرش به منزله پذیرش ایده‌آلیسم زبانی نیست، یعنی این باور که می‌توان با آن‌ها فقط به عنوان ابژه‌های معنادار مواجه شد. به زبان طبیعی خود نامگذاری شده است. در عوض، من استدلال می‌کنم که مانند گفتمان، پدیده‌ای پیش‌زبانی باقی می‌ماند، و همچنین چندین شباهت جالب بین این دو مفهوم را یادداشت می‌کنم. من با ارائه چند پیشنهاد در مورد آنچه واقعاً در گذار از گفتمان به زبان در خطر است، نتیجه می‌گیرم و استدلال می‌کنم که تفاوت اصلی در این واقعیت نهفته است که برای هایدگر متأخر، بیان معنا دیگر اساساً یک پدیده ارتباطی نیست که ریشه در آن داشته باشد.
بی خدا شدن: نیچه هایدگر و بازگشت ابدی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Aaron Lauretani
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مفهوم بازگشت ابدی نیچه بهترین نمونه اندیشه ضد الهیات او است، اما اغلب به اشتباه به عنوان فیزیک کلاسیک یا یک آزمایش فکری خوانده می شود. تا آنجا که تفاسیر انگلیسی-آمریکایی و تحلیلی کیهان شناسی بازگشت ابدی را رد می کنند، پیامدهای اخلاقی آنها به حداقل می رسد. در مقابل، خوانش کیهان‌شناختی و اخلاقی توسط هایدگر نشان داده می‌شود که از نظر هنجاری در چارچوب‌بندی فلسفه نیچه به عنوان بی‌خدایی رادیکال اهمیت بیشتری دارد. با این حال، همچنین نشان داده شده است که هایدگر رادیکال بودن نیچه را با نزدیک شدن به بازگشت ابدی به عنوان این مفهوم که هستی به عنوان یک کل بازمی‌گرداند، محدود می‌کند. برای این منظور، در ادامه بحث می‌شود که تبیین‌هایدگر از کیهان‌شناسی به‌عنوان یک طرح اخلاقی، برتر از تفاسیر علمی در خوانش‌های تحلیلی و انگلیسی-آمریکایی است، اما همچنین این که هایدگر تا حدی کیهان‌شناسی بازگشت‌های ابدی را اشتباه می‌خواند. بنابراین در نهایت نشان داده می شود که کیهان شناسی نیچه در واقع آن حالت یکسان از وجود را رد می کند. این در نهایت به عمیق ترین مفاهیم اخلاقی در فلسفه نیچه اجازه می دهد.
درباره ماندگاری اصالت هایدگری [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Seth Benton Daves
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این مقاله من این سوال را مطرح می کنم: آیا اصالت هایدگری دائمی است؟ برای بررسی این پرسش، با تحلیلی کامل از آنچه هایدگر از اصالت می‌گوید، شروع می‌کنم. پس از آن، به چهره‌های پیشرو در این حوزه نگاه می‌کنم و به دنبال راهنمایی در پاسخ به پرسش ماندگاری اصالت هایدگری هستم. در نهایت به این نتیجه می‌رسم که نسخه اصلاح‌شده تحلیل جان هاگلند از مصمم بودن، پاسخ مثبتی به سؤال من می‌دهد. من با بررسی مشکلات احتمالی به این نتیجه می رسم که اصالت هایدگری دائمی است.
هیچ چیز مهم نیست: انواع فلسفی و کلامی نیستی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jason Lowry Blakeburn
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : من مفهوم نیستی را در الهیات فلسفی قرن بیستم از اثر پل تیلیش تا مارتین هایدگر و کیجی نیشیتانی تا رابرت نویل و ری ال. هارت دنبال می‌کنم که همگی چالش نیستی را پذیرفته‌اند. به عنوان یک مفهوم یا مقوله متافیزیکی خاص، این فیلسوفان و متکلمان بدون شک بر سر تعریف خاصی از نیستی اختلاف نظر دارند. با این حال، من استدلال می کنم که آنها در مورد کارکرد مبهم نیستی، که تسکین یا تضاد با هستی است، توافق دارند. گره خورده با وجود ضد نیستی، امکان وجود یا نیستی معنایی است. در مواجهه با نیستی یا قرار گرفتن در معرض نیستی، توانایی بازپرداخت یا بازخرید بیشترین پتانسیل و امکانات خود است. این که چگونه فرد به شبح نیستی پاسخ می دهد، هیچ چیز را مهم نمی کند (یا نه) در روشی که فرد از نیستی به هستی برمی گردد. به عبارت دیگر، مخاطرات صرفاً وضعیت (غیر) متافیزیکی نیستی نیست، بلکه میل به یافتن معنا و ارزش در انسان، وجود محدود در مواجهه با احتمال رادیکال و شبح نیهیلیسم است.
هایدگر، کتاب‌های تصویری و دعوت از کودکان به تفکر تاملی: امیدواری به پیدایش سوژه‌های پساانسانی
نویسنده:
امین ایزدپناه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پساانسان­گرایی پارادایمی انتقادی و متنوع است که بینشی نو از معنای انسان در دوره مدرن به­دست می­دهد. پساانسان­گرایی با پساانسان­محوری در تلاقی است چرا که در اولی انسان به­عنوان دال برتر و در دومی انسان به­عنوان گونه­ی برتر در میان دیگر گونه­ها مورد پرسش قرارمی­گیرد. مبتنی بر همین تلاقی و با استفاده از آرای انتقادی مارتین هایدگر درباره­ی انسان­گرایی و تکنولوژی، در کنار اندیشه­های او در باب تفکر، یادگیری و هنر، در مقاله پیش­رو تلاش کرده­ام نشان دهم برخی نمونه­های کتاب­های داستانی­تصویری و تصویری بی­کلام که ویژگی­هایی پساانسان­گرایانه دارند، کودکان را دعوت می­کنند تا در باره­ی نسبت خود با دیگر موجودات، طبیعت و هستی به­شیوه­ای تاملی، پساانسان­گرایانه و پساانسان­محورانه بیندیشند. این کتاب­ها در جایگاه اثر هنری، زمینه­­ی بنیان­فکنی از تقابل­های دوتایی (همچون خود/دیگری، انسان/حیوان، تمدن/طبیعت و مانند آن) را فراهم کرده و راهی می­گشایند برای مواجهه با دیگر موجودات و طبیعت، آنگونه که هستند و نه آن گونه که انسان بازنمایی می­کند. مواجهه­ی پیوسته با این گونه آثار ادبیات کودک می­تواند به پیدایش و شکل­گیری سوژه­هایی پساانسانی کمک کند که برای آنان تفکر زمینه­ساز حیرت و مجذوب­شدن است و نه صرفا ابزاری برای تقویت مجموعه­ای از مهارت­ها یا قابلیت­ها در خدمت خود.
بودن در جهان و تکنولوژی: شرحی از فلسفه مارتین هایدگر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Ted Inkmann
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پیشرفت تکنولوژیک در دنیای مدرن باعث بحث و گفتگو شده است. این بحث‌ها به جنبه‌های متعدد فناوری مربوط می‌شود: برای مثال، این تصور که فناوری خود اصلاح‌کننده است، و بحث اخلاقی در مورد اجرای برخی فناوری‌ها. در حالی که برخی از بحث ها فقط برای کسانی که دانش بسیار تخصصی دارند معنی می دهد، برخی دیگر به راحتی برای افراد غیرمتخصص قابل دسترسی است. به نظر می رسد تفکر فیلسوف مارتین هایدگر در مورد فناوری جایی در میانه این طیف قرار می گیرد، که هر دو تخصصی و در عین حال برای غیرفیلسوفان قابل دسترسی است. اثر نوآورانه مارتین هایدگر در سال 1927 با عنوان هستی و زمان، نوع خاصی از فلسفه او را به عنوان احیای توجه پیشا سقراطی به هستی شناسی، که او به لحاظ پدیدارشناسی انجام می دهد، نشان می دهد. به طور کلی این اثر به موضوعات مهم فلسفی می‌پردازد که هایدگر آن‌ها را نتیجه سنت فلسفی غرب در نادیده گرفتن هستی‌شناسی می‌داند. این پروژه اساسی همچنین برخی از تفکرات او را در مورد فناوری استوار می کند، همانطور که او سی سال بعد آن را در "مسئله مربوط به فناوری" بیان کرد. هایدگر در این مقاله بر اهمیت بررسی ماهیت فناوری استدلال می کند. به نظر من، موضع هایدگر بینش‌های منحصربه‌فرد و مهمی را در مورد ادبیات فناوری ارائه می‌کند، به‌ویژه که به تأثیر فناوری در دنیای مدرن و رابطه بین انسان و فناوری مربوط می‌شود. در این پایان نامه من برخی از ایده های اولیه هایدگری را شرح می دهم که اندیشه های بعدی او را بر فناوری پایه گذاری کردند و توجه ویژه ای به ساختار وجودی وجود-در-جهان داشتند. ادعای من این است که بودن در جهان نقش مهمی در آنچه هایدگر به عنوان خطر شدید فناوری می‌داند، ایفا می‌کند و از این رو توجه به آن می‌تواند به نشان دادن موضع هایدگر در مورد فناوری کمک کند
  • تعداد رکورد ها : 1203