مسأله اصلی پژوهش حاضر بر مبنای تحلیل قاعدۀ «اجمال و تفصیل» و کاربست آن در تبیین مراتب نظام هستی از منظر سعیدالدین فرغانی شکل گرفتهاست و پاسخ به جوانب مسأله فو
... وق را به روش تحلیلی ـ اسنادی دنبال کردهاست. «اجمال و تفصیل» یا «جمع و فرق» از مبانی کلیدی و تأثیرگذار در عرفان نظری است. به باور اهل معرفت، موجودات در مراتب بالاترِ هستی، معمولاً دارای گونهای از کلّیت و شمول وجودی هستند که با حفظ وحدت و اجمال خود، وجودِ جمعیِ کثراتِ مادون خود هم هستند. با اینکه کثرات مادون در آن موطن عالی مجال ظهور ندارند، اما تنزّل آن حقیقتِ اجمالی، تفصیل حقایقِ مندرج در آن را به همراه خواهد داشت. فرغانی مبتکر این قاعده عرفانی نیست، اما توانست آن را در نظام عرفان نظری، بهخوبی پردازش کند. ردّ پای این قاعده کلی را در جایجای هستیشناسیِ فرغانی میتوان یافت، بهگونهای که او در ارائه یک تحلیل نظاممند و سازوار دربارۀ چگونگی و چرایی تنزل تجلی وجود در مراتب هستی، از این قاعده بیشترین بهره را بردهاست. وی بر پایۀ این قاعده توضیح میدهد که چگونه تجلی حق تعالی، ابتدا در تعین اول، مجمل بود و سپس در تعین ثانی مفصل شد و این تفصیل تعین ثانی، در قلم اعلی مجمل شد و این اجمال قلم، در لوح تفصیل یافت و این سلسله به همین ترتیب در مجرای عرش و کرسی و عنصر اعظم و ارکان اربعه و افلاک و موالید ثلاث و آدم و خلفای او و پیامبر اکرم (ص) و خلفای ایشان به سیر خود ادامه داد و در نهایت به نقطه پایانی عمر دنیا و مبدأ قیامت منتهی میشود. فرضیه این تحقیق آن است که فرغانی یکی از بهترین تبیینهای قاعدۀ «اجمال و تفصیل» را ارائه داده و از این قاعده به گونهای کاملاً کاربردی در تحلیل مراتب نظام هستی بهره بردهاست.
بیشتر