جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1062
پاسخ به شبهات حول قرآن کریم بر اساس کتاب مفاتیح الغیب فخر رازی
نویسنده:
نویسنده:عباس کامل سلمان الخفاجی؛ استاد راهنما:محمد ملکی نهاوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
قرآن کریم آخرین کتاب آسمانی است و شبهات بسیاری از خاورشناسان درباره قرآن وجود دارد. این شبهات در مجموع به پنج دسته اصلی تقسیم می شود: منبع قرآن کریم. فرهنگ های عصر قرآن، تفاوت و تناقض های قرآنی در مورد داستان های قرآنی، مخالفات قرآن با علوم تجربی و قصص قرآنی. فخر رازی در کتاب مفاتیج الغیب در پنج محور گفته شده به برخی شبهات پاسخ داده. وی به پنج شبهه در مورد منبع قرآن کریم، شش شبهه در مورد فرهنگ های عصر قرآن، پنج شبهه در مورد اختلاف و تناقض در آموزه ها و داستان های قرآنی و به هفت شبهه در زمینه علمی و معرفتی و در نهایت به پنج شبهه در قصص قرآن پاسخ داده است. از این رو فخر رازی را می توان از معدود علمایی دانست به مبحث شبهات قرآنی پرداخته و در مقام پاسخگویی به این شبهات بوده.
بررسی محاکمات قطب الدین رازی بر نمط رابع شرح اشارات محقق طوسی و فخر رازی
نویسنده:
نویسنده:سید احسان حسین موسوی؛ استاد راهنما:محمد اسحاق عارفی شیرداغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع نمط چهارم فلسفه اولی کتابِ اشارات، وجود و علل آن است. قطب الدین در تمام موضوعاتی که بین دو شرح خواجه نصیر و فخر رازی اختلاف نظر وجود داشته به قضاوت پرداختند، در خیلی از مطالب نیز که محل اختلاف شارحان نبوده، نقد یا توضیح مستقلی نسبت به متن یا شرح مطرح کردند. در این پایان نامه که به چهار بخش کلیات، اثبات موجود غیر محسوس، بررسی علل وجود و ماهیت و اثبات واجب الوجود تقسیم شده، همه محاکمات و نقدهای قطب الدین داوری شده و همچنین در اکثر موارد مطالبْ فی حد نفسه تحلیل و به ابعاد و اعماق جدیدی رسیده ایم. در بخش اوّل قطب الدین ابتدا تفسیر خواجه نصیر دربارۀ معنای عنوان «فی الوجود و علله» را نقد کرده و توضیح فخر رازی را به عنوان نظر حق در این زمینه می پذیرند. در این بخش پس از تحلیل مطلب به تفسیر نوینی رسیده و اثبات کردیم که «وجود» به معنای مطلق وجود و «علله» نیز علل مطلق وجود است امّا از این حیث که در ضمن ممکنات (که مقیّدِ آن مطلق هستند)، قهراً لحاظ می شود. در بخش دوّم ابن سینا بر اثبات موجود غیر محسوس از طریق استدلال بر نامحسوس بودن طبیعت مشترک برهان اقامه می کنند. پس از تحلیل مطالب به این نتیجه رسیدیم که ادله هیچکدام از نقدهای مطرح شده توسط قطب الدین رازی و سایر مستشکلین برای ابطال برهان کافی نیست اما با توجه به نقد ما بر کبرای قیاس اثبات شد که طبیعتِ در خارج دارای ویژگیِ مغایر با محسوسات نبوده و از قواعد خلاف آنها تبعیت نمی کند. لذا برهان ابن سینا در این خصوص کامل و تمام نیست. همچنین در این بخش اثبات شد که: 1- دلیل نامحسوس بودن قوه حس بدیهی است 2- علم انسان به محسوسات بدون واسطه صور است 3- برهان ابن سینا در غیر محسوس بودن علت اولی بر خلاف رأی قطب الدین و فخر رازی تمثیل اقناعی نیست اهم مطلبی که در بخش سوّم به آن پرداختیم عبارت اند از: 1. تفاوت جنس و فصل با ماده و صورت 2. تحلیل حقیقت مثلث و حد اشیاء 3. بررسی حقیقت معنای «جمع» در مرکّب 4. تحلیل منشأ غایات، کیفیت ارتباط فاعل با غایت و تفاوت آن در ذوی العقول با غیر ذوی العقول 5. حقیقت معنای «صیرورت» ماده مهمترین نتایج بخش چهارم عبارت اند از: 1- رد نقد قطب الدین بر کلام ابن سینا درباره احتیاج ممکن در تحقق خود به غیر 2- تحلیل معنای تقدم زمانی سبب بر مسبَّب و سازگاری آن مقصود هر دو شارح 3- رد ادله قطب الدین بر نقص برهان اجمالی ابن سینا در اثبات واجب 4- بر اساس نقد ما بر حقیقت «کل سلسله علل و معالیل» برهان ابن سینا در اثبات واجب الوجود تمام نیست.
بررسی تطبیقی علم غیب پیامبر (ص) از دیدگاه مفسران شیعه وسنی (با تأکید بر تفسیر المیزان، نمونه، فخر رازی، فی ظلال القرآن)
نویسنده:
نویسنده:فرخنده جعفری؛ استاد راهنما:سید معصوم حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
از جمله موضوعات مشترک در میان مفسران و متکلمان مسلمان، موضوع علم غیب و اثبات یا نفی آن است. برخی معتقدند که علم غیب تنها منحصر به خداست و برخی دیگر آن را برای محدود افرادی نظیر پیامبر اسلام (ص) علم غیب را متصور شده‌اند. پایان نامه حاضر در صدد است با روش تحلیل تطبیقی خُرد که در آن مورد مطالعه از یک گروه یا سِنخ هستند، به مطالعه و بررسی موضوع علم غیب پیامبر اسلام (ص) مستند به آیات قرآن کریم و دیدگاه‌های مفسران شیعه و اهل سنت با محوریت چهار تفسیر المیزان، نمونه، فی ظلال القرآن و تفسیر کبیر یا مفاتیح الغیب بپردازد. بررسی‌ها نشان می‌دهد به صورت کلی، هر دو گروه معتقد به علم غیب برای پیامبر (ص) مستند به صراحت آیات و روایات هستند؛ اما در مورد کیفیت علم غیب دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. اهل سنت با استناد به برخی آیات علم غیب را از غیر خداوند نفی می‌کنند و مستند به برخی آیات دیگر، آن را به صورت بسیار محدود برای پیامبر (ص) در نظر گرفته‌اند که این علم غیب اندک در حوزه دانش وحیانی و قرآنی است و در امور غیر قرآنی، پیامبر (ص) هیچگونه علم غیبی ندارد؛ اما برخی روایات ایشان بر خلاف این موضوع است و به صورت صریح برای پیامبر (ص) علم غیب در نظر گرفته شده است؛ اما شیعه گستره علم غیب پیامبر (ص) را وسیع دانسته و حتی آن را به سایر معصومان (ع) و اهل بیت (ع) نیز تعمیم می‌دهند و در این زمینه آیات و روایات بسیاری را به عنوان شاهد در اثبات مدعا بیان نموده‌اند. با در کنار هم نهادن دیدگاه‌ها می‌توان علم غیب را برای پیامبر (ص) اثبات کرده و در نظر گرفت و آن را لازمه صدق و صحت و استمرار نبوت قلمداد نمود.
نقد و بررسی آراء و أدله فخر رازی و ابن‌تیمیه در آیات ولایت سوره مائده
نویسنده:
نویسنده:عیسی محسنی‌زاده؛ استاد راهنما:محمدعلي مجدفقيهي؛ استاد مشاور :کامران اويسي
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
از جمله فرآیندهای تکمیل کننده بحث از امامت بارویکرد قرآنی پرداختن به اقوال و آراء دانشمندان سایر مذاهب است که با نگاهی منصفانه آراء و ادله آنها مطرح کرده و اقوال نادرست آنها را نقد و بررسی قرار دهیم از میان دانشمندان و علمای عامه بیشترین کسی که به آیات مربوط به امامت پرداخته و دیدگاه و دلائل شیعیان را مورد نقد و اشکال قرار داده فخر رازی و ابن‌تیمیه هستند. این پژوهش در صدد است تا دیدگاه‌ها و دلایل دو تن از دانشمندان مشهور أهل تسنن یعنی فخر رازی و ابن‌تیمیه را درباره سه آیه ولایت در سوره مائده بررسی نماید. پژوهش حاضر به روش کتابخانه‌ای و با رویکرد تحلیلی ـ انتقادی به نقد و بررسی دو دیدگاه این دو دانشمند سنی پرداخته و با استناد به ادله عقلی و نقلی از آیات و روایات ضعف این دو دیدگاه را به صورت تفصیل و متقن روشن کرده است. فخر رازی درباره نزول آیه اکمال قائل است که این آیه آخرین آیه‌ای است که بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نازل شده است و دو معنا می توان برای آن تصور کرد. یکی اینکه کفار از برخی احکامی که در صدر این آیه نازل شده است، مأیوس شده‌اند یا اینکه یأس کفار از غالب شدن آنها بر دین مسلمانان بوده است. او در باره آیه تبلیغ هم می‌گوید که این آیه پیامبر را به تبلیغ دین امر می‌کند و ایشان را تهدید می‌کند از اینکه از یهود و نصاری خوف و رعبی داشته باشد و دلیل این دیدگاه خود را هم قرینه سیاق می‌داند فخر رازی در باره شأن نزول آیه ولایت می‌گوید که ولی در این آیه به معنای نصرت و محبت است و الذین آمنوا هم اختصاص به فرد خاصی ندارد بلکه عموم مسلمانان را اراده کرده است. در این میان ابن‌تیمیه هم دیدگاه‌های ویژه‌ای در باره سه آیه اکمال، تبلیغ و ولایت دارد. او در باره آیه اکمال می‌گوید که این آیه ارتباطی با جریان غدیر ندارد و در روز عرفه درحجه الوداع نازل شده است و آنچه شیعیان در این باره نقل می‌کنند دروغ و فریب است او در باره آیه تبلیغ هم می‌گوید: «ما انزل الیک» اختصاص به حکم و امر معینی ندارد و آنچه که شیعیان در باره نزول این آیه درباره امام علی علیه السلام) می‌گویند دروغی بیش نیست و دلیلی بر سخنان خود ندارند. ابن‌تیمیه در مورد آیه ولایت هم مدعیست اجماع اهل علم بر کذب بودن نزول این آیه درباره علی علیه السلام) است سپس وی در اینکه این در باره چه کسی نقل شده است دو دیدگاه نقل می‌کند یکی نزول این آیه در باره ابوبکر و دیگری اینکه این آیه در باره عموم مؤمنان نازل شده باشد.
ارزیابی تطبیقی مسئله معرفت‌الله (حقیقت، امکان، وجوب و راه‌ها) از منظر فخر رازی و صدرالمتألهین شیرازی
نویسنده:
نویسنده:مسعود محفوظی؛ استاد راهنما:غلامحسين گرامي؛ استاد مشاور :عبدالرحيم سليماني بهبهاني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«معرفت‌الله» مهمترین راه انسان برای نیل به سعادت، بلکه خود سعادت است؛ به همین دلیل در مباحث گوناگون فلسفی، کلامی، عرفانی و تفسیری از جهات متعدد مورد توجه قرار گرفته است. زیرا اگر خداوند به درستی شناخته نشود، پذیرش دین و حتی توحید نیز بر مبنای معرفت مستحکم قوام نمی‌یابد بلکه اساساً حاصل نمی‌شود. از این رو، نظر به اهمیت این موضوع در زندگی مادی و معنوی و همچنین تبیین هر چه بهتر آن، در این رساله با رویکرد تطبیقی و تحلیلی به بررسی موضوع معرفت‌الله در اندیشه فخر رازی از چهره‌های اهل سنت با رویکرد اشعری و صدرالمتألهین شیرازی فیلسوف برجسته جهان تشیع پرداخته شده و تلاش شده به سؤالاتی در مورد حقیقت، امکان، ضرورت، راه‌ها، موانع، آثار و لوازم معرفت الهی در نگاه این دو متفکر پاسخ داده شود. روش گردآوری این رساله به شکل کتابخانه‌ای و بر اساس اسناد و منابع دست اول، یعنی آثار دو متفکر و اسلاف و هم‌فکران آنان بوده است. نتایج پژوهش که با روش تحلیلی ـ توصیفی انجام شده نشان می‌دهد با وجود اینکه دو عالم برجسته متعلق به دو مکتب فکری مختلف‌اند و انتظار می‌رود تمایزات جدی بین آن دو وجود داشته باشد اما به جهت تاثیر پذیری هر دو از آموزه‌های قرآنی و دینی شباهت‌های فراوانی نیز میان آنها وجود دارد. هر دو معرفت ذات مخصوصه خداوند را غیر ممکن می‌دانند و بر وجوب کسب حداقل معرفت‌الله تأکید دارند و معرفت خداوند را تنها راه نیل به سعادت می‌دانند. ملاصدرا میان عقل و شرع تفاوتی قائل نیست و معتقد است آنچه شرع و عقل در این باره می‌گویند یکسان است اما فخررازی معتقد است که عقل را یارای درک مراتب بالای معرفت نیست و قلب از راه اشراق نور الهی می‌تواند آن مراتب را از طریق نقل یا وحی درک کند. هر دو معرفت‌الله را دارای سلسله مراتب می‌دانند که مراتب اولیه آن برای همگان حاصل است. معرفت به خداوند از طریق علم حضوری و شهودی از سوی ملاصدرا به شدت مورد توجه قرار گرفته و بر همین اساس معرفت شخصی به خداوند امکان پذیر می شود. در حالی‌که فخررازی بر روش عقلی تأکید می ورزد و به همین دلیل معرفت به خداوند همواره کلی است. از دیدگاه ملاصدرا بدون شناخت امام معصوم(ع) معرفت خداوند آن گونه که باید حاصل نمی‌شود درحالی‌که در نظر فخر شناخت معصوم یا ولایت جایگاهی در معرفت‌الله ندارد. به طور کلی می‌توان گفت اگر چه اشتراکات فراوانی بین این دو در مسئله معرفت‌الله مشاهده می‌شود ولی ملاصدرا با توجه به مبانی فلسفی، عرفانی و شیعی‌اش مباحث گسترده‌تر و عمیق‌تری را در این حوزه ارائه کرده است.
آفرینش انسان در قرآن بر اساس نظرات علامه طباطبائی و فخر رازی
نویسنده:
نویسنده:حیدر مسلم داوود اللامی؛ استاد راهنما:محمد ملكي نهاوندی؛ استاد مشاور :زینب حمزة سرياوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خلقت انسان یکی از موضوعات مهم قرآنی است که توجه مفسران بسیاری را به خود جلب کرده است. علامه طباطبائی و فخر رازی دو عالم مفسر شیعی و سنی هستند که همچون دیگر مفسران، مراحل خلقت را بررسی نموده اند. خلفت انسان از طریق آیات قرآن کریم هفت مرحله دارد: التراب، النطفه، العلقه، المضغه، العظام، اللحم ومرحله النشأه. این دو مفسردر پنج مرحله از مراحل هفت گانه، اتفاق نظر دارند: التراب والنطفه والعلقه والمضغه والنشأ و در دو مرحله نظراتی مختلف نه مخالف و نه موافق دارند.علامه در مورد دو مرحله العظام و اللحم سکوت اختیار کرده است، اما فخر رازی در این دو مورد معتقد است که مرحله العظام قبل از مرحله اللحم تشکیل می شود و همچنین معتقد است که اللحم چیزی است که العظام را می پوشاند همانطور که لباس استخوان ها بدن را می پوشاند. اما مراحل پنج گانه ای که مفسران بر آن اتفاق نظر داشتند و هر یک معتقد بودند که التراب اولین مرحله در ترتیب مراحل خلقت انسان است و مرحله دوم بعد از التراب، النطفه است و العلقه تکه‌ای از خون جامد است و تفاوت بین آب و خون از بدیهیات است، اما مرحله مضغه همان تبدیل العلقه به المضغه است.
تحلیل و بررسی دیدگاه فخر رازی درباره ی جبر و اختیار
نویسنده:
نویسنده:اسما کوتی؛ استاد راهنما:محمدحسین گنجی؛ استاد مشاور :مجید طاوسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در میان اندیشمندان اشعری، فخر الدین رازی کسی است در زمینه ی جبر و اختیار نظریه ثابتی نداشته است، وی در راستای تفسیر آن دسته از آیات قرآن کریم که از ظاهر آنها جبر استنباط می شود، گاهی انسان را در افعالش مجبور می داند و گاهی مختار. گاهی برای گریز از دام جبر به نظریه ی کسب رو می آورد و انسان را مکتسب می پندارد و گاهی نظریه ی کسب را غیرقابل دفاع می داند. او گاهی برای فرار از نقد شیعیان، به نظریه ی امر بین الامرین _ که آن را با سلیقه ی خود تبیین کرده است - اعتقاد پیدا می کند. پژوهش حاضر به روش تحلیل مفاهیم، مبانی و استدلال ها، در جستجوی بیانی جامع درباره نظرگاه فخر رازی در باب جبر و اختیار است. بدین ترتیب پس از بیان تاریخچه کوتاهی از مکاتب اسلامی در زمینه ی جبر و اختیار، به تبیین مبانی فلسبفی جبر و اختیار از منظر فخر رازی پرداخته خواهد شد. در این راستا به ضرورت از حسن و قبح افعال، مساله قضا و قدر و نیز مسئله ی اراده و مشیت الهی در ارتباط با جبر و اختیار سخن به میان خواهد آمد. با )1 )تبیین جبری بودن مسئله ی هدایت و ضلالت، )2 )مخلوق و جبری بودن ایمان و کفر، )3 )استناد افعال انسان به خداوند متعال در نظرگاه فخر رازی، در نهایت به اثبات راهی میانه ی جبر و اختیار از منظر او می رسیم.
مبانی فلسفی هدایت وضلالت از دیدگاه صدرالمتالهین وفخر رازی
نویسنده:
نویسنده:سید مشتاق حسین حسینی؛ استاد راهنما:سید رشید صمیمی؛ استاد مشاور :علی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان تحقیق "مبانی فلسفی هدایت و ضلالت از دیدگاه صدرالمتالهین و فخررازی" هدایت و ضلالت از مسایل مهم انسان است که تربیت و سعادت و شقاوت انسان در دنیا و آخرت مبتنی بر آن است. بنابراین لازم است که مبانی هدایت و ضلالت را بدانیم تا راهنمای مسیر انسان به سوی مقصد باشد. فخررازی بر اساس مبانی(هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی) اشعری به این مسئله پرداخته و صدرالمتالهین با همان مبانی خاص سه گانه در حکمت متعالیه اش، رویکرد فخررازی را در ضمن بررسی مسئله هدایت و ضلالت رد کرده است. در این تحقیق برای به دست آوردن مبانی از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. یعنی ابتداء دیدگاه‌ها تبیین می‌شود و سپس به تحلیل آن پرداخته شده است از نتایج این پژوهش می‌توان به نقش فطرت انسان در هدایت و ضلالت انسان از دیدگاه ملاصدرا و فخر رازی دانست. سرمایه انسان فطرت اولیه است که بوسیله آن قدرت رسیدن به مدارج عالی و منازل رستگاری و سعادت را دارد و هدایت تنها نردبان صعود به سعادت و نیک بختی عالم آخرت می‌باشد. علاوه از فطرت انسان نیازمند عقل به عنوان هادی است. بدون عقل انسان نمی‌تواند به سعادت برسد. البته برای راهنمایی عقل نیاز به الهام از وحی الهی است تا گرفتار هوا و هوس نشود. اما آنچه می‌توان از بحث توحید افعالی ملاصدرا و فخر رازی نتیجه گرفت، این است که توحید افعالی را هر دو اندیشمند به عنوان یک اصل قبول دارند با این تفاوت که فخر رازی بیشتر به دلایل نقلی استدلال می‌کنند و ملاصدرا علاوه بر دلایل نقلی به دلایل عقلی و در مواردی به کشف عرفانی نیز استدلال می‌کند و هر دو تمام هستی عالم و تمامی‌افعال انسان منحصر در ذات خداست می‌دانند و جبر و تفویض را انکار می‌کنند. در مورد نفس فخر رازی معتقد است که نفس انسان توانایی دریافت معرفت، هدایت و کمال را دارد، اما این توانایی محدود و محصور است و انسان می‌تواند با توجه به اراده، حالات و ملکات رفتاری، خود را از معارف، هدایت و کمال محروم نموده و یا به کمال و هدایت و معارف حقیقی دست یابند. از دیدگاه ملاصدرا انسان تنها موجودی است که ماهیت معین ندارد و حقیقت او فعلیت های او نیست، بلکه بی نهایت امکانهایی که در پیش روی او است، واقعیت او را شکل می‌دهد.
بررسی امکان شناخت ذات خداوند متعال با تأکید بر آرای محمد بن عمر فخررازی، سید حیدر آملی، و آلوین پلانتینگا
نویسنده:
نویسنده:امیرحسین منصوری نوری؛ استاد راهنما:عین الله خادمی,عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
پژوهش حاضر در پی دغدغه‌ی امکان یا عدم امکان شناخت ذات الهی شکل گرفته است؛ نگارنده پرسش «امکان یا عدم امکان شناخت ذات الهی چه ابعادی دارد؟» را بر سه متفکر، فخر رازی، به عنوان نماینده‌ی تفکری غیرخطی در حیطه‌ی فلسفه و کلام اسلامی، سید حیدر آملی، به عنوان نماینده‌ی تفکر عرفان اسلامی و شیعی، و آلوین پلانتینگا، به عنوان فیلسوف دین با گرایش‌های مسیحی، عرضه کرده است؛ یافته‌های پژوهش در بخش سید حیدر آملی و فخر رازی عبارتند از: شناخت ذات الهی از راه‌های صورت‌مند و نیازمند به احاطه‌ی فاعل شناسا محال است، شناخت از رهگذر صفات از اعتبار کافی برخوردار نیست. البته فخر را می‌توان با رویکرد فلسفی و کلامی مخالف شناخت ذات و در تغییر رویکرد با گرایشات عرفانی موافق شناخت ذات الهی معرفی کرد. عبارت «شناخت کنه ذات محال است.» درحقیقت فروکاست شناخت حقیقی به شناخت صورت‌مند و مفهوم‌محور است، اما این شناخت دیگر شناخت ذات نیست، اما همین تلاش عقلانی رهگذری برای فهم محدودیت عقل و یافتن نظام شناختی فنایی است؛ فنا را می‌توان به‌عنوان یک نظام شناختی معرفی کرد که با فنای در ذات الهی می‌توان ذات را شناخت؛ در این روش درواقع فاعل شناسا خودیت را ازدست‌داده و ناظر شناخت ذات الهی از خویش است، این روش چون هیچ‌گونه محدودیتی ندارد و شهودی و حتی مافوق آن است، یقین آور بوده و از اعتبار کافی برخوردار است. اهم تفاوت‌های میان دو متفکر مسلمان این است که فخر شناخت ذات را ممکن می‌داند اما سید حیدر آملی آن را یک ضرورت عقلی به‌شمار می‌آورد، همچنین در نظر فخر شناخت عقلانی راهی متباین با شناخت فنایی است، اما سید حیدر آملی شناخت عقلانی را مقدمه گام نهادن در شناخت از طریق فنا معرفی می‌کند. پلانتینگا از رهگذر اثبات ضرورت احاطه‌ی الهی به عالَم و سامان‌دهی ویژگی‌هایی مانند بساطت، قدرت مطلق بودن، ذات الهی را تعریف کرده و با استدلال‌هایی نظیر امتناع سردرگمی انسان در شناخت ذات الهی که مساوق ماهیت او است، شناخت ذات الهی را ضروری می‌داند. پلانتینگا از منظر تساوق ذات و ماهیت به فخر شباهت دارد و در ضرورت شناخت ذات مشابه سید حیدر آملی می‌اندیشد. زاویه ورود پلانتینگا به بحث ذات الهی که احاطه‌ی الهی است، به این معنی که پلانتینگا با استفاده از حد وسط احاطه و سلطنت الهی سایر صفات الهی را توجیه کرده و در واقع این حد وسط، وجه تمایز او با متفکرین مسلمان را سامان می‌دهد.
منابع معرفت و ارزش آنها از دیدگاه استاد جوادی آملی و امام فخررازی
نویسنده:
نویسنده:سید موسی شاه؛ استاد راهنما:امیررضا عابدی نژاد؛ استاد مشاور :مهدی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسائل مهم معرفت شناسی در گذشته نزد حکماء مسلمان به طور منسجم و مستقل مورد بحث و تحقیق قرار نگرفته است؛ البته می توان با استخراج مطالب به آن انسجام بخشید؛ درمیان این استاد جوادی آملی و امام فخررازی هم مطالب و بحثهایی را ارائه کرده اند، که با توجه و با دقت در آنها می توان به تبیین و روشن ساختن نظام معرفت شناسی و منابع معرفت شناسی پرداخت؛ استاد جوادی آملی و امام فخررازی با دو روی کرد مختلف و متفاوت به سامان دهی مباحث خصوصا در زمینۀ منابع معرفت و ارتباط بین آنها می پردازند؛ این تفاوت در روی کرد این دو حکیم ریشه در نفس شناسی و تعریف معرفت دارد. استاد جوادی آملی طبق نفس شناسی و تعریف معرفتی که ارائه می نماید، نفس را یک ذات واحد و مدرک واقعی و حقیقی می داند که در مراحل مختلف ادراک محتاج به ابزار و قوای ادراک می باشد. و اما امام فخررازی نفس را ادراک کنندۀ جزئیات و کلیات می شمارد، و نیازمندی نفس به ابزار و قوای را در مراتب و مراحل ادراک لازم نمی شمارد و آن را رد می نماید. استاد جوادی آملی و امام فخررازی معرفت قلبی را فرا تر و بالاتر از معرفت حسی و عقلی می دانند، هر دو حکیم قلب را به عنوان منبع معرفت قبول دارند. جوادی آملی عقل را اعم از نظری و عملی به عنوان منبع معرفت ارائه می کند و رابطه آن را با نظریه تجرید که راهی برای رسیدن از ادراکات جزئی محسوس به ادراکات کلی معقول می باشد، تبیین و روشن می سازد. استاد جوادی آملی حس را اعم از ظاهری و باطنی به عنوان منبع معرفت قبول دارد، و می گوید حس می تواند بصورت محدود در عالم ماده با کمک از عقل ما را به معرفت برساند؛ امام فخررازی حس را بعنوان منبع معرفت قبول می کند ولی آن را همیشه در معرض خطاء می داند و ایشان حواس باطنی را قبول ندارد و آن را رد می کند که استدلال های ایشان خالی از اشکالات نیست، و در ادامه صحبت از منبع بودن عقل برای معرفت درمیان آورده است. وی هر چند تقسیم عقل را به عقل نظری و عقل عملی ذکر می نماید؛ اما این را دو قوا با دو کارکرد متفاوت قبول ندارد، و برای عقل نظری هم مراتبی را در نظر نمی گیرد. هر چند قلمروی عقل را کلیات می شمارد، اما کیفیّت دسیابی عقل به کلیات را از طریق تجرید قبول ندارد؛ ایشان نفس را ادراک کننده کلیات و جزئیات معرفی می کند و خود را از مشقّت تبیین مراحل معرفت و ارتباط میان منابع معرفت رها کرده است. با در نظر گرفتن مبناهای برگزیده شده هر دو حکیم دارای نظام معرفت شناسی منسجم و سازوار می باشند.
  • تعداد رکورد ها : 1062