جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 272
از خود واقعی تا واقعیت: کوششی معرفت شناسانه برای فهم تولید دانش نظری
نویسنده:
حمید عبداللهیان,اباذر توکلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
این مقاله در صدد طرح مسئله خود واقعی از طریق تعمق در شیوه طرح آن در جهان معاصر ایرانی است. ما این كار را با به كارگیری دیدگاه جهان دانشگاهی معاصر ایرانی انجام خواهیم داد. بر این اساس، مقاله ابتدا به این امر اشاره دارد كه واقعیت، تفسیر عینی خود واقعی انسان است و نشان می‏دهد كه تمامی واقعیت‏ها معطوف به معنایی است كه در درون انسان شكل می‏ گیرد. انسان معناساز و معنایاب است و واقعیت، معنایی بیش نیست. واقعیت، معنای اندیشیده شده ‏ای است كه توسط دانش و قدرت ساخته می‏ شود و در بستر تاریخ تثبیت می‏ شود، به طوری كه برای همگان طبیعی جلوه می‏ كند. منشا واقعیت‏ های ساختگی، نخبگان دانش و قدرت هستند كه به تدریج بر توده‏ های متراكم جامعه تاثیر می‏ گذارند. توده ‏های اجتماعی «خود واقعی» نا‏اندیشیده‏ ای هستند كه هژمونی مسلط دانش و قدرت مجال اندیشیدن را از آن ها می‏گیرد و تقلیدگری را بر آن ها تحمیل می‏ كند. به همین دلیل، واقعیت‏ها اعتبار ذاتی ندارند. تنها واقعیت معتبر، تجربه ‏های فكری و فرهنگی تك تك افراد انسانی هستند كه خود واقعی آن ها را تشكیل می‏ دهند. خود واقعی یك مدل سنجشی خود با دیگری در مقیاس های فردی و اجتماعی است. در پایان به تلاش های جهان دانشگاهی ایرانی اشاره می‏ كنیم تا نقص تولید دانش نظری را در دانشگاه ایرانی نیز مورد دقت قرار داده باشیم.
صفحات :
از صفحه 47 تا 67
نظریه معنا نزد هوسرل و کواین
نویسنده:
عطار فراز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی معنا، نظریه‌ای است که به بررسی معنا می‌پردازد، خواه به هویتی به نام معنا قائل باشد و خواه نباشد و در این صورت به طور سلبی با آن سر و کار دارد. هوسرل و کواین هرکدام به طریقی پیرامون ابعاد آن به بحث پرداخته‌اند؛ هوسرل هنگام بررسی رابطه‌ی التفاتی و کواین هنگام بررسی سمانتیک، معنا و رابطه‌ی آن با دیگر مضامین را تحلیل کرده‌اند. نظریه‌ی معنا نزد کواین به‌طور عمده شامل تز عدم تعین ترجمه‌ی او و دیدگاه او پیرامون گزاره‌ها می‌شود. عدم تعین ترجمه بیان می‌دارد که برای انتخاب بین دو یا چند دستورالعمل ترجمه‌ی باهم ناسازگار که هرکدام با تمام معیارهای رفتارشناختی افراد بومی تطابق داشته باشد، واقع‌امری وجود ندارد. این پژوهش با تکیه بر تمایز (یا به طور دقیق‌تر، عدم تقارن) بین عدم تعین ترجمه و نامتعین بودن نظریه‌ی ناظر به طبیعت، سعی در بیان این مطلب دارد که محتوای خاص این تز ادعایی وجودشناختی درباره‌ی معنا است. هم‌چنین در زمینه‌ی دیدگاه کواین پیرامون گزاره‌ها به عنوان معنای جملات، می‌توان بیان کرد که از آن‌جا که برای گزاره‌ها معیاری برای این‌همانی وجود ندارد، او فرض وجود چنین موجودات مفهومی را نمی‌پذیرد. نظریه‌ی معنا نزد هوسرل حول محور نوئما شکل می-گیرد که جزء لاینفک معرفت‌شناسی و نظریه‌ی هوسرل پیرامون رابطه‌ی التفاتی است. از نوئما، که بیش-ترین ارتباط را با معنا دارد، قرائت‌های گوناگونی شده است که این پژوهش با برگزیدن یک قرائت معتبر به بررسی آن پرداخته است. مطابق با این قرائت هر کنش التفاتی از طریق نوئما معطوف به عین مورد التفات خود خواهد شد. از جمله مباحث محوری در زمینه‌ی نوئما می‌توان به نامتعین بودن نوئماها اشاره کرد که به این واقعیت اشاره دارد که متناظر با یک عین شمار نامحدودی نوئما وجود دارد. این پژوهش با بررسی تطبیقی عدم تعین ترجمه نزد کواین و نامتعین بودن نوئماها نزد هوسرل، نظریات معنای این دو را در تقابل با هم بازمی‌نماید. مطابق با این بررسی، اگرچه هر دو تز مبین نوعی از عدم کفایت معنا( یا به عبارت دیگر، ادراک یا معنای ادراکی) نسبت به عین هستند و نیز به این واقعیت اشاره می‌کنند که ما در روند ادراک یا معنادهی فعال هستیم و به نوعی ساختاری را بر جهان تحمیل می‌کنیم، باز تز هوسرل تنها حاوی وجه‌ای معرفت‌شناختی است، درحالی‌که عدم تعین ترجمه علاوه بر وجه معرفت‌شناختی، وجهی وجودشناختی را نیز داراست. در خلال این بررسی، این نکته هم تشخیص داده می‌شود که هوسرل و کواین، درحالی‌که یکی استعلاءگرا و دیگری طبیعت‌گراست، رویکردشان در تحلیل نظریه‌ی معنا، رویکردی تکوینی است که در نهایت به نوعی از کل‌گرایی معنایی ختم می‌شود.
دیالکتیک استعلایی و هستی شناسی صدرایی ( Transcendental Dialectic  and Sadrian Ontology)
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله نویسنده سعی دارد تا مطالعه ای تطبیقی را درباره قابلیت های دو نظام فلسفی آسیایی و اروپایی در باب موضوعی خاص- یعنی قوه عقل- ارایه دهد، و از این طریق تاملی بر امکان گفت و گو میان سنت های فلسفی ای داشته باشد که تا به امروز پیشینه ای سخت و تسلیم نشدنی در این باره داشته اند. اگر چه پس از عصر روشنگری و با فیزیک نیوتنی و در فلسفه نقادی کانت، وحدت و کمال فاهمه توسط عقل فراهم می شود، عملا بر محدودیت و حدود قلمرو عقل نیز تاکید می گردد. «مغالطات»، «تعارضات جدلی» یا «آنتی نومی ها»، «ایده ال عقل محض»، اعلان صریح شکست عقل در سه حوزه شناخت حقیقت نفس، طبیعت، و خدا بودند، و «دیالکتیک استعلایی» به مثابه موقعیتی انتقادی معرفی شد که نشات گرفته از تعالی و فراروی عقل بود. نتیجه گریزناپذیر چنین رویکردی، دوگانگی میان سوژه و ابژه، نومن و فنومن، و فاهمه و عقل است؛ و اخلاف کانت مجبور بودند تا بر چنین دوگانگی ای غلبه کنند. در فلسفه اسلامی- و به ویژه در فلسفه صدرایی- عقل، از سویی، مشتمل بر مراتب معرفت و در واقع مراتب «هستی» است و از سویی دیگر- بر خلاف سنت ارسطویی و کانتی- هیچ تعارضی میان مراتب و درجات شناخت نیست؛ بنابراین، «عقل» همچون شکلی از مراتب هستی و مطابق با آن معرفی می شود. اگرچه در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، اخلاف کانت- به خصوص هگل- تلاش خود را معطوف به حذف دوگانگی میان سوژه و ابژه و نومن و فنومن کردند، اما هیچ نظام فلسفی ای که بر اساس سنتی متافیزیکی شکل گرفته موفق نشده است که بر این معضل فلسفه نقادی غلبه کند (فقط در میانه قرن بیستم بود که با پدیدارشناسی هوسرل و هرمنوتیک هایدگر دریچه جدیدی گشوده شد). نگارنده در این مقاله سعی دارد تا با مطالعه ای تطبیقی بین نظام فلسفی کانت و ملاصدرا، راهی را به جاده گفت وگو و مبادله انتقادی آرا و عقاید میان دو سنت بزرگ فلسفی غرب و شرق بگشاید.
صفحات :
از صفحه 63 تا 80
اللغة و فلسفة التواصل بين فينومينولوجية هوسيرل وتفكيكية دريدا مقاربة تحليلية وصفية
نویسنده:
مصطفى معرف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
بررسی تطبیقی تحلیل هیدگر از معبد یونانی و تحلیل هانری کربن از کعبه
نویسنده:
رحمان مرتضوی باباحیدری، امیر نصری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
هنر به نحو سنتی یکی از «مسائل اساسی پدیدارشناسی» بوده است؛ ازاین‌رو می‌توان از آن به‌عنوان معیاری برای مقایسه دو نوع پدیدارشناسی استفاده کرد؛ بدین ترتیب کار ما، مقایسه دو رویکرد پدیدارشناسانه با معیار زیبایی‌شناسی است. ما با بررسی نگاه مارتین هیدگر به یک اثر هنری (معبد یونانی) و مقایسه آن با تحلیلی که هانری کربن از یک بنای اسلامی (کعبه) ارائه می‌کند، برخی از قرابت‌ها و تفاوت‌های این دو نوع پدیدارشناسی را نشان داده‌ایم؛ پس ‌از آن دریافتیم که پدیدارشناسی کربنی به نحوی از سنت پدیدارشناسی فاصله دارد، که تنها آن را به معنای دیگر می‌توان پدیدارشناسی نامید؛ و رویکرد کربنی بیش از آنکه حاکی از پدیدارشناسی سنتی باشد، رویکرد حکمی اسلامی را بازتولید می‌کند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 154
مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت: بررسی تطبیقی دیدگاه های سهروردی و هوسرل
نویسنده:
خسرو باقری نوع پرست، محمدزهیر باقری نوع پرست
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
اصول و روش هایی که در تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار می گیرند، از مبانی مختلفی سرچشمه می گیرند. هدف این مقاله آن است که مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت، بر اساس دو دیدگاه مشابه در شرق و غرب مورد بررسی قرار گیرد: فلسفه اشراقی شهاب الدین سهروردی و فلسفه پدیدارشناختی ادموند هوسرل. سوال های پژوهش ناظر به تعیین مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت از دیدگاه هر دو فیلسوف و مقایسه آنها از حیث مشابهت و تفاوت هاست. در مبنای فلسفی هوسرل، پدیدارشناسی جایگاه اساسی دارد و در آن دو گام اساسی مطرح است. در مرحله نخست، تاکید بر توصیف تجربه های آدمی و در مرحله دوم، نظر بر کاهش دادن تجربه های زیسته است. در مبنای روان شناختی، به جای درون بینی تاکید بر تامل است. در مبنای فلسفی و معرفت شناختی سهروردی، علم حضوری جایگاه ویژه دارد. در مبنای روان شناختی، درون بینی از اهمیت به سزایی برخوردار است. در مقایسه سهروردی و هوسرل این نکته قابل توجه است که هر دو فیلسوف به نحو اساسی تحت تاثیر افلاطون قرار دارند و هر دو از عینیت گرایی دور می شوند. در خصوص تفاوت ها باید اشاره کرد که در معرفت شناسی، هوسرل در حیطه علم حصولی و سهروردی در عرصه علم حضوری سخن می گوید. در مبنای روان شناختی، هوسرل بر تامل و سهروردی بر درون بینی تاکید می ورزند. چنین مبناهایی، تعلیم و تربیت در دیدگاه هر دو فیلسوف را به سوی نوعی شهودگرایی سوق خواهد داد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 20
ضرورت طرح زیست-جهان در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
على قربانى سينى ، ابراهيم رضايى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
ادموند هوسرل را پدر پدیدارشناسی نامیده‌اند. پدیدارشناسی روشى است که به جاى پیش‌بینی و اندازه­ گیری مرسوم در علوم بر کشف، توصیف و معنی تأکید می‌کند. هوسرل ابتدا موضوع اصلی پدیدار­شناسی خود را آگاهی قرار می‌دهد، لذا بسیاری پدیدارشناسی وی را نوعی شناخت­ شناسی دانسته ­اند. این پژوهش به این مسأله می ­پردازد که هر چند هوسرل در برخی از آثارش متوجه آگاهی است اما در آثار متأخرش از آگاهی ­شناسی یا اگولوژی فراتر رفته و موضوع جهان-زندگی یا زیست-جهان را، یعنی جهان آن‌چنان که توسط یک فرد زیسته می‌شود و نه این‌که مجزای از انسان وجود دارد، موضوع پدیدارشناسی دانسته است. برای این منظور ابتدا مختصری درباب پدیدارشناسی توضیح خواهیم داد و سپس با توجه به دو اثر متأخر هوسرل یعنی تأملات دکارتی و بحران در فلسفه اروپایى و پدیدارشناسی استعلایى ضرورت طرح زیست-جهان را به عنوان موضوع اصلی در پدیدارشناسی وی روشن خواهیم ساخت.
صفحات :
از صفحه 169 تا 194
مولفه های روش شناختی پژوهش پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت
نویسنده:
رمضان برخورداری,خسرو باقری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
پیوستار تاریخی تحول روش های مختلف پژوهش در تعلیم و تربیت نشان دهنده این است که با توجه به پیچیدگی مسائل تعلیم و تربیت که ریشه در پیچیدگی خود انسان دارد نمی توان با روش واحدی به همه سوالاتی که محققان دنبال می کنند دست یافت. پدیدارشناسی به مثابه جنبشی فلسفی با طرح مولفه هایی چون آگاهی، حیث التفاتی، تقلیل، تقویم، بیناذهنیّت، زیست جهان و تَجسُد نه تنها تحولی در فلسفه قرن بیستم به حساب می آید بلکه بر گسترش روش شناسی ها در تعلیم و تربیت نیز تأثیر گذاشته است. مقاله حاضر با نظر به روش شناسی پژوهش پدیدارشناسی در تعلیم و تربیت، در دو سطح به بررسی مولفه های پژوهش پدیدارشناختی و بحث توجیه پژوهش پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت می پردازد. در سطح نخست به مولفه های هدف پژوهش پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت، تاثیر برروند انجام پژوهش، نقش محقق، مشاهده و توصیف پدیده تربیتی توام با تقلیل تعدیل شده، زبان و نگارش پدیدار شناختی و در بحث توجیه به بحث سه سونگری از منظر پدیدارشناختی پرداخته خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 121 تا 140
بررسی کارکرد تقویمی اگو در پدیدارشناسی استعلایی هوسرل
نویسنده:
عباس یزدانی ,مهدی پاک نهاد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
بخش عمده ای از تلاش های هوسرل در توصیف نحوه عملکرد آگاهی، به بحث اگو و چگونگی کارکرد تقویمی آن اختصاص یافته است. هدف این نوشتار این است که نقش اگو در پدیدارشناسی استعلایی هوسرل و جایگاه محوری آن به عنوان «قطب این همان اعیان آگاهی» بازخوانی و بررسی شود. از طریق مطالعه سیر تطور و تکامل مفهوم اگو در اندیشه هوسرل و با توصیف و تحلیل دیدگاه وی در مورد نقش و کارکرد اگو، ویژگی تقویمی آن به بحث گذارده خواهد شد. ادعای این مقاله این است که اگرچه هوسرل همواره خود را یک دکارتی می دانست، اما نقدی که بر تلقی دکارتی «اگو» دارد روشنگر تمایز پدیدارشناسی استعلایی وی از فلسفه «واقع گرایی استعلایی» دکارت است. در پایان این نوشتار، نتیجه گرفته می شود که هوسرل با انتقال پدیدارشناسی خود از رویکرد «ماهوی» به رویکرد «استعلایی» از طریق کارکرد تقویمی اگو، به ذهنیت استعلایی به عنوان منشا هر معنا و برسازنده جهان عینی دست می یابد. وی اگو استعلایی را در حکم زیرنهادی برای عادات، باورها و کنش های هر شخص دانسته و آن را تنها شرط امکان فهم جهان می داند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 21
معرفت ‏شناسى
نویسنده:
پال ک موزر (Paul K. Moser)
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهی امام خمینی,
چکیده :
معرفت‏شناسى، شاخه ‏اى از فلسفه است که به بحث از ماهیت معرفت و حوزه آن، مبانى و پیش‏فرض هاى حصول معرفت، و اعتبار اقسام گوناگون شناخت مى‏ پردازد. یکى از مباحث معرفت‏ شناسى بررسى ماهیت دو گونه معرفت، یعنى «معرفت پیشینى‏» و «معرفت پسینى‏»، و تمایز آن دو و همچنین نسبت این تقسیم با تقسیمات ذى ‏ربطى همچون تقسیم قضایابه «ترکیبى‏» و «تحلیلى‏» و تقسیم حقایق به «ضرورى‏» و «ممکن‏» است. مباحث ‏یاد شده، محور اصلى مقاله حاضر را تشکیل مى‏ دهد، به گونه‏ اى که انتظار مى ‏رود پس از مطالعه آن، طرحى کلى از پیش‏فرض ها، مبانى، مسائل و مشکلات این بحث فرا روى خواننده علاقه‏ مند به مقولات معرفت‏ شناختى قرار گیرد. آقاى پال ک. موزر (Paul K. Moser) گلچینى از مهم‏ترین مقالات جمعى از فیلسوفان مشهور مغرب زمین در این باب را جمع ‏آورى کرده و خود مدخلى به ابتداى آن افزوده که نوشتار حاضر بازگردان بخش نخست آن است. مجموعه مزبور، در سال‏1987 با این مشخصات منتشر گردیده است: Moser Paul K.,A Priori Knowledge,(Oxford UniversityPress,1987)
  • تعداد رکورد ها : 272