جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3177
دامنه پاسخ گویی دین به نیازهای بشر از نگاه متفکران مسلمان در قرن دوم تاپنجم هجری با تاکید بر دیدگاه شیخ طوسی، ابن سینا و غزالی
نویسنده:
نویسنده:خلیل ملاجوادی؛ استاد راهنما:علیرضا پارسا؛ استاد مشاور :غلامحسین خدری,ناصر محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
با افزایش تسلط بشر برجهان، در سایه پیشرفت علم و ظهوردیدگاه انسان محوری (اومانیستی)، سوال از چگونگی نیاز بشر به دین مطرح شد. دامنه پاسخ گویی دین به نیازهای بشر از منظر متفکران سده دوم تا پنجم هجری با تاکید بر دیدگاه شیخ طوسی، ابن سینا و غزالی بعنوان سه متفکر شاخص از علوم حدیث، فلسفه و عرفان مورد تحقیق و بررسی است. نظرات اینان بطور توصیفی و تحلیلی مورد تحقیق قرار می گیرد و روشن می شود که هرچه دامنه شرع و دین گسترده ترمی شود، از تاثیر عقل در حیات دینی فرد متدین کاسته می شود. شیخ طوسی، دین را پاسخ گوی انسان در زمینه نیازهای مادی و معنوی می داند. ابن سینا با استدلال به ضرورت وجود قانون الهی در زندگی اجتماعی و فردی، قوانین شریعت را برای نظم و تکامل و سعادت جامعه لازم می داند. غزالی ضمن تاکید به لزوم وجود قوانین شرع و سنت پیامبر برای نظم وآرامش و بقای جامعه، نبوت را برای اصلاح نفوس و تامین زمینه رشد و تعالی معنوی انسانها یک ضرورت فطری بیان می کند.این متفکران درعین تاکید به جایگاه ضروری عقل در شناخت خدا و نبوت از ماهیت و چیستی آن سخن نگفته اند و از چگونگی خطای عقل حرفی نیاورده اند. عقل از منظراین متفکران برای مقوله شناخت خدا، لازم ولی کافی نیست .در نهایت، عقل را شانی از شونات نفس دانستن، امروزه در سایه پیشرفت علم طب و پیوند عملی اعضای حیاتی و کلون کردن (شبیه سازی) هر لحظه مورد مناقشه و در معرض چالش بوده و نیازمند بازنگری درمعنی آن و ارایه تعریف جدید می باشد.دینداری در قالب عرفان وتصوف که دیانت را وابسته به فرد کامل و برجسته الهی در هرعصر، می داند، درجهان امروز، قابل دفاع تر و پاسخ گو ترسیم می شود و می تواند پویایی و به روز بودن دینداری را معنا ببخشد.
تفسیر ابن سینا: علم و فلسفه در اسلام قرون وسطی: مجموعه مقالات دومین کنفرانس گروه مطالعاتی ابن سینا
نویسنده:
Avicenna;Avicenna Study Group. Conference;Avicena;Avicenne
نوع منبع :
کتاب , مجموعه مقالات
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Brill,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ماشینی : این جلد دوازده مقاله در مورد جنبه‌های مختلف مشارکت‌های فلسفی و علمی ابن سینا ارائه می‌کند و به این موضوعات از روش‌شناسی‌های فلسفی، تاریخی و فلسفی نزدیک می‌شود. این اثر از نظر مفهومی به چهار بخش تقسیم می شود: (1) روش شناسی، (2) فلسفه طبیعی و علوم دقیق، (3) الهیات و متافیزیک و (4) میراث ابن سینا. بخش اول ملاحظاتی را برای تشخیص آثار اصیل از شبه ابن سینا ارائه می دهد. بخش دوم به موضوعاتی می پردازد که در فیزیک، روانشناسی، ریاضیات و نظریه های پزشکی ابن سینا با آن مواجه می شوند. بخش سوم به موضوعاتی می پردازد که از منابع الهیاتی برای اثبات وجود خدا و علم خداوند به جزییات گرفته تا جایگاه معماها در متافیزیک ابن سینا و نیز رابطه صورت و ماده در اندیشه ابن سینا می پردازد. بخش پایانی به تأثیر تاریخی ابن سینا بر متفکران بعدی مانند غزالی و همچنین تأثیرات بعدی او در ایران می‌پردازد. -- توضیحات ناشر
بررسی تطبیقی نظریه‌های تربیتی ابن‌ سینا و امام محمد غزالی
نویسنده:
نویسنده:ریحانه عسکردون؛ استاد راهنما:احمدرضا متولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی نظریه‌های تربیتی ابن‌سینا و ابوحامد غزالی می‌پردازد. در این مطالعه تلاش شده که فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت در اسلام، اهداف، روش‌ها، اصول، مراحل تعلیم و تربیت، حوزه‌های تربیتی، محتوا و مواد آموزشی و غیره از دیدگاه دانشمندان گرانقدر چون شیخ الرئیس و ابوحامد غزالی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد و سپس اشتراکات و تفاوت‌های اندیشه‌ها و نظریه‌های تربیتی آنان بیان شود و این که در جامعه امروزی این نظریات تا چه اندازه می‌تواند کاربردی باشد و مورد استفاده‌ی نهادها و نظام‌های آموزشی، تربیتی و پژوهشی قرار گیرد. داده‌ها و اطلاعات پژوهش با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی – استنباطی انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که تعلیم و تربیت از نگاه این دو متفکر و اندیشمند برجسته تاریخ اسلام، امری حیاتی و ضروری است و چون تربیت به فعلیت درآمدن استعدادها و قوای بالقوه‌ آدمی است خاص فرد یا گروهی نیست، بلکه نیاز و حق فطری و طبیعی همگان می‌باشد و هر دو در ارائه نظریات تربیتی وآموزشی هدف نهایی را رسیدن به سعادت مطلوب و تقرب الهی می‌دانند و به طور کلی نظریات مشابه زیادی در ارتباط با اهداف، اصول، روش‌ها و مراحل تعلیم و تربیت داشته‌اند و اگر هم اختلافاتی در بعضی زمینه‌ها وجود دارد، بسیار جزئی است. تعلیم و تربیت باید در جهت انسان‌سازی باشد و نگاه هر فرد به تعلیم و تربیت برگرفته از جهان بینی اوست. ابن‌سینا و ابوحامد غزالی تعلیم و تربیت را راه نیکبختی و تعالی آدمی می‌دانند و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. در ارتباط با اصول و روش‌های تربیتی چون استفاده از تشویق و تنبیه، توجه به توانایی و استعدادهای فردی، علم همراه با عمل، استفاده از داستان‌ها و حکایات، استمرار و تمرین و هم چنین در زمینه عوامل تربیتی چون خانواده، مدرسه، معلم، اجتماع و گروه دوستان نظریات کاربردی و عملی ارائه نمودند و تربیت را امری ممکن و ضروری می‌دانند و به پرورش و رشد همه جانبه انسان چه از لحاظ علمی، فکری، عاطفی، اعتقادی، جسمانی و روحانی توجه‌ وافری دارند. در نهایت اندیشه و آموزه‌های تعلیمی و تربیتی نمایندگان فلسفه ایران اسلامی از قرآن و اسلام و با رویکرد عقلانی و عرفانی همراه می‌باشد.
تجربه‌ و مبانی عقلی آن نزد جالینوس و ابن‌سینا
نویسنده:
نویسنده:روح‌الله فدائی؛ استاد راهنما:محمد سعیدی مهر؛ استاد مشاور :محمدجواد اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تجربه به عنوان یک مفهوم روشی، در تاریخ علم، از سوی دو سنّت فکری مورد توجه جدّی قرار گرفته‌است، یکی سنّت طبّی و دیگری سنّت منطقی-فلسفیِ ارسطویی. جالینوس و ابن‌سینا جزء معدود اندیشمندانی هستند که از یک سو به منطق ارسطویی اهتمام ویژه‌ای داشته‌ و از سوی دیگر به عنوان یک طبّیب، میراث‌بر سنّت طبّ اخلاطیِ بقراط بوده‌اند و در نتیجه، تلاش برای جمع میان روش تجربی و روش عقلی از دغدغه‌های اصلی آنها محسوب می‌شده‌است. هدف اصلی از این پژوهش، که با استفاده از روش تفسیر تحلیلی متن‌محور و تحلیل انتقادی صورت گرفته‌است، مشخص ساختن میزان پیشرفت طرح عقلانی‌سازی تجربه در روش‌شناسی ابن‌سینا در مقایسه با دیدگاه جالینوس است. مفهوم تجربه در اندیشه جالینوس بسیار متاثر از سنّت تجربه‌گرایی طبّی است، ولی در عین حال، وی با مطرح‌ساختن «ملاک‌های تمایز‌بخش»، دقّت عملی روش تجربی را ارتقاء داده‌ و آن را در مقام کشف نیز مفید دانسته است. اما جالینوس به لحاظ نظری و ناظر به مبانی روش تجربی، تلاشی برای عقلانی‌سازی تجربه نکرده و صرفاً بر لزوم استفاده توامان از تجربه و روش عقلی –به خصوص برهان ارسطویی- برای اکتساب علم تاکید کرده‌است. با این حال، مشارکت اصلی ابن‌سینا در پیشبرد روش تجربی، بیش از آنکه ناظر به حوزه عمل باشد، در زمینه تحلیل نظری روش تجربی است. او مبتنی بر قواشناسی پیشرفته خود، بر خلاف جالینوس که تنها از حواسّ ظاهری و حافظه برای تبیین نحوه شکل‌گیری تجربه استفاده می‌کرد، قوای باطنیِ حسّ مشترک، واهمه، ذُکر، متخیّله و عاقله را نیز به کار می‌گیرد. قوّه عاقله به لحاظ صوری با شکل‌دادن به قیاس، و به لحاظ مادّی با به کار‌گیری «قاعده الاتّفاقی» –که خود برگرفته از قاعده علّیت است- به عنوان کبرای آن قیاس، ساختاری عقلی و برهانی به تجربه می‌بخشد. تحلیل علّی از تجربه، این ظرفیت را در اختیار ابن‌سینا قرار می‌دهد تا بتواند به لحاظ نظری تبیین‌های دقیقی از یقینی‌بودن مجرّبات، کلّیت مشروط آنها، تفاوت آنها با قضایای استقرائی و چگونگی ایجاد خطا در فرایند تجربه ارائه دهد.
تبیین میزان سازگاری الهیات بالمعنی‌الاعم و بالمعنی‌الاخص (ابن‌سینا) وتأثیر آن بر کلام خواجه نصیردرمسأله "توحید";و"خالقیت"
نویسنده:
نویسنده:خسرو محسنی نسب؛ استاد راهنما:رضا رسولی شربیانی؛ استاد مشاور :محمدرضا مرادی,علیرضا پارسا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام الهیاتی ابن‌سینا به‌مثابه زیر نظام حکمت سینوی در دو قلمرو الهیات بالمعنی‌الاعم و الهیات بالمعنی‌الاخص تدوین و تکوین یافته‌است، شیخ در امور عامه، احکام «موجود بما هو موجود»، اعم از واجب و ممکن را تبیین نموده و به‌لحاظ شرافتِ وجودِ «واجب‌تعالی» قلمرو الهیات بالمعنی‌الاخص را به ‌شکل ویژه و اختصاصی مورد بررسی قرار داده‌است. بدیهی است در چنین رویکردی که وجود واجب‌تعالی، وجه مشترک بین الهیات بالمعنی‌الاعم و الهیات بالمعنی‌الاخص تلقی می‌گردد، می‌توان سازگاری و یا ناسازگاری نظام الهیاتی ابن‌سینا را رصد نمود. این مطلب به‌صورت مبسوط و مستوفی در روند تدوین رساله مورد تجزیه و تحلیل و داوری قرار گرفته‌است. نگارنده بر آن است که نظام الهیاتی ابن‌سینا به ‌لحاظ شاکله‌ی «تکثرگرایی حداکثری» و عدم ارتقاء به‌سطح «وحدت تشکیکی» در تبیین مسائِل مربوط به «وجود» و «وحدت» واجب‌تعالی، علی‌رغم توفیقاتی که در اثبات واجب و احکام تقسیمی «موجود بما هو موجود» کسب نموده از انسجام درونی صد درصدی برخوردار نبوده و بعضاً ناسازگاری‌هایی در آن مشاهده می‌گردد. تقابل و تعامل فلسفه و کلام اسلامی ماجرایی پرفراز و نشیب داشته‌است. از یک سو ما شاهد تکفیر فلاسفه توسط متکلمان و محدثان بوده و از سویی دیگر شاهد گشودن دروازه‌های کلام بر روی فلسفه بوده‌ایم. تعامل خلاق فلسفه و کلام را در آثار ابن‌سینا و خواجه نصیرالدین طوسی به‌روشنی می‌توان مشاهده نمود. ما در این نوشتار مواضعی را که خواجه در محدوده‌ی دو مسئله کلامی یعنی «توحید» و «خالقیت» از اندیشه‌های فلسفی ابن‌سینا متأثر بوده و متناظر با آن مواضعی را که مقلّدانه تحت سیطره و گفتمان حکمت سینوی قرار نداشته ‌است، به ‌تفکیک بیان می‌نماییم و با اتکاء به روش «تطبیقی-تحلیلی و گاهی انتقادی» و به‌ استناد آثار برجسته‌ی خواجه و شیخ‌الرئیس، نشان خواهیم داد که بیشترین تأثیرپذیری کلام خواجوی از حکمت سینوی در مسئله توحید و خداشناسی و کمترین آن در مسأله خالقیت بوده‌است.
بررسی نظریه فلسفی پیرامون جسم از نگاه ارسطو و ابن سینا و کارکرد آن در معرفت دینی
نویسنده:
نویسنده:مارال زالی زاده؛ استاد راهنما:رمضان مهدوی آزاد بنی؛ استاد مشاور :مهران رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جسم و ماهیت آن، از دیرباز مورد بحث فلاسفه و اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان بوده است و هریک متناسب با مبادی خاص فلسفی خود تعاریف متفاوتی از مسئله ی ماهیت جسم ارائه کرده‌اند، چنانچه فلاسفه ای همچون ابن سینا، ارسطو نیز در این خصوص نظریاتی را ابزار داشته اند که از جهاتی بدیع است. آنچه در پژوهش حاضر، با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از کتب، مقالات و پایان نامه های موجود در این زمینه بدان پرداخته شد، پیرامون مسئله جسم و ماهیت آن از دو دیدگاه دینی و غیر دینی است. چنانچه ارسطو، موجود را معادل جوهر و عرض، و مطالعه وجود را معادل مطالعه ماهیت شئ می‌داند. که در این تعریف صرفا به تمایز ذهنی و منطقی وجود از ماهیت توجه کرده است، اما ابن‌سینا تمایز وجود ماهیت را تمایزی خارجی و مابعدالطبیعی می‌شمرد و در تقسیم بندی خود موجود را به واجب و ممکن تقسیم می کند که از این دیدگاه از مقولات ارسطویی فراتر می رود. همچنین همانگونه که مطرح گردید، شیخ الرئیس، جسم را همانند ارسطو مرکب از ماده و صورت می‌داند. اما تفاوت دیگری در دیدگاه آنها وجود داشت آنکه در دیدگاه شیخ الرئیس، مبدا اصل وجود مورد بررسی قرار می گیرد، و لذا شئ را امر متصل واحد می داند. در حالی که ارسطو مبدا اصل وجود مورد بررسی قرار نمی گیرد. بلکه هدف اصلی تبیین طبیعت مشهود و بیان چگونگی و چرایی آن است و همین مسئله او را به بحث حرکتی می‌کشاند که جهان شناسی وی بر آن تکیه دارد. یکی دیگر از تمایزات فلسفه ارسطو با فلسفه شیخ الرئیس، مسئله تمایز ماهیت و وجود است. همان طور که قبلا اشاره گردید، تمایز این دو در نزد ارسطو یک تمایز منطقی است، لذا، در نظام مابعدالطبیعی ارسطو این فرق و تمایز اثر مهمی ندارد. اما مسئله تمایز یا فرق میان هستی و چیستی(وجود و ماهیت) در فلسفه ابن سینا محور اصلی هستی شناسی و نیز نظام جهانی وی به شمار می رود. یکی از معارف دینی ابن سینا در فلسفه خود بدان دست یافته است، نفی جسمیت برای خداست. ابن سینا، جهان را جهان ممکنات، در برابر تنها واجب الوجود که همانا خداوند است، می داند. این تقسیم بندی را نزد ارسطو نمی توان یافت. همچنین ارسطو قائل به دمیورژ به عنوان نظم دهنده به عالم محسوسات معرفی می‌گردد و در فلسفه‌ی افلاطون، جای خود را به «محرک نا متحرک نخستین» می‌دهد که خالق حرکت در عالم است. از دیدگاه او ماده و صورت مخلوق نیستند و وجود ازلی و ابدی دارند؛ آنچه اعطاء می‌شود حرکت است که طی آن صور مختلف بر ماده وارد می‌شوند و وجود بالقوه را به وجود بالفعل تبدیل می کنند؛ لذا طبیعت در شدن به وجود حق نیازمند است و نه در بودن. براساس این تفسیر از علت فاعلی ارسطو نتوانست خدای خود را به عنوان خالق جهان توصیف نماید. زیرا خالقیت به معنای ایجاد بعد عدم است و این صفت در شأن موجودی است که معطی وجود باشد.در حالی که ابن سینا بر این باور است که اداره امور طبیعت، هر چند با واسطه، توسط خداوند انجام می گیرد. و دیگر اینکه «زمان» از نظر ارسطو، مخلوق نیست؛ زیرا «زمان» وابسته به «حرکت» است و «حرکت» همیشه بوده و هست؛ اما ابن سینا به مخلوق بودن «زمان» (با وجود قدیم بودن آن) معتقد است.
عشق و جمال از دیدگاه افلاطون و ابن سینا
نویسنده:
نویسنده:کمال ارباب؛ استاد راهنما:حمید اسکندری؛ استاد مشاور :علی اکبر نصیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقوله عشق و زیبایی حقایقی هستند که از دیرباز مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و ادبا و همچنین فلاسفه وعرفا واقع شده است و بزرگان این وادی، دربارۀ آن مطالب عمیق و دقیقی را مطرح نموده‌اند. در این پژوهش سعی شده تا مجموعه آرا و اندیشه‌های دو فیلسوف در خصوص عشق، به روشی توصیفی تحلیلی مورد تبیین قرار گرفته و در ساختاری منطقی تنظیم شده و به شکلی مقایسه‌ای ارائه گردد. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای ، بکارگیری رایانه و اینترنت و مقالات علمی و پژوهشی معتبر بوده است برای این هدف، نخست ما هر یک را به طور جداگانه از نظر فضای فکری و فرهنگی جامعه‌ی عصر خودشان مورد بررسی قرار داده و با تعمق در آثارشان خصایص عشق را از منظر آنها دسته بندی کرده و درنهایت برای فهم هرچه دقیق‌تر، به مقایسه و بیان شباهت‌ها و تفاوت‌های دیدگاه آنها پرداخته شده است نتایج تحقیق نشان می‌دهد، ابن سینا به سریان عشق در تمام موجودات هستی اعتقاد دارد به عقیده او هریک از ممکنات به واسطه جنبه وجودی خود، اشتیاق ذاتی و ذوق فطری به کمالات و خیرات دارند که همین امر سبب بقاء وجود آن‌ها می‌شود. او این امر را عشق می‌نامد و می‌گوید خارج از این عشق کلی عشقی نیست. هرچه هست از پرتو جمال اوست. چون وجود منبع خیرات و سرچشمه کمالات است. برای افلاطون نیز دریافت خاستگاه زیبایی، مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسئله در زیبایی شناسی است و مسائل دیگر این حوزه در اولویت و اهمیت بعدی قرار دارد.
بررسی محاکمات قطب الدین رازی بر نمط رابع شرح اشارات محقق طوسی و فخر رازی
نویسنده:
نویسنده:سید احسان حسین موسوی؛ استاد راهنما:محمد اسحاق عارفی شیرداغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع نمط چهارم فلسفه اولی کتابِ اشارات، وجود و علل آن است. قطب الدین در تمام موضوعاتی که بین دو شرح خواجه نصیر و فخر رازی اختلاف نظر وجود داشته به قضاوت پرداختند، در خیلی از مطالب نیز که محل اختلاف شارحان نبوده، نقد یا توضیح مستقلی نسبت به متن یا شرح مطرح کردند. در این پایان نامه که به چهار بخش کلیات، اثبات موجود غیر محسوس، بررسی علل وجود و ماهیت و اثبات واجب الوجود تقسیم شده، همه محاکمات و نقدهای قطب الدین داوری شده و همچنین در اکثر موارد مطالبْ فی حد نفسه تحلیل و به ابعاد و اعماق جدیدی رسیده ایم. در بخش اوّل قطب الدین ابتدا تفسیر خواجه نصیر دربارۀ معنای عنوان «فی الوجود و علله» را نقد کرده و توضیح فخر رازی را به عنوان نظر حق در این زمینه می پذیرند. در این بخش پس از تحلیل مطلب به تفسیر نوینی رسیده و اثبات کردیم که «وجود» به معنای مطلق وجود و «علله» نیز علل مطلق وجود است امّا از این حیث که در ضمن ممکنات (که مقیّدِ آن مطلق هستند)، قهراً لحاظ می شود. در بخش دوّم ابن سینا بر اثبات موجود غیر محسوس از طریق استدلال بر نامحسوس بودن طبیعت مشترک برهان اقامه می کنند. پس از تحلیل مطالب به این نتیجه رسیدیم که ادله هیچکدام از نقدهای مطرح شده توسط قطب الدین رازی و سایر مستشکلین برای ابطال برهان کافی نیست اما با توجه به نقد ما بر کبرای قیاس اثبات شد که طبیعتِ در خارج دارای ویژگیِ مغایر با محسوسات نبوده و از قواعد خلاف آنها تبعیت نمی کند. لذا برهان ابن سینا در این خصوص کامل و تمام نیست. همچنین در این بخش اثبات شد که: 1- دلیل نامحسوس بودن قوه حس بدیهی است 2- علم انسان به محسوسات بدون واسطه صور است 3- برهان ابن سینا در غیر محسوس بودن علت اولی بر خلاف رأی قطب الدین و فخر رازی تمثیل اقناعی نیست اهم مطلبی که در بخش سوّم به آن پرداختیم عبارت اند از: 1. تفاوت جنس و فصل با ماده و صورت 2. تحلیل حقیقت مثلث و حد اشیاء 3. بررسی حقیقت معنای «جمع» در مرکّب 4. تحلیل منشأ غایات، کیفیت ارتباط فاعل با غایت و تفاوت آن در ذوی العقول با غیر ذوی العقول 5. حقیقت معنای «صیرورت» ماده مهمترین نتایج بخش چهارم عبارت اند از: 1- رد نقد قطب الدین بر کلام ابن سینا درباره احتیاج ممکن در تحقق خود به غیر 2- تحلیل معنای تقدم زمانی سبب بر مسبَّب و سازگاری آن مقصود هر دو شارح 3- رد ادله قطب الدین بر نقص برهان اجمالی ابن سینا در اثبات واجب 4- بر اساس نقد ما بر حقیقت «کل سلسله علل و معالیل» برهان ابن سینا در اثبات واجب الوجود تمام نیست.
بررسی تطبیقی الهیات شفای ابوعلی سینا با سومای آکویناس پیرامون وجود خدا
نویسنده:
نویسنده:اسکات ویدکوویچ؛ استاد راهنما:عباسعلی براتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این متن تطبیقی فلسفی در باره ی بوعلی سینا که یک دانشمند مسلمان ایرانی و آکواینوس که یک دانشمند کاتولیک اهل سیلیس بوده است⸲ به مطالعه پرداخته است. این مطالعه در قالب تحلیل شباهت های متون ذکر شده به عنوان پایان نامه در مساله ی وجود خدا و دانش متافیزیک انجام گرفته است .این تحقیق دربردارنده ی پنج راه حلی است که در سوما در ارتباط با مساله ی وجود خدا ارائه داده شده است و این راه حل ها همگی مبتنی بر قواعدی هستند که آکواینوس از بوعلی سینا در کتاب الهیات شفا وام گرفته است .باید گفت پنج استدلال آکواینوس در باره ی وجود خدا بر آمده از موضوع اصلی متافیزیک بوعلی سینا یعنی وجود بما هو وجود است که بوعلی هم این موضوع را از متکلمین وام گرفته است . آکواینوس در تحلیل و جمع بندی استدلال هایش سعی در بهره بردن و جمع کردن استدلال های موجود در حکمت ارسطوئی و سینوی و فلسفه ی یهودی داشته است که موضوع تعالیم الهی نیز میباشد .این متن سعی دارد سنت علمی ادیان ابراهیمی را برای همه ی انسانها در باب وجود خدا به نمایش بگذارد و هدف از این امر تحقق همکاری و تبادل علمی بیشتر بین دانشمندان دینی ادیان ابراهیمی در باب استدلال های وجود خدا میباشد. مباحث الهیاتی در این متن علاوه بر زبان اصلی خودشان با ترجمه ی انگلیسی نیز آورده شده اند و به این جهت قابل فهم و دستیابی برای کسانی است که آگاهی و شناخت کافی نسبت به زبانهای قدیمی ندارند ولی مانند بوعلی و آکواینوس اهل تفکر هستند و روش آنها را دنبال میکنند. کسانی که علم را در هر نقطه ای با تلاش فراوان می یابند.
بررسی کیفیت حیات پس از مرگ و نحوه بقای نفس انسان از منظر بوعلی سینا، غزالی و ابن رشد
نویسنده:
نویسنده:فاطمه داداشی؛ استاد راهنما:قاسم پورحسن؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله مرگ و حیات پس از آن در میان فیلسوفان و نیز متکلمان هر عصر مناقشات زیادی داشته است در این پژوهش، آراء شیخ الرئیس را در این خصوص مطرح نموده ایم، سپس نقدهای غزالی به این متفکر را شرح داده و سپس اشکالاتی که ابن رشد از سخنان غزالی ارائه نموده را بیان خواهیم کرد. لازم به ذکر است مساله معاد با مبانی نفس شناسی ارتباط وثیقی دارد؛ بگونه ای که مبتنی بر مبانی انسان‌شناختی متفاوت، دیدگاههای اندیشمندان در خصوص کیفیت حیات انسان پس از مرگ نیز متفاوت خواهد شد. ابن سینا ادله فلسفی خود را در باب بقای نفس انسان بیان می دارد و مهم ترین دلیل بقای نفس را فاعلیت آن در ادراک می داند که از طریق کسب معقولات کمال یافته و بقا دارد. او در عمده آثار خود با دلایل فلسفی به تفصیل به اثبات معاد روحانی پرداخته است، لکن اثبات معاد جسمانی به روش عقلی و برهانی را ناممکن می داند و تنها بر اساس شریعت آن را می‌پذیرد. اگرچه او در اضحویه مبتنی بر مبانی فلسفی خویش از جمله امتناع اعاده معدوم و نیز مادی بودن قوه خیال و امتناع تناسخ، معاد جسمانی را ممتنع می داند و معتقد است آیات ناظر به معاد جسمانی نیازمند تاویل است. گویا از همین آراء اوست که غزالی به نقد ابن سینا روی آورده و او را به دلیل انکار معاد تکفیر می‌کند. او خود گرچه دو نظریه بدن جدید و برانگیختگی را در خصوص معاد جسمانی مطرح می‌کند، لیکن مبانی ای که او در طرح این نظریات و نیز معاد روحانی استفاده نموده، همان مبانی ابن سینا است. نقدهای غزالی در تهافت الفلاسفه اندیشمندان بعد از او را به پاسخ واداشت که از جمله آنان ابن رشد بود و در برابر غزالی کتاب تهافت التهافت را به رشته تحریر آورد. ابن رشد که اندیشمندی ارسطویی بود، در کتاب خود با اتکا به مبانی و نظریات ارسطویی، به تبیین بقای انسان و کیفیت حیات پس از مرگ پرداخت. ابن رشد نفس انسان را به تمامه باقی نمی‌دانست و تنها بخش عقل هیولانی از نفس را که همان نوع انسان است دارای بقا می داند و بقای فردی انسان ها را نمی پذیرد . گرچه محققان کوشیده اند هم در مورد ابن سینا و هم در مورد دیدگاه ابن رشد در خصوص معاد جسمانی و بقای شخصی انسان ها ، آراء آن ها را در مطابقت با شریعت توجیه کنند.
  • تعداد رکورد ها : 3177