جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3376
بررسی تطبیقی انسان شناسی ابن سینا و ابن طفیل بر اساس رساله های حیّ بن یقظان
نویسنده:
مسعود جعفری؛ استاد راهنما: حسن عباسی حسین آبادی؛ استاد مشاور: علی علم الهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
داستان‌ حی‌بن‌یقظان - و نیز سلامان و ابسال - از مشهورترین آثار فلسفی ابن‌سینا است که به عروج عقلی انسان و شناخت خدا اشاره دارد. این کتاب به زبان عربی نگاشته شده و چون در قالبی رمزوار و واجد بیانی تمثیلی می باشد، درک آن چندان ساده و در دسترس نمی باشد. قهرمان داستان یکی «حیّ» و دیگری «یقظان» است. بیشتر شارحان این رساله، حیّ را همان عقل فعال می‌دانند و یقظان که پدر حیّ است عقل اول یا مبادی اول است. پس از ابن‌سینا، ابن‌طفیل اندلسی با وام گرفتنِ نام-عنوانِ رمزی-تمثیلی دو داستان حیّ بن یقظان و سلامان و ابسالِ ابن‌سینا، داستانی با عنوانِ «حی‌بن‌یقظان» پیرامون شخصیتی با همین نام پرورده که در نهایت راهگشای ورود شخصیتهایی با نام سلامان و ابسال نیز به این داستان می شود. داستانی که شاید بیش از هر چیزی نمایانگر امکان آدمی و موهبتی می باشد که در آغاز از ناتوانی دستان خود به آن راه می یابد وقتی فقدانِ خود را می جوید. به بیانی ساده تر، سرگذشت سلوک عقلانی و روحانی انسان و مراحل تکامل فکر و عقل و تنهایی انسان در طی این مراحل را بیان می‌کند تا به معرفت ذات و حقایق دست یابد. ابن‌طفیل نیز در داستان خویش مسیر سلوکی را نشان می‌دهد که حیّ در پیشاپیش خویش به آن راه می برد، ولی بر خلاف راویِ داستانِ إبن سینا که در مواجهه ناخواسته به فردی که خود را حیّ بن یقظان می شناساند، باری در این نیل ناخواسته به جایگاهِ خود راهیاب می شود، ولی إبن طفیل حیّ بن‌یقظان را در ابتدای مسیر قرار میدهد و تا رساندن پایانِ آن مسیر، چنان غایتی که ورای آن متصور نمی توان شد، خود به گزارش ماوقع می پردازد چنانکه گویا خود راهنمای حیّ، و حتّی خود راهِ حیّ می باشد. با این توصیف، این پرسش مطرح است : آیا چنین برداشتی درست است که «مراحلی که حی‌بن‌یقظان در ابن‌سینا شرح می‌دهد، حی‌بن‌یقظان ابن‌طفیل طی می‌کند» (رسولی، 1393: 79). پرسشی که پاسخ آن را نیز در این پژوهش می جوئیم. با این حساب، قصد داریم در این آثار داستانی و تمثیلی، فهمی نو از انسان‌شناسی در ابن‌سینا و ابن‌طفیل بدست دهیم و بیان کنیم انسان در این دو رساله چه ماهیت و تعریفی دارد؟ و چه قوا و ادراکاتی برای شناخت محیط پیرامونی و نیز شناخت عوالم دیگر دارد؟ و آیا برای خویش غایتی می یابد ؟ و آیا راه دستیابی به این غایت، در خود انسان است ؟و اگر آری، آِیا یافتن این غایت را باید ناشی از توانایی او دانست به گونه ای که بتوان گقت ",انسان غایت خویش است", ؟
بررسی تطبیقی رویکرد و مولفه های انسان شناسی از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس
نویسنده:
علی حسینی؛ استاد راهنما: حسین سید موسوی، جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی مقایسه ایی نوع رویکرد و متدلوژی ابن سینا به عنوان یک فیلسوف مسلمان معتقد به مبانی دینی و آکوئیناس به عنوان یک فیلسوف مسیحی، به واسطه مشرب مشترک فلسفی آنها از موضوعات جذاب مطالعات تطبیقی فلسفی و کلامی محسوب می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی -تحلیلی، در صدد است تا به این مساله اصلیِ بررسی تطبیقی نوع رویکرد فلسفی این دو فیلسوف شرق و غرب در مواجه با شناخت ماهیت انسان و اینکه مبتنی بر رویکردشان به چه ویژگی های از انسان می پردازند و در نهایت به بیان نقاط اشتراک و افتراق رویکرد و نظریات آن دو بپردازد. با مطالعه مهم ترین آثار دو فیلسوف مذکور، روشن گردید که ابن سینا در وهله نخست در طرح مسائل انسان شناختی غالباً به روش عقلی تمسک می کند و مدعی رویکرد تطبیقی بود به این که آن چه توسط عقل فلسفی کشف می شود، عیناً توسط شرع تأیید می شود و بالعکس. اما وی در مواردی از جمله در طرح نظریه سعادت رویکرد تکمیلی و ترکیبی را برگزیده است. در مقابل آکوئیناس غالباً روش ترکیب بین عقل و نقل را پی می گیرد، به این نحو که آن چه توسط عقل اکتشاف می شود در واقع شرط لازم و نه کافی است و عقل نیازمند به مکمل است. مهم ترین مؤلفه های انسان شناختی که مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفتند؛ ابعاد وجودی انسان، ویژگی های ذاتی انسان، مناسبات میان، ایمان، اراده و عقل در انسان و غایت وی می باشند.
فاعلیت خداوند از منظر ارسطو، ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
نرگس علی یاری؛ استاد راهنما: حسین حجت خواه؛ استاد مشاور: عباس قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین مباحث فلسفی، تبیین چگونگی فاعلیت خداوند است. مسئله فاعلیت خداوند از ابتدای تاریخ اندیشه، توجه فلاسفه را به خود جلب کرده است و نظریه‌های گوناگونی را دراین‌باره در پی داشته است. از‌جمله اندیشمندانی که تعیین‌کننده‌ترین نظریه‌ها در این زمینه از جانب آنان مطرح شده‌ است، ارسطو، ابن‌سینا و ملاصدرا می‌باشند. این پایان‌نامه، درصدد بیان نظریات این اندیشمندان بوده تا با تبیین اندیشه آنان، مشخص شود کدام نظر به حقیقت نزدیک‌تر است. در بخش اول این پایان‌نامه، ضمن بیان لغات و مفاهیم اساسی پیش‌رو، تلاش شده ‌است که با بررسی پیشینه بحث علیت، انواع علت از منظر فیلسوفان یونان تا فلاسفه معاصر بررسی شود. در بخش دوم با بررسی علت فاعلی و انواع آن و به‌طور‌‌خاص فاعلیت خداوند، سعی بر بیان نظریات سه فیلسوف بزرگ یعنی ارسطو، ابن‌سینا و ملاصدرا شده است. فاعلیت خداوند در جهان هستی، در اندیشه ارسطو تحت عنوان علت یا محرک نخستین موردتوجه قرار گرفته ‌است. همچنین در فلسفه اسلامی، یکی از مسائل اساسی مورد بحث فیلسوفان، مسأله فاعلیت خداوند بوده است و یکی از نظریه‌های مهم در فلسفه اسلامی نظریه فاعلیت بالعنایه است که ابن‌سینا آن‌ را مطرح کرده است و البته در ادامه، ملاصدرا با برطرف کردن اشکالات نظریه‌های پیشین، با طرح فاعلیت بالتجلی و در نهایت، فاعلیت بالعنایه به معنای دوم، مسأله فاعلیت الهی را تعالی بخشیده است. بخش سوم این پایان‌نامه، با بیان این‌که ارسطو در نهایت یک محرک نامتحرک را در جهان اثبات می‌کند ولی ابن‌سینا با نظریه فاعل بالعنایه، فاعل هستی بخش و افاضه کننده وجود را به اثبات می‌رساند، درصدد بیان تفاوت‌های سه دیدگاه برآمده ‌است. در ادامه‌ این بخش، با بررسی تکمیلی نظریه ملاصدرا و بیان رفع اشکالات نظریه ابن‌سینا توسط صدرالمتألهین، کامل‌ترین و بهترین نظریه درباره نحوه فاعلیت خداوند بیان می‌شود. قابل ذکر است که پایان‌نامه پیش‌رو، با روش کتابخانه‌ای و تحقیق و تدبر در کتب و مقاله‌های مختلف گرد‌آوری شده ‌است.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی و ادلّه ابن سینا و ملاصدرا در مسألە جاودانگی نفس
نویسنده:
صنم کیانی خانکندی؛ استاد راهنما: قربانعلی کریم زاده قراملکی؛ استاد مشاور: ناصر فروهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از اکتشافات باستان شناسی چنین مشخص شده است که مسئله جاودانگی و اعتقاد به جاودانگی ریشه در عمق حیات بشر دارد. جاودانگی و عدم جاودانگی از آن دسته مسائلی میباشد که درخور توجه فیلسوفان بوده است و عده ای قائل به جاودانگی و عدهای قائل به فنای نفس بوده اند.در میان فیلسوفان مسلمان، ملاصدرا با رویکرد جدید خویش به بحث جاودانگی و مسئله بقای نفس پرداخته است. فهم دقیق سخنان ملاصدرا در بحث نفس درگرو توجه به مبانی فلسفی او میباشد.چنین پرسشی مطرح میشود که ملاصدرا با استمداد از چه مبانی به بحث نفس و جاودانگی نفس پرداخته است؟در نگاه اول میتوان این اصول را تحت عنوان مبانی وجود شناختی فلسفه ملاصدرا به شمارو آورد. صدرالمتالهین شیرازی بر اساس مبانی خاص مانند اصالت وجود، اشتداد وجود، بساطت وجود، حرکت جوهری، تساوق وحدت و وجود، ،وحدت وجود، تساوق وجود و صفات کمالی،تقسیم عوالم به ماده، برزخ و عقول.صورت به عنوان ملاک شیئیت شی. به اثبات فناناپذیری نفس میپردازد. ابن سینا به مانند ملاصدرا برای نفس حیات جاودانه قائل است.ابن سینا ادله خویش را برای اثبات جاودانگی نفسبر اساس اصول و مبانی خاص خویش استوار کرده است.مبانی و اصول فلسفی ابن سینا برای اثبات فناناپذیری نفس عبارت است از: تعلق تدبیری نفس به بدن،نیازمندی نفس به عقل فعال، تجرد نفس، تعلق امور نامتناهی توسط نفس، عالم هستی به دو قسمت عقل و حس تقسیم میشود. ابن سینا و ملاصدرا دلایلی را برای اثبات جاودانگی نفس بیان میکنند که به صورت خلاصه مطرح میکنیم.استدلال اول و دوم ابن سینا در اشارات و تنبیهات میباشد که او چنین عقیده دارد نفس به بدن تعلق تدبیری دارد.در تعلق تدبیری حال،برای قوام خود به محل نیازمند نیست در نتیجه نفس برای قوام خود به بدن نیاز ندارد .نفس به علت ازلی خود نیاز دارد.علت ازلی نفس چیزی جز عقل بسیط نیست که فناناپذیر است.پس اگر علت تامه نفس فناناپذیر باشد در نتیجه نفس باقی است.استدلال دوم ابن سینا:نفس موجودی بسیط است که نمیتواند حال در چیزی باشد موجودی که حال در چیزی نیست پس بی نیاز از ماده است.پذیرش فسادپذیری امر حادث است و هرامر حادثی به ماده نیاز دارد که بتواند در آن حادث شود.اما نفس را نمیتواند امر مادی در نظر گرفت.ابن سینا عقیده دارد که نفس در بقای وجود، متکی به ذات است.نفس میتواند امور نامتناهی را درک کند.قوای امور جسمانی نامتناهی نیست.نفس با تکیه بر ذات خود میتواند امور نامتناهی را درک کند و به قوای جسمانی نیاز ندارد.تعقل،درک کردن از جمله فعل های نفس است.نفس در تمامی فعل های خود به ذات خود تکیه دارد بنابراین اگر بدن نابود شود نفس نابود نخواهد شد. ملاصدرا عقیده دارد نفس دو قسم میباشد:نفوسی که به درجه عقلی رسیده اند و نفوسی که نتوانسته اند به درجه عقلی برسند.اگر نفس بتواند به حد تعقل برسد در این دنیا صورت معقوله را کسب کند این نفس فناناپذیر است.او عقیده دارد نفوسی که میتوانند به حد تعقل برسند به دو دلیل فناناپذیرند.دلیل اول این است که نفس با مرگ بدنز نابود نمی شود و نمی میرد.دلیل دوم این است که نه مرگ بدن باعث مرگ نفس میشود نه هیچ عوامل دیگری.دلیل دوم:هرچیزی اگر بخواهد فاسد شود یا با ورود ضد فاسد میشود یا با از میان رفتن یکی از چهار علت فاعلی،مادی،صوری و غایی نابود میشود.نفسی که به درجه عقلی برسد ضدی ندارد که بتواند آن را نابود کند.استدلال دیگر ملاصدرا:او معتقد است نفسی که به یک جوهر عقلی تبدیل شده فناناپذیر است. او عقیده دارد موجودی که بسیط محض باشد نابودی نسبت به آن معنا ندارد به ویژه زمانی که علت افاضه کننده آن باقی باشد.حال تصور کنیم که میتوان نفس را امر عدمی در نظر گرفت.این سوال مطرح میشود این عدم ذاتی است یا از طریق شی دیگری بر آن تحمیل شده؟حالت اول غیرممکن است چون یک شی نمیتواند خود را نابود کند و حالت دوم نیز ممکن نیست چون علت برای ایجاد عدم معنایی ندارد بلکه عدم علت را میتوان تصور کرد.در نتیجه نفس امری جاودانه میباشد.
بررسی تطبیقی مراتب عقل نظری از دیدگاه ابن سینا و نظریه ی رشد شناختی ژان پیاژه
نویسنده:
گودرز شاطری، آفرین زنگنه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علم النفس فلسفی هر چند از نظر موضوع و روش با روان‌شناسی جدید تفاوت‌های آشکاری دارد؛ اما بادقت نظر می‌توان برخی مسائل مشترک را در آن‌ها یافت. یکی از این مسائل مراحل رشد شناختی ژان پیاژه در روان‌شناسی جدید است که از بسیاری جهات با مراتب عقل نظری ابن‌سینا قابل‌مقایسه است. به طوری که مراتب چهارگانه عقل نظری در ابن سینا روند و پیمایشی یک سان با مراحل رشد شناختی پیاژه دارد.نظریه رشد شناختی پیاژه یک نظریه جامع درباره فرایند شناسایی انسان است. این نظریه به مطالعه توانایی‌های کودکان در مراحل رشد و تعامل آنها با محیط می‌پردازد. پیاژه بر این باور بود که در فرایند رشد شناختی خود کودک شرکت‌کننده‌ای فعال است و نقش اصلی را خودش ایفا می‌کند درحالی‌که در تفکر ابن‌سینا ابتکار عمل از آن نفس بشری نیست.براین‌اساس این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به مقایسه رشد شناختی پیاژه با مراتب عقل نظری در تفکر ابن‌سینا می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 221 تا 240
مقایسه براهین ابن سینا و آکویناس در اثبات وجود خدا
نویسنده:
نسرین هونکزهی سورانی؛ استاد راهنما: حمید اسکندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف ما در این تحقیق، بررسی دیدگاه‌های دو فیلسوف بزرگ، ابن سینا به عنوان فیلسوف اسلامی و توماس آکوئیناس به عنوان فیلسوف مسیحی، درباره‌ی اثبات وجود خداست. در فصل اول، خلاصه‌ای از زندگی‌نامه این دو فیلسوف و کلیاتی از پژوهش آورده شده است. در بخش دوم، نظرات و دیدگاه‌های ابن سینا برای اثبات وجود خدا مورد بررسی قرار گرفته است. ابن سینا دلایل متعددی برای اثبات وجود خدا ارائه می‌دهد که شامل امکان و وجوب، صحت صدق، حرکت، قدرت و فعل، مطابقت و علت فاعلی می‌شود. برهان امکان و وجوب او بر تحلیل امکان ذاتی ماهیت استوار است که شامل سه نوع گزاره است: لازم، محال و ممکن. برهان دیگر او، برهان وجودی است که بر اساس آن، موجودات جداگانه و مستقل وجود دارند. برهان حرکت ابن سینا نیز مبتنی بر برهان حرکت ارسطو است که می‌گوید هر حرکتی نیاز به محرکی دارد و علت حرکت باید غیر متحرک باشد. بنابراین، محرک باید غیر متحرک باشد. در بخش بعدی، دلایل توماس آکوئیناس مورد بررسی قرار گرفته‌اند. این دلایل شامل برهان حرکت، علیت فاعلی، وجوب و امکان، درجات کمال و علت غایی می‌شوند. توماس آکوئیناس، فیلسوف و دانشمند مسیحی قرون وسطی، برای اثبات وجود خدا از پنج روش ارسطویی استفاده می‌کند که به آن‌ها ",پنج طریق", می‌گویند. یکی از این طرق، طریق حرکت است که بر اساس آن، حرکت نشانه‌ای از وجود خداست. توماس این طریق را قوی‌ترین برهان می‌داند؛ زیرا معتقد است که حرکت یک مفهوم واضح و قطعی است و ما از طریق حواس خود آن را در موجودات مشاهده می‌کنیم. در بخش چهارم، دلایل اثبات وجود خدا از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس مقایسه شده و نقاط اشتراک و تفاوت‌های آن‌ها بررسی شده است.
ارزیابی معنا و معیار تجرد در نظام سینوی
نویسنده:
سامان دائی؛ استاد راهنما: فرزانه ذوالحسنی؛ استاد مشاور: مجید یاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله تجرد و معنا و معیار آن از مسائل مهم فلسفه اسلامی است. تقسیم موجودات به مجرد و مادی از ابداعات فلسفه اسلامی است. شناخت مبدأ و معاد، شناخت عالم و آدم با رویکرد الهی در گرو معنا و معیار تجرد است. فیلسوفان الهی از گذشته تا به حال تعاریف و معیارهایی را برای تجرد بیان کرده‌اند که قابل نقد و بررسی است. تجرد، نقش اساسی در تفسیر مراتب عالم در نظام سینوی دارد. در قوس نزول و تفاوت مرتبه فوق عقل و واجب الوجود، مرتبه عقول و نفوس فلکی و انسانی با معیار تجرد قابل توضیح است. در قوس صعود نیز تعقل و طی مراحل استکمال عقل نظری مبتنی بر نظریه تجرید و افاضه صور معقوله است. تبیین نبوت عقل نظری و معاد روحانی نیز ارتباط تنگاتنگی با تجرد دارد. در مجموع بسیاری از مسائل در هستی شناسی یا معرفت شناسی سینوی بر مبنای مهم تجرد و معیار آن استوار است. ابن سینا در آثار خود معیارهای متعددی برای تجرد ذکر کرده است. از سوی دیگر وی از تجرد واجب الوجود، عقول و نفس ناطقه سخن گفته است. آیا معیار تجرد برای این مصادیق متفاوت مجرد یکسان است؟ وی در اثبات تجرد نفس از تجرد قوه عاقله و صور معقوله مدد گرفته و آنها را مجرد دانسته آیا تجرد و معیار آن برای قوه عاقله و صور معقول و عقول و واجب‌الوجود یکسان است؟ آیا قیام بالذات از معیارهای تجرد است و در مورد این مصادیق جامعیت و سازگاری دارد؟ چگونه این معیار در مورد صور معقول لحاظ می شود؟ آیا معیار فعلیت محض جامعیت و سازگاری دارد؟ شیخ می گوید عقل هیولانی با اشراق عقل فعال فعلیت می یابد. قوه و هیولا برای عقل چه معنایی دارد؟ این سخن ابن سینا با افاضه ای بودن صور معقول چگونه سازگار می شود؟ ابن سینا از مجرد نبون صور خیالی سخن گفته از سویی صور خیالی را از برخی ویژگی های مادی مبرا دانسته است. تفاوت این صور با صور محسوس و معقول چیست و آیا این صور دارای مرتبه ای از تجرد نیستند؟ اینها بخشی از پرسش های مربوط به جامعیت و سازگاری معیارهای تجرد نزد ابن سینا است. این رساله بر آنست که با استقصای معیارهای تجرد در آثار ابن سینا سخنان وی در مورد مجردات در عالم عین و ذهن را محک بزند و به نقد و بررسی جامعیت و سازگاری این معیارها در این دو ساحت بپردازد
فلسفه نبوت از دیدگاه ابن سینا و خواجه‌ نصیر الدین طوسی
نویسنده:
فاطمه قربانی؛ استاد راهنما: محمدحسین کیانی؛ استاد مشاور: عابدین بزرگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله نبوت پس از اصل توحید جایگاه ویژه‌ای در اندیشه دینی دارد. در این تحقیق، به روش توصیفی و تحلیلی و جمع‌آوری اطلاعات کتابخانه‌ای به مقایسه دیدگاه ابن سینا و خواجه‌نصیرالدین طوسی در فلسفه نبوت پرداخته شده است تا از این رهگذر، نقش فلسفه در تبیین نبوت به‌عنوان یکی از اصول اعتقادی روشن شود. هدف اولیه پژوهش حاضر بررسی فلسفه نبوت از دیدگاه ابن سینا و خواجه‌نصیر الدین طوسی به بحث گرفته شده است و نکات اشتراک و افتراق هر دو متفکر بیان شده است. اغلب متکلمین مسلمان، نبوت را عطیه و گزینش ویژه الهی دانسته و در غیر کسبی بودن آن تأکید ورزیده‌اند؛ اما فیلسوفان مسلمان با دید فلسفی وارد قضیه شده و توجه خود را به شخصیت و استعداد نبی متمرکز کرده‌اند. بواسطه و مطالعاتی که من داشتم در این پایان‌نامه منعکس است به نظر می‌رسد که دیدگاه این دو متفکر ناظر به مسئله نبوت دربردارنده یک‌سری اشتراکات و افتراقات است اشتراکات آن این است که هر دو متفکر نبی و پیامبری را موهبتی الهی از جانب خداوند به‌سوی بندگانش می‌دانند تا انسان‌ها را راهنمایی نماید و قایل به این باور هستند که انبیا از جمله انسان‌هایی کامل هست که دارای بالاترین عقل نظری و عملی هستند و بدون تعلیم و آموزش قادر به یادگیری هست و ضرورت انبیا را هر دو متفکر در راستای سعادت حقیقی زندگی اجتماعی و هم تأکید در امر دنیوی و اخروی می‌دانند و همچنین هر دو متفکر قایل به عصمت انبیا هستند و افتراقات این دو متفکر در فلسفه نبوت در بیان خصلت‌ها و ویژگی‌های پیامبران می‌دانند ابن سینا سه خصلت برای نبی قایل‌اند که این خصلت‌ها نبی را با دیگر انسان‌ها متمایز می‌کنند عبارت‌اند ا‌ز: خصلت اول شدت وحدت قوه حدس. خصلت دوم، جودت و قدرت نیروی تخیل است و خصلت سوم شدت قوه متصرفه است. اما خواجه‌نصیر الدین طوسی سه نکته را در تعریف نبی بیان می‌کند که این سه نکته را تنها برای انبیا قایل است و آن عبارت‌اند از: هویت انسانی نبی، رابطه خدا و انسان، هویت اخباری نبی هستند. در مسئله عصمت انبیا، ابن سینا به‌صورت مطلق به عصمت انبیا قایل است و هر گونه سهو و خطا را از ساحت قدس آنها دور می‌داند؛ اما خواجه نصیرالدین طوسی ایل به عصمت مطلق در بُعد نظری نیست تنها شامل دریافت و حفظ و ابلاغ وحی می‌شود؛ اما در بُعد عملی به‌صورت مطلق قایل هست و گسترده آن را در داوری منازعات، موضوعات احکامی دینی، مسائل اجتماعی و عادی زندگی هم در بر دارد. نکته افتراق دیگری این دو متفکر در مسئله عقل و وحی هست در نزد ابن سینا هر گونه معرفتی افاضه عقل فعال و اگر وحی هم افاضه عقل فعال به نفس نبی است در فلسفه ابن سینا قوه حدس ازاین‌جهت بسیار مهم تلقی می‌شود که به‌وسیله آن بین معرفت وحیانی و غیر وحیانی فرق نهاده شده. نزد ابن سینا وحی القا خداوند به واسطه امر عقلی است. هنگامی که نفس در حال بیداری با مفیض وحی؛ یعنی عقل فعال مرتبط می‌شود معارف وحیانی را دریافت می‌کند. اما خواجه‌نصیر به عقل و وحی و مناسبات این دو به طور مستقل نمی‌پردازد؛ بنابراین خواجه به عقل و وحی و به‌ویژه موضوع فلسفه و فقه و روابط این دو، بیشتر به‌صورت ظاهری و خارجی و سیاسی توجه دارد.
بررسی تطبیقی علم الهی قبل از ایجاد و بعد از ایجاد نزد ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
رحیم عبدالامیر عبدالحسن البهادلی؛ استاد راهنما: عباس مهدوی؛ استاد مشاور: عباس روزبهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ارزش منطقی و معرفت شناختی تعریف سینوی با تکیه بر دیدگاههای شیخ اشراق و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا رحیم آبادی؛ استاد راهنما: مهناز امیرخانی؛ استاد مشاور: نرگس نظرنژاد دیوشلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
  • تعداد رکورد ها : 3376