جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1499
الفلسفة و بناء المجتمع: دراسة مقارنة بين رؤية افلاطون والقديس اوغسطين
نویسنده:
مسلم حسن محمد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
کیتس و مشکل شر: مطالعه تأثیر تیمائوس بر بینش اساطیری کیتس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Martha St. Pierre
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : منتقدان از تصدیق تأثیر افلاطون گرایی بر شعر کیتس به جز در ابتدایی ترین شکل آن خودداری کرده اند. با این حال، تحلیل دقیق ترجمه معاصر تیمائوس افلاطون، پیوندهای بسیاری را بین اندیشه کیتس و اسطوره‌شناسی گفتگو آشکار می‌کند. این تز ادعا می کند که ترجمه و تفسیرهای توماس تیلور از تیمائوس زیربنای بسیاری از ساختار اسطوره ای هایپریون کیتس و سیستم نجاتی است که کیتس بعداً در وله نامه روح ساز خود توسعه داد. درست است که شاعر قبل از 1818 اهمیت «فلسفه» را تقبیح می‌کند، اما وقتی مشکل شر به ذهنش می‌رسد، مجبور می‌شود به نیاز خود برای درک جهان در چارچوبی فلسفی اعتراف کند. اساطیر تیمائوس چنین چارچوبی را برای او فراهم می کند. شاید نمی توان به طور مطلق ثابت کرد که کیتس در اسطوره سازی خود به تیمائوس وابسته بوده است، اما به نظر می رسد که تعدادی تأثیرات بسیار مستقیم از گفت و گو بر نامه های او و بر هایپریون وجود دارد - این موارد در فصل های دو و سه توضیح داده شده است. آنچه در مطالعه اسطوره‌شناسی کیتس از اهمیت بیشتری برخوردار است، شیوه‌ای است که شاعر در نهایت شکل‌دهی دوباره و فراتر از افلاطونیسم را برای پاسخ به مسئله شر و ایجاد اسطوره‌شناسی خاص خود، اسطوره‌شناسی که در وادی روح تجسم می‌یابد. -ساخت و در قصیده های 181 درجه. فصل اول رشد کیتس را از شاعری نشان می‌دهد که لذت بردن از احساسات را به کسی که به دنبال حقیقت فلسفی است ترجیح می‌دهد. این عقاید دینی و فلسفی او را قبل و بعد از اینکه مشکل شر (که در مارس 1818 ضبط شده است) به خانه آورده شود، ثابت می کند و نشان می دهد که چگونه او بر اساس این باورها اصلاح می کند. کیتس در عمارت بسیاری از آپارتمان‌ها و نامه مارش عقل تمثیلی را معرفی می‌کند که بعدها اساس اسطوره هایپریون شد. فصل دوم به بررسی روند اسطوره سازی کیتس در هایپریون می پردازد و نشان می دهد که تا چه اندازه شاعر برای پاسخ به مشکل شر به تیمائوس وابسته است. کیتس مصمم است نشان دهد که چگونه اصل زیبایی در جهان ذاتی است، و جهان بینی افلاطونی را اتخاذ می کند تا توضیح دهد که فناپذیری و تغییرپذیری واقعاً به سمت خیر بزرگتر محاسبه می شود و نباید شر تلقی شود. استدلال فلسفی، که در ساختار شعر تداوم دارد، در سطح عاطفی از هم می پاشد، با این حال: دیدگاه تراژیک کیتس همانطور که در تایتان ها مثال زده شد با استدلال فلسفی جبران نمی شود. شکست هایپریون در ساختن یک اسطوره، شاعر را وادار می کند تا مسئله شر را دوباره ارزیابی کند، پارامترهای آن را دوباره کار کند، و تلاش در نهایت به حل مشکل و اسطوره شناسی خود کیتس منجر می شود. فصل آخر نشان می‌دهد که چگونه کیتس از مفهوم فیثاغورثی روح که در تیمائوس یافت می‌شود، الهیات روح‌سازی خود را توسعه می‌دهد. سیستم خلق روح او بسیار فراتر از افلاطونیسم حرکت می کند و اساس اسطوره شناسی مستقل خود شاعر می شود. اما اگرچه افلاطونیسم کنار گذاشته شده است، اما سهم آن در اندیشه کیتس را نباید دست کم گرفت: در سنجش عقاید خود
مفهوم روح در افلاطون و در اوایل تفکر یهودی-مسیحی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Lester I Newman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فصل اول: مقدمه هدف این پایان نامه بررسی دو مفهوم بزرگ تاریخی از روح و نشان دادن آنهاست که نه تنها در تضاد آشکار با یکدیگر، بلکه در تقابل شدید با یکدیگر قرار دارند. این دو مفهوم مهم تاریخی از روح عبارتند از; مفهوم افلاطونی، همانطور که در نوشته های افلاطون یافت می شود. و مفهوم اولیه یهودی-مسیحی، همانطور که در قوانین عهد عتیق و جدید ثبت شده است. آنها دو دنیای مذهبی و اخلاقی کاملاً متفاوت را نشان می دهند. با این حال با یکدیگر در تماس بوده اند، آزادانه با هم آمیخته شده اند و بر یکدیگر تأثیر زیادی گذاشته اند. برخی از پدران اولیه کلیسا تمایز فوق العاده ای را بین مفهوم افلاطونی روح و مفهوم اولیه یهودی-مسیحی دیدند و مخالفت شدید خود را با تجاوز مفهوم افلاطونی "روح" به زندگی و آموزه های اولیه ابراز کردند. جامعه مسیحی با این حال، این افراد با دیگر پدران کلیسا جایگزین شدند که از فلسفه افلاطونی برای تفسیر الهیات مسیحی به کلیسای اولیه مسیحی استفاده کردند، روندی که هنوز در این دوره مدرن ادامه دارد. این پایان نامه به بررسی دقیق تمام نوشته های افلاطون و جستجوی منابع اصلی می پردازد. خود، دقیقاً همان چیزی که افلاطون در مورد روح تعلیم داد. برای پی بردن به مفهوم واقعی افلاطونی «روح»، در نوشته‌های او با توجه به دوره‌های مختلف نوشته‌هایش بررسی شده است. به گفته محقق برجسته افلاطونی، لوتوسلاوسکی، نوشته های افلاطون را می توان به چهار دوره بسیار مشخص تقسیم کرد: دوره سقراطی، دوره اول افلاطونی، دوره افلاطونی میانی و آخرین دوره افلاطونی. هدف این پایان نامه بررسی استفاده از واژه روح در هر یک از دوره های نوشته های وی بوده است تا مشخص شود که وی چگونه از کلمه روح استفاده می کند، تا چه حد در استفاده از این اصطلاح سازگار است و چگونه استفاده او از "روح" در آخرین نوشته هایش با قدیمی ترین آثارش مقایسه می شود. از این مطالعه، این پایان نامه به دنبال تعریف مفهوم افلاطونی "روح" از سازگارترین، رایج ترین و آخرین کاربرد آن است. این پایان نامه همچنین به مطالعه و بررسی دقیق مفهوم اولیه یهودی-مسیحی از اصطلاح «روح» پرداخته است. برای درک استفاده از آن در نوشته های اولیه یهودیان و مسیحیان، قوانین عهد عتیق و جدید کتاب به کتاب مورد مطالعه قرار گرفتند. در قانون عهد عتیق، هر رخدادی در جهان عبری برای «نفس»، «نفش»، در چارچوب آن مورد مطالعه قرار گرفت، و در قانون عهد جدید، هر وقوع کلمه یونانی برای «روح»، یعنی psuche، مورد مطالعه قرار گرفت. در چارچوب آن برخی از اصطلاحات عبری مرتبط نیز مورد مطالعه قرار گرفتند، مانند روخ، نشامه و لب تا ارتباط آنها با نفش مشاهده شود. همچنین برخی از اصطلاحات یونانی مرتبط با psuche، مانند pneuma و zoe برای تعیین کاربرد و ارتباط آنها با psuche مورد مطالعه قرار گرفتند. مشخص شد که این اصطلاحات نمی توانند به جای یکدیگر استفاده شوند، زیرا معانی آنها بسیار متفاوت است. فصل دوم: مفهوم افلاطونی روح در چهار
مفهوم شر از نظر افلاطون، فلوطین و سنت آگوستین [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Ingeborg Vokálová
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : موضوع این مقاله وجدان در زمینه الهیات و روانشناسی و پیامدهای آن بر تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان است. ابتدا به توضیح و ویژگی های تعریف وجدان می پردازم و در ادامه به وجدان در چارچوب کتاب مقدس و فلسفه می پردازم. هدف من تبیین تعریف وجدان در اصطلاح الهیات و روانشناسی، نه تنها در تاریخ، بلکه امروزه نیز خواهد بود. در پایان مقاله خود به تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان و رشد وجدان مربوطه خواهم پرداخت.
مبانی آموزه تربیت سقراطی- افلاطونی در محاوره پروتاگوراس
نویسنده:
مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشته می­ کوشیم مبانی آموزه تربیتِ سقراطی-افلاطونی را در محاوره پروتاگوراس بررسی کنیم. این محاوره، سقراط و پروتاگوراس را در آتن قرن پنجم پ. م. در حال بررسی و نقد آراء تربیتی رایج، به تصویر می ­کشد. چالش فکری آن دو با پی­بردن به وجود نوعی تعارض میان آراء خویش، به نوعی بازنگری فکری و همگرائی فکری نسبی نیز روی می­نهد. این همگرائی، درواقع موضعی است که افلاطون به عنوان نویسنده محاوره در برهه ­ای از دوره اولیه تفکر خویش به آن دست می­ یابد. نشانه همگرائی نسبی در پایان محاوره، عبارت است از این جمع ­بندیِ سقراط که اگر فضیلت معرفت باشد، آنگاه آموختنی است؛ افلاطون همین ادّعا را بعداً با اندکی توضیح و به صورت مشروط در محاوره منون نیز می ­آورد. گفتنی است که در بررسی مباحث محاوره پروتاگوراس، از چشم ­اندازی بهره می­ بریم که از پرسش آغازین و آموزه یادآوری در محاوره منون برگرفته شده است. اگر آموزه یادآوری را بر موضوعِ تربیت اطلاق کنیم؛ خواهد دید که به طور کلّی، امکانِ تربیت بر وجود استعداد طبیعی و تمرین، وابسته است. توجه به فضیلت نیز، محتوای ارزشی تربیت را مشخص می­ سازد. مرور مبانی معرفت­شناختی و وجودشناختی در گفت­وگوی سقراط و پروتاگوراس، کمک می­ کند تا تأثیر این دو نفر در شکل گیری تدریجی تربیتِ سقراطی-افلاطونی را نیز بهتر بفهمیم. پس از بیان مسأله و چشم­انداز، بیشتر می­کوشیم به بررسی و تحلیل مبانی زیر بپردازیم: جدائی معرفت و جهل؛ جدا نبودن مقام نظر از عمل؛ فضیلت به عنوان ویژگی واقعی و مؤثر در بروز رفتارها؛ وحدت فضیلت و معرفت همراه با انکار ضعفِ اراده؛ اجزاء فضیلت؛ امکان آموختن به معنی یادآوری؛ آموختنی بودن فضیلت به شرط معرفت بودن؛ مباحث منطقی مانند تناقض، تضاد، نسبت تساوی؛ توجه اجمالی به نفس و سعادت آن؛ فروکاستن خیر و شرّ به لذت و درد؛ لزوم استعدادهای متفاوت و تمرین برای تربیت.
صفحات :
از صفحه 127 تا 148
واکاوی معنای تعلیم و تعالی آدمی در نظام فکری سقراط-افلاطون
نویسنده:
علیرضا شفیعیون ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی مسئلة تعلیم‌وتربیت نزد سقراط-افلاطون و سوفیست‌ها به‌معنای بررسی نگرش ایشان نسبت به رشد انسان در هستی و چگونگی حرکت آدمی در مسیر نیک‌بختی خویش است. در دوران کلاسیک یونان، سوفیست‌ها بیان کردند که تلاش برای کشف قواعد هستی امری بیهوده است. از نظر ایشان انسان تربیت‌یافته و نیک‌بخت با یادگیری مهارت‌های انضمامی نظیر سخنوری و کاربست این مهارت‌ها در زندگی اجتماعی شکل می‌گیرد. در برابر این شیوۀ تربیتی، سقراط معتقد بود که معنای حقیقی تربیت نمی‌تواند منحصر در این نوعِ از آموزه‌ها باشد بلکه انسان باید نسبت به خودِ نیک‌بختی معرفت پیدا کند. آدمی تا زمانی که معرفتی حقیقی نسبت به معنای نیک‌بختی نداشته باشد هرگز نمی‌تواند جایگاه خواسته‌ها و امیال خود و مهارت‌هایی نظیر سخنوری را در جهت نیل به نیک‌بختی راستین دریابد. سقراط با بیان ایدۀ خیر به‌عنوان منشأ و غایت نیک‌بختی و با طرح تمثیل غار نشان می‌دهد که هستی شامل واقعیات ذومراتب است. او ضمن نقد تعریف و کاربست سوفیست از سخنوری، شاگردان او را فاقد معرفت دانسته و رشد حقیقی را در دیالکتیک می‌باید. دیالکتیکِ سقراط بیانگر ضرورت طی‌کردن مراتب واقعیت همراه با پرسش از حقیقت جایگاه هر امری توسط انسان است. در همین راستا او به گفت‌وگو با مردمان جامعة خویش می‌پرداخت. در این نظام تربیتی، مربی فردی است که با واقعیت عالم آشنا بوده و با ایجاد پرسش، مرتبة فهم متربی و تناقضات دانسته‌های وی را به او نشان می‌دهد. بدین ترتیب او را نسبت به جهل خود، آگاه کرده و بستر حرکتی مشترک را برای یافتن حقایق ایجاد می‌کند.
صفحات :
از صفحه 52 تا 67
معرفت و پیوند آن با فضیلت و سعادت در نگاه افلاطون
نویسنده:
عبدالله صلواتی ، محمدرضا مروجان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معرفت، فضیلت و سعادت؛ مسائلی که همواره در نظام فلسفی افلاطون جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده اند، چنان که افلاطون در بنای آرمان شهر خود برای این مسائل سهمی عظیم قائل است. پرسش پایه ی این جستار عبارت است از این‌که: چه رابطه ای میان معرفت، فضیلت، و سعادت به روایت افلاطون وجود دارد؟. دستاوردهای این مقاله از این قرار است: روح فلسفه‌ی افلاطون مؤید پیوند و هم‌سویه بودن جهت فضیلت و معرفت با یکدیگر است و به گونه ای که به نظر می رسد در تفکر افلاطونی، هجوم رذائل اخلاقی به فرد فضیلت‌مند موجب تنزل مراتب معرفتی در او خواهد شد. همچنین معرفت به عنوان یکی از مبانی سعادت انسان، نقش مهمی در نیکبختی او خواهد داشت. معرفت و سعادت به این سبب با یکدیگر در پیوندند که آدمی در ساحت معرفت، باید برای تشبّه به خدا به واسطه‌ی تفکّر در مُثُل، در مرتبه‌ی معرفتی «نوس» قرار گیرد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 77
نقطۀ تلاقی فیلسوف، الهی‌دان و جامعه‌شناس
نویسنده:
محمدسعید عبداللهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
خودت را بشناس و شناخته خواهی شد: انجیل توماس و افلاطونیسم میانی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Seth A. Clark
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : انجیل توماس مجموعه‌ای از 114 سخن منسوب به عیسی است و عمدتاً از گزاره‌های بلاغی تشکیل شده است که برای حفظ آموزه‌های فیلسوفان دوره‌گرد یونانی استفاده می‌شود. این مجموعه‌ها برای متقاعد کردن افراد برای پیوستن به مکاتب فلسفی مورد استفاده قرار می‌گرفتند، درست مانند آنچه پیروان اولیه جنبش عیسی از آموزه‌های او برای متقاعد کردن دیگران برای پیوستن به آنها استفاده می‌کردند. با این حال، پیشینه کلامی متن هنوز مورد بحث است، زیرا حاوی ارجاعات باطنی و معمایی است که توسط اکثر محققان کاملاً درک نشده است. این اثر استدلال می کند که پیشینه کلامی و فلسفی انجیل توماس، مکتب اسکندریه افلاطونی میانی است. این پیشینه شامل درک الهی، ماهیت مخفی آموزه های موجود در متن و حضور شیاطین در کیهان است. به طور خلاصه، این تلاش من برای ارائه کلید هرمنوتیکی متن یا حداقل ارائه یک پیشینه ایدئولوژیک معتبر است که سنت عیسی بر اساس آن در انجیل توماس ریخته شده است.
آیا خدای الهیات مسیحی بی تفاوت است؟ [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Kenneth Wayne Gilmore
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : استدلال تز من این است که خدای الهیات مسیحی آموزه عدم امکان را از افلاطون و ارسطو پذیرفته است. بر اساس این آموزه، خداوند انواع حالات روانی مانند خشم، غم، شادی و عشق را تجربه نمی کند. من استدلال خواهم کرد که آموزه عدم امکان پذیری نه تنها با خدای کتاب مقدس که پویا، رستگار و عاشق خلقت خود است، ناسازگار است، بلکه با دیگر آموزه های بنیادی اصلی در کتاب مقدس نیز مخالف است. من با ارائه یک مرور کلی از بحث در بخش اول با بررسی سه دیدگاه در مورد قابلیت پذیرش و غیرممکن در مکاتب تومیست، اصلاح‌طلب و خداباوری باز شروع می‌کنم. در بخش دوم، من با نگاهی به متون کلیدی در کتاب مقدس که تصور می‌شود از غیرممکن بودن حمایت می‌کنند، یک مورد منفی علیه غیرممکن بودن خدا بیان می‌کنم. در این بخش، من همچنین استدلال هایی را که معمولاً برای عدم امکان ارائه می شود، نقد می کنم. اول، من به طور انتقادی مفهومی از متعالی را بررسی می‌کنم که اغلب برای دفاع از غیرممکن بودن استفاده می‌شود و نشان می‌دهم که چگونه این مفهوم شواهد کتاب مقدس مبنی بر اینکه خداوند دارای حالات روان‌شناختی متفاوتی در گفتگو با انسان‌ها است را کاملا نادیده می‌گیرد. دوم، در بخش دوم، من به این استدلال پاسخ می‌دهم که قابل قبول بودن، حاکمیت خدا را به خطر می‌اندازد و استدلال می‌کنم که خدایی که خیر را برای خلقت خود می‌خواهد مشکل‌ساز نیست. در بخش سوم، من یک مورد مثبت را بیان می کنم که چرا فکر می کنم خدا قابل قبول است. دفاع من مبتنی بر ایده آزادی الهی خداوند، آموزه imago Dei و این مفهوم است که خدا قادر است مخلوق خود را نجات دهد.
  • تعداد رکورد ها : 1499