جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1524
خدا در اندیشه فیلسوفان یونان: سقراط - افلاطون - ارسطو
نویسنده:
علی شیروانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
1- سقراط (470 - 399 ق.م.) به وجود خدایان باور داشت و معتقد بود انسان برای آنکه به سعادت برسد، نیازی به هدایت الاهی ندارد. سقراط جایگاهی برای خداوند و ارتباط با او در زندگی انسان بیان نکرده است./ 2 - افلاطون (428 - 7/348 ق.م.) به دو خدا باور داشت و معتقد بود تنها فلاسفه می توانند این دو خدا را بشناسند آن هم پس از گذراندن مراحل زیاد و در سن پنجاه سالگی. بقیه مردم برای همیشه از شناخت خداوند محروم باشند./ 3 - ارسطو (3/384 - 1/322ق.م.) بر آن بود که عالم قدیم است و کسی آن را پدید نیاورده است. خدای ارسطو خالق جهان نیست، بلکه فقط محرک آن است. به عقیده او خدا را نمی توان پرستید، به او محبت ورزید و از او انتظار یاری داشت، چون او نمی تواند محبت انسان را پاسخ گوید و یا کاری برای او انجام دهد.
بررسی و ارزیابی دیدگاه شلایرماخر در باب ماهیت تجربه و معرفت عرفانی
نویسنده:
مسعود اسماعیلی، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم : دانشگاه,
چکیده :
شلایرماخر مؤسس جریانی است که تجربه عرفانی را از سنخ عواطف و احساسات می‌شمرند. وی البته این‌گونه تجارب را خالی از هر گونه حیث معرفتی نمی‌داند و با تفکیک میان دو نوع از احساسات و دو نوع از آگاهی، تجربه عرفانی را از سنخ احساساتی می‌داند که واجد نوعی آگاهی مستقیم و مباشر است که در آن، فاصله میان مدرِک و مدرَک برداشته می‌شود. وی در توضیح این احساس و آگاهی خاص، که ماهیت تجربه و معرفت عرفانی را تشکیل می‌دهند، از مفهوم «وابستگی مطلق» استفاده می‌کند. وابستگی مطلق رابطه‌ای یک‌سویه است که در آن انسان هیچ آزادی و اختیاری از خود ندارد. این احساس، مفهوم خدا و جهان و انسان را نیز رقم می‌زند. انسان و جهان به عنوان وابسته مطلق و خداوند به عنوان طرف این وابستگی (غنی مطلق). نقدهای متعددی بر این دیدگاه وارد است؛ از جمله تشکیک در امکانِ تحقق آگاهی غیرمفهومی، تشکیک در امکان تحقق آگاهی غیرالتفاتی، ابهام در وجود و چگونگی عواطف مشتمل بر شناخت و ... که در انتهای مقاله به آنها می‌پردازیم.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
مثل الالهية
نویسنده:
کمال حیدري؛ تقریرنویس: عبدالله اسعد
نوع منبع :
کتاب , درس گفتار،جزوه وتقریرات , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار فراقد,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کتاب «المُثلُ الالهيّة؛ بحوث تحليلیّة في نظرية افلاطون» از آثار آیت الله حیدری می باشد. مُثُل الهی مسأله ای است که از دیرباز تفکر فلسفی را مشغول خود کرده و جایگاه خود را از قدیم الایام در نگرش فلسفی حفظ کرده بود. درست است که به حکیم الهی افلاطون نسبت داده شده است، ولی این مسأله، قبل از ایشان نیز مشهور و متداول بوده، لاکن به دلیل زیاده روی بیش از حد افلاطون در تحلیل، بناء نهادن بر آن، بیان محتواهای آن، ساخت اصول ریشه ای آن، این مسأله را به ایشان نسبت دادند. این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و هشت باب است و برای هر بابی فصل های مختلفی وجود دارد: باب اول: مُثُل الهیه و وجود آن باب دوم: تأویلات باب سوم: سهروردی و مُثُل الهی باب چهارم: ملا صدرا و مُثُل الهی باب پنجم: سخنان ارسطو در مسأله باب ششم: اختصار و تفصیل باب هفتم: دو شبهه و جواب باب هشتم: سخنان پایانی
از‌آن‌خودسازی و فلسفه‌ ژیل دلوز: جستاری درباره‌ ارتباط تفکر و ضد‌افلاطون‌گراییِ دلوزی با هنر مدرن
نویسنده:
مجید پروانه پور، سعید بینای مطلق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
جستار حاضر تلاشی است برای نشان دادن چند پیوند احتمالی میان نحوه­ تفکر دلوز و شیوه­ کار هنرمندان مدرن و پست­مدرن. این قیاس در بستر ضد افلاطونگرایی دلوزی تعریف و تبیین می­شود تا ببینیم که آیا می­توان نسبتی برقرار کرد میان تلاش دلوز برای ضدیت با افلاطون­گرایی، خواست او مبنی بر ایجاد یک شیوه­ تفکر جدید، و آنچه هنرمندان مدرن در عمل انجام داده­اند یا خیر؟ در این مسیر پس از تعریف بعضی مفاهیم و نشان دادن اهمیت و کارکرد آنها در هنر مدرن، سعی خواهیم کرد رد پای همان مفاهیم را در اندیشه­ دلوزی نیز بیابیم. سپس ضدیت دلوز با افلاطون­گرایی را با تکیه بر مفهوم وانموده یا سیمولاکروم تبیین خواهیم کرد و به انتقاد بدیو به افلاطون­گرایی دلوز نیز به طور مختصر جواب خواهیم داد. در نهایت نیز نشان خواهیم داد که دلوز با تکیه بر این ضدیت و در واقع با استفاده از فرایند­هایی فکری که متأثر از نوع مواجهه­ هنرمندان پست­مدرن با موضوع کار خویش است، راه سومی را برای اندیشیدن به دنیای پر از تصویر معرفی می­کند؛ راهی که نه رأی به بازگشت و ارتجاع می­دهد و نه همچون بودریار آدمی را یکسر در جهانی آخرالزمانی که از تصاویر آگنده است به حال خود وامی­نهد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 101
فرونسیس در نظام فکری افلاطون
نویسنده:
سحر کاوندی، مریم احمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرونسیس، واژه­ای بنیادین در سنت فلسفی یونان باستان است. این واژه را می توان اساس تفکر «حکیم-حاکم» در جمهوری و «قانون گذار – فیلسوف» افلاطون در قوانین دانست . اکثر فلاسفه و شارحان آثار ارسطو، استفاده روشمند از این واژه را به ارسطو نسبت داده­اند که به نظر می رسد این امر ناشی از شیوه بیان این دو فیلسوف باشد؛ گرچه مبهم بودن محاورات افلاطونی را نمی توان دلیلی بر اهمیت اندکِ فرونسیس در سنت فکری وی دانست. افلاطون در جمهوری جایگاه هستی ­شناسانه فرونسیس را ضمن توجه به قلمرو مثال خیر بررسی می­کند. فرونسیس در جمهوری، روشن­بینیِ حاصل از ادراکِ مثال خیر است. اما در قوانین - آخرین اثر افلاطون- فرونسیس دیگر تنها دارای منشأ الهی نیست، بلکه در معنای حزم­اندیشی و معرفت سیاسی، مکمل سوفیا وبالاترین هماهنگی بین عقل و میل در روح است. فرونسیس در قوانین عهده­دار ساخت قوانین فلسفی حکومتی و قضاوت­ های عملی از طریق تجربه و شورا است. از این طریق صاحبان فرونسیس می­توانند حکمت را با سیاست توأم نموده و بسیار بهتر از دیگران همه چیز را درک کرده و ببینند. بر این اساس سوفیا و فرونسیس افلاطون هرچند در قوانین واژگانی مترادف نیستند، ولی کاربرد مفهومی آن دو کاملاً وابسته به یکدیگر است؛ به گونه­ای که صاحب فرونسیس الزاماً دارای حکمت نظری - سوفیا در تفکر ارسطویی - است.
صفحات :
از صفحه 317 تا 337
زبان، طبیعت و قانون در فلسفۀ افلاطون (رابطۀ نام‌ها و چیزها در کراتیلوس و ارتباط آن با مسألۀ قانون و طبیعت)
نویسنده:
امیرحسین ساکت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبت میان نام‌ها و چیزها که در کراتیلوس مطرح می‌شود، از فروع مسأله‌ای عام‌تر دربارۀ قانون و طبیعت است که بسیاری از مسائل فلسفۀ یونانی از آن سرچشمه گرفته است. مسأله این است که آیا قوانین بشری ریشه در طبیعت و ذات امور دارد یا صرفاً قراردادی میان افراد است. فیلسوفانی که قوانین را مطلق و ناگزیر می‌دانستند، به مطابقت قانون و طبیعت معتقد بودند و مخالفان ایشان که چنین مطابقتی میان قانون و طبیعت نمی‌دیدند، قوانین را صرفاً توافقی میان افراد، و لذا کاملاً نسبی می‌دانستند. فوسیس به معنای عالم اعیان و ذات اشیاء و امور است، و نوموس شامل قانون و عرف و اعتقادات و مقدسات و بسیاری از امور انسانی است. در تفکر یونانی نام‌ها از جمله مصادیق نوموس به شمار می‌روند و تبعاً مباحث مربوط به نوموس، از جمله نسبت آن با فوسیس، در مورد نام‌ها نیز مصداق دارد. مسألۀ فوسیس و نوموس در مورد نام‌ها به صورت این پرسش مطرح می‌شود که آیا نام‌ها طبیعی هستند یا قراردادی؟ این همان پرسش اصلی کراتیلوس است: آیا ارتباطی ضروری میان نام و نامیده وجود دارد یا اطلاق نام‌ها بر چیزها صرفاً مبتنی بر توافق است؟ در این مقاله استدلال می‌شود که پاسخ افلاطون به هر دو پرسش (پرسش از رابطۀ فوسیس و نوموس و پرسش از رابطۀ نام‌ها و چیزها) یکی است و او در هر دو مورد راه حلی میانه یافته که پیش از او سابقه نداشته است.
صفحات :
از صفحه 195 تا 212
مثال خیر در فلسفه افلاطونی - ارسطویی
نویسنده:
هانس‌گئورگ گادامر؛ مترجم: حسن فتحی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - تهران: حکمت,
چکیده :
کتاب حاضرحاصل مطالعات مربوط به خطابه‌های درسی "گادامر" در دانشگاه هایدلبرگ طی سال‌های 1974 و 1976 است. گادامر در این مجموعه با به کارگیری روش هرمنوتیکی خویش، درصدد اثبات وحدت بنیادین اندیشه افلاطون و ارسطو، به ویژه در حوزه اخلاق برمی‌آید. در مقدمه مترجم انگلیسی آمده است: "مثال خیر در فلسفه افلاطونی ـ ارسطویی را، اگر چه از حقیقت و روش مختصرتر است و، چنان که گادامر نیز اذعان می‌کند، بررسی کاملا یک دستی نیست، بایستی در عین حال از مهم‌ترین کتاب‌های گادامر به حساب آوریم. اولا این کتاب نمونه مبسوطی از فنون هرمنوتیکی یا تفسیری را، که گادامر از قبل آنها این چنین مشهورگشته است، در اختیار ما قرار می‌دهد؛ ثانیا، بصیرت‌های جدید شایان توجهی در خصوص موضوع فلسفه افلاطونی ـ ارسطویی برای ما به ارمغان می‌آورد. اما، مهم‌تر از همه، از آن جا که عمدتا به رابطه میان نظر و عمل و به"خیر" می‌پردازد، ما را با بعد اخلاقی اندیشه گادامر آشنا می‌سازد....". مباحثی که در این کتاب مطرح می‌شود بدین قرار است: دانایی و نادانی سقراطی، دولتشهر و معرفت خیر، دیالکتیک خیر در فیلبوس، انتقاد ارسطو از مثال خیر، و ایده فلسفه عملی نویسنده تصریح می‌کند: "سعی کرده‌ام نشان دهم که اگر اساسا قرار است که محملی برای فرض مثل داشته باشیم ناچار باید چنین وساطتی را برای هستی و صیرورت مفروض بگیریم. مثال خیر و آموزه عقلانی محض یک و دو بر چنین وساطتی ناظر هستند، اگر چه این معنا در محاورات افلاطون فقط به گونه استعاره‌ای تقریرشده است ـ در بازی‌ای که در پارمنیدس صورت می‌گیرد، در شباهت فیلبوس، یا در موتوس [اسطوره] تمیایوس. در اندیشه ارسطو، آنچه مد نظر افلاطون است به زبان محتاطانه و آزمایشی مفاهیم فلسفی بیان می‌شود". پایان کتاب شامل سه واژه‌نامه "انگلیسی ـ یونانی"، "انگلیسی ـ لاتینی" و "انگلیسی ـ آلمانی" است.
تاریخ فلسفه یونان: سوفسطائیان (بخش اول) جلد 10
نویسنده:
دبلیو. کی. سی. گاتری؛ مترجم: حسن فتحی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
تهران: فکر روز,
چکیده :
این کتاب دارای 5 فصل است. در فصل اول به مقدمات پرداخته شده است. در فصل دوم مباحث روز. فصل سوم سوفسطایی، فصل چهارم تقابل قانون، طبیعت در اخلاق و سیاست و در فصل پنجم پیمان اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است.
مرگ اختیاری و تفاوت آن در نگرش عرفانی مولانا و اندیشۀ فلسفی افلاطون
نویسنده:
محمدرضا عابدی، مصطفی عابدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بی­تردید مرگ و گریزناپذیر بودن آن و سرنوشت انسان پس از مرگ، بزرگ­ترین دغدغه انسان از آغاز پیدایش تاکنون بوده است. نوع نگاه دین و عرفان، و حکمت و فلسفه، در این زمینه دارای مشترکات و تفاوت­ هایی است. در فلسفۀ دیالکتیکی افلاطون و در عرفان عاشقانۀ مولانا به‌جز مرگ طبیعی و اجباری، از مرگ دیگری تحت عنوان مرگ ارادی نیز، به‌صراحت یا تلویحاً سخن رفته است. مبنای رهیافت مولانا در این زمینه نقلی بوده و مبتنی‌بر حدیث: «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا» است. اما اساس دیدگاه افلاطون، عقلی و دیالکتیکی است. از این رهگذر، این مقاله در پی واکاوی گسترۀ معنایی مرگ ارادی در مفهوم فلسفی و عرفانی آن است. نیز وجوه تفاوت و اشتراک تلقی عرفانی مولانا و برداشت فلسفی افلاطون از مرگ ارادی در این مجال تبیین می­شود. نتایج حاصل نشان می­دهد که افلاطون و مولانا، هر دو، مرگ ارادی را نتیجۀ نوعی سلوک می­دانند که به قطع وابستگی مادی و جسمانی و علایق دنیوی در عین زندگی این­ جهانی منجر می­شود. راه­بردنِ سالک و فیلسوف به حقیقت عالم و پیوستن به خیرِ مطلق و هستی سرمدی، غایت آرمانی در این سیر خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 91 تا 116
تجربۀ زیبایی یا عشق در افلاطون به مثابۀ تجربۀ دینی
نویسنده:
محمدرضا بیات، علیرضا طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئلۀ اساسی در این مقاله این است که آیا می‌توان تجربۀ زیبایی یا عشق در افلاطون را نوعی تجربۀ دینی شمرد. ابتدا با بیان دیدگاه­های گوناگون دربارۀ تجربۀ دینی به تبیین دیدگاه افلاطون دربارۀ زیبایی و عشق و نسبت میان آن­ها پرداخته و در نهایت، با اثبات الوهیت زیبایی در افلاطون نشان داده‌‌ایم که اگر تجربۀ دینی را نوعی مواجهۀ توأم با آگاهی بی‌واسطۀ تجربه‌گر با موجودی الوهی یا به تعبیر دینی، خداوند بدانیم که در قالب­های گوناگون ظهور پیدا می‌کند، می‌توان تجربۀ زیبایی یا عشق در افلاطون را نوعی تجربۀ دینی دانست. اگر چه، ادعای این مقاله صرفاً این است که تجربۀ زیبایی یا عشق یکی از مصادیق تجربۀ دینی است و ناظر به دیدگاه معرفت‌شناختی خاصی دربارۀ تجربۀ دینی نیست. ولی اتخاذ هرگونه دیدگاه معرفت‌شناختی دربارۀ تجربۀ دینی منطقاً، تجربۀ زیبایی یا عشق را هم در بر می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 183 تا 202
  • تعداد رکورد ها : 1524