جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 533
منهج الفلسفى بين الغزالى و ديكارت
نویسنده:
محمود حمدى زقزوق؛ مقدمه نویس: محمد بهی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
رابطه نفس و بدن از منظر دکارت و مرلوپونتی
نویسنده:
فرح رامین، راضیه شفیعی، حسین حسینی امین
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موریس مرلوپونتی، اگزیستانسیالیست و پدیدارشناس فرانسوی، می‌کوشد شکافی را که در فلسفه دکارت درباره رابطه نفس و بدن پدید آمده بود، حل کند؛ از‌این‌رو روش جدیدی در توصیف تجربه انسان در جهان ارائه کرد و به جای تکیه بر ایده‌ها، ادراک حسی را پدیدارشناسی کرد. وی در کتاب پدیدارشناسی که در آن از تأملات دکارت بسیار تأثیر پذیرفته است، تمام تلاش خود را برای حل معضلات عقل‌گرایان و تجربه‌گرایان در این زمینه به کار بست. مرلوپونتی معتقد است که ادراکْ پدیداری بدنی است، نه رویدادی ذهنی. نزد وی ما مدرک‌هایی بدن‌مند هستیم. بدن جای‌گرفتن انسان در جهان، نظرگاه انسان به سوی جهان، لنگرگاه ما در جهان است. مرلوپونتی تمایز دکارتی درباره نفس و بدن و عالم مکانیکی دکارت را نمی‌پذیرد. در این تحقیق برآنیم با ذکر اشتراک‌ها و اختلاف‌‌های آرای مرلوپونتی و دکارت در بحث نفس و بدن، اصالت بدن در تفکر مرلوپونتی و اصالت نفس در اندیشه دکارت را ارزیابی کرده و از این رهگذر، سیمای کلی از نفس‌شناسی هریک را ترسیم کنیم. یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که هر دو فیلسوف، در تبیین رابطه نفس و بدن ناموفق بوده‌اند.
صفحات :
از صفحه 108 تا 131
گذار از فضای اگزیستانسیال به فضای محض هندسی و وجاهت پدیدارشناختی آن ‎
نویسنده:
احسان کریمی ترشیزی , هدیه یعقوبی بجمعه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله نشان خواهیم داد که از نظر هایدگر، رهیافت دکارتی به شیء ممتد (‎res extension) و فرض امتداد به منزلۀ بنیادی‌ترین تعیّن ماهوی شئ پیشِ‌دستی خالی از وجاهت پدیداری نیست، اگرچه آنتولوژی وی، غنای کافی برای تبیین ربط و نسبت آن با حیث مکانی دازاین و پیرامون‌نگری او را ندارد. به منظور روشن شدن موضع هایدگر، نخست ممیزات فضای اگزیستانسیال و مبانی آنتولوژیکی آن را بررسی می­کنیم. در این جا، معلوم می‌شود که فضای اگزیستانسیال نهایتاً بر اگزیستانس خود دازاین ابتناء دارد. سپس، کیفیت گذار از فضای اگزیستانسیال به فضای ممتد دکارتی را از رهگذر فرایند جهان‌زدایی توصیف می­کنیم. بدین ترتیب مشخص خواهد شد که فضای دکارتی حاصل زدودن غنای معنایی و صبغۀ دازاینی فضای اگزیستانسیال است. در چارچوب این آنتولوژی وسیع‌تر، نسبت فضای دکارتی با فضای اگزیستانسیال و حیث مکانی دازاین، از یک سو، و نقص آنتولوژیک فضای دکارتی، از دیگر سو، آشکار می‌­شود. در نهایت، نشان خواهیم داد که فرض امتداد به منزلۀ تعیّن ذاتی شئ پیشِ‌دستی و به تبع آن، فضای دکارتی، به منزلۀ یک زیرساخت تماماً تهی از معنا و پیراسته از دلمشغولی‌های پیرامون‌نگرانۀ دازاین که در بن فضای اگزیستانسیال و تجربه‌ی هرروزۀ دازاین نهفته و پنهان است، هم از وجوه پدیدارشناختی برخوردار است و هم تمهید مسیری است که نهایتاً به تغییر پارادایم علوم ریاضی و فیزیک نظری منتهی می‌شود.
صفحات :
از صفحه 61 تا 84
بررسی تطبیقی دیدگاه معرفت شناختی خواجه نصیرالدین طوسی ورنه دکارت در باب ادراک حسی
نویسنده:
احمد اله یاری، عبدالرسول کشفی، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: دکارت و خواجه نصیر، جزء واقع گرایان غیر مستقیم به شمار می آیند یعنی معتقدند در مواجهه ی با عالم خارج صور ذهنی معلوم بی واسطه هستند و این صور ذهنی حاکی از عالم خارج و بازنما می باشند ولی این دو در نحوه‌ی بازنمایی صور ذهنی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. خواجه به تطابق ماهوی ذهن و عین معتقد است ولی نظریه ی معادل دکارت تقریبا شبح محاکی است یعنی وی معتقد است صور ذهنی تا حدودی از خارج حکایت می کنند. و اما نکته مهم دیگری که در این نوشتار بدان می پردازیم میزان پای بندی هر یک از این دو اندیشمند به نظریات تصریح شده در آثارشان است. با وجود این که خواجه به بازنمایی صور ذهنی معتقد است اما در برخی مواضع، نظیر بیان نحوه رویت رنگ، در مرز بازنمایی و عدم بازنمایی صور ذهنی قرار می گیرد. و همچنین باور ایشان به نظریه‌ی «تطابق ماهوی ذهن و عین» با نظرات دیگر ایشان در مورد نحوه علم به معقولات ثانیه منطقی و معرفت به واجب سازگار نیست. و اما دکارت نیز با وجود باور به بازنمایی صور ذهنی در تشریح فرآیند شکل گیری مفاهیم و ایده های ناظر به محسوسات، مدعای خویش را نقض می کند و فرآیند نابازنمایی را تشریح می کند که در آن فرآیند مفاهیم و ایده هایی ناظر به محسوسات شکل می گیرند. شکل گیری این گونه ایده ها در ذهن موجه به نظر نمی رسد بنابراین با استفاده از تلقی ایشان در مورد نحوه وقوع ابصار تلاش شده است فراز و نشیب ها‌ی دیدگاه ایشان بیان شده و بر ناموجه بودن آن تاکید شود. بنابراین در این نوشتار تلاش شده است، با تمرکز بر تلقی و دیدگاه هر یک از این اندیشمندان در مورد ادراک حسی، مساله¬ی نحوه بازنمایی صور ذهنی را بیان نموده و وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه این دو اندیشمند را بیان کنیم. و چون قسمت اعظم باورهای حسی ما از طریق قوه بینایی حاصل می شود. بنابراین چگونگی وقوع ابصار، برای بیان تلقی و دیدگاه خواجه نصیر و دکارت در مورد ادراک حسی می تواند رکن مهمی به شمار آید. علاوه بر این که دکارت خود تصریح می کند که نظریه ادراک حسی خود را در قالب تشریح عملکرد قوه بینایی بیان نموده است. در نتیجه ابتدا کیفیت وقوع ابصار را از نظر خواجه و دکارت بیان می کنیم و بعد بهره های معرفت شناختی هر یک از آن دو را، از نظریه ابصار بدست می آوریم. واژه های کلیدی: ادراک حسی، داده های حسی، ابصار، واقع گرایی غیرمستقیم، وجود ذهنی، تطاب.
پیش‌فرض‌های بنیادین تفکر اجتماعی در آلمان
نویسنده:
حامد حاجی حیدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سه مرد باعث جهش علمی در سه سرزمین متمایز اروپایی شدند. فرانسیس بیکن در بریتانیا، دکارت در فرانسه و کانت در آلمان. در این میان نقش کانت در گسترش نگرش‌های نوین از همه بنیادین‌تر بود و استوارانه می‌توان مدعی بود پس از ارسطو فیلسوفی عظیم‌تر از کانت در تاریخ مغرب زمین ظهور ننموده و همچنان فراخ‌نگرتر از کانت در میان اندیشمندان باختر نایاب است. در عین حال کانت بیش از هر چیز متفکران آلمانی را متأثر ساخت به‌گونه‌ای که هر گوشه از تفکر آلمان را می‌توان پاسخی به دیدگاه‌های کانت دانست. تفکر اجتماعی در آلمان پس از آنکه ایده‌ی رومانیسم را اندکی در خود نگاه داشت، آن را به فرانسه پاس داد. از آن پس متأثر از اندیشمندانی مانند اسپینوزا و ولف به سوی نگرشی روی آورد که توسط کانت استوار و کاملاً مستقر گردید. در واقع اساساً سیر تفکر اصیل آلمانی را می‌توان پس از کانت جست، چرا که این تفکر پس از وی شاخصه‌هایی منحصر به‌فرد برای خود دست و پا نمود مهچنان به آن وفادار ماند.
صفحات :
از صفحه 304 تا 317
تفکر معنوی و سوبژکتیویسم متافیزیکی
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نیچه تاریخ متافیزیک غرب را به منزلة «تاریخ بسط نیهیلیسم» می‌پنداشت و معتقد بود متافیزیک غربی در بسط تاریخی خودش به «نیهیلیسم» و «بی­معنایی» منتهی شده است. هایدگر نیز با پذیرش این تفسیر، تاریخ متافیزیک غرب را «‌تاریخ بسط سوبژکتیویسم» می‌دانست. سوبژکتیویسمی که به تعبیر هایدگر به «غفلت از وجود» منتهی شده است. در تفکر هایدگر، «سوبژکتیویسم» و «غفلت از وجود»، دو مفهومی هستند که می­توانند مساوق تلقی شوند. این مقاله در صدد است تا بر اساس تفسیر نیچه از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط نیهیلیسم و تفسیر هایدگر از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط سوبژکتیویسم نشان دهد که امکان یا عدم امکان تفکر معنوی دربارۀ جهان -که وجود، مرکز بنیادین و معنابخش آن است- مبتنی بر امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 81
سنت مسیحی مفهوم خدا از دیدگاه دکارت‎
نویسنده:
کاظم بازافکن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فاقد چکیده
صفحات :
از صفحه 154 تا 178
دکارت و اخلاق جدید‎
نویسنده:
منوچهر صانعی دره بیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فاقد چکیده
صفحات :
از صفحه 114 تا 124
 گذار از برهان آنسلم و دکارت به تقريری ديگر از برهان مفهومی بر وجود خدا
نویسنده:
امير ديوانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برهان مفهومي که در فلسفة غرب «برهان وجودي» خوانده ميشود، برهاني است که از يک مفهوم در موطن اذهان به مصداق خارجي آن مفهوم گذر ميكند. اين برهان فقط دربارة مفهومي است که به خداوند اختصاص دارد. فلاسفه اتفاق‌نظر دارند که گذر از مفهوم (صرف) به مصداق مجاز نيست؛ در عين حال مفهوم نشان‌دهندة خداوند، بمانند وجود خدا که با هر موجودي متفاوت است و نظير ندارد، با مفهومهاي ديگر در گذر مذکور متفاوت است و نظير ندارد. آنسلم به يک شکل و دکارت بشکلي ديگر، برهان مفهومي را تقرير کرده‌اند. صرف‌نظر از درستي يا نادرستي نقدهاي وارد شده بر اين دو برهان، نوشتار حاضر مفهوم ديگري را براي تقرير اين برهان مطرح كرده است که اگر شرايط لازم و کافي را داشته باشد، سريعتر و آسانتر به مقصد ميرسد. اين مفهوم ويژگيهايي دارد که در ميان آنها ويژگي کاشفيت و حکايت از واقع از اهميت بسزايي برخوردار است. مفهوم ياد شده عبارت است از مفهوم وجود؛ مفهوم معقولي که در طبيعت عقل قرار دارد و از هر مصاحبت با چيستي و نيستي فاصله دارد. پس از تقرير اين برهان، با جستجو در مکتوبات فيلسوفان مسلمان، از جمله ملاصدرا به اين نتيجه رسيديم که عباراتي از ايشان را ميتوان بر اين مقصود شاهد آورد. اگر اين برهان به ثمر نشسته باشد، توانايي عام عقل را در شناخت خداوند و نيز صفات خداوند از يک طرف و امکان تقرير جديدي براي پاره¬‌يي از مقاصد عالمان حکمت و عرفان، از طرف ديگر را نشان ميدهد.
صفحات :
از صفحه 9 تا 38
نیچه و مسئله جدایی نفس و بدن در فلسفه دکارت
نویسنده:
اسماعیل نوشاد، احسان پناهبر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در فلسفة دکارت نفس و بدن به گونه‌ای پیچیده، هم به صورتی متمایز از هم جدا هستند و هم دارای اتحادی ریشه‌ای هستند. فیلسوفان معاصر و خلف دکارت به راه‌های مختلفی برای رفع این تناقض متوسل شده‌اند. شاید بتوان این مسئله را مهم‌ترین مسئله مدرن دانست، که در تمام شئون مدرنیسم خود را نشان داده است. پاسخ نیچه به این مسئله متفاوت است. طبق نگرش نیچه این تناقض نمایشی است که دکارت به گونه‌ای مقدر آن را ارائه می‌دهد. دکارت مجبور به ارائة این تناقض است، چرا که بدن به گونه‌ای متناقض به مثابه «چیز گم شده» و در عین حال هدفِ میل برای پیدا کردن آن، عمل می‌کند. در ادامه سعی کرده‌ایم تا این نگرش را به سمت یک انتقاد بنیادی از «ایده‌آلیسم» به صورتی بنیادی سوق دهیم.
صفحات :
از صفحه 43 تا 60
  • تعداد رکورد ها : 533