جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 533
امر پیشین در اندیشه کانت، هایدگر و گادامر
نویسنده:
مهدی خبازی کناری، ندا راه بار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر، ضمن پرداختن به پیشینه تاریخی امر پیشین تصریح می کند که این مفهوم در اندیشه کانت به مثابه قوام بخش احکام ضروری و معرفت شناختی ایفای نقش می کند و در اندیشه هایدگر و گادامر به وجهی دیگر ادامه حیات می دهد. این مقاله در جستجوی فهم این مساله است که وجوه معرفت شناسانه و هستی شناسانه از امر پیشین در اندیشه هایدگر و گادامر چگونه خود را نشان می دهد. کانت در ساحت معرفت شناختی و هایدگر در ساحت هستی شناختی امر پیشین را بکار برده و گادامر به روایتی دیگر امر پیشین را در امتزاج این دو دیدگاه معرفت شناختی و هستی شناختی با یکدیگر قرار می دهد. به اختصار می توان گفت، امر پیشین در معرفت شناسی کانت، جزء ساختار لاینفک ذهن بوده و لازمه تحقق حکم ناظر بر واقع است. در هستی شناسی هایدگر، امر پیشین درک پیشین از وجود است که بنیاد شناخت در ساحت تجربه است و در اندیشه گادامر امر پیشین، ضرورتی عقلانی است که تاریخمندی فرد و تعلق آن به سنت و جامعه، وجه هستی شناختی آن است
صفحات :
از صفحه 75 تا 106
تبیین دوگانه انگاری مرتبه ای در نفس شناسی صدرایی و جایگاه آن در میان نظریات فلسفه ذهن
نویسنده:
مجید شمس آبادی حسینی، محمدکاظم فرقانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ملاصدرا نفس را به عنوان امری مجرد اثبات می‌کند. اما این‌گونه نیست که امری متمایز از بدن باشد و دوگانه انگاری جوهری لازم بیاید. یعنی اثبات نفس و یا قوای نفس مانند خیال، هویت انسان را دوگانه نمی‌کند. بلکه حتی فرض تجرد نفس با وحدت نفس و بدن هم سازگار خواهد بود. ملاصدرا حقیقت انسان را این‌گونه نیز نمی‌بیند که جوهری مادی است که از دو ویژگی حالات ذهنی و حالات بدن برخوردار است. حال این پرسش مطرح می‌گردد که با توجه به نظریات فلسفه ذهن، نظریه‌ی ملاصدرا در باب نفس، دوگانه انگاری جوهری است یا این‌همانی نفس و بدن یا دوگانه انگاری ویژگی‌ها؟ اساساً آیا می‌توان آن را در این نظریات موجود گنجاند و چه نسبتی با این نظریات دارد؟ ملاصدرا نفس را جوهری واحد می‌داند که در مرتبۀ نازل‌تر ظاهر شده است و در این مرتبۀ نازل همان قوا است. واکاوی نفس‌شناسی صدرایی جایگاه نظریۀ وی در میان نظریات فلسفۀ ذهن و تمایز آن را با نظریات مشابه مانند نظریۀ دوگانه‌انگاری جوهری، دوگانه‌انگاری ویژگی و تئوری این همانی ذهن و بدن، روشن می‌سازد. از نظریۀ ملاصدرا می‌توان با عنوان دوگانه‌انگاری مرتبه‌ای تعبیر کرد. در این مقاله این نوع دوگانه‌انگاری تبیین و تمایزش از تقریرهای گوناگون دوگانه‌انگاری جوهری و دوگانه‌انگاری ویژگی و این همانی ذهن و بدن مشخص شده است تا جایگاهش در میان نظریات موجود در خصوص نفس روشن گردد.
صفحات :
از صفحه 121 تا 129
بررسی ارزیابی اسپینوزا از اراده آزاد دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، مینا ذوالقدر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در تاریخ فلسفه‌ها می‌خوانیم که نظریۀ ضرورت در کانون اندیشۀ اسپینوزا، و نظریۀ آزادی اراده در قلب نظام دکارت جای دارد. اسپینوزا خدا را علت خود و علت داخلی می‌داند، اراده را از خدا و انسان نفی می‌کند، اختیار را منحصر در ضرورت آزاد می‌داند و به‌ضرورت انتشای عالم از خداوند تصریح می‌کند؛ تا جایی که به‌نظر می‌رسد خط فکری خود را کاملاً از دکارت جدا کرده است. از مهم‌ترین نقدهایِ اسپینوزا بر دکارت، انتقاد از دیدگاه او درباره ارادۀ آزاد است. اما بااین‌همه، برخی دکارت‌شناسان دیدگاه اسپینوزا را در باب ضرورت، هم‌چون رشد طبیعی فلسفۀ دکارت می‌بینند و برآنند که نقد اسپینوزا بر نظریۀ دکارت دربارۀ ارادۀ آزاد، ارتباط چندانی به ادّعای اصلی دکارت ندارد تا جایی که اگر مفهوم دکارت دربارۀ آزادی به‌درستی تقریر شود، دیدگاه اسپینوزا بیش از آن‌چه خود می‌پنداشت، به موضع دکارت نزدیک است. در این مقاله می‌خواهیم نشان دهیم که به‌رغم انتقادات اسپینوزا بر نظریۀ اراده آزاد دکارت، دکارت آن‌گاه ‌که سخن از بالاترین درجۀ آزادی به میان می‌آورد، هم‌بستگی ضرورت و آزادی را هم‌چون اسپینوزا نشان می‌دهد و در این مرحله از آزادی، او نیز میان فاهمه (عقل) و اراده هیچ تمایزی قائل نمی‌شود؛ بنا بر این، با توجه به آن‌چه دکارت در همة آثارش دربارة اراده و اختیار می‌گوید، انتقاد اسپینوزا بر دکارت مبنی بر قول او به ارادة مطلق و آزاد، پذیرفتنی نیست.
مسئله دکارت و بررسی وجه خلاق کاربرد زبان از دید چامسکی
نویسنده:
ابوالفضل صبرآمیز، محمد علی اژه ای
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت استفاده از زبان و تنوع رفتار آدمی را نشانه‌ی تمایزی بنیادین میان حیوان-ماشین و انسان می‌دانست. بدیع و متنوع، فارغ از محرک درونی وبیرونی، و همچنین انسجام و تناسب با موقعیت در گفتار و رفتار آدمی توانایی‌های انسانی‌اند که هیج حیوان-ماشینی نمی‌تواند از عهده آنها برآید. وی منشاء چنین توانایی را اراده آزاد انسان‌ها که هدیه خداوندی است، می‌دانست. چامسکی، این سه ویژگی را تحت عنوان وجه خلاق کاربرد زبان صورتبندی می‌کند. وی مساله اصلی را در اینجا چرایی و چگونگی تولید یک عبارت زبانی توسط زبانگر می‌داند، و از آن به عنوان مساله دکارت یاد می‌کند. چامسکی هرچند راه‌حل مناسبی برای این پرسش سراغ ندارد اما وجود جوهری روحانی که دکارت مطرح کرده بود را نیز نمی‌پذیرد. از آنجا که این مساله پاسخ روشنی نیافته است، نقدهای موجود نیز پیش‌فرض‌هایی که توانایی امکان طرح چنین مساله‌ای را به چامسکی داده‌اند، نشانه رفته‌اند. هدف این مقاله بررسی بخشی از ادعاهای چامسکی است که بر این پیش‌فرض‌ها استوار است. از اینرو در این مقاله مساله دکارت را به ترتیب از منظر دکارت و چامسکی مطرح نموده‌ایم. و در بخش چهارم، ابتدا برخی نقدهای موجود بر امکان طرح مساله دکارت به همراه پاسخ‌های چامسکی را بررسی کرده‌ و در ادامه نقدها (و پرسش‌هایی) که از منظر این مقاله بر امکان طرح مساله دکارت می‌توان وارد نمود را طرح کرده‌ایم.
صفحات :
از صفحه 133 تا 153
جایگاه سبک مدیتیشن در نگارش تأملات دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، مریم غازی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«مناظره» سنت غالب و رایج در نگارش آثار فلسفی از سده‌هاي ميانه تا روزگار دكارت بود و دکارت با به‌کارگیری ‌»مديتيشن» در نگارش تأملات، سبکی بدیع در فلسفه‌ورزی عرضه داشت. اين سبك كه نخستين ‌بار ماركوس اورليوس رواقي آن را به‌كار بسته بود، در اصل، ويژة‌ متون ديني‌ ـ ‌اخلاقي بوده و از آن براي ايجاد حالت توبه نسبت به گذشته و در مرحلة بعد،‌ نهادینه‌سازی تربيتی تازه در مخاطب بهره مي‌گرفته‌اند. دكارت نخستين كسي است كه در سدة هفدهم، به‌‌قصد وضع معناي تازه‌اي از فلسفه‌ورزي و تربيت نسل جديدي از اهل فلسفه، در اصلی‌ترین اثر فلسفی خود، تأملات در فلسفة‌ اولي از این سبک بهره مي‌برد. او نخست، مي‌كوشد با بهره‌مندي از شكاكيت فراگير در آن دوران، ذهن خواننده را از همة آن‌چه تا آن روزگار درست مي‌دانسته‌،‌ بپيرايد. دوم، از روش ترکیب که در آن روزگار در همۀ متون فلسفی رایج بود و تنها بر اساس حافظه شکل گرفته بود، فاصله می‌گیرد و ‌با الگوگيري از رياضيات و هندسه، روش شهودمحور تحليل را در نگارش به سبك مديتيشن، اساس كار خود قرار ‌می‌دهد. او با این کار بستر را براي شهود حقايق فلسفي در ذهن خوانندگان چنان فراهم می‌آورد كه پس از خواندن تأملات شش‌گانه، انسان‌هايي تازه با ذهنيتي تازه نسبت به انسان، ‌خدا و جهان تربيت شده باشند. به دیگر سخن، او از حکمت نظری رایج به‌سوی حکمتی عملی حرکت می‌کند.
صفحات :
از صفحه 185 تا 202
مواجهه ما با فلسفه اسلامی و تاریخ آن 2 -قسمت دوم
سخنران:
نصرالله حمکت
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
معنای معنای زندگی
نویسنده:
امیرعباس علی زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در مقاله «معنای زندگی» تلاش بر آن است که پرسش اصلی معنای زندگی به درستی تحلیل شود و رویکردهای مختلف به این مساله بر اساس مبانی و پیش فرض های متفاوت توضیح داده شود. مقصود از «زندگی» در این مقاله فرآیندی آگاهانه و مختارانه است که با مرگ به پایان می رسد و «کل زندگی» به عنوان یک واحد به هم پیوسته مورد نظر است. در پرداختن به زندگی ما نمی توانیم صرفا به سطوح ابتدایی و لایه های اولیه زندگی اکتفا کرده و در «زندگی هر روزی»، تکراری و معطوف به برآوردن غرایز متوقف شویم. طلب معنا مستلزم نوعی فراتر رفتن از این مرحله است. در تحلیل مقصود از «معنا» در عبارت «معنای زندگی» نیز معنا به یکی از دو صورت قابل تفسیر است: 1. «معنا به معنای هدف زندگی» که در این صورت معنای زندگی به معنای هدف زندگی خواهد بود؛ 2. «معنا به معنای ارزش» که در این صورت معنای زندگی به معنای ارزش زندگی خواهد بود. ما برآنیم که اگر هدف زندگی (غایت محتوای زندگی) هدفی در خور و دارای ارزش ذاتی کافی باشد، به همه حلقه های معطوف به آن هدف ارزش بخشیده و آن ها را معنادار می سازد. تفکیک شیوه کلامی پرداختن به این سوال از شیوه فلسفی پرداختن به آن، تفکیک نظریه های دینی از غیردینی در باب معنای زندگی، تحلیل و تفکیک دیدگاه عینیت گرا از ذهنیت گرا در خصوص معنای زندگی و نیز ارتباط معناداری زندگی با وجود خدا، جاودانگی نفس و اخلاقی بودن نظام عالم و... از جمله مباحث اصلی این مقاله هستند.
صفحات :
از صفحه 59 تا 89
معنای «موقت» در اخلاق موقت دکارت و بررسی انتقادی چند برداشت معاصر
نویسنده:
مهدی بهنیافر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به مجموعۀ اصول چهارگانۀ موسوم به اخلاق موقت دکارت و برخی لوازم معرفتی آن می‌پردازد. ضمن معرفی دو خوانش رقیب از این اصول که یکی جایگاه قابل اعتنایی برای این اصول قائل نیست و آن را جزء اساسی منظومۀ معرفتی دکارت نمی‌داند و دیگری این اصول را هم دائمی و هم همگانی می‌انگارد، تبیین مورد نظرمان را از قلمرو معرفتی و همین‌طور قلمرو انسانی این اصول به‌دست دهیم. گام نخست، ارائۀ تقریری مختار از نسبت این اصول با دو عنصر کلیدی اندیشۀ دکارت؛ یعنی شک و روش است و بر پایۀ آن به مفهوم مقطعی یا موقت بودن این اصول پرداخته‌ایم؛ مفهومی بدواً عادی با نتایج و الزاماتی نسبتاً متفاوت. برآنم که این منظومۀ موسوم به موقت، سرشتی معرفتی دارد نه زمانی؛ زمان هم تابع رخدادهای حوزۀ فاهمه است. همچنین در عین استدلال بر اینکه نمی‌توان این اصول را همواره موقتی دانست نشان‌داده‌ام که ایدۀ برخی شارحان مبنی بر این‌که او این اصول را از ابتدا همیشگی و همگانی می‌خواسته، ایده‌ای شاذ و غیرقابل تحمیل به متن آثار دکارت است. نشان داده‌ام که این اصول در شرایط معرفتی مشخص و تشریح‌شده‌ای ممکن است حضوری دائمی در عرصۀ زیست اندیشمند پیدا کنند و در شرایطی هم ممکن است در دستگاه فکری او نقض و از این راه واجد حاکمیتی موقت شوند. از جمله نتایج جانبی جای‌گیری و تقریر مدلّل این اصول در بافت فکری دکارت، تبیین این نکته است که انتساب وصف غیرمدلّلی مانند محافظه‌کاری به این اصول، نسبت به اغراض مدلّل دکارت، نسبتی پسینی و کمتر قابل‌اعتناست.
صفحات :
از صفحه 75 تا 105
  • تعداد رکورد ها : 533