جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 613
نیچه جلد 3 و 4 [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
مارتین هایدگر؛ ویراستار: دیوید فارل کرل Martin Heidegger, David Farrell Krell
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
HarperSanFrancisco,
روش نیچه [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
جان ریچاردسون
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
New York: Oxford university press,
فلسفه دین نیچه [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Julian Young
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
الهیات رادیکال و مسیحیت نوظهور: ساختارشکنی، ماتریالیسم و ​​اعمال مذهبی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Katharine Sarah Moody
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Ashgate Pub Co ,
چکیده :
ترجمه ماشینی: «چرخش الهیاتی» در فلسفه قاره‌ای و «روی به پولس» در فلسفه سیاسی باعث بازگشت به الهیات رادیکال شده است، سنتی که میراث فلسفی آن را می‌توان در مرگ خدا که در آثار نیچه و هگل اعلام شده است، ردیابی کرد. الهیات ساختارشکن جان دو کاپوتو و الهیات ماتریالیستی اسلاوی ژیژک دو الاهیات رادیکال هستند که به بررسی معنای گذر از مرگ خدا و کنار گذاشتن این تجربه به عنوان خاص مسیحی می پردازند. الاهیات رادیکال و مسیحیت نوظهور نشان می دهد که چگونه این الهیات در حال دگرگونی اعمال مذهبی روزمره از طریق بررسی آثار پیتر رولینز و کستر بروین هستند، دو شخصیتی که در حاشیه بیان معاصر دینداری غربی به نام مسیحیت نوظهور هستند. نویسنده از تحلیل خود از هر چهار چهره استفاده می کند تا استدلال کند که اعمال ساختارشکن می تواند جوامع مذهبی را قادر سازد تا بخشی از یک جمع ماتریالیستی گسترده تر شوند که در آن مرگ خدا همچنان طنین انداز می شود. این کتاب با پیش بردن مرزهای روش شناختی فلسفه دین از طریق بررسی اعمال دینی به عنوان محل دلالت فلسفی، محققان و دست اندرکاران را به یک گفتگو به چالش می کشد تا گفت و گوی جدید و سخت تری بین نظریه و عملکرد داشته باشند.
بازرخداد ابدی امر مشابه: روایتی تاریخی از فلسفه تاریخ نیچه
نویسنده:
Gregory Canning
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تفسیر فلسفه فردریش نیچه از زمان جنون او در آغاز سال 1889 منبع مناقشه بوده است. یکی از جنبه های اندیشه او، به ویژه، از دهه 1930 محل مناقشه بین محققان بوده است - اندیشه او در مورد ابدیت. عود. این زمانی بود که محققان برای اولین بار توجه قابل توجهی را به دشواری تفسیر این آموزه در چارچوب کلیت فلسفه او معطوف کردند. آثار کارل یاسپرس، مارتین هایدگر و کارل لویت در تثبیت عود ابدی به عنوان بخش مهمی از فلسفه نیچه مؤثر بودند. در میان این سه، تفسیر لویت از عود ابدی بیشترین تأثیر را داشته است: از نظر لویت، عود به دو نیمه غیرقابل قیاس تقسیم می شود، یک دکترین کیهان شناختی در مورد ابدیت جهان و یک دکترین انسان شناختی در مورد زندگی انسان. این نیمه‌ها با یکدیگر در تضاد هستند و نمی‌توان آنها را برای ایجاد یک وحدت منسجم گرد هم آورد - موضعی که عمدتاً از زمان لوویت در بورس تحصیلی پذیرفته شده است. این پایان نامه با بررسی آثار نیچه، که از اولین ها شروع می شود و به سمت نوشته های نهایی او (برعکس رویه لویت) پیش می رود، سعی در تصحیح این تفسیر دارد. نتیجه، تفسیر جدیدی از عود ابدی است که انسجام این دکترین را روشن می کند. منشأ این اندیشه در تأمل نیچه در مورد ماهیت علم و تأثیر مخرب آن بر زندگی در تولد تراژدی و به طور قابل توجهی در مقاله «تاریخ» (1874) نهفته است. تلاش نیچه برای یافتن یک موقعیت علمی تأیید کننده زندگی منجر به چیزی می شود که او آن را "علم همجنسگرایان" می نامد، که علم و زندگی را در عود ابدی یکپارچه می کند. در حالی که این تفکر در آثاری مانند علم همجنس‌گرایان و این‌گونه گفت زرتشت محوری باقی می‌ماند، به نظر می‌رسد در آثار بعدی او در پس‌زمینه محو می‌شود. با این حال، بررسی دقیق این آثار بعدی نشان می‌دهد که نقدهای نیچه از حقیقت، علم و دین در «ارزیابی مجدد همه ارزش‌ها» به شالوده عود ابدی وابسته است. خواندن آثار نیچه به صورت زمانی نه تنها تفسیری به دست می دهد که انسجام عود ابدی را نشان می دهد، بلکه وحدت فلسفه تاریخ و فلسفه علم او را نیز نشان می دهد.
مواجهه نیچه با حقیقت: مقدمه‌ای بر یک وحدت‌انگاریِ ایدئالیستیِ پویشی
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نیچه حقیقت را چه می‌داند؟ این پرسش پروبلماتیک اصلی مقاله حاضر است که در پرتو آن تلاش شده است تا در چارچوب مقتضیات و محدودیت‌های این متن،در مقام یک مقاله، مقدمه‌ای بر طرح برداشتی وحدت‌انگارانه، ایدئالیستی و پویشی از نیچه عرضه شود. در این راستا، ابتدا در مقام مقدمه به بحران پیش روی هر شکلی از نیچه‌پژوهی اشاره‌ای گذرا خواهد شد تا بدین طریق، بتوان امکاناتی را برای صورت‌بندی ایده اصلی مقاله به دست داد. سپس با تمرکز بر کارکردهای مختلف حقیقت نزد نیچه (به ویژه با ارجاع‌های متعدد به آثار متاخر او) و مواجهه دوگانه (منفی/ ایجابی یا انتقادی/ جانبدارانه) او با این مفهوم به‌ترتیب به سه نقد اصلی او به حقیقت، ذیل سه عنوان خواهیم پرداخت: 1- نقد دوجهانیت، 2- نقد ذات‌گرایی و 3- نقد ثبات‌گرایی. در نهایت به کمک نتایج حاصل از این مباحث، طرحی ابتدایی از برداشت وحد‌انگارانه- ایدئالیستی- پویشی از نیچه در انتهای مقاله ترسیم خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
تبیین اَشکال هیچ‌انگاری و شرط رهایی از آن در اندیشه‌ نیچه-دلوز
نویسنده:
داود معظمی گودرزی ، احمدعلی حیدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ما و جهان‌مان در آخرین مرحله‌ هیچ‌انگاری گیر افتاده‌ایم و امرِ قابل توجه، تداوم این وضعیت است چنانکه مشخص نیست این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت. مساله‌ مقاله‌ حاضر درک هیچ‌انگاری است به‌منظور فراهم آوردن امکان اندیشیدن به شرایط رهایی و خلاصی از آن. در این مقاله متمرکز خواهیم بود بر تفسیر دلوز از نیچه درخصوص مفهوم هیچ‌انگاری. به این منظور باید مسیر اصلی استدلال دلوز درخصوص سنخ‌های مختلف هیچ‌انگاری را درک کنیم که سه شکل است: نه‌گو، واکنش‌گرانه و بی‌کنشانه. درک این سه شکل، به‌ویژه واپسین شکل آن؛ یعنی وضعیتی که در آن زندگی می‌کنیم. پس از آن تلاش خواهد شد که ابعاد عاطفی این مفهوم با رجوع به سینمای بلا تار به خواننده انتقال داده شود. به این منظور که ضرورت رهایی از هیچ‌انگاری موجود در وضعیت به شکل عاطفی احساس شود. در این نقطه از استدلال شرایط فراهم می‌شود برای اندیشیدن به گام بعد و این امر با درک تمایز واپسن مرحله‌ هیچ‌انگاری و شرایط رهایی از آن ممکن خواهد شد. به منظور درک تمایز این دو وضعیت و در نهایت درک شرط رهایی از هیچ‌انگاری، تمایز میان دو مفهوم انهدام بی‌کنشانه و ویرانگری کنش‌گرانه مورد توجه قرار می‌گیرد. برای درک تمایز این دو مفهوم نیچه‌ای-دلوزی نیز از تمایز دو مفهوم خسته و فرسوده که دلوز در شرح بکت مطرح می‌کند، بهره خواهیم برد. از این‌رو، مسیر مقاله به این صورت خواهد بود: تحلیل اَشکال هیچ‌انگاری: 1- نه‌گو، 2- واکنش‌گرانه، 3- بی‌کنشانه و 4- شرط رهایی از هیچ‌انگاری.
صفحات :
از صفحه 99 تا 125
ویتگنشتاین و نیچه در مورد نقش فلسفه: توصیف، خلاقیت، طبیعت گرایی و امکان [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Michael Charles Rodgers
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه ویتگنشتاین و نیچه را در کنار یکدیگر قرار می دهد تا به این پرسش بپردازد که «نقش فلسفه چیست؟» از یک سو ویتگنشتاین رویکرد توصیفی به فلسفه را ترویج می کند، که اصرار دارد که فیلسوف نباید در اعمال دخالت کند، بلکه باید به دنبال وضوح و فهم به عنوان هدف در خود باشد. از سوی دیگر، نیچه رویکردی مخرب و خلاقانه به فلسفه را ترویج می‌کند، جایی که فیلسوف هم ارزش‌ها را از بین می‌برد و هم ارزش‌ها را به جای آنها ارزیابی می‌کند. این اثر با بررسی سخنان دو فیلسوف و تفسیرهای برجسته از آنها در مورد بهترین تصور و درک فیلسوف و فلسفه آغاز می شود. علاوه بر این، به دیدگاه اخیر نیچه به عنوان یک طبیعت گرا به طور مفصل پاسخ داده شده است. اگر معلوم شود که نیچه مواضع ماهوی و طبیعت گرایانه ای درباره اخلاق انسانی، خاستگاه دین و غیره ارائه می دهد، پس نمی تواند از جهت گیری خلاقانه و خودانگیخته نسبت به دیدگاه ها دفاع کند. این اثر استدلال می‌کند که در حالی که نیچه گزارش‌های طبیعی‌شده‌ای از اعمال انسانی ارائه می‌دهد، منظور او این نیست که اینها فرضیه‌ای علمی تلقی شوند. پس از پاسخ به این موضع، نیچه و ویتگنشتاین با هم نگاه می‌شوند، و آنچه پدیدار می‌شود یک هدف مشترک است: ایجاد و/یا آشکار کردن امکانات از دست رفته زندگی بشر. این احتمالات وجودی از یک سو همیشه در مقابل ما هستند، و با این حال ظاهراً دور از دسترس هستند و اغلب از آنها عبور می کنند. ویتگنشتاین و نیچه به طرق مختلف خود این احتمالات را (دوباره) باز می کنند. در نهایت، با توجه به این «هرمنوتیک امکان»، فصل پایانی استدلال می‌کند که تفاوت‌های ویتگنشتاین و نیچه در رابطه با مسیحیت و دین اساساً به سبک فلسفه آنها و حتی رویکرد توصیفی ویتگنشتاین مربوط نمی‌شود، بلکه در مورد امکان وجودی است که هر یک دارند. در ذهن برای ترویج.
نگرش مثبت نیچه نسبت به "نوع خدایان تایید کننده زندگی": بررسی جنبه های مثبت فلسفه دین نیچه [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Ryoichi Hirai
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی برخی از جنبه های مثبت کلیدی فلسفه دین نیچه می پردازد و در عین حال به نحوه تغییر فلسفه او در کل در طول زندگی اش احترام می گذارد. در پایان، هدف این است که پرتره ای منصفانه از نیچه، فیلسوفی که برخلاف تصور رایج از ضد دین بودنش، به شدت تأثیرات مثبتی را که نوع خاصی از خدایان می تواند بر انسان ها بگذارد، بسازد. من این تز را با این پیشنهاد آغاز می کنم که نیچه پس از کنار گذاشتن «جامعه گرایی مذهبی» اولیه خود، به فردی اشرافی «مذهبی» تبدیل شد که پرورش «تیپ های برتر» را بالاترین هدف خود قرار داد و تلاش کرد راهی برای دستیابی به آن در نوع خاصی از خدایان، چیزی که من آن را "نوع خدایان تایید کننده زندگی" می نامم. سپس، پس از بحث در مورد برخی مسائل تفسیری در مورد نوشته های او به طور کلی، به بررسی مثبت اندیشی دینی اولیه او می پردازم. بعد، من در مورد نگرانی نیچه برای پرورش «انواع برتر» بحث می کنم. من پیشنهاد می‌کنم که تصور او از «انواع بالاتر» بازنمایی نهایی ایده او از «عظمت انسانی» است که قادر به ایجاد عظمت فرهنگی و ارزش‌های جدید «تأییدکننده زندگی» است، که همگی با نگرانی او برای «رنج» مرتبط است. علاوه بر این، برای روشن شدن ماهیت «انواع برتر» در عمق بیشتر، سایر مفاهیم مرتبط با او، یعنی «اشراف» و «تأیید زندگی» را بررسی می‌کنم. در بخش پایانی پایان نامه، همانطور که نشان می دهم چگونه تفکر دینی مثبت و بالغ نیچه بر "نوع خدایان تایید کننده زندگی" تمرکز می کند، ایده او را در مورد ماهیت و تأثیرات این خدایان با اشاره به انتقاد او از مسیحی بررسی می کنم. تصور از خدا در نهایت، من دیدگاه خود را در مورد اینکه چگونه او قصد دارد نوع خدایان تأیید کننده زندگی در پرورش «انواع برتر» کمک کند، ارائه و استدلال می‌کنم.
صداقت تفکر: تأملات تفکر انتقادی در دوره میانی نیچه و هایدگر متاخر
نویسنده:
Rasmus-Vorrath, Jack Kendrick
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به تفاسیر معاصر نیچه و هایدگر در مورد مسئله خودشناسی با توجه به مفاهیم صداقت و اصالت می پردازد. در نظر گرفتن مفاهیم در حال توسعه دو فیلسوف از این مفاهیم، ​​پاسخی به مفسرانی که فعالیت خودشناسی را به عنوان یک مشکل در درجه اول شخصی تصور می کنند، امکان پذیر می سازد. گزارش‌های جایگزین پیشنهادی، متون انتقالی را به عنوان نقطه شروع در نظر می‌گیرند که نشان می‌دهد هر دو متفکر درگیر فرآیندهای بازنگری هستند. قرائت صداقت در فصول 1 و 2 حول پایه های نیچه در مورد تعصب در مورگنروته (1880-1881) می چرخد، جایی که او ابتدا نیروهای اخلاقی-تاریخی مستلزم به کار انداختن "اراده به حقیقت" را مشکل می کند. قرائت اصالت در فصل‌های 3 و 4 حول سخنرانی‌های هایدگر می‌چرخد که در کتاب Was heißt Denken چیست؟ (1951-52). این سخنرانی‌ها فرضیات رسمی قبلی او را در مورد آنچه «اراده داشتن وجدان» فرد را فرا می‌خواند، در تفسیری از پارمنیدس در مورد تعین زبانی اندیشه، که بیشتر در زمینه Unterwegs zur Sprache (1950) مورد بحث قرار می‌گیرد، زیر سوال می‌برد. -59). فصل پنجم نشان می‌دهد که چگونه رویارویی هایدگر با نیچه به بازنگری‌های مستمر او در مفهوم اصالت، و به مفاهیم حاضر از نقد و اقتدار آن کمک کرد. توجه ویژه ای به اهداف خاصی است که فویل های نیچه ای متمایز به آنها نزدیک به آغاز رویارویی می شود - در سخنرانی هایدگر در مورد دوم Unzeitgemässe Betrachtung نیچه (1938) و در تک نگاری با عنوان Besinnung (1939) که در نزدیکی آن آماده می شود- و در پایان، به تعبیر همچنین اسپراخ زرتشت (1883-1885) ارائه شده در نیمه اول Was heißt Denken؟ فصل 6 تحولاتی را که از نقطه نظر متون گذشته نگر Die Zollikoner Seminare (1959-1972) و پنجمین کتاب Die fröhliche Wissenschaft (1887) ردیابی شده است، مرور می کند. سخنان پایانی در رابطه با تحقیقات تجربی اخیر در مورد ساختارهای اجتماعی-محیطی دخیل در تعیین هویت شخصی بیان شده است.
  • تعداد رکورد ها : 613