جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 613
انسان ها، تاریخچه روانی نیچه از عیسی، پولس و تولد مسیحیت را ببینید [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Morgan H. Rempel
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : از 60000 مطالعه علمی درباره زندگی عیسی که در قرن نوزدهم ظاهر شد، یکی از غیرعادی‌ترین و جذاب‌ترین آنها «دجال» فریدریش نیچه بود. متأسفانه، تعدادی از عوامل با هم ترکیب می شوند تا عملاً اطمینان حاصل کنند که تأملات نیچه نه تنها در مورد عیسی، بلکه در مورد سنت پل و اولین جامعه مسیحی، توجهی را که شایسته آن است دریافت نکرده است. واژگانی که نیچه در رفتارش با قهرمانان اصلی مسیحیت به کار می‌برد، اغلب آنقدر عمداً تقابل‌آمیز است که بی‌اهمیت است، در حالی که کل روش‌شناسی او بسیار غیرمتعارف است. او بارها اعلام می‌کند که آنچه پیش می‌برد یک تحلیل فلسفی سنتی نیست، بلکه اولین «روان‌شناسی» مسیحیت و بازیگران کلیدی آن است. در حالی که فروید به زودی "تاریخ روانی" روانکاوانه را رایج کرد - جایی که محقق اظهارات و تجربیات زندگی یک فرد مشهور را مطالعه می کند و فرضیه هایی را در مورد ذهن و انگیزه احتمالی آن شخص ارائه می دهد - چنین تلاش هایی در دهه 1880 تقریباً بی سابقه بود. هدف پژوهش حاضر سه گانه است. اول، نظم بخشیدن به تأملات پراکنده نیچه در مورد شخصیت های مسئول تولد مسیحیت. دوم، نگاهی به واقعیت فکری «پشت» اظهارات عمداً تقابلی نیچه در مورد قهرمانان اصلی مسیحیت اولیه. و ثالثاً، به سادگی این ادعای اصلی نیچه را جدی بگیریم که آنچه او در واقع پیش می برد روانشناسی مسیحیت است. آنچه ما کشف می کنیم این است که تاملات نیچه در مورد عیسی، پولس و اولین مسیحیان، به طور انبوه و به تعبیر خود (روانی-تاریخی) در نظر گرفته شده، در واقع توجه فیلسوفان را ایجاب می کند. (1) آنها بخش قابل توجهی از فلسفه دین به شدت اصیل و عمیقاً «روان شناختی» را تشکیل می دهند. (2) آنها به طور معمول به عنوان مقدمه برای بحث در مورد موضوعاتی که به طور سنتی مورد علاقه فیلسوفان هستند (عشق، اخلاق، قدرت، و غیره) خدمت می کنند. (3) و سرانجام، مانند رفتارهای مشابه او با سقراط، شوپنهاور و واگنر، با مطالعه دقیقاً آنچه نیچه در زندگی و پیام عیسی جشن می گیرد، انتقاد می کند و اغلب با آن «همذات پنداری می کند» و غیره. با حمله خشونت آمیز در مورد سنت پل، بینش واقعی از ذهن و فلسفه یکی از اصیل ترین متفکران قرن نوزدهم به دست می آید.
ضد اومانیسم روشنگری: تاریخ انتقادی اندیشه میشل فوکو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Bregham Dalgliesh
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه ادعا می کنم که میشل فوکو یک فیلسوف طرفدار روشنگری است. من استدلال می‌کنم که تاریخ انتقادی اندیشه او حالتی از خودمختاری در اندیشه و عمل را پرورش می‌دهد که نشان‌دهنده یک مفهوم کانتی از بلوغ است. بعلاوه، من ادعا می‌کنم که چون او مسیر نیچه‌ای را به سوی روشنگری دنبال می‌کند، شرح آزادی فوکو از نقد او از اینکه ما هستیم ناشی می‌شود، که شامل رد محدودیت‌های تجربی اومانیسم است. در عین حال، و شاید مهم‌تر از همه، من همچنین پیشنهاد می‌کنم که فوکو یک مفهوم پساانسان‌گرایانه از تناهی و هستی را بیان می‌کند. برای شروع، من نشان می‌دهم که در مسیر انسان‌گرایی به سوی رشد، که توسط روسو، کانت و هگل پایه‌گذاری شده و در حال حاضر توسط رالز و تیلور حمایت می‌شود، فلسفه‌ای از سوژه خودمختار که خواهان خودشکوفایی از طریق بازشناسی است، مقدم بر نقد معرفت‌شناختی و سیاسی است. محورهای تجربی عینی، هنجاری و ذهنی اومانیسم را ایجاد می کند. بر اساس نقدهای باستان‌شناختی، تبارشناسی فوکو، و وقتی با هم کار می‌کنند، نقدهای تاریخی انتقادی از این شرایط امکان استقلال و بازشناسی، معتقدم که اومانیسم نمی‌تواند به ما بیاموزد چگونه آزادانه بیندیشیم یا عمل کنیم. -و اینکه شناخت اومانیسم از جهان و عدالت آن در سیاست مستلزم طرد محدود افراد متفاوت و تسلیم ذهنیت افراد عادی است. در پاسخ به ناپختگی که در قلب اومانیسم قرار دارد، نشان می‌دهم که فوکو باستان‌شناسی، تبارشناسی و تاریخ انتقادی را به کار می‌گیرد تا بدیل‌های پساانسان‌گرایانه و روشن‌گرانه خود را از جمله ساوویر، پووآر و اخلاق اخلاقی کشف کند. پس از اینکه او توضیحی از علت و معلول در علوم انسانی را از ساویار به روابط بین ساوآر و پووآر منتقل کرد، توضیح می‌دهم که چگونه فوکو اولاً نحوه اعمال پووآر توسط مکانیسم‌های تولیدی را بازبینی می‌کند که بدن را نظم می‌دهد و شهروند را تنظیم می‌کند، و ثانیاً ماهیت pouvoir که او آن را حکومتی بودن یا عمل شخص نسبت به اعمال دیگران توصیف می کند. او سپس آزادی را به عنوان نقطه مقابل pouvoir/savoir پس می‌زند، و من نشان می‌دهم که چگونه تاریخ انتقادی نشان می‌دهد که قبل از اینکه رابطه هرمنوتیکی با خود ولوچ در مرکز درک اومانیسم از هویت اخلاقی باشد، ذهنیت اخلاقی در دوران باستان شکل گرفته است. از طریق آزادی زاهدانه و آگونیستی که مبتنی بر رابطه عملی با خود است. فوکو از این به‌عنوان طرحی برای زمان حال استفاده می‌کند، که در آن یک وضعیت اخلاقی-سیاسی خودمختاری در اندیشه و عمل در برابر محدودیت‌های ما از pouvoir/savoir شکل می‌گیرد. بنابراین من ادعا می کنم که تصویر فوکو به عنوان یک فیلسوف ضد روشنگری، که چیزی جز نقد متعارف و آزادی غیراخلاقی ارائه نمی دهد، نمایانگر دیدگاه کسانی است که ضد اومانیسم برایشان شبیه ضدروشنگری است. این انتقادات با تزی که من در این پایان نامه تأیید می کنم، نادرست نشان داده می شوند، و آن این است که تاریخ انتقادی به منزله نقد، پس از آن یک هستی شناسی، یعنی هستی شناسی انتقادی فوکو، بلوغ ایجاد می کند و تقویتی را تأیید می کند که هم ضد و هم پسا اومانیسم است. .
دستورات هنجارگرایی: نیچه، علم و آژانس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Shane C. Callahan
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه قصد داشتم به «مشکل دامنه» در بورسیه نیچه بپردازم. در ادبیات ثانویه، مسئله دامنه به عنوان یک مشکل برای نیچه توصیف می شود، که به نظر می رسد عمیقاً در مورد تقریباً هر آیتم از جعبه ابزار متافیزیکی غربی به ارث رسیده خود شک دارد. اگر تردید او نسبت به متافیزیک غربی در تمام ابعاد اندیشه او رخنه می کند، چگونه می تواند خواننده ای را برانگیزد تا متافیزیک غربی را نیز رد کند بدون اینکه خود به بخشی از آن متعهد باشد؟ من تصریح می‌کنم که پاسخ به مسئله دامنه به معنای توضیح آنچه نیچه به‌عنوان منبع کلی هنجارگرایی می‌بیند، در آنجاست که می‌توانیم منابعی را که نیچه خود را به آن متعهد می‌کند و منابعی را که او رد می‌کند، درک کنیم. من راه‌حل لایتر را برای این مشکل بررسی می‌کنم، که علم را به عنوان منبع کلی هنجارگرایی اختصاص می‌دهد. با این حال، راه‌حل لایتر به شجره متنی بستگی دارد که من استدلال می‌کنم با خود متن‌ها همخوانی ندارد. من استدلال می‌کنم که هنجارگرایی علم، به جای اینکه منشأ هنجارگرایی عمومی باشد، برای نیچه یک نظم هنجاری را نشان می‌دهد – اما به طور کلی دستور داده نمی‌شود. من برای تحلیل «عود ابدی» به GS 341 نگاه می‌کنم و استدلال می‌کنم که بیانی از «اخلاق عالی‌تر» نیچه را می‌توان در این قسمت قرار داد. من استدلال می کنم که اخلاق بالاتر، منبع کلی هنجارگرایی را در ارزشی قرار می دهد که خواننده برای زندگی او قائل است. این شرح از اخلاق بالاتر، با محدود کردن آن به خوانندگانی که چالش ارزش گذاری برای زندگی خود را متناسب با تکرار ابدی، پذیرفته یا پذیرفته اند، مشکل دامنه را حل می کند.
بلاغت پراگماتیک و هنر فلسفه [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Timothy Hildreth Engstrom
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : سؤال مطرح شده این است: در پی «تشکیل» ازفلسفه قاره ای (از نیچه و هایدگر تا دریداو فوکو) و "عمل گرایی" انگلیسی-آمریکایی فلسفه (از جیمز و دیویی تا رورتی)، چه نوع ژانری از نوشتن فلسفه است؟ تاریخ گزینشی به روایت می شود اتحاد بین سفسطه و بلاغت سنتی را نشان می دهد (از گورجیاس و پروتاگوراس تا سیسرو و کوئینتیلیان)؛ بین بلاغت و پراگماتیسم کلاسیک آمریکایی (پیرس، جیمز و دیویی)؛ بین پراگماتیسم معاصر (رورتی) و فلسفه قاره ای معاصر (دریدا); و بین نقد ادبی معاصر (ماهی) و «پست مدرن» زیبایی شناسی پیشنهاد شده است که این اتحادها یک منسجم را تشکیل دهند روایتی که نمونه ای از نزدیک شدن به یکدیگر است زیبایی شناسی گفتارها و متون خود فلسفه. این است استدلال کرد که پیامد این تغییر، از خواندن فلسفه است به عنوان پایه ای برای تحقیقات دیگر موسسات فرهنگ به خواندن آن را به عنوان بلاغت، این است که ژانر فلسفه را به عنوان یک هنر، به عنوان مجموعه ای از متن هایی که به کثرت گفتمان های نسبیتی کمک می کند که ما برای اهداف حیاتی خاص می سازیم: ساخته شده نه به عنوان آینه حقیقت، بلکه به عنوان اجتماعی مفید و متقاعد کننده درام ها
اراده به قدرت هایدگر و مشکل نیهیلیسم نیچه [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Megan Flocken
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هایدگر در سخنرانی های نیچه 1936-1940 خود از تعریف اراده به قدرت به عنوان هنر به تعریف اراده به قدرت به عنوان دانش در حالی که انتقال او در خدمت راه اندازی و تنظیم دقیق است نقد هایدگر علیه نیهیلیسم و تفکر فناورانه آن، کار بزرگی می کند. بی خدمتی به فلسفه خود نیچه، زیرا هایدگر به طور فزاینده ای به عنوان هدفی بر آن تکیه می کند. حمله او به سنت متافیزیکی من در طول این کار استدلال می کنم که رابطه نیچه با نیهیلیسم توسط هایدگر اشتباه تعبیر شده است. در خروج از هایدگر، من نشان خواهم داد که چگونه تفکر فلسفی نیچه می توانست به هایدگر کمک کند. حمله به تفکر رایج تکنولوژیک معاصر، یا "ذهن ابزار"، از زاویه مشابه به جای فویل
نیچه و عود ابدی: روش ها، آرشیوها، تاریخ و پیدایش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
William A. B. Parkhurst
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : من استدلال می کنم که اندیشه نیچه در مورد عود ابدی صرفاً نوعی آزمایش فکری است که دو شکل درگیر شدن دارد. شکل اول تعامل مخرب است و منجر به فروکاستن اصول منطق کلاسیک به نیهیلیسم معرفتی می شود. در این شکل اول، نیچه به عود ابدی می اندیشد، همانطور که در فیلسوفان پیشین تا پایان آن ارائه شده است. شکل دوم تعامل به پیش فرض های منطق کلاسیک نیاز ندارد و از طریق تأثیر انزجار ساخته می شود. این حالت دوم تعامل می تواند به دو نتیجه منجر شود. بدبینی خودکشی یا تایید زندگی کار درباره عود ابدی که محققان معمولاً آن را منتشر می‌دانند، تعهد مثبت بسیار کمی به وضعیت هستی‌شناختی یا متافیزیکی عود ابدی دارد. با این حال، اگر عود ابدی نشان دهنده ماهیت فیزیکی جهان باشد، همانطور که نیچه گاهی در یادداشت های خود در مورد آن حدس می زند، این به استدلال ویرانگر و یا عاطفی او آسیبی نمی رساند. شکل عاطفی درگیری به ما اجازه می دهد تا در مورد ظهور این ایده آل تأییدی بدون تعهد مثبت قوی به متافیزیک یا معرفت شناسی خاص فکر کنیم. ظهور چنین ایده‌آلی ممکن است در سازمان‌های فیزیکی مختلف جهان قابل تحقق باشد. زندگی جدیدی که آرمان را تایید می کند، شکلی از اومانیسم نیست. بلکه نیچه فکر می کند که فکر عود ابدی «انسانیت» آینده را تولید خواهد کرد. فکر عود ابدی، از طریق بدبینی خودکشی، کسانی را انتخاب می کند که نمی توانند زندگی را تأیید کنند. این امر باعث رشد انسانیت جدیدی می شود که می تواند زندگی را تأیید کند و نوع جدیدی از شادی را ایجاد کند که قبلاً برای انسان ها ناشناخته بود. این آرمان جدید، amor fati [عشق به سرنوشت]، صرفاً آشتی با رنج و سختی گذشته نیست. بلکه باید خواست و امیدوار بود که چنین چیزی وجود داشته باشد. این آرمان که در اختیار قدرتمندترین افراد آینده است، بیانگر اراده به قدرت است. این ایده آل سختی ها و چالش های موجود در دریای زندگی را به عنوان بخشی از آنچه ما را واقعاً بزرگ و زندگی ما را ذاتاً ارزشمند می کند درک می کند.
نیچه در مورد جنایت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Laura N. McAllister
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در پژوهش نیچه، کمی در مورد تأملات نیچه در مورد کیفرشناسی و جرم شناسی انجام شده است. هدف این پایان نامه بررسی انتقادی افکار فردریش نیچه در مورد عدالت، مجازات و مجرم است و نشان می دهد که علاقه او به این موضوعات در سراسر نوشته هایش وجود دارد. نیچه به سنت نظریه عدالت غربی و این ایده که عدالت عبارت است از اعطای حق هر یک به آنها حمله کرد. من استدلال می کنم که به جای این مفهوم از عدالت، او گزارشی غیر متافیزیکی و طبیعت گرایانه از عدالت ارائه می دهد که از قضاوت و پاسخگویی انسان خودداری می کند. علاوه بر این، من نقد پرشور نیچه از مجازات را توضیح می‌دهم که در خواست لغو کامل آن و جایگزین‌های مختلفی که او به جای مجازات مطرح می‌کند، متوقف می‌شود. در نهایت، نشان می‌دهم که تأملات نیچه در مورد جنایت‌کاری به منزله دفاع از جنایتکاری است که وی آن را ویژگی ارزشمند و اساسی جامعه می‌داند. تأملات نیچه در مورد عدالت، مجازات و جنایتکار مهم است و به دلایل متعددی نیازمند بررسی دقیق‌تر است. اول، این موضوعات با چندین موضوع اصلی در آثار نیچه، مانند علیت، آزادی (اراده)، مسئولیت، گناه، رنجش، سلسله مراتب رتبه، و عظمت، یا اشراف، تلاقی می‌کنند. دوم، درک کامل مجازات، و رابطه آن با عدالت و انتقام برای درک اینکه چرا نیچه اخلاق سنتی و ارزش هایی را که می خواهد به جای آن مطرح کند، رد می کند، ضروری است. سوم، نپذیرفتن مفهوم سنتی عدالت به عنوان انتقام، و تأیید رحمت، و همچنین اصرار او بر غلبه بر میل به مجازات، این ایده را تضعیف می کند که او قهرمان خشونت و ظلم است. چهارم، این موضوعات به درک جامع تری از معنای نیچه از عظمت کمک می کند و دانش ما را در مورد انواع آرمانی و نمونه های اخلاقی او ارتقا می بخشد. سرانجام، درک کامل رفتار نیچه از عدالت، مجازات و جنایتکار، بعد منسجمی به اخلاق مثبت، نظریه سیاسی و دیدگاه او برای جامعه می بخشد. در حالی که برخی از منتقدان ادعا کرده‌اند که تأملات نیچه در مورد عدالت و مجازات هیچ کاربرد عملی ندارد، این پایان‌نامه نشان می‌دهد که نیچه نه تنها نقدهای ارزشمندی ارائه می‌کند، بلکه بینش‌های فلسفی و روان‌شناختی ارزشمندی در مورد عدالت، مجازات، قانون جزا و اصلاح عدالت کیفری ارائه می‌کند.
تخیل و زبان دینی در امرسون و نیچه [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Irena S. M. Makarushka
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Palgrave Macmillan,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این جلد امرسون و نیچه را عمدتاً متفکران دینی پسا الهیاتی می داند و به درک آنها از ماهیت دین و زبان می پردازد. این استدلال می کند که انتقاد آنها از مسیحیت و رد تعالی، که به آنها امکان بازیابی الوهیت در درون فرد را می دهد، با تأکید آنها بر انسانیت عیسی است. ایده عیسی به عنوان انسان همچنین کلید تفسیر آنها از زبان است.
دیدگاه گرایی نیچه و تجدید ارزیابی ارزش ها [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Warren Jonathan von Eschenbach
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : نیچه در مقدمه انسان، بسیار انسانی، تأکید می کند که روح های آزاد او «باید یاد بگیرند که حس چشم انداز را در هر قضاوت ارزشی درک کنند - جابجایی، تحریف و غایت شناسی صرفاً ظاهری افق ها و هر چیز دیگری که به دیدگاه گرایی مربوط می شود». این بیانیه تعدادی سؤال مهم را ایجاد می کند: دیدگاه گرایی دقیقاً چیست؟ منظور از قضاوت های ارزشی، یا هر چیز دیگری، دیدگاهی بودن چیست؟ و چرا نیچه فکر می کند که مهم است که ارواح آزاد یاد بگیرند که حس دیدگاه را در قضاوت های ارزشی درک کنند؟ هدف این پایان نامه روشن کردن این موضوعات است. من با بحث در مورد دیدگاه گرایی نیچه شروع می کنم و استدلال می کنم که این تز نئوکانتی است که 1) جهان پدیداری از طریق شناخت ساخته می شود. 2) آنچه ما می توانیم بدانیم محدود به دنیای پدیداری است. و iii) علایق، نیازها و امیال توضیح می‌دهند که ما کدام مفاهیم و اشکال حساسیت را در ایجاد واقعیت پدیداری بکار می‌بریم. سپس استدلال می‌کنم که تبیین‌های نیچه برای منشأ ارزش‌های مختلف - به‌ویژه ارزش‌های اخلاق ارباب و برده - با نشان دادن اینکه مفاهیم ارزیابی نیز از منظری به منظر دیگر متفاوت است و می‌توان به آنها تبیین‌های کارکردی داد، قرابت قابل‌توجهی با دیدگاه‌گرایی او نشان می‌دهد. من پیشنهاد می‌کنم که الزام نیچه مبنی بر اینکه ارواح آزاد از حس چشم‌انداز در قضاوت‌های ارزشی قدردانی می‌کنند را می‌توان توضیح داد، اگر بدانیم که دیدگاه‌گرایی نقش تعیین‌کننده‌ای در ارزیابی مجدد ارزش‌ها توسط نیچه ایفا می‌کند، زیرا نشان می‌دهد که ارزش‌های اخلاقی در خدمت منافع، نیازها و خواسته‌های خاص هستند. ، ادعاهای هنجاری مطلق و جهانی غیر قابل توجیه است. در نهایت، من چند موضوع مهم کلیدی مربوط به دیدگاه گرایی و ارزش گذاری مجدد ارزش ها را مورد بحث قرار می دهم – به ویژه این انتقاد که ارزیابی مجدد ارزش ها توسط نیچه با ارزیابی مجدد دیدگاه ارزشی خود و اینکه آیا دیدگاه گرایی منجر به نسبی گرایی می شود، اقتدار او را تضعیف می کند. من استدلال می‌کنم که پروژه تجدید ارزیابی نیچه به خطر نمی‌افتد، زیرا ارزش‌گذاری مجدد همه ارزش‌ها تنها در نتیجه ارزش‌گذاری مجدد اخلاق رخ می‌دهد. در پرداختن به نسبی گرایی، من استدلال می کنم که نیچه یک شکاک اخلاقی است، نه یک نسبی گرا، اما به نظر می رسد که نسبی گرایی نتیجه اجتناب ناپذیر معرفت شناسی او باشد.
هایدگر متأخر و الهیات معاصر خدا [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Daniel Martino
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مارتین هایدگر یک شخصیت اصلی در فلسفه غرب قرن بیستم بود. در ارزیابی کار او از منظر اوایل قرن بیست و یکم، واضح است که تأثیر او از مرزهای انضباطی عبور کرده است. هدف این اثر پرداختن به حوزه‌ای است که تفکر هایدگر در آن تأثیر شگرفی داشته است - الهیات. به‌ویژه، نوشته‌های متأخر هایدگر به‌طور گزینشی مورد بررسی قرار می‌گیرد تا تأثیر آن‌ها بر مسئله خدا مشخص شود. مسیر رسیدن به خدا، به معنای دقیق اعتراف، در مجموعه هایدگری نه آسان است و نه مستقیم. در نتیجه، اولین روش روش شناختی مورد استفاده در این مطالعه، علایق موضوعی ثابت هایدگر را مشخص می کند. تنها پس از قدردانی از تداوم و زمینه ی کار او می توان کاربردهای آزمایشی و محتاطانه الهیاتی را به عنوان دومین روش روش شناختی انجام داد. این رویکرد به طور هم‌زمان یکپارچگی اندیشه هایدگر را حفظ می‌کند و رشته الهیات را در برابر حملات نظری مخالف رسالتش محافظت می‌کند. امید این است که هایدگر بعدی به عنوان یک شریک گفتگوی سازنده و جذاب برای الهیات دیده شود. صدای او گفتمان سنتی الهیات در مورد خدا را عمیق تر می کند و همچنین شیوه های بیان را که در دوران پست مدرن انحصارگرا و بی اثر هستند به چالش می کشد. ساختار زیر گستردگی آثار هایدگری متأخر را به اندیشه الهیاتی در مورد خدا نشان می دهد. دو فصل اول هایدگر را زمینه سازی می کند. فصل اول، هایدگر را در صحنه فلسفه غرب با این تمایز قرار می دهد که مسئله معنای هستی را خلاقانه تا سطح جدیدی از فوریت مطرح کرده است. فصل دوم دو تأثیر شکل‌دهنده از دوران بسیار اولیه هایدگر را شناسایی می‌کند - پدیدارشناسی و بار درسی شامل موضوعات مذهبی. فصل سوم و چهارم بین متون بعدی و خدا ارتباط برقرار می کند. فصل سوم اهمیت شعر (هولدرلین و تراکل) و پویایی شعر را معرفی می کند. شاعر جسور در «بین» ساکن می‌شود و مسکن اصیل انسانی را که با الوهیت سنجیده می‌شود، بازسازی می‌کند. فصل چهارم اهمیت هولدرلین را بیشتر توسعه می دهد و اهمیت نیچه را برای افشای چالش بی خدایی (گریزان بودن و غیبت) در دوران نیازمندی معرفی می کند: خدایان فرار کرده اند و خدا مرده است. Reprise مضامین برجسته ارائه شده را خلاصه می کند و زمینه های امیدوارکننده ای را برای تحقیقات آینده توصیه می کند.
  • تعداد رکورد ها : 613