کتاب حاضر شامل پنج مبحث یا مقاله است که عبارتاند از: "ماندگاریها و نااستواریها در فلسفهی نقدی ایمانوئل کانت"، "دیباچهای بر فلسفهی سیاسی هگل"، "مکتب فرانک
... کفورت و یورگی هابرماس، نگرش عقلیسازی و رهایی (گذران تاریخی و اندیشههای مشخص)"، "یورگن هابرماس و نگرش عقلیسازی و رهایی" و "منطق علم پوپر: کژیها و منابع تاریخی". نویسنده در این سلسله مباحث، نکتهها و دلایل مهم مکتب فرانکفورت را بررسی و نقد میکند. گفتنی است: جامعهشناسان بورژوازی و فلاسفهی متعلق به "مکتب فرانکفورت" عموما بحران اجتماعی سیاسی سرمایهداری را به مثابهی بحرانی که ریشه در روساخت و نه زیرساخت جامعه، یعنی روابط تولید، دارو تفسیر میکنند. آنان بر این باورند که تمامی مسائل جامعهی سرمایهداری در دوران انقلاب علمی فنی در عرصهی مدیریت متمرکز است. از این ادعا چنین نتیجه گرفته میشود که میتوان ساحتهای منفی سرمایهداری را با تدارک یک علم "مدیریت تامه" معین کرد. این اعتقاد به امکان "تکمیل عقلی" جامعهی سرمایهداری از طریق ایجاد تغییرات ساختاری و کارکردی، در همهی آرای مربوط به عقلیسازی در جامعهشناسی بورژوازی و "مکتب فرانکفورت" مشترک است. تنها تفاوتی که در اینباره بین آنها وجود دارد به مسالهی "عقلیسازی مطلوب" ساختار اجتماعی و به استراتژی و شگردهای متحقق ساختن آن مربوط میشود.
بیشتر