جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 28 
1 2 3 4 5
فهم جایگاه بنیادین استعاره در فلسفه از راه تأمل در معانی مختلف "استعارۀ رادیکال" در فلسفۀ ارنست کاسیرر
نویسنده:
وحید احمدی ، محمدرضا حسینی بهشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در بخش نخست این مقاله از زمینۀ تاریخی و فلسفی طرح استعاره پرسش می‌‏شود. این زمینه با طرح تقابل دو زمینه پر رنگ می‏‌شود: تقابل سازواری استعاره و فلسفه در ارسطو ...  و ناسازواری فلسفه (به‌‏ویژه فلسفۀ کانت) و سوررئالیسم در دوران مدرن. مفهوم استعارۀ رادیکال می‏‌کوشد این ناسازواری را به سازواری برساند. کاسیرر با طرح استعارۀ رادیکال متافیزیک، متافوریک و متاباسیس را کنار یکدیگر قرار می‌‏دهد. متافیزیک حاصل متافوریکی است که خود برآمده از ارتکاب به متاباسیس، یعنی گذشتن از حد یک جنس به جنس دیگر است. این متافیزیک، متافیزیکی است که همان وجود روزمرۀ پیش‏رو را وجودی الوهی تلقی می‏‌کند. برای الوهی دیدن جهان باید جهش کرد و طفره رفت، همچنان که درست در سوررئالیسم جهش می‏‌کنیم و طفره می‏‌رویم. از این‏‌رو توجه به اصل لایب‏نیستی طبیعت دچار طفره نمی‌‏شود، سرنخ ما در این بحث است. استعاره‏‌های ارسطو مبتنی بر مماثلت بودند و لذا اصل لایب‏نیتسی را برآور‌ده می‏‌ساختند. اما سوررئالیسم با استعاره‌‏های خود از این اصل تخطی می‏‌کند. کاسیرر برای حل این ناسازواری، استعارۀ رادیکال را درون پارادایم گشت کپرنیکی طرح می‌‏کند. ما از آن رو که در استعارۀ رادیکال از جزء به کل جهش می‌‏کنیم، و خود کل را در خود جزء می‏‌بینیم، همواره گشوده به کل هستیم و این بدان سبب ممکن است که زبان گزاف‏کار درون فرهنگ استعاره‏‌های رادیکال می‌‏سازد و این استعاره‏‌ها خود، مقوله‏‌ها را می‌‏آفرینند و هستی را در چشم‌‏اندازی برای ما گرد می‌‏آورند. سنجۀ این چشم‏‌اندازها در خود آنهاست. این مقاله با طرح دو معنا از واژۀ رادیکال: یعنی«رادیکال به‌‏مثابه بنیادین» و «رادیکال به‌‏مثابه کاملاً مباین» این بحث را پیش می‌‏برد.   بیشتر
صفحات :
از صفحه 29 تا 51
1 2 3 4 5
خاستگاه های فلسفه اشکال نمادین: کانت، هگل و کاسیرر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Donald Phillip Verene
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Northwestern University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی : ریشه‌های فلسفه فرم‌های نمادین نقطه اوج کار دونالد فیلیپ ورن در مورد ارنست کاسیرر است و یک گام بزرگ رو به جلو در کار انتقادی فیلسوف قرن بیستم است... ت. ورن استدلال می کند که فلسفه اشکال نمادین کاسیرر را نمی توان جدا از دیالکتیکی بین فلسفه کانت و هگلی که در درون آن نهفته است درک کرد. ورن نقطه عزیمت خود را این است که کاسیرر هرگز نمی خواهد کانت را بر سر هگل به بحث بگذارد. درعوض، او از هرکدام آنچه را که نیاز دارد می‌گیرد و متوجه می‌شود که خود ایده‌آلیسم فلسفی در کانت متوقف نشد، بلکه به هگل رسید، و بسیاری از آنچه در فلسفه کانتی مشکل‌ساز است، راه‌حل‌های خاصی را در فلسفه هگل می‌یابد. کاسیرر هرگز بازتاب استعلایی را با گمانه زنی دیالکتیکی جایگزین نمی کند، اما او دیالکتیک را از منطق توهم، یعنی شکل تفکر فراتر از تجربه، همانطور که کانت در نقد عقل محض تصور می کند، به منطق آگاهی، همان گونه که هگل آن را در به کار می گیرد، منتقل می کند. پدیدارشناسی روح کاسیرر امر فی نفسه کانت را رد می کند، اما او مطلق هگل و همچنین برداشت هگل از Aufhebung را رد می کند. کانت و هگل دو شخصیت اصلی روی صحنه او باقی می مانند، اما با گروه بزرگ ثانویه همراهی می شوند و گوته در پیش زمینه است. کاسیرر نه تنها به بورس تحصیلی گوته کمک می کند، بلکه در گوته زبانی حیاتی برای انتقال ادعاهای خود می یابد. ورن ما را با اصالت فلسفه کاسیرر آشنا می کند تا بتوانیم به ثروت های موجود در آن دسترسی پیدا کنیم.   بیشتر
1 2 3 4 5
زمان جادوگران: ویتگنشتاین، بنیامین، کاسیرر، هایدگر و دهه ای که فلسفه را دوباره ابداع کرد [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Wolfram Eilenberger
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Penguin Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی : روایتی بزرگ از زندگی درهم تنیده والتر بنیامین، مارتین هایدگر، لودویگ ویتگنشتاین و ارنست کاسیرر، فیلسوفان بزرگی که ایده‌هایشان قرن بیستم را شکل ...  داد. سال 1919 است. وحشت جنگ جهانی اول هنوز برای قهرمانان زمان جادوگران تازه است، که هر کدام خود را در یک مقطع حساس می بینند. والتر بنجامین که در طول همه‌گیری 1918 از آنفولانزا جان سالم به در برده است، سعی می‌کند از پدر مستبد خود فرار کند و در حرفه‌ی تحصیلی‌اش دست و پنجه نرم کند. در مقابل، لودویگ ویتگنشتاین به‌طور چشمگیری تصمیم گرفته است که خود را از ثروت عظیمی که به عنوان فرزند یکی از ثروتمندترین خانواده‌های صنعتی در اروپا به ارث می‌برد، در جستجوی وضوح معنوی مطلق، رها کند. در همین حال، مارتین هایدگر که توانسته بود با خدمت به عنوان هواشناس از جنگ در جنگ اجتناب کند، با دقت در حال پرورش حرفه خود است. سرانجام، ارنست کاسیرر به شدت در دانشگاه کار می کند و به شدت خود را به نوشتن و امکان شغلی در دانشگاه هامبورگ می پردازد. صحنه برای یک درام فکری بزرگ آماده شده است که در دهه آینده رخ خواهد داد. زندگی و ایده‌های این رباعی فلسفی خارق‌العاده با تبدیل شدن به شخصیت‌های تاریخی جهان به هم نزدیک می‌شوند. اما با نزدیک شدن به جنگ جهانی دوم، سرنوشت آنها بسیار متفاوت خواهد بود. Wolfram Eilenberger مسیرهای این زندگی‌های شگفت‌انگیز و پرتلاطم را که نه تنها فلسفه، بلکه برخی از مهم‌ترین شخصیت‌های دیگر قرن از جمله جان مینارد کینز، هانا آرنت و برتراند راسل را در خود جای داده است، به‌طرز شیک دنبال می‌کند. او با انجام این کار، داستانی گیرا در مورد چهار تن از بلندپروازترین و پرشورترین متفکران تاریخ تعریف می‌کند و با وضوح و صرفه‌جویی نادری ایده‌های درخشان آنها را که غالباً مرموز یا مبهم تلقی می‌شوند، روشن می‌کند.   بیشتر
1 2 3 4 5
مطالعۀ ماهیت «فضای اسطوره‌ای» برمبنای آرای ارنست کاسیرر
نویسنده:
مجیدرضا مقنی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«اسطوره» ازمنظر ارنست کاسیرر، فیلسوف بزرگ نوکانتی، یکی از اولین و مهم‌ترین فرم‌های شناختی است. انسان برای آگاهی از هستی، به‌یک‌باره از فرم تعقلی شناخت آغاز نکر... رده و پیش از آن، دوره‌ای طولانی از زندگی خویش را با معرفتی ابتدایی سر ‌کرده ‌است که این فرم آغازین معرفتِ انسانی با عنوان «آگاهی‌ اسطوره‌ای» معرفی می‌شود. ادراکات و جهان شکل‌یافته در این فرم از آگاهیْ محتواها و ویژگی‌هایی دارد که فهم و پذیرش آنها با معیارهای دانش نظری امروز چندان آسان نیست؛ بنابراین، این محتواها را باید در چهارچوب دستگاه شناختی اسطوره‌ای مطالعه کرد. در آگاهی اسطوره‌ای مقوله‌هایی مانند «فضا»، «زمان» و «عدد» با عنوان «واسطه‌های ادراکی» معرفی می‌شود. مسئلۀ اصلی در این مقاله، شناسایی ماهیت و اصول شکل‌دهندۀ «فضای اسطوره‌ای» و نیز نوع تجسمِ عینی آن در مقایسه با فضای ادراک حسی و فضای هندسی است. برای رسیدن به این هدف، با مطالعۀ دقیق آثار کاسیرر و بررسی مصداق‌های عینی این فضا در تمدن‌های کهن، علاوه‌بر بررسی جایگاه، قوانین و الگوهای حاکم در شکل‌گیری و نوع تجسم فضا در آگاهی اسطوره‌ای، مقایسه‌ای نیز از ویژگی‌های این فضا با فضای ادراک حسی و فضای انتزاعی هندسی انجام گرفته است.   بیشتر
صفحات :
از صفحه 101 تا 119
1 2 3 4 5
سبک زندگی اقتصادی در جامعه قرآنی و جامعه غربی
نویسنده:
جواد ایروانی، علی جلائیان اکبرنیا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سبك زندگی در جامعه ی قرآنی، از نظر اهداف، مبانی جهان بينی و انسان شناختی تفاوت هايی بنيادين با سبك زندگی غربی دارد. تمايز در اهداف و مبانی، در سبك زندگی اقتصا... ادی نيز تأثير مستقيم خود را بر رفتارهای افراد برجای می نهد، به گونه ای كه دو سبك متمايز از يكديگر را در فعاليت های توليدی، تجاری و نيز مصرف شكل می دهد. در سبك زندگی غربی و متأثر از مكتب سرمايه داری، كمال مطلوب انسان در ارضای هرچه بيشتر خواسته‌های مادی بوده هدف از فعاليت های اقتصادی، دست يابی به حداكثر مطلوبيت (در مصرف) و حداكثر سود (در توليد و سرمايه‌گذاری) تلقی می شود. در حالی كه در سبك زندگی قرآنی، مطلوب نهايی انسان، در نزديك شدن هرچه بيشتر به سرچشمه ی كمال هستی، يعنی قرب الهی و هدف متعالی اش، تكامل اختياری است. در اين ديدگاه، برای دست يابی به هدف نهايی ياد شده، اهداف ميانی، و به تعبير بهتر، راه كارهای تحقق هدف نهايی و رسيدن به كمال مطلوب نيز مطرح می گردد، به گونه ای كه انجام فعاليت های اقتصادی به هدف كسب سود و نيز رفاه اقتصادی، اگر در جهت هدف نهايی صورت پذيرد، با آرمان تعريف شده و كمال آدمي منافاتی پيدا نخواهد كرد. در مورد مبانی جهان بينی و انسان شناختی نيز، مكتب سرمايه داری براساس اصولی همچون دئيسم، ناتوراليسم و اومانيسم استوار گشته كه نتيجه ی آنها، اتكا به خرد انسانی به جای وحی، نفی ارتباط خدا با عالم طبيعت پس از خلقت، جدا شدن انسان از آموزه‌های انسان‌ساز اديان الهی، ليبراليسم اقتصادی، رهايی از تمام قيود محدودكننده ی فرد، سكولاريزم و جدايي اقتصاد از اخلاق متعالی و ارزش های والای انسانی بوده است. اما از ديدگاه قرآن رابطه ی خداوند با انسان، رابطه ی خالقيت، ربوبيت و مالكيت است و نتيجه ی آن، حق حاكميت الهی و نقش او در تشريع قانون برای انسان می باشد كه سبك زندگی اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر دين و وحی را شكل می دهد. از اين منظر، انسان جانشين خدا در زمين و دارای ويژگی هايی همچون هدفداری، مسؤوليت الهی و هويت فردی و اجتماعی بوده از زندگی جاويد برخوردار است. روشن است كه اين دو نگاه در مبانی و اهداف، دو نوع سبك زندگی متمايز از يكديگر را موجب می گردد. اين نوشتار با تمركز بر آيات قرآن در اين رابطه و بهره گيری از پژوهش های مرتبط، به مقايسه ی دو نوع سبك زندگی قرآنی و غربی با تأكيد بر اهداف و مبانی در عرصه ی اقتصادی پرداخته است.   بیشتر
صفحات :
از صفحه 41 تا 68
1 2 3 4 5
صورت سمبلیک هنر در دستگاه فلسفی ارنست کاسیرر
نویسنده:
رضا میرمبین ، علی مرادخانی ، سیدعبدالمجید شریف زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفۀ صورت‌های سمبلیک ارنست کاسیرر امکانی ویژه را برای بازخوانی نحوۀ تکوین شناخت انسان به‌ویژه در اذهان بدوی بشر و دربارۀ اندیشۀ اسطوره‌ای عرضه می‌کند. مراحل ش... شناخت طبق این فلسفه، از تفکر مبتنی بر اسطوره آغاز شده و با گذر از دین و عرفان به هنر و علم و دیدگاه استعلایی کانت می‌رسد. لیکن علی‌رغم تأکید او بر اهمیت هنر در جای‌جای آثار خویش، تبیینی مشخص در خصوص شناخت متکی بر هنر انجام نگرفته است. مقالۀ حاضر بر آن است با بررسی ویژگی‌های اندیشۀ اسطوره‌ای شامل مقولات و فُرم‌های ادراکیِ آن و تمرکز بر آرای پراکندۀ کاسیرر در خصوص هنر، تبیینی از هنر در جایگاه یکی از صورت‌های سمبلیک مورد نظر فیلسوف به دست دهد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و از طریق فیش‌برداری کتابخانه‌ای-اِسنادی در چارچوب نظری فلسفۀ صورت‌های سمبلیک نوشته شده و می‌کوشد از طریق تشریح و تطبیق داده‌ها احتمال تداوم مقولات و فُرم‌های ادراکی اسطوره‌ای در اندیشۀ هنری یا امکان بازسازی آن‌ها را مورد تحقیق قرار دهد.   بیشتر
صفحات :
از صفحه 227 تا 243
1 2 3 4 5
نسبیّت اینشتین و مسئلة معقولیت علمی در فلسفة کاسیرر
نویسنده:
امیر حاجی زاده ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با ظهور نظریة نسبیّت خاص، که در آن مفاهیم زمان و فضای مطلق کنار گذاشته می‌شوند و نسبیّت عام، که با تعبیرِ تجربی از هندسه و توجه به هندسة نااُقلیدسی همراه است، ...  برخی عناصر مبنایی در نقد اول کانت، از جمله مفاهیم زمان و فضای مطلق و جایگاه هندسة اُقلیدسی به‌عنوان گنجانیدة شهودِ فضاییِ محض، متزلزل گشتند و همین امر واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت. نظریة نسبیّت اینشتین از سه بابت در فلسفة کاسیرر ثمربخش ظاهر می‎‌شود. الف) اندراج نظریة نسبیّت اینشتین به‌عنوان تاییدی بر معرفت‌شناسی عمومی وی، ب) اثبات کارایی اصول معرفت‌شناسانۀ کانت - ایدئالیسم انتقادی - در تحلیل نظریة نسبیّت، ج) کاربستِ اصل نسبیّت بر خودِ «نقد شناخت» و تبیین پروژۀ فلسفۀ صورت‌های سمبولیک. کاسیرر در فلسفة کانت «قاعدة فهم» را دارای نقشی بنیادی در ایجاد نسبت‌های زمانی و فضایی می‌داند و هندسة اُقلیدسی را همبستة ضروری صورتِ پیشینیِ ادراکِ فضایی در فلسفة کانت نمی‌داند. همچنین از دید کاسیرر به دلیل وجود ضروریِ صورت‌های مفهومی ناوردا (مانند زمان، مکان، عدد و تابع) در نظریه‌ها، مقایسه بین نظریه‌ها امکان‌پذیر می‎‌شود و می‌توان نتیجه گرفت که با پیشروی علم، نظریات علمیِ جامع‌تر (به‌لحاظ گسترۀ تبیینی) و پالوده‌تر (به‌لحاظ کنار گذاشتنِ دیدگاه‌های جوهری) می‌شوند. در نتیجه گذار از نظریات علمی متقدم به متأخر به شکلی تصادفی و اختیاری صورت نمی‌گیرد و تابع ضرورتی عینی ست؛ اگرچه نظریۀ فیزیکی عالی‌ترین صورت شناخت نیست و در کنار سایر صورت‌های نمادین بخشی از فعالیت نمادپردازی انسان محسوب می‎‌شود.   بیشتر
صفحات :
از صفحه 7 تا 32
1 2 3 4 5
اندیشه پیشرفت در فلسفه ابن رشد و روشن اندیشی
نویسنده:
حسن حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
غالباً اندیشه پیشرفت یکی از سه اصل بنیانی روشن ­اندیشی (سده هجدهم میلادی) شناخته می ­شود. اما می ­توان ریشه این تفکر را در شش قرن پیش از آن، در اندیشه های ابن ...  رشد، فیلسوف برجسته مشائی مسلمان دید. این مقاله در سه بخش می­ کوشد تا نخست معنایی از اندیشه پیشرفت به دست دهد، سپس نسبت آن را با عقلانیت، فلسفه و واقع­ بینیِ روشن ­اندیشی بکاود، آن گاه به بررسی دیدگاه ابن رشد نسبت به این تصور بپردازد و نشان دهد که فیلسوفی مسلمان، قرنها پیش، این اصل را اذعان داشته و به لوازمی از آن پایبندی نشان داده است. باور به پیشرفت به نظر هر دو فلسفه بر لزوم تلاش و مسئوولیت پذیریِ متعاطیان فلسفه می افزاید و آنان را به گشایش دریچه­ های نو فرا می خواند. فلسفه روشن اندیشی بر اساس تحلیل ارنست کاسیرر و فلسفه ابن رشد عمدتاً بر اساس رساله ماندگار وی «فصل المقال» کاویده شده است.   بیشتر
صفحات :
از صفحه 1 تا 25
1 2 3 4 5
مفهوم فضا در پدیدارشناسی کاسیرر، هایدگر و اشمیتس
نویسنده:
احسان مروجی ، پرویز ضیاء شهابی ، مالک حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم فضا از آغاز فلسفه و تفکر انتزاعی در یونان باستان همواره درون‌مایه و موضوعی بنیادین بوده و به دلیل تغییر و تحولات فرهنگی‌ـ‌تاریخیِ فضامندی در طول تاریخ مع... عرفت در معرض تغییرات اساسی قرار گرفته است. در آغاز فلسفه‌ورزی، سوالی متافیزیکی درباره سرآغاز یا علت نخستین (آرخه) همه چیزها وجود داشته که مفهوم فضا به سان مفهومی بنیادین، پاسخی برای آن به شمار می‌آید. خطوط اصلی مباحث فلسفی در یونان باستان که در فلسفه افلاطون و ارسطو جریان داشته، در چهارچوب هندسه اقلیدس و جهان‌بینی بطلمیوسی اندیشیده شده است. در دوران جدید دکارت، لایبنیتس و کانت سعی کرده‌اند فضا را به لحاظ مفهومی تحت تاثیر چرخش کوپرنیکی و فیزیک نیوتنی قرار دهند. سرانجام، تصاویر فضایی در پی طرح مسائل فیزیولوژیک به‌واسطه هندسه نااقلیدسی و به‌ویژه از طریق پدیدارشناسی به چالش کشیده می‌شود. از اینجاست که بازشدن پای مفاهیم پدیدارشناسانه در فلسفه و رشته‌های دیگر که مدار آن‌ها بر مفهوم فضا است جالب توجه و علاقه پژوهندگان به مبانی پدیدارشناسی تواند بود. لذا وجهه همت در این مقاله شرح و بسط تحلیلی‌ـ‌توصیفی رای‌های سه پدیدارشناس صاحب نظر (ارنست کاسیرر، مارتین هایدگر و هرمان اشمیتس) است در باب فضا. این سه فیلسوف بنای نظریه خود را بر نقد شیوه تحصلی (پوزیتیویستی) گفتار از فضا نهاده‌اند. این شیوه که دکارت و نیوتن در پیش گرفته بودند در دوران اخیر به تمامیت می‌رسد. در این مقاله بر سر بحث از مبانی فلسفی فیلسوفان نام برده می‌رویم. بحث فضا را نزد هر یک از این سه فیلسوف از وجهه نظر به مفهومی کلیدی در سیستم فلسفی وی پیش می‌بریم. از همین روی نزد کاسیرر مفهوم فضاهای سمبلیک، نزد هایدگر مفهوم در‌ـ‌جهان‌ـ‌بودن و نزد اشمیتس مفهوم فضای بدون سطح و فضای تنانه را مدار بحث قرار می‌دهیم.   بیشتر
صفحات :
از صفحه 363 تا 380
1 2 3 4 5
ارنست کاسیرر، یدالله موقن، و زمزمۀ جریانِ بی‌صدای روشنگری در ایران
نویسنده:
نظام بهرامی کمیل
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عملکردِ سه جریانِ فکریِ چپ، نواندیشیِ دینی، و راستِ ضدمدرنیته و خرد‌ستیز پس از انقلاب ۵۷، نشان می‌دهد که این سه جریان هر یک به‌نوعی اهداف و ارزش‌های مدرنیته و ...  روشنگری مانند آزادی، خودبنیادی، ارادۀ عمومی، دموکراسی، خِرد‌ انتقادی، تکثرگرایی، حقوق شهروندی و سکولاریسم را به حاشیه برده و باعثِ تضعیفِ آنها شده‌اند.   بیشتر
  • تعداد رکورد ها : 28