جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4571
بررسی توحید در ربوبیت در اندیشه علامه طباطبایی و اندیشمندان معاصر زرتشتی
نویسنده:
نویسنده:رضا ربیعی؛ استاد راهنما:عباس ایزدپناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
توحید در ربوبیت یکی ازبحث‌های مهم و با اهمیت در حوزه الهیات می‌باشد. زیرا که از منظر فلسفه اسلامی مسئله توحید، مهم‌ترین مسئله فلسفه اسلامی پس از اثبات واجب است.مسئله توحید در ربوبیت که یکی از مراتب توحید است، باور به کارگردانی و تدبیر باری تعالی و از مهمترین عوامل هدایت بشر در انتخاب و اختیار نوع زندگی است. دقت در زندگی بشر نشان می‌دهد که یکی از مشکلات اصلی، در پذیرش ربوبیت الهی است. بنابراین مساله اصلی این تحقیق، بررسی ماهیت و مفهوم توحید در ربوبیت و بررسی ابعاد آن از زاویه نگاه فیلسوف الهی علامه طباطبایی و اندیشمندان معاصر زرتشتی است. روش پژوهش در این مسئله، تبیینی-تحلیلی است که در ضمن استناد حداکثری به آثار هر دو اندیشه، به تبیین و تحلییل آن‌ها پرداخته شده است. خلاصه اندیشه علامه طباطبایی که برگرفته از آیات و روایات اسلامی در این بحث است، این است که ایشان این اصل اعتقادی را از لوازم فطرت انسانى می‌داند. و لذا فردى نیست که فاقد آن باشد، مگر بخاطر شبهه‏اى که عارضش شده و از الهام فطریش منحرف شده باشد. ایشان ربوبیت را ملازم با مالکیت حقیقی خداوند متعال و ایجاد الهی می‌دانند. ایشان با ابتناء بر مقدماتی من جمله انحصار علیت حقیقی و مالکیت حقیقی و خالقیت در خداوند متعال، براهینی بر این اصل اعتقادی اقامه کرده‌اند. درنگاه اندیشمندان معاصر زرتشتی نیز بالاترین مقام الوهی از آن اهورامزداست. پس از او سپنتامینو (روح مقدس وخرد پاک) قرار گرفته است و بعد از او شش وزیر که هر کدام بخشی از امور عالم را تدبیر می کنند، واقع شده اند. در نتیجه می‌توان هر دو اندیشه را در پذیرش توحید ربوبی متفق دانست.
عدالت جنسیتی درقرآن کریم ازدیدگاه علامه طباطبایی وابن عاشور
نویسنده:
نویسنده:جهانبخش جعفری؛ استاد راهنما:فیروزه کرمی؛ استاد مشاور :زهرا خیراللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این تحقیق شناسایی ابعاد عدالت جنسیتی در قرآن کریم از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عاشور بود.روش اجرای این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر روش انجام تحقیق تحلیل محتوای کمی وکیفی و مطالعه تطبیقی «جرج بردی» بود.اهم یافته های پژوهش به قرار زیر بود: برخی از موارد اشتراک دیدگاه علامه طباطبائی و ابن‌عاشور درتفسیرآیات عدالت جنسیتی، عبارت اند از:آفرینش مشترک بین زنان و مردان، در اصل انسانیت،درحقیقت بشریت وخلق نفس واحد یکسان هستند و به همسانی میان وحدت نوع و وحدت اعتقاد دارند. در تفاوت های میان زنان ومردان، ملاک ازدواج بین زن ومرد را توجه به ایمان دانسته ومعتقدند، زن با ایمان هر چند که کنیز باشد بهتر است از زن مشرک، ولو آزاد باشد ودر ورود به بهشت متناسب باصلاحیت های وتوجه به شایستگی فرزندان، همسران و دودمانشان، در صله ارحام هر دو اتفاق نظر دارند. در وظایف و مسئولیت های متقابل زنان و مردان، این دو مفسرمدت شیردادن فرزند راحق مادر وتا دو سال دانسته اند .همچنین به مشورت کردن وتوافق دوجانبه دراینکه فرزند را از شیر بگیرند و بدون اینکه یکى از دو طرف ناراضى و یا مجبور باشد،تاکید داشته‌اند. درآداب، مراسم و کارکردهای زنان ومردان هر دو مفسردر تحیت وسلام کردن هنگام ورود به خانه، و همچنین به مجاز بودن طلاق (جدایی)، وبی نیاز شدن زنان و مردان در امور مربوط به ازدواج، که همگی از آداب ومراسم اسلامی است، اتفاق نظردارند. ، و در آموزش بین زنان ومردان، هردو معتقدند، پسرودختر ازبدو تولد هیچ شناخت و معلوماتى نداشته اند واز طریق حواس پنج گانه به تدریج آنها راکسب کرده اند و به برتر بودن کسانی که می دانند بر کسانی که نمی دانند اشتراک نظر داشتند.برخی از موارد اختلاف دیدگاه علامه طباطبائی و ابن‌عاشور در تفسیر آیات عدالت جنسیتی نیز عبارت اند از:«دربعد آفرینش مشترک به نظرعلامه همه افراد بشر باید تقوای الهی را پیشه خود سازند واختصاص به مؤمنین ندارد درصورتی که ابن عاشور تقوا را پرهیز همراه با هشدار به مومنان می داند و همچنین علامه نشات گرفتن کل بشررا از آدم و حوا دانسته(نفس واحده)، درصورتی که ابن عاشور اشاره ای به این موضوع نکرده است. در توجه به تفاوت های میان زنان ومردان علامه به تحریم ازدواج با زن و مرد بت پرست توجه کرده و ملاک شایستگى را در ازدواج، ایمان دانسته است. اما ابن عاشور، ضمن حرام دانستن به ممنوع بودن ازدواج فرد مسلمان با زن مشرک و همچنین ازدواج زن مسلمان با مرد مشرک اشاره کرده است .در وظایف ومسئولیت های متقابل زنان ومردان علامه به وظایف ومسئولیت های متقابل زنان ومردان درزمینه طلاق اشاره دارد، علامه معتقد است، شوهران زنان مطلقه به طلاق رجعى در ایام عده سزاوارترند، اما ابن عاشور نظر دیگری دارد وآن این است که خداوند مدت عده را طولانی کرده تا شوهر نسبت به بازگشتن به همسرانش پشیمانی و رغبت نشان دهد.به علاوه علامه بیان می کند که دردین اسلام احکام له که به نفع زنان است با احکامی که علیه و بر ضد ایشان است مساوى در نظر گرفته است.درمراسم،کارکردهای زنان ومردان و فرزندان علامه آداب خوردن را به عنوان حقى برای مؤمنین به مقدارى احتیاج، نه به حد اسراف و افساد قائل شده است، اما ابن عاشور آداب خوردن را اشتراک عمومی در رفع تنگنا دانسته است . ودرآموزش زنان ومردان علامه زنان ومردان دانا ونادان را به عالمان و جاهلان تشبیه کرده است ولی ابن عاشور آنان را به مومن دانا (اهل ایمان) و کافرجاهل(مشرکان جاهل) مشابهت داده است.
اطلاق و نسبیت در فلسفه اخلاق ازدیدگاه کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:صادق شهرکی؛ استاد راهنما:حمید اسکندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اینجا ما به دنبال تبیین اصول اخلاقی و آموزه‌های اخلاقی و رابطه آن با بحث اطلاق و نسبیت اخلاق هستیم و با بررسی اصول اخلاقی کانت و مرحوم علامه طباطبایی دیدگاه های این دو اندیشمند را در ذیل این مساله توضیح می‌دهیم. همانطور که می دانید مبحث اخلاق دارای اهمیت فراوانی است و دیدگاه مختلفی در این باره بیان شده و اکنون ما به دنبال این هستیم که بیان کنیم مباحث اخلاقی چه رابطه ای با بحث مطلق گرایی و نسبی گرایی اخلاق و مبحث ارزش شناسی گزاره‌‌‌های اخلاقی و کارکرد عقل عملی دارد. در ادامه به صورت مختصر دیدگاه کانت و علامه طباطبایی را بیان می کنیم و با بیان محورهای اشتراک و افتراق این دو اندیشمند، نشان داده می شود که بسته به مفهوم احکام اخلاقی، آیا می‌توان هر یک از این دو اندیشمند را قائل به مطلق گرایی اخلاق یا نسبیت گرایی اخلاق دانست، زیرا هر دو اندیشمند برآن هستند که عقل عملی با معیارهای عقلانی خود می‌تواند خوبی و بدی اعمال را تشخیص دهد. در عین حال چنین به نظر می‌رسد که این دو اندیشمند عقل را به منزله منبع اصلی شناخت احکام ارزشی می دانند که باعث شناخت امور اخلاقی می‌شود. در اینجا باید گفت دیدگاه کانت بر اساس مطلق گرایی پایه گزاری شده و همچنین وی امر مطلق را به عنوان یگانه اصل اخلاقی می داند. در صورتی که در دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی چنین به نظر می رسد که وی اخلاق را به صورت نسبی می داند که از مقوله اعتبار است و تاکید می کند افراد بر اساس مقصد و هدف خود ، یک امر را خوب و یک امر را بد می دانند. در پایان به کاستی‌ها و انتقاداتی که به این دو دیدگاه وارد شده است می پردازیم و نتایج حاصل شده از بررسی این دو دیدگاه، کانت و مرحوم علامه طباطبایی در بحث اخلاق را نشان می دهیم.
پژوهش تطبیقی آیات ولایت از دیدگاه علامه مجلسی و علامه طباطبایی (با تأکید بر روش و برداشت)
نویسنده:
نویسنده:حسن شم‌آبادی؛ استاد راهنما:کامران اويسي ؛ استاد مشاور :عليرضا کمالي
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
آیات ولایت در قرآن، همواره از آیات پربحث‏ و چالش‏برانگیز در تفسیر بوده‏اند، که با اعتقادات اسلامی به ویژه امامت نیز ارتباط تنگاتنگی دارند؛ ازاین‌رو، مفسران شیعه و اهل تسنن درباره آنها مباحث مفصل مطرح ساخته و با جدیت در صدد تبیین و تفسیر آنها برآمده‏ و به پاسخگویی از شبهات و اشکالهای وارده نیز پرداخته‏اند. آیات 3، 55 و 67 سوره مائده جزء مهم‏ترین آیات در موضوع ولایت در قرآن هستند که روایات فراوانی از شیعه و اهل تسنن درباره این آیات و ابعاد مختلف آنها وجود دارد. مفسران شیعی معتقدند این آیات دلالت قطعی بر ولایت امام علی (علیه السلام) و امامان معصوم (علیه السلام) دارند؛ اما مفسران اهل تسنن در تعامل با این آیات، معمولاً روش توجیه و انکار را در پیش گرفته و از پذیرش ولایت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، با ارائه دلایل خاصی سر باز زده‏اند در حالی که تمام دلایل و شبهات آنان از سوی مفسران شیعه پاسخ داده شده است. علامه محمدباقر مجلسی و علامه طباطبایی دو تن از بزرگترین عالمان شیعی هستند که در حیطه‏های مختلف دست به تحقیق و نگارش زده‏اند و آثار متعددی از خود بر جای گذاشته‏اند که مباحث تفسیری نیز از آن جمله‏اند. در دو کتاب بحار الانوار مجلسی و المیزان طباطبایی، به شرح و تفسیر آیات سه گانه مذکور پرداخته شده است و البته با توجه به ساختار متفاوت دو کتاب، شیوه‏های تفسیری هر یک از این دو نفر نیز تفاو‏ت‏هایی با دیگری داشته است. علامه مجلسی در بحار الانوار در مورد این آیات در ابواب مختلف روایات فراوانی از منابع مختلف فریقین آورده است. وی معتقد است که این آیات دلالت روشنی بر موضوع ولایت حضرت علی (علیه السلام) و امامان معصوم دیگر دارند و روایات متواتر در شیعه و اهل تسنن بر این مسئله گواهی می‏دهد. شیوه علامه مجلسی در بحار الانوار در این موضوع غالباً نقل روایات و نتیجه‏گیری از آنهاست و توضیحاتی نیز گاهی در میان مباحث، مطرح ساخته است و در صورت لزوم و گاه به گاه اما مختصر، به تفسیر این آیات پرداخته است. علامه طباطبایی در المیزان با اهتمام و دقت خاصی به تأمل در مضمون این آیات پرداخته است و با واژه‏شناسی دقیق، با کمک سیاق و با توجه نقادانه به شأن نزول، شیوه تفسیر قرآن با قرآن به تفسیر و تبیین مقصود از آیات سه گانه پرداخته است و شبهات و اشکالهای مربوط به آنها را نیز پاسخ داده است. مقایسه شیوه تفسیری علامه مجلسی و علامه طباطبایی می‏تواند نقاط اشتراک و افتراق بین آنها را روشن نماید و در شناخت سبک تفسیری این دو عالم شیعی مؤثر باشد و در فهم بهتر آیات ولایت نیز کمک خواهد کرد. بهره‏گیری از روایات شیعه و اهل تسنن، نقد روایات در صورت نیاز، لغت‏شناسی، توجه به شأن نزول آیه و مسائل تاریخی پیرامون آیه، تفسیر قرآن با قرآن از نقاط اشتراک این دو مولف است. در شیوه علامه مجلسی، محوریت روایات جلوه خاصی دارد و معمولاً بر نقل و گزارش روایات تمرکز شده است. در شیوه علامه طباطبایی بهره‏مندی از سیاق آیات و تفسیر قرآن با قرآن جلوه بارزتری دارد.
بررسی چیستی ظاهر و باطن هستی در «مصباح الهدایه امام خمینی و رساله الولایه علامه طباطبائی »
نویسنده:
نویسنده:اعظم سادات شریفی؛ استاد راهنما:حوران اکبرزاده؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار در صدد بررسی چیستی ظاهر و باطن هستی از منظر امام خمینی و علامه طباطبائی در دو کتاب مصباح الهدایه و رساله الولایه می باشد. مباحث این دو رساله می‌تواند به عنوان مکمل یکدیگر به کار گرفته شود. عمده ی مباحث کتاب مصباح الهدایه پیرامون سریان ولایت و خلافت و نبوت در کل هستی و چگونگی آن در قوس نزول می باشد. در رساله الولایه حضرت علامه با اشاره ی اجمالی به نشئات مربوط به قوس صعود نحوه‌ی سلوک انسان در قوس صعود را متذکر شده اند. طریق اصلی علم یافتن به حقیقت خود و حقیقت هستی توسط انسان طریق معرفت النفس است که هم امام و هم علامه به آن اذعان دارند. با نظر به جایگاه هر یک از عقل و قلب در فهم ظاهر و باطن عالم، در خواهیم یافت که برای وصول حقیقت و باطن عالم باید وجود انسان متحول شود و صرف اطلاع عقلی از مفاهیم برای انسان کافی نیست. توسط عقل می-توان حقایق را به صورت برهانی دریافت و از توهم نجات یافت اما برای ارتباط با خود حقایق باید اصل گوهر وجودی انسان متحول و با حقایق متحد شود. اولین منزل برای رابطه با حق معرفت النفس است. چرا که حق در کل هستی که انسان و ظاهر و باطنش نیز جزوی از این هستی است، سریان دارد. هر حقیقت غیبی به واسطه‌ی نبی ظهور می‌یابد. نبوت در تمام مراتب هستی جاری است. از آنجا که نبی خود مظهر اسم الله است، در هر نشئه متناسب با استعداد موجودات همان نشئه، هر موجودی را به کمال خود می-رساند.
شرح خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در قرآن کریم از نظر علامه طباطبائی و شرق شناس مونتگومری وات (یک مطالعه مقایسه ای تحلیلی)
نویسنده:
نویسنده:عدنان فضل راهی؛ استاد راهنما:عبدالکریم الحیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله برچسب گذاری شده است: شخصیت خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در قرآن کریم ، و این یک مطالعه تحلیلی است در مقایسه با آنچه توسط محقق الطباطبایی مطرح شده است. و شرق شناس مونتگومری وات (یک مطالعه مقایسه ای تحلیلی). رسول محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نویسنده پیام جهانی و مهر قوانین آسمانی است ، و در شخص شریف خود نمونه خوبی است و دارای شخصیت والایی است و به او فرستاده شد اخلاق کامل و از طریق ایجاد خود برای ایجاد خانواده در اسلام ، او با خانواده اش رفتار کرد تا به ما رویکردی را نشان دهد که ما دنبال می کنیم ، مقایسه ای در خصوصیات شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام می شود . طباطبایی و شرق شناس مونتگومری وات. این فصل شامل دیدگاه ها و شبهات شرق شناس در خصوص شخصیت خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. از مهمترین منابعی که شرق شناسان از آنها گرفتند ، بیشتر آنها فریب و تهمت داشتند ، برخی از منابع اسلامی و برخی دیگر از نظرات شرق شناسان قبلی بود و شرق شناس بیش از یک استدلال ذکر شده در نامه را به کار برد. . من از آیات قرآنی مربوط به ویژگیهای شخصیتی خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) استفاده کردم و آنها را برای هر موضوع پشتیبانی و تبیین کردم و از تفاسیر مکاتب و شرح حال استفاده کردم و ذکر می کنم بعضی از آنها بیانات مستشرق عام است ، از جمله: وی می گوید: آیه تطهیر درباره همسران رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد. و اینکه خدیجه ، همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را به خاطر پول با محمد ازدواج کرد و محمد با همسران مشروع خود با زنان دیگر رابطه داشت. و سو susp ظن های دیگر ، دانستن اینکه شرق شناس اعتقادی به پیامبری بودن محمد ندارد و اعتقادی به وحی یا قرآن ندارد ، و یکی از نتایج آن: این که شرق شناس قصد داشته تصویر حضرت محمد را تحریف کند ، درود و سلام بر او باد. بر اساس آن) ، و او آیات را با توجه به درک خود توضیح داد ، و نظر علامه طباطبایی توصیفی ، تحلیلی و مقایسه ای بود که توسط آیات قرآن و سنت و اکثر گفته های مفسران پشتیبانی می شود.
بررسی تجسم اعمال از دیدگاه علامه مجلسی و علامه طباطبائی (مبانی و روش)
نویسنده:
نویسنده:محسن احمدی سورشجانی؛ استاد راهنما:محمد بیدهندی؛ استاد مشاور :مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله تجسم اعمال یکی از مسائل با اهمیت در بحث معاد شناسی است که در طول تاریخ همواره موافقان و مخالفانی داشته است. در این بین ما علامه مجلسی که از مخالفان سرسخت وعلامه طباطبائی را که از موافقان نامدار این مسئله هست را انتخاب و برای درک بهتر این اختلاف نظرات، مبانی و روش هردو علامه بزرگوار را مورد بررسی قرار دادیم. علامه مجلسی در فهم مسائل دینی - کلامی به روش یک اخباری معتدل و میانه برخورد میکند. به بیان دیگر مجلسی با اینکه گرایش به سمت اخباریون داشته اما در برخی از مواقع رنگی اصولی به خود گرفته و به نقد و مخالفت با اخباریون می پردازد از این جهت میتوان او را یک اخباری معتدل نامید.وی در مخالفت با نظریه تجسم اعمال ادله ای بیان میکند که میتوان در سه مورد خلاصه کرد: الف)امتناع انقلاب عرض به جوهر ب) تنافی مسئله تجسم اعمال با معاد جسمانی ج)عدم وجود دلیل نقلی صریح در موافقت با نظریه تجسم اعمال.همچنین مبانی فکری مجلسی در اتخاذ چنین رویکردی عبارتنداز: کفایت علوم وحیانی ، موهومیت مکان ، حجیت ظواهر ، اصالت توأمان روح و جسم ، توهم انگاشتن قواعد فلسفی ، این همانی شخصیت و طینت ، حدوث عالم ، اختلاف نشئات ، علم و قدرت بی نهایت خدا .در مقابل علامه طباطبائی با شیوه و روشی کاملا متفاوت به تبیین و تثبت نظریه تجسم اعمال میپردازد. وی نقد های را به نظریه علامه مجلسی وارد میکند و مدعای وی را مردود میشمارد وسپس با روش قرآن به قرآن خود و با ادله ای به اثبات مدعای خود میپردازد .ادله علامه طباطبائی به طور کلی به دو دسته عقلی و نقلی تقسیم میشود: ادله عقلی عبارت است از نظریه بقای نفس و تأثیر متقابل عمل و نفس ، و ادله نقلی عبارت است از آن دسته از آیات و روایاتی که بر چگونگی جزای اعمال در عالم اخرت دلالت دارد.
بررسی و تحلیل اصول اخلاق جهانی در اندیشه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
نویسنده:زهرا ذوفقاری؛ استاد راهنما:علی ارشدریاحی؛ استاد مشاور :غلامحسین توکلی,شهاب الدین ذوفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نیاز به پژوهش درباره اخلاق جهانی به عنوان مجموعه قواعد و اصول اخلاقی جهان‌شمول، در اثر چالش‌های جهانی‌شدن پدید آمده است. در این میان برخی همچون هانس کونگ و لئونارد سوییدلر، دو الهی‌دان مسیحی، با رویکرد اشتراک ادیان به ارزیابی اخلاقی جهانی‌شدن و ارائه اصول اخلاقی جهان-شمول پرداخته‌اند. هرچند این رویکرد در بستر تفکر غربی شکل گرفته است، اما در اندیشه برخی اندیشمندان مسلمان، همچون علامه طباطبایی، نیز ظرفیت ورود به این حوزه مشاهده می‌شود. پژوهش حاضر با هدف کاربست تحلیلی اندیشه‌های علامه طباطبایی در ارائه اصول اخلاق جهانی و به روش مطالعات توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. نخست اصول و مبانی اخلاق جهانی در رویکرد اشتراک ادیان با تکیه بر آراء کونگ و سوییدلر تبیین و تحلیل شده که از مجموع دیدگاه این دو متفکر هشت اصل اخلاق جهانی به دست آمده است: عدالت، برابری، آزادی، صداقت، عدم خشونت، کمک‌رسانی، مالکیت فردی و رابطه انسان با طبیعت. در ادامه، این اصول در آثار علامه طباطبایی مورد واکاوی قرار گرفته، سپس مبانی ایشان در طرح این اصول استخراج و تبیین و در نهایت از ارزیابی دیدگاه علامه (با نظر به رویکرد اشتراک ادیان) این نتیجه حاصل شده است که فطرت اخلاقی مبنای انسانیت واقعی است و همه انسانها فارغ از دین و مکتب خویش می‌توانند به اصول حاصل از آن پایبند باشند. از نظر علامه دین از طریق آموزه توحید، نقش حمایتی ویژه‌ای در این راستا ایفا می‌نماید. همچنین دیدگاه ایشان مبنی بر حفظ هویت فرد در عین پذیرش هویت جمعی او، زمینه مناسبی برای طرح اخلاق جهانی فراهم آورده است. بر این اساس، هر یک از اقوام و ملل گوناگون به مثابه افراد جامعه جهانی، می‌توانند در عین پایبندی به اصول فرهنگی و اخلاقی خود، با تکیه بر اخلاق مبتنی بر فطرت، در وحدت‌بخشی به جامعه جهانی و حل چالش‌های اخلاقی، ایفای نقش نمایند. در نهایت، با استفاده از این ظرفیت در اندیشه علامه طباطبایی، اصول اخلاقی (مبتنی بر فطرت) برای بیانیه اخلاق جهانی پیشنهاد شده است. این طرح پیشنهادی از ویژگی‌هایی همچون ارتباط با واقعیت، نفوذ به سطوح عمیق‌تر اخلاقی، جامعیت عام و قابلیت جلب اجماع برخوردار است.
تلقی علامه طباطبایی از فلسفه و پیامدهای آن در مقایسه با ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:رضیه سادات امیری؛ استاد راهنما:رضا اکبریان؛ استاد مشاور :علی فلاح رفیع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نگرش متفاوت یک فیلسوف به موضوع فلسفه و قلمرو آن، بر گسترهو کارکرد دانش فلسفی اثرگذار است. نگاشتۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با محوریت چیستی فلسفه، به این پرسش پاسخ می‌دهد که قلمرو هستی‌شناسی در نگاه علامه‌طباطبایی چه تفاوتی با قلمرو این علم نزد ملاصدرا دارد؟ در این راستا برخی پیامدهای استنباط شده از برداشت متفاوت علامه نیز ذکر می‌گردد. رهیافت به‌دست‌ آمده نشانگر توسعۀ دامنۀ فلسفه نزد علامه به نحوی است که می-توان برای هستی‌شناسی قسمی گسترده‌تر از الهیات بالامعنی الأعم تعریف نمود؛ قسمی که موضوع آن علاوه بر اصل هستی به نحو مطلق، تمام واقعیات اعم از «ظاهری»، «باطنی»، «انتزاعی»، «انضمامی» و «وجودات خاص و جزئی» را شامل ‌شود. روش به‌کارگیری ابزارها و منابع متعدد معرفتی در اثبات فرضیات فلسفۀعامه یا فلسفۀالهی نزد ملاصدرا و علامه‌طباطبایی نیز متفاوت است. ملاصدرا علاوه بر مسئله‌سازی، روشن‌سازی مسئله، کشف حد وسط و تأیید استدلالات، در مقدمات برهان نیز از منابع و ابزارهای وحیانی و شهودی بهره می‌برد، درحالی‌که علامه‌طباطبایی نه ‌فقط در مقدمات، بلکه در تأیید براهین فلسفی نیز از این شیوه استفاده نمی‌کند. هر چند آثار علامه در شاخه‌های دیگر فلسفه نشان می‌دهد نه تنها از مقدمات وحیانی و تجربی و...در براهین خود استفاده می‌کند، بلکه روش وی در این موارد منحصر به برهان نیست. به نظر می‌رسد نگرش متفاوت مذکور، دست‌کم سه ره‌آورد مهم در پی دارد. اولین آن‌ها گسترش میزان نقش‌آفرینی فلسفه در علوم است. برداشت علامه از فلسفه در حوزۀ موضوع، مسائل، هدف و روش، به خلاف برداشت ملاصدرا، امکان هستی‌شناسی پدیده‌های عینی و جزئی را فراهم می‌کند. شکل‌گیری نظریۀ اعتباریات و تبیین فلسفیِ کنش‌های انسانی را می‌توان دومین ره‌آورد قلمداد نمود. به نظر می‌رسد سومین پیامد امتداد علمی-عملی مهم‌ترین اصل حکمت نظری یعنی؛ «توحید» است. واژۀ «واقعیت» علاوه بر اثبات ذات احدیت به نحو مستقیم، قابلیت خلق مفاهیم مرتبط با رفتار و اعمال مرتبط با مخلوق را دارد؛ بنابراین واژۀ مذکور امکان پیوند نظر و عمل را بیش از پیش فراهم می‌کند و ظرفیت تبیین اصول عملی با محوریت مهم‌ترین اصل حکمت نظری؛ یعنی توحید را فراهم می‌سازد.
بررسی تطبیقی مفهوم خلقت ازدیدگاه مکتب تفکیک و علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
نویسنده:فاطمه پردلی؛ استاد راهنما:علی اکبر نصیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در باب بررسی تطبیقی مسئله خلقت از منظر دو دیدگاه مکتب تفکیک و مرحوم علامه طباطبایی (ره) است و همانگونه که از نام این رساله برمی آید به بررسی دیدگاه های دو عقیده متفاوت درباب خلقت می‌پردازیم تا بتوانیم وجوه تمایز و اشتراکشان را دریابیم و به بیان آنها بپردازیم. در دیدگاه مکتب تفکیک با استناد بر آیات و روایات، شاهد برحضور انسان در چند عالَم هستیم که خداوند متعال در همان عوالم از آنان عهد گرفته است تا او را بپرستند و با خدا و فرستادگانش همراه باشند و همچنین اعتقاد بر "خلقت لا من شئ"و یا"خلق از عدم"دارند؛ چرا که اگر خداوند از عدم خلق نکند نتیجه اش این می‌شود که این شئ از ازل با خداوند همراه بوده است و بر یگانه بودن خداوند خدشه وارد می‌کند. در این مکتب عقیده بر این است که قوانینی همچون "عینیت، سنخیت، علیت، تشکیک وجودی و خلق از شئ"که از مسلّمات دیدگاه مرحوم علامه می‌باشند ردّ و نقض می‌شوند و در مقابل عقایدی همچون "بینونت، تباین کلی میان خالق و مخلوق و خلق از عدم" مورد پذیرش قرارمی گیرند. در دیدگاه مرحوم علامه (ره) آن دسته از مسائلی را که مورد نقض دیدگاه مکتب تفکیک هست می‌پذیرند و دلایلی را برای پذیرش آنان می‌آورند و در مقابل عقیده ای را که مورد پذیرش دیدگاه مکتب تفکیک هست را نفی می‌کنند. خلق از عدم از آن دسته مسائلی هست که در نظر مرحوم ملاصدرا بسیار محوری می‌باشد و ایشان با استناد بر قرآن وعرفان و برهان عقلی، عالم را حادث زمانی قلمداد کردند و از آن جا که عالم حادث زمانی است می‌بایست که شئ زمانی را نبوده باشد و بعد خداوند آن شئ را از چیزی خلق کرده است؛ بنابراین خلق از عدم منتفی است. مرحوم علامه طباطبایی (ره) که از پیروان مرحوم ملاصدرا در حکمت متعالیه هستند با استناد بر سخنان مرحوم ملاصدرا، خلق از عدم را باطل می‌دانند و آن را نفی می‌کنند و برای تحکیم سخن خود از بیانات قرآنی بهره می‌برند. این مطلب بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست که بیانات کلام الله مجید و روایات ائمه معصوم با عقل مطابقت دارند و هر آنجا که عقل و منطق راهشان را پیدا نکنند و یا به خطا بروند به استمداد و یاری عقل می‌آیند. این رساله به صورت تحلیلی_تطبیقی انجام شده است و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می‌باشد و از منابع دست اول همچون کتب و مقالات مربوطه استفاده شده است.
  • تعداد رکورد ها : 4571