جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4866
وحده الوجود عند فيلون، ابن عربي، الشيرازي، اسبينوزا
نویسنده:
‫اسکندرشاهرسعد محمد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫در اين پژوهش، با رويکردي تطبيقي، ديدگاه‌هاي چهار فيلسوف و عارف، به نام‌هاي فيلون، محيي‌الدين‌بن عربي، ملاصدراي شيرازي و اسپينوزا در مورد وحدت وجود منعکس شده است. بررسي دلايل قائلين به وحدت وجود و منکرين آن، مبناي چهار فصل اين پژوهش مي‌باشد. در فصل اول، نخست مفهوم لغوي و اصطلاحي وحدت وجود مطرح گرديده؛ سپس مفهوم فلسفي اين اصطلاح با ذکر چند مثال از عالم ماده تشريح شده است. در فصل دوم، پس از ترسيم روند تاريخي بحث از وجود؛ ديدگاه‌هاي فلاسفه يونان، فلاسفه غرب و فلاسفه مسلمان در مورد مفهوم وحدت وجود تبيين گرديده است. فصل سوم، به تبيين تفسيري فلسفي از وجود، رابطه وجود با موجود و اقسام وحدت وجود بسته به نوع موجودات؛ اختصاص دارد. در فصل چهارم، ديدگاه‌هاي مختلف فلاسفه‌اي مانند فيلون، ابن عربي، ملاصدرا و اسپينوزا در مورد وحدت وجود و دلايل قائلين و منکران وحدت وجود به تفصيل بيان شده است. نويسنده ديدگاه‌هاي اين انديشمندان را از منظري طبيعي و عقيدتي(مادي و معنوي) مطرح نموده و در همين جهت به تحليل مفهوم انسان کامل و ويژگي‌هاي او از منظر ابن عربي و نيز طرح و ترسيم نسبت بين انسان کامل با وجود مطلق و وحدت وجودي او با وجود خداوند متعال پرداخته است. تجزيه و تحليل ديدگاه‌هاي مشترک ابن عربي با ملاصدرا، فيلون و اسپينوزا و اختلاف نظر آنان در اين زمينه، آثار قبول وحدت وجود در انسان، تبيين مفهوم الحاد و ايمان در وحدت وجود و اشاره به ديدگاه‌هاي توحيدي و الحادي و طبيعت‌گرا در اين زمينه از ديگر مطالب فصل چهارم را تشکيل مي‌دهد.
رابطه وجود با ماهيت از نظر ملاصدرا، ابن سينا و شيخ اشراق
نویسنده:
‫محمدمنير مصطفي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫در اين نوشتار ديدگاه‌هاي ابن سينا، ملاصدرا و شيخ اشراق در مورد وجود و ماهيت و اصالت داشتن هر يک از آن ها مطرح شده و وجوه اشتراک و اختلاف آنان در اين موضوع بيان گرديده است. نويسنده، مباحث را در چهار فصل سامان داده است. وي ابتدا رابطه بين وجود و ماهيت از منظر اين سه انديشمند و نيز مفهوم اصالت الوجود و تاريخ آن و احکام کلي وجود و ماهيت را ذکر نموده است. در ادامه بداهت مفهوم وجود، اشتراک معنوي وجود، معناي مفاهيم فلسفي و معقولات ثانيه فلسفي، ويژگي‌ها و امتيازات اين مفاهيم، اصالت وجود و ماهيت و زيادت وجود بر ماهيت را بيان کرده است. وي در فصل دوم، رابطه بين وجود و ماهيت نزد ابن سينا و نيز مفهوم وجود و تفاسير مختلف از آن، تقسيمات وجود، مفهوم ماهيت و کيفيت شناخت ذهن از آن، معنا و کيفيت عارض شدن وجود بر ماهيت، اعتباري بودن ماهيت، مشکل اتصاف ماهيت بر وجود و معناي تشکيک در فلسفه از منظر ابن سينا را بيان نموده است. نويسنده در فصل سوم، رابطه بين وجود و ماهيت نزد شيخ اشراق و مفهوم وجود، احتمالات شيخ اشراق در مورد اعتباري بودن ماهيت، مفهوم ماهيت نزد وي، رابطه مسأله ماهيت، مفهوم نور الانوار الهي نزد وي، تشکيک و مراتب نور، وجود و رابطه آن با نور نزد شيخ اشراق و رابطه اصالت با ماهيت با مسأله نور از منظر وي را شرح و بررسي کرده است. در فصل چهارم، رابطه بين وجود و ماهيت نزد ملاصدرا مطرح شده و مفهوم وجود، معاني اعتباريت ماهيت، اطلاقات وجود، اصالت وجود در کلمات ملاصدرا، استدلال بر اصالت وجود از طريق وجود ذهني، استدلال از طريق حمل شايع در اثبات اصالت وجود، استدلال از طريق موجود بودن ماهيت بر اصالت وجود، استدلال بر اصالت وجود از طريق تشخيص ماهيت، تقسيم وجود به وجود في نفسه و وجود رابطه، و استدلال بر اصالت وجود از طريق امتناع تساوي در ماهيت با وحدت و کثرت از منظر صدرالمتألهين را بيان کرده است.
معاد الجسماني عند الغزالي و الطّوسي و ابن سينا و ملّاصدرا
نویسنده:
‫شاکر ساعدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
چکیده :
‫پژوهش حاضر به تشريح امکان وقوع معاد جسماني طبق قوانين فلسفي و استدلال قرآني و روايي بر اين مطلب مي‌پردازد و ديدگاه‌هاي چهار دانشمند بنام مسلمان يعني ابوحامد غزالي طوسي، خواجه نصيرالدين طوسي، ابوعلي سينا و صدرالدين شيرازي در اين موضوع را شرح مي‌دهد. اين نوشتار در شش فصل سامان يافته است. نويسنده در فصل اول به تبيين کليات معاد، مانند معناي لغوي و اصطلاحي آن، ديدگاه اديان و اقوام بشري در مورد معاد، حقيقت نفس انساني از ديدگاه مفسران، محدثان، فلاسفه و متکلمان، نظريات قائلان به تجرّد نفس و ادله آنان، اختلاف ويژگي‌هاي دنيا و آخرت، عدم فساد و فناي نفس انساني، مفهوم حرکت جوهري و فرق بين روش متکلمان و فلاسفه در بحث از معاد، نفس و ساير مباحث ديني مي‌پردازد و آن‌ها را به عنوان اصول موضوعه تحقيق خويش ارائه مي‌دهد. فصل دوم از منظري قرآني به اثبات معاد جسماني نگريسته و ضرورت و امکان معاد جسماني، امکان ذاتي و امکان وقوعي آن را با استناد به آياتي چند، شرح داده است. در فصل سوم معاد جسماني از ديدگاه ابوحامد غزالي طوسي مطرح شده و روش تحقيق وي در اثبات اين موضوع و ابطال تناسخ به عنوان مهم‌ترين شبهه در زمينه اثبات معاد جسماني و امکان آن قلمداد مي‌شود. در فصل چهارم نحوه استدلال خواجه نصيرالدين طوسي در اثبات امکان معاد جسماني و ادله کلامي و فلسفي ايشان مطرح گرديده و شبهه‌هاي مربوط به آن، مانند شبهه اعاده معدوم پاسخ داده شده است. در فصل پنجم و ادله ابن سينا در اثبات تجرد نفس ناطقه و موضعگيري و ديدگاه وي در امکان معاد جسماني ذکر مي‌شود. فصل ششم به آراي ملاصدرا در اثبات معاد جسماني و امکان وقوع آن اختصاص دارد و در آن، با توجه به مشخصه‌هاي حکمت متعاليه خصوصاً مسأله حرکت جوهري، ابعاد مختلف اين موضوع و شبهه‌هاي مربوط به آن پاسخ داده شده است.
رابطه فلسفه و دين از منظر ملاصدرا
نویسنده:
‫محمد رضواني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫رهيافت معنا از فلسفه با صورت ديني، تفسير عقلاني و مدللي است که از پيامبران و امامان( به ما رسيده است. به‌همين دليل، ملاصدرا معتقد است که فلسفه منشأ الهي دارد، و از آموخته‌هاي انبياي الهي است. دين هم مجموعه دستوراتي است که از جانب خداوند براي هدايت انسان‌ها فرستاده شده است. بر اين اساس، فلسفه و دين از ديدگاه ملاصدرا تکميل‌کننده يکديگر، و هدايت‌گر دو بعد دنيوي و اخروي انسان است. با اين مبنا فلسفه، علمي است که نفس انسان در آن به کمال مي‌رسد، و از جهت خلق و خوي، با کمک عقل و آيات ور وايات و تزکيه نفس، به معرفتي حقيقي رسيده، و رنگ خدايي پيدا مي‌کند. در چنين نظامي است که هم از ابزار شهود به‌شيوه عقلي، و هم از ابزار نقل جهت تصفيه دروني انسان استفاده مي‌شود. روش ملاصدرا، ترکيبي از آموزه‌هاي کلامي، فلسفي، تفسيري، و عرفاني است، که منطق و تفکر و تعاليم ديني را تفسير مي‌کند. از اين رو، راه رسيدن به حقيقت را شناخت هستي، شناخت معاد و شناخت انسان مي‌داند. ملاصدرا قرآن و عقل را هم بيگانه از يکديگر نمي‌داند؛ او وحي را پيام الهي مي‌داند که به‌صورت خاص براي انسان فرستاده شده، و عقل نيز وديعه دروني براي انسان از جانب خدا مي‌باشد. با اين يگانگي، ملاصدرا نيازمندي انسان را به قانون تفسير کرده، و معتقد است که دين همان قانون الهي است که بر اساس مصالح واقعي انسان‌ها تنظيم گرديده، و ابعاد دنيوي و اخروي زندگي را در بر گرفته است. بدين ترتيب فلسفه، علم است و دين، قانون است؛ علم و قانون غير از منشأ الهي منشأ ديگري ندارد، و هر دو با يک غرض و هدف، انسان را به‌سوي مقصد اصلي خود، هدايت مي‌کند. اعتقاد او به هماهنگي عقل و دين، چنان است که عقل را شرع باطني، و شرع را عقل ظاهري معنا کرده است.
معاد بين ابن سينا و الشيرازي
نویسنده:
‫عوض العباس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين نوشتار، ديدگاه‌هاي ابن سينا و ملاصدرا و ادله فلسفي آنان درباره اثبات معاد را شرح داده و دو مکتب فلسفي مشا و حکمت متعاليه را در اين موضوع با يکديگر مقايسه مي‌کند. نويسنده، مباني عقلي و اعتقادي اين دو فيلسوف بزرگ مسلمان را در مقوله معاد مطرح کرده و با اشاره به برخي شبهه‌ها در زمينه عدم امکان وقوع معاد، پاسخ آن‌ها به ايرادهاي وارده شده را منعکس مي‌سازد. وي در يک مقدمه و چهار فصل به تبيين ابعاد مختلف معاد پرداخته است. او در مقدمه به معرفي شخصيت و افکار و آثار فلسفي ابن سينا و ملاصدرا پرداخته و روش علمي و فلسفي آنان را مقايسه مي‌کند. او در فصل اول از نوشتار خود، ابتدا تعريفي لغوي و اصطلاحي از معاد و مفهوم فلسفي معاد ارائه داده و ديدگاه حکما و فلاسفه را در معناي معاد و ادله آن همچون: دليل عدل الهي، دليل حق مطلق بودن معاد، دليل رحمت الهي، دليل عقلي بر امکان وقوع معاد، دليل جاوادانگي روح و نفس انسان و دليل فطرت را منعکس کرده است. در فصل دوم به اثبات وجود نفس و ادله تجرد آن پرداخته و دليل‌هاي حکيمان درباره، نفس، مانند دليل وحدت، دليل ادراک، دليل تذکر و استمرار و دليل حدس و... ادله نقلي مبني بر وجود آن از آيات قرآن کريم و روايات معصومين(، همچنين ادله و اصول کلي ابن سينا و ملاصدرا بر وجود نفس و اثبات معاد روحاني و جسماني را به صورت مشروح بازگفته و توضيحاتي در زمينه سخنان آنان ارائه مي‌دهد. نگارنده در فصل سوم مهم‌ترين شبهه‌ها در زمينه معاد جسماني مانند شبهه آکل و مأکول، شبهه تناسخ و عدم تناسب جسم با معاد را مطرح کرده و پاسخ اين دو فيلسوف به آن‌ها را ذکر مي‌کند. نويسنده در فصل چهارم از منظري قرآني و روايي به تبيين مسأله معاد و اثبات آن پرداخته و امکان وقوع معاد، آثار ايمان به معاد و انکار آن و ربط بين حرکت تکاملي بشر با امکان معاد را از اين ديدگاه را شرح داده است.
بررسي حقيقت وحي و الهام از منظر صدراي شيرازي و فخر رازي
نویسنده:
علي‌جمعه شريفي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫نوشتار حاضر، ضمن بررسي ابعادي از شخصيت فلسفي و انديشه‌هاي فخر رازي و صدرالدين شيرازي (ملاصدرا)، ديدگاه‌هاي آنان در زمينه حقيقت وحي و الهام را بيان مي‌کند. نويسنده، تفاوت نظريات اين دو متفکر را بر اساس مباني فلسفي و کلامي آن‌ها تبيين کرده و معتقد است ملاصدرا حقيقت وحي را داراي مراتب مي‌داند و بر اساس وحدت و تشکيک وجود مي‌توان حقايق وحياني را از آن مرتبه کلي عقلي تا مرحله حساس و الفاظ و جمله‌ها تبيين فلسفي و عقلي کرد، اما فخر رازي مطابق ديدگاه اشعري خويش، وحي و کلام خداوند را صفت قائم به ذات حق و يک حقيقت قديم مي‌داند و شنيدن کلام الهي را با وصف غيرقابل شنيداري و لفظي بودن آن قابل شنيدن قلمداد کرده و تحليلي عقلي از ماهيت وحي و کلام الهي ارائه نمي‌دهد. نويسنده در پنج فصل به بررسي ابعاد مختلف وحي از منظر اين دو فيلسوف پرداخته و نقاط اشتراک و افتراق ديدگاه‌هاي آنان را منعکس مي‌سازد. در فصل اول کلياتي از مفاهيم تحقيق، مانند معناي وحي، مفهوم الهام، کشف و شهود، تجربه ديني و نسبت ميان آن‌ها مطرح شده است. فصل دوم به مباني نظري فخر رازي درباره وحي و الهام اختصاص دارد و مباني انسان شناسي، هستي شناسي و معرفت شناسي آن مانند تجرد نفس، مراتب موجودات، قواي ادراکي، عقل نظري و عملي و امکان ارتباط با عالم غيب بيان مي‌شود. در فصل سوم روش و مباني فلسفي ملاصدرا در اين موضوع و مباني هستي شناسي و انسان شناسي اين مسأله مانند وحدت تشکيکي وجود، مراتب وجود انسان، حقيقت نفس انسان و ظرفيت او براي درک حقايق تبيين گرديده است. در فصل چهارم ديدگاه‌هاي فخر رازي و صدراي شيرازي در وحي و الهام و حقيقت آن با هم مقايسه شده و شرايط نزول وحي، تطبيق وحي و کلام الهي در قرآن، انواع وحي، مراحل نزول وحي و چگونگي نزول آن، مفهوم لوح و قلم از منظر آن دو، تنزل وحي به تناسب قواي نفس دنيوي و حضوري يا حصولي بودن معرفت وحياني تشريح مي‌شود. در فصل پنجم الهام، وحي، رابطه آن دو با تجربه ديني و ويژگي‌هاي هر يک بيان گرديده است.
شرور از ديدگاه ملاصدرا و فخر رازي
نویسنده:
‫محمدعيسي مصطفوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫در تبيين ديدگاه صدرالمتالهين و فخر رازي در مورد ماهيت و احکام شرور مي‌توان گفت شر حقيقي و ذاتي، امري عدمي بوده، و عبارت از عدم وجود و يا عدم کمال وجود است؛ و اما امور وجودي که شر تلقي مي‌شوند، در حقيقت شر نيستند، زيرا براي خود و موجودات ديگر مفيد هستند. اين دو انديشمند اعتقاد دارند که از ميان اقسام پنج‌گانه موجودات، خير محض و خير غالب موجود مي‌باشند، و سه قسم ديگر يعني شر محض، شر غالب و شر مساوي با خير در عالم به‌وجود نيامده است. صدور دو قسم اول از ناحيه خداوند واجب است؛ زيرا قسم اول خير محض است و هيچ‌گونه شري در آن نيست، و قسم دوم به‌علت آن‌که خيرش کثير و شرش قليل است، و اين شر قليل از لوازم لاينفک وجود آن است، وجودش ضروري است. البته اين نه به‌جهت نقص در فاعليت فاعل، بلکه مربوط به قابليت قابل‌ها مي‌باشد. بنابر اين، هيولاي اول و تضاد که منشاء اصلي شرور هستند، در عين حال، منبع خيرات فراواني هم مي‌باشند؛ زيرا از دامن آن جواهر نفوس انساني بي‌شمار برخاسته، که با طي مراحل رشد و کمال به‌سوي ملکوت اعلي پرواز مي‌کنند. از سوي ديگر، شرور به حقيقت وجود اشيا مربوط نبوده، و به ماهيات و حدود و نقايص آن‌ها باز مي‌گردد. اين کمبودها لازمه وجود موجودات اين عالم است و مثل سايه آن‌هاست که نياز به جعل جاعل ندارد. آن‌چه حقيقتاً از جانب خداوند صادر مي‌شود وجود اشيا بوده، و لوازم و نواقص آن‌ها را کسي خلق نکرده است. و جهان موجود بر طبق براهين لمّي و انّي، بهترين عالم ممکن، و نظام حاکم بر آن برترين نظام قابل تصور مي‌باشد. مهم‌ترين تفاوت ديدگاه ملاصدرا و فخر رازي آن است که صدرالمتالهين نظريه فلاسفه را خالي از ايراد ندانسته، و عرفان را راه‌حل نهايي دانسته است.
عقل و ايمان از ديدگاه ابن رشد، ملاصدرا و ايمانوئل کانت
نویسنده:
‫علاء‌الدين ملک‌اف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫عقل و ايمان که از عالي‌ترين فضايل انساني هستند، از مباحث مهم معرفت‌شناسي و فلسفه دين نيز به‌شمار مي‌روند. در اين زمينه، شيوه‌هاي گوناگوني از سوي فلاسفه براي توجيه ايمان به خدا، به‌عنوان برجسته‌ترين مصداق اعتقاد ديني، ارايه شده است. ابن‌رشد، که انديشه‌هاي او درباره عقل و ايمان، يا دين و فلسفه، داراي نشيب و فراز بسياري است، در آثار خود عقل و ايمان را دو ابزار معرفتي و در عرض يکديگر معرفي کرده است. از نظر او، هر کدام از عقل و دين مي‌تواند انسان را به سرمنزل مقصود برساند، و هيچ تعارضي ميان اين دو نبوده، و هر کدام در نهايت، ديگري را تصديق مي‌کند. صدرالمتألهين نيز اگرچه عقل و ايمان را مؤيد يکديگر مي‌داند، اما آن‌ها را مکمل يکديگر نيز معرفي کرده است. او معتقد است که ميان دين حقيقي و مضامين درست و واقعي کتاب و سنت با احکام و مدرکات عقلي ناسازگاري وجود ندارد؛ پس اگر در برخي از موارد، ناسازگاري مشاهده گردد، يا بايد در عقلي بودن آن شک کرد، يا در برداشت و فهم خودمان از کتاب و سنت ترديد نماييم، و يا در حکم به ناسازگاري ميان آن دو بيشتر تأمل کنيم. و اما کانت در زمينه مباحث عقل و ايمان به‌سوي عقلانيت عملي گرائيده است. از نظر وي، عقل نظري توانايي اثبات درستي يا نادرستي دعاوي ديني را نداشته، و ايمان خردورزانه مبتني بر زمينه عقل عملي است. چنين ايماني از وجدان اخلاقي انسان نشأت مي‌گيرد. بدين ترتيب، اين ايمان اگرچه امکان همراهي با باور نظري از طريق ايده عقل محض، برهان نظم و غايت را نيز دارد، ولي مراجعه مستقيم به کتاب مقدس و کاوش در محتواي آن، براي ساخته‌شدن انسان‌هاي بهتر و آراستگي به اخلاق و کردار نيک، غايت نهايي دين‌داري است. با اين توضيحات روشن مي‌شودکه اين سه فيلسوف همگي به دنبال دست‌يابي به حقيقت بوده‌اند، اما در تشخيص مصداق آن دچار اختلاف شده‌اند.
این‌همانی شخصیت انسان از نظر سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
رحمت الله کریم زاده سرچشمه , محمداسحاق عارفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
انسان پژوهی دینی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده یکی از مباحثی که در مسائل حقوقی در عالم دنیا و عالم آخرت (معاد) نقش دارد، مسئله این‌همانی شخصیت انسان است. مسئله این است که ملاک شخصیت انسان چیست و به چه ملاکی می­گوییم شخص در زمان دوم همان شخص در زمان اول است؟ دیدگاه‌های گوناگون در این باب مطرح شده است. در این نوشتار، مسئله این‌همانی شخصیت انسان را با روش توصیفی - ‌تحلیلی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا بررسی کرده‌ایم تا معلوم شود پاسخ مسئله مزبور با توجه به دیدگاه آنان به دست می‌آید یا خیر. طبق نظر سهروردی، ملاک این‌همانی شخصیت انسان نفس او است و بر اساس دیدگاه ملاصدرا، مجموع نفس و بدن شخصیت انسان را تشکیل می‌دهد. بسیاری از ادله سهروردی مدعای او را اثبات نمی‌کند و دیدگاه ملاصدرا نیز خالی از ابهام نیست. ک
صفحات :
از صفحه 25 تا 43
تجرد نفس از نظر ارسطو، ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
اسحاق طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
انسان پژوهی دینی,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چگونگى طرح و پیشرفت موضوع تجرد نفس انسانى توسط سه فیلسوف بزرگ ارسطو (384- 322 ق‏م) ، ابن سینا (370-428 ه ق) و ملاصدرا مسأله ى این مقاله را تشکیل مى‏دهد. تعارض پاره‏اى از سخنان ارسطو منشأ اختلاف نظر شارحان او در این باره شده است. کسانى چون اسکندر افرودیسى (قرن‏هاى سوم و دوم قبل از میلاد) و ابن رشد (595-520 ه ق) قول به مادیت و فناپذیرى نفوس شخصى و ابن سینا و توماس آکوئیناس (1274-1227 م) باور به تجرد و بقاى آن را به ارسطو نسبت داده‏اند. اشارات ارسطو مبنى بر تجرد و بقاى نفس و تأکید او بر بساطت آن حاکى از صحت نظر ابن سینا و توماس است. ابن سینا نیز با تکیه بر بخش ناپذیرى محلّ صور معقول و نیز بر پایه ى علم حضورى نفس به خود، تجرد نفوس شخصى را اثبات نموده است امّا ملاصدرا ادله ى او را اخص از مدعا و با مبانى او ناسازگار مى‏داند. صدرا خود چون به تجرد مثالى نفوس حیوانى معتقد است منعى در کاربرد ادله ى بوعلى نمى‏بیند و بر آن اساس، تجرد نفوس شخصى را اثبات مى‏کند. گرچه شناخت حقیقت نفس را منحصر در ارتباط عمیق با وحى و تعالیم خاندان عصمت و طهارت مى‏داند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 73
  • تعداد رکورد ها : 4866