مسئله عصمت انبیا، از جمله مسائلی است که مباحث زیادی پیرامون آن در میان فرقههای اسلامی مطرح شده است. همه فرق مسلمین در عصمت انبیا در ابلاغ رسالت اتفاقنظر دارن
... ند، اما در غیر ابلاغ رسالت پیش و پس از بعثت اختلاف است. سلفیان با همه تشتّت آرا، ارتکاب گناهان کبیره و صغیره را از انبیا، پیش از نبوت و رسالت عقلاً ممتنع نمیدانند، اما پس از نبوت آنان را مصون از گناهان کبیره دانسته، در ارتکاب گناهان صغیره اختلاف دارند. همگی قائل به عصمت انبیا در مقام دریافت، حفظ و تبلیغ وحی و رسالت هستند. بیشتر آنان کذب و دروغ را در حال نبوت برای انبیا جایز نمیدانند، اما در مورد نسیان، وقوعش را از انبیا ممتنع نمیدانند. «ابنتیمیه» عالم سلفی با انتقادات شدید به مذاهب مختلف، عصمت مطلق انبیا را قبول ندارد و همانند «حشویه» و برخی از اهل حدیث عصمت را منحصر به دریافت، حفظ و ابلاغ وحی و رسالت میکند، اما در غیر این مورد به عصمت انبیا، پیش و پس از بعثت قائل نیست و فرقی بین نبی اکرم و سایر انبیا نمیگذارد. «آلوسی» از مفسران اهلسنّت و یکی از مخالفان عصمت مطلق انبیاست. وی بر آن است که از نظر عقلی و نقلی وقوع معصیت از پیامبر چه عمدی و چه سهوی منعی ندارد؛ بلکه به لحاظ عقلی در اسلام آوردن آنها بعد از کفر نیز مانعی وجود ندارد، اما پس از نبوت قائل به عصمت انبیاست. در باب آثار و لوازم دیدگاه سلفیه، به ویژه ابن تیمیه و آلوسی، از آنجا که قرآن کریم در نهایت اختصار و ایجاز نازل شده و به کلیات بسنده کرده، اگر به همین اکتفا شود بسیاری از معارف و تکالیف مبهم و بیمدرک میماند؛ ازاینرو باید فهم بسیاری از احکام در پرتو سنت میسّر شود؛ بنابراین همه مسلمین بر جایگاه والا و اعتبار سنّت اتفاقنظر داشته، منکر سنت را منکر ضروری دین اسلام میدانند. سنت به معنای گفتار، کردار و تقریر پیامبر مورد اتفاق است، اما به معنای گفتار، کردار و تقریر صحابه در آن اختلاف وجود دارد. منشأ سنت، وحیانی بودن آن و اعتبار سنت به گفتار و رفتار پیامبران است. اما انحراف سلفیان از جایی شروع شد که سنت را آثار رسیده از پیامبر و اصحابش دانستند و در ادامه در تعریف سنت و بدعت راه ابن تیمیه را پیمودند؛ ازاینرو به سنتستیزی، تاریخمندی و انکار حجیت و جاودانگی سنت دچار شدند.
بیشتر