جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 689
فقدان غایت شناسی ارسطویی در برخی از فیلسوفان طبیعت اروپایی مدرن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Darko Piknjac
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : با شروع ارسطو، بسیاری از فیلسوفان برای قرن‌ها فکر می‌کردند که در نظر گرفتن غایاتی که چیزها، چه زنده و چه غیرزنده، طبیعتاً به آن گرایش دارند، مهم است. این غایات به عنوان علل نهایی چیزها شناخته شده اند. اما در دهه‌های اولیه قرن هفدهم، فیلسوفانی را می‌یابیم که فکر می‌کنند در نظر گرفتن علل نهایی در فیزیک نامطلوب است. دو فیلسوف از این قبیل فرانسیس بیکن و رنه دکارت هستند. برای اینکه بدانیم چرا آنها بر این عقیده هستند، دلایلی را که آنها برای حفظ جایگاه خود بیان می کنند، بررسی و ارزیابی انتقادی می کنیم. با این حال، قبل از انجام این کار، مهم است که گزارش های باستانی از علیت نهایی ارائه دهیم تا بتوانیم بهتر درک کنیم که فیلسوفان مدرن ما چه چیزی را از فیزیک خود طرد کردند. دو روایتی که در ابتدا بررسی خواهیم کرد، مربوط به ارسطو و سنت توماس آکویناس است. گزارش ارسطو از این جهت مهم است که می توان او را به درستی پدر علیت نهایی نامید، در حالی که روایت آکویناس یکی از تأثیرگذارترین تفاسیر مسیحی از ارسطو است. همچنین مهم است که رابرت بویل را در این موضوع در نظر بگیریم زیرا او یکی از فیلسوفان قرن هفدهمی است که با طرد علل نهایی توسط دکارت مخالف بود. در جریان ارزیابی ما از درمان علل نهایی توسط سه فیلسوف مدرن ما، طرح یک سؤال مهم ضروری خواهد بود: آیا آنها درک درستی از آموزه نهایی ارسطویی نشان می دهند؟ اگر این کار را نکنند، واقعاً نمی توان گفت که انتقادی ارائه کرده اند که ارزش جدی گرفتن داشته باشد
خدا و هستی از دیدگاه آکویناس و رابطه آن با اصالت وجود و برهان صدیقین در حکمت متعالیه
نویسنده:
مهدی مشگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تبیین و اثبات گزاره های دینی و الهیاتی از طریق گزاره های فلسفی یکی از روشهای متفکران دینی است که بسیاری از متفکران و متألهان اسلامی و مسیحی از آن بهره برده اند. در میان متألهین اسلامی ابن سینا، خواجه نصیر، علامه حلی، صدرالمتألهین چنین کردند و از متفکران مسیحی "توماس آکویناس" از این روش استفاده کرده است. وی که در فلسفه از آثار ابن رشد و ابن سینا بسیار استفاد نموده، در کتاب "هستی و ذات"تلاش می کند تا از مسأله فلسفی "وجود و موجود" کمک گرفته و تبیینی دقیق از وجود خداوند متعال و خلقت ارائه کند. .وی "وجود" و"خداوند" را یکی تلقی می کند و خداوند را فعلیت یا فعل وجود می داند و معتقد است مخلوقات، وجود را از خداوند دریافت می کنند.هر چند آکویناس با فلسفه ارسطو و تفسیر ابن رشد و ابن سینا پایه های فلسفی خود را بنا کرده است اما با یک تفسیر می توان لازمه نظریه وی را نزدیک شدن به اصالت وجود و برهان صدیقین تلقی کرد.مقاله حاضر با روش تحلیلی-توصیفی نظریه وی را درباره وجود و خداوند از کتاب "هستی و ذات" بررسی، تحلیل کرده و لوازم آن را بیان می کند.
صفحات :
از صفحه 125 تا 143
معنا و جایگاه امید در الهیات توماس آکوئینی و ابوحامد غزالی
نویسنده:
نویسنده:ندا سهرابی اسمرود؛ استاد راهنما:میثم سفید‌خوش؛ استاد مشاور :علی‌اکبر عبدل‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در آموزه‌های ادیان ابراهیمی، عموماً از «امید» با عنوان فضیلت یاد شده‌است و در میان این تعالیم شاید نتوان نمونه‌هایی را یافت که از امید به آینده تهی بوده و به تحقق آرمان‌های بشر نظری نداشته باشد. در میان متألّهان مسیحیِ قرون وسطی توماس آکوئینی بیش از دیگران و به صورتی نظام‌مند به تحلیل مفهوم‌ امید پرداخته‌است. در میان متألّهان مسلمان نیز ابوحامد غزالی نسبت وثیقی میان الهیات و اخلاق برقرار ساخته و بیش از دیگران، امید و سایر عواطف انسانی را مورد توجّه قرار داده‌است. این موضوع زمینه‌ی مناسبی را برای تطبیق دیدگاه دو اندیشمند از دو سنّت دینی متفاوت_مسیحت و اسلام_ درباره‌ی امید فراهم می‌آورد. پژوهش حاضر در تلاش است شبکه‌ی مفهومی‌ای را که امید با سایر عواطف و مفاهیم دینی در نظام الهیاتی آکوئینی و غزالی برقرار می‌سازد، مشخص گرداند. ایضاح جایگاه امید به مثابه عاطفه و فضیلت در نظام الهیاتی- اخلاقی آکوئینی و غزالی، بررسی تعاریف آن‌ها از امید و شناختی که از چیستی آن به دست می‌دهند، پاسخ آکوئینی و غزالی به پرسش‌هایی چون رابطه‌ی امید با سعادت، نسبت امید و ایمان دینی، اخلاق و عقلانیت امید دینی، محورهایی است که در این پژوهش در راستای کشف شبکه‌ی مفهومی امید در الهیات آکوئینی و غزالی، مورد تأکید و مقایسه‌ قرارگرفته است. آکوئینی در جامع الهیات، امید را یک بار به مثابه عاطفه‌ای از عواطف قوه‌ی غضبیه، و بار دیگر آن را به مثابه فضیلت، در بخش فضائل الهیاتی در نسبت با ایمان و محبّت مورد بررسی قرار می‌دهد. امّا غزالی در احیاء علوم الدین چنین تفکیکی را قائل نشده و امید را صرفاً با نظر به اهداف عرفانی و اخروی، ذیل ربع منجیات، در طبقه‌ی فضائل عرفانی قرار داده است. به نظر می‌رسد رویکرد مشابه هر دو الهیدان به چیستی ایمان و رابطه‌ی آن با اراده و عقل، مسئله‌ای است که نتایج مشابهی را در تبیین رابطه‌ی میان ایمان و امید در آراء آن‌ها رقم می‌زند و شیوه‌ای که در جهت توجیه اخلاق و عقلانیت امید دینی به کار بسته‌اند را، با نظر به بستر الهیاتی و دینیِ تفکّر توماس و غزالی، بیش از هر چیز می‌توان معطوف به عقلانیت بنیادی- هویتی امید دانست. در بحث از کارکردهای امید، هرچند هر دو، متعلّق نهایی امید را سعادت اخروی و سعادت نهایی را رؤیت خداوند دانسته‌اند، امّا توجّه ویژه‌ی توماس به امید عاطفی و مباحثی که وی در خلال آن‌ها امید را تنها در رابطه‌ی مستقیم با خداوند تعریف نمی‌کند، شواهدی از این مطلب به دست می‌دهد که برخلاف غزالی، وی کارکردهای امید را در کارکردهایی متناسب با غایات الهی و اخروی منحصر نمی‌داند.
بررسی قاعده لطف از منظر محقّق لاهیجی و توماس آکویناس
نویسنده:
نویسنده:جعفر فاضل؛ استاد راهنما:هبت الله صدرالسادات
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
قاعده لطف یکی از قواعد مهم کلامی است، چرا که مبنای پذیرش برخی عقاید دیگر کلامی است.از سویی دیگر محقق لاهیجی و توماس آکویناس، از متکلمینی هستند که نظریات کلامی آنها تاثیر گذار بوده است. بر این اساس در این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ی به تبیین قاعده لطف از دیدگاه این دو اندیشمند تاثیر گذار پرداخته است که به نتایج ذیل دست یافته است. محقق لاهیجی و آکویناس هر دو به حسن و قبح عقلی، عدالت و حکمت خدا که مبانی اثبات قاعده لطف هستند، اذغان دارند، اگر چه مراد هر کدام از صفت عدالت و حکمت خداوند متفات است. محقق لاهیجی برای اثبات وجوب لطف از سوی خدای متعال بر برهان حکمت و قاعده وجوب اصلح تاکید کرده است، امّا توماس آکویناس معتقد است که برای شناخت حقیقت، عمل به احکام شریعت و استطاعت بر اراده عمل خیر وجود فیض ضروری است. فیاض لاهیجی بعثت پیامبران، عصمت پیامبران، نصب امام و تکلیف را مصداق بارز لطف می‌داند که برای هدایت بشر وجود این لطف‌ها ضروری است، در حالی که اکونیاس شریعت جدید را فیض الهی برای رسیدن به هدف فراطبیعی بشر می‌داند. در منظر محقق لاهیحی تنبّه عقل انسان جهت تحصیل معرفت الهی، راهنمایی شدن مردم به مضرّات و منافع پدیده‌ها، حفظ نوع انسانی و بقا شریعت را آثار لطف می‌داند، اما در اندبشه آکویناس دوستی با خدا و عادل شمردگی گناهکاران از برکات فیض است.
متافیزیک خلقت: الاهیات طبیعی آکویناس در کتاب «جامع رد کفار - کتاب دوم» [کتاب انگلیسی][کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Norman Kretzmann (نورمن کرتزمن)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: نورمن کرتزمن به توضیح و انتقاد می پردازد الاهیات طبیعی خلقت توماس آکویناس، که «طبیعی» (یا فلسفی) است، زیرا آکویناس آن را بدون وابستگی به داده های کتاب مقدس توسعه داده است. متافیزیک آفرینش ادامه پروژه ای است که کرتزمن در متافیزیک خداباوری آغاز کرد و تمرکز را از کتاب اول به دوم کتاب جمع مخالفان آکویناس منتقل کرد.
ادراک زیبایی شناختی، طبیعت و تجربه [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Nicole Annette Hall
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان‌نامه درباره ماهیت ادراکی تجربه زیبایی‌شناختی و اهمیت طبیعت به‌عنوان ابژه پارادایمی ادراک زیبایی‌شناختی و تجربه زیبایی‌شناختی به طور گسترده‌تر است. به همین دلیل، همانطور که از مقاله مهم رونالد هپبورن با عنوان «زیبایی شناسی معاصر و غفلت از زیبایی طبیعی» بحث شده است، مورد توجه جدی فیلسوفانی است که در زیبایی شناسی کار می کنند. اگر تجربه زیبایی شناختی چیزی باشد، حداقل ادراکی است. این شیوه‌ای از تجربه ادراکی است که نتیجه توجه و تمایز قائل شدن بین زیبایی‌شناختی و غیرزیبایی‌شناختی است و فضایی را برای تأمل و ایجاد ارتباط با فرآیندهای شناختی و عاطفی دعوت می‌کند. ریشه یابی زیبایی شناسی در ادراک به ما این امکان را می دهد که تشخیص دهیم و درک کنیم که بر فعالیت های روزانه ما تأثیر می گذارد، نه اینکه محدود به نوع خاصی از شیء، دانشی که ممکن است در مورد آن داشته باشیم، یا به تجربه زیبایی شناختی شدید و کمیاب محدود شود. اگر قرار است یک شی یک شی زیباشناختی باشد، لازم نیست یک اثر هنری باشد، در واقع، حتی می‌توان استدلال کرد که طبیعت از منظری که نامشخص است، نه نتیجه نیت انسان، و از نقطه‌نظر وجودی، جذاب‌تر است، یک شی زیبایی‌شناختی. از دیدگاهی که وابستگی ما به آن را تصدیق می کند. بنابراین، در جریان بحث، در مقابل این ایده که تجربه زیبایی‌شناختی هنر لزوماً بر تجربه زیبایی‌شناختی طبیعت مقدم است، مقاومت می‌کنم. گزارش ادراکی ارائه شده مبتنی بر گزارشی واقع گرایانه از ویژگی های زیبایی شناختی است که ویژگی های زیبایی شناختی را ویژگی های ادراکی می داند و تجربه زیبایی شناختی را از نظر ادراکی غنی می داند. من آن را به ایده «کلی فرمالیسم» پیوند می‌دهم، روایتی ادراکی و زیبایی‌شناختی که در این اندیشه گسترده‌تر نهفته است که ادراک زیبایی‌شناختی، هرچند نه به‌طور علّی، به دیگر ویژگی‌های تجربه، مانند عواطف، و دانش مرتبط است. بنابراین، تجربه ادراکی و زیبایی‌شناختی به شرحی سختگیرانه از فرمالیسم زیبایی‌شناختی خلاصه نمی‌شود. این پایان نامه با تحلیل گزارش های تاریخی از ادراک زیبایی شناختی آغاز می شود که از افلاطون، ارسطو و آکویناس آغاز می شود. این تحلیل با بازتفسیر مفاهیم اساسی در رشته زیبایی‌شناسی، مانند بی‌علاقگی و فرمالیسم که در قرن هجدهم سرچشمه گرفته و با ایده ادراک زیبایی‌شناختی مرتبط است، استوار است. سپس با پرداختن به بحث جاری در مورد شناخت گرایی و غیرشناخت گرایی در مورد تجربه زیبایی شناختی که طبیعت به آن مربوط می شود، ایده ادراک زیبایی شناختی را به روز می کند. با ردیابی تاریخی ایده ادراک زیبایی‌شناختی، نقش طبیعت را به‌عنوان پارادایم تجربه زیبایی‌شناختی در طول تاریخ نشان خواهم داد و اینکه طبیعت مخزنی برای تجربه غنی زیبایی‌شناختی و درگیری تجربی غنی با آن است.
ماهیت ایمان از دیدگاه توماس آکوئیناس و فیاض لاهیجی
نویسنده:
نویسنده:مریم‌سادات نورانی لاکدشتی؛ استاد راهنما:عظیم حمزئیان؛ استاد مشاور :علی سنایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مفهوم ایمان از مسائل اساسی و کلیدی در الهیات مسیحی و کلام اسلامی و همچنین از موضوعات مطرح در حوزه فلسفه دین است. رویکردهای متفاوتی در مورد ایمان در سنت مسیحی و سنت اسلامی وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه‌ای ماهیت ایمان در اندیشه آکوئیناس و لاهیجی صورت گرفته است. این پژوهش از نوع کتابخانه‌ای و به صورت توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه‌ای است. نتایج به دست آمده در این پژوهش مؤید آن است که، هر چند آکوئیناس به نقش انسان در ایمان آوردن تأکید می‌کند و ایمان را پذیرش توأم با اندیشه و تفکّر می‌داند، اما از سوی دیگر ارزش و فضیلت ایمان را لطف و موهبت الهی دانسته که اراده بشری نیز در آن سهیم است. در اندیشه آکوئیناس از طریق براهین عقلی می‌توان وجود خدا را اثبات کرد. لکن نمی‌توان، برخی از گزاره‌های ایمانی را اثبات عقلانی کرد و قائل است که عقل بشر بدون کمک وحی نمی‌تواند به صدق حقایق امور ایمانی دست یابد. اما لاهیجی ایمان را نوعی معرفت و تصدیق قلبی معرفی کرده است و معتقد است، برای حصول آن، معرفت عقلانی لازم است. لاهیجی هر چند برای عقل و استدلال اهمیت قائل است اما به محدودیت‌های آن نیز اشاره میکند. و معتقد است عقل با مساعدت شرع می‌تواند به صدق حقیقت دست یابد. آکوئیناس ایمان را بین معرفت و عقیده می‌داند، و معتقد است که معرفت، شناختی است که برای آن دلیل و شواهد کافی وجود دارد که از طریق استدلال عقلی ایجاد می‌شود. اما در مورد ایمان و عقیده شواهد کافی وجود ندارد، با این تفاوت که در عقیده احتمال خلاف وجود دارد، اما در مورد ایمان احتمال خلاف وجود ندارد. از این رو وی ایمان را فوق عقیده و دون معرفت می‌داند و بین ایمان و معرفت تمایز قائل است. اما لاهیجی ایمان را امری اکتسابی میداند که با اندیشه و معرفت به دست میآید و در اثر رشد معرفت هم رشد پیدا می‌کند. لاهیجی بین ایمان و معرفت تطابق و سازگاری قائل است.
خدا و خلقت در الهیات توماس آکویناس و کارل بارت
نویسنده:
Barth, Karl;Aquinas Saint Thomas;Wittman, Tyler
نوع منبع :
کتاب , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press ,
چکیده :
چکیده ماشینی : میراث توماس آکویناس و کارل بارت برای متکلمان معاصر که به طور فزاینده ای آنها را در مورد مسائل بحث برانگیز در مورد قیاس و معرفت خدا به گفتگو می پردازند، تأثیرگذار است. با این حال، گفتگوی صریح کمی بین الاهیات آنها درباره خدا رخ داده است. این کتاب یکی از اولین تحلیل‌های مبسوط این موضوع اساسی را ارائه می‌کند و می‌پرسد که چگونه هر متکلم به دنبال اعتراف به تمایز کیفی خداوند در رابطه با خلقت است. ویتمن ابتدا بررسی می کند که آنها چگونه مطابقت و تمایز بین وجود خدا و اعمال بیرونی را در یک نگرانی فراگیر برای اجتناب از بت پرستی درک می کنند. ثانیاً، او نوع رابطه ای که خداوند با خلقت دارد را تحلیل می کند که از این برداشت های مربوطه ناشی می شود. علیرغم بسیاری از اهداف مشترک، آکویناس و بارت در نهایت در موضوع عقل الهیات با پیامدهایی برای توانایی آنها در حمایت مداوم از متمایز بودن خدا اختلاف دارند. این موضوعات آموزنده متقابل، درس های مهمی را برای الهیات معاصر ارائه می دهد
ویلیام اکسر و توماس آکویناس درباره ایمان و دانش همزمان [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jacob Joseph Andrews
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه به بررسی این موضوع می پردازم که چگونه دو متکلم قرن سیزدهم، ویلیام اکسر (1156-1231) و سنت توماس آکویناس (1224-1274)، این سؤال را بررسی کردند که آیا می توان یک چیز را (به صورت نمایشی) و (باور) شناخت. ایمان)" (utrum idem sit scitum et creditum). هر دو امکان این کار را انکار کردند، اما در اولویت معرفتی نسبی ایمان و معرفت با هم تفاوت داشتند. آکویناس فکر می‌کرد که معرفت برهانی بر ایمان اولویت معرفتی دارد: مثلاً اگر کسی دلیلی بر وجود خدا بداند، پس می‌داند خدا وجود دارد و غیرممکن است که به وجود خدا ایمان داشته باشد. آکویناس یک اولویت دانش است. از سوی دیگر، ویلیام معتقد بود که ایمان بر معرفت اولویت معرفتی دارد: اگر کسی ایمان داشته باشد که خدا وجود دارد، حتی اگر دلیلی برای وجود خدا بداند، ایمان دارد و نه علم، به وجود خدا. ویلیام یک اولویت ایمان است. ویلیام به این دیدگاه پایبند است زیرا فکر می‌کند که فضیلت ایمان شامل اعتماد به قدرت نیست، بلکه بیشتر باید خدا را برای خود ببیند. این به آن اجازه می دهد تا اولویت معرفتی را بر دانش اثباتی داشته باشد.
ارتباط و اجتماع: عقلانیت تومیستی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Hayden Ramsay
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه من شرح ساختار عقلانیت و اخلاقیات. برای یک مفهوم از عقلانیت در مقابل استدلال نمی کند دیگران، اما استدلال می کند که همه مفاهیم عقلانیت نتیجه است مشارکت در یک نوع فعالیت اساسی - فعالیت نظری - که من آن را تمرین اساسی عقل می دانم شرایط این، عمیق تر، فعالیت عقل است که همه افراد مفاهیم عقلانیت را می توان توضیح داد، هرچند عقلانی باشد رفتار نه بر حسب آن، بلکه با ویژگی خاص توضیح داده می شود مفهوم عقلانیت عامل. در نتیجه، من فقط مخالفم مفاهیمی از عقلانیت که «مطلق گرا» هستند که دلالت بر آن دارند رفتار عقلانی را فقط می توان رفتار آنها را توجیه کرد اصول، و هرگز رفتاری با اصول توجیه نمی شود مفاهیم عقلانیت از طریق تمرینات مختلف به دست آمد فعالیت نظری از آنجا که عقلانیت مشارکت در اشکال فعالیت نظری است در مورد اصول توسط کسانی که اصول آنها اساس است عقلانیت زندگی مشترکی است که در آن اصول آموخته می شود و انواع فعالیت های فکری که در آنها تأیید می شود و/یا تجدید نظر شده: جامعه و ارتباطات. این ویژگی ها نیز هستند اساس اخلاق که ارتباط در مورد عینی است شرایط در جوامع خاص اخلاق با عقلانیت، زیرا نوع ارتباطی که شامل می شود، الف نیست به معنای ایجاد اصول است، اما غایت این است. اخلاق یک هدف.سپس.و دو جنبه دارد: درک جزء، اخلاق، و یک جزء تجربی، عشق. فصل 1 به تجزیه و تحلیل خیر نهایی ارسطو و مفهوم دیالکتیک می پردازد توضیح دهید که چگونه رفتار منطقی می تواند هر دو بر اساس اصول اول باشد به یک هدف معین هدایت می شود و از طریق مشارکت با جامعه، سیاسی، هنجارها. خیر تعیین کننده به آن وابسته است هنجارهای مشروط ساختار یافته و مشترک فصل 2 آکویناس را تحلیل می کند قانون طبیعی و ساختار عقل عملی و این نشان می دهد که احکام قانون طبیعی چگونه با هم سازگار هستند با، و نیاز به مشارکت در، تحقیقات فکری که در آن ارتدکس فعلی دائماً زیر سؤال می رود. این خوانش های غیر مطلق گرایانه از ارسطو و آکویناس متعادل هستند در فصل 3 با کمبودهای قانون طبیعی مطلق ویلیام بلکستون و جان فینیس. نقد عقلانی مطلق گرایی در فصل 4 با شرح عیوب ادامه می یابد از عقلانیت عملی کانت، و در فصل 5 که بررسی می کند فایده گرایی و سایر فلسفه های اخلاقی معاصر. این منجر به روایت خود من از اخلاق به عنوان عمل اجتماعی و رابطه آن با اخلاق از نظر درک و تجربه. فصل ششم از دیدگاه من درباره عقلانیت در برابر معاصر دفاع می کند گزینه های کارکردگرا و عامل محور. فصل 7 تعریف می کند اصطلاحاتی که ارتباطات و اجتماع در آن بوده است توضیح می دهد، رابطه اخلاق با عقلانیت را توضیح می دهد و ساختار استدلال عملی را توصیف می کند
  • تعداد رکورد ها : 689