جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 70
آدورنو، هگل و خاستگاه های فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Brian Wayne Fuller
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ادعای اصلی پایان نامه من این است که کار تئودور آدورنو چارچوب ارزشمندی برای ارزیابی مجدد میراث فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک ارائه می دهد. نوشته‌های انتقادی فلسفی، جامعه‌شناختی و فرهنگی آدورنو در تعامل مداوم او با فلسفه ایده‌آلیسم آلمانی، و به‌ویژه با هگل، شامل بازاندیشی انتقادی درباره رابطه بین سوژه و ابژه، و بین فرد و جامعه است. من دو دلیل اصلی را برای اثبات ادعای خود بیان می کنم. اول این که کار آدورنو باید در چارچوب فلسفه کانت و هگل درک شود. به ویژه، نشان می‌دهم که نقد هگل از فلسفه کانتی، درک خود آدورنو از کار فلسفه و نظریه اجتماعی انتقادی را ساختار می‌دهد. در بخش اول پایان نامه، محتوای معرفت شناسی کانتی و نقد هگل را مرور می کنم (فصل 2). سپس نشان می‌دهم که رویه فلسفی انتقادی آدورنو مبتنی بر خوانش او از کانت و هگل است (فصل 3). دومین بحث اصلی من این است که تلاش آدورنو برای بیان نقدی بر نظریه اجتماعی کلاسیک به دلیل تعهدات فلسفی او با مشکل مواجه شده است. از طریق کنار هم قرار دادن نقد مارکس از فلسفه عملی هگل با نقد خود آدورنو از هگل (فصل 4)، نشان می دهم که تعهد آدورنو به منفی بودن دیالکتیک مستلزم برداشتی از نظریه اجتماعی است که به اندازه کافی به پیامدهای دگرگونی ماتریالیستی آن توجه نکرده است. کار آدورنو بر تقلیل هگل تکیه دارد که همچنان مشکل ساز و ناشناخته باقی مانده است. در مرحله بعد، من از خوانش تعهدات فلسفی خود دورکیم، از دریچه ایده آلیسم آلمانی، استفاده می کنم تا نشان دهم که نقد درونی آدورنو از دورکیم، آپوریایی را بازتولید می کند که به دنبال نجات آن است (فصل 5). در پایان پایان نامه (فصل 6)، من بحثی درباره موضوعات و مشکلات رایج تفسیر انتقادی-فلسفی آدورنو از نظریه اجتماعی کلاسیک به کار می برم تا بازنگری و تجدید میراث هگلی آن را پیشنهاد کنم.
آزادی و طبیعت در مک داول و آدورنو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Tom Whyman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : جان مک داول مدعی است که جهت گیری «انسانی» (در مقابل «حیوانی») نسبت به جهان با «ارتباط عمیق» بین عقل و آزادی مشخص می شود. در این تز، من استدلال می‌کنم که مک‌داول نمی‌تواند از این تصادف استفاده کند، زیرا برداشت افلاطونی او از عقلانیت، پیشاپیش به بازتاب آزاد کمک می‌کند. این هم برای «تجربه‌گرایی حداقلی» که مک‌داول قصد دارد در کار بزرگ خود، «ذهن و جهان» تضمین کند، و هم برای «طبیعت‌گرایی طبیعت ثانویه» ظاهراً لیبرال و ضد علم که آن را در آنجا همراهی می‌کند، مشکل‌ساز است. در نهایت، من استدلال می کنم که مشکلاتی که اندیشه مک داول در معرض آن است را می توان با استناد به فلسفه طبیعت (و به طور خاص، ایده «تاریخ طبیعی») که در اندیشه تئودور آدورنو، نظریه پرداز انتقادی مکتب فرانکفورت یافت می شود، حل کرد. . من استدلال می‌کنم که آدورنو می‌تواند ارتباط مناسب بین عقل و آزادی، و بنابراین آنچه که خود مک‌داول به‌عنوان جهت‌گیری کاملاً انسانی نسبت به جهان توصیف می‌کند، برقرار کند. بنابراین، مک داولین های متقاعد باید انگیزه داشته باشند، حداقل از این نظر «آدورنیایی شوند». اندیشه مک داول و تعدادی از معاصرانش (برندوم، پیپین) اغلب به عنوان نوعی «هگلی شدن» فلسفه تحلیلی در نظر گرفته می شود. استدلال‌های من نیاز به «نظریه‌پردازی انتقادی» آن را نشان می‌دهد.
وجود بدون چارچوب: تخصیص اخلاقی و الهیاتی از نقد هایدگر از مدرنیته [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Zoha Atkins
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز استدلال می کند که اندیشه هایدگر بینش های اساسی را در مورد چالش های ساختاری ارائه می دهد که مدرنیته برای یک فرد اخلاقی و مذهبی ایجاد می کند. من استدلال می‌کنم که این دشواری‌ها به یک برداشت ابزارگرایانه از حقیقت، انکار یا سرکوب تناهی به‌عنوان شرط معنادار بودن، و یک انسان‌شناسی فلسفی که هم بیش از حد ذهن‌گرا و هم بیش از حد عین‌گرا است، منتهی می‌شود. با این حال، در حالی که هایدگر در تشخیص خوب بود، او تمایلی به ارائه نسخه‌های انحرافی و مبهم برای این مشکلات نداشت. تز من در پی پاسخگویی به این خلأ با قرار دادن مشاهدات انتقادی هایدگر در خدمت بیان یک اخلاق دینی مثبت است. برای این منظور، به دنبال یافتن موقعیت‌ها و اعمال انسانی است که حقیقت را در نوری غیرابزاری آشکار می‌کند، و پایان‌پذیری را به‌عنوان شرط مثبت معناداری نشان می‌دهد و جوهره را آشکار می‌کند، و همچنین از منظر هستی‌شناختی دوباره تعریف می‌کند. انسان در اصطلاح غیر سوبژکتیوستی و غیر عینی گرا. من استدلال می‌کنم که اینها شامل گوش دادن و سپاسگزاری می‌شود - تمایلات و اعمالی که من ادعا می‌کنم باید ستون فقرات هر اخلاق دینی را تشکیل دهند، و در عین حال ادعا می‌کنم که نباید محدود به کسانی باشد که به خدای شخصی و خداباور اعتقاد دارند. پایان نامه من به چهار طریق به حوزه های الهیات مدرن و مطالعات هایدگر کمک می کند. نخست، نشان می دهد که منتقدان هایدگر (مانند لویناس و آدورنو) در مخالفت هستی شناسی با اخلاق اشتباه می کنند. دوم، نشان می دهد که منتقدان هایدگر (مانند ماریون و یوناس) اشتباه می کنند که هستی شناسی را در مقابل الهیات قرار می دهند. ثالثاً، نشان می دهد که دوگانگی خود هایدگر در مورد ربط اخلاقی و الهیاتی اندیشه او امکان ایجاد یک موضع عمیقاً اخلاقی و الهیاتی را فراهم می کند. و چهارم، تفسیری منحصر به فرد و پس از هایدگری از قدردانی ارائه می دهد، تفسیری که در آن به عنوان ساختاری از دازاین درک می شود که هم «همیشه» و هم «هنوز» عمل نمی کند.
الهیات و فلسفه قاره ای معاصر: مرکزیت یک دیالکتیک منفی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Colby Dickinson (کلبی دیکنسون)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Rowman & Littlefield International,
چکیده :
ترجمه ماشینی: هدف این کتاب این است که فلسفه مدرن قاره‌ای، به‌ویژه حوزه‌های فرعی پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک، ساختارشکنی، نظریه انتقادی و تبارشناسی را با حوزه الهیات معاصر وارد گفتگو کند. کولبی دیکنسون روشی را نشان می دهد که در آن دیالکتیک منفی یا نفی نفی ممکن است به ما کمک کند تا مرزهای نازک (یا وجود ندارد) بین فلسفه و الهیات قاره ای را درک کنیم، زیرا متفکران برجسته هر دو حوزه با ورود خود به عصر جدید دست و پنجه نرم می کنند. با رو به زوال جایگاه «مقدس» در حوزه عمومی، ما باید بیش از هر زمان دیگری به چگونگی بازگشت فلسفه قاره‌ای به ریشه‌های کلامی مشخص توجه کنیم. دیکنسون از طریق نقشه‌برداری تبارشناسی فیلسوفان قاره‌ای قرن بیستم، ریشه‌های همیشه حاضر یهودی-مسیحی تفکر فلسفی مدرن غرب را برجسته می‌کند. مقوله های متضاد مانند ماندگاری/استعلایی، تناهی/بی نهایت، جهانی/جزئی، موضوع/ابژه در مرکز آثار متفکرانی چون آگامبن، ماریون، واتیمو، لویناس، لاتور، کاپوتو و آدورنو قرار دارند. این کتاب استدلال می‌کند که استفاده از یک دیالکتیک منفی به ما امکان می‌دهد از تثبیت ظاهری با دوگانگی‌های موجود در آن حوزه‌ها فراتر برویم و شروع به اجرای مجدد فلسفه و الهیات کنیم.
مشکل کنار آمدن با گذشته: الهیات خاطره پس از هولوکاست
نویسنده:
Jeremy D. Fackenthal
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه با بررسی نقدهای فلسفی تئودور آدورنو و اریک وگلین به بررسی مشکل کنار آمدن با گذشته در آلمان پس از جنگ جهانی دوم در پی هولوکاست می پردازد. سپس این نقدها را به بحث جاری فلسفه و الهیات پس از هولوکاست تعمیم می دهد، در حالی که فلسفه نظری آلفرد نورث وایتهد را به عنوان ابزاری مفید و مناسب برای ادامه تأمل متافیزیکی و درک تأثیر گذشته بر حال و آینده در پست معرفی می کند. -گفتمان هولوکاست این پایان نامه در کنار آدورنو و ووگلین نشان می دهد که در نهایت کنار آمدن با گذشته بسیار خطرناک تر از مفید است. در عوض، تمرکز باید بر یادآوری و تأمل انتقادی درباره گذشته زیانبار هولوکاست باقی بماند تا از فراموشی یا محو شدن گذشته جلوگیری شود. فلسفه وایتهد ابزاری متافیزیکی برای در نظر گرفتن اینکه چگونه گذشته با ما در حال و آینده باقی می ماند فراهم می کند. از این دستور به خاطر سپردن، الهیات خاطره بیرون می آید، که به شدت از نوشته والتر بنیامین درباره مسیحیت ضعیف و الهیات معکوس نشأت می گیرد. تمرکز نهایی پایان نامه توسعه یک الهیات مسیحی یادآوری است که مسیحیان را ملزم می کند که در مورد الهیات در پرتو هولوکاست تجدید نظر کنند.
جستار در مقام روش ازمنظر لوکاچ و آدورنو
نویسنده:
مسعود علیا ، نسترن صارمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نوشتار حاضر با تمرکز بر آرای گئورگ لوکاچ و تئودور آدورنو دربارۀ جستار می‌کوشد نسبت شیوۀ فلسفه‌ورزی در نظریۀ انتقادی با این ژانر را روشن کند. ابتدا با مروری تاریخی بر چگونگی ظهور ژانر در فلسفۀ مدرن، نشان داده می‌شود که فلسفه با شیوۀ بیان خود پیوندی ناگسستنی دارد؛ بنابراین، زبان، سبک و فرم، نه عناصری صرفاً ذوقی که واجد دلالت‌های روش‌شناختی و معرفت‌شناختی هستند. جستار با ظهور فردیت مدرن و تبدیل‌شدن نفس به موضوع تأمل ظهور کرد و در قرن بیستم با رشد خودآگاهی انتقادی و فراروی از نفس، به مقام روش ارتقا یافت. واکاوی متن درباب ماهیت و صورت جستار نشان می‌دهد جستار وسیلۀ بیانی متناسب تجربۀ زیسته و فرمی اساساً آیرونیک است. برای لوکاچ، آیرونی همان نسبتی را با جستار دارد که شک با علم. آدورنو در جستار در مقام فرم نشان می‌دهد جستارْ تمهیدی فرمی و روش‌شناختی برای تحقق تز دیالیتیک منفی است. آدورنو با نقد قوانین چهارگانۀ روش دکارتی، ضدروش‌بودن جستار را صورت‌بندی می‌کند. بی‌روشی روشمند جستار آن را به میدان نیرویی تبدیل می‌کند که مفاهیم در آن در شبکه‌ای پویا و باز، گرد هم می‌آیند. جستار به‌این‌طریق، علیه نظام‌های فلسفی تمامیت‌ساز و این‌همانی عمل می‌کند؛ بنابراین، در آرای هر دو فیلسوف، جستار در مقام روش و درراستای جهت‌گیری پروژۀ کلی‌تر فلسفی آنها به کار رفته است و با مجموع‌ساختن وجه معرفت‌شناسی و زیبایی‌شناختی، از تقابل دوتایی مدرن که علم و هنر را از یکدیگر متمایز می‌سازد،‌ فراروی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 121 تا 136
الهیات و نقد ایدئولوژی [پایان‌نامه انگلیسی]
نویسنده:
سیلاس ام. مورگان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: در فلسفه جدید، مفهوم ایدئولوژی مشکلی برای رابطه الهیات با سیاست بوده است. بویژه در کاربرد مارکسیستی، «ایدئولوژی» به تأثیر خاصی اشاره دارد که الهیات در جامعه مدرن می گذارد تا واقعیت مادی را که زندگی و فعالیت عملی انسان را شکل می دهد، پنهان یا پنهان کند. این یکی از دلایل متعددی است که الهیات، حتی در شکل سیاسی خود، «ایدئولوژی» را به عنوان موضوعی ذاتی در شکل انتقادی آن در نظر نگرفته است. عدم توجه نظری به ایدئولوژی در خود الهیات به کمبود نقد درونی به ویژه در الهیات سیاسی منجر شده است. با این حال، الاهیات و ایدئولوژی با هم در حوزه ای ظاهر می شوند که کمترین انتظار آن را داریم: نظریه انتقادی رادیکال. نظریه انتقادی مکرراً به نقد الهیات و ایدئولوژی پرداخته است تا از پتانسیل رهایی بخش الهیات برای پرداختن به مسائل سیاسی عمده در میان آگاهی حاد ما از بحران اجتماعی و بن بست سیاسی استفاده کند. پایان نامه من گفتگوکنندگان کلیدی الهیاتی و فلسفی (مانند اسلاوی ژیژک، یوهان باپتیست متز، پل تیلیش، مارسلا آلتهاوس-رید، تئودور آدورنو، و غیره) را تجزیه و تحلیل می کند که نشان دهنده مسیرهای اصلی در این دو گفتمان - الهیات سیاسی مدرن و فلسفه سیاسی معاصر - هستند. ترویج نقش نقد درونی در الهیات سیاسی. این مهم است زیرا کارکرد نقد ایدئولوژی (و نقد به طور کلی) در الهیات سیاسی مسیحی را روشن می کند. همچنین نشان می‌دهد که چگونه نظریه‌های ایدئولوژی معاصر رابطه الهیات با سیاست را واسطه می‌کنند، موضوعی که با توجه به «روی‌کردن به دین» اخیر در سیاست و فرهنگ معاصر اهمیت فزاینده‌ای دارد؟ آیا الهیات سیاسی پس از نظریه انتقادی همچنان می تواند هنجارهایی را برای برقراری نظم اجتماعی عادلانه، برابری طلبانه و همبسته ارائه کند؟ این پایان نامه یک الهیات انتقادی را ترسیم می کند که نقد را به عنوان یک مفهوم الهیات درونی در الهیات سیاسی بازیابی می کند. این امر الهیات را به دور از ارائه هنجارها و به سمت اجرای نقد بازتعریف می کند، اما این کار را بدون کاهش ماهیت کاملاً سیاسی آن انجام می دهد.
آدورنو و الهیات [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Christopher Craig Brittain (کریستوفر کریگ بریتانیا)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Bloomsbury Publishing,
چکیده :
ترجمه ماشینی: تئودور ویزنگروند آدورنو (1903-1969)، جامعه شناس و فیلسوف آلمانی یکی از رهبران فکری مکتب فرانکفورت پس از جنگ بود. این کتاب نوشته‌های آدورنو در زمینه الهیات و دین را به شیوه‌ای روشن و در دسترس ارائه و تحلیل می‌کند. این برنامه برای دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در سطح بالاتر هدف قرار می گیرد و هیچ گونه آشنایی با آدورنو را پیش فرض نخواهد داشت. این کتاب شامل مقدمه ای کلی بر اندیشه آدورنو است و رابطه او با آثار والتر بنیامین و الهیات یهودی، مواجهه او با پوزیتیویسم علمی (کارل پوپر) و انتقاد او از «صنعت فرهنگ» و ایدئولوژی را بررسی می کند. همه این موضوعات با توجه به نحوه درگیر شدن آنها با بحث های معاصر در الهیات بررسی می شود. این کار با گفتگوی کار آدورنو با دغدغه‌ها و نویسندگان اصلی انجام می‌شود. این جلد با برجسته کردن یک جنبه اغلب نادیده گرفته شده از نوشته آدورنو - فلسفه موسیقی او - و اینکه چگونه این درک زیبایی‌شناختی از امر متعالی به تأمل الهیات معاصر کمک می‌کند، به پایان می‌رسد.
از نظریه انتقادی تا الهیات سیاسی ارتباطی: همبستگی جهانی (مطالعات دانشگاه آمریکایی) [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
by Rudolf J. Siebert (Author): رودولف جی سیبرت
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
Peter Lang Inc., International Academic Publishers,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در حال حاضر در جامعه مدنی اروپا و آمریکا الگوی جدیدی از انجام نه تنها فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی، بلکه دین شناسی و الهیات نیز در حال ظهور است: کنش ارتباطی. یک الهیات سیاسی ارتباطی جدید، از جمله دین شناسی انتقادی، در حال ظهور است. موضوع اصلی آن مسئله تئودیسه است. پژوهش حاضر در چارچوب دین شناسی انتقادی و الهیات سیاسی ارتباطی به صورت روایی و گفتمانی به این موضوع می پردازد. در جستجوی راه‌حلی برای مسئله تئودیسه، ما با کمک نظریه‌پردازان انتقادی از M. Horkheimer و W. Benjamin و Th. دبلیو آدورنو تا جی. هابرماس و از الهیات سیاسی از جی بی. این مطالعه از روش دیالکتیکی پیروی می کند: نفی معین - تصدیق از طریق نفی نفی.
نظریه انتقادی دین، مکتب فرانکفورت: از پراگماتیک جهانی تا الهیات سیاسی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
by Rudolf J. Siebert (Author): رودولف جی سیبرت
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
Mouton De Gruyter,
چکیده :
ترجمه ماشینی: از نویسنده: «هدف این پژوهش بررسی و ارزیابی انتقادی نظریه پراکسیس ارتباطی جی. هابرماس به عنوان پیشرفته‌ترین مرحله در بسط نظریه انتقادی موضوع، جامعه، تاریخ و دین است که آغاز و برای اولین بار تبیین و ترویج شده است. توسط M. Horkheimer، Th. W. Adorno، W. Benjamin، H. Marcuse، E. Fromm، A. Sohn-Rethel و دیگران در موسسه تحقیقات اجتماعی در دانشگاه فرانکفورت آلمان، به اصطلاح مکتب فرانکفورت."
  • تعداد رکورد ها : 70