يكى از اركان عقيده به اسلام، مسأله عصمت انبيا (ع) است. اين بحث، همواره در طول تاريخ محل بحث و گفت و گو بوده است؛ قله هاى رفيع انسانيت و اسوه هاى بشريت، هميشه م
... مورد عيب جويى واقع شده اند؛ كسانى كه توان صعود به اين قله بلند را ندارند، سعى در به زير كشيدن كواكب نورانى آسمان خلقت داشته اند. در اهميت اين بحث، همين كافى است كه بدانيم بدون اثباتِ عصمت انبيا (ع)، در سلسله عقايد دينى گسستى پيدا مى شود كه قابل پيوند نيست. اگر پيامبران را دست خوش لغزش، خطا و عصيان بدانيم، ديگر نه به كتب آسمانى اعتمادى هست و نه به رشته اتصال بين خالق و مخلوق، و نه گفتار و كردار آنان مى تواند مايه هدايت شود. احتمال خطا و گناه هر چند ضعيف باشد ويرانگر است، چه رسد به تحقق آن و علم بدان. در چنين صورتى هدف آفرينش متحقق نخواهد شد و بشريت ره به جايى نخواهد برد و ظلمت جهل و گناه و فساد عالم را فرا خواهد گرفت. بنابراين، ما براى اثبات حقانيت اديان توحيدى و تعاليم پيامبران و كتب آسمانى، نياز به واسطه هايى مطمئن داريم كه در معرض عصيان و خطا نباشند تا به اين وسيله، رشته اتصال بين معبود و عابد محقق شود و از اين جاست كه ضرورت و اهميت بحث عصمت در ميان عقايد دينى رخ مى نمايد. اين نوشته نگاهى كوتاه به مسأله مهم «عصمت نبى» است.
بیشتر