چکیدهبا یک نظرکلی و فراگیر بر تاریخ تفکر بشری میتوان به این مهم دست یافت که بشر از ابتدای پیدایش، بر اساس فطرت جستجوگر خود همواره در پی کشف منشأ هستی در تلاش
... و تکاپو بوده است و در هیچ برهه از تاریخ، بحث از وجود خدا، از زندگی بشر، بکلی محو نشده است.آثار فلاسفه والهیدانان مشحون از برهانهای در اثبات وجود خدا است ولی در عین حال همان متفکران و اندیشمندان در عباراتی دیگر وجود خدا را برهان ناپذیر میدانند و گفته خود را اینگونه توجیهکردهاند که خداوند متعال در هستی خود نیازمند به علت نیست و به تعبیرآنها مالاسبب است. مالاسبب نیز یا باید بیّن باشد و یا اینکه قیاس برهانی در رساندن شخص به یقین در این باره کارایی ندارد.تلاش نگارنده در این پژوهش متمرکز به این مسئله است که آیا میتوان از یک سو، ملتزم به دو قاعده مالاسبب و ذوات الاسباب شد و از سوی دیگر، از طریق برهانهای غیر لمّی به وجود خدا یقین پیدا کرد؟ در پاسخ به این سوال باید بر وجود برهانهایخاصیکه نه از نوع لمّی (سیر از علت به معلول) ونه از نوع دلیل(سیر از معلول به علت) است اذعان کرد. نام این برهانها به تعبیر عموم منطقدانان از جمله ابن سینا (ره)، انّی مطلق و به تعبیر ملاصدرا (ره)، دلیل استکه در وضعیت خاصی در مبحث اثبات وجود خدا مفید یقین میباشد. از این رو مقصود فلاسفه از نفی برهان بر وجود خدا، برهان؛ از نوعلمّی است چرا کهوجود خدا علّّت ندارد تا برهان لمّی برآن اقامه شود. به این ترتیب بین دو مبحث طرح قاعده ذوات الاسباب و مالاسبب در منطق و وجود برهانهای از نوع انّی مطلق در اثبات وجود خدا هیچ منافاتی وجود ندارد و تمام برهانها وجود خدا از نوع انّی مطلق است که نوعی از آن از نظر منطقی معتبر و یقین آور است.واژگان کلیدی: برهان، برهان لمّی، برهان انّی، برهان انّی مطلق، برهان وجودی، برهان امکان و وجوب، برهان صدیقین، قاعده ذوات الاسباب، قاعده مالاسبب
بیشتر