داستان آفرینش در کتاب مقدس (پیدایش 1-3)، از متون قابل تأمل و مورد توجه الاهیدانان فمینیست است. در این متن، موضوعاتی چون آفرینش حوا به عنوان اولین زن، آفرینش او
... و برای کمک به آدم (مرد)، گناه و نقش حوا در وقوع این گناه، هبوط و... طرح شده که همه این موارد مورد توجه عموم مفسران و به ویژه مفسران فمینیست قرار گرفته است. در بررسی تفاسیر فمینیستی از کتاب مقدس، با تنوع و تفاوتهای جدی تفسیرهای فمینیستی مواجه هستیم. دلیل تنوع تفسیرها احتمالاً تفاوت در الف) مبانی تفسیری و ب) جهان-بینی جنسیتی متفاوت مفسران بوده است. این تفاسیر متفاوت ذیل پنج جریان تفسیری دستهبندی شده که عبارتاند از: تفاسیر لیبرال، تفاسیر انجیلی، تفاسیر مخالف کتاب مقدس، تفاسیر تعالی و تفاسیر پستمدرن. جریان لیبرال (مانند سارا گریمکی و فیلیس تریبل) و انجیلی (مانند گیلبرت بایلزیکین) میخواهند در کنار اعتقاد به مبانی فمینیسم، مسیحی باقی بمانند. این دو جریان در داستان آفرینش، به دنبال اثبات برابری در آفرینش و هویت، میان زن و مرد بودهاند. هر دو جریان، جنسیت را ساخته جامعه و فرهنگ مردسالار می-دانند. تفاوت جریان لیبرال با انجیلی این است که جریان لیبرال، در مقایسه با جریان انجیلی تعهد کمتری به وحیانی بودن کتاب مقدس دارد و به متن با سوءظن نگریسته و آن را با عدم اعتماد تفسیر میکند. نویسندگان فمینیستی که در دسته مخالف کتاب مقدس قرار میگیرند (مانند مری دیلی)، امیدی به ارائه تفسیر مبتنی بر تجارب زنان ندارند و به دلیل ساختار و متن مردسالارانه کتاب مقدس، ارائه هر تفسیری را موجب استحکام مردسالاری میدانند. مفسران تعالی (مانند الیزابت گلد دویس ) در امتداد مفسران مخالف کتاب مقدس با تاکید بر تفاوت ذاتی زن و مرد، با نمادسازی و بازخوانی اسطورهها و معرفی ایزدبانوان به عنوان آفریننده جهان، ادبیات برتر بودن زنان بر مردان را شکل داده و الاهیات مخصوص به زنان را ارائه میکنند. در جریان پست مدرن مفسرانی چون میکه بل معتقدند معنای ثابتی در متن وجود ندارد، بلکه متن در تعامل با خواننده تکثر خوانش را پدید میآورد.
بیشتر