پرسش از رویکرد فلسفی و معرفتی جریان های ایدئولوژیک و تبیین موضع آنها درباره عقل و ارزشِ معرفت شناختی آن، از دغدغه های موجود و در خور تأمل پژوهشگران در قلمرو فل
... لسفه دین است. اهمیت معرفت شناختی این مسئله درباره جنبش های دینی عمدتاَ به دلیل مفروضاتی، مانند نسبت و جایگاه عناصرِ فاخرِ «نقل» و «عقل»، مسئله «کاشفیت» و «صدق و کذب» در هندسه معرفتی و کار ویژه های آنها در قلمرو معرفتی است. این موضوع اخیراً از آن رو بیشتر دارای اهمیت تلقی می شود که دین افزون بر مبانی و منابع معرفتیِ متمایز از علوم اجتماعیِ حاکم، مبدأ تحولاتی واقع شده است که پیدایش جنبشی جهانی و نیرومند به سود حاکمیت دین و نهضت های دینی را نوید می دهد.در این میان، روند پرشتاب شکل گیری موج جدیدی از جریان های سلفی گری در جهان اسلام، نگارنده را به بازکاوی مبانی نظری و افکار پایه ای گروه ها و جریان هایی در حوزه اسلامی رهنمون گردید که از آغاز ظهور، دین داری پیراسته از خردورزی را وجهه همت خود قرار داده اند. در این مقاله از رهگذر مروری بر مبانی سلفی گری نشان داده می شود که چگونه پاره ای از دعاوی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی، مبانی ارائه رویکرد خاصی در اسلام گرایی واقعه شده و در نتیجه، به بهانه پاک دینی و اصالت ظاهر نقلف ارزش معرفت شناختی عقل برهانی تخطئه می شود.
بیشتر