جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9
جوهر و تطور آن در حکمت سینوی
نویسنده:
جعفر شانظری , مهدی گنجور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مسائل و مباحث مهم فلسفی که قدمتی بیش از دو هزار سال دارد و از آغاز پیدایش حکمت در یونان باستان مطرح بوده است، مسأله جوهر است. برخی اصل بحث در مقوله جوهر را فکری ارسطویی دانسته ­اند و ریشه این انتساب را در رویکرد ارسطو به وجود و نسبت آن با جوهر و ماهیت اشیا می­ دانند. زیرا بر مبنای تفکر ارسطویی، شناخت وجود چیزی جز شناخت ماهیت و جوهر اشیا نیست، لذا در نظر معلم اول، واژه موجود و جوهر مترادف است. اما سرنوشت جوهر در حکمت سینوی به برکت تمایز وجود و ماهیت دگرگون شده و یکباره راه خود را از وجود جدا کرده است. ابن سینا برخلاف ارسطو، مقسم جوهر و عرض را ماهیت اشیا دانسته و مقولات ارسطویی را بر ماهیت اشیای موجود تطبیق داده است. نوشتار حاضر با توجه به جایگاه و اهمیت بحث جوهر در تفکر ابن سینا و سیر تحول تاریخی آن در فلسفه، با رویکردی مسأله محور، به بررسی ابعاد و زوایای مختلف این مقوله در حکمت سینوی می ­پردازد. بدین ترتیب، با توجه به عدم اتفاق بر تعریف واحد و با عنایت به سیر تنوع معنایی جوهر در حکمت سینوی بدیهی است کاوش از چیستی و تطوّر معرفتی جوهر، بیان مقسم جوهر و اعراض، چگونگی حصر تقسیمات جوهر، و موضع خاص ابن سینا در باب جوهریت واجب تعالی، مهم­ترین مسائلی است که در این نوشتار مورد پژوهش قرار می­ گیرد.
صفحات :
از صفحه 159 تا 185
تحلیل صدرایی از رابطه علیت و حذف ماهیات
نویسنده:
عبدالعلی شکر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی,
چکیده :
با اثبات اصالت وجود و اعتباریت ماهیت توسط ملاصدرا، وجود محور بحث‌ها قرار گرفت؛ اما رسوبات مباحث ماهوی همچنان در میان این مباحث به چشم می‌خورد. ملاصدرا بر مبنای اصالت وجود و نیز تحلیل رابطه علّی و معلولی، تقسیمی دو ضلعی از وجود ارائه کرد و بر اساس آن وجود را به رابط و مستقل تقسیم نمود. وجود معلول یا رابط، عین ربط و تعلق به علت خود به شمار می‌رود و در واقع یک حقیقت حرفی و ربطی است و هیچ گونه استقلالی از خود ندارد. این تحلیل، پیامدهایی در مباحث فلسفی خواهد داشت؛ از جمله اینکه وضعیت ماهیت به کلی دگرگون می‌شود؛ زیرا تمام وجودات ممکن که ماهیت از آن‌ها انتزاع می‌شود، مصداق وجود رابط خواهند بود و استقلالی نخواهند داشت. در این صورت دیگر نمی‌توانند در جواب چیستی اشیا بیایند؛ زیرا تا چیزی استقلال وجودی یا مفهومی نداشته باشد، شایستگی ندارد تا در جواب ماهو بیاید. این به معنای حذف ماهیات و اندراج آن‌ها در حوزه مفاهیم است. ماهیت به معنای «ما یقال فی جواب ما هو» مستلزم استقلال در مفهومیت است، در حالی که حقیقت ربطیِ ممکنات این استقلال را از آن‌ها سلب می‌کند. در نتیجه آنچه درباره ماهیات گفته می‌شود، به مفاهیم استناد می‌یابد. ماهیت به معنای «ما به الشیء هو هو» نیز به کار می‌رود که بر مبنای اصالت وجود، تنها شامل وجود می‌شود و از حیطۀ ماهیت خارج است.
صفحات :
از صفحه 47 تا 62
حقیقت وجود و ظهورات آن در حکمت متعالیه
نویسنده:
عسکرى سلیمانى امیرى
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه از «موجود» بحث مى کند؛ موجود معمولا به وجود و ماهیت تحلیل مى شود. فیلسوفان، با تأمل در وجود و ماهیت، اصالت را به وجود داده اند. عدّه اى از آنها وجودها را متباین دانسته اند؛ ولى حکماى متعالى به تشکیک در وجود روى آورده، و تباین در وجودها را نفى کرده اند. از سوى دیگر، اهل معرفت وجود را واحد شخصى دانسته اند. ملاصدرا، با تامل ژرف تر، کثرت وجود را به مظاهر حقیقت وجود برگردانده و حقیقت وجود را که همان وجود خداست، مانند اهل معرفت، یک واحد شخصى دانسته است. از این رو، کثرت تشکیکى را به وجودهاى معلولى برگردانده که مظاهر آن حقیقت اند و بین حقیقت وجود و مظاهر او تشکیک نیست، مگر به اعتبار. ادعاى اهل معرفت که حقیقت وجود واحد شخصى است و مابقى مظاهر اویند، از سه راه قابل اثبات است: اول از راه بى نهایت بودن واجب الوجود؛ دوم از راه عین الربط بودن ماسواى واجب به او؛ و سوم از راه تعریف تشکیک و خاصیت واجب بالذات. بنابراین، فلسفه ملاصدرا که از اصالت وجود آغاز شده و به وحدت شخصى وجود رسیده، وجودات متکثّر را مظاهر آن واحد شخصى دانسته است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 74
بررسی دلایل وجودشناختی الاهیات سلبی
نویسنده:
مرتضی حسینی شاهرودی، فاطمه استثنایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
الاهیات سلبی، در بعد معرفتی بر شناخت ناپذیری؛ و در بعد زبانی، بر بیان ناپذیری خدای متعال تاکید دارد. در بعد معرفتی، به دلایلی چون عدم توانایی احاطه بر خدای متعال، تعالی و فوق عقل بودن او، نقص معرفت معلول نسبت به علت و محدودیت قوای ادراکی انسان؛ و در بعد زبانی، به مفهوم ناپذیر بودن و صورت نداشتن امر متعالی و ... استناد می شود. منتقدان اشکالاتی چون تعطیل، ناکافی بودن معرفت سلبی، تعارض در گفتار و ... را بر این دیدگاه وارد کرده اند. در واقع، بیشتر طرفداران الاهیات سلبی، در عین تاکید بر نقص معرفت بشری، قائل به تعطیل نیستند و معرفت به خدای متعال را دارای مراتب می دانند. در الاهیات سلبی، سخن گفتن از او، به دلایلی چون سخن گفتن به واسطه اضطرار درونی، یا به قصد تعلیم دیگران است؛ و یا سخن ها و عبارات ایجابی ناظر است به تجلیات خدای متعال و آنچه پس از او هستند؛ هر کس به اندازه فهم خود و به همان میزان که آثار و ظهورات خدای متعال را یافته است، از او سخن می گوید.
صفحات :
از صفحه 27 تا 54
وجود و ماهیت در نظام فلسفی ارسطو و فارابی
نویسنده:
طاهره کمالی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) ,
چکیده :
ارسطو در بررسی مفهوم«وجود»پرسش از«هستی»را به پرسش از«جوهر»(اوسیا) ارجاع می‌دهد و«جوهر»را عبارت از چیستی و ماهیت می‌داند.هرچند در حوزه مباحث‌ منطقی«هستی»و«چیستی»را منفک و متمایز از یکدیگر مطرح می‌کند اما این تمایز را به‌ حوزه مباحث متافیزیکی گسترش نمی‌دهد. اما در نظام فلسفه مشائی اسلامی،تبیین و تفکیک«وجود»از«ماهیت»بدون تردید یکی‌ از بنیادی‌ترین آرا و عقاید فلسفی محسوب می‌شود.در تاریخ فلسفه اسلامی نظریه تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت را به ابن سینا نسبت می‌دهند،اما فارابی نخستین‌بار تقسیم دو بخشی«وجود»و«ماهیت»را به نحو قطعی و صریح مطرح نموده است و زمینه را برای‌ ابن سینا و حکمت سینوی فراهم نموده است.وی علاوه بر تمایز منطقی بین«هستی» و«چیستی»اشیا قائل به تمایز متافیزیکی بین آنها شده و این تمایز متافیزیکی را مبنای‌ نظام مابعد الطبیعی خویش قرارداده است.از نظر فارابی وجود عرض لازم ماهیت است. این مقاله مفهوم«هستی»و«چیستی»اشیا و رابطه بین آنها را به عنوان یکی از مباحث‌ بنیادی«هستی‌شناسی»فلسفه مشاء در اندیشه فلسفی دو حکیم بزرگ مشائی ارسطو و فارابی تطبیق و بررسی می‌نماید.
صفحات :
از صفحه 5 تا 24
بررسی و نقد دیدگاه فخر رازی و ملاصدرا در خصوص ماهیت خدا
نویسنده:
فاطمه دژبانی مقدم
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی,
چکیده :
شناخت واجب الوجود، جزو مسائل اساسی در الهیات باالمعنی الاخص است، به طوری که در زمره مهم ترین اهداف فلسفه است و سعادت بزرگ فلسفه به شمار آمده است. این مطلب تحت عنوان «الحق ماهیته انیته» بیان می کند که حق تعالی، واجب الوجود، انیت محض و محقق محض است (انیت یعنی وجود و تحقق). یعنی ذات او حتی در ذهن هم قابل تحلیل به تحقیق موجودِ وجود نیست بلکه او تحقق وجود محض است. درباره این مسئله دو دیدگاه عمده وجود دارد: دیدگاه اول، فخر رازی که معتقد است واجب الوجود ماهیت دارد و عروض وجودش بر ماهیت او، عروض خارجی است؛ دیدگاه دوم، پاسخ ملاصدرا که معتقد است واجب الوجود ماهیت بالمعنی الاخص ندارد. طرف داران هر کدام از این دو دیدگاه، به دلایلی تمسک جسته اند با این حال دلایل فخر رازی برای اثبات ماهیت داری واجب الوجود و نیز غالب دلایل فلاسفه برای اثبات ماهیت نداشتن واجب الوجود تمام نیست؛ از این رو لازم است دو تفسیر ماهیت بالمعنی الاخص تفصیل داده شوند؛ به این صورت که ماهیت باالمعنی الاخص با تفسیر حد وجود، برای واجب الوجود ثابت نیست، لکن با تفسیر حکایت وجود، برای واجب الوجود ثابت است. آن چه در این نوشتار می آید تبیین و تحلیل این مسئله از دیدگاه فخر رازی و نیز دیدگاه ملاصدرا و فلاسفه، همراه بررسی دلایل هر کدام است.
صفحات :
از صفحه 59 تا 73
ابن میمون و تاثیر براسپینوزا در مساله صفات خدا
نویسنده:
زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
نگارنده مقاله حاضر می خواهد نشان دهد، ابن میمون فیلسوف نامدار یهودی قـرون وسـطی بـر اسـپینوزا، دیگر فیلسوف یهودی تبار عهد رنسانس، تأثیر گذار بوده و این تأثیر در هر دو شکل ایجابی و سلبی، صورت بسته است. تأثیر ابن میمون که فرد تربیت یافته سنت اسلامی است به یک معنا تـأثیر حکمـای اسـلامی نیـز تلقی می شود. نگارنده برای اثبات ادعای خود، بعد از معرفی اجمالی دو فیلسوف، تنها به ذکـر چنـدین مـسأله اتفـاقی و اختلافی بسنده نموده است تا توانسته باشد به هدف خود نزدیک شده باشد. مسائلی که مورد اتفاق هر دو فیلسوف بوده عبارتند از : 1 - اعتقاد به خدای واحد، که هر دو فیلـسوف تحـت تـأثیر اندیـشه هـای دینـی و تربیـت یهـودی بـه آن رسیده اند. 2 - اعتقاد به عینیت وجود و ماهیت در خدا، که ابتدا ابن میمون تحت تأثیر حکمای اسلامی به آن رسیده و بعد این اندیشه را به اسپینوزا منتقل نموده است. مسائل اختلافی مورد اشاره در این مقاله عبارتند از: 1 - وجود صفات ذاتی برای خدا که ابن میمون اساساً، اصل اتصاف به صفات ذاتـی را بـه دلایلـی کـه در مقاله آمده است، باور نداشته، در حالیکه اسپینوزا به وجود صفات لایتناهی در خدا معتقد بوده است. 2- اعتقاد به صفت «بْعد» برای خدا، که اسپینوزا آنرا به منظور توجیه ربط عالم به خدا مطـرح سـاخته، امـا ابن میمون به دلیل تأثر از فرهنگ دینی خود و همچنین تحت تأثیر اندیشه هـای کلامـی – فلـسفی حکمـای مسلمان از قبول چنین نسبتی سرباز زده است. 3- قول به حدوث عالم که از باورهای جدی ابن میمون بوده اما اسپینوزا، اساساً، نظام خاصی را برای ایـن منظور طراحی نموده است که به نظام «حالات» معروف است. در نظام حالات، عالم، ظهـور دومـین صـفات حق در حالات است که تبیین خاص خود را دارد.4 - عدم پذیرش نسبت «عقل» و «اراده» به خدا از سوی اسپینوزا، که سـنتی بـر خـلاف عمـوم فیلـسوفان قرون وسطی و از جمله ابن میمون است. توجیه وی بر این امر این است که «عقل» و «اراده» از حالات فکـر هستند، بنابراین نمیتوانند صفات خدا باشند. سوای از اصل اتصاف، که محل اختلاف دو فیلسوف است، هر دو حکیم منعی در انتساب بعضی ویژگی هـا و احکام به خدا نمی بینند. گر چه در این مورد هم اختلاف دو فیلسوف در بعضی مواضع روشن است.
صفحات :
از صفحه 44 تا 57
نظریه فوق تجرد عقلانی نفس در حکمت سینوی
نویسنده:
عین‌الله خادمی، سیدعلی رضی‌زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فوق تجرد عقلانی نفس، در واقع تجرد از ماهیت است، و نیز گسترش ظرفیت وجودی نفس و نداشتن حدّ یقف در مراحل قوس صعود و قرب الی الله. نفس انسان علاوه بر مرتبه تجرد، حائز مقام لایقفی و فوق تجرد است؛ مرتبه‌ای که انسان عاری از ماهیت بوده و هویت و انانیت از وی، چنان باز ستانده می‌شود که بی اسم و رسم شده و مقام معلومی ندارد که بتوان بدان اشاره کرد. نخستین بار فلوطین و بعد سهروردی و همچنین صدرالمتالهین، از آن سخن گفته‌اند. اما بررسی نقش ارسطو در فوق تجرد شیخ الرئیس، موهم آن است که وی ظاهرا نه از فوق تجرد نفس و نه تجرد آن از ماهیت، سخنی به میان نیاورده است. شیخ الرییس در رساله نفس به محدود بودن قوای نفس در غایتی مشخص (در مرتبه عقل) و نیز محدودیت عقل نظری (در مرتبه عقل مستفاد) باور دارد. نیز در اعتقاد شیخ، جوهریت نفس ـ بر مبنای تأثیرپذیری وی از ارسطو ـ سبب گرفتار شدن نفس انسانی در شوب ماهیت (جنس و فصل، حد و ترکّب داشتن) و نهایتا موجب تقید آن تحت مقوله است؛ در حالی که این عقیده با فوق مقوله بودن نفس در این مرتبه ناسازگار است. این نوشتار مدعی است که گرچه نمی‌توان ادله قطعی و یقینی برای اعتقاد شیخ به نظریه فوق تجرد عقلانی ارائه داد، اما شاید بتوان شواهد و قرائن محدودی به نفی نظریه فوق تجرد نفس، در آثار شیخ یافت.
صفحات :
از صفحه 163 تا 187
ماهیت و وجود از نگاه شیخ اشراق
نویسنده:
محمد ذبیحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
هدف اصلی پژوهش پیش رو بررسی وجود و ماهیت در فلسفه سهروردی است. به یقین در بین مسایل فلسفی، کمتر مسأله‌ای می‌توان یافت که اهمیت آن به اندازه شناخت ماهیت و وجود باشد. در این میان چنان‌که رایج شده است نگاه شیخ اشراق درباره ماهیت و وجود با ابن‌سینا و ملاصدرا متفاوت شمرده شده است و مجادلاتی پردامنه را برانگیخته است. اگر در نگاه صدرا، وجود اساس تمام معارف به شمار آمده است، در نگره شیخ اشراق، وجود امری اعتباری بوده، معانی سه‌گانه آن مفاهیمی اعتباری و ناشی از انتزاع عقلی‌اند. شایان توجه است که با توسعه مسایل جدید کلامی و فلسفی، نه تنها از اعتبار و اهمیت این دو مفهوم اساسی کاسته نشده است، بلکه همسان با فلسفه کلاسیک در فلسفه مدرن، وجود و ماهیت جزو بنیادی‌ترین مفاهیم اساسی به شمار می‌آیند، به گونه‌ای که حل و فهم بسیاری از مسایل فلسفی در گرو شناخت دقیق این دو واژه اساسی است. از این رو پژوهش حاضر کوشیده است با بیان خاستگاه مباحث وجود و ماهیت، معانی و کاربردهای هریک از این دو و ارائه نمونه‌هایی از عبارات شیخ اشراق، در سه محور کلی به این سؤال اساسی پاسخ دهد که آیا ماهیتی که شیخ اشراق آن را مجعول و حقیقت نوری می‌داند همان ماهیتی است که ملاصدرا درباره آن می‌گوید «ما شمت رایحة الوجود» یا این‌که نوعی خلط بین مصداق و مفهوم صورت گرفته است و نزاع‌ها بیش از آن‌که محتوایی باشد، جدال‌هایی گفتاری است.
صفحات :
از صفحه 24 تا 46
  • تعداد رکورد ها : 9