جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 14
ذات‌گرایی افلاطون: تفسیر مجدد نظریه مُثُل [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Vasilis Politis (واسیلیس پولیتیس)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در این کتاب، واسیلیس پولیتیس استدلال می‌کند که صورت‌های افلاطون جوهر هستند، نه صرفاً چیزهایی که دارای جوهر هستند. پولیتیس نشان می دهد که درک نظریه افلاطون از صُوَر به عنوان یک نظریه جوهر، چالشی جدی برای فیلسوفان معاصر است که ذات گرایی را چیزی بیش از یک آیتم اختیاری در فهرست فلسفی می دانند. او پیشنهاد می‌کند که این رویکرد همچنین انتقادی تند از کسانی است که ذات‌گرایی ارسطویی را تنها موضع معقول می‌دانند: پولیتیس نشان می‌دهد که ذات‌گرایی افلاطون نظریه‌ای کاملاً استدلال‌شده، دقیق، و منسجم و رقیبی قابل قبول برای نظریه ارسطو است. این کتاب برای دانشجویان و دانش پژوهان علاقه مند به تلاقی بین فلسفه و تاریخ فلسفه جذاب خواهد بود.
«مُثُل» در نگاه شیخ اشراق و تطبیق اجمالی آن با اندیشه افلاطون
نویسنده:
مرتضی رضایی، یداللّه یزدان‏پناه
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‌سره,
چکیده :
طرح «نظریه مُثُل» و حضور تأثیرگذار آن در مباحث گوناگون فلسفی، مستند به افلاطون است و به دلیل آنکه دایره هستی را گسترده‏ تر ترسیم می‌کند و از وجود موجوداتی با صفاتی ویژه سخن می‌گوید، در دوره‏ های گوناگون فلسفی و تاریخی موضوع گفت‏ و گو بوده است. یکی از طرف‏داران این نظریه شیخ اشراق، شهاب‏ الدین سهروردی است که جایگاهی تعیین‏ کننده به مُثل در نظام هستی‏ شناختی خود می‌دهد و می‌کوشد از سویی با ارائه ادلّه‏ ای متقن وجود این عالم را اثبات کند و از سوی دیگر، با تبیین روشن نسبت این عالم با مراتب وجودی مافوق و مادون آن، چهره‏ ای معقول‏ تر و پذیرفتنی‏ تر در قیاس با تبیین افلاطون به آن ببخشد. مقاله حاضر کاوشی است در چیستی مُثل از نگاه افلاطون و شیخ اشراق؛ ادلّه ‏ای که شیخ اشراق برای اثبات عالم مُثل ارائه کرده است، و نیز جایگاهی که مُثل در نظام هستی‏ شناختی این دو متفکر دارد. از آنجا که مقصود اصلی نگارنده، بررسی نگاه سهروردی به مُثل بوده است، دیدگاه افلاطون نیز به اجمال کانون توجه قرار گرفته است تا اشتراکات و تفاوت‏ها بهتر خود را نمایان کند.
صفحات :
از صفحه 131 تا 165
بررسی لوازم نفس‌شناختی نظريه مثل؛ مناقشه در دفاع ملاصدرا از مثل
نویسنده:
علی شيروانی, فاطمه رازيی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفي‌يي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شده‌اند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبوده‌ا ند و كليت نظريه را پذيرفته‌اند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري ايشان به تأويل و تحويل برده شده است. ملاصدرا معتقد است كه با استمداد از مباني فلسفي خويش تبييني از نظرية مثل ارائه داده، كه كاملاً منطبق بر غرض افلاطون است. پرسش اينكه، در حاليكه نظرية مثل از جهات بسياري از جمله حوزة علم النفس، با مبادي فلسفي ملاصدرا ناسازگار است، آيا اين تلا‌ش فلسفي او موفق بوده است؟ پژوهش حاضر ميكوشد اين پرسش را با توجه به لوازم نفس‌شناختي‌يي كه از اين نظريه برخاسته مورد مداقه و تحليل قرار دهد.در اين مقاله، پس از بررسي جامع ابعاد و لوازم نفس‌شناختي نظرية مثل و نيز بيان ديدگاه ملاصدرا دربارة‌ اين نظريه و دفاع وي از آن، بهمراه بيان كليتي از علم‌النفس صدرايي، ناسازگاريهاي مبادي نفس‌شناختي حكمت‌متعاليه با لوازم نظرية مثل افلاطوني بتصوير كشيده ميشود و دفاع سرسختانه صدرالمتألهين از اين نظريه زير سؤال ميرود. فرجام آنكه: باور به قدم نفس و نظرية تذكاري معرفت و توقف نفس‌شناسي افلاطون بر تجرد عقلاني متمايز از بدن مادي، در برابر انديشة ملاصدرا مبني بر جسمانية الحدوث بودن نفس و عقيده به تأسيسي بودن معرفت و نيز وجود رابطي نفس، از اهم نقاط افتراق نظام فكري اين دو فيلسوف شمرده شده و در نتيجه هرگونه كوشش براي جمع ميان اين دو ديدگاه را بيثمر ميسازد.
صفحات :
از صفحه 57 تا 72
پروکلوس و مسأله خوریسموس
نویسنده:
امیرحسین ساکت
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
انفصال ایده‌ها و اشیاء از یکدیگر که از آن با عنوان خوریسموس یاد می‌شود باعث بروز مشکلاتی در وجودشناسی و شناخت‌شناسی افلاطون شده است. در صورت قطع ارتباط ایده‌ها و افراد، در وجود‌شناسی با این مشکل مواجه می‌شویم که چگونه ممکن است ایده‌ها علت افرادی باشند که با آنها ارتباطی ندارند. در شناخت‌شناسی باید به این مسأله پاسخ دهیم که اگر ایده‌ها با افراد ارتباطی نداشته باشند چگونه می‌توان از طریق اشیاء به شناخت ایده‌ها دست یافت. افلاطون و فیلسوفان بعدی هریک به نحوی می‌کوشند تا به مسأله خوریسموس پاسخ دهند. پروکلوس در پاسخ به این مسأله از دو اصل «حد وسط» و «وجود متقابل چیزها در یکدیگر» استفاده کرده است که اگرچه سابقه آنها به فیلسوفان قبلی و حتی به آثار افلاطون باز می‌گردد اما نخستین بار پروکلوس آنها را بسط داد و به طور گسترده به کار برد. بر طبق اصل اول واسطه‌هایی میان ایده و افراد وجود دارند که فیض ایده را به افراد می‌رسانند و همچنین امکان شناخت ایده را از طریق افراد فراهم می‌سازند. بر طبق اصل دوم صورتی از ایده در افراد تجسم می‌یابد و در عین حال افراد نیز به نحوی بالقوه در ایده متعالی وجود دارند.
صفحات :
از صفحه 51 تا 68
نقش معرفتی عقل فعال و تأثیر آن بر مُثل نزد ابن سینا
نویسنده:
احمد عابدی، معصومه شمشیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه قم,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در تقابل با جایگاه معرفت شناسی مُثل، به طرح نظریه عقل فعال پرداخت. مشاییان بعد از ارسطو برداشتهای متعددی از عقل فعال نموده اند. ابن سینا عقل فعال را موجودی مجرد و مستقل از نفس معرفی نمود که در سلسله عقول در مرتبه آخر قرار دارد و صور عینی و علمی را به عالم ماده و نفوس افاضه می کند. عقل فعال صور ادراکی را به نفوس مستعد افاضه می کند، یعنی نفوسی که بواسطه طی مراتب تجرید حسی و خیالی و عقلی آماده پذیرش افاضه عقل فعال باشند. اما بعضی مبانی فکری ابن سینا مثل رابطه طولی میان مراتب ادراک، عرض انگاشتن علم، انکار اتحاد عاقل و معقول و نفی حرکت جوهری با این رویکرد معرفتی تقابل دارند و ناقض تجریدند، لذا معرفت چیزی جز افاضه عقل فعال نیست. لازمه این سخن، پذیرش وجود معقولات به نحو مستقل نزد عقل فعال و به تعبیری پذیرش مثل در بعد معرفتی است که محل انکار ابن سینا است. بنابراین عقل فعال ارسطو که در تقابل با مُثل شکل گرفته بود، در ادامه مسیر فلسفه دوباره به دامن نظریه مثل باز می گردد.
صفحات :
از صفحه 115 تا 128
وحدت مقسمی ماهیت سِعی به تبع اصالت وجود
نویسنده:
محمدکاظم فرقانی، ابراهیم خانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در مورد نحوه تقسیم بندی اعتبارات مختلف ماهیت و همچنین نحوۀ تحقق این اعتبارات، مباحثی تفصیلی در فلسفه مطرح شده است، ولی بر اساس نظر غالب، کلی طبیعی به عنوان مقسم و سایر اعتبارات آن به عنوان اقسام قلمداد می‌شود. در مورد نحوۀ تحقق آن­ها نیز گرچه بر سر وجود افراد جسمانی برای یک ماهیت جوهری توافق وجود دارد، اما بر سر وجود فردی عقلی که از آن تعبیر به مثال عقلی و افلاطونی می‌شود اختلاف نظر وجود دارد، لیکن به نظر می‌رسد همان­ گونه که عارفان در یک تفاوت بنیادین در تقسیمات وجود، وجود لابشرط مقسمی را به عنوان حقیقت وجود معرفی می‌نمایند و تمامی اقسام وجود را مظاهر آن قلمداد می‌کنند؛ در مورد ماهیت نیز بتوان چنین مسیر تحولی را پیمود. به این صورت که با پیگیری لوازم وجود فرد عقلی ماهیت جوهری نشان داد که سایر اعتبارات ماهیت در قبال این حقیقت عقلی به منزلۀ فروع و ظهورات آن می‌باشند و لذا سبب تعدد حقیقی افراد ماهیت نمی‌شوند.
صفحات :
از صفحه 95 تا 108
محاورة فيدون أو في خلود النفس
نویسنده:
افلاطون؛ مترجم: عزت قرني
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره: دار قباء,
چکیده :
كتاب حاضر شرحی مختصر بر محاوره زیبای افلاطون با عنوان فایدون است. افلاطون، در فایدون می کوشد جاودانگی نفس را اثبات کند. او در این دیالوگ جمعا چهار استدلال بر جاودانگی نفس می آورد که - به استثنای استدلال مبتنی بر ادواری بودن طبیعت- جملگی مبتنی و متکی بر نظریه مثل هستند. فایدون تأویلِ افلاطون از زندگی و فلسفه و مرگ سقراط بر اساس آموزه های فرجام شناختی اورفیوسی و فیثاغورثی است. او در خلال این تأویل، بدبینیِ معرفت شناختیِ خویش و راه برون رفت از آن را بازمی گوید. او سقراط را نمونه آرمانیِ فیلسوفی می شناسد که با پی بردن به جهل خویش و موانع کسب معرفت در این جهان، روح خود را از دلبستگی های مادی پاک و وارسته و آماده پر گشودن از زندان جسم ساخته است، تا بتواند در ساحتِ برینِ نامادی به معرفت نائل آید. به اعتقاد افلاطون مرگ‌ اندیشی از دغدغه‌ های اصلی فیلسوف است و افلاطون با تصویر سقراط به عنوان فیلسوفی که در دم مرگ شاداب‌ تر و شادمان‌ تر از همیشه است، علت این شادابی و شادمانی را اعتقاد به حیات پس از مرگ می‌ داند. حیاتی که برای نیکان به مراتب خوشایند‌تر از حیات دنیوی است. و بدین سان مسأله این است که آیا فیلسوفی چون سقراط فقط به یک خیال (یعنی خیال زندگی پس از مرگ) دل خوش داشته است یا نه حقیقتاً چنین حیاتی وجود دارد. اینجاست که مسأله جاودانگی نفس به طور جدی رخ می‌ نماید. به علاوه دو تصور مختلف افلاطون از نفس به عنوان نفس بسیط و نفس سه جزئی مورد بحث قرار گرفته و ضمن یافتن توجیهی برای جمع میان این دو تصور نشان داده شده است که آنچه در فایدون موضوع بحث است، همان تصور نفس بسیط است. دیدگاه افلاطون درباره ساحات وجودی آدمی را می‌ توان نوعی ثنویت‌ گرایی افراطی خواند. به اعتقاد او میان نفس و بدن نهایت فاصله برقرار است، به‌ گونه‌‌ ای که نفس موجودی متعلق به عالم بالا بوده و پیش از بدن موجود است و فقط چند صباحی در این بدن مقام کرده است؛ پس از ترک بدن نیز همچنان به حیات خود، خواه در عالم دیگر و خواه در قالب ابدان دیگر، ادامه می‌ دهد. مبسوط‌ ترین بحث افلاطون درباره مسأله نفس و بدن و به طور خاص ثنویت‌ گرایی، در محاوره زیبای فایدون آمده است. به نظر می‌ رسد که برای فهم براهین افلاطون که عمدتاً‌ با هدف اثبات بقاء یا جاودانگی نفس اقامه شده‌ اند، طرح ملاحظاتی مقدماتی درباره این محاوره ضرورت داشته باشد. فایدون به لحاظ ساختار ادبی و بنابر معرفی نویسنده‌ اش، توصیفی از واپسین لحظات زندگی سقراط در زندان است؛ لحظاتی که سقراط آماده می‌ شود تا برای همیشه جهان ما را بدرود گوید و مأموران زندان مشغول آماده نمودن زهری هستند که سقراط به عنوان آخرین جرعه جام این جهانی باید سر بکشد. بر خلاف اغلب محاورات افلاطون، این محاوره به صورت گزارش غیر مستقیم ارائه می‌ شود. توصیف واپسین لحظات زندگی سقراط را، در این محاوره از زبان فایدون، شاگرد سقراط، می‌ شنویم که مدت‌ ها پس از درگذشت سقراط، آن واقعه را در شهر فیلوس در پلوپونز برای اخکراتس روایت می‌ کند. افلاطون با هنرمندی تمام فضای محاوره را به گونه‌ ای سامان می‌ دهد که با مقام و موقعیت موضوع کاملاً تناسب دارد. طبیعی به نظر می‌ آید که اگر با فیلسوفی که مرگ را به انتظار نشسته است، گفتگویی فلسفی صورت بگیرد، این گفتگو درباره مرگ و وضع و حال آدمی پس از مرگ باشد. افلاطون در محاورات سیاسی و اجتماعی‌ اش، مانند گرگیاس شمشیر انتقام را از نیام برمی‌ کشد و کینه به حق یا ناحق خویش را متوجه بسیاری از اجزاء و عوامل جامعه آتنی و شخصیت‌ های صاحب نام آن، اعم از سخنوران، سوفسطائیان و اصحاب سیاست می‌ کند. ولی در فایدون از آن کینه و انتقام خبری نیست. در اینجا گویی او دیگر به دنیا و اصلاح آن نمی‌ اندیشد و همه فکر و ذکر او زندگی پس از مرگ است. به یک لحاظ می‌ توان گفت مسأله اصلی فایدون مرگ آگاهی یا مرگ‌ اندیشی فیلسوفانه است. شادابی سقراط در دم مرگ، حاضران را به‌ شگفتی وا می‌ دارد و آنها علّت آن شادمانی و سرخوشی را جویا می‌ شوند. سقراط در بیان سبب این شادابی، به تشبیه قو روی می‌ آورد. قوها از آنجا که پرستش‌ گر آپولون، خدای پیشگو هستند، قدرت پیشگویی دارند. و بنابراین این مرغان «چون نیکی‌ های جهان دیگر را پیش‌ بینی می‌ کنند، در واپسین روز عمر شادمان‌ تر از روزهای دیگر می‌ گردند و زیباتر از اوقات دیگر می‌ خوانند» لیکن مردم که از این زیبایی‌ ها بی‌ خبرند، چنین می‌ پندارند که این آواز خوش به دلیل ترس از مرگ است. و طبعاً سقراط هم که از پرستندگان و خادمان همین خداست، از این جهت کمتر از قو نیست.
تاريخ الفلسفة الغربية - الکتاب الاول: الفلسفة القديمية (به فارسی: تاریخ فلسفه غرب)
نویسنده:
برتراند راسل؛ مترجم: زکی نجیب محمود؛ ناظر: احمد امين
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره: الهیئة المصریة العامة للکتاب,
چکیده :
کتاب «تاريخ الفلسفة الغربية» در دو جلد نوشته برتراند رسل مي باشد. جلد اول این کتاب درباره فلسفۀ قدیم است که در سه فصل نگاشته شده است: 1. فلاسفه پیش از سقراط، شامل: فصل اول ظهور تمدن یونانی، فصل دوم مکتب ملطی، فصل سوم فیثاغورس، فصل چهارم هراکلیتوس، فصل پنجم پارمنیدس، فصل ششم امپدوکلس، فصل هفتم آتن و فرهنگ، فصل هشتم انکساگوراس، فصل نهم اتمیستها، فصل دهم پروتاگوراس. 2. سقراط، افلاطون، ارسطو شامل: فصل یازدهم سقراط، فصل دوازدهم تأثیر اسپارت، فصل سیزدهم منابع عقاید افلاطون، فصل چهاردهم مدینۀ فاضلۀ افلاطون، فصل پانزدهم نظریۀ مُثُل، فصل شانزدهم نظریۀ افلاطون دربارۀ بقای روح، فصل هفدهم جهانشناسی افلاطون، فصل هجدهم معرفت و ادراک در فلسفه افلاطون، فصل نوزدهم مابعدالطبیعۀ ارسطو، فصل بیستم اخلاق ارسطو، فصل بیست و یکم فلسفۀ سیاسی ارسطو، فصل بیست و دوم منطق ارسطو، فصل بیست و سوم فلسفۀ طبیعت ارسطو، فصل بیست و چهارم ریاضیات و نجوم قدیم یونان. 3. فلسفۀ باستانی پس از ارسطو شامل: فصل بیست و پنجم جهان یونانی، فصل بیست و ششم کلبیان و شکاکان، فصل بیست و هفتم اپیکوریان، فصل بیست و هشتم فلسفه رواقیان، فصل بیست و نهم امپراتوری روم و رابطۀ آن با فرهنگ، فصل سی ام فلوطین.
ابعاد ابتکاری نظریه مثل در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تبیین مبتکرانه ملاصدرا از نظریه مثل دارای اهمیت خاصی است. زیرا او تلاش دارد تا با استفاده از اصالت و تشکیک حقیقت وجود تبیین جدیدی از چیستی، جایگاه و کارکردهای مثل ارائه دهد که متفاوت از گذشتگان و حتی افلاطون باشد. او ضمن پذیرش اصل وجود مثل، از رویکردهای مختلف وجود شناختی، معرفت شناختی، عرفانی و دینی به اثبات آنها و ویژگی هایشان در نظام کل هستی می پردازد. از جنبه وجود شناختی، نشان داده می شود که امر ثابتی مورد نیاز است تا وحدت، ثبات و غایت حرکت جوهری موجودات مادی را تضمین نماید. از جهت معرفت شناختی، ملاصدرا استدلال می کند که در ادراک عقلانی، نفس انسان نمونه های عالی و مجرد اشیاء جسمانی را مشاهده می کند که همان مثل افلاطونی هستند. در رویکرد عرفانی مثل افلاطونی شبیه اعیان ثابته و صفات الهی درنظر گرفته می شوند و نهایتا اینکه در رویکرد کلامی او به آیاتی از قرآن استناد می کند که آنها اصل موجودات این جهانی را در عالمی مجرد می دانند. در همه این تعابیر ملاصدرا، رابطه وجودی، چون علیت و معرفت شناختی چون تقلید و بهره مندی اشیاء جسمانی از مثل را مد نظر دارد و با استفاده از مراتب تشکیکی عوالم، شکاف بین عالم جسمانی و عقلانی مثل را از بین می برد. همچنین تلاش ملاصدرا برای تبیین دقیق تر مثل افلاطونی منجر به درنظر گرفتن عالم مثال می گردد که واسطه بین عالم محسوس و معقول است. در این مقاله تلاش می شود تا جنبه های ابتکاری تبیین ملاصدرا از نظریه مثل بررسی شده و میزان موفقیت این امر نشان داده شود.
متافیزیک ارسطو و ابن سینا در تقابل با دیدگاه مثُل
نویسنده:
محمد علی تیوای
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
بنا بر متافیزیک افلاطون، اعتقاد بر این است که برای هر یک از انواع موجود در عالم ماده، فردی نوری مجرد عقلانی مستقل قائم به ذات در عالم مجردات موجود است که مدبر انواع مادی خود می باشد. در واقع، افلاطون با ارائه ی این دیدگاه، به دنبال آن بود که بتواند باور به عنصر بقا و پایداری و به تبع آن، شناخت یقینی نسبت به اشیا را موجه نماید. دیدگاه مثل در تقابل با متافیزیک ارسطو و ابن سینا، غیرمبرهن و غیرمنطقی شناخته شده است. نگارنده در صدد آن است که ضمن ترسیم ساختار کلی دیدگاه مثل و بیان براهین ارائه شده در نفی و اثبات این دیدگاه، با ارزیابی تقابل دو نظام متافیزیکی (متافیزیک ارسطو - ابن سینا و متافیزیک افلاطونی) نشان دهد که تا چه اندازه متافیزیک افلاطون در تقابل با متافیزیک ارسطو و ابن سینا، قادر به اثبات عالمی مافوق جهان محسوس می باشد. در پایان مقاله نیز اشاره ای کوتاه به یک فرضیه داریم که می تواند با روی کردی میان رشته ای در ایجاد سازگاری و تمرکز میان فلسفه و دیگر علوم، نقش شایان توجه ای داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 79 تا 106
  • تعداد رکورد ها : 14