جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
ربط حادث به قدیم از دیدگاه ابن سینا و سهروردی، با تکیه بر آثار تمثیلی سهروردی
نویسنده:
اسفندیار غلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام آفرینش ازدیدگاه فلسفه ی مشاء،برمبنای عقول ده گانه است وآنها معتقدند که این عقول واسطهآفرینش سایر موجودات جهان هستند.سپس آنها به اصل سنخیت یافتن میان علت ومعلول تاکیدمیکنند.ومیگویندکه ازموجودبسیط تنها یک معلول صادر میشود. که منظورازآن عقل اول است وسپس باوجودجهاتی که درعقل اول است عقل دوم وفلک اول به وجود می آیندوبه همین ترتیب سایرعقول وسایرافلاک به وجودمی آیند تانوبت به عقل دهم وفلک نهم می رسدکه ازعقل دهم که نام دیگرآن عقل فعال است عقل وفلکی دیگرصادر نمیشودبلکه صوراجسام عناصرازعقل فعال به وجود می آیند ودر تحقق هیولای مشترک عناصرسه عامل عقل فعال،اجرام آسمانی(افلاک)وصور عناصر دخالت دارند.وپس ازپیدایش عناصرچهارگانه، سایرموجودات عالم کون وفساداز جمله انسان به وجود می آیند. ابن سینا وجودنفس رادرانسان اثبات کرده وحدوث آن را جسمانی می داند.لیکن نظام آفرینش ازدیدگاه سهروردی برمبنای انوارطولیه وعرضیه واشراقات ومشاهدات میان آن ها صورت می پذیرد.واین امربراساس تباین میان موجودات وسنخیت بین علت ومعلول است.سپس سهروردی پیدایش کثرت درعالم رابه واسطه ی نوردوم (صادراول) می داند.وهمین طور بروجود ارباب انواع ومثل عقلانی ونوری تاکیدکرده است ووجوداین انواررادلیل وجودانواع کثیرموجودات مادی می داند ومی گویداین رب النوع ها به مدیریت وهدایت انواع خود میپردازند.سهروردی براساس قاعده ی امکان اشرف ترتیب وجودی موجودات راتبیین می کند که بعدازخلقت موجودات عالی وعالم انوار، نوبت به پیدایش عالم ماده وعناصرمادیمی رسد که ازعناصرچهارگانه ی آب وآتش وهواوخاک، سایر موجودات ازجمله انسان ازاین عناصربه وجود می آیند. اودرآخربه چگونگی حدوث نفوس بشری پرداخته وآنهارا جسمانی الحدوث دانسته است.
نقد و بررسی معادشناسی سهروردی در پرتو حکمت متعالیه
نویسنده:
منیره سیدمظهری
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شیخ شهاب‌الدین سهروردی در تبیین خود از مسئله معاد به این باور می‌رسد که نفوس سعادتمندان و کمال‌یافتگان بعد از مرگ منجذب عالم انوار قدسی ‌شده و از اشتغالات برزخی برکنار می‌ماند. اما متوسطان اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر می‌شوند و متذکر می‌شود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیه وعده‌های پیامبران بدین‌گونه تحقق می‌یابد. اما در مورد نفوس اهل شقاوت اظهاراتی دارد که مظنون به تمایل به تناسخ است. صدرالمتألهین شیرازی از رویکرد سهروردی به مسئله معاد، خصوصا آنجا که صورت‌های غیر‌جسمانی را، که باعث نقوشی در خیال هستند، منشأ آثار ملائم و غیر‌ملائم شمرده است، انتقاده کرده و تبیین وی را متضمن مخالفت با ظواهر متون دینی دانسته است.
صفحات :
از صفحه 121 تا 137
ارتباط عقل و دین در فارابی
نویسنده:
مهری چنگی آشتیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نقش عقل و کارکرد آن در مدعیات دینی بسیار حائز اهمیت است. رویکرد عقل‌گرایی در جهان اسلام بسیار متفاوت است. مشرب‌های مختلف فلسفی و کلامی و نزاع‌های نظری در جهان همه ناشی از نقش عقل و فرایند عقلانیت‌اند. کندی، فارابی، بوعلی‌ سینا، سهروردی، و ملاصدرا از بزرگ‌ترین فلاسفه مشرق‌زمین‌اند که رویکردهای مختلفی در ارتباط عقل و دین دارند. یکی از فیلسوفان مشهوری که در این زمینه درخشید فارابی است. فارابی در زمانی نظریات خود را عرضه کرد که دنیای اسلام درگیر نزاع‌ها و مجادلات عقیدتی، فرقه‌ای، کلامی، اختلافات سیاسی، و آشوب‌های اجتماعی، به‌خصوص جنگ بر سر قدرت و به‌دست‌گرفتن قدرت، بود. جهان اسلام در آن موقع به‌علت فقدان اصالت‌های دینی پریشان مانده بود و نیازمند این بود که برای رفع چالش‌های موجود توجیهاتی علمی بیابد. در آن موقع بازار فلسفه یونانی گرم بود و دخالت‌ دادن و التقاط اصول آن در تفکرات دینی می‌توانست راهی برای دفع ابهامات و دودلی‌ها و بن‌بست‌ها باشد. لذا، می‌بینیم فارابی با استفاده از فلسفه یونانی و از طریق استدلال عقلی سعی دارد تا فهم بهتری از دین عرضه کند. او قوانین و اصول کلی اسلامی را، که متکی به وحی‌اند، متضمن سعادت در هر دو جهان می‌دانست و برای عقل انسان این توان را قائل بود که می‌تواند این قوانین و اصول کلی را بفهمد و تبیین عقلانی کند. به نظر او عقل ماهیتی جهان‌شمول دارد و قبول براهین آن، خصیصه مشترک و لایتغیر همه انسان‌هاست. فارابی بر آن است که آموزه‌ها و تعلیمات دینی و فلسفی یکی است. هر دو از منشأ وحی و مفیض عقل فعال‌اند و به کمال و سعادت منتهی می‌شوند. لذا، فارابی بین تدین و تعقل تعارضی نمی‌بیند و برای عقل جایگاه ویژه‌ای قائل است. بگذریم از مواردی که افراط در برخی نظریاتش مشهود است، از‌جمله این‌که او فیلسوف را از نبی بالاتر می‌داند. او معتقد است فیلسوف با خواص سخن می‌گوید؛ روش او عقل است، ولی نبی از طریق تصرف در قوه متخیله و با خطابه مردم را اقناع و مجاب می‌کند.
صفحات :
از صفحه 17 تا 34
وجود نفس و سیر و غایت استکمال آن با تأکید بر آثار رمزی سهروردی
نویسنده:
قاسم پورحسن,ملیحه آقایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نفس در نگاه سهروردی نوری از انوار اسفهبدیه است که در شرق هستی ریشه داشته، لیکن به بدن مادی تعلق گرفته و به تدبیر و تصرف در او مشغول شده است، از عالم قدسی به ظلمت کدۀ ناسوت هبوط کرده و در آن اسیر گشته است. پس از معرفت خویشتن، جایگاه حقیقی خویش را می یابد و در پی رسیدن به آن به جستجو می پردازد. راه بازگشت به سرای حقیقی، موانع پیش رو و مراحلی را که نفس می بایست طی نماید با راهنمایی پیرِ راه، موضوع غالب رساله های رمزی شیخ اشراق است که به زبان رمزی نگاشته شده است. وی کسب معرفت نسبت به خویشتن خویش، قوای نفسانی و جهان ظلمت را به عنوان مقدمة حرکت لازم و ضروری شمرده و راه رهایی از بند قوا و بندهای جسمانی را کسب معرفت کسبی و بحثی همراه با ترک تعلقات دنیوی می داند. در سیر استکمالی، نفس قابلیت آن را داراست که نه تنها از خود و مقام حقیقی خویش فراتر رفته، بلکه خود عقلی از عقول مفارق شود که صفیر او خفتگان را بیدار کرده و نفوس و ماده از او منفعل گردند. نظریة نفس در سهروردی با رویکرد هستی شناسانۀ نوری او در پیوند است. بدون فهم دقیق آرای نظام نوری او نمی توان به درستی مسألة نفس و سیر کمالی آن و نیز چگونگی کسب معرفت را دریافت.
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردان در مساله علم
نویسنده:
قاسم پورحسن درزی، مریم سلگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی علم را به حضور امری مجرد برای امری مجرد تعریف می کند، امر مجرد اول در علم حضوری همان وجود معلوم است و در علم حصولی صورت یا ماهیت معلوم است و امر مجرد دوم همان نفس عالم است. برای اثبات مجرد بودن دو امر مذکور ادله ای از طرف جناب علامه و دیگر فلاسفه معاصر اسلامی بیان شده است که به نظر می رسد اولین قدم در هستی شناسی علم بیان همین ادله تجرد نفس و صور ادراکی است. از دیگر اصولی که می تواند ما را در هستی شناسی علم یاری کند، عوالم وجود و انطباق آن ها بر هم، اتحاد علم و عالم و معلوم و بازگشت علم حصولی به حضوری است که در این نوشتار به تفصیل به آن ها خواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 53 تا 83
معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا و آقا علی مدرس زنوزی
نویسنده:
محسن مهدی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معاد جسمانی که طبق نصوص دینی، از اصول مسلّم اسلام است، همواره مورد اهتمام متکلمان و فلاسفه بوده است؛ اما صدرالمتألهین اولین کسی بود که با پایه‌گذاری حکمت متعالیه توانست بر معاد جسمانی، برهان عقلی اقامه کند. وی معتقد است، نفس به‌واسطه مرتبه خیالی خود که مجرد و باقی است، در قیامت بدون مشارکت ماده و فقط از جهات فاعلی، بدنی عینی متناسب با ملکات خود خلق می‌کند که جنس آن از ماده اخروی غیرقابل‌فساد است و هر کس آن را ببیند، می‌گوید همان است که در دنیا بود.یکی از مخالفان معاد ملاصدرا، آقاعلی‌ مدرس است که خود حکیمی صدرایی می‌باشد. او عقیده دارد که نفس در بدن و اجزایش، ودایعی به‌جای می‌گذارد؛ بنابراین پس از مرگ، اجزا به سمت تشکیل بدن کاملی حرکت می‌کنند و این بدن، در آخرت دوباره به نفس ملحق می‌شود؛ بنابراین وی معاد جسمانی را به معنای تعلق دوباره بدن دنیوی به نفس می‌داند.از مقایسه این دو دیدگاه می‌توان نتیجه گرفت که نظریه ملاصدرا به لحاظ مبانی فلسفی از انسجام و سازگاری درونی بیشتری برخوردار است.
پیامدهای تربیتی نظریه حرکت جوهری
نویسنده:
طاهره آسیادار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یافته‏ها حاکی است که نظریه‏ی حرکت جوهری، از جمله ابتکارات اندیشه‏ی ملاصدرا است که برخلاف آراء ارسطو و ابن‏سینا که تغییر را تنها درچهار مقوله‏ی کم، کیف، أین(مکان) و وضع(موقعیت) ممکن می‏دانستند، بر تغییر در جوهر نیز اصرار می‏ورزد و به اثبات آن می‏پردازد. از مهم‏ترین مباحث مندرج در این پژوهش این است که بر اساس حرکت جوهری، نظام طبیعت، یکپارچه حرکت است و با شوق ذاتی به سمت غایت حرکت خویش، در تلاش و تکاپوست. انسان نیز به عنوان جزئی مهم در این نظام، در حرکتی به سمت کمال و غایت خویش ره می‏سپارد و موطن حرکت جوهری انسان، نفس اوست. نفس، از این منظر مورد توجه اکید ملاصدرا قرارگرفته است. تحقیق حاضر به این مسئله پرداخته است که با بررسی ویژگی‏های نظریه‏ی حرکت جوهری، دلالت‏های آن را در مباحث تربیتی بیابد.برای نیل به این منظور با استفاده از روش تحلیل و تفسیر مفهومی، نظریات متعدد صدرالمتألهین در زمینه‏ی هستی‏شناسی، معرفت‏شناسی و انسان‏شناسی مورد بررسی قرارگرفت و به سوالاتی در زمینه‏ی تعریف و وجود حرکت، تعریف و تبیین حرکت جوهری، بررسی دلالت‏ها و نتایج متافیزیکی حرکت در جوهر پرداخته شد و از دیگر مسائل مورد توجه این پژوهش، تبیین جایگاه انسان در نظام هستی و سرانجام بررسی دلالت‏های نظریه‏ی حرکت جوهری ملاصدرا برای نظام تربیتی بودند.نتایج حاصل از این پژوهش بر این مسئله تأکید دارد که سیر صعودی در تغییر و تحول موجودات عالم با توجه به نظریه حرکت جوهری، ضرورت وجود تربیت ویژه در سنین مختلف رشد و تغییر انسان را به دنبال خواهد داشت.همچنین اراده و آزادی انسان به عنوان ویژگی بارز او، تأثیر غیرقابل انکاری بر سعادت یا شقاوتش دارد. با توجه به اینکه طبق مفاهیم و اصول نظریه‏ی حرکت جوهری، انسان، قوه و استعداد پذیرش هر نوع تربیتی را دارد و هر صورتی را که برگزیند، ماهیت اصلی او را شکل می‏دهد، شناخت و معرفت صحیح، می‏تواند به این ویژگی خدادادی انسان، جهتی معنادار بخشد.
نقش عقل فعال در مراحل مختلف حیات انسان از منظر ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل فعال، موجودی برتر از عالم طبیعت، عاری از ماده و احکام آن، قائم به نفس، غیر ذی وضع، و فعلیت صرف است. این عقل، به عنوان آخرین عقل از عقول عشره از منظر ابن سینا و آخرین عقل از عقول طولی بی شمار از منظر ملاصدرا، افعال و وظایفی را در عالم کون و فساد ایفاء می کند. عقل فعال از سوی ابن سینا و ملاصدرا، به عنوان حلقه ی ارتباط بین مجردات و مادیات، مبدأ صدور کثرات جهان مادی و کد خدای عالم تحت القمر مطرح شده ویکی از برجسته ترین نقش های آن،ارتباط با نفس ناطقه به عنوان کامل ترین موجود عالم ماده می باشد. نفس ناطقه، متشکل از دو بعد روحانی و مادی (نفس و بدن) است و به جهت بعد روحانی اش، ارتباط برجسته ای با عقل فعال دارد و این عقل، در تمام مراحل حیات آدمی، از حدوث نفس تا مفارقت آن از ماده و حتی پس از آن، در استکمال نفس، نقش بی واسطه و با واسطه دارد. اولین نقش و وظیفه عقل فعال در ناحیه حدوث نفس است. به گفته هر دو فیلسوف، وقتی مزاج بدن مستعد دریافت نفس گردید، نفس ناطقه از جانب واهب الصور بر آن بدن افاضه می گردد. دومین وظیفه و نقش عقل فعال، در ناحیه قوای نفس به ویژه نقش عقل فعال در تعقل و فعلیت مراحل عقل نظری است. سومین نقشی که عقل فعال دارد، نقشی است که در مسأله نبوت و نزول وحی بر عهده می گیرد. از نظر هر دو فیلسوف، این عقل یکی از ارکان نبوت و وحی است تا آنجا که عنوان ملک وحی را می پذیرد. عقل فعال، تنظیم کننده ارتباط نفس ناطقه با عالم غیب خواه در خواب و یا در بیداری می باشد. چهارمین نقشی که عقل فعال در ارتباط با نفس ناطقه بازی می کند، در مسأله بقای نفوس بعد از مرگ است که از نظر ابن سینا این بقاء، ناشی از اتصال نفس با عقل فعال است که مربوط به نفوس کامل در علمو عمل می باشد و نفوس کامل به بقای عقل فعال که علت آنها است، باقی می مانند. از نظر ابن سینا، نفوس ناقصی که در مرحله عقل هیولانی مانده اند، با تعلق به نفوس فلکی مراحل تکامل خویش را طی می کنند، اما ملاصدرا بر اساس مسلک متعالیه معتقد است که نفوس ناقص به عالم خیال تعلق می گیرند و نفوس کامل هم متحد با عقل فعال و باقی به بقای علت خود (عقل فعال) هستند. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از مراحل مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظر هایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خوهیم پرداخت.
تکامل نفس در حکمت سهروردی
نویسنده:
شکوفه عنایتی خرزوقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اینکه نفس موجودی روحانی از عالم اعلی است و استعدادهایی در او نهاده شده که با بالفعل شدن آن با ابزار مادی، کمال او حاصل می شود و آنگاه از این دنیا رخت بربسته، با مبادی عالیمتصل گشتهو به وطن اصلی خود باز می گردد، مورد اتفاق اکثر فلاسفه اسلامی است و هر کس به طریقی آن را تبیین می کند. سهروردیکه موسس حکمت اشراقی است ونور را اساس و پایه فلسفه خود قرار داده است َسیر تکامل نفس را بر اساس این حکمت به نحوه خاصی مبتنی بر اصالت نور تبیین می کند. نگارنده در این رساله خواهان آن است که نحوه ی تکامل نفس انسانی را به عنوان نوری از انوار الهی در آثار این حکیم بررسی کند و چشم انداز کلی او را در این زمینه به نمایش بگذارد. به این منظور آراء وی در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته و معلوم شده است که از نظر وی نفس نوری مجرد است که تعلق به دنیا باعث جدایی او از عالم نور که موطن اصلی اوست، شده است. از نظراو علم و عمل سالک از یک طرف و اتصال با عقل فعال و جذبه ربانی حق تعالی از طرف دیگر، در دنیا عامل تکامل اوست.سالک با طی مراحل سلوک درونی،قادر خواهد بود از ماده قطع علاقه کرده و با موت ارادی عالم نور را مشاهده کند و هر چقدر تجرد او از ماده بیشتر باشد، به مبادی عالی تر که همان انوار قاهر اند،مشابهت یافته و نوعی اتحاد روحانی و استغراق علمی با آنها یافته و در نتیجه به کمال شایسته خود نائل خواهد شد و در آخرت به لذت ناشی از آن دست مییابد و در مراحل بالاتر کمال، با فناء در ذات مقدس الهی به بقاء خواهد رسید.
بررسی تطبیقی نظریه ابن‌سینا و فخررازی درباره رابطه قوای نفس و لذات آنها
نویسنده:
نفیسه ترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لذت، ارتباط آن با قوای نفس و نیز لذت برتر از اهم مباحث فلسفی وکلامی است. پاسخ به پرسش «چیستی لذت» جز از راه شناخت نفس و قوای آن ممکن نبوده و برتری لذت، تابع برتری ادراک و قوای ادراکی است. ابن‌سینا و فخر رازی تحلیل متفاوتی درباره قوای نفس و مفهوم لذت دارند. ابن‌سینا که در این خصوص دارای نظام منسجمی است، نفس را برخوردار از قوایی متعدد دانسته و لذت را در ارتباط با قوای نفس، به ادراک حضوری امر ملائم از نظر ادراک‌کننده معرفی می‌کند و آن را برخوردار از مراتب طولی حسی، باطنی و عقلی می‌داند. فخر رازی در مقام نقد ابن‌سینا منکر وجود قوا و قائل به بی‌نیاز بودن لذت از تعریف است. در این رساله به ارائه تمایزات فکری این دو فیلسوف در خصوص قوای نفس، مفهوم لذت، رابطه آنها و همچنین لذت برتر می‌پردازیم. به طور کلی انتقادات فخر رازی سبب تزلزل نظام فلسفی سینوی نمی‌گردد و نظریه ابن‌سینا که لذت را در ارتباط با قوای نفس به تصویر کشیده و به تبیین لذت و سعادت حقیقی می‌پردازد، از اتقان بیشتری برخوردار است و نیز پیامدهای فلسفی- کلامی مختلفی در پژوهش‌های اخلاقی، معادشناختی، عرفان و زیبایی‌شناسی دارد.