جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مقایسه‌ی دیدگاه عرفان مذهب ارتدکس و طریقه‌ی کبرویه درباره‌ی رؤیت و شهود خداوند
نویسنده:
نادر محمد زاده
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موضوع نوشته‌‌ی حاضر مقایسه‌ی مفهوم شهود در عرفان مذهب ارتدکس در مسیحیت و طریقه‌ی کبرویه در اسلام است که دارای خاستگاه و نکات مشترک زیادی‌اند. مذهب ارتدکس شرقی به خاطر زمینه‌ی شرقی آن و به دلیل اوضاع و شرایط جغرافیایی، تاریخی و سیاسی با شرق و به ویژه با جهان اسلام ارتباط و نزدیکی بیشتر داشته است. امکان رویت خداوند به رغم تنزه ذاتی او، از مباحث اساسی ادیان ابراهیمی است. از دیدگاه مذهب ارتدکس و طریقه‌ی کبرویه در اثر زدودن زنگار دل، فقط صفتها و قوای خداوند در دل انسان مشاهده می‌شود؛ ولی ذات خداوند همواره نادیدنی و توصیف‌ناپذیر باقی می‌ماند. با وجود این، عرفای ارتدکس، شهود خدا را شهود تثلیث و به خصوص شهود مسیح توصیف کرده‌اند، اما عرفای کبرویه به دلیل تنزیه مطلق خدا در اسلام، هرگز از شهود ذات خدا سخن نگفته‌اند، بلکه شهود خود را شهود صفتها و مظاهر خدا عنوان کرده‌اند. همچنین برخی از عرفای هر دو طریقه در شهود خود از خدا، از نماد نور سیاه و برخی دیگر از نماد نور استفاده کرده‌اند. در نوشته‌‌ی حاضر در آغاز دیدگاه مذهب ارتدکس و بعد دیدگاه طریقه‌ی کبرویه و در نهایت تشابهات و تفاوت‌های آن دو درباره‌ی رؤیت و شهود خداوند مورد بررسی قرار می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 137 تا 154
مقایسه ی دیدگاه عرفان مذهب ارتدکس و طریقه ی کبرویه درباره ی رؤیت و شهود خداوند
نویسنده:
سید نادر محمدزاده
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موضوع نوشته ی حاضر مقایسه ی مفهوم شهود در عرفان مذهب ارتدکس در مسیحیت و طریقه ی کبرویه در اسلام است که دارای خاستگاه و نکات مشترک زیادی اند. مذهب ارتدکس شرقی به خاطر زمینه ی شرقی آن و به دلیل اوضاع و شرایط جغرافیایی، تاریخی و سیاسی با شرق و به ویژه با جهان اسلام ارتباط و نزدیکی بیشتر داشته است. امکان رویت خداوند به رغم تنزه ذاتی او، از مباحث اساسی ادیان ابراهیمی است. از دیدگاه مذهب ارتدکس و طریقه ی کبرویه در اثر زدودن زنگار دل، فقط صفتها و قوای خداوند در دل انسان مشاهده می شود؛ ولی ذات خداوند همواره نادیدنی و توصیف ناپذیر باقی می ماند. با وجود این، عرفای ارتدکس، شهود خدا را شهود تثلیث و به خصوص شهود مسیح توصیف کرده اند، اما عرفای کبرویه به دلیل تنزیه مطلق خدا در اسلام، هرگز از شهود ذات خدا سخن نگفته اند، بلکه شهود خود را شهود صفتها و مظاهر خدا عنوان کرده اند. همچنین برخی از عرفای هر دو طریقه در شهود خود از خدا، از نماد نور سیاه و برخی دیگر از نماد نور استفاده کرده اند. در نوشته ی حاضر در آغاز دیدگاه مذهب ارتدکس و بعد دیدگاه طریقه ی کبرویه و در نهایت تشابهات و تفاوت های آن دو درباره ی رؤیت و شهود خداوند مورد بررسی قرار می گیرد.
شرح فصوص الحكم
نویسنده:
خواجه محمد پارسا؛ مصحح: جلیل مسگرنژاد
نوع منبع :
کتاب , شرح اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: مركز نشر دانشگاهی,
چکیده :
شرح فصوص الحكم ابن عربي (پارسا) یکی از شروحی است که توسط ابوالفتح محمد بن محمد بن محمود حافظى بخارى، ملقب به «پارسا» بر کتاب فصوص الحكم ابن عربي انجام شده است.این شرح داراى امتيازات چندى است به شرح زير: پارسا، اساس شرح را بر شرح شارح نخستين قرار داده است و با احاطه كاملى كه بر افكار ابن عربى داشته، شروح معتبر اين كتاب را نيز زير نظر داشته است. خواجه پارسا در شرح خود، نه تنها به شرح مصطلحات قوم توجهى عميق دارد، بلكه به شرح معضلات متن فصوص و عقايد ابن عربى نيز توجهى خاص دارد.
نظریۀ فراارزشگذارها، ابهام و پارادوکس خرمن
نویسنده:
داوود حسینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله نظریۀ فراارزشگذارها دربارۀ ابهام توصیف و نقد خواهد شد. این نقد در دو موضع بررسی می شود: نخست این که، این نظریه نمی تواند همۀ شهودهای دربارۀ ابهام را توجیه کند و برای انتخاب شهودهایی که حفظ می کند توجیهی ندارد. دوم این که، حل روان شناختی پارادوکس خرمن بنا بر این نظریه یا کافی نیست یا به نفع نظریه نیست و راه حل های غیر متعارف را مجاز می داند. نتیجه این خواهد بود که نظریۀ فراارزشگذارها از عهدۀ وظایف نظریه ای دربارۀ ابهام بر نمی آید.
دیدگاه برگسون در مورد شهود و اشارات آن برای تعلیم و تربیت
نویسنده:
مجتبی سلیمان زاده مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان‌نامه با عنوان «دیدگاه برگسون درمورد شهود واشارات آن برای تعلیم وتربیت» کوشیده شده‌است تا با استفاده از روش «تحلیل فلسفی»، به دو سوال اصلی تحقیق، یعنی «تبیین ابعاد معرفت‌شناسانه دیدگاه برگسون در مورد شهود» و «دریافت اشارات دیدگاه برگسون درمورد شهود، برای تعلیم و تربیت» پاسخ داده شود. بدین منظور و در مورد پرسش نخست، در ابتدا ریشه‌های اندیشه‌های برگسون در فلسفه معاصر فرانسه مورد بررسی قرار گرفته و آبشخورهای اصلی آن تبیین گردیده و بر اساس آن مبانی معرفت‌شناسی برگسون معرفی شده‌است. سپس برای یافتن پاسخ پرسش دوم به تبیین مفهوم معرفت شهودی در نزد مربیان شهودگرای معاصر پرداخته شده و معرفت شهودی مورد نظر برگسون با آنها مورد مقایسه قرار گرفته‌است. بر این اساس نیز ابعاد کاربردی و اشارات تربیتی معرفت شهودی برگسون از میان این مطالب استخراج گردیده‌است. و در نهایت این نتیجه حاصل گردیده که تعلیم و تربیت مبتنی بر دیدگاه برگسون، بسیار فراگیر بوده و تمام ابعاد جسمی و روحی انسان را شامل می‌شود؛ بعبارت دیگر از این منظر انسان هم محتوی هم مبدأ و هم مقصد فرآیند تعلیم و تربیت می‌باشد.
کمال و سقوط انسان ازدیدگاه مولانا و مایستراکهارت
نویسنده:
علیرضا خواجه گیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهرویکرد مولانا و مایستر اکهارت به مسئله انسان و سیر کمالی او متاثر از نگاه ذو مراتبی به حقایق هستی اعم از خدا و انسان است . انسان موجودی است دارای ساحت های ظاهری و باطنی که هرکدام منعکس کننده بخشی از حقیقت پنهان اوست .بنابراین کمال و سقوط او نیز با توجه به این سلسه مراتب وجودی او معنا می شود .اگرچه این دو عارف متعلق به دو سنت عرفانی جدا از یکدیگر بوده اند و تاثیر سنت های دینی شان در تعالیم عرفانی آنها منعکس شده ، امّا رویکرد عرفانی آنها به انسان و بویژه کمال و سقوط او از وجوه تشابه و تفاوت معناداری برخوردار است. از این جهت نگاه تطبیقی به مسئله کمال و سقوط در آموزه های این دو عارف ، هم از جهت مقایسه دو سنت عرفانی اسلام و مسیحیت بطور اعم و هم تحلیل و مقایسه نگاه عرفانی این دو عارف بطور اخص به مسئله مذکور ، قابل توجه می باشد. در این رساله مسئله کمال و سقوط انسان در دو مرحله اصلی که مشتمل بر مراحل فرعی تری است و همه مراحل با یکدیگر ارتباط متقابل دارند ، مطرح شده است .در مرحله اول که نقش معرفت و شناخت در کمال و سقوط انسان است ، این مسئله در سه سطح حسی ، عقلی و شهودی مطرح شده است. محدودیت و عدم توانایی معرفت حسی در درک حقیقت مستلزم گذر کردن از این مرحله و رسیدن به حواس باطنی است ، علاوه بر این گرفتار شدن انسان در دایره ی تنگ عقل جزیی در مرحله شناخت عقلی نیز مانع رسیدن انسان به مرتبه ی عقل کلی است ، که از محدودیت های عقل جزیی به دور است.آنچه می تواند مکمل این دو مرحله شود ، رسیدن به معرفت شهودی از حقیقت و درک بی واسطه آن است . رسیدن به این مرحله مستلزم از بین بردن موانع ارتباط برقرار کردن با حقیقت الهی خویشتن و رسیدن به خودشناسی حقیقی است، که در تعالیم عرفانی آنها این مسئله بسیار با اهمیت و برجسته است . رسیدن به این مرحله از کمال نیز مستلزم عبور کردن از موانعی است کهگاهی از سنخ دانستنی های کاذب و گاهی از سنخ بیماری های اخلاقی ، تعلقات عاطفی و عدم برخورداری از عنایت خداوند و رهبری معنوی است.رویکرد مولانا و اکهارت در معرفی و سلوک در این مراحل،برای رسیدن به کمال و رها شدن از سقوط معنوی، با تاکید بر عشق در تعالیم مولانا و وارستگی در تعالیم اکهارت قابل بررسی است.کلمات کلیدی: مولوی ، اکهارت ،خودشناسی،عشق،وارستگی،عقل،شهود،کمال،اخلاق
بررسی تطبیقی ملکوت در قرآن و اناجیل چهارگانه
نویسنده:
مهدیه کیان‌مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«ملکوت» از آموزه‌های مشترک و دارای حیطه‌ی معنایی وسیعی در قرآن و اناجیل است . در قرآن کریم ، «ملکوت» به معنای اولیه‌ی «مُلک عظیم» و معنای خاص «باطن» و بخش تدبیرکننده‌ و الهی نظام هستی است که مراتبی هماهنگ با مراتب نزول امر الهی دارد . در اناجیل ، «ملکوت» به معنای اولیه‌ی «امر ملوکانه‌» و «قلمرو حکومت الهی» و دارای دو جنبه‌ی اساسی حال و آینده است. ملکوت آینده با ظهور پسر انسان در آخرالزمان مرتبط است که با ماموریت عیسی و در شخص او آغاز شده و امروز از نظر روحانی وجود دارد . این رساله به مقایسه‌ی معنا و ویژگی‌های ملکوت و نیز عوامل و آثار دستیابی به آن پرداخته است . در خصوص مقایسه‌ی این اصطلاح شایان ذکر است که «ملکوت» در قرآن و اناجیل قابل دستیابی در حیات دنیوی و اخروی است . در قرآن از این امر با تعبیر «نظر» و «رویت» و در اناجیل با تعابیر «ورود»، «جستجو»، «مالکیت» و «دیدن» ملکوت یاد شده است . دستیابی به آن در قرآن با شهود قلبی و در اناجیل از طریق جسم میسر است .هر چند در تفاسیر عرفانی اناجیل که ملکوت را «وحدت با خداوند» می‌دانند این دستیابی از طریق شهود ممکن می‌شود. «ایمان» ، «عمل صالح» ، «احسان» و «تزکیه‌ی نفس» از عوامل مشترک دستیابی به ملکوت در هر دو حوزه استاما «فقر» و «رنج» از عوامل مختص اناجیل و «توحید» و «هدایت تکوینی» ، مختص حوزه‌ی قرآنی است. از آثار دستیابی به ملکوت ، «حیات جاوید» ، «شناخت خدا» و «نجات» را می‌توان نام برد که در قرآن و اناجیل مذکور است؛ در این میان «یقین» ، «ترفیع درجات تکوینی» و «توحید» از آثاری است که تنها در قرآن و «برقراری عدالت جهانی» و «بهره‌مندی از رابطه‌ی پدری» تنها در اناجیل آمده است. در قرآن ملکوت حقیقتی است ثابت ، ماوراء‌طبیعی و عاری از مکان و زمان و تنها برای خداست اما در اناجیل وابسته به زمان و شخص عیسی است .
جایگاه قلب در معرفت شناسی ملاصدرا
نویسنده:
حمزه عموشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قلب معنوی در فلسفه و شناخت شناسی صدرالمتالهین اهمیت بسیاری دارد . او قلب معنوی را حقیقت انسان می داند که این حقیقتهماننفس آدمی است و درحال حرکت و تکامل به سوی نفس ناطقه ودر نهایت نیل به بالاترین مراتب عقل است که با طلب عقلانیات و معارف عقلی به هدف و غایت خود نائل می گردد. از سوی دیگر صدرالمتالهین در معرفت و شناخت اصالت را به علوم عقلی می دهد بدین معنا که ادراک حقیقتی مشکک وذومراتب است ومراحل مختلف ادراک – ازاحساس تا تعقل و از تعقل تا بالاترین مراتب شهود– مراتب مختلف حقیقتی واحد به نام عقل و تعقل را تشکیل می دهند به همین جهت احساس و تخیل را نوعی تعقل ضعیف و وحی را بالاترین مرتبه ی تعقل و بقیه ی علوم را مقدمه ای برای رسیدن به معقولات می داند. او در مورد تعقل و شناخت شناسی عقل دارای دو دیدگاه است که دیدگاه اوّل نظر اکثر فلاسفه است وتعقل را بدست آوردن مفاهیم کلی از راه تجرید که به وسیله ی عقل حصولی که پایین ترین مرتبه ی عقل است می داند . امّا نظر دوم دیدگاه اصلی اوست که شاهراه پیوند فلسفه وعرفان در مکتب متعالیه است . او تعقل را شهود حقایق مثالی و عقلی به وسیله ی مرتبه ی حضوری عقل و این که تعقل درمراتب بالاتر با شهود عرفانی متحد است بیان می کند. در نتیجه عقل را به سوی قلب پنجره هایی است قابل گشودن ومشهودات قلب می توانند پس ازشهود مکشوف عقل واقع شوند و به صورت علوم برهانی وخرد پذیر بیان شوند.
بررسی عقل‎گرایی از دیدگاه ملاصدرا و عبدالجبار همدانی
نویسنده:
محبوبه پهلوانی‎نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همواره گرایش های فکری در عالم اسلام به دو قسم عمده گرایش های عقلی و نقلی تقسیم می شود. پیروان گرایش های نقلی، گروه های ظاهرگرایی چون اشاعره،مشبهه، مجبره و ... می باشند. در حالی که پیروان گرایش های عقل گرایانه را گروه هایی چون شیعه و معتزله تشکیل می دادند گذشته از نزاع تاریخی بر سر به کارگیری عقل یا نقل در فهم متون دینی در عالم اسلام،مسئله دیگر اختلاف گروه های عقل گرا در تفسیر گزاره های دینی بوده است که از آن میان می توان به فرقه معتزله در میان گرایش ها فکری عالم تسنن و برخی متکلمان و فلاسفه که خود را وامدار تفکر شیعی می دانستند اشاره نمود. در حقیقت، وجه بارز اشتراک میان این گروه ها اتفاق همه آنها بر موضع تاکید بر مسئله عقلانیت در حوزه دین بود به گونه ای که بسیاری از مستشرقان غربی(نک: مادلونگ،1375: 116، نیز نک: سبحانی،1383: 45) و به تبع ایشان برخی متفکران عرب (نک:سبحانی،1383: 34) به ریشه های مشترک فکری دو فرقه و تاثیر پذیری شیعه و معتزله از یکدیگر معتقد شده اند که در جای خود محل تامل و بررسی است. . بحث در پژوهش حاضر بر سر مسئله عقل گرایی در تفکر دو متفکر از دو فرقه شیعه و معتزله است. صدرالمتالهین متفکر شیعی و قاضی عبدالجبار متکلم معتزلی.از سویی در نظام تفکر وجود شناسانه صدرالمتالهین، عقل حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب بوده که توانایی کشف تجلیات و ظهورات حقیقت هستی را دارد و اعلی مرتبه آن حضور در محضر معلوم و شهود عقلانی آن است و در این مرتبه است که حقیقت شرع با عقل پیوند می خورد . در حالی که در تفکر قاضی عبدالجبار عقل جلوه ای فربه و پررنگ داشته و نهایت مراتب آن معادل عقل استدلالی است. از این رو،عقل به کارگیری شده در نظام تفکری او عقلی محدود به فهم و تحلیل ظواهر بوده و وی همواره در پی هماهنگی گزاره های دینی با یافته های عقلانی خویش می باشد. برون داد اختلاف در نوع نگاه عقلانی به مسائل، شیوه عقل گرایانه قاضی و ملاصدرا را در تحلیل مسائل اساسی دینی به گونه ای واضح از یکدیگر متمایز می نماید. که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت. با بررسی دقیق جوانب و مبانی تفکری هر دو فرقه می توان گفت که تعریف عقل و جایگاه عقل گرایی در هر یک از مکاتب مذکور متفاوت است. به عبارت دیگر، در حالی که عقل گرایی معتزلی بیشتر حول محور پاسخ گویی به سئوالات مطروحه دیگر گروه های کلامی و جدل با ایشان شکل گرفته بود مسئله عقل در نظام تفکر شیعی از اهمیت اساسی و بالذاتی برخوردار است که روایات وارده از معصومین علیهم السلام بیانگر همین معنا است. آنچه در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد مقایسه دو اندیشمند از این دو گروه در مسئله عقل گرایی است.