جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور کلید واژه ها
>
پوچ گرایی
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
تعداد رکورد ها : 18
عنوان :
معنای زندگی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
علیرضا دهقانپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
هستی
,
زندگی
,
جان
,
مرگ
,
معارف اسلامی
,
پوچ گرایی
,
حکمت متعالیه
,
مرگ (فقه)
,
هنر و علوم انسانی
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
صدرالدین شیرازی ، محمدبن ابراهیم
,
هنر و علوم انسانی
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
هنر و علوم انسانی
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ملاصدرا شیرازی: صدرالمتألهین
چکیده :
پاسخ به پرسش چیستی «معنای زندگی» جز از راه شناخت انسان ممکن نیست. معنای زندگی به هر سه معنای هدف، ارزش و کارکرد زندگی، در راستای وجود انسان، استعدادها و تواناییهای اوست. ملاصدرا انسانشناسی را اصل و پایهی همهی معارف و پرسشهای بنیادین میداند که بدون آن دیگر شناختها کامل نخواهد بود. انسان در میان سایر موجودات از امتیازات خاصی برخوردار است که منشأ آن، نفس ناطقه و عقل است. بنابراین ساختار وجودی انسان، ترکیبی از بدن و عقل است. انسان جامع طبیعت و ماوراء طبیعت است. جزء طبیعی انسان اگر زیر پوشش تدبیر عقل قرار نگیرد انسان را از کمال خود باز میدارد. عقل از بدن به منزلهی شرط حضور در طبیعت و به منزلهی ابزار، بهرهبرداری میکند. انسان به دلیل برخورداری از درک عقلی، به دنبال کشف حقیقت و معنای زندگی حرکت میکند. معنای زندگی انسان تابعی از وجود او و متناسب با وجود اوست. اگر وجود مختص انسانی، به قوهی عقلی اوست، معنای زندگی نیز در رابطه با قوهی عقلی مشخص میشود. قوهی عقلی دو بعد نظری و عملی دارد. انسان در مقام عقل، خالی از غایت و هدف نیست. هدف ایدهآل زندگی در نزد عقل، معرفت خداست. از اینرو در صدد شناخت خدا و افعال او برمیآید. در این مسیر او به شناخت خود و جهان که فعل تکوینی خدا هستند می-پردازد و سفرهای علمی و عملی چهارگانه را تنظیم میکند. این حرکت ارادی و وجودی انسان، وقتی به غایت میرسد که انسان به اراده و اختیار، تحت فرمان عقل به سوی خدا گام بردارد و در کنار او قرار یابد. ارزش زندگی انسان نیز در سایهی ارتباط او با خدا و حرکت به سمت او تعیین میشود. بر اساس حرکت جوهری و ثابت نبودن مرتبهی وجود انسان، بر خلاف دیگر ممکنات، انسان جایگاه معینی در مراتب وجود ندارد و از پایینترین مقامات تا بالاترین درجات میتواند سیر داشته باشد. ملاصدرا ارزش انسان و زندگی او را در گرو رضایت الهی، کرامت انسانی، فطرت، عشق و جاودانگی میداند. کارکرد زندگی، با نقش عمده-ی انسان در عالم هستی که نقش خلافت الهی اوست معین میشود. جانشینی انسان از خدا که با حقایقی همچون ولایت، امانت، وساطت در خلقت، غائیت خلقت و ... همراه است، جایگاه انسان را در دار هستی تعیین میکند. انسان اشرف مخلوقات است آفرینش عالم به خاطر اوست. نقطهی مقابل این معنا، پوچی است؛ هر چند مادیگرایی و شکاکیت از عوامل اصلی پوچی است اما عواملی همچون مرگ و شرور از علل سوق به سمت پوچی است که در حکمت متعالیه نه تنها پوچی را نتیجه نمیدهند، بلکه از عوامل معناساز زندگی و از راههای رشد و تعالی انسان به شمار میروند. علمزدگی که از عوامل پوچی شمرده شده نه ثمره-ی علم بلکه نتیجهی کم ظرفیتی انسان و توقف در مراحل پایین عقل میباشد و در حکمت متعالیه که جمع برهان و عرفان و قرآن است هرگز جایی ندارد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
معناداری زندگی از دیدگاه قرآن
نویسنده:
مریم مسیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
زندگی
,
حیات طیبه
,
قرآن
,
معنی
,
معارف اسلامی
,
پوچ گرایی
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
قرآن
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
بندگی (اسلام)
,
بندگی (اسلام)
,
بندگی (اسلام)
,
بندگی (اسلام)
چکیده :
زندگی بشری در دوره کنونی در سطحی از رشد واقع شده که معنا جویی در پرتو معنویت خواهی به عنوان یکی از عمیق ترین و اصیل ترین نیازها برای او مطرح است و این معرفت، در گذر از گذار خدایی علم، شکاکیت دینی و مشاهده عوارض دوری از دین و معنا برای بشر غربی حاصل شده است.زندگی معنادار سلوک حیات انسانی برمبنای آرمان رشد است، از این رهگذر سه مولفه انسان ، هدف و حیات ، ارکان مسئله معنا را تشکیل می دهد. در پی کشف دیدگاه قرآن پیرامون معنا داری زندگی با استفاده از روش تحلیل موضوعی و استمداد از معنا شناسی لایه ای روشن می شود که انسان در کمال یابی سیری ناپذیر، به عنوان تحقق بخشی به هدف خداوند و با ایمان به معاد، استعدادهای خود را در مسیر عبودیت بارور می سازد تا سعه وجودی خود را بالا برده و از این طریق بهره خود رااز حیات تعالی بخشد و از راه تعالی حیات به تعالی معنا برسد، هر چه پیمانه حیات فزونی یابد، مرگ کمتری را در بر می گیرد و معنای زندگی عمیق تر جلوه می کند. از نظر قرآن اولین سطح حیات، حیات دنیاست و فرآیند انتقال از این سطح به حیات طیبه که همان زندگی گوارا و قرین با رضایت است در پرتو پایبندی به عهد فطری ،پایداری در راه حق، شکیبایی در ترجیح ما عندالله به متاع نقد حیات دنیا و در نهایت ایمان به همراه نیکو کرداری حاصل می شود و از این طریق تلخکامیِ ناشی از حسِ خسران با زنده شدن به حیات طیبه گوارا می شود. این مهم در پرتو توجه به حقیقت حیات و معنای زندگی صورت عیان می کند، وحدیث علوی نیز موید آن است : «طوبی لمن علم من أین و فی أین وإلی أین»(گوارایی و رضامندی باد بر آن کس که بداند از کجا آمده، در کجا و بهر چه قرار یافته و به کجا می رود) . همچنین قرآن از دو مولفه برای تعالی یافتن حیات یاد می کند که یکی رزق گرفتن از جانب ذات ربوبی و دیگری لبیک گفتن به ندای منادیان ایمان و استجابت دعوت حیات بخشان است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نیچه و زبان
نویسنده:
محمدعلی محمدی ارهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
زبان
,
هستی شناسی(فلسفه)
,
نیچه
,
شناخت شناسی
,
پوچ گرایی
,
فلسفه زبان
,
زبان شناسی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
الف: موضوع و طرح مسئله ( اهمیت موضوع و هدف ): با وجودی که اکثر ما نیچه را یکی از بزرگترین فلاسفۀ دوران اخیر میدانیم، شایان ذکر است که وی از آرای زبانشناختی در خور توجهی برخوردار بوده که بررسی آنها نیز به نوبۀ خود ضروری مینماید. نیچه برای همۀ جهانیان فیلسوفی بارز و معروف به حساب میآید حال آن که آرای او در آنچه بعدها وی را فیلسوف برمیشمارد، تحت تأثیر تحصیلات و رشتۀ تخصصیاش، یعنی زبانشناسی تاریخی، بوده است. نگارنده سعی بر آن دارد تا در رسالۀ حاضر، تأثیر پذیری نیچه را از رشتۀ تحصیلیاش معلوم کند و مشخص سازد تا چه حد و اندازههایی فیلسوفی چون نیچه در طرح مسائل فلسفیاش از نگاهخود به زبان بهره گرفته و تأثیر پذیرفته است.نیچه بیشتر در مقام یک فیلسوف مورد توجه قرار گرفته و کمتر به آرای زبانی و دید زبانشناختی وی در فلسفه پرداخته شدهاست. به اعتقاد نگارنده بررسی آرای زبانی نیچه و احتمالأ تأثیر آن در دیدگاه فلسفی وی ضروری به نظر میرسد. از آنجا که از این منظر به آرای نیچه پرداخته نشده و تاکنون، دست کم از آنچه نگارنده در اختیار داشته است، نوشتهای در دست نیست که معلوم کند زبانشناسی تا چه حد و اندازهای در نگاه فلسفی نیچه تأثیر گذار بوده است، به نظر میرسد پژوهشی در این زمینه، هر چند ناقص، میتواند از اهمیت خاص خود برخوردار باشد. ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها:از آنجا که اکثر آثار نیچه به فارسی ترجمه شده است لذا مبنای کار بر اساس آثار او، نقدهای صورت گرفته از وی و همچنین کتابهای مرجعی چون مجموعه کتابهای راتلج و تاریخ فلسفه کاپلستون است. با توجه به موضوع تحقیق جمعآوری دادهها مستلزم شیوۀ کتابخانهای است. نگارنده با استخراج آرای زبانشناختی نیچه از میان متون انتشار یافته از وی، این آراء را طبقه بندی میکند و به دنبال آن است تا معلوم کند بینش وی نسبت به زبان و مطالعۀ زبان چه بوده و چگونه در آرای فلسفی او تأثیر گذاشته است. روش گردآوری مطالب، آنگونه که پیشتر گفته شد، کتابخانهای است و نگارنده از روش توصیفی ـ تحلیلی در طرح مسائل و یافتن پاسخ برای پرسشهای خود بهره میگیرد.پژوهش حاضر مبتنی بر دو پرسش اصلی است:الف. آرای زبانشناختی نیچه کدام است؟ب. آیا آنچه نیچه در قالب رشتۀ تخصصیاش، یعنی فیلولوژی، آموخته است بر آرای فلسفی وی تأثیر گذار بوده یا نه؟پرسش های فوق بر پایه دو فرض اصلی مطرح شده اند که عبارتند از: الف.نیچه در زمینه زبانشناسی نگرش خاص خود را داشته است. ب.آموختههای نیچه در قالب رشتۀ تخصصیاش بر دیدگاه فلسفی وی تأثیر گذار بوده است.در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با توجه به دو فرض بالا به پاسخی مناسب برای دو پرسش اصلی این رساله دست یافته شود.ت. یافته های تحقیق، نتیجه گیری و پیشنهادات: در تلاش برای تایید و بررسی فرض اول، در بخش دوم ازفصل چهارم با عنوان: منشأ زبان، ملاحظه گردید که نیچه همواره در آثار خود تضاد میان یک زبان « والا » و هنری را که از مصرف کردن روی نمیگرداند و زبان «گله » را که از سر احتیاج تولد یافته است نگاه میدارد. زبان اصلی -یعنی همان زبان احساسات و اصوات که نیچه آن را زبان جهانی مینامد- که با هر چه بیشتر انتزاعی شدن به زبان مفهومی تغییر یافت، باید به عنوان اسطورهای تفسیر شود که دارای اهمیتی سنخشناسانه است. از نگاه نیچه همواره و از پیش دو نوع زبان وجود داشته است: زبان "والا" و دیگری "زبان گله". نیچه برای زبان اصوات یا همان احساسات یک منشأ ذاتی قائل است. از چنین منظر بیولوژیکی به زبان، ساختارهای دستوری، نظیر تقسیم بندی فاعل و فعل، به عنوان صورتهای نظام یافتهای از مغز تلقی میشوند. وی همچنین دربارۀ تکوین زبان بر این باور است که زبان به یکباره بسط نیافته است؛ برعکس، زبان نتیجۀ نهایی ادوار و فواصل زمانی بینهایت طولانی است، و در اینجاست که آن را با مسئلۀ تکوین غرایز قیاس میکند. حال آنکه ریشۀ زبان مفهومی را در نیاز به ارتباط میبیند. وی همچنین معتقد است ملتهایی با فرهنگ و تجارب متفاوت ممکن است زبانهای متفاوتی نیز داشته باشند که درک آن برای دیگری دشوار می نماید.در بخش چهارم از فصل چهار، تلقی نیچه از استعاره نوعی دگردیسی و از میان رفتن فردانیت است. وی دیگر به مفهوم ارسطویی آن اعتقادی ندارد چرا که باور دارد ذات اشیاء رازآلود و مبهم است و "جنس" و "نوع" -که ارسطو از آنها در تعریف خود بهره میبرد- خود استعارههایی تمامأ انسانیاند. استعاره در نگاه نیچه: تغییر شکل، تغییر، مستی، رهایی از خود و دگردیسی (که تنها هنگامی میسر است که مرزبندیهای مشخص اجناس و انواع از میان برداشته شده باشند) و افزون بر آن تغییر شکلِ حقیقتِ هستی به زبانهای نمادین است.در بخش پنجم از این فصل تعریف نیچه از "کلمه"، "مفهوم" و "زبان" عنوان میشود. نیچه شکلگیری کلمه را حاصل دو استعاره- در قدم اول محرک عصبی به یک تصویر انتقال مییابد: نخستین استعاره. آنگاه، این تصویر نیز به نوبۀ خود، به صوت بدل میگردد: دومین استعاره- و شکلگیری مفهوم را در نتیجۀ استعاره سوم، انتقال از مشابه به همانند و از همگون به واحد، میداند و در اینجاست که وی نظریهای را که بر اساس آن نوعی پیوند "طبیعی" میان اشیاء و کلماتی خاص وجود دارد ( این نظریه در رسالۀ کراتیلوس افلاطون مطرح شده است) رد میکند؛ چرا که مفهوم با سه استعاره از ذات شیئ دور است. و سرانجام اینکه از دیدگاه نیچه "زبان دستگاهی است که همانندیهای دروغین میسازد. از این رو همۀ همانندیها، به ویژه آنهایی که از مفهوم پردازیها پدید میآیند، تصویرهای وهمی و روشناییهای دروغیناند". با توجه به استدلالات ذکر شده در رسالۀ حاضر، در مورد فرض دوم، در بخش هفتم از فصل چهارم که تحت عنوان نیچه و معرفت شناسی به تدوین درآمد، نشان داده شد که نقد و اعلام بیکفایتی مفاهیم از سوی نیچه یعنی خالی کردن زیر پای علم و فلسفه و زبان و به تبع آن خالی کردن زیر پای حقیقت. اما نیچه از این همه نمیهراسد و آماده مواجهه با پیامدهای احتمالی این نقادی است و بر فلسفه، علم، زبان و حقیقت – یعنی دستگاههایی که ابزار کارشان مفهوم است به یکسان حمله میبرد. اگر مفهوم حاصل یک استعاره یعنی اتصال غیر حقیقی با جهان است پس چگونه قادر است حقیقت علمی یا فلسفی یا زبانی را باز بتاباند یا اصلاً ابزار رسیدن به حقیقت باشد؟ در بخش هشتم از این فصل با عنوان متافیزیک زبان و هستی شناسی، نیچه هستی شناسی را با متافیزیک زبان، یعنی قائل شدن به یک فاعل ضروری برای یک فعل، مرتبط میداند و می-گوید خرد ما که نوعی متافیزیک زبان است از پیش فرض و باورِ به «من» حرکت میکند و هستی جهان را از آن استنتاج میکند که همان طور که قبلاً هم بیان کرده بود نوعی قیاس به نفس انسانی است. در همانجا نیچه حتی خاستگاه شاخة دیگری از متافیزیک، یعنی الهیات را هم به زبان و رابطة فعل و فاعل منتسب میکند. به گمان او این اعتقاد که در جمله هر فعل باید فاعلی داشته باشد به این اندیشه متافیزیکی منجر شده است که پس جهان به مثابه یک فعل و کنش باید آفریننده یا فاعلی داشته باشد. در همین رابطه است که میگوید: "میترسم از دست خدا خلاص نشویم زیرا هنوز دستور زبان را باور داریم" (نیچه، 1381 الف، ص47). همانطور که در بخشهای پیشین مرور کردیم، نیچه همۀ مفاهیمی که به یاریِ آنها شناخت و بازخوانیِ متن جهان را ممکن مینمود بیاعتبار کرد. در بخش نهم از این فصل، نیچه برای سیر و کاوش در واقعیت، وسیلهای دیگر پیشنهاد میکند که همانا "تفسیر" است. در این بخشنیز میتوان تأثیر زبانشناسی تاریخی را در رویکرد "چشم اندازنگری" نیچه در دریافت معنی وحقیقت جهان، و اعتمادی که وی به رشتۀ تخصصیاش، یعنی زبانشناسی تاریخی، دارد مشاهده کرد. در بخش دهم از فصل چهارم، ریشهشناسی نیچه از مفاهیم اخلاقی چون "راست" و "دروغ" و "نیک" و "بد" نشان داده شد و اینکه وی با بهرهگیری از دانش زبانشناختی خود دست به واژگون کردن این مفاهیم و ارزشگذاری مجدد آنها میزند.در بخش یازدهم معلوم گردیدکه نیچه منشأ پیدایش "عدالت" را با منشأ پیدایش "مفهوم" یکی میداند؛ یعنی همان فعالیت استعاری و از بین بردن فردانیتها. در بخش دوازدهم رابطۀ اسطوره شناسی نیچه و تأثیرپذیری وی از ریشه شناسی واژگانی چون "میتوس" و "لوگوس" و "آپولون" و "دیونوسیوس" عنوان گردید که در نظر نیچه، به ترتیب نمادهایی از منشأ "دانش همگانی"، "اصل فردانیت"، "ایدهآلیسم" و "رئالیسم" اند. و نهایتاً در بخش پایانی این فصل، امکان مرگ خدا در زبان، از دید نیچه مطرح شد؛ اینکه نیچه سعی دارد با دگرگون کردن نگرش خود به زبان و قواعد زبانی، کلیگرایی و جایگاه خداییِ حقیقت را به چالش بکشد. از تمامی آنچه بحث شد معلوم میگردد با وجودی که اکثر ما نیچه را یکی از بزرگترین فلاسفۀ دوران اخیر میدانیم، وی از آرای زبانشناختی در خور توجهی برخوردار بوده که به عنوان نمونه میتوان به مواردی از آن اشاره داشت: نیچه برای زبان اصوات یا همان احساسات یک منشأ ذاتی قائل است. از چنین منظر بیولوژیکی به زبان، ساختارهای دستوری، نظیر تقسیم بندی فاعل و فعل، به عنوان صورتهای نظام یافتهای از مغز تلقی میشوند. وی همچنین به تکوین زبان در فواصل زمانی بینهایت طولانی معتقد است و به زبان اصوات به عنوان یک زبان اصیل و آغازین باور دارد. نیچه در چنین گفت زرتشتخود نیز چنین مینویسد: "هر ملتی با زبان نیک و بد خویش سخن میگوید. از این جهت دو انسان که متعلق به دو فرهنگ متفاوتاند ممکن است سخنان یکدیگر را درک نکنند" (نیچه،1381: 72). یا در مقالۀ خود تحت عنوان دربارۀ حقیقت و دروغ به مفهوم غیراخلاقی ، نیچهدر خصوص اینکه کلمه چیست، میگوید ما در اینجا چندین استعاره داریم؛ یعنی ازتکانۀ عصبی به تصویر ذهنی جهش میکنیم و از این محتوای ذهنی به یک نام جهش میکنیم و این جهش یک شکاف پرنشدنی است و یک لفظ متعلق به حقیقت یک شی نیست (نیچه، 1389: 164-163). در همان جاست که نیچه نظریۀ افلاطون را –که بر اساس آن نوعی پیوند طبیعی میان اشیاء و کلماتی خاص برقرار شده- رد کرده میافزاید "هنگامی که زبانهای مختلف بشری کنار هم قرار میگیرند، آنگاه روشن میشود که نه پرسشِ حقیقت و نه پرسشِ بیانِ رسا ، هیچ یک ربطی به کلمات ندارند، که اگر جز این بود این همه زبانهای گوناگون وجود نمیداشت" (همان: 163).همچنین در ادامه و با بررسی مجدد آرای فلسفی نیچه معلوم گردید فیلسوفی چون نیچه تا حد قابل توجهی در طرح مسائل فلسفیاش از نگاه خود به زبان بهره گرفته و تأثیر پذیرفته است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
دين و درمان پوچگرايي
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
پاسخ تفصیلی:
در ابتدا بايد تاکيد کرد که پوچگرایی علل و عوامل مختلفی دارد که اهم آنها عبارت است از:1- نداشتن فلسفه درست و اساسی در زندگی،2- فقدان ایدهآل و آرمان عالی و معنوی،3- سوء تربیت،4- ناکامی و شکست در خواستهها،5- تعارضات داخلی و ناتوانی در حل آنها،6- بحرا
بیشتر ...
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
پوچ انگاری
,
پوچ گرایی
,
رابطه دین با امور دیگر
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
درمان پوچگرايي
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
پاسخ تفصیلی:
پوچگرايى علل و عوامل مختلفى دارد كه اهم آنها عبارت است از: 1- نداشتن فلسفه درست و اساسى در زندگى، 2- فقدان ايدهآل و آرمان عالى و معنوى، 3- مسائل تربيتى و خانوادگى، 4- ناكامى و شكست در خواستهها، 5- تعارضات داخلى و ناتوانى در حل آنها، 6- بحران
بیشتر ...
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
پوچ انگاری
,
پوچ گرایی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
دین در دنیای مدرن
نویسنده:
مهدی نکویی سامانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه متنی
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
علم جدید
,
معنویت
,
دین
,
خداباوری (دئیسم)
,
پیشرفت
,
پوچ گرایی
,
عقلانیت (مسائل جدید کلامی)
,
مدرنیته (تجدد)
چکیده :
مقاله حاضر به بررسی جایگاه دین در عصر مدرن میپردازد. بحث در اینباره که آیا لازمه مدرنیسم و تجدّدطلبی و علم و پیشرفت و عقلگرایی آن است که دین از ساحتهای زندگی بشر کنار گذاشته شود، از جمله مسائل مهم و مباحث سرنوشتساز و چالشبرانگیز بین اندیشمندان دینی و روشنفکران سکولار طی چند قرن گذشته بوده است. برخی از اندیشمندان سکولار چنین ادعایی مطرح کردهاند. بحث و فحص درباره صحّت این فرضیه و اینکه قایلان آن چه دلایلی بر ادعای خود اقامه کردهاند و آیا از نظر علمی و تاریخی، چنین ادعایی قابل اثبات است یا خیر، و اینکه چگونه میتوان بطلان این ادعا را ثابت کرد، مسائلی هستند که این نوشتار سعی کرده است بدانها بپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تبیین و نقد رابطه اخلاق و زیباییشناسی از منظر شوپنهاور
نویسنده:
منا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
هستی شناسی(فلسفه)
,
زیبایی شناسی
,
03. انسان شناسی Human nature
,
اخلاق
,
شناخت شناسی
,
شوپنهاور
,
پوچ گرایی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
احساس (معرفت شناسی)
,
خودآگاهی
,
احساس
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
شوپنهاور، آرتور
,
شوپنهاور، آرتور
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
چکیده :
نظریه اخلاق شوپنهاور، در فلسفه اخلاق از اهمیت زیادی برخوردار است. در مباحث فرا اخلاقی با آن که نمی توان کاملاً، تقسیم بندی های تحلیلی را برای فلسفه وی در نظر گرفت، اما نظریات اصلی در فرا اخلاق در باب واقعیت و معنا مبنای استناد و استفاده ما در مباحث فرا اخلاقیِ شوپنهاور می باشد.رساله حاضر به این مسئله می پردازد که شوپنهاور چه معیارهایی را برای گزاره های اخلاقی و صدق و کذب آن ها در نظر می گیرد.همچنین خواهیم دید که شوپنهاور در تبیین رهایی از اراده و روند ژرف اندیشی می تواند تعریفی جامع از اخلاق ارائه دهد. نگارنده کوشیده است در پاسخ به مسائل مورد بحث درباره اخلاق و طریق دیگرِ نفیِ اراده، یعنی زیبایی شناسی، علاوه بر بیان آرای شوپنهاور، دیدگاه های مختلف شارحان و منتقدان وی را نیز مبنا و اساس گزارش قرار دهد. بدین سان در ابتدا صرفاً به نوعی، روایت گری از مباحث شده است و در پایان هر فصل استنباط خویش را از مباحث، در قسمت نتیجه گیری رساله بیان کرده ام. در فصل اول بعد از بیان کلیات، به مبانیِ هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی پرداخته شده و این که این مباحث چه ارتباطی می توانند با فلسفه اخلاق شوپنهاور داشته باشند. فصل دوم به بحث درباره نظریات فرا اخلاقی شوپنهاور، اختصاص یافته است. ابتدا شرح داده ام که شوپنهاور چه جایگاهی را در اخلاق، به واقعیت نسبت می دهد واراده در ماهیت خویش چگونه می تواند اساسِ دیدگاه اخلاقی شوپنهاور را تشکیل دهد. سپس بدین موضوع پرداخته ام که وی نظریه خویش راجع به ارزش و باور را چگونه با بیان «آگاهی برتر» توجیه می کند.بدین سان به شرح نظریه معنا و نیز بعد روانشناسی فرا اخلاق با بیان انگیزه ها در فلسفه شوپنهاور پرداخته شده است و در پایان نیز علاوه بر نتیجه، تحلیلی نیز بر مباحث ارائه داده ام؛ در فصل سومِ رساله طی چندین گفتار به این مسائل پرداخته ام: آزادی و ضرورت ، تفکیک شخصیت، ملال و شکل های آن، عدالت، شفقت، اخلاق فضیلت... و در فصل چهارم ارتباط میان اخلاق و زیبایی شناسی که در طی رساله نیز بدان توجه شده است مورد بررسی قرار گرفته است. آن چه در این فصل، مد نظر است بیانِ شباهت های میان اخلاق و زیبایی شناسی به عنوان دو راه رهایی از اراده است، آن هم، در وجوهِ مختلفی هم چون شکل و روند ژرف اندیشی، ارزیابی، نظریه لذت، روشنگری و فرآیندهای مشابه در اخلاق و هنر مثل عشق و از خود بیگانگی. در آخر نیز باید گفت، آیا شرح این شباهت ها می تواند برای توجیه رابطه متقابل میان هنر و اخلاق کافی باشد یا خیر. با بیان این مسائل می توانیم دریابیم که شوپنهاور به راستی به ارتباط دوسویه ای میان اخلاق و زیبایی شناسی با توجه به رویکردش نسبت به دیدگاه های کانت و افلاطون، معتقد است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
شاعران و ماوراءالطبیعه : شماره 157 : مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی
نویسنده:
اسماعیل حاکمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تاثیر افلاک بر انسان نزد شاعران
کلیدواژههای فرعی :
ادراک عقلی ,
هنر ,
ماوراء طبیعت ,
مقدرات ,
غریزه ,
ادراک عقلی ,
فطریات ,
شاعر ,
پوچ گرایی ,
منشأ ایمان ,
استنتاج عقلی ,
شاپا (issn):
0
چکیده :
نظر به اینکه از دیرباز برخی از شاعران درباره افلاک و تأثیر آن بر سرنوشت افراد بشر اشعاری سروده و از جور و ستم فلک و طبیعت شکوه سرداده اند در این مقاله سعی شده است نخست از دیدگاه منتقدان ادبی یونان باستان مانند سقراط و افلاطون به موضوع نگریسته شود و سپس نمونه هایی از طرز تفکر برخی از شاعران گذشته و معاصر ارائه گردد. نتیجه حاصل از بررسی آراء و افکار مختلف نشان می دهد که برخی از شاعران معتقد به تأثیر فلک در سرنوشت انسان هستند و برخی دیگر افلاک را از هرگونه تأثیر مثبت و منفی مبرا می دانند.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 1 تا 10
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مقایسه معنای زندگی ازدیدگاه مرحوم علامه محمدتقی جعفری و فردریش نیچه
نویسنده:
محمدرضا رحمانی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
ذات (منطق)
,
زندگی
,
حیات معقول
,
رسالت
,
مرگ
,
نیچه
,
معارف اسلامی
,
وجدان
,
پوچ گرایی
,
مرگ (فقه)
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
هنر و علوم انسانی
,
تعصّب دینی
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
هنر و علوم انسانی
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
تعصّب دینی
,
هنر و علوم انسانی
,
تعصّب دینی
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
تعصّب دینی
,
تعصّب دینی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
علامه جعفری: محمدتقی جعفری
چکیده :
مهمترین سئوالی که هر انسانی در دوره ای از زندگی اش با آن مواجه می شود « پرسش از معنای زندگی » است. جدی بودن مسئله پرسش از معنای زندگی بدان جهت است که با تمام هویت انسان سر و کار دارد. لذا در این پژوهش بر آنیم تا مسئله معنای زندگی را از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری و فردریش نیچه مورد بحث و بررسی قرار دهیم و در مقایسه آراء و اندیشه های این دو فیلسوف به نگاهی کلی و تبیینی شایسته از مباحث معنای زندگی دست یابیم. علامه محمد تقی جعفری یافتن معنای زندگی شخص را مستلزم یافتن معنای «خود» می داند و معتقد است تنها کسی می تواند طعم واقعی معنای زندگی را بچشد که خویشتن خویش را بشناسد و آن را از زنجیرهای زرینی که طبیعت بر سر راهش قرار داده برهاند و به خود حقیقی نائل شود . البته لازم است که سالک راه «خود حقیقی» راهنمای کامل خود را مذهب و عقل و فطرت آگاه قرار دهد تا بتواند از لغزش هایی که در این مسیر برایش پیشمی آید درامان باشد . او معنادار یافتن زندگی را فاصله گرفتن از حیات طبیعی و غوطه ور شدن در حیات معقول می داند . اما فردریش نیچه نیست انگاری را در چهار عرصه مهم زندگی انسان ها بیان می کند : 1- نیست انگاری در قلمرو حقیقت ؛2- نیست انگاری در قلمرو دین ؛ 3- نیست انگاری در قلمرو زندگی زاهدانه ؛4- نیست انگاری در قلمرو اخلاق متداول . او به جای مورد اول ، اراده معطوف به قدرت و به جای مورد سوم ، زندگی زمینی و سرشار از غرایز و تمایلات حیوانی را بر می گزیند و هنر تراژدی را بهترین ابزار برای تحقق آن می داند و به جای مورد چهارم ، اخلاق سروری را توصیه می کند ولی هیچگونه جایگزینی برای دین در نظرنمی گیرد . از این رو انسانی که با توجه به نظریه «اراده معطوف به قدرت» و بنابر توانمندی ها و استعدادهای درونیخود و بدون تبعیت از آرمان های از پیش طراحی شده رفتار کند را «فرا انسان» می داند.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی و نقد اومانیزم در اندیشه نیچه
نویسنده:
حسین شوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
هستی شناسی(فلسفه)
,
متافیزیک
,
ابرانسان
,
پوچ گرایی
,
جامعه مدرن
,
انسان باوری
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
نیچه متفکری است که همه تمدن غرب را مورد انتقاد قرار میدهد و هیچ امر را استثنا نکرده است، عقل، دموکراسی، اخلاق و... با این همه یکی از موثرترین متفکران سده اخیر است. وی زبان وجود را زبان اراده معطوف به قدرت میداند والبته مراد او از قدرت آن نیست که در روانشناسی مطرح میشود، بلکه اراده و تفکر در او عین وجود و موجود است یعنی وجود با اراده تشخص پیدا میکند. این اراده مساوی با قدرت است و برای تثبیت و تحکیم خود اقدام به تاسیس ارزشها میکند. اما یکی از مهمترین مسائلی که در فلسفه نیچه مطرح میشود اومانیسم است، این اومانیسم در ابر انسان تحقق پیدا میکند. باید توجه داشته باشیم که اومانیسم در اندیشهی نیچه به معنای خاصی مربوط میشود، در واقع اومانیسم نیچه با ارزشمداری پیوند تنگاتنگی دارد. دلیل اصلی مطرح شدن اومانیسم در اندیشه نیچه تاسیس ارزشها میباشد و آن نیز به خاطر بحرانی است که انسان معاصر را فراگرفته است و آن بحران نیهیلیسم و به تعبیری بیمعنایی است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
تعداد رکورد ها : 18
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید