حجاب در لغت به معنای سِتر است؛ از اینرو، به هر چیزی که شیئی از شیء دیگر پوشیده و پنهان کند، حجاب و پرده میگویند. در اصطلاح عرفانی به معنی هر چیزی است که آدمی
... ی را از قرب الهی دور بسازد. بنابراین هر چیزی که مانعی بین خدا و بندهاش باشد حجاب محسوب میشود. مقولهی حجاب و شناخت آن همیشه ذهن عرفا را به خود مشغول کرده است و یکی از مهمّترین مسائل در شناخت خداوند و رسیدن به او بوده است. خاستگاه آن مربوط به مذهب و عرفان خاصی نیست زیرا بحث معرفت در فطرت آدمی نهاده شده است. آدمی برای رسیدن به معرفت الهی، راهی جز شناخت موانع و حجبی که بین او و خداست، ندارد. در تمامی عرفانها این مقوله مورد بررسی است البته با نامهای متفاوت معنای حجاب را میرساند. مقولهی حجاب نورانی و ظلمانی بیشتر در عرفان اسلامی به خصوص در مثنوی مورد تاکید و بررسی فراوان است. حجابهای ظلمانی در عرفان اسلامی، شامل حجابهایی هستند که مربوط به حیات دنیوی و عالم شهادت است و مانع از مشاهده ملکوت و جمال حق تعالی میشود. حجابهای نورانی بر خلاف حجابهای ظلمانی مربوط به عالم لطیف و ماورا است که برای شخص از نفس قدسی پدید میآید. مولانا در مثنوی به انواع مختلف حجابها اشاره میکند و انسان را از ماندن در این حجب نهی میکند و او را از اثرات محجوب ماندن آگاه میکند. البته در میان اقوال عرفا در این مورد اختلافاتی دیده شده است امّا این اختلافات میتواند به دلیل قاصر بودن زبان از درک تجربیات عرفا بوده باشد. در این پژوهش سعی بر این شده است که مفهوم حجابهای نورانی و ظلمانیرا در عرفان اسلامی با نظر و تاکید به مثنوی مورد بررسی قرار دهیم که اختلاف چندانی میان افکار و عقاید عرفای اسلامی با مولانا در مثنوی دیده نشده است. منظور مولانا از حجابهای نورانی و ظلمانی در مثنوی همان حجبی است که در عرفان اسلامی آمده است. تنها اختلافی که در میان آنها دیده شده است، مربوط به دلیل بودن حجابها از ناحیه خدا بوده است که مولانا وجود این حجب را غیرت خداوند به خودش میداند امّا عرفای اسلامی علّت آن را حبّ الهی به خودش میدانند.
بیشتر