جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 16
ذات‌گرایی افلاطون: تفسیر مجدد نظریه مُثُل [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Vasilis Politis (واسیلیس پولیتیس)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در این کتاب، واسیلیس پولیتیس استدلال می‌کند که صورت‌های افلاطون جوهر هستند، نه صرفاً چیزهایی که دارای جوهر هستند. پولیتیس نشان می دهد که درک نظریه افلاطون از صُوَر به عنوان یک نظریه جوهر، چالشی جدی برای فیلسوفان معاصر است که ذات گرایی را چیزی بیش از یک آیتم اختیاری در فهرست فلسفی می دانند. او پیشنهاد می‌کند که این رویکرد همچنین انتقادی تند از کسانی است که ذات‌گرایی ارسطویی را تنها موضع معقول می‌دانند: پولیتیس نشان می‌دهد که ذات‌گرایی افلاطون نظریه‌ای کاملاً استدلال‌شده، دقیق، و منسجم و رقیبی قابل قبول برای نظریه ارسطو است. این کتاب برای دانشجویان و دانش پژوهان علاقه مند به تلاقی بین فلسفه و تاریخ فلسفه جذاب خواهد بود.
بررسی و نقد دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا دربارة جایگاه مثل در نظام هستی
نویسنده:
محمد ذبیحی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مثل افلاطونی از دو منظر هستی و شناخت آن مجادلات پردامن های را بین موافقان ومخالفان آن بر انگیخته است، سه فیلسوف بزرگ جهان اسلام، ابن سینا، شیخ اشراق وملاصدرا نه تنها در مسأله مثل یکسان نمی اندیشند، بلکه دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرادر تقابل جدی با نظر ابن سینا است، ملاصدرا که مدعی است تاکنون کسی را ندیدم کههمانند به این امر پرداخته باشد و این فضل و تأیید الهی بر من است کوشیده است با طرحدلایل سه گانه، کاستیهای دلایل اشراقی را جبران نماید . پژوهش پیش رو همراه باگزارش، نقد وبررسی دلایل شیخ اشراق و ملاصدرا دربارة مثل افلاطونی درپی بیان اینادعا است که دلایل اشراقی و صدرایی هردو ناتوان از پاسخی روشن برای این پرسشاست که جایگاه مثل، نقش و کارکرد آن در نظام هستی چیست؟
بررسي نظريه نوميناليسم (نامگرايي) و نقد آن
نویسنده:
محمد رصافی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسي و شناخت جريانهاي اصلي نام‌گرايي و نقد و بررسي مباني شناختي و و جودي آن موضوع اصلي اين رساله است. پس از مقدمه، ابتدا فيلسوفان برجسته و اثر گذارِ نام‌گرا و سپس برخي مباحث مرتبط با نام-گرايي مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد. قبل از فيلسوفان نام‌گرا، انديشه‌هاي افلاطون و ارسطو نيز که ربط مستقيمي با مباحث نام‌گرايي دارد و در حقيقت نام‌گرايي در تقابل با آراي آنان شکل گرفته است، مطرح مي‌شود. بجز آراء و انديشه‌هاي برخي از فيلسوفان قرون وسطي از جمله اکام، فيلسوفان تجربي انگليس از جمله هابز و هيوم و برخي از فلاسفه تحليلي و زباني، از جمله ويتگنشتاين و کارناپ و کواين نيز مورد بررسي قرار مي‌گيرند و در نهايت نظريات معاصر مربوط به نام‌گرايي و انواع نوميناليسم تبيين مي‌گردد. مسئله شباهت، رفتار-گرايي، مباحثي در باب ذهن و زبان، مثل افلاطوني، و کلي طبيعي، از جمله موضوعات مباحث پاياني رساله است. مبحث نام‌گرايي يک نحوه تفکر فلسفي کاملا متفاوت با روش تفکر عقل‌گراست. تجربه‌گرايي، نفي ذات و ذات‌گرايي، نفي ذهن مجرد و امور انتزاعي، و طرفداري از رفتار‌گرايي يا کارکردگرايي در تعليم و تعلم و در نتيجه طبيعت‌گرايي از جمله مؤلفه‌هاي اصلي اين طرز تفکر است. رسالت اين رساله برداشتن گامهاي اوليه در اين زمينه است. در خاتمه نيز ضمن بيان خلاصه‌اي از مهمترين مباحث و نتايج رساله، در نهايت عدم کفايت ادله و شواهد نام‌گرايان در اثبات ديدگاهشان به عنوان نتيجه نهايي مطرح شده است.
نقد و بررسی نظریه ملاصدرا درباره ادراک مفاهیم کلی
نویسنده:
روضاتی سیدمحمد
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسایل مهم فلسفی، بحث و بررسی درباره چگونگی ادراک صور کلی و معقولات به وسیله نفس انسان است. فلاسفه اسلامی نیز به بررسی و تبیین آن پرداخته اند. نظریه ملاصدرا یکی از نظریات مهم و برجسته در این زمینه به شمار می آید.در این نوشتار ابتدا نظریه صدرالمتالهین و مبانی مهم آن به بیان درآمده، و آنگاه مورد نقد قرار می گیرد.
صفحات :
از صفحه 195 تا 199
قبض و بسط نظریه مثل افلاطونی در مکاتب پس از آن
نویسنده:
مجتبی جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چه چیزی محقق وامی‌دارد؟ هر گاه شخصی برای سوال خود پاسخی نداشته باشد و یا پاسخی که یافته با دانسته‌های پیشین او تناقض داشته باشد. شروع به تحقیق می‌کند. آنچه در این رساله گرد آمده نیز به همین دلایل بوده است . به سوالهای زیر دقت کنید: مثل افلاطونی چیست ؟ چرا افلاطون نظریه مثل را طرح کرد؟ چه کسانی باعث شدند افلاطون نظریه مثل را مطرح کند؟ چه تحولاتی در نظریه مثل افلاطونی ایجاد شده است ؟ چه کسانی این نظریه را پذیرفته‌اند؟ و چه کسانی آن را رد کرده‌اند؟ علت رد و پذیرش آنان چه بوده است ؟ در دنیای اسلامی چه نگرشهایی به مثل وجود داشته است ؟ نگرش مکاتب اشراق، مشا، عرفان و مخصوصا ملاصدرا در این مورد چیست و آیا می‌توان آنها را به هم نزدیک کرد؟ در نگرشهای غربیان و قرون وسطی چه دیدگاه‌هائی به آن وجود داشته است ؟ دیدگاه شرق و غرب در مورد مثل چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ مثل چه نقشی در معرفت‌شناسی و چه نقشی در هستی‌شناسی دارد؟ آیا اعتقاد به مثل، اعتقادی عقلانی است یا دریافتی شهودی؟ اگر عقلانی است چه براهینی بر وجود آن اقامه شده و اگر شهودی است چه کسانی مدعی شهود مثل شده‌اند؟ حذف مثل از عالم تفکر چه نقصی به آن وارد می‌کند؟ ایا در مکاتب دیگر نیز حقایقی همچون مثل افلاطونی وجود دارد؟ یک مسلمان چگونه می‌تواند به مثل اعتقاد داشته باشد؟ آیا چنین اعتقادی با اعتقاداتی دینی او ناسازگار نیست ؟ اصلا آیا به طور کلی فلسفه با دین سازگار است تا نتیجه بگیریم پس مثل هم که یک مساله فلسفی است با دین متلائم است ؟ آیا می‌توان گفت مثل افلاطونی همان ملائکه هستند؟ اینها سوالهایی است که برای گرد آوردنده این مجموعه مطرح بوده و در صدد یافتن پاسخ آنها برآمده و در حد توان خود برای آنها پاسخ یافته است . به همین خاطر این مجموعه در چهار بخش گردآوری شد. بخش اول این مجموعه کلیاتی است جهت شناختن اندیشه افلاطون. بخش دوم بررسی حقیقت مثل در مکاتب مسلمانان است اعم از فلسفه مشا، اشراق و ملاصدرا و نظریات عرفا. بخش سوم مقایسه‌ای است میان نگرش فلسفه غرب و شرق به مثل مخصوصا با تکیه بر این نکته بر این نکته که در جهان غرب مثل افلاطونی بیشتر از لحاظ معرفت‌شناسی بررسی شده و در دنیای اسلام از لحاظ هستی‌شناسی. در بخش چهارم به این نکته پرداخته شده که آیا در دین اسلام حقایقی وجود دارد که بتوان آنها را چهره دینی - الهی مثل دانست ؟ مطالبی که در این نوشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته عبارتند از اهمیت مثل در فلسفه صدرائی و تعدیل اصلاح بخشهای غیراستدلالی آن که در این مورد از نظریات علامه محمدحسین طباطبائی استفاده شده است . مطلب دیگری که مورد نظر نگارنده بوده بررسی صفات متشابه مثل با ملائکه است که در این زمنیه هفت خصوصیت مشترک میان مثل و ملائکه یافته‌ایم.
مقایسه میان دو مفهوم مُثُل افلاطون و فروهر زرتشتی
نویسنده:
زینب شریعت نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مورد چگونگی پیدایش هستی و خلفت انسان پیوسته بین الهیون و مادیون چالش‎های فلسفی بزرگی وجود داشته است که از دوران یونان قدیم و حتی قبل از آن تا به امروز ادامه یافته است. پژوهش حاضر کاوشی در راستای بررسی دو مفهوم کلیدی؛ مُثُل افلاطون و فروهر زرتشتی است. یکی از مسائل بنیادی در فلسفه افلاطون، نظریه‌ی مُثُل اوست. این نظریه کوششی برای تبیین هستی و نظریه پردازی در خصوص منشأ آن است. وی معتقد است هر امری از امور عالم چه مادی باشد مانند حیوان، نبات و جماد؛ چه معنوی باشد مانند شجاعت، عدالت و غیره اصل و حقیقتی دارد که سرمشق و نمونه‌ی کامل اوست و با حواس درک نمی‌شود بلکه تنها عقل آن را درمی‌یابد. به طور کلی فلسفه افلاطون براساس تمیز دادن میان واقعیت با صورت ظاهر یا « بود » و « نمود » است. از سوی دیگر بر طبق جهان‌بینی زرتشتی، اهورامزدا عالم ماده را از روی صور روحانی پاک آفریده است که فروهر خوانده می‌شود. در باطن هر یک از موجودات جهان این روح مینوی « فروهر » به ودیعه نهاده شده است. به طور کلی آنان ارواح خارجی و ازلی هستند که از آغاز آفرینش نگهداری و پاسداری جهان به آن‌ها وابسته است. مهم‌ترین هدف نگارنده از نگارش رساله‌ی پیش‌رو با عنایت به ساختار کلی نظریه‌ی مُثُل در فلسفه افلاطون و فروهر در آموزه‌های زرتشتی مقایسه تحلیلی و تطبیقی میان این دو مفهوم بوده و در این راستا بر منابع اصلی یعنی کتب افلاطون و کتاب مقدس زرتشتیان « اوستا » و دیگر کتب دینی آنان تکیه شده است.
نسبت میان عالم مثل و عالم طبیعت در نظر افلاطون
نویسنده:
زهرا شکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
واژه‌ی مُثُل، جمع «مثال» و برگرفته از کلمه‌ی ایده (Idea) است. ایده به معنای اندیشه، تصور، عقیده و گمان است. این لغت از مصدرIdeinبه معنی دیدن و فهمیدن مشتق است. خود لغت یونانی Idea را افلاطون با مفهوم خاص نمونه‌ی آرمانی یا نمونه‌ی اول چیزی به کار برد که این مفهوم در صفت مشتق Ideal باقی‌است.در رساله‌ی جمهوری، افلاطون فرض کرد که هرگاه شماری از افراد نام مشترکی داشته باشند، دارای مثال یا صورتی مطابق نیز خواهند بود. کلی، طبیعتی مشترک یا کیفیتی است که در مفهوم کلی مثلاً زیبایی، دریافت می‌شود. افلاطون درباره‌ی این کلیات، اصطلاح «مُثُل» را به کاربرد. افلاطون اعتقاد داشت که مُثُل یا صور هستنده‌های اصیل و دگرگون‌‌ناشدنی هستند که بیرون از این جهان محسوس می‌باشند. موجودات جهان ‌محسوس انعکاس‌ها و تصویرهایی از آن هستنده‌های واقعی هستند؛ که آن‌ها را تنها از راه عقل می‌توان شناخت. وی برای بیان نسبت میان عالم مُثُل و عالم محسوس واژه‌های بهره‌مندی و تقلید یا شباهت را به کار برد.بهره‌مندی از مثال‌ها چهار‌گونه است؛الف) شیء گاهی از مثالی بهره‌‌‌مند استو گاهی نه: اعراض جدایی‌پذیر. ب) شیء همیشه از مثالی معین بهره‌مندی است بدون‌ آنکه این بهره‌مندی ارتباطی با ماهیت آن داشته باشد: اعراض جدایی‌ناپذیر.پ) شیء همیشه از مثالی معین بهره‌مند است امّا این بهره‌مندی جزء ماهیت شیء نیست بلکه از ماهیت آن ناشی می‌شود.ت) شیء همیشه از مثالی معین بهره‌مند است و این بهره‌مندی جزء ماهیت آن است.در رساله‌ی پارمنیدس، افلاطون، مفصل‌تر از رساله‌های دیگر بحث مربوط به نسبت میان مُثُل و محسوسات را بیان نمود و انتقادات خود را در زبان شخصی به نام پارمنیدس قرار داد. این انتقادات به این صورت بیان شد که آیا اشیاء جزیی از تمام مثال یا فقط از قسمتی از مثال بهره‌مند هستند؟ اگر شق اول اختیار شود، آنگاه صورت مثال، که واحد است، تماماً در هر‌یک از افراد کثیر موجود خواهد ‌بود. اگر شق ‌دوم اختیار شود، آنگاه مثال در عین حال واحد و قابل کثیر است. در هر صورت تناقض پیش می‌آید. به علاوه، اگر اشیاء مساوی به سبب وجود مقدار تساوی مساوی‌اند، پس به واسطه‌ی چیزی که کمتر از تساوی است مساوی‌اند. همچنین اگر چیزی به سبب بهره‌مندی از بزرگی، بزرگ است به واسطه‌ی داشتن چیزی کهکوچک‌تر از بزرگتی است که به نظر می‌رسد تناقض باشد. سقراط نظریه‌ی تقلید را که اشیاء جزیی روگرفت‌های مُثُل، که خود الگوها یا نمونه‌هایی هستند، پیشنهاد کرد؛ شباهت اشیاء جزیی به مثال، بهره‌مندی آن‌ها را از‌آن نشان می‌دهد. در مخالفت با این نظریه پارمنیدس استدلال کرد که اگر اشیاء سفیدی شبیه سفید هستند، سفیدی نیز شبیه اشیاء سفید است. از این‌‌رو، اگر شباهت میان اشیاء سفید باید به‌وسیله‌ی وضع یک مثال سفیدی تبیین شود، شباهت میان سفیدی و اشیاء سفید نیز باید به‌وسیله‌ی وضع یک صورت علیا تبیین شود، و همین‌طور تا بی‌نهایت. بنابراین، افلاطون از تبیین چگونگی نسبت میان عالم مُثُل و عالم طبیعت بر‌نیامد.
مثل افلاطونی در حکمت متعالیه و تطبیق آن با آیات و روایات
نویسنده:
ثمانه ظهوریان مفتخر کاظمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ُثُل افلاطونی یکی از گزارههایی است که از اعصار گذشته و قرنها پیش تا کنون مورد توجه دانشمندان و فلاسفه غربی واسلامی قرار گرفته است. ما در این پژوهش برآنیم که ابتدائاً مُثُل (ایده) را از دیدگاه افلاطون و شارحین و ناقدین او بررسیکرده، سپس با آراء صدرالمتألهین مورد مقایسه قرار دهیم. تعریف مُثُل افلاطونی این است که در هر نوعی از انواع مادی وطبیعی فردی مجرد وجود دارد که افراد مادون خود را تحت ولایت و تدبیر قرار میدهد که این همان تعریف صدرا نیز میباشد.شناخت از نظر افلاطون دارای چهار مرتبه علم تعقل، عقیده و خیال میباشد. علم و معرفت حقیقی مرتبه ای است که به مُثُلتعلق میگیرد و آنچه از طریق حواس از عالم خارج ادراک میشود یعنی ادراک حسی، ادراکی غیر معتبر و خطا پذیر است و ازجهات اشتراک میان اقوال افلاطون و صدرا در احکام مُثُل این است که ماهیت در افراد یک نوع با فرد مجرد یکی است و از یکنوع می باشند، واحد است و مستقل و قائم به خود است. جدا بودن مُثُل در کلام افلاطون نه به معنای جدایی مکانی است، بلکهمستقل از عوارض و ماده بودن آن است. قائم به ذات بودن اشاره به جوهر بودن آن است. صدرا کلی بودن مُثُل افلاطون را بهکلی سعی و شمولی تأویل میکند که در این صورت بالضروره و به ذات در خارج متحقق میشود. و در واقع مُثُل موجوداتعینی و خارجی هستند نه ذهنی. هر دو فیلسوف به جنبه ریاضی مُثُل معتقدند. افلاطون از ریاضیات و علم هندسه در درک مُثُلبسیار بهره برده و صدرا نیز برای یکی بودن ماهیت بین مُثُل و فرد مادی از تمثیل عدد بهره میبرد. از دیدگاه صدرا مُثُل نوریههم مثال مادون خود میباشد و هم مثال های مافوق که اسماء و صفات اله میباشند. و ایشان مُثُل را غایت و مُخرِج انسان ازنقص به کمال در حرکت استکمالی و جوهری میداند و استدلال عقلی مُثُُل را با مشهودات غیبی و حضوری خود تلفیق کرده وشواهد قرآنی و روایی را در تکمیل و تقویت احکام مُثُل بیان مینماید که ما در فصل نهایی این رساله به تفصیل به شرح اینشواهد قرآنی و روایی میپردازیم
جهان شناسی احمد احسائی (بررسی تطبیقی)
نویسنده:
جلال زارعی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
احمد احسائی (1166-1241 ق) یکی از با نفوذترین چهره های دو سده اخیر شمرده شده است. او نوآوریهای گوناگونی در مسائل کلامی و به ویژه جهان شناسی پدید آورده است. این مقاله در جستجوی پاسخ به این پرسش است که آیا احسائی آموزه های جهان شناختی خود را، آن چنان که خود ادعا می کند، مستقیما از ائمه اثنی عشر اقتباس نموده است؟ با مقایسه برخی از آراء و نظرات او با پیشاهنگان عرصه اندیشه در صدد برآمده ایم تا تأثیر پذیری او را از سرچشمه های متنوع نشان دهیم.
صفحات :
از صفحه 147 تا 160
ارتباط وجودشناسی با معرفت‌شناسی از منظر صدرالمتألهین
نویسنده:
لاله حقیقت، فاطمه صادقیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
وجود و معرفت دو محور بحث در حوزه ی فلسفی اسلام به شمار می روند که مقولات علم، اتحاد عقل و معقول و ظهورات وجود در ذیل آن مباحث مطرح می گردد. وجود علم وجودی خارجی است که اصالتا و به منزله ی وصفی نفسانی در فضای نفس جعل می شود و به تبع آن، ماهیت علم محقق می گردد و در ظل وجود علم، وجود ذهنی معلوم و به تبع آن، ماهیت معلوم نیز جعل می گردد. صدرالمتالهین معتقد است که در حقیقت، علم نحوه ای از وجود است؛ چراکه علم حق تعالی به اشیا و به ذات خود و علم نفس به ذات خویش و هم چنین تعقل جواهر مجرد کیف نفسانی نیست؛ بنابراین در علم به غیر، آن هم در علم انفعالی، صورت علمیه ملازم با فعل و انفعال نفسانی و اضافه ی به خارج است. نفس در تکامل جوهری، به اعتبار تجرد برزخی، به عالم مثال متصل شده، صور خیالی را شهود می نماید. سر مکاشفات، معراج جسمانی و حشر عوالم وجودی به همین مرتبه ی نفس ارتباط دارد. صور عقلی رشح وجود عقل مجردند و به طور مسلم، مرتسم در نفس نمی باشند. و نفس در مقام صعود به عالم مجردات، با عقل مجرد و مثال نوری متحد شده، در نتیجه ی این اتحاد، حقایق و معارف کلی را شهود می نماید.
صفحات :
از صفحه 175 تا 198
  • تعداد رکورد ها : 16