جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی و تحلیل دیدگاه شمس تبریزی درباره عارفان
نویسنده:
فاطمه محمدی عسکرآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهکتابِ «مقالات شمس تبریزی» مجموعه سخنانِ شمس تبریزی است که توسط مولوی و مریدان او یادداشت شده و به همان صورتِ منقّح نشده به دست ما رسیده است. این کتاب، مجموعه‌ای از دیدگاههای بسیار ارزشمند شمس تبریزی در مسائل عرفانی، فلسفی، کلامی و ... است که به علّت پراکندگی مطالب و مشکلات آن، کمتر مورد توجّه محققان عرفان اسلامی قرار گرفته است. یکی از مواردی که در مقالاتِ شمس جالب توجّه به نظر می‌رسد، دیدگاههای شمس دربار? عارفان معاصر و متقدّم خویش است که موضوع این پایان نامه را تشکیل می دهد.دیدگاههای شمس دربار? عارفان و اظهار نظرهای او، همه جانبه و بی غرض است، به طوری که هم جنبه‌های مثبت و ستایش برانگیز آنان را بیان می‌کند و هم جنبه‌های منفی و قابل نکوهش ایشان را مورد انتقاد قرار می‌دهد. شمس تبریزی برای بررسی و تحلیل شخصیّت عارفان، هم از علم لدنّی و الهی خویش بهره می‌برد و هم از علوم روزگار خود که از آنها به حد کفایت اطلاع و آگاهی دارد. با مطالعه مقالاتِ شمس تبحّر او در علوم قرآن و حدیث، تسلّط بر زبان عربی، آشنایی با ادب فارسی و عربی و علومی چون فقه، فلسفه و کلام اسلامی مشخص و آشکار می‌گردد. با این پیش زمینه از علم و معرفت است که وی به بررسی شخصیّت عارفان دیگر می‌پردازد و هم از این رو دیدگاههای او در این زمینه اهمیّت و ارج بسیار می‌یابد.دیدگاههای شمس دربار? عارفان به چهار دسته قابل تقسیم است: دسته اوّل شامل کسانی است که فقط از آنها نام برده و قضاوتی دربار? آنها ندارد مانند رابعه و ابونجیب سهروردی. دسته دوم کسانی هستند که تنها مورد ستایش شمس بوده‌اند، مانند ابراهیم ادهم، ابوبکر سلّه باف و سیّدبرهان‌الدین محقّق ترمذی. دسته سوم کسانی هستند که تنها مورد انتقاد شمس قرار گرفته اند، مانند قشیری، حلّاج و عین القضات و سرانجام دسته چهارم شامل عارفانی است که شمس هم جنبه های قابل ستایش آنها را بیان نموده، هم جنبه‌های نکوهش برانگیز ایشان را مورد نقد قرار داده است. بیشترین عارفان در این دسته قرار می گیرند و شامل بایزید، جنید، شبلی، سنایی، شیخ اشراق، بهاءولد، اوحدالدین کرمانی و ابن عربی هستند.قسمت پایانی کار مربوط به بررسی دیدگاههای شمس دربار? مولانا است، که آن را به سه قسمت خامی، پختگی و سوختگی مولانا تقسیم نموده و نشان داده‌ایم که مولانا از زمان آشنایی با شمس در یک سیر تکاملی قرار گرفت، به طوری که از یک مرید مبتدی برای شمس، به یکی از اولیای الهی تبدیل گشت.
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و دوگانه انگاری جوهری ـ وصفی فلسفه ذهن
نویسنده:
محمود شکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و دوگانه انگاری جوهری و وصفی فلسفه ذهن موضوع نوشتار حاضر است كه از چهار فصل تشکیل شده است. در فصل اول پس از بررسی سیر تاریخی بحث و تبیین مفاهیم، مبانی هر یك از سه دیدگاه به صورت اجمال ، بیان شده و مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم به بررسی رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا اختصاص دارد. در این فصل نخست به خود رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا پرداخته و سپس نظر او درباره رابطه نفس و بدن در افعال و احوال بررسی شده است. ملاصدرا بر مبنای حدوث جسمانی نفس و حركت جوهری آن،رابطه خود نفس و بدن را اتحادی دانسته و بر همین اساس نیز انسان را حقیقتی ذو مراتب معرفی می‌كند. به اعتقاد ملاصدرا، تاثیر متقابل نفس و بدن نیز ریشه در همین رابطه اتحادی آن دو دارد. زیرا ك طبق رابطه اتحادی، این دو جوهر از هم جدا نیستند بلكه هر كدام جنبه‌ای از یك حقیقت واحد، یعنی انسان، به حساب می‌آیند. بنابر این هرگونه حادثه‌ای كه در یكی از این دو اتفاق بیافتد به دیگری نیز سرایت كرده و آن را متاثر می‌كند. فصل سوم به بررسی رابطه نفس و بدن از دیدگاه دو گانه انگاری جوهری و وصفی اختصاص یافته است. در این خصوص اولین دیدگاه از دكارت می‌باشد که قائل به تاثیر و تاثر متقابل نفس و بدن است. پیروان او از جمله مالبرانش و لایب نیتس ، با نفی علیت در میان مخلوقات به مخالفت با دكارت برخاسته وخود دیدگاه دیگری ارائه داده اند. مالبرانش اصالت موقعی و لایب نیتس اصالت توازی را برگزیده است. هر یک از این سه دیدگاه با مشکلات اساسی مواجه است و در این فصل به آنها پرداخته شده است. سوین برن ، فیلسوف معاصر، با یک روش کلامی ، تلاش کرده است که مشکل دو گانه انگاری جوهری را حل کند اما به نظر می‌رسد که این دیدگاه نیز به اندازه دیدگاه‌های قبلی از حل این مشکل عاجز مانده است. به نظر می‌رسد که مشکل اصلی دوگانه انگاران جوهری در این است که نفس را از اول موجودی کاملاً روحانی می‌پندارند که به جنین انسان تعلق می‌گیرد؛ بر خلاف ملا صدرا که نفس را حدوثاً جسمانی می‌داندو معتقد است که نفس محصول جسم بوده و از طریق تکامل جسم بوجود می‌آید. به همین خاطر، او به شکل معقولی رابطه نفس و بدن را به تصویر می‌کشد. بخش دومِ فصل سوم دیدگاه دوگانه انگاری وصفی را بررسی می‌كند. شبه پدیدار گرایی، یگانه انگاری غیر قانون مند و طبیعت گرایی زیست شناختی دیدگاههای مختلف دو گانه انگاری وصفی است كه در این بخش مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند. ادعای مشترك این دیدگاه ها آن است ك انسان صرفا موجودی جسمانی است ك غیر از ویژگی‌های فیزیكی دارای ویژگی‌های ذهنی نیز می‌باشد.در فصل چهارم هر یك از این دیدگاهها با دیدگاه ملاصدرا تطبیق و مقایسه شده و بر اساس مبانی او مورد نقد و انتقاد قرار گرفته اند.
فلسفه اخلاق کانت و قراردادگرایی راولز
نویسنده:
فرشته شکور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه در نظرگاه اول در فلسفه ی کانت مورد توجه قرار می گیرد جنیه ی شخصی آموزه ی اخلاقی وی می باشد .اما با یک نگرش عمیقتر می توان جنبه ی اخلاقی فلسفه ی کانت را برجسته تر دید . وی در حوزه ی اخلاق شخصی وظیفه گرا می باشد درحالیکه در حوطه ی اجتماعی به مقوله ی قرارداد اجتماعی اعتقاد دارد . البته دیدگاه قراردادگرایانه ی او مبتنی بر وظیفه گرایی می باشد. با توجه به اهمیت کانت به اصل کرامت انسانی و استقلال فردی ، به زعم وی انسان باید در مملکت غایات نه تنها تابع قانون ، بلکه واضع قانون نیز باید باشد. وی برای جلوگیری از هرگونه هرج و مرج اجتماعی ، ایده ی قرارداد را مطرح می سازد که در آن ، افراد برای تامین آزادیهای یکدیگر و اصول عدالت با یکدیگر به اجماع می رسند.راولز یکی از فیلسوفان برجسته می باشد که از نظریه ی کانت با اسلوب و روشی متفاوت بهره می جوید . راولز با انتقاد به دیدگاههای غالب در زمانه ی خویش و با پیروی از کانت به طرح نظریه ی عدالت می پردازد .مرکز ثقل نظریه ی وی ، وضع اصیل می باشد .او وضع فرضی را به تصویر می کشد که در آن افراد در پس پرده ی چهل دست به انتخاب می زنند. بدیهی است آنچه در این شرایط پذیرفته می شود منصفانه است. بدینگونه راولز به دو اصل عدالت خویش یعنی آزادیهای برابر و تمایز فرصتهای برابر می رسد.شباهت اصلی هر دو در این می باشد که به شخص به مثابه غایت نگاه می کنند اما اصول عدالت کانت نشات گرفته از عقل محض و برای هدفی محدود می باشد ، در حالیکه در نظریه ی راولز ، عنصر تجربه دخالت دارد و اصول عدالت وی برای پی ریزی ساختار کلان جامعه می باشد .بدینگونه است که کانت و راولز جامعه ی بسامان خویش را ترسیم می کنند.