جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 116
امکان و چگونگی تولید علوم انسانی توصیفی اسلامی فرافرهنگی با الگوگیری از فلسفه اسلامی
نویسنده:
پدیدآور: عباس گرائی ؛ استاد راهنما: علی مصباح ؛ استاد مشاور: یارعلی کردفیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در این تحقیق دو سؤال اساسی در باره فرآیند تولید علوم انسانی توصیفی اسلامی فرافرهنگی پیگیری می‌شود؛ نخست این‌که آیا اساسا تولید چنین دانشی امکان دارد؟ و دوم این‌که در صورت امکان، چگونه می‌توان بدین علوم دست یافت؟ فلسفه اسلامی، نمونه‌ای موفق از تولید نسخه اسلامی دانشی وارداتی است. ازاین‌رو، هدف اصلی از پیگیری این پرسش‌ها این است که با الگوگیری از فرآیند تأسیس، توسعه، و تعالی فلسفه اسلامی، به نوعی تبیین از چگونگی تأسیس، توسعه و تعالی علوم انسانی توصیفی فرافرهنگی اسلامی دست یابیم. این پرسش‌ها با روش تحلیلی - منطقی، دنبال و در مرحله نخست، پس از تحلیل مفاهیم و نقد و بررسی دیدگاه مخالفانِ علوم انسانی توصیفی اسلامی فرافرهنگی، بر امکان این علوم استدلال اقامه می‌شود. در مرحله دوم، تلاش می‌شود با توصیف و تبیینِ تحلیلیِ مراحل تأسیس، شکوفایی، و تعالی فلسفه اسلامی، از مؤلفه‌های این روند جهت تولید علوم انسانی توصیفی اسلامی فرافرهنگی الگوبرداری شده، مراحلی برای تأسیس، شکوفایی، و تعالی این علوم پیشنهاد شود. ازاین‌رو، با الگوگیری از تلاش فارابی در تأسیس فلسفه اسلامی، مراحل زیر برای تأسیس این علوم پیشنهاد می‌شوند؛ 1. گزینش و ترجمه هدفمند آثار وارداتی علوم انسانی بر اساس میزان هماهنگی با آموزه‌های اسلام؛ 2. شرح آثار و آرای گزینش شده توسط نخبگان باورمند به آموزه‌های اسلام؛ 3. الهام و استفاده از آموزه‌های اسلام در جهت‌دهی در گزینش مسئله تحقیق، در طرح مسائل تازه، در طرح استدلال نو، در پاسخ‌گویی به برخی مسائل علوم انسانی، و در بهره‌گیری به‌عنوان ناظر ارزش‌یاب؛ 4. تعیین اصول لازم؛ 5. استفاده از مفاهیم، منابع و روش‌های فرافرهنگی؛ 6. طبقه‌بندی علوم برای ارائه راه‌بردی آموزشی و پژوهشی. با الگوگیری از تلاش ابن‌سینا در شکوفایی فلسفه اسلامی، تولید فلسفه علوم انسانی و بررسی کارکرد قوای ادراکیِ درگیر با مسائل علوم انسانی به‌منظور ابداع تکنیک و روش تحقیق، مؤلفه‌هایی است که برای شکوفایی علوم انسانی اسلامی توصیفی فرافرهنگی پیشنهاد می‌گردد. در نهایت، این تحقیق با الگوگیری از تلاش شیخ اشراق و ملاصدرا در تعالی فلسفه اسلامی، برای تعالی این علوم، بهره‌گیری از معارف شهودی از یک سو و کاربست مدل تبیین بر اساس نظریه کثرت در وحدت و وحدت در کثرت، و مدل تفسیر بر اساس توحید افعالی از سوی دیگر را پیشنهاد می‌دهد.
بررسی شخص انگاری خداوند از منظر علامه طباطبائی و شاگردان
نویسنده:
پدیدآور: محمد باقر دهقان کلور ؛ استاد راهنما: یارعلی کردفیروزجایی ؛ استاد مشاور: حسن عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شخص‌انگاری خداوند یکی از مباحث نسبتا جدید الهیات غربی است که در فلسفه و کلام اسلامی مورد توجه واقع نشده است. در مبحث شخص انگاری خداوند پرسش اصلی آن است که به چه معنا می‌توان خداوند را شخص دانست؟ منظور از این سوال آن است که آیا خداوند ویژگی یا مجموعه‌ای از ویژگی‌هایی را دارد که بتوان بر اساس آنها او را به مثابه یک شخص قلمداد نمود؟ آیا از منظر آیات و روایات و همچنین حکمت متعالیه، می‌توان شخص انگاری خداوند را اثبات نمود؟ این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی استفاده می کند و ابتدا با بیان اینکه، حقیقت تشخص یک حقیقت و وصف بسیط و ممتاز در عداد سایر اوصاف نیست، نشان داده خواهد شد که تشخّص، وصفی مرکب گونه و مجموعه ای از اوصاف مختلف می‌باشد که جمع آن سبب شکل گیری آثار جدید می شود، از اینرو حدود ده معیار ضروری برای شخص انگاری مطرح می‌شود که بر اساس آن می‌توان قضاوت نمود که آیا از منظر حکمت متعالیه با تقریر علامه طباطبائی و شاگردان ایشان و همچنین منابع دینی، خداوند موجودی متشخص است یا نه؟ بر اساس یافته های این پژوهش با شواهدی که از منابع دینی خواهیم آورد، شخص وار بودن خدای دین اسلام، اثبات می شود. وهمچنین با اثبات کمالی دانستن وصف تشخص و با مبانی فلسفی چون نامحدود بودن، صرف الشیء بودن، بساطت و قاعده «معطی شی، نمی‌تواند فاقد شی باشد» و همچنین مشترک معنوی بودن اوصاف مشترک میان انسان و خداوند، می‌توان این وصف کمالی را با تجرید نقائص برای خداوند اثبات نمود و همچنین شواهد مختلفی برای این موضوع از حکمت متعالیه آورد و به چالش‌های جدی شخص‌انگاری خداوند، از جمله مسئله «وحدت وجود» با تقریر دقیقی که از حکمای اسلامی بیان شده است، پاسخ گفت و در نهایت شخص وار بودن خداوند را از منظر حکمت متعالیه اثبات کرد.
بررسی انتقادی راهکارهای ارائه شده در خصوص تبیین «رابطه علیت و اختیار» در انسان
نویسنده:
محمد عباسی ، یارعلی کرد فیروزجایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی آراء اندیشمندان درباره رابطه «علیت» و «اختیار» در انسان پرداخته است. در بسیاری از موارد دیده می شود که متفکران به ناسازگاری این دو مقوله اشاره می کنند. عده ای از آن ها بر این باورند که اگر علیت پذیرفته شود، با توجه به ضرورتی که در اصل علیت وجود دارد، باید معلول نیز از وجودی جبری برخوردار شود و این با صدور اختیاری افعال از فاعل مرید ناسازگار است. همچنین ما ملاک اختیاری بودن فعل را صدور آن از جانب فاعل مرید می دانیم، اما اگر قدری دقیق بنگریم، می توان این ملاک را دچار خدشه کرد؛ آیا «اراده» خود امری ارادی است؟ اگر ارادی نباشد که ملاک اختیاری بودن فعل باطل می شود و اگر ارادی باشد سر از تسلسل در می آورد در نتیجه اختیار نفی می گردد. این گونه اشکالات باعث شده است تا نظریات متفاوتی در خصوص رابطه علیت و اختیار مطرح شود. در این تحقیق ضمن توضیح و دسته بندی رویکردهای مختلف، به بررسی انتقادی آنها نیز پرداخته شده است و در آخر نظریه ملاصدرا و تابعین ایشان که بهترین پاسخ برای رفع اشکال دانسته شده است، مورد تدقیق قرار گرفته است. *کلید واژه ها: علیت، اختیار، اراده، سازگاری علیت با اختیار
نقد معرفت‌شناسی رئالیسم انتقادی با تکیه بر مبانی نوصدرائیان
نویسنده:
علی جعفری ، یارعلی کرد فیروزجائی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از آسیب­های اندیشه دینی در جامعه اسلامی، طرح علوم انسانی مبتنی بر مبانی فلسفی غربی است. راه مقابله با این آسیب نیز طرح مسائل بنیادین اندیشه اسلامی و مقایسه تطبیقی آن با اندیشه­های معاصر و تاثیرگذار در جوامع غربی در موضوعات نوینی است که در عرصه معرفت­شناسی مورد توجه قرار گرفته است. بدین منظور پژوهش حاضر ضمن معرفی مبانی معرفت­شناسی حکمت صدرایی و رئالیسم انتقادی، تلاش می‌کند تا به ارزیابی رئالیسم انتقادی در تبیین واقعیت بر مبنای یافته­­های به ‏دست ‏آمده از حکمت صدرایی بپردازد و به دنبال پاسخ‎گویی به این پرسش است که آیا رئالیسم انتقادی می‎تواند با تکیه بر مبانی معرفت­‏شناسی خویش تبیین درستی از واقعیت داشته باشد؟ از این­ رو، این پژوهش با گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه­ای و با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در نهایت به این نتیجه می‌رسد که رئالیسم انتقادی پس از تمایز قائیل شدن بین متعلق لازم معرفت (آنچه که وجود دارد) و متعلق متعدی معرفت (آنچه می­توانیم بدانیم)، با تقلیل ساحت علم به متعلق متعدی آن، و همچنین با تقلیل محتوای درونی معرفت به ابعاد اجتماعی آن دچار تنگ­ناهای شناختی بوده و همچنان از تبیین واقعیت بازمانده است. ؛ در حالی که ملاصدرا در حکمت متعالیه خویش، بر خلاف رئالیسم انتقادی، تعینات معرفت را تماماً به ابعاد اجتماعی آن باز نمی­گرداند، بلکه از تعینات و ابعاد وجودی علم نیز بحث می­کند. و حقایق عالم را امور عقلی می­داند که آنچه در خارج به ادراک حسی در می­آید، مرتبه نازله از آن حقایق درک ‏شده توسط عقل است.
صفحات :
از صفحه 53 تا 84
بررسی نقش معرفت حِکمی در اخلاق عملی با تأکید بر نهج البلاغه
نویسنده:
پدیدآور: محمدرضا صمدی فروشانی ؛ استاد راهنما: یارعلی کردفیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ریشه‌یابی اختلالات اخلاقی و روش صحیح از بین بردن آن‌ها، جزء وظائف اصلی علوم مرتبط با درمان این اختلالات همچون علوم تربیتی ، علم اخلاق و غیره است. از این رو گمان بر آن است که علوم عقلی همچون فلسفه که دربردارنده‌ی معارف نظری است، تأثیری در اصلاح اخلاق عملی ندارد. از سوی دیگر یکی از ریشه‌ها و علل رفتارهای انسان به طور کلی مربوط به شناخت‌ها و معرفت‌های اوست. مسئله‌ی اصلی این رساله آنست که با استفاده از تعابیر حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، تأثیر قسمتی از معارف حِکمیِ نظری در اصلاح خلق و خوی و رفتار انسان (اخلاق عملی) بررسی شود و هدف این تحقیق آنست که تأثیر سازنده‌ی معارف حکمی و چگونگی آنرا در عرصه‌ی رفتار انسان نشان دهد. در این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی و پس از ارائه‌ی تعریف دقیقی از معرفت حکمی در حوزه های خداشناسی، انسان شناسی و معادشناسی، اثرگذاری این معارف را بر اصلاح اخلاق عملی به اثبات رساندیم. سپس با توجه به اینکه همه‌ی معارف حِکمی تأثیر اصلاحی ندارند ، مصادیق مختلف و مؤثر آنرا در قالب چند بخش عمده از نهج‌البلاغه استخراج کرده و به ثمرات اصلاحی آن‌ها در عرصه‌ی رفتار پرداختیم. نحوه و میزان اثرگذاری معارف حکمی نیز مورد بررسی قرار گرفت و به طور کلی نقش معارف حکمی در اصلاح و رعایت اخلاق در چهار جایگاه بیان شد. این معارف در هدفمندی انسان نقش سازنده داشته و در انطباق فعل با اهداف او نیز موثرند. همچنین در فراهم کردن مقدمات معرفتی ایمان، نقش کلیدی دارند و بالاخره در رفع موانع فعل اخلاقی نیز تأثیرگذارند. حاصل بررسی‌های به عمل آمده آن است که انسان جهت اصلاح رفتار و اخلاق خود در کنار دیگر عوامل سازنده‌ی اخلاق همچون ایمان، احساسات ایمانی ، شناخت ها و ملکات اخلاقی، نیازمند فراگیری معارف حکمی نسبت به مبداء و منتهای عالَم و همچنین انسان است؛ و بدون چنین معارفی رسیدن به زیست اخلاقی مشکل است. در بین معارف حکمی نیز ، معارف نظری خداشناسی بیشترین اثر اصلاحی را در پی دارند. لذا ورود آموزش‌های عقلی و فلسفی در متون درسی و در همه ی مقاطع به فراخور شرائط سنی فراگیران جهت تربیت اخلاقی متوازن، ضروری است.
تبیین معرفت معتبر در اعتقادات دینی از منظر خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی
نویسنده:
پدیدآور: مهدی نوروزی قواقی ؛ استاد راهنما: یارعلی کردفیروزجایی ؛ استاد مشاور: محمدمهدی قائمی امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله‌ی معرفت و شناخت آموزه‌های دینی که عمده‌ی مباحث آن اعتقادات، اخلاق و احکام عملی می‌باشد در تمامی ‌ادیان آسمانی و مکاتب دینی مورد توجه بوده و در میان آموزه‌های دینی، مسائل مربوط به عقاید دینی دارای اهمیت ویژه‌ای بوده و حکم پایه و اساس دین را دارند. مسئله‌ی اصلی در تحقیق حاضر؛ بررسی دیدگاه‌های خواجه نصیرطوسی و فخر رازی در مباحث اعتقادی از بعد معرفت‌شناسانه و تبیین معرفت معتبر در این حوزه (خداشناسی، راهنماشناسی و معادشناسی) می‌باشد. با بررسی آثار علمی ایشان، روشن می‌شود که مراد از معرفت معتبر در عقائد دینی، معرفت یقینی است، که دارای دو قسم می‌باشد؛ یقین بالمعنی‌الأعم و یقین بالمعنی‌الأخص. از دیدگاه حکما و متکلمین، مبادی علم که از آن با عنوان یقینیات یاد می‌شود، شامل: اولیات، مشاهدات، مجربات، حدسیات، متواترات و فطریات بوده و فقط اولیات، یقین بالمعنی‌الأخص را نتیجه می‌دهند و به قول خواجه، اولیات جزء مبادی اولیه‌ی علم بوده و بقیه‌ی موارد از مبادی ثانویه می‌باشند و یقین بالمعنی‌الأعم را نتیجه می‌دهند. در بخش عقائد دینی و در اصل پذیرش مباحث خداشناسی، راهنماشناسی و معادشناسی، با شیوه‌ی عقلی و به‌وسیله‌ی برهان عقلی که از مقدمات یقینی تشکیل شده‌، نتیجه‌ی یقینی حاصل می‌شود، البته در این شیوه شناخت حسی و تجربی هم کمک‌کننده هستند. در واقع معرفت معتبر در این مباحث، یک معرفت یقینی بالمعنی‌الأخص خواهد بود. ولی در عمده‌ی مباحث راهنماشناسی (نبوت عامه و خاصه) و معادشناسی که با شیوه‌ی عقلی- نقلی و یا صرفا نقلی و از طریق نقل متواتر (آیات و روایات و شواهد تاریخی) شناخت حاصل می‌شود، معرفت معتبر در این امور، معرفت یقینی است اما از آنجا که متواترات جزء مبادی ثانویه‌ی می‌باشند، معرفت حاصله از این طریق، معرفت یقینی بالمعنی الأعم خواهد بود.
دلالت‌‌های بیانیه گام دوم انقلاب درباره معنویت
نویسنده:
یارعلی کرد فیروزجایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر، تبیین مفاهیم مرتبط با معنویت در بیانیه گام دوم انقلاب است. در این پژوهش با تکیه بر بیانیه گام دوم انقلاب، چیستی، مبانی، قلمرو و منزلت معنویت و نیز وظایف حکومت در این زمینه و راهکارهای عملی مربوطه با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شد. نتایج حاکی از آن است که انقلاب اسلامی ایران به دلیل اسلامی بودن اصل آن، حضور رهبری معنوی و عارف در رأس آن و نیز دغدغه‌های دینی و معنوی انقلابیون، صبغه معنوی برجسته‌‌ای دارد. رهبر معظم انقلاب در بیانیه مذکور توصیه‌‌هایی را درباره معنویت برای گام پیش‌رو مطرح کرده‌‌اند که توجه به آنها برای صیانت از انقلاب و پیشبرد اهداف آن بسیار لازم است. درک درست این توصیه‌‌ها متوقف بر تحلیل حقیقت معنویت، آگاهی از ابعاد گوناگون معنویت و تمییز آن از معنویت‌‌های دروغین می‌باشد.
صفحات :
از صفحه 201 تا 220
استدلال ابن‎سینا بر ضرورت نبوت از طریق تَبَعی بودن وجود کائنات
نویسنده:
یارعلی کرد فیروزجایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در آثار ابن‎سینا، به برهانی بر ضرورت نبوّت اشاره شده است که نه خود او و نه حکما و متکلمین دیگر، آن را به صورت کامل تقریر نکرده‎اند؛ اما از آنجا که ابن‎سینا به اصل برهان اشاره نموده و همه مبانی و مقدمات آن را در آثارش آورده، می‎توان برهان را به او نسبت داد. در این مقاله کوشیده‎ایم برهان مذکور را به روش عقلی تقریر و مبانی آن را تحلیل نماییم. این برهان مبتنی بر مبانی ذیل است: وجود کائنات و انسان‎ها، آمیخته بودن آن‎ها به شر، مقصود بالتَبَع و غایت ضروری بودن شرور، غایت بالذات بودن انسان کامل و عقل قدسی، مقدمه بودن و سببیت موجودات مادی و عموم انسان‎ها برای وجود پیامبر بعنوان انسان کامل. نظر به مقدمات به کار گرفته شده در این برهان می‎توان آن را استدلال بر ضرورت نبوت ازطریق «مقصود بالعرض (یا: تبعی/ طفیلی) بودن موجودات طبیعی (یا: کائنات)» برشمرد، و یا برهانی از طریق «غایت بالذات بودن وجود نبی»، و یا تبیینی از طریق «وقوع شر» نامید. در این استدلال، وجود شر، تکیه‎گاهی برای اثبات ضرورت نبوت قرار گرفته است و بدین‎ترتیب از آنچه که معمولا چالشی برای دین‎داری تلقی می‎شود به مثابه فرصت استفاده شده است. با توجه به شواهد قرآنی و روایی دال بر مبانی این برهان، می‎توان آن را برهانی مُلهِم از معارف اسلامی(یا: نقلی) نیز دانست.
صفحات :
از صفحه 153 تا 172
بررسی انتقادی دیدگاه محمد بن زکریای رازی و ابوحاتم رازی در باب عقل گرایی
نویسنده:
پدیدآور: محمد هادی فضل الله نژاد ؛ استاد راهنما: یارعلی کردفیروزجائی ؛ استاد مشاور: سیدمحمود نبویان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در این نوشتار دو موضع منتسب به زکریای رازی، یعنی دین‌ گریزی و نبوت ستیزی، بررسی شده و با تبیین جایگاه عقل در نصوص دینی، متون فلسفی، مشرب علم‌شناختی، و هم‌چنین با سنجش موقعیت زمانی و مکانی عصر این حکیم، به منشأ اختلافات او با ابوحاتم رازی توجه شده است. منابع به روش کتابخانه‌ای فراهم آمده‌اند و بررسی کلمات متفکران با روش تحلیلی- مقایسه‌ای صورت گرفته است. به روایت ابوحاتم، مناظراتی میان ایشان در گرفته که طبق کتاب اعلام النبوه، هم طرح کننده شبهات و هم پاسخ دهنده آن‌ها شخص راوی مناظره بوده است. اختلاف دو رازی در پذیرش نبی یا امام به عنوان هدایت‌گر قافله بشری برای رسیدن به سعادت غایی است. به این معنا که زکریای رازی منتسب به دفاع از عقلانیت افراطیِ مستقل از ارشاد نبی یا امام است و ابوحاتم به دنبال اعتقادات اسماعیلی خود، به عقلانیت ملازم با شرع باور دارد. در مقام داوری میان دو نظر، باید توجه داشت که زکریای رازی به سبب آشنایی ناتمام با اندیشه اصیل اسلامی و نیز به سبب غلبه اختلافات دینی در زمانه وی، از شناخت دقیق منزلت دین بازمانده؛ که عقلانیت ادعایی او به همین ضعف مبنایی و در حقیقت به یک قصور اعتقادی باز می‌گردد.
بررسی انتقادی الاهیّات پست مدرن با تأکید بر آرای آیت‌الله جوادی آملی دامت برکاته
نویسنده:
پدیدآور: علی دهقانی جویباری ؛ استاد راهنما: حسن عبدی ؛ استاد مشاور: یارعلی کردفیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الاهیات در جهان بشری از دیرباز مورد توجه بوده است ، در دنیای غرب سه دوره‌ی تاریخی سربرآورد ، که هر دوره‌ی آن دارای مبانی الاهیاتی خاص بوده است . در سال‌های اخیر که جریان پساتجددگرایی رواج یافته است دارای مبانی و اصولی مانند رد حقیقت عینی ، نسبیت در معرفت و رد جهان‌بینی‌ها (فراروایت‌ها) و... می‌باشد که چالش‌های فراوانی را برای متالهان (بیشتر مسیحیت مورد نظر است) به‌وجود آورده است . پرسش اصلی این تحقیق عبارت از این است که : براساس دیدگاه آیت الله جوادی‌آملی(دامت‌برکاته) چه انتقادهایی بر آموزه‌های الاهیّات پساتجدد وارد است ؟ از این رو بررسی این مبانی و اصول از منظر متالهان مسلمان به‌ویژه آیت الله جوادی‌آملی(دامت‌برکاته) موضوع اصلی تحقیق حاضر است . روش به‌کار رفته در انجام این تحقیق روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر روش استدلال عقلی است . بر اساس یافته‌های تحقیق اشکالاتی چند بر اصول و مبانی پساتجدد وارد شده از جمله این‌که در هستی‌شناسی به اثبات حقیقت عینی پرداخته‌ایم و در باب معرفت ، با اثبات وجود فهم ثابت از بعضی موضوعات در طول تاریخ ، نسبیت مورد نظر پساتجددگرایان مورد چالش قرار گرفته و از طرف دیگر نشان داده شده که بعضی از مبانی پساتجددگرایان نوعی جهان‌بینی (فراروایت) است که آن‌ها به شدت از آن گریزانند . در پایان هم به بررسی چهار مساله باور به خدا و ایمان و کرامت‌انسان و عقل جزئی پرداخته شده و علت تفاسیر متعدد از خدا را به خاطر مشکلاتی دانستیم که در کتاب مقدس وجود دارد مانند تثلیث و... و در ادامه در بحث ایمان ، به چالش‌های ایمان و دین با عقل و علم پرداخته ایم و نشان دادیم که بین آن‌ها تعارضی نیست اگر هم باشد ابتدایی است که قابل رفع می باشد . از طرف دیگر علم و عقل را خارج از دین ندانسته بلکه آن‌ها را از منابع شناخت دین دانستیم . و در مورد انسان هم اثبات کردیم که انسان دارای حقیقت واحد بوده نه حقیقت چند لایه و قطعه قطعه شده و در نهایت نیز یک عقل‌گرایی متعادل را به نمایش گذاشتیم که نه مانند دوره‌ی خرد بر بام جهان قرار داشت و نه مانند دوره‌ی پساتجدد به کناری نهاده شده و هیچ اعتمادی به آن نیست . با توجه به این اشکالات نمی شود تبیینی پساتجدد از دین ارائه داد .
  • تعداد رکورد ها : 116