جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 60
تفسير الصافي المجلد 4
نویسنده:
محمد بن شاه مرتضی فيض كاشاني؛ محقق: زهرا خالوئی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسير الصافي يكى از آثار پر ارج ملامحسن فيض كاشانى است كه بيشتر با جنبۀ روايى و نقلى نگاشته شده است و به علت اختصار و جامعيت، در اعصار مختلف مورد توجه و عنايت قرار گرفته است. مرحوم فيض در تفسير خود سعى كرده است، تفسيرى پيراسته از انديشه‌هاى گوناگون عرضه كند. مؤلف تفسير را با مقدمه‌اى آغاز مى‌كند و ضمن آن، از جريان تفسير نگارى و زمينه‌هاى تفاسير نوشته شده، در فرهنگ اسلامى سخن مى‌گويد. پس از آن به انواع تفسير نگارى اشاره‌اى دارد و اعتراضى به تفسير نگارى، بدون توجه به اهل‌بيت «ع» و تعاليم آن بزرگواران مى‌كند، و از تفاسيرى سخن به ميان مى‌آورد كه با روايات و اخبار، قرآن را تفسير كرده‌اند و يادآورى مى‌كند كه اين‌گونه تفاسير نيز از كاستى‌ها و ناهنجارى‌ها بدور نيستند، اين گونه تفاسير يا كامل نيستند، يا تفسير تمام آيات را ندارند، برخى نيز سرشارند از اخبار ضعيف، و در برخى ديگر رواياتى آمده، بى‌ارتباط با موضوع، بدون تدوينى شايسته و ترتيبى زيبا. افزون بر اين‌ها، در اين‌گونه تفاسير، رواياتى راه يافته است، كه مشتمل بر تأويلاتى است، نفرت‌زا و مطالبى باطل؛ همانند نسبت عصيان و سفاهت به انبياء و بالاخره در اين مجموعه‌ها، گاه روايات، به ظاهر متضادند و مفسران هيچ‌گونه تلاشى، براى رفع تضاد از اين ظواهر بكار نبسته‌اند، مرحوم فيض بعد از اين مطالب مى‌فرمايد: «به هر حال من تاكنون، در ميان تفاسير، با همۀ گستردگى تعداد آنها، تفسيرى مهذب و پيراسته از ناهنجارى‌ها با بيانى كافى كه تشنگان را سيراب كند، نيافته‌ام و اميدوارم اين تفسير، همانى باشد كه انتظار مى‌رود، تفسيرى كه مطالب و روايات صحيح را از روايات كدر و ناصاف، تميز دهد، از مفسرى كه با شناخت متن احاديث، پى به صحت و ضعف آن، برد نه با شناخت اسانيد، مفسرى كه علم را از خداوند گرفته باشد، نه از اسانيد روايات، مفسرى كه توانايى شكافتن روايات و تجزيه و تحليل آنها را داشته باشد و با اين توان، روايات صاف را از روايات غبار اندود، باز شناساند و از دل روايات اهل‌بيت «ع» مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بيان نمايد و زوائد را به دور افكند تا ابهام و تضاد و تناقض كه موهن روايات است، از آنها زدوده گردد. روشن شد كه انگيزۀ مصنف، ارائۀ تفسيرى برگرفته از بيانات صاف و ناب اهل‌بيت «ع» مى‌باشد كه به تناسب علم و فهم اهل زمان خود گلچين شده و با بيانى شيوا و مدد گرفته از هدايت الهى، آيات قرآن را تبيين و تفسير نمايد. امّا به طور طبيعى، براى بيان وجوه ديگر قرآن در لغت، قرائت، شأن نزول و...، بايد از خود اظهار نظر كند و از سخنان ديگران نيز بهره برد، در نتيجه تفسير به گونه‌اى رنگ اجتهاد و نظر را نيز به خود گرفته، آينده‌اى از روايت و درايت گشته است. مرحوم فيض قبل از آغاز تفسير، بعد از مقدمه‌ايى، دوازده مقدمه را به عنوان مقدمات تفسير خود ذكر مى‌كند كه به تعبير آيت‌اللّه معرفت در التفسير و المفسرون، از بهترين مقدمات تفسيرى است كه در ابتداى تفسير آورده شده و مصنف به بهترين وجه مطالب ضرورى را كه هر مفسر بايد بيان نمايد، ذكر كرده است؛ مطالب مقدمات به قرار ذيل است: مقدمۀ اول، در فضل قرآن و وصيت به تمسك به آن از روايات اهل‌بيت «ع». مقدمۀ دوم، در بيان اين كه علم قرآن، نزد اهل‌بيت «ع» مى‌باشد و ظاهر و باطن همۀ قرآن را آنان مى‌دانند. مقدمۀ سوم، در بيان اين كه كل قرآن در شأن اولياء اللّه و دشمنان آنان وارد شده است. مقدمه چهارم، در بيان وجوه معانى آيات از تفسير و تأويل، ظاهر و بطن، محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و...كه بخشى از مطالب علوم قرآن را تشكيل مى‌دهند. مقدمه پنجم، در بيان مفهوم تفسير به رأى و نهى از آن مى‌باشد. مقدمۀ ششم، در عدم تحريف قرآن. مقدمۀ هفتم، در بيان اين كه قرآن تبيان همه چيز است، و اصول معارف دينى و قواعد شرعى در آن مطرح شده است. مقدمۀ هشتم، در بيان قرائات مختلف و ميزان اعتبار آنها. مقدمه نهم، در نزول دفعى و تدريجى قرآن. مقدمه دهم، در شفاعت قرآن و ثواب تلاوت و حفظ آن. مقدمۀ يازدهم، در تلاوت قرآن و آداب آن. مقدمۀ دوازدهم، در بيان اصطلاحات و روشى كه در تفسير بر آنها تكيه داشته است. در مقدمۀ دوازدهم، مصنف در بيان روش خود مى‌فرمايد: «در مقام بيان و تفسير آيات آنجايى كه نياز به تأويل، شناخت سبب نزول كه فهم آيه بر آن متوقف باشد، شناخت ناسخ شناخت، خاص و اين گونه مسائل باشد كه فراتر از شرح لفظ باشد، سراغ معصوم «ع» مى‌رويم؛ يعنى آن جا كه فقط شرح لفظ و معنى كردن لغت و اعراب آيه باشد، خودمان مى‌توانيم انجام دهيم(با اين تعبير، راه خود را از برخى اخبارى‌ها (كه در زمان او كم نبودند) جدا مى‌كند. آنها كه خيلى خشك برخورد مى‌كنند و مى‌گويند، اگر در مورد آيه‌اى، روايت نداشتيم، اصلا آن را تفسير نمى‌كنيم.)؛ امّا در مازاد بر شرح لفظ و بيشتر از آن چيزى كه، خودمان مى‌فهميم، احتياج به معصوم «ع» و روايات داريم. اگر آيۀ محكمى را يافتيم كه بتواند آيۀ ديگر را روشن كند، از آن استفاده مى‌كنيم و آيه متشابه را به آيه محكم بر مى‌گردانيم(روش تفسير قرآن به قرآن). آن جا كه جاى اظهار نظر خودمان نيست و آيه محكمى هم نداريم، اگر روايت معتبر در كتب مورد اعتماد خودمان يافتيم، آن را مى‌آوريم، و الاّ از روايات ائمه «ع» كه در كتب عامه وجود دارد، استفاده مى‌كنيم. چون بالاخره منسوب به معصوم «ع» است و معارض هم ندارد. اگر اينها را نيافتيم، از اقوال علماء تفسير استفاده مى‌كنيم، اشكال نكنيد كه چرا اقوال مفسرين را مى‌آوريد، در حالى كه خودتان اين اشكال را به تفاسير قبل گرفتيد كه به روايات بى‌توجهند؟ زيرا پاسخ مى‌دهيم كه اين اقوال، چون موافق و هماهنگ با ظاهر قرآن است، آنها را مى‌آوريم، نه اين كه سخن آنان را حجت بدانيم»؛ يعنى اگر آيه‌اى را كه مى‌خواهيم، تفسير كنيم، آيه محكم يا روايتى نداشت، در نهايت بايد خودم استظهار كرده و موافق ظاهر آيه، چيزى بگويم، به جاى اين كار از سخن فلان مفسر استفاده مى‌كنم و اگر كسى چيزى نمى‌گفت، خودم بايد بيان مى‌كردم، پس سخن او را حجت نمى‌دانم؛ ولى چون موافق ظاهر قرآن است، از آن استفاده مى‌كنم. در مقدمۀ چهارم، راجع به معناى الفاظ مى‌فرمايد: «بعضى الفاظ در لغت، معنايى دارد كه اگر دقت نكنيم، گمان خواهيم برد كه اين لفظ، فقط همين معنا را دارد، غافل از اين كه، آن لفظ يك روح و معناى عميقى دارد كه چندين مصداق را دربرمى‌گيرد كه يكى از آنها در لغت آمده است. مثل «ميزان» كه در لغت به «ترازو» معنا شده است؛ ولى بايد گفت ميزان به معناى وسيلۀ سنجش است كه يكى از مصاديق آن ترازوست، و ترازو خودش چند نوع است. بنابراین «ميزان» براى معناى «وسيلۀ سنجش» وضع شده است، نه براى ترازو. يا مثلا، كلمۀ «قلم»، براى ابزارى كه بر الواح نقش مى‌اندازد، وضع شده است، بدون در نظر گرفتن اين كه، جسم باشد يا اين كه از «نى» باشد يا چوب يا آهن و بدون در نظر گرفتن اين كه آن نقش محسوس باشد يا معقول و بدون توجه به اين كه آن لوح، كاغذ باشد يا چوب يا سنگ و يا اين كه مجرد باشد. بنابراین استعمال «قلم» در آيه شريفۀعلّم بالقلم حقيقى است.» طبق روش كلى كه مصنف بيان كرده در تفسير قرآن، ابتداى سوره‌ها را با نام سوره، بيان مكى يا مدنى بودن و تعداد آيات آن آغاز مى‌كند، سپس براى تفسير آيات به سراغ آيات محكم، بعد از آن روايات كتب معتبر شيعه و پس از آن سراغ مصادر اهل سنت براى نقل روايات معصومين «ع» مى‌رود، در كنار آن شأن نزول، لغت، قرائت و اعراب آيات را نيز بيان مى‌دارد، و در نهايت رواياتى در فضل سوره و ثواب قرائت آن نقل مى‌كند. در جلد سوم کتاب به تفسیر بیست سوره از سوره «فرقان» تا سوره «دخان» پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی ویژگی های عبادالرحمن، مومنین و مصلین در سوره های فرقان، مومنون و معارج
نویسنده:
زهرا محمودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق نیکو در آموزه‌های قرآنی از جایگاه والایی برخوردار است ونصوص زیادی در فضیلت آن آمده. از جمله در سه سوره فرقان، مومنون ومعارج که صفات انسانهای شایسته بیان شده تا انسانها خود را بدان بیارایند.
اخلاق و عرفان اسلامی
نویسنده:
محمدتقی مصباح یزدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله ویژگی های عبادالرحمان این است که بخشی از شب را به عبادت خداوند می گذرانند. این ویژگی اگرچه در زمره ویژگی های عبادالرحمان است، ولی در آیات مورد بحث (فرقان: 63 و 64) بدان تصریح نشده، بلکه خدا در تعبیری پربارتر، درباره آنها فرموده: آنان کسانی اند که شب را با سجده و قیام به صبح می رسانند. برخی از بزرگان در نمازهای مستحبی خود، سوره های بقره و آل عمران را از حفظ تلاوت می کردند و برخی دیگر در تمام دوران سال، در کنار کارهای عادی زندگی، زیارت «عاشورا» و نماز حضرت «جعفر طیار (علیه السلام)» را ترک نمی کردند. برخی هم روزانه هزار مرتبه سوره «قدر» را تلاوت می کردند. اهتمام برخی از بزرگان به درس به گونه ای بود که طی سال ها، حضورشان در مجلس درس تعطیل نمی شد و برخی از آنان تا نیمه های شب به مطالعه و تحقیق می پرداختند و هیچ گاه بیکار نبودند؛ همواره مشغول تدریس یا مطالعه و یا مباحثه بودند. اما اکنون جو فرهنگی غالب بر کشور ما به گونه ای شده که مردم تا پاسی از شب، به تماشای تلویزیون و انواع فیلم ها مشغولند و در نتیجه، آنچه را از مشی بزرگانمان درباره اهتمامشان به نماز و عبادت و ذکر و درس می شنوند افسانه می پندارند. کافی است در آیات قرآن تأمل کنیم که خداوند بندگانش را این چنین توصیف می کند که وقتی آیات او را می شنوند بی اختیار به زمین می افتند و مدهوش می شوند.
اخلاق و عرفان اسلامى
نویسنده:
محمدتقی مصباح یزدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پنجمین ویژگى عبادالرحمان «انفاق متعادل» است، به گونه‌اى که نه اسراف و افراطى در آن صورت بگیرد و نه بخل و تفریط. این مفهوم امروزه به عنوان «اقتصاد» معروف است و حتى در کتب روایى نیز بابى بدان اختصاص یافته است. رعایت تعادل در همه امور پسندیده و حتى حکم عقل و بلکه نقل است؛ چنان‌که در روایات به این موضوع اشاره شده است: «خیرالامور اوسطها». بنابراین، اختصاصى به انفاق ندارد، بلکه همه عبادات واجب و مستحب را شامل مى‌شود. عدم رعایت تعادل در انفاق، طبق برداشت از آیه شریفه مورد بحث (فرقان: 67) حرام است و در مقابل، رعایت آن واجب؛ اما هر یک از این دو داراى مراتبى هستند. مؤمن واقعى کسى است که سر بر فرمان مولا دارد و هرچه را او حکم براند اطاعات کند؛ نه گامى پیش نهد و نه گامى پس. تمام مکاتب اخلاقى، به ویژه اسلام، به نوعى بر اعتدال و رعایت حد وسط صحه گذاشته و بدان توصیه کرده‌اند. از انجام امور ـ واجب یا مستحب ـ توجه به تکالیف و وظایف متزاحم لازم است؛ چراکه گاهى پرداختن بیش از حد به یک وظیفه موجب بازماندن از وظیفه‌اى مهم‌تر مى‌شود.
اخلاق و عرفان اسلامى
نویسنده:
محمدتقی مصباح یزدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
از جمله ویژگی‌های سلبی عبادالرحمان، که خداوند در آیات 68ـ71 سوره فرقان ذکر کرده، این است که آنان به خدا شرک نمی‌ورزند و قتل نفس (محترمه) و زنا نمی‌کنند. در ادامه، خداوند به کسانی که مرتکب چنین اعمالی ـ بخصوص شرک ـ شوند وعده عذاب جاودان و خوارکننده داده است؛ آنان متحمل عذاب‌های روحی و جسمی جاودان می‌گردند. در اینکه مرتکب گناهان کبیره چه سرانجامی دارد، آیا در آتش دوزخ جاودانه می‌ماند یا سرانجام، خلاصی می‌یابد، آراء متفاوتی از سوی مفسران و متکلمان ارائه شده، اما آنچه را قرآن و روایات تأیید می‌کنند این است که چنین افرادی به شرط عدم عناد، مشمول شفاعت واقع می‌شوند؛ اما آمرزش گناهان آنان شروطی دارد که خداوند در آیه ذکر نموده است: توبه، بازگشت به ایمان، و عمل صالح. علت ذکر مجدد ایمان پس از توبه این است که گناه‌کار حین ارتکاب گناه، از روح ایمان منسلخ می‌شود. بنابراین، ضروری است پس از توبه، مجددا اظهار ایمان کند. ایمان هم وقتی پذیرفتنی است که همراه با عمل صالح باشد، وگرنه صرف لقلقه زبان است. خداوند به کسانی که توبه کنند مژده داده است پس از توبه، گناهانشان را به حسنات تبدیل کند و آثار گناه را از نامه عملشان پاک گرداند. کسانی که توبه می‌کنند، هم خودشان خشنود خواهند شد و هم خداوند از توبه‌شان خرسند خواهد گردید.
تحلیل تفسیری آیات پاداش رسالت
نویسنده:
محمدرضا حاجی اسماعیلی، داود اسماعیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها,
چکیده :
قرآن کریم پیرامون درخواست پاداش رسالت پیامبران دو گونه سخن گفته است، برخی از آیات به نقل از پیامبران و پیامبر خاتم (ص)، مطالبه مزد رسالت را از جانب ایشان نفی کرده و آن را ویژه خداوند متعال به شمار آورده است و حال آنکه در برخی از آیات مانند: 57 فرقان، 47 سبا و 23 شوری، برای امر رسالت و پیامبری، از مردم درخواست مزد و پاداش شده است. این مقاله بر آن است تا با طرح دیدگاه مفسران قرآن در این خصوص و با تبیین این دو گروه از آیات، به رفع تعارض ظاهری آنها بپردازد و با مفهوم شناسی واژه مودت و قربی و بررسی پیرامون نوع استثنا در آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» و نقد ادعای نسخ آیه، این موضوع را تحلیل و بررسی نماید. پژوهشگران در پایان باورمند گردیده اند که پاداش رسالت پیامبر خاتم (ص)، همان اظهار مودت به اهل بیت پاک و مطهر ایشان است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 78
معناشناسی استکبار در قرآن کریم
نویسنده:
اصغر افتخاری، مجتبی باباخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از حوزه‌های نسبتا جدید در عرصه مطالعات زبان‌شناسی، روش معناشناسی است که بیشترین کاربرد را در تحلیل متون و فهم ساختار آن دارد. در این میان، قرآن کریم با توجه به آسمانی بودن متن آن و منزه بودنش از سهو و اشتباه‌های رایج بشری، از اتقان و اعتبار بسیار بالاتری نسبت به سایر متون برخوردار است. لذا بررسی ساختار متن و نحوه استعمال واژگان در این کتاب آسمانی می‌تواند روش مناسبی در فهم هرچه دقیق‌تر معانی آن باشد. این جستار با استفاده از روش معناشناسی توصیفی به تبیین دقیق معنای «استکبار» در قرآن کریم پرداخته است. این مفهوم در مجاورت با واژگانی تحلیل شده است که «هم‌نشینِ» آن، در آیات و سوره‌های مختلف قرآن کریم آمده‌اند. بر این اساس، ضمن ارائه تعریفی مختار از استکبار با بهره‌گیری از هم‌نشین‌های آن، مفاهیمی همچون «عُتُوّ»، «غرور» و «بی‌باوری به معاد» به عنوان علل و ریشه‌های استکبار، و نیز مفاهیمی چون «عُلوّ»، «استنکاف»، «کفر» و «ظلم» به عنوان آثار و نتایج استکبار، بر اساس نحوه استعمال در قرآن کریم شناخته شده‌اند. بررسی زبان‌شناسانه واژه‌های هم‌نشین مزبور، حکایت از آن دارد که استکبار در قرآن کریم از محل تلاقی سه جریان اعتقادی (نفی معاد)، روحی (خودبرتربینی) و بالاخره اجتماعی (اتراف و نفی حقایق) حاصل می‌آید.
صفحات :
از صفحه 27 تا 53
 بررسی وجوه اضلال انسان از حیوان در دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی با تاکید بر ایات 179 اعراف و 44 فرقان
نویسنده:
علی کریمیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها,
چکیده :
مبانی گیتی شناختی قرآن کریم در تفسیر رتبه بندی موجودات ناسوتی با دیدگاه رایج که منسوب به ارسطو است، تفاوت دارد. قرآن معتقد است شان موجودات، وابسته به میزان تقرب هر موجود به خداوند است. بر اساس این فرض، نه تنها انسان به طور مطلق، اشرف مخلوقات نخواهد بود بلکه اگر این شرط در انسانی محقق نشود، او همانند حیوانات بلکه از آن نیز پست تر خواهد شد. از جمله این آیات که علامه طباطبایی به آن پرداخته است، آیات پیرامون «اضلال انسان نسبت به حیوانات» است. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی احتمال ها در گفتار تفسیری علامه در ذیل آیات مورد بحث، در دو محور «وجه شبه برخی انسان ها با حیوانات» و نیز «چگونگی پست تر شدن برخی انسان ها از حیوانات»، دیدگاه نهایی وی در تفسیر المیزان کشف گردد. در مجموع از گفتار علامه طباطبائی در این تفسیر، چهار احتمال قابل استنباط است. به نظر می رسد برخی از این احتمال ها به هیچ وجه با هم قابل جمع نباشد و با دیدگاه ایشان در تفسیر آیات مشابه دیگر، سازگاری نداشته باشد.
صفحات :
از صفحه 123 تا 140
  • تعداد رکورد ها : 60